نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام_زمان» ثبت شده است

حتما این روزها تحولات خاورمیانه و بخصوص تحولات سیاسی در سوریه را دنبال کردیده اید . برخی به این تحولات سوریه بسیار خوشبین و برخی نیز بدبین می باشند . اما در واقعیت چرا هم باید به این تحولات خوشبین بود و از جهتی بدبین و نگران آینده ی مردم ستمدیده در این کشور ؟ ازین جهت باید خوشبین بود که اکثریت مردم و گروههای سیاسی متعادل در این کشور هنوز خود را در  تعیین سرنوشت  خویش موثر می دانند و درا ین مورد مجاهده می کنند و این جواب کامل به روشنفکرنمایاننی است که فقط مردم خاورمیانه را متهم می کنند که مثلا مثل کشورهای توسعه یافته ی غربی در جهت اصلاحات سیاسی کشور خود اقدامی نمی کنند و خود در ایجاد این فلاکتها در کشور خود مقصرند . در جواب این مقلدان شبه روشنفکر غربی باید گفت که در بیش از صد سال گذشته مردم کشورهایی چون ایران ،افعانستان ،عراق و سوریه و البته مصر کم در راه توسعه ی سیاسی و و علمی و اقتصادی و فرهنگی خویش تلاش ننمودند ، شاهد مدعا نیز مجاهدات مردم ایران در انقلاب مشروطه بود که در نوع خویش حرکتی بسیار پیشرو بود که توانستند تا حد زیادی دیکتاتوری ستمشاهی را درایران به نفع مردم محدود کنند در حالی که در بسیاری از نقاط دیگر دنیا از جمله همین غرب، کشورهایی در چنگال دیکتاتوری های سلطنتی اسیر بودند در کشورهای چون عراق و سوریه و به خصوص مصر نیز مردم  و نخبگان متعهد سیاسی در این مورد مجاهدات بسیاری انجام دادند ولی افسوس به دلایلی که بعدا  توصیح داده می شود در رسیدن به ارمانهای خویش که همان توسعه ی سیاسی و حاکمیت نخبگان بود ناکام ماندند .  و می بینیم که در ایران چگونه مشروطه را به انحراف کشاندند و کشور دچار دبکتاتوری رصاخانی شد و  مصر نیز کم و بیش  با کودتاهای نظامی و فعالیتهای احزاب افراطی به ظاهر مذهبی وابسته به انگلیس چون اخوان المسلمین از توسعه ی سیاسی و به تبع ان پیشرفت علمی و اقتصادی  بازماند. و اما آیا براستی فقط مردم این این کشورها به زعم برخی،  در فلاکت خویش و انحطاط کشور مقصر بودند و نه هیج عامل  دیگر؟ در پاسخ باید گفت در مورد مقصر بودن مردم باید گفت هم بله و هم خیر . به چه دلیل و علت ، به این دلیل که مردم در راه  رهایی خویش از دیکتاتوری و استبداد و توسعه ی کشور تلاش و مجاهده ی بسیار نمودند اما نه با ذهن و فکر روشن . بخاطر اینکه مردم برای اینکه بتوانند به حق خویش در تعیین سرنوشت خود برسند در مرحله ای نخست باید حق را بشناستد و وقتی حق را شناختند صاحبان حق و افرادی که صلاحیت اداره ی جامعه و حاکمیت را دارند خواهند شناخت و انها را در راس اداره کشور قرار می دهند و وقتی حق را درست تشخیص ندهند افراد حق مدار واقعی را نیز تشخیص نمی دهند و افرادی را به قدرت می رسانند که یا مستبد هستند و یا مزدور بیگانه و نوکر دجال جهانی. و به این صورت این دور باطل در نسلهای بعدی نیز تکرار می شود  و با اینکه با مجاهدت و تحمل مشقات بسیار انقلابی را به پیروزی می رسانند ولی از روی جهالت به مزدوران بیگانه و دجال رای می دهند و انها را به قدرت می رسانند و قدرت باطل انها را با فداکاری و بذل جان و مال خویش  تقویت و ابقا می کنند . نمونه ی کامل این جریان در بیش از صد سال پیش انقلاب مشروطه و یا نهضت ملی شدن صنعت نفت و نیز به اصطلاح انقلاب ۵۷ بود که مردم از روی جهالت باعث شدند که در انقلاب مشروطه نخبگان واقعی و بانیان واقعی مشروطه چون ستار خان و باقرخان و ...از راس قدرت حذف شوند و مزدوران وابسته به ببگانه به قدرت برسند و بعدا نیز ازاد مردانی چون مدرس و میرزاده ی عشقی و فرخی یزدی ...حذف شوند و دیکتاتوری مزدور و و ابسته به انگلیس چون رضا شاه به قدرت برسد  . در  نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز  بعدها مصدق خانه نشین می شود و مشاور صالح و متعهد او دکتر حسین فاطمی اعدام شود و مزدورانی به قدرت برسند که نفت را تقریبا مجانی پیشکش شرکت های بیگانه می کنند و در انقلاب ۵۷ نیز این تراژدی بار دیگر تکرار شود و در اوایل دهه ی ۶۰ با یک کودتای خزنده و البته خونین نخبگان فرهنگی و سیاس متعهدی چون مرحوم طالقانی  و مطهری و چمران  حذف شوند و مزدورانی تعلیم دیده ی سرویس های جاسوسی شرق وغرب( انگلیس و شوروی سابق)به قدرت برسند  اگر مردم ایران در دوره ی پس از مشروطه     سواد سیاسی و دینی  و ذهن روشنتری داشتند هرگز اجازه نمی دانند که مزدوران دجال چون رضا شاه و بعدها در انقلاب ۵۷ نخاله های دیگر به قدرت برسند پس مجاهده ی بدون روشن بینی و آگاهی پشیزی نمی ارزد و برای مردم و کشور مفید نخواهد بود . همین عدم روش بینی و حق بینی مردم است که فریاد امام علی ع را از اعماق تاریخ بلند می کند که" مردم باید اول حق را بشناسند تا حق مداران واقعی را تشخیص دهند "  و اگر حق را نشناسند بدون اینکه خود بخواهند معاویه ها و یزیدیان را همواره در هر زمانی به قدرت می رسانند و علی ها و حسین ها همیشه تنها می مانند و در این راه

قربانی می شوند. برای همین در تحولات سوریه اگر چه باید خوشبین بود در عین حال نیز باید نگران و مواظب بود دوباره دجال جهانی مزدوران خویش را بر سرنوشت مردم حاکم نکند . هرچند نمی توان در این مورد چندان نیز امیدوار بود چرا که تا مردم مسلمان خاورمیانه و البته تمام دنیا منجی واقعی و امام و رهبر مصلحان را نشناسند و اورا برای حاکمیت یاری نرسانند بعید است دجال جهانی اجازه دهد که مصلحان و نخبگان واقعی در کشوری کوچک چون سوریه به قدرت برسند. چون با کنال تاسف چنانکه پیش ازین نیز بیان کردیم سرویس های دجال در تمام نقاط دنیاو از جمله خاورمیانه ی مسلمان بسیار هوشیار و حساب شده عمل می کنند تا حاکمیت به صالحان و نخبگان حقیقی حتی در منطقه ی  محدود و کوجکی مانند سوریه نرسد .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

   حتما در چند روز گذشته تحولات سیاسی نظامی در منطقه ی خاورمیانه بین اسراییل و و فلسطینیان و ایران و لبنان را دنبال کرده اید مشاهده می کنید که اسراییل چگونه تعدادی از افراد سرشناس حزب الله را ترور کرده و حاکمیت ایران نیز با موشک پرانی  نقاطی از اسراییل  را مورد حمله قرار داده. ولی هیچگاه از خود پرسیده اید و این امر برای شما غیر عادی نبوده که چرا اسراییل معمولا نخبگان سیاسی و نظامی را در ایران و سوریه و لبنان ترور می کند و حاکمیت ایران هیچگاه به سران رده بالای سیاسی نظامی اسراییل کاری ندارد و فقط معمولا مراکز نظامی چون فرودگاههای نظامی اسراییل را هدف قرار می دهد؟ واقعیت این است که حاکمیت دجال که مرکز آن در غرب می باشد هیچگاه تمایل ندارد که رده های اول سیاسی نظامی چون رهبران رده اول این دو حاکمیت را از بین ببرد چون رهبران رده اول این دو حاکمیت مامور اجرای سیاستهای دجال در این منطقه ی حساس خاورمیانه می باشند و دستچین و دست نشانده ی دجال جهانی می باشند که ماموریت دارند تمام منابع انسانی  و اقتصادی و نظامی این منطقه ی خاص خاورمیانه را نابود و یا لااقل تضعیف کنند چون  دجال نیک دریافت کرده که پیروان مداهب دینی بخصوص شیعیان در این منطقه اهداف اخر زمانی برای حاکمیت منجی دارند بنابراین باید با حاکمبت های دست نشانده و با هزینه ی خود مردم این منطقه منابع انسانی و اقتصادی انهارا با جنگ افروزی های بیهوده نابود سازد منابع انسانی می تواند نخبگان علمی سیاسی و نظامی این مناطق البته در رده های پایین تر سیاسی و نظامی باشد بنابراین ترورشخصیتهایی چون شهید چمران و ستاری و سلیمانی و کاظمی  و دیگران درست در جهت همین هدف شوم می باشد ولی البته به رده های بالای رهبری و حاکمبت ایران و اسراییل کاری ندارد چون آنها که دارند ماموریت نوکری را به خوبی انجام می دهند. ولی الیته هرگاه یک نخبه ی سیاسی و نظامی در منطقه گامهایی در جهت صلح در منطقه بردارد دجال به شدت اورا تنبیه می کند و یا او را ترور و یا خانه نشین می کند مانند مرحوم انور سادات و یا بازرگان و یا در سالهای بعد خاتمی .بهر حال دجال با این تنش ها و توطئه ها بطور قطع دو حاکمیت ایران  و لبنان و سوریه از یک  سو و حاکمیت اسراییل و امریکا و دیگر متحدان انها را از سوی دیگر به سوی درگیری نظامی تمام عیار می برد و در این درگیری هولناک نظامی بازنده ی اصلی مردم فریب خورده ای هستند که در این درگیریها قربانی می شوند و سران اصلی این جنگ افروزی های  مانند  جنگ ایران و عراق هیج اسیب و زیانی نمی بینند و فرزندان آنها در بهترین دانشگاههای غرب به تحصیلات ادامه می دهند و به بیان بهتر اموزشهای نوکری برای کادر رهبری را برای اینده ی این کشورهارا فرا می گیرند و نتیجه ی این جنگها و درگیری بیهوده  نابودی منابع انسانی و اقتصادی این منطقه می باشد که نتیجه ای جز عقب ماندگی در بر ندارد و درست در جهت تامین خواسته های دجال جهانی می باشد . بهر حال باید مومنان روشن اندیش در این زمینه بیدار باشند و در این درگیریها دخالت نکنند اتفاقا در روایات اخر زمانی اهل بیت نیز در مورد این مقطع زمانی پیش از ظهور تاکید شده که شیعیان بهتر است در این درگیریها دخالت نکنند چون هر دو طرف درگیر باطل و دشمنان شیعیان و منتظران واقعی می باشند این درگیری نظامی که در منطقه بین شمال عراق و سوریه می باشد مشهور به نبرد قرقیسیا می باشد که در جهان غرب به ان نبرد ارماگدون نیز می گویند که اهل بیت پیامبر شیعیان را از دخالت در این درگیری به شدت منع کرده اند ولی مژده داده اند که بعد از این نبرد قیام خراسانی و مهدی موعود صورت می گیرد و ندای اسمانی نیز در این مقطع زمانی می باشد و منتظران واقعی باید در این مرحله به یاری خراسانی و یمانی و مهدی موعود عج بشتابند. سلام بر کسی پیرو هدایت شود.

یکی از کتابهای جنجالی در چند دهه ی اخیر کتاب جنجالی شیعه گری کسروی می باشد در این کتاب البته مطالب درست  و مفید که با حقایق تاریخ اسلام کانلا منطبق است نیز وجود دارد مانند بازنمایی انحرافاتی که در واقعه ی غدیر خم و جانشینی پیامبر از سوی این نویسنده مطرح گردیده که در پستهای پیشین به ان اشاراتی شد ولی با کمال تاسف اگر یک محقق منصف و بی غرض بخواهد این کتاب را با دقت و دید علمی  و بی طرفانه مطالعه کند به زودی متوجه می شود که در در این کتاب مطالب باطل و بی اساس و غیر منصفانه در مورد اسلام و شخصیت پیامبر و اهل بیت او ع فراوان ایراد شده که باعث گمراهی و بی ایمانی بسباری از قشر به اصطلاح روشنفکر و دانشگاهی شده است . اولا باید بیان نمود که که چرا شخصی مانند کسروی که خود در ابتدا در لباس اخوندی نیز بوده و اعتقادات مدهبی نیز مسلم داشته تا این حد ضد دین و بی دین شود و این مطالب دور از حقیقت را در مورد اسلام بیان کند. در این زمینه باید گفت که علت این امر در مرحله ی اول  عواملی چون فساد متولیان دینی  چون اخوندهای شیاد بوده که حقیقتا انحرافاتی را در طول تاریخ در دین الهی ایجاد کردند که باعث تنفر قشر تحصیل کرده و اهل مطالعه و اهل خرد از دین اسلام شده  و علت دیگر سفر قشر دانشگاهی  به ممالک غربی و آشنایی آنان با کتب مستشرقان و فلاسفه ی غربی و نظرات این فلاسفه در مورد دین اسلام می باشد چون مسلم است برخی محققان غربی از روی تعصب در طول تاریخ با فرهنگ های شرقی و اسلام دشمنی دیرینه و بیهوده داشته اند و نظرات غیر منصفانه ای در مورد اسلام بیان کرده اند که بیشتر اهداف استعماری نیز ازین کار داشته اند و خواست  آنها خودباختگی مردم شرق و به خصوص خاورمیانه در برابر فرهنگ غربی و دلبستگی افراطی به فرهنگ غرب و در نتیجه تنفر از فرهنگ اسلامی و شرقی می باشد تا بدین سان راه برای نفوذ در این کشورها و تسلط بر انها و چپاول دخایر اقتصادی و فرهنگی انها باز شود و همیشه یک قشر تکنوکرات و متمایل به غرب در این کشورها وجود داشته باشد که خواهان تسلط غرب بر کشورشات باشند و غالب سیاستمداران و حاکمان را نیز از همین قشر انتخاب می کنند و با سرویس های جاسوسی به قدرت می رسانند . کسانی امثال کسروی و صادق هدایت و علی دشتی و دیگر اسلام ستیزان شیفته و مقلد غرب درست از همین قشر می باشند. بهر روی در اینجا به برخی از ایرادات  کتاب شیعه گری بصورت خلاصه پاسخ داده می شود . ۱_ در قسمت اوایل کتاب کسروی بدون تامل و تحت تاثیر نظرات مستشرقان مغرض بیان می کند که هدف پیامبر اسلام ص از ادعای نبوت رسیدن به قدرت و ثروت و ارضای شهوت بوده . این نظری بسیار غیر منصفانه بوده چرا که از نظر رسیدن به قدرت و ریاست پیامبر اسلام خود از طایفه ی اصیل بنی هاشم بوده که اجداد و نزدیکانش چون عبدالمطلب و ابوطالب عمویش در ان زمان بر تمام قریش و و مکه ریاست داشته بودند و اگر پیامبر می خواست با ان هوش و ذکاوت و نسب و اطرافیان قدرتمند و با نفوذ و حسن شهرتش در امانتداری به راحتی می توانست بدون ادعای نبوت به این مقام برسد و نیازی به درگیری با سران قریش و درسرهای انها نداشت پس هدف او از رسالت قطعا کسب قدرت و ریاست نبوده و اصلا منطقی نیز نمی نماید دوم هدف او از اظهار نبوت کسب ثروت نیز نبوده چرا که قبل از نبوت با ثروتمندترین زن قریش و مکه یعنی خدیجه ازدواج کرده بود و نیازی به ثروت نداشت . سوم اینکه او چنانکه  مشهور است بسیار خوش سیما و خوش و قد و قامت  و خوش لباس  بود بنابراین قبل از رسالت زیباترین زنان مکه حاضر بودند با وی ازدواج کنند به خصوص که بسار با اصل و نسب و اصیل و نجیب بود و حتی پس از رسالت بزرگان قریش به او پیشنهاد دادند که زیباترین دختران خود رابه ازدواج او دراورند به شرطی که دست از دعوت رسالت بردارد ولی او نپدیرفت پس هدف او از رسالت قطعا یک رسالت الهی و والا و راستین بود نه امیال پست دنیوی چون کسب ثروت و قدرت و این وصله ها در کتاب شیعه گری به وی نمی چسبد در روان شناسی به این حالت که کسی صفات زشت خود را  به دیگران نسبت بدهد برون فکنی می گویند و به اصطلاح مستشرقان مغرض استعمار غرب صفات دنیا طلبی و کسب قدرت و ریاست و ثروت و ارضای شهوت خودرا از عمد به پیامبر اسلام نسبت می دادند و کسانی همانند کسروی و علی دشتی و صادق هدایت نیز کورکورانه این نظرات مغرصانه را در مورد پیامبر اسلام می پدیرفتند و در کتابهای خود انعکاس می دادند. ۲_ درقسمتهای دیگر این کتاب کسروی  بصورت غیر مسئولانه نظر می دهد که مسلمین صدر اسلام برای کسب ثروت و ارضای شهوت به قبایل اطراف و نیز اقوام دیگر چون ایرانیان حمله می کردند تا انها را غارت کنند و زنان انها را تصاحب کنند .

این نیز نظری نابخردانه است چون در ان زمان برخلاف نطر کسروی اهالی مکه و مدینه چندان نیز فقیر و مستمند نبودند که به بخاطر فقر دست به غارت قبایل و اقوام دیگر بزنند به گواهی تاریخ شهر مکه در نقطه ی  شاهراه بازرگانی و بسیار مناسب به لحاظ جعرافیایی برای تجارت و بازرگانی بود و بیشتر اهالی مکه به لحاظ مالی بسیار ثروتمند شده بودند واشراف قریش در ان زمان مشهور بودند به علاوه مکه یک شهر دینی و عبادی بود و ورود زائران از اقصا نقاط به این شهر باعث ثروتمند شدن اهالی ان شده بود . و مردم مدینه نیز مردمی فقیر و مستمندی نبودند چرا که مدینه برخلاف مکه برای کشاورزی و باغداری بسیار مساعد بود و مردم ان ازین راه بسیار ثروتمند شده بودند پس برخلاف نظر کسروی مردم این دو شهر اسلامی نیازی به ثروت نداشتند تا بخاطر ان به سرزمین های دیگر حمله کنند وآیا اصلا منطقی و عقلانی است که کسانی بخاطر کسب ثروت جان خود را به خطر بیندازند و با بزرگترین امپراتوریهاو قدرت های نظامی ان زمان خودرا درگیر کنند اگر در این جنگها جان خود را از دست دادند آن ثروت به چه کارشان می آمد؟ پس قطعا انها از شرکت در این جنگها اهداف دنیایی چون کسب قدرت و ثروت نیز  نداشتند و حتی کودکان نیز این حقیقت را درک می کنند . ۳_ در مطالب بعدی کتاب کسروی غیر منصفانه نظر می دهد که امام علی و دیگر اهل بیت بسیار قدرت طلب و جاه طلب بودند و برای همین با بنی امیه درگیر می شدند و کشته می شدند ولی شواهد تاریخی خلاف این نظر را ثابت می کند شواهدی که گاه خود کسروی برخلاف میل خویش در کتاب  مجبور است به انها اعتراف کند . مثلا امام علی با اینکه لیاقتهای رهبری و خلافت را داشت به هیج وجه تمایلی به کسب قدرت نداشت و به گواهی تاریخ جزو اولین کسانی بود که با ابوبکر در سقیفه بیعت کرد و حتی به گفته ی خود کسروی  به پیشنهاد ابو سفیان که به او گفته بود شما لیاقت بیشتری برای خلافت داری توجهی نکرد و پس از قتل خلیفه ی سوم نیز وقتی مردم به سوی او برای خلافت هجوم اوردند در اوایل جواب رد به انها داد و اصلا تمایلی به این کار نداشت پس چنین شخصی چگونه می تواند به گفته ی کسروی قدرت طلب و ریاست جو و جاه طلب باشد؟ فررند او امام حسن ع نیز اصلا قدرت طلب و ریاست جو نبود بطوری که حاضر شد بخاطر مصلحت مسلمین و جلوگیری از خونریزی بیشتر از مقام خلافت خویش دست بکشد و با معاویه صلح کند پس او نیز قدرت طلب تبود بلکه هدف اهل بیت از مقابله با بنی امیه برپایی سنت اسلامی بود که خلیفه با شورا و بیعت همه ی مسلمین  انتخاب شود در حالی که بنی امیه و بخصوص معاویه قصد داشت این سنت اسلامی را به انحراف بکشاند و ان را تبدیل به سلطنت موروثی و دیکتاتوری کند که مسلما هر انسان ازاده ای با این عمل مخالف بود و یکی ازین آزادگان شاخص نیز امام حسین ع بود. ۴_ در مورد مهدویت کسروی مدعی شده که مهدویت بطور کل خرافات و اساطیر و افسانه است  در حالی که طبق دلایل عقلی و روایات اصیل اسلامی   اصل مهدویت یک اصل مسلم در آخر زمان می باشد . علت این نظر شتابزده ی کسروی استناد به روایات جعلی مهدویت و عدم توجه به انحرافاتی بوده که ایادی شیطانی در طول تاریخ در امر مهدویت وارد کرده اند. از جمله اینکه کسروی مدعی شده در قرآن کریم اصلا اشاره و تصریحی به مهدویت نشده و این نظر کسروی ناشی از عدم شناخت مضامین قرانی  و نیز روایات اصیل و متواتر پیامبر و اهل بیت او در مورد مهدویت می باشد.در مورد ایرادات او به اصول علمی قران نیز جای شگفتی است که کسروی به اصول علمی قران نظیر گسترش فضا و بیگ بنگ یا انفجار بزرگ و دیگر حقایق علمی قران اصلا توجه ننموده  و نظرات کودکانه ای در این مورد بیان نموده. بهرحال جا دارد قشر تحصیل کرده یک بار منصفانه این کتاب او را نقادانه مطالعه کنند و نظرات باطل این کتاب را رد کنند و دوباره ایمان دینی خویش را حفظ کنند هر چند راه برخورد با  کسروی و امثال او به هیج وجه این روش ترور و جنایتکارانه نبوده و نیست و این خلاف دستورات الهی و قرانی است بلکه راه مقابله با او نقد منصفانه ی آثار اوست  به امید اینکه روزی جامعه ی اسلامی به این رشد علمی و فرهنگی برسد که جواب قلم را نباید با چاقو یا گلوله داد بلکه جواب قلم را فقط با قلم  باید داد نه بیشتر. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در توضیح این امر باید نگاهی به تاریخچه ی ایجاد اسرائیل نمود و به هدف دجال از این نقشه ی شوم اشاراتی نمود . در ابتدا باید گفت که اقلیت یهودیان از زمان آعاز مهاجرت خود در سالیان دور  به قاره اروپا همواره مورد آزار و اذیت حاکمیت های مسیحی بوده اند  این امر علل مختلفی دارد که مهمترین علت این امر اختلافات عقیدتی و دینی مسیحیان و یهودیان از دیرباز و دو هزار سال گذشته بوده  چون اکثریت مسیحیان یهودیان را عامل اصلی تحت تعقیب قرار گرفتن و به صلیب کشیدن مسیح و قتل وآزار پیروان او در سده های آغازین میلادی می دانند چون بزرگان یهودی در دستگاه امپراتور روم نفوذ بسیار داشتند و همواره امپراتور روم را تحریک و تشویق می کردند تا مسیحیان را نابود سازند. بعد از مسیحی شدن اولین امپراتور مسیحی روم اما ورق برگشت و تعداد مسیحیان از یهودیان بیشتر شد و قدرت حکومت در دست کشیشان مسیحی قرار گرفت و مسلم است آنها نیز آزار و اذیت یهودیان را فراموش نکرده بودند و تا زمان ما همواره سعی می کردند با یهودیان دشمنی کنند . این بود که حاکمان مسیحی اروپا در دو سه صده ی اخیر آزار و اذیت یهودیان را شدت بخشیده و اوج این دشمنی و انتقام در جنگ جهانی دوم و حاکمبت هیتلری و نسل سوزی یا هولوکاست یهودیان دیده می شود که البته ریشه ی نژادپرستانه نیز داشت . پیش از جنگ جهانی اول یهودیان ثروتمند ساکن در اروپا و بخصوص انگلسنان با فراست دریافته بودند که در این جنگ امپراتور عثمانی که فلسطین جزو متصرفات ان بود به زودی از انگلستان و دول متحد شکست خواهد خورد ازین جهت فرصت را غنیمت شمردند و در قبال کمکهای مالی فراوان به انگلستان در جنگ،  در عوض از نخست وزیر این کشور خواستند در قبال این کمکها در صورت پیروزی در جنگ با عثمانی سرزمین فلسطین را به آنها برای ایجاد کشور مستقل یهودی واگذار کند . دولت انگلستان نیز به وعده ی خویش عمل کرد و پس از شکست عثمانی و تجزیه ی این امپراتوری، منطقه ی فلسطین را به آنها واگذار کرد و اجازه داد گروه گروه یهودیان از اروپا و دیگر نقاط دنیا به این سرزمین مهاجرت کنند و در جنگ جهانی دوم بر اثر کشتار یهودیان توسط حاکمیت نازیسم این مهاجرت شدت گرفت . یهودیان ابتدا  سرزمینهای اعراب بومی فلسطین را خریداری نمودند و وقتی تعداد انها زیادتر شد شروع به کشتار فلسطینیان مخالف و اشغال بقیه ی سرزمین آنها کردند . ولی مشکل یهودیان صهیونیسم هنوز حل نشده بود چون  دولت انگلستان  حاضر به تخلیه ی فلسطین به این راحتی نبود و از حضور خود اهداف استعماری داشت در این حال یهودیان افراطی و صهیونیست شروع به خربکاری و بمب گذاری در پایگاههای انگلیسی نمودند و دولت انگلستان بعد از تحمل تلفات بسیار از این بمب گذاریها و اقدامات تروریستی سرانجام با نارضایتی مجبور شد نیروهای خودرا از فلسطین خارج کند و صهیونیستها نیز با کشتار فلسطینیان معترض و اشغال باقی مانده ی سرزمین آنها اعلام تشکیل کشور مستقل یهودی با نام اسرائیل نمودند و جنگ و تنش و درگیری تا کنون نیز در این منطقه ادامه دارد. و اما در توجیه اهداف آخرزمانی دجال از این تنش در فلسطین باید گفت که علت اصلی ایجاد این تنش در این منطقه ی حساس  به لحاظ دینی ، وجود روایات آخر زمانی و مهدویت در مورد فلسطین و بیت المقدس می باشد. چون در روایات اسلامی به وضوح بیان شده که مهدی موعود عج پس از تسلط بر ایران و عراق و کل خاورمیانه به فلسطین لشکر کشی خواهد نمود و به آسانی بیت المقدس  را فتح می کند و مدتی پایتخت حاکمیت خود را بیت المقدس قرار خواهد داد . کارشناسان دینی دجال با مطالعه ی این روایات اخرزمانی تلاش می کنند که با ایجاد دولت اسراییل در منطقه و ایجاد تنش و اختلاف با فلسطینیان برای همیشه جلو این روند را بگیرند چون نیک می دانند که مسلم است یهودیان افراطی با مسیحیان و مسلمین و ظهور مسیح و مهدی مسلمانان دشمنی دیرینه و تاریخی دارند و اصولا معتقدند منجی موعود فقط از بین یهودیان انتخاب می شود و بنابراین  با منجی مسیحیان و مسلمین دشمن می باشند . بنابراین  ایجاد یک دولت قدرتمند یهودی در فلسطین و بیت المقدس  می تواند مانع جدی در ایجاد حاکمیت مهدی موعود در بیت المقدس باشد. و اما علت تشنج دائمی فلسطینیان و اسرائیلیان به یک توطئه و کینه ی قدیمی دولت انگلستان  از یهودیان  نیز بر می گردد چون پیش ازین بیان شد که نیروهای انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول دچار تلفات شدید از بمب گذاریها و اقدامات تروریستی   صهیونیست های افراطی شدند و با نارضایتی مجبور به تخلیه ی فلسطین شدند ازین جهت دولت انگلستان از آن زمان به بعد سعی داشته با نفوذ سرویس های جاسوسی خود در بین فلسطینیان و دولت حامی آنها نظیر ایران و سوریه و لبنان گروههای افراطی چون حماس ایجاد کنند تا همیشه سرناسازگاری با دولت اسراییل را داشته باشند و خواهان محو آن باشند و با افراطی گری و جنگ طلبی مذاکرات صلح بین اکثریت فلسطینیان  و

دولت اسرائیل را با شکست مواجه کنند تا همواره بین اسرائیل و فلسطینیان جنگ و تنش باشد و آب خوش از گلوی دولت اسرائیل پایین نرود و این چیزی جز انتقام تاریخی انگلستان از یهودیان افراطی نیست . نمود آشکار ایجاد این تنش در حمله ی ناشیانه ی اخیر حماس به شهرکهای صهیونیست نشین می باشد که باعث شد تعداد بسیاری از افراد  غیر نظامی به خصوص از فلسطینان قربانی این توطئه ی شوم شوند هر چند این تنش دائمی در این منطقه  در جهت منافع دجال نیز می باشد. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

این روزها بازی همستر برای کسب پول مفت تمام فضای مجازی را پر کرده حتی پیرمردهای گروه بازنشستگان نیز لینک آن را برای ریش سفیدان نود و چند ساله ارسال می کنند . در باب این موضوع باید گفت : یا کسب سود و درآمد ازین طریق واقعیت داردو یا غیر واقعی و صرفا یک شایعه است و ازین دوحالت خارج نیست . ولی در هر دو صورت این کار بیهوده خارج از زیان برای فرد و جامعه نیست در صورتی که  کسب درآمد در آن واقعیت داشته باشد . وضع به این صورت می شود که مثلا بیشتر مردم که کسب و کاری گره گشا برای دیگر مردم دارند کار خود را کم کم رها کنند و یا لااقل قسمتی از کار خود را رها کنند و مانند بچه ها روزتا شب صفحه ی گوشی خود را نوازش کنند مثلا کافی نتی و سوپری سر محله مغازه را تعطیل کند و یا دیر باز کند و به بازی همستر و پول پارو کردن مشغول شود و مثلا پزشکان به بهانه های مختلف برای این بازی دیر به مطب بیایند و شغلهای دیگر نیز به همین صورت ...ببینید این بازی چقدر  در کار مردم که نیازمند به این مشاغل هستند اختلال به وجود می آورد و فاجعه زمانی خواهد بود که درامد ناشی ازین بازی واقعی و کلان باشد در این  صورت شاید بسیاری از َشغلهای ضروری مردم تعطیل شود. و حالت دوم آن است که کسب درآمد از این بازی شایعه و فریب باشد در این صورت نیز مردم متوجه می شوند چقدر از وقت گرانبهای خویش را که باید صرف کارهای مفیدتری شود صرف این کار بیهوده کرده اند . بنابراین کار عاقلانه این است که مردم دنبال این کارهای بیهوده نروند  و به تعبیر قران کریم از امور لغو  وبیهوده دوری کنند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

