نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام_مهدی» ثبت شده است

بعد از تغییر سیاست‌های شاه ایران در برابر دجال و مخالفت با این سیاست‌ها و و اصرار و پافشاری او بر این کار حاکمیت دجال با واسطه ی سرویس های جاسوسی انگلیس ام آی سیکس  و آمریکا سیا و نیز  اسرائیل موساد تصمیم به براندازی سلطنت پهلوی نمود اما این اقدام دجال به چه صورت بود.؟ اولا دجال هیچ حاکمیتی در دنیا بخصوص خاورمیانه به قدرت نمی رساند مگر اینکه وسیله ی سقوط آن را نیز بصورت مخفی در آن حاکمیت قبلا جاسازی و قرار می دهد تا هر زمان که صلاح دید از داخل شروع به فروپاشی آن حاکمیت کند و این وسیله ی نابودی از درون که چون بمب کنترل از راه دور است  خود مزدوران وابسته به دجال است که در پست های کلیدی حاکمیت نظیر وزیر جنگ، فرمانده ی کل نیروهای مسلح، وزیر اطلاعات و امنیت داخلی ، و دیگر پست های کلیدی این عوامل نفوذی  و مزدوران  وابسته را قرار می دهد و هروقت که تصمیم به نابودی ان حا کمیت گرفت   کافی است مانند بمب کنترل از راه دور دکمه را از دور و از خارج از مرزها فشار دهد و در این حال مزدوران وابسته در بالاترین پست ها  خیانت خود را برای نابودی رژیم  از درون آشکار می کنند مثلا بی موقع فرمانده ارتش اعلام بی طرفی در انقلاب به زیان  حاکمیت می کند. و یا بی موقع از کشور فرار می کند و دیگر خیانتها به نفع دجال.  این از یک مورد که دجال  از این اهرم برای سقوط شاه هم در  کنار کارهای دیگر استفاده کرد. اقدام دیگر  دجال برای براندازی شاه ایجاد یک تشکل  نخبه و بسیار با سواد و روشنفکر و آموزش دیده از دانشگاهیان خارج از کشور  و یک تشکل فعال ضد حاکمیت در  داخل متشکل از مخالفان سیاسی با استفاده از افراد فعال و مبارز  و کارکشته ی
سیاسی بود. و اتحاد این دو تشکل داخل و خارج و هماهنگ کردن مبارزات آنها بر علیه حاکمیت موجود بود. در داخل کشور از زمان روی کار آمدن محمدرضا شاه گروه‌های مبارز مشخصی بر علیه حاکمیت  فعالیت می کردند . این احزاب و تشکل‌های سیاسی عبارت بودنداز جبهه‌ی مذهبیون که از  دو شاخه ی روحانی و غیر روحانی تقسیم می شدند که می توان گفت نیرومند ترین و پرطرفدار ترین احزاب مخالف سیاسی بودند  که برخی به مبارزه ی مسلحانه نیز  روی آورده بودند و برخی مخالف مبارزه ی مسلحانه بودند و مبارزات سیاسی و مدنی بر علیه حاکمیت می کردند . و جبهه‌ی دیگر جبهه‌ی ملی بود و جبهه‌ی دیگر  جبهه ی ملی مذهبیون بود و جبهه‌ی   آخر نیز  مارکسیست ها و کمونیست ها بودند. در  این بین شاه با اقتدار کامل و با استفاده از سرویس اطلاعات و امنیت کشور یا ساواک تمام این جبهه ها را شناسایی و شدیدا سرکوب کرد و از فعالیت همه جلوگیری کرد به جز یک جبهه و آن جبهه‌ی مذهبیون و آن هم فقط قشر روحانیون بود و علت این امر نیز  آن بود که شاه چون عامل دجال بود و ساواک نیز کلا تحت کنترل دجال بود اجازه نداشت که این جبهه را نابود کند و از فعالیت آن به طور کامل جلوگیری کند چون حاکمیت دجال این حزب و بعضی افراد  وابسته به خود  را در  آن را برای روز مبادا نیاز داشت چون ممکن بود روزی شاه   از سیاست‌های دجال پیروی نکند و بنابراین باید حاکمیت دجال یک جایگزین قدرتمند در درون کشور که محبوبیت مردمی نیز دارد  داشته باشد که بر علیه حاکمیت بشوراند و آن را در  زمان مناسب جایگزین حاکمیت سرکش گذشته کند که دیگر به حرف او گوش نمی کند.  و این جبهه و حزب مسلما جبهه ی  مذهبی و شاخه ی روحانیون بود که برخی  از  افراد نخبه ی آنها  را دجال به بهانه هایی مثل ادامه تحصیل به خارج کشانده و برای این کار آموزش  داده شدند و برخی نیز  در داخل ماندند و حاکمیت دجال از طریق واسطه هایی مدارسی مثل مدرسه ی حقانی برای آنها تاسیس کرد  و شروع به تربیت آخوندهای مدیر   در آن کرد که  در آینده ی نزدیک که اخوندها به جای شاه بر اریکه ی قدