نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲۹ مطلب با موضوع «دجال» ثبت شده است

 پیش ازین مفصلا توضیح دادیم که این حاکمیت در ایران آشی است که کشورهای غربی برای ملت ایران و دیگر ملل خاورمیانه پخته اند . مقصود از غرب در اینجا البته امریکا نیست بلکه بطور مشخص اروپای غربی و بیشتر انگلیس  و فرانسه می باشد هرجند روسیه یا شوروی سابق نیز با آنها برای استفاده از این سفره ی لذیدتبانی و همدستی کرده. حال این واقعیت نیاز به توضیح و تشریح دارد . زمانی که رضا شاه با نقشه و حمایت کامل انگلیس بر ایران حاکمیت یافت و بعد از او انگلیسی ها صلاح دیدند فرزندش محمدرصا شاه را به قدرت برسانند تا مدتی وضع کاسبی و غارت انگلیس و دیگر دول غربی در ایران بد نبود و شاه مجبور بود اوامر انها را بپذیرد و انها در قضیه ی ملی شدن نفت شاه را از سقوط حتمی نجات دادند و مصدق را با کودتا سرنگون کردند.ولی در یکی دو دهه ی حاکمیت شاه متوحه شدند او در هر صورت عرق ملی دارد  و به بیشتر به فکر منافع و پیشرفت کشور خودش  می باشد تا اهمیت دادن به منافع اروپای غربی  و حتی شاه با تصمیم به بالا بردن قیمت نفت  از طریق اوپک  بسیار منافع اقتصادی کشورهای غربی را هم به خطر انداخت در این حال مشخصا اروپای غربی به فکر سرنگونی حاکمیت شاه  افتادند و با سران روحانیون قدرت طلب چون خمینی ارتباط برقرار کردندو او نیز اماده بود با انها همکاری کند ولی دول غربی برای دادن قدرت به اخوندهای فاسد و قدرت طلب شروطی را برای انها بصورت پنهانی مطرح کردند  و از جمله ی این شروط آن بود که در صورت به قدرت رساتدن انها و حمایت برای ابقای قدرت انها سیاستهایی که منافع غرب را در خاورمیانه تامین می کند را در خاورمیانه اجرا کنند از جنله ی این سیاستها مخاصمت دائمی با همیایگان عرب و نیز تخاصم دائمی با اسراییل و ایجاد گروههای نیابتی برای تشنج و جنگ و درگیری در منطقه بود . و این سیاستها صد در صد به نفع غرب بود چون وقتی این حکومت با کشورهای عربی روابط خوبی نداشته باشد دیگر در اوپک  که کشورهای نفت خیز عربی هم عضو انها هستند اختلاف می افتد  و هیجوقت این کشورها برای بالا بردن قیمت نفت  توافق نمی کنند و نفت ارزان به غرب می رسد و وقتی ایران کشورهای عربی را تهدید نظامی می کند  انها سلاحهای پیشرفته و گرانتری از غرب می خرند و با این امر به شکوفایی اقتصادی آنها کمک می کند و از این قبیل سیاستهای کثیف که تماما به زیان ایران و کشورهای خاورمیانه و در حهت منافع غرب می باشد. خب در اینجا علت سفر عراقچی به اروپای غربی  در جنگ بااسراییل  را بیشتر درک می کنیم .یعنی زمانی که اسراییل سران اصلی سپاه را هدف قرار داد و تهدید کرد که درمرحله ی بعد رهبران سیاسی را نیز ترور می کند حاکمیت احساس خطر شدید کرد و به شدت ترسید  و متوجه شد که مثل اینکه اسراییل قصد دارد حکومت انها را سرنگون کند برای همین دوباره برای ابقای خود متوسل به اربابان خود در اروپای غربی به خصوص  فرانسه و انگلیس شد و عراقچی را به سوی انها فرستاد که بله ما که در حال اجرای سیاستهای دیکته شده ی شما در خاورمیانه هستیم پس فکری کنید و امریکا و اسراییل را متوقف کنید.و بلافاصله اربابان نیز پادر میانی کردتد و اتش بس اعلام شد . اری چنین شد برادر . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود..

 برخی منتظران حقیقی ظهور منجی موعود در حوادث خونبار اخیر و درگیری  حاکمیت ایران و اسراییل دچار نوعی بهت و سردر گمی و بلاتکلیفی شده اند  بالاخره حق با کدامیک از طرفین درگیر می باشد و ما باید از کدام طرف درگیر جانبداری و حمایت کنیم؟ در پاسخ به این پرسش بحق باید به اهداف  قدرتهای استعماری دجال از ایجاد دو حاکمیت ایران و اسراییل اشاره کنیم تا حدی تکلیف منتظران در این مورد معلوم و مسخص شود . اصولا فلسفه ی ایجاد حاکمیت اسراییل از سوی بریتانیا این بود که چون یهودیان مقیم اروپا از قرون گدشته مورد ازار و اذیت برخی مسیحیان افراطی و دول مسیحی بودند و این ازار و اذیتها در اوایل و اواسط قرن بیستم با کشتار یهودیان توسط هیتلر به اوج خود رسیده بود یهودیان اروپا با ارمانی مشترک در صدد ایجاد کشور مستقل یهودی برامدند . این ارمان انها چندان نیز بیجا نبود چرا که در کتاب های مقدس انها نیز توصیه شده بود که باید یهودیان به سرزمین مقدس یعنی همان حوالی فلسطین وارد شوند و با یاری خدا پیروز می شوند. این حقیقت را نمی توان انکار کرد جرا که در قران کریم نیز در این مورد صراحت دارد انجا که می فرماید : "موسی به قوم خود گفت : ای قوم من به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما تعیین کرده وارد شوید و اگر داخل ان شوید بدون تردید پیروز می شوید" خب می دانیم که در ادامه ی ایه می فرماید ولی یهودیان حرف پیامبر خودرا قبول نکردند و چهل سال سرگردان شدتد . خب استدلال یهودیان کنونی نیز این است که جون ما از دستور موسی پیامبر خود سرپیجی کردیم و سرگردان و اواره شدیم و درسراسر جهان پخش شدیم و اینگونه به ما در طول تاریخ ظلم می شود و علت این امر نیز بی وطن شدن ماست و اینکه  سعی نکردیم در وطن موعود خود جمع شویم و حاکمیتی مستقل تشکیل دهیم و متحد و قدرتمند شویم .پس باید در قرن حاضر که شرایط سیاسی فراهم شده این کار را انجام دهیم و دولت مستقل یهودی در سرزمین پدری خویش ایحاد کنیم . به هر حال بعد از جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی  که فلسطین نیز جزو قلمرو انها بودتوسط بریتانیا و دول غربی این شرایط سیاسی مناسب به وجود آمد و دولت بریتانیا طبق  وعده ی خویش سرزمین فلسطین را که از عثمانی تصرف کرده بود به یهودیان واگذار کرد و انها دسته دسته وارد انجا به خصوص بعد از جنگ دوم جهانی شدند و بیشتر املاک اعراب بومی را از انها خریداری کردند بطوری که پس از مدتی جمعیت یهودیان مهاجر از اعراب بومی فلسطین بیشتر نیز شد  ولی ظاهرا دولت بریتانیا نمی خواست به این زودی حاکمیت فلسطین را به یهودیات مهاجر بدهد و اهداف استعماری خاص خود را داشت و نیروهای بریتانیا خاک فلسطین را تخلیه نمی کردند ولی یهودیان مهاجر که قصد اعلام ایجاد دولت مستقل یهود را داشتند و بیم داشتند ایت فرصت از دست برود بیش ازین حضور نیروهای ارباب خویش را تحمل نکردند و با بمب گداری و اعمال تروریستی در پایگاههای نیروهای بریتانیا باعث شدند تلفات بسیاری به انها وارد شود و ناجار شدند برخلاف تمایل دولت خویش خاک فلسطین را خیلی زود تخلیه کنند . این امر باعث کینه ی تاریخی دولت بریتانیا از یهودیان مهاجر صهیونیست شد چراکه به ارباب خود ناسپاسی کردند و در صدد برآمد به نوعی از آنها انتقام بگیرد . ولی بروز جنگ جهانی دوم و ویرانی و ضعف انگلیس در این جنگ توسط المان نازی این فرصت انتقام را از انها موقتا گرفت . بعد از جنگ نیز قدرت اول دنیا دولت امریکا شد و یهودیان صهیونیست با زیرکی با امریکا روابط گسترده و ویژه ای ایجاد کردند و متحد انها شدند . یهودیان بلافاصله بعد از تخلیه ی نیروهای  بریتانیا اعلام تشکیل دولت یهود یا اسراییل را نمودند. در این حین باقیمانده ی زمینهای اعراب  بومی را که خریداری ننموده بودند  نیزیهودیان   افراطی با زور و کشتار تصرف و اشغال کردند و فلیطینیان را از انجا بیروت راندند. ولی بهر حال دولت بریتانیا در صدد انتقام تاریخی خویش از یهودیان ناسپاس برآمد و از نارضایتی اعراب بومی آواره و نیز نارضایتی  دول عربی تحت نفوذ خویش چون عراق و  اردن و مصر و سوریه از اسراییل سو استفاده کرد و انها را بر علیه اسراییل برای جنگ تحریک و شاید تجهیز کرد و و تمام دول عربی با هم متحد و به اسراییل حمله ور شدتد ولی در همه ی این حملات اسراییل درمدت کمی بر اعراب پیروز می شد . گویی مقابله ی اعراب با اسراییل مقابله با یک خواست الهی بود چرا  که در قران مسلمانان نیز به صراحت آمده که " ای قوم من به سرزمین مقدس ( فلسطین) وارد شوید و اگر وارد آن شوید  (بطور قطع همیشه) پیروز می شوید و اینک اعراب می دیدتد که این سخن خداوند درست است و هربار که با یهودیان مقیم اسراییل حمله می کنند یهودیان پیروز می شوند . و قطعا این پیروزی یهود خواست خداوند است و نمی توان با خواست خدا مقابله کرد.

برخی رهبران روشنفکر و باهوش و با سواد اعراب چون انورسادات این حقیقت را درک کردند و بلافاصله بجای مقابله با اسراییل مستقیما  وارد پا یتخت اسراییل شدند و برای صلح پیش قدم شدند و امریکا نیز در این میان وساطت کرد..و اما شاه ایران نیز سیاست صلح انور سادات را در خاورمیانه در پیش گرفت  ولی  این سیاست صلح انور سادات وشاه ایران با اسراییل اصلا به نفع حاکمیت بریتانیا در خاورمیانه نبود بخصوص که دولت انکلیس از یهودیان اسراییل بخاطر اعمال تروریستی بر علیه نیروهایش کینه یتاریخی داشت این بود که پس از مدت کوتاهی دولت انگلیس و فرانسه و بطور کلی اروپای غربی نقشه ی سقوط شاه ایران و ترور انور سادات را طراحی و اجرا کردند و دوباره شعله های جنگ بین اعراب و اسراییل در خاور میانه شعله ور شد . دولت انگلیس به این شرط به اخوندهای افراطی و قدرت طلب وعده ی حاکمیت را داد که سیاستهای انگلیس را در خاورمیانه اجرا کنند و یکی از این سیاستها دشمنی و تخاصم دائمی حاکمیت ایران با دولت اسراییل و و حمایت از اعراب دشمن  اسراییل و تحریک و تجهیز  آنها بود. این حاکمیت اخوندی نیز برای بقای خود و دریافت حمایت از دول غربی بخصوص انگلیس وفرانسه این سیاست ارباب خویش را از ابتدای پیدایش خویش در پیش گرفت و ادامه داد و به زودی در جنوب لبنان حزب الله را بر علیه اسراییل ایجاد و آموزش  و تجهیز کرد و حمایتهای گستره نیز از دولت سوریه که با اسراییل خصومت داشت را آعاز کرد و گروههای نیابتی دیگری در خاورمیانه بر علیه اسراییل ایجاد و مسلح کرد و گه گاه در سراسر جهان نظیر آرازنتین  مقر اقامت یهودیان را منفجر می کرد . پس می بینید اصطکاک و دشمنی حاکمیت  ایران با حاکمیت اسراییل برخلاف ادعای رژیم به هیج وجه انگیزه ی دینی و مدهبی ندارد و کاملا جنبه و انگیزه ی استعملری و سیاسی دارد. نه واقعا حمایت از مظلوم. اگرچنین حمایتی با انگیزه   ی دینی و اعتقادی بود پس جرا زمانی که حاکمیت روسیه چچن های مسلمان معترض را قتل عام کرد و یا دولت چین کمونیست مسلمانان این کشور را تحت ظلم و فشار و شکنجه قرار داد حاکمیت ایران با انگیزه ی حمایت از مسلمانان مظلوم کمونیستها از انها هیج حمایتی نکرد مگر مسلمین مظلوم فلسطین و چچن و چین چه فرقی با هم دارند ؟ واقعیت این است که علت این امر این است که حاکمیت ایران با روسیه و چین منافع مشترک سیاسی دارند و نباید بخاطر  اعتراض به  این دو دولت کمونیست  دو متحد سیاسی خویش را از دست بدهد .پس با این توصیحات  تکلیف منتظران منجی در  جنگ دولت اسراییل و  حاکمیت اخوندی در ایران نیز کاملا مشخص می شود و آن نیز این است که چون این دو حکومت دست نشانده ی دجال جهانی می باشند و هر دو به مردم خویش و مردم منطقه  ظلم  و جنایت کنند نباید به هیج وجه در درگیری انها دخالت کرد نباید از هیچکدام جانبداری کرد جون هر دو باطل و ظالم می باشند و بگذارید خدا ظالمان را به جان هم بیندازد و هر دو را ضعیف گرداند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

حتما این روزها تحولات خاورمیانه و بخصوص تحولات سیاسی در سوریه را دنبال کردیده اید . برخی به این تحولات سوریه بسیار خوشبین و برخی نیز بدبین می باشند . اما در واقعیت چرا هم باید به این تحولات خوشبین بود و از جهتی بدبین و نگران آینده ی مردم ستمدیده در این کشور ؟ ازین جهت باید خوشبین بود که اکثریت مردم و گروههای سیاسی متعادل در این کشور هنوز خود را در  تعیین سرنوشت  خویش موثر می دانند و درا ین مورد مجاهده می کنند و این جواب کامل به روشنفکرنمایاننی است که فقط مردم خاورمیانه را متهم می کنند که مثلا مثل کشورهای توسعه یافته ی غربی در جهت اصلاحات سیاسی کشور خود اقدامی نمی کنند و خود در ایجاد این فلاکتها در کشور خود مقصرند . در جواب این مقلدان شبه روشنفکر غربی باید گفت که در بیش از صد سال گذشته مردم کشورهایی چون ایران ،افعانستان ،عراق و سوریه و البته مصر کم در راه توسعه ی سیاسی و و علمی و اقتصادی و فرهنگی خویش تلاش ننمودند ، شاهد مدعا نیز مجاهدات مردم ایران در انقلاب مشروطه بود که در نوع خویش حرکتی بسیار پیشرو بود که توانستند تا حد زیادی دیکتاتوری ستمشاهی را درایران به نفع مردم محدود کنند در حالی که در بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله همین غرب، کشورهایی در چنگال دیکتاتوری های سلطنتی اسیر بودند در کشورهای چون عراق و سوریه و به خصوص مصر نیز مردم  و نخبگان متعهد سیاسی در این مورد مجاهدات بسیاری انجام دادند ولی افسوس به دلایلی که بعدا  توصیح داده می شود در رسیدن به ارمانهای خویش که همان توسعه ی سیاسی و حاکمیت نخبگان بود ناکام ماندند .  و می بینیم که در ایران چگونه مشروطه را به انحراف کشاندند و کشور دچار دبکتاتوری رصاخانی شد و  مصر نیز کم و بیش  با کودتاهای نظامی و فعالیتهای احزاب افراطی به ظاهر مذهبی وابسته به انگلیس چون اخوان المسلمین از توسعه ی سیاسی و به تبع ان پیشرفت علمی و اقتصادی  بازماند. و اما آیا براستی فقط مردم این این کشورها به زعم برخی،  در فلاکت خویش و انحطاط کشور مقصر بودند و نه هیج عامل  دیگر؟ در پاسخ باید گفت در مورد مقصر بودن مردم باید گفت هم بله و هم خیر . به چه دلیل و علت ، به این دلیل که مردم در راه  رهایی خویش از دیکتاتوری و استبداد و توسعه ی کشور تلاش و مجاهده ی بسیار نمودند اما نه با ذهن و فکر روشن . بخاطر اینکه مردم برای اینکه بتوانند به حق خویش در تعیین سرنوشت خود برسند در مرحله ای نخست باید حق را بشناستد و وقتی حق را شناختند صاحبان حق و افرادی که صلاحیت اداره ی جامعه و حاکمیت را دارند خواهند شناخت و انها را در راس اداره کشور قرار می دهند و وقتی حق را درست تشخیص ندهند افراد حق مدار واقعی را نیز تشخیص نمی دهند و افرادی را به قدرت می رسانند که یا مستبد هستند و یا مزدور بیگانه و نوکر دجال جهانی. و به این صورت این دور باطل در نسلهای بعدی نیز تکرار می شود  و با اینکه با مجاهدت و تحمل مشقات بسیار انقلابی را به پیروزی می رسانند ولی از روی جهالت به مزدوران بیگانه و دجال رای می دهند و انها را به قدرت می رسانند و قدرت باطل انها را با فداکاری و بذل جان و مال خویش  تقویت و ابقا می کنند . نمونه ی کامل این جریان در بیش از صد سال پیش انقلاب مشروطه و یا نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز به اصطلاح انقلاب ۵۷ بود که مردم از روی جهالت باعث شدند که در انقلاب مشروطه نخبگان واقعی و بانیان واقعی مشروطه چون ستار خان و باقرخان و ...از راس قدرت حذف شوند و مزدوران وابسته به ببگانه به قدرت برسند و بعدا نیز ازاد مردانی چون مدرس و میرزاده ی عشقی و فرخی یزدی ...حذف شوند و دیکتاتوری مزدور و و ابسته به انگلیس چون رضا شاه به قدرت برسد  . در  نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز  بعدها مصدق خانه نشین می شود و مشاور صالح و متعهد او دکتر حسین فاطمی اعدام شود و مزدورانی به قدرت برسند که نفت را تقریبا مجانی پیشکش شرکت های بیگانه می کنند و در انقلاب ۵۷ نیز این تراژدی بار دیگر تکرار شود و در اوایل دهه ی ۶۰ با یک کودتای خزنده و البته خونین نخبگان فرهنگی و سیاس متعهدی چون مرحوم طالقانی  و مطهری و چمران  حذف شوند و مزدورانی تعلیم دیده ی سرویس های جاسوسی شرق وغرب( انگلیس و شوروی سابق)به قدرت برسند  اگر مردم ایران در دوره ی پس از مشروطه     سواد سیاسی و دینی  و ذهن روشنتری داشتند هرگز اجازه نمی دانند که مزدوران دجال چون رضا شاه و بعدها در انقلاب ۵۷ نخاله های دیگر به قدرت برسند پس مجاهده ی بدون روشن بینی و آگاهی پشیزی نمی ارزد و برای مردم و کشور مفید نخواهد بود . همین عدم روش بینی و حق بینی مردم است که فریاد امام علی ع را از اعماق تاریخ بلند می کند که" مردم باید اول حق را بشناسند تا حق مداران واقعی را تشخیص دهند "  و اگر حق را نشناسند بدون اینکه خود بخواهند معاویه ها و یزیدیان را همواره در هر زمانی به قدرت می رسانند و علی ها و حسین ها همیشه تنها می مانند و در این راه

قربانی می شوند. برای همین در تحولات سوریه اگر چه باید خوشبین بود در عین حال نیز باید نگران و مواظب بود دوباره دجال جهانی مزدوران خویش را بر سرنوشت مردم حاکم نکند . هرچند نمی توان در این مورد چندان نیز امیدوار بود چرا که تا مردم مسلمان خاورمیانه و البته تمام دنیا منجی واقعی و امام و رهبر مصلحان را نشناسند و اورا برای حاکمیت یاری نرسانند بعید است دجال جهانی اجازه دهد که مصلحان و نخبگان واقعی در کشوری کوچک چون سوریه به قدرت برسند. چون با کنال تاسف چنانکه پیش ازین نیز بیان کردیم سرویس های دجال در تمام نقاط دنیاو از جمله خاورمیانه ی مسلمان بسیار هوشیار و حساب شده عمل می کنند تا حاکمیت به صالحان و نخبگان حقیقی حتی در منطقه ی  محدود و کوجکی مانند سوریه نرسد .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

در توضیح این امر باید نگاهی به تاریخچه ی ایجاد اسرائیل نمود و به هدف دجال از این نقشه ی شوم اشاراتی نمود . در ابتدا باید گفت که اقلیت یهودیان از زمان آعاز مهاجرت خود در سالیان دور  به قاره اروپا همواره مورد آزار و اذیت حاکمیت های مسیحی بوده اند  این امر علل مختلفی دارد که مهمترین علت این امر اختلافات عقیدتی و دینی مسیحیان و یهودیان از دیرباز و دو هزار سال گذشته بوده  چون اکثریت مسیحیان یهودیان را عامل اصلی تحت تعقیب قرار گرفتن و به صلیب کشیدن مسیح و قتل وآزار پیروان او در سده های آغازین میلادی می دانند چون بزرگان یهودی در دستگاه امپراتور روم نفوذ بسیار داشتند و همواره امپراتور روم را تحریک و تشویق می کردند تا مسیحیان را نابود سازند. بعد از مسیحی شدن اولین امپراتور مسیحی روم اما ورق برگشت و تعداد مسیحیان از یهودیان بیشتر شد و قدرت حکومت در دست کشیشان مسیحی قرار گرفت و مسلم است آنها نیز آزار و اذیت یهودیان را فراموش نکرده بودند و تا زمان ما همواره سعی می کردند با یهودیان دشمنی کنند . این بود که حاکمان مسیحی اروپا در دو سه صده ی اخیر آزار و اذیت یهودیان را شدت بخشیده و اوج این دشمنی و انتقام در جنگ جهانی دوم و حاکمبت هیتلری و نسل سوزی یا هولوکاست یهودیان دیده می شود که البته ریشه ی نژادپرستانه نیز داشت . پیش از جنگ جهانی اول یهودیان ثروتمند ساکن در اروپا و بخصوص انگلسنان با فراست دریافته بودند که در این جنگ امپراتور عثمانی که فلسطین جزو متصرفات ان بود به زودی از انگلستان و دول متحد شکست خواهد خورد ازین جهت فرصت را غنیمت شمردند و در قبال کمکهای مالی فراوان به انگلستان در جنگ،  در عوض از نخست وزیر این کشور خواستند در قبال این کمکها در صورت پیروزی در جنگ با عثمانی سرزمین فلسطین را به آنها برای ایجاد کشور مستقل یهودی واگذار کند . دولت انگلستان نیز به وعده ی خویش عمل کرد و پس از شکست عثمانی و تجزیه ی این امپراتوری، منطقه ی فلسطین را به آنها واگذار کرد و اجازه داد گروه گروه یهودیان از اروپا و دیگر نقاط دنیا به این سرزمین مهاجرت کنند و در جنگ جهانی دوم بر اثر کشتار یهودیان توسط حاکمیت نازیسم این مهاجرت شدت گرفت . یهودیان ابتدا  سرزمینهای اعراب بومی فلسطین را خریداری نمودند و وقتی تعداد انها زیادتر شد شروع به کشتار فلسطینیان مخالف و اشغال بقیه ی سرزمین آنها کردند . ولی مشکل یهودیان صهیونیسم هنوز حل نشده بود چون  دولت انگلستان  حاضر به تخلیه ی فلسطین به این راحتی نبود و از حضور خود اهداف استعماری داشت در این حال یهودیان افراطی و صهیونیست شروع به خربکاری و بمب گذاری در پایگاههای انگلیسی نمودند و دولت انگلستان بعد از تحمل تلفات بسیار از این بمب گذاریها و اقدامات تروریستی سرانجام با نارضایتی مجبور شد نیروهای خودرا از فلسطین خارج کند و صهیونیستها نیز با کشتار فلسطینیان معترض و اشغال باقی مانده ی سرزمین آنها اعلام تشکیل کشور مستقل یهودی با نام اسرائیل نمودند و جنگ و تنش و درگیری تا کنون نیز در این منطقه ادامه دارد. و اما در توجیه اهداف آخرزمانی دجال از این تنش در فلسطین باید گفت که علت اصلی ایجاد این تنش در این منطقه ی حساس  به لحاظ دینی ، وجود روایات آخر زمانی و مهدویت در مورد فلسطین و بیت المقدس می باشد. چون در روایات اسلامی به وضوح بیان شده که مهدی موعود عج پس از تسلط بر ایران و عراق و کل خاورمیانه به فلسطین لشکر کشی خواهد نمود و به آسانی بیت المقدس  را فتح می کند و مدتی پایتخت حاکمیت خود را بیت المقدس قرار خواهد داد . کارشناسان دینی دجال با مطالعه ی این روایات اخرزمانی تلاش می کنند که با ایجاد دولت اسراییل در منطقه و ایجاد تنش و اختلاف با فلسطینیان برای همیشه جلو این روند را بگیرند چون نیک می دانند که مسلم است یهودیان افراطی با مسیحیان و مسلمین و ظهور مسیح و مهدی مسلمانان دشمنی دیرینه و تاریخی دارند و اصولا معتقدند منجی موعود فقط از بین یهودیان انتخاب می شود و بنابراین  با منجی مسیحیان و مسلمین دشمن می باشند . بنابراین  ایجاد یک دولت قدرتمند یهودی در فلسطین و بیت المقدس  می تواند مانع جدی در ایجاد حاکمیت مهدی موعود در بیت المقدس باشد. و اما علت تشنج دائمی فلسطینیان و اسرائیلیان به یک توطئه و کینه ی قدیمی دولت انگلستان  از یهودیان  نیز بر می گردد چون پیش ازین بیان شد که نیروهای انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول دچار تلفات شدید از بمب گذاریها و اقدامات تروریستی   صهیونیست های افراطی شدند و با نارضایتی مجبور به تخلیه ی فلسطین شدند ازین جهت دولت انگلستان از آن زمان به بعد سعی داشته با نفوذ سرویس های جاسوسی خود در بین فلسطینیان و دولت حامی آنها نظیر ایران و سوریه و لبنان گروههای افراطی چون حماس ایجاد کنند تا همیشه سرناسازگاری با دولت اسراییل را داشته باشند و خواهان محو آن باشند و با افراطی گری و جنگ طلبی مذاکرات صلح بین اکثریت فلسطینیان  و

دولت اسرائیل را با شکست مواجه کنند تا همواره بین اسرائیل و فلسطینیان جنگ و تنش باشد و آب خوش از گلوی دولت اسرائیل پایین نرود و این چیزی جز انتقام تاریخی انگلستان از یهودیان افراطی نیست . نمود آشکار ایجاد این تنش در حمله ی ناشیانه ی اخیر حماس به شهرکهای صهیونیست نشین می باشد که باعث شد تعداد بسیاری از افراد  غیر نظامی به خصوص از فلسطینان قربانی این توطئه ی شوم شوند هر چند این تنش دائمی در این منطقه  در جهت منافع دجال نیز می باشد. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

این روزها بازی همستر برای کسب پول مفت تمام فضای مجازی را پر کرده حتی پیرمردهای گروه بازنشستگان نیز لینک آن را برای ریش سفیدان نود و چند ساله ارسال می کنند . در باب این موضوع باید گفت : یا کسب سود و درآمد ازین طریق واقعیت داردو یا غیر واقعی و صرفا یک شایعه است و ازین دوحالت خارج نیست . ولی در هر دو صورت این کار بیهوده خارج از زیان برای فرد و جامعه نیست در صورتی که  کسب درآمد در آن واقعیت داشته باشد . وضع به این صورت می شود که مثلا بیشتر مردم که کسب و کاری گره گشا برای دیگر مردم دارند کار خود را کم کم رها کنند و یا لااقل قسمتی از کار خود را رها کنند و مانند بچه ها روزتا شب صفحه ی گوشی خود را نوازش کنند مثلا کافی نتی و سوپری سر محله مغازه را تعطیل کند و یا دیر باز کند و به بازی همستر و پول پارو کردن مشغول شود و مثلا پزشکان به بهانه های مختلف برای این بازی دیر به مطب بیایند و شغلهای دیگر نیز به همین صورت ...ببینید این بازی چقدر  در کار مردم که نیازمند به این مشاغل هستند اختلال به وجود می آورد و فاجعه زمانی خواهد بود که درامد ناشی ازین بازی واقعی و کلان باشد در این  صورت شاید بسیاری از َشغلهای ضروری مردم تعطیل شود. و حالت دوم آن است که کسب درآمد از این بازی شایعه و فریب باشد در این صورت نیز مردم متوجه می شوند چقدر از وقت گرانبهای خویش را که باید صرف کارهای مفیدتری شود صرف این کار بیهوده کرده اند . بنابراین کار عاقلانه این است که مردم دنبال این کارهای بیهوده نروند  و به تعبیر قران کریم از امور لغو  وبیهوده دوری کنند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