جواب این پرسش بسیار واضح و بدیهی است . خب با توجه به سواستفاده های سیاسی که حاکمیت طاغوت در زمان ما از واقعه ی غدیر برای تحکیم پایه های قدرت استبداد  دینی می کند ، مسلم است که از نظر آقایان عید غدیر بسیار پراهمیت تر می نماید. پیش ازین بیان شد که غدیر یک واقعیت تاریخی است که با کمال تاسف مثل بسیاری از وقایع تاریخ اسلام چون مهدویت آن را به انحراف کشانده اند. چون بیان شد که در واقعه ی غدیر خم هدف اصلی  پیامبر اسلام ص ابلاغ مقام امامت  اهل بیت به مردم بود که یک مقام بلند معنوی می باشد،نه تعیین حاکم سیاسی به مردم . با این حال بعدها افراطیون و منحرفان از صدر اسلام تاکنون واقعه ی غدیر را به عنوان تعیین حاکم سیاسی از طرف پیامبر به مردم معرفی نمودند.و  در زمان ما اخوندهای قدرت طلب مدعی شدند که در زمان غیبت امام زمان حاکمیت سیاسی مردم نیز در انحصار آخوندها می باشد چون آنها نائب و جانشین عام امام زمان هستند و تئوری ولایت فقیه را جعل و به مرحله ی اجرا در آوردند. و بدینسان از انحراف یک واقعه ی تاریخی برای رسیدن به مطامع سیاسی خود سو استفاده کردند هرچند در طراحی و اجرای این توطئه دستهای پنهان دجال جهانی  نیز دیده می شود چون مسلما دجال  با واسطه ی چند اخوند مزدور خود در دوران معاصر این نقشه را طرح و اجرا نموده است چون نفوذ دجال در قشر روحانیت از بیش از صد سال گذشته کاملا مشهود است و بعید نیست جعل و اجرای این تئوری باطل و شیطانی نیز با واسطه، کار دجال جهانی در خاورمیانه باشد . به همین خاطر نیز می بینیم هر ساله حاکمیت طاغوت به عید غدیر بسیار بیش از عید قربان اهمیت می دهد چون از قبل این عید  نان قدرت می خورد.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

همه  ی ما شاهد تظاهرات و تجمعات حکومتی حامیان به اصطلاح جمهوری اسلامی در بیش از چهل سال گذشته و به دنبال ان انعکاس این تجمعات در رسانه های حکومتی چون رادیو و تلویزیون و فضای مجازی بوده ایم پرسشی که اینجا مطرح است این است که براستی حاکمیت طاغوت، از این تجمعات و بازتاب گسترده ی ان در رسانه های جمعی چه مقصودی دارد ؟ و چرا اینقدر بر روی ان مانور تبلیغاتی می دهد؟ در جواب و توضیح این پرسش باید گفت: چون پیش ازاین بیان کردیم این حاکمیت ، مزدور و دست نشانده ی دجال جهانی می باشد باید از این تجمعات برای مشروعیت بخشی به خود سو استفاده ی تبلیغاتی کند . چون وقتی حاکمیت دجال حاکمیت دست نشانده ای در نقطه ای خاص از جهان ایجاد کرد تا انجا که می تواند از  این حاکمیت در برابر مخالفات داخلی حمایت اطلاعاتی و سیاسی ومالی می کند تا این حاکمیت دست نشانده هرچه بیشتر به بقای خود به نفع منافع دجال ادامه دهد ولی با گذشت چند دهه تعداد  مردم بیدار و مخالف در زیر سبطره ی این حاکمیت به تدریج زیاد می شوند و حتی حامیان آن نیز تبدیل به مخالفان آن می شوند چون به ماهیت مزدوری و دست نشاندگی ان پی می برند و به علاوه از ناعدالتی موجود نیز رنج می برند در این حال حاکمیت جهانی دجال چون احساس می کند حاکمیت موجود و دست نشانده دیگر به اندازه ی کافی محبوبیت مردمی ندارد تحت فشار افکار عمومی مردم دنیا نمی تواند به حمایت ازاین حاکمیت دست نشانده ادامه دهد از این جهت از یک مقطع خاص زمانی به سران حاکمیت دست نشانده  به صورت پنهانی اخطار می دهد که محبوبیت مردمی خویش را حفظ کنند و با ترفندهایی این محبوبیت را به مردم دنیا نشان دهند وگرنه حاکمیت دجال مجبور می شود تحت فشار افکار عمومی داخل و خارج حاکمیت دست نشانده ی دیگری را جایگزین انها کند . در این شرایط، حاکمیت مزدور دست نشانده  به تلاطم و اضطراب  دچار می شود و به بهانه های مختلف مثلا سالگرد پیروزی انقلاب . تشییع جنازه ی استخوانهای قربانیان جنگ ،سالگرد ارتحال رهبر فقید و بهانه های دیگر حامیان خود را به کف خیابان می کشاند و بعد با تبلیغات گسترده گوش فلک و مردم دنیا را کر می کند که بله، همه ی این مردم برای حمایت از نظام به خیابان آمده اند و این دلیل محکمی بر محبوبیت مردمی و مشروعیت حاکمیت ما می باشد . البته بیشتر هدف حاکمیت این است که حاکمیت جهانی دجال این پیام را بشنود و تصدیق کند که بله، این حاکمیت در ایران محبوبیت مردمی و مشروعیت دارد و نیاز به جایگزین حاکمیت مزدور و دست نشانده ی دیگر وجود ندارد . ازین جهت است که می بینیم در مراسم تشییع ابراهیم رییسی رهبر حاکمیت اعلام کرد که این اتفاق و حضور مردم در تشییع جنازه از الطاف خفیه ی الهی به نظام حاکم بر ایران است که نشان داد که مردم هنوز حامی این حاکمیت می باشند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

 یکی از حوادث مهم در چند روز گذشته کشته شدن یا به تعبیر بهتر حذف ابراهیم رئیسی و همراهان بصورت ناگهانی در چند روز گذشته بوده . در مورد این حادثه ی کاملا مشکوک نظرات مختلفی وجود دارد برخی می گویند: این یک حادثه ی کاملا طبیعی بوده که بر اثر خرابی هوا یا وضعیت نامساعد جوی ایجاد شده برخی نیز آن را کار رقبای سیاسی رئیسی در کشور بر سر جانشین احتمالی رهبری می دانند چون رئیسی و حامیان او خیز بلندی برای این کار برداشته بودند و صراحتا در فضای مجازی اورا خراسانی موعود و نجات بخش کشور معرفی می کردند برخی نیز این ترور را کار اسرائیل در جواب به حملات موشکی ایران در چند وقت پیش می دانند که اسرائیل ترجیح داد به این صورت جواب مقامات ایرانی را بدهد. و اما در توضیح و تشریح این حادثه  باید گفت : اولا در مشکوک بودن و توطئه  بودن این حادثه نمی توان شک کرد چون قرائنی در این مورد وجود دارد. چون می دانیم معمولا روش معمول سفر مقامات کشوری در ایران با بالگرد همیشه به این صورت بوده که یک یا دو بالگرد در فاصله ی نزدیک و زوایه ی  معین در عقب و جلو ، بالگرد رئیس جمهور را اسکورت  و محافظت می کنند تا در صورت اتفاق احتمالی  عکس العمل نشان دهند . حال آیا عقلانی و منطقی است که این دو بالگرد اسکورت در هنگام حادثه بالگرد ریاست جمهوری را نبینند و بدون توجه به مقصد برسند و بعد اعلام کنند ما از بالگرد رئیس جمهور بی خبر هستیم . اگر هم به فرض این بالگرد سقوط کرده خب ماموران حفاظت در این دو بالگرد بلافاصله این حادثه را می بینند و نقطه ی دقیق سقوط را شناسایی و ردیابی می کنند و تیم امداد را خیلی زود به محل دقیق حادثه می رسانند . در حالی که تیم حفاظت دو بالگرد اعلام می کنند که مااز بالگرد ریاست جمهوری بی خبریم و نمی دانیم کجاست و تازه بعد از حدود ۱۵ ساعت تیم تجسس توانستند محل سقوط بالگرد را شناسایی کنند . و این امر نشان می دهد این حادثه  کاملا عمدی و با برنامه برای حذف رئیس جمهور طراحی شده . علاوه برآن فایل صوتی از رئیس دفتر ریاست جمهوری در فصای مجازی پخش شده که او در جواب یکی از خبرنگاران بیان می کند که من بعد از حادثه با یکی از همراهان رییس جمهور در بالگرد در تماس بودم و از حال عمومی او پرسیدم و او جواب داد که حال خوبی ندارم و از همراهان او پرسیدم و او گفت : من از آنها نیز خبر ندارم و از مکان و موقعیت او سوال کردم و او گفت : نمی دانم و این نشان می دهد قضیه ی سقوط در کار نبوده بلکه بیشتر قضیه شبیه به ربودن و سربه نیست کردن سرنشینان بالگرد در کار بوده و جالب این است چند ساعت بعد اعلام شد که این همراه رئیس جمهور هم کشته شده و به خانواده های قربانیان نیز به گفته ی خود آنها اجازه رویت اجساد داده نشد. مورد بعد اینکه جالب است این حادثه درست دوسه روز قبل از انتخابات برای تعیین  ریاست خبرگان رهبری پیش آمده و با توجه به موقعیت رئیسی و اینکه تنها گزینه ی مناسب برای تصدی این پست او بوده ، دستهای مسلط و مخفی بر امور کشور تمایل نداشته این پست به ابراهیم رئیسی برسد (خاطره ی حذف منتظری از قائم مقام رهبری در نزدیکی مرگ خمینی دوباره به ذهن می رسد). چون هدف، ریاست فردی دیگری در این پست بوده غیر از ابراهیم رئیسی. در توضیح این حادثه باید گفت این حادثه را نیز می توان با توجه به تسلط و نفوذ دجال جهانی بر سیاست کشور ، به این صورت تشریح کرد که این حادثه یا ترور نیز کار عوامل  پنهان دجال جهانی می باشد چون حاکمیت دجال با مسئولین کشورهای دنیا و از جمله ایران و خاورمیانه مانند بازی با مهره های شطرنج عمل می کند و در این مقطع زمانی سیاست دجال در ایران اقتضا می کرد که مهره ی ابراهیم رئیسی را حذف کند و مهره ی مزدور دیگری را در پست مورد نظر خود ابقا کند و این در ادامه ی شطرنج بازی دجال در راه رسیدن به اهداف پلید خویش می باشد.دلیل آن نیز این است که تنها دجال جهانی توانایی طراحی این نقشه و اجرای چنین تروری را دارد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

پیش ازین بیان شد که تا زمینه ی سیاسی ، نظامی و نیز امکانات اقتصادی و کادر مدیریتی زبده و متعهد و کارآمد برای حاکمیت مهدوی فراهم نشود ظهور منجی به تاخیر می افتد چون مسلما در دنیای امروزی منجی الهی نمی تواند یک تنه قیام کند و حاکمیت جهانی ایجاد کند مگر حضرت موسی ع و پیامبر اسلام ص یک تنه توانستند بر طاغوت زمان پیروز شوند؟ دجال جهانی نیز در خاورمیانه حاکمیتهای موازی و مزدور چون طالبان در افعانستان و حاکمیت اخوندی ، سپاهی با استبداد دیتی در ایران و حاکمیت مزدور غرب و تحت نفوذ حاکمیت ایران ( بنی عباس دوم) در عراق و یک نوع حاکمیت جنایتکار افراطی در اسراییل و دو حکومت دست نشانده و مزدور در اردن و سوریه بوجود آورده بطوریکه که این حاکمیتهای مزدور تمام منطقه ی  قیام و ظهور مهدی موعود عج را در بر می گیرند .   پس برای ایجاد حاکمیت مهدوی در خاورمیانه و بعدا تمام دنیا ابتدا باید نیروی سیاسی ، نظامی منسجم و نیرومند در ایران و افغانستان و تاجکستان بوجود آید  تدارکات و تشکل این نیرو باید کاملا پنهانی باشد . یعنی اکنون که خراسانی حقیقی در ناحیه ی مرزی افعانستان و تاجکستان  اعلام موجودیت کرده و نهضت  حستی نیز با روشنگری دینی و فرهنگی در ناحیه ی شمال ایران کار خود را آغاز کرده . کم کم از طریق فضای مجازی و به صورت حضوری تشکل های مخفی از متنظران واقعی بصورت خودجوش تشکیل شود که نیاز به لیدرهایی مومن در این مورد شدیدا احساس می شود که این تشکلهای پنهانی را سامان دهند و منتظران را با هم مرتبط کنند تا دیدارها و همایش های مخفی با هم داشته باشند و کم کم یاوران و منتظران را از اقصا نقاط خاورمیانه و دنیا در شمال ایران گرد هم  بیاورند تا با کمک هم امکانات اقتصادی و نظامی لازم را برای یاری امام در شمال کشور فراهم کنند. مسلما وقتی تعداد این منتظران به تعداد کافی رسید که توانستند اعلام موجودیت فیزیکی در شمال کشور کنند امام یا منجی موعود نیز اعلام موجودیت می کند و از طریق واسطه هایی مطمئن با آنها تماس برقرار می کند . همین روند کار در نهضت خراسانی و یمانی در یمن نیز نیز باید آغاز شود که البته این روند در نهضت خراسانی چند سالی است آغاز شده ولی نیاز به گسترش بیشتری دارد وقتی این تشکلات سیاسی و نظامی شکل منسجم و گسترده تری بخود گرفت باید با ارتباط مخفی با امام به فرامین و رهنمودهای او توجه کنند و منتظر فرصت مناسب و موعود برای قیام  باشند اگر این تشکلات زمینه ساز بوجود آمد مسلما خداوند انشالله فرصت و  زمینه ی سیاسی و نظامی لازم را برای قیام فراهم می آورد . این زمینه و فرصت لازم ممکن است با یک درگیری نظامی حاکمیت ایران با یک حمله ی خارجی  و یا بحران سیاسی در داخل مانند یک کودتا و یا اختلاف بر روی تعیین جانشینی رهبر فعلی فراهم شود . بهر حال گذشت زمان و سیر تحولات سیاسی طبق وعده ی الهی این فرصت را برای قیامگران حقیقی فراهم  می آورد .  