همه ی ما کم و بیش از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی از فجایع غزه و یمن  حدس تا حدی آگاه هستیم وقتی سخن ازین است که تا حدی آگاه هستیم به این معنی است که عمق فاجعه در این دو منطقه ی مظلوم بسیار بیش ازین است که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند زیرا که تصور کنید که در شهر و روستای محل اقامت شما مدتی بر اثر حادثه ای آب و برق موقتا قطع شود ببینید مردم این منطقه دجار چه مشکلی می شوتد . حال تصور کنید که مناطق و تاسیسات حیاتی مناطقی مثل غزه و یا یمن چندین ماه زیر حملات دشمن با بمب و موشک باشد آیا دیگر چنین منطقه ای مردم عادی می توانند به زندگی خویش ادامه دهند ؟ اگر به ظاهر حوادث  این مناطق نگاهی بیفکنیم چیزی از حقیقت ماجرا نصیب ما نمی شود زیرا در ظاهر این دو منطقه در حال جنگ و جدال با قلدریها و ظلم اسرائیل و قدرتهای جهانی هستند ولی آیا این حقیقت ماجراست و باز توطئه و نقشه ای در کار نیست ؟ در تبیین این حوادث باید گفت که خیر حقیقت چیز دیگری است و این حوادث را نیز می توان با افشاگری در برابر توطئه های جهانی دجال  به نوعی برای مومنان و منتظران مهدویت  روشن و تبیین کرد . در این مورد باید گفت : ایجاد درگیری در غزه و یمن در ادامه ی توطئه های دجال یا حاکمیت جهانی برای ایجاد موانع برای ظهور منجی موعود در این منطقه ی خاص از خاورمیانه می باشد . جون دجال بخصوص از حوادث سال ۵۷  و پیش ازآن در زمان دکتر مصدق  و ملی شدن صنعت نفت نیک دریافت که این منطقه ی خاص از خاورمیانه توانایی بالقوه برای ایجاد یک حاکمیت اصیل مردمی  با نمایندگان واقعی و نخبه را داراست و همین قابلیت می تواند در نهایت  منجر به پیشرفت سیاسی ،نظامی ، اقتصادی  این منطقه ی خاص و به قدرت رسیدن و ظهور منحی موعود شود ازین جهت از ان زمان تا به حال با توطئه های از پیش طراحی شده سعی و تلاش داشته که این چند کشور خاص یعنی افعانستان ، ایران و یمن و عراق و وسوریه و حوالی بیت المقدس با اغتشاشات سیاسی و درگیری های نظامی و کودتا همیشه تخریب شود و ثبات سیاسی نداشته  باشد تا این کشورها که در روایات مهدویت نقش مهمی در تشکیل دولت مهدوی دارند ، همیشه ضعیف و از نیروهای مومن و موثر  خالی شوند و نخبه های علمی این منطقه نیز یا ترور شوند و یا محبور به مهاجرت به غرب شوند. ازین ا جهت بعد از جنگدایران و عراق و افعانستان و سوریه نوبت به نوارغزه   و یمن رسیده تا این دو منطقه را نیز با جنگ و درگیری ساختگی نابود و از نیروهای مومن تهی سازند .ازین جهت دجال  جهانی با فرستادن مزدوران نفوذی خود در مبارزان فلسطیتی و یمنی اختیار سیاست آنها را مدتهاست به دست گرفته ( همان کاری را که پس از حوادث سال ۵۷ با انقلاب ایران کرد) و این دو منطقه را با حملات نابخردانه و نابجا به اسرائیل و یا نفت کش های قدرتهای جهانی به جنگی نابرابر با این قدرتها درگیر ساخته و مسلم است در این درگیری ها بازنده ی اصلی مردم مومن و مظلوم این دو منطقه هستند که زیر حملات  نظامی با پیشرفته ترین  سلاحهای قدرت های بزرگ به کلی و بیهوده نابود شوتد و این چیزی نیست جز خواسته و هدف دجال جهانی برای نابود کردن مومنان مهدویت در مناطق ظهور . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از سوالاتی که ممکن است برای طالبان حق مطرح شود این است که چرا باوجود تلاش و مجاهدت بسیار مبارزان و مخالفان حاکمیت طاغوت هنوز حاکمیت طاغوت بر جای خویش باقی است و  ظاهرا شکست ناپذیر است ؟ در پاسخ باید علل دو گانه ای برای این امر ذکر کرد : ۱_  مبارزان علیه طاغوت و بخصوص رهبران انها رهبران واقعا مستقل و حق مدار که ایمان واقعی به خدا داشته باشند و واقعا به غیر از او بر کسی تکیه نکنند نیستند . اگر به دقت توجه کنید خواهید دید که رهبران این گروههای مبارز چه در داخل و چه در خارج از کشور به قدرتها و جریاناتی تکیه دارند که یا وابسته به قدرتهای شرق و یاغربند و سرویس جاسوسی قدرتهای شرق و غرب که وابسته به دجال هستند با آنها در ارتباط هستند و سیاستهای خودرا به انها تکیه می کنند مانند خمینی رهبر انقلاب ایران که دو سه سال  پیش مکاتبات و نامه نگاری های وی از سال ۴۲ با کندی رییس جمهور اسبق امریکا در رسانه ها با سند افشا شد و پس از انقلاب هم ارتباط و تکیه ی رهبران فعلی با روسیه و چین  کاملا اشکار است و روسیه تبدیل به خونه ی خاله ی رییس جمهوری های ایران شده. پس از نظر خداوند و منطق قرانی این مبارزان تکیه ی واقعی به خداوند ندارند پس خداوند چگونه آنها را یاری کند ؟ چون خداوند فقط به توکل کنندگان بر خود و یاری جویان فقط از خودش یاری می رساند و می فرماید: ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .
..اگر خدارا یاری کنید خدا نیز شمارا یاری می کند و قدمهای شمارا محکم می گرداند. ازین جهت رمز اصلی موفقیت و کامیابی حرکتهای رهایی بخش رسولان الهی همین تکیه ی کامل فقط بر ذات باریتعالی بوده نه هیچ قدرت دیگر . به سرگذشت و قیام حضرت موسی ع در برابر فرعون توجه کنید که فقط با تکیه بر خدا توانست بر فرعون و فرعونیان پیروز شود و در تاریخ اسلام نیز این امر دقیقا تکرار شد .  پس رهبر آسمانی و مستقل در پیروزی بر طاغوت زمان نقش بسیار مهمی دارد . عامل دوم موثر برای پیروزی بر طاغوت ایجاد تشکل مردمی از مبارزان و حق طلبان است  . مسلما در طول تاریخ مبارزان حق طلب زیادی بر علیه طاغوت قیام کرده اند ولی علت شکست و ناکامی آنها فردی عمل کردن آنها و عدم ایجادتشکل و گروههای مردمی حق طلب بوده چون مسلما پیروزی بر طاغوت نیاز به یک عزم جمعی گسترده و یاری مومنان و مبارزان به یکدیگر در این راه می باشد . مثلا در تاریخ ایران امیر کبیر مرد بسیار مبارز و اصلاح طلبی بود ولی علت ناکامی وی برای ایجاد تغییر مثبت در جامعه تنها بودن وی بود و طاغوت زمان هم می دانست چون او یک نفر و تنهاست با حذف او خواهد توانست کار وی را خاتمه دهد . ولی در همان قیام موسی ع او تنها در برابر فرعون قیام نکرد و قوم او که تعداد انها نیز کم نبودتد در این راه یاریگر او بودند. در تاریخ اسلام نیز پیامبر اسلام تنها  زمانی موفق شدو بر  بر طاغوت و بت پرستی  پیروز شد که دست به ایجاد تشکل از تازه مسلمانان در مکه و خارج از آن  کرد و همیشه نیز می فرمود : دست خدا ( یاری خدا) با جماعت است . پس برای قیام و پیروزی مهدی موعود نیز این دو عامل اصلی  یعنی رهبر مستقل اسمانی و تکیه و توکل فقط بر خدا و ایجاد تشکل مردمی برای یاری و پیروزی او بسیار مهم است همان رهبر آسمانی که خداوند از ان تعبیر به درخت زیتونی  نمود که نه شرقی است و نه غربی ( نه تکیه به قدرتهای شرق دارد و نه غرب)   و در این راه باید تلاش نمود از نفوذ عوامل دجال در این تشکیلات اصیل مردمی  جلوگیری  شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

ممکن است در ذهن برخی این سوال نقش ببندد که براستی دجال کیست و یا چیست ؟ در پاسخ باید گفت : گاهی یک شخص و جریان را می توان از  عملکرد او شناخت و عمکرد دجال در دنیا در بیش از یک صده ی اخیر جز جنایت چیز دیگری نبوده و نیست و اینک جنایات دجال : دجال جریانی شیطانی است که مشروطه را در ایران به انحراف کشانید و با ایجاد شورش های کور توسط مزدوران خود دراقصا نقاط کشور اعتبار وکلای مردمی را در مجلس شورای ملی از بین برد و زمینه ی ایجاد دیکتاتوری رضاخانی را با مزدورانی چون سید ضیا فراهم آوردو بعدها   با کودتایی جنایتکارانه و دقیق دولت مردمی دکتر مصدق را سرنگون کرد و بی رحمانه دکتر حسین فاطمی معاون فرهیخته و متعهد  وی را به ناحق محاکمه و اعدام کرد . دجال سیستمی است . که وقتی پهلوی دوم در یک دهه ی آخر سلطنت خود سیاستهایی مستقل در جهت منافع ملی و خاورمیانه و در جهت خلاف سیاستهای دیکته شده ی دجال در پیش گرفت اورا با طراحی و اجرای یک نقشه و توطئه سرنگون کرد . دجال سیستمی است که انقلابیون متعهد و روشنفکری چون دکتر شریعتی و استاد مطهری و روشنگرانی چون مرحوم طالقانی و امام موسی صدر وشهید چمران و .و... که چشم و چراغ انقلاب و مردم بودند  را بی رحمانه ترور و از صحنه ی سیاست محو کردو مزدوران کنونی را بجای آنان بر مردم حاکم کرد  .دجال سیستم جنایتکاری است که سینما رکس آبادان را برای رسیدن به اهداف پلیدش با صدها زن و مرد و کودک به اتش کشاند. دجال سیستم جنایتکاری است که رجایی و باهنر را ناجوانمردانه برای رسیدن به اهداف پلیدش در آتش خشم خود سوزاند . دجال سیستم جنایتکاری است که جنگ ایران و عراق و درگیرهای افعانستان و و عراق و سوریه را ایجاد کرد دجال سیستم جنایتکاری است  که باعث سقوط هواپیمای فلاحی و فکوری و نیز سقوط هلی کوپتر و هواپیمای مرحوم ستاری و کاظمی و سرداران دیگر سپاه گردید . دجال سیستم جنایتکاری است  که جمعه ی خونین مکه را در سال ۶۶ ایجاد کرد . دجال سیستمی است که در حرم امام رضا ع بمب گذاری کرد و صدها زن و مرد و کودک بیگناه را قطعه قطعه کرد دجال سیستم جنایتکاری است که در عراق بمب گزاری ها را بعد از حمله ی آمریکا مدیریت وایجاد کرد سیستم دجال سبستمی است که در افعانستان به مردم در عروسی و دختر بچه های دبستانی رحم نکرد و با بمب گذاریها آنها را قطعه قطعه کرد. سیستم دجال سیستم جنایتکاری است که القاعده و داعش را ایجاد کرد و به مزدوران خود فرمان داد با نام اسلام  مردان را سرببرندو به زنان و دختران بی پناه تجاوز کنند و کودکان را به اسیری گیرند . سیستم دجال سیستمی است که نویسندگان روشنگری  چون حاجی زاده را همراه با کودک ۱۰ ساله اش به خاک و خون می کشد . دجال سیستمی است که هواپیمای مسافربری را در آسمان با صدها زن و مرد و کودک بیگناه هدف قرار می دهد . دجال سیستمی است که در زندانها به دختران معترض و باکره با نام اسلام تجاوز می کند و کودکان و نوجوانان را در خیابان با گلوله ی مستقیم به قتل می رساند. دجال همان سیستم جنایتکاری است که آلنده رییس جمهور محبوب و مردمی شیلی را با کودتا به قتل می رساند و از گاندی رهبر مردمی و محبوب هند بخاطر رهبری انقلاب و پیروزی آن انتقام می گیرد و اورا در جمع طرفدارانش به قتل می رساند . دجال همان سیستمی است که رهبران اولیه و اصلی شوروی در انقلاب کمونیستی را حذف و ترور می کند و بجای انها مزدور جنایتکار خود استالین را به قدرت می رساند . دجال سیستم جنایتکاری است که نخست وزیر متعهد ایتالیا و رییس جمهور مستقل امریکا  کتدی را ترور و به قتل می رساند . دجال سیستمی است که همسر شاهزاده ی انگلیس را به قتل می رساند و دجال سیستمی است که ویروس کرونا را ایجاد می کند و قصد ایجاد جنگ جهانی سوم در دنیا را دارد . آری  دجال چنین سیستمی است .

در مناقشه و درگیری اخیر فلسطینیان و اسرائیل این روزها شاهد صحنه های فجیع و جنایتکارانه از دو طرف درگیر می باشیم . در این درگیری های بیهوده و بی معنی قربانی اصلی مردم غیر نظامی بی دفاع چون زنان و کودکان سالخوردگان می باشند  برخی از دول مزدور دجال در منطقه نیز بجای میانجی برای توقف این درگیری های جنایتکارانه بیهوده بر طبل جنگ می کوبند و بین طرفین درگیرمرتبا نفرت پراکنی می کنند از طرفی حاکمیت مزرور دجال در امریکا حمایت های تبلیغاتی از اسرائیل می کند و گاه ناوگان خود رادر دریای مدیترانه به نشانه ی حمایت از این رژیم جنایتکار به تحرک وامی دارد و از سویی دیگر برخی حاکمیتهای دیگر مزدور در خاورمیانه چون حاکمیت ایران به حمایت  از اقدامات جنایتکارانه ی برخی افراط گرایان حماس می پردازد . در حالی که می دانیم این جنایتها و آدم کشی ها هیچ ربطی نه به دین  و نه به دفاع از وطن و آرمانهای  دیگر انسانی دارد و افراطیون دو طرف درگیر صرفا مزدورانی  آدم کش و جنایتکار از طرف دجال جهانی برای نابودی بشریت می باشند . در اینجا باید گفت که یکی از اصول اساسی دین اسلام  ایجاد صلح و دوستی بین تمام  انسانها می باشد و اگر نیز به ناچار گاهی اسلام دفاع نظامی را تجویز کرده صرفا برای دفاع از مومنین و و دفع شر دشمنان می باشد و تازه در اینگونه موارد نیز بسیار به رعایت تقوا و عدم زیاده روی در درگیری نظامی دعوت کرده و متجاوزان از این حدود الهی را از دو طرف سخت مورد نکوهش قرار داده. ولی با این حال در این درگیری اخیر می بینیم که عده ای مسلمان نما و یا یهودی نمای مزدور جنایتکار به هیج کدام از اصول احکام ادیان ابراهیمی پایبند نیستند و به راحتی انواع جنایات را نسبت به غیر نظامیان مرتکب می شوند و این علامت و نشانه ی اشکاری است از توطئه و دخالت دجال جهانی در این نوع درگیری های منطقه ای  . اگر دخالتهای پنهان و اشکار دجال جهانی در مناقشه ی بین اسرائیل و فلسطین به واسطه ی رژیمهای مزدور منطقه و ابر قدرتها نبود خیلی وقت بود که این مناقشات را خود روشنفکران ونخبگان اسرائیل و فلسطین حل کرده بودند. حال باید این دو سوال را پرسید که چه دولتهایی این سلاحهای پیشرفته را تولید می کنند و چه دولتهای مزدوری این سلاحهای پیشرفته را در اختیار زنگی مست یعنی این دو طرف درگیر قرار می دهند همه ی ما می دانیم که این دولتها و حاکمیتها همان حاکمیتهای مزدور دجال در سراسر جهان می باشند .

جنگ و درگیری بین اسرائیل و فلسطینیان یکی از معضلات جدی و دیرین در چند دهه ی اخیر در خاورمیانه می باشد.که با وجود تلاشهای روشنفکران  و سیاستمداران متعهد در دنیای اسلام و غرب هنوز با کمال تاسف این مسئله حل نشده و روزبه روز نیز رو به وخامت می رود . قبلا بیان شد که ایجاد اسرائیل   به آن شکل و در آن مقطع زمانی در خاورمیانه یک توطئه و نقشه ی شیطانی از سوی دجال جهانی برای ایجاد بحران همیشگی در این منطقه ی خاورمیانه و عقب نگه داشتن این کشورها می باشد . در طی این مدت تعداد معدودی از سیاستمداران چون انور سادات رییس جمهور فقید مصر و شاه ایران و نیز نخبگان مذهبی دنیای اسلام چون مرحوم امام موسی صدر به ماهیت و اهداف این نقشه ی شوم  پی بردند و بخصوص امام موسی صدر سعی کرد که با روشنگری در میان شیعیان لبنان و فلسطینیان مردم ان منطقه را از نیات پلید دجال جهانی برای ایجاد اختلاف بین اسرائیل و فلسطین و شیعیان لبنان  جلوگیری کند و سیاستمدارانی چون انور سادات نیز با همکاری شاه ایران قدمهای موثری برای ایجاد صلح با اسرائیل برداشت ولی با کمال تاسف حاکمیت دجال با هوشیاری از این اقدام رهبران مذهبی و سیاستمداران  مسلمان خبر دار شد و بلافاصله زمین ی سقوط شاه ایران و ترور انور سادات را فراهم آورد و در همان زمان نیز با کمک مزدور دست نشانده  ی خود قذافی امام موسی صدر را در لیبی ربودند و سر به نیست کردند و بلافاصله حاکمیت افراطی و دست نشانده و جنگ طلب را در سال ۶۰ در ایران به قدرت رساندند و نیز بلافاصله حسن نصرالله افراطی مزدور و دست نشانده ی جنگ طلب را در لبنان جایگزین امام موسی صدر کردند . شهید دکتر مصطفی چمران نیز که از دوستان نزدیک امام موسی صدر بود و از توطئه ی دجال کاملا اگاه بود از اینکه حاکمیت ایران با قاتل امام موسی صدر یعنی قدافی روابط دوستانه و نزدیک ایجاد کرده به حاکمیت ایران در این مورد شدیدا اعتراض کرد و نامه ی تند و انتقادی در این زمینه به رهبر انقلاب نوشت و بلافاصله چمران نیز بعد از این نامه از پشت سر و جبهه ی خودی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و شهید شد.و بحران و جنگ بین اسرائیل و فلسطینیان و شیعیان لبنان را ادامه دادند. در این بین چون کارتر رییس جمهور اسبق امریکا از سیاست صلح انور سادات در خاورمیانه حمایت می کرد نیز مغضوب دجال جهانی شد و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری باآبرو ریزی گروگان گیری در ایران و حادثه  ی طبس ناکام ماند. این است سیاست کثیف دجال در خاورمیانه.