ممکن است برخی افراد ساده لوح بگویند خب الان  نیز حاکمیت ایران  دارد همین کار را می کند و در حال زمینه سازی برای حاکمیت مهدوی می باشد . این افراد ساده دل و خوش باور توجه نمی کنند که با کمال  تاسف تمام رده ای بالا تا پایین این حاکمیت مسلط بر ایران  مزدور و دست چین شده ی دجال جهانی هستند و اختیاری از خود ندارند و باید سیاستهای دجال را در ایران و خاورمیانه اجرا کنند تا از حمایتهای سیاسی نظامی و اطلاعاتی دجال برای ادامه ی حیات خویش استفاده کنند.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از تحریفات مهم و سرنوشت ساز مهدویت تحریف در معرفی شخصیتهای واقعی عصر ظهور می باشد . این تحریف بیشتر در زمان ما توسط ایادی و مزدوران دجال جهانی برای ایجاد موانع در ظهور منجی ایجاد شده است . بدین معنی که در روایات مهدویت در کلام اهل بیت سه شخصیت مهم و مثبت در زمینه سازی حاکمیت  و یاری امام زمان به وضوح معرفی شده اند . ۱. خراسانی از ناحیه ی خراسان ۲.یمانی از یمن و صنعا ۳. سید حسنی از ناحیه شمال و گیلان ؛  حال  در دوران معاصر توجه بفرمایید که ایادی دجال جهانی با استخدام نخبگان علمی که متخصص    تاریخ ادیان و بخصوص تاریخ اسلام و مهدویت هستند و مطالعه در روایات اهل بیت ع در مورد مهدویت   کاملا بر این روایات آخرزمانی و نشانه های ظهور اشراف و اطلاع پیدا کرده اند و سیاستهای خاورمیانه ای خویش را برای ایجاد مانع درظهور و قیام مهدی موعود ، از دهها سال پیش ازین طراحی و اجرا می کنند . مثلا چون می دانند در روایات مهدویت از اهل بیت بیان می شود که اولین زمینه ساز واقعی حاکمیت مهدی موعود شخصیتی  به نام خراسانی از شرق و خراسان است بنابراین از حدود دهه ی چهل و پنجاه شمسی زمینه ی ایجاد یک حاکمیت موازی را تحت عنوان جمهوری اسلامی  در ایران فراهم می آورند انها ابتدا با سقوط حاکمیت پهلوی دوم ،  روح الله خمینی را به قدرت می رسانند و با کودتای اوایل دهه ی ۶۰ کم کم مزدوران خود را جایگزین نخبگان متعهد سیاسی و مذهبی اوابل انقلاب می کنند و اکثر روشنگران دینی را حذف و ترور و از صحنه ی قدرت و رهبری انقلاب کنار می زنند . و بعد چون در روایات مهدویت می خوانند که شخصی به نام خراسانی اولین زمینه ساز حکومت مهدوی می باشد . شخصی مرموز و نه چندان شناخته شده به لحاظ مقام علمی و نه چندان مطرح در عرصه ی سیاسی  به نام علی خامنه ای را بعنوان جانشین رهبری با نقشه ی از پیش تعیین شده به قدرت می رسانند . پیش از او قرار بر این بود که قائم مقام رهبری شخصی به نام منتظری باشد که روحانی شناخته شده تری به لحاظ مقام علمی و دارای سوابق مبارزاتی زیادی بود ولی چون   او اصالتی اصفهانی داشت و نیز چندان گوش به فرمان دجال جهانی نبود و تعهدات دینی و اخلاقی  داشت . دجال جهانی توسط سرویس های جاسوسی و مدیریت یکی از مزدوران خود بانام هاشمی رفسنجانی در ایران  ترجیح داد    علی خامنه ای رابه قدرت برساند . چرا که خامنه ای اصالتی خراسانی  و مشهدی داشت و علاوه بر حرف شنوی از مزدوران دجال در ایران  ،  این شانس را نیز داشت تا مزدوران دجال در کشور اورا کم کم به عنوان خراسانی موعود نیز به شیعیان و منتظران ظهور  معرفی کنند( چون  در روایات مهدویت معروف  بود که خراسانی  اصالتی  خراسانی دارد  و نه اصفهانی) تا به حاکمیت او مشروعیت دینی نیز بدهند و به این صورت از به قدرت رسیدن و قیام خراسانی موعود و حقیقی جلوگیری کنند . الیته عمر این خراسانی دروغین دجال، نیز روبه اتمام است این است که مدتی است مزدوران دجال سعی دارند ابراهیم رییسی را به عنوان خراسانی دروغین دوم به منتظران ساده لوح معرفی کنند و مدتی است در فضای مجازی این کار را نیز آغاز کرده اند . و اما حاکمیت  دجال برای موازی سازی در برابر یمانی  حقیقی موعود که دومین زمینه ساز ظهور و یاریگر امام زمان است ، مزدوری بنام احمد الحسن بصری را تربیت و تجهیز کرده اند تا خودرا به عنوان یمانی موعود معرفی کند تا او نیز مانعی برای ظهور یمانی حقیقی و موعود باشد. غافل ازین که در روایات آمده که یمانی حقیقی از صنعای یمن قیام  می کند نه از عراق، و روشن اندیشان مسلمان فریب این بازی ها را نمی خورند. و اما سومین شخصیت موثر در ظهور سید حسنی از گیلان است که مزدوران دجال برای ایجاد مانع قیام او هر از چند گاهی، یک شیاد و دروغگو را علم می کنند تا خود را سید حسنی موعود به مردم  معرفی کند غافل از اینکه قیام سید حسنی یک قیام روشنگر و چون طلوع آفتاب است و فروغ  آفتاب را نمی توان با مشتی گل پوشاند و کدر کرد.     چو رسول آفتابم هم از آفتاب گویم        نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم     و   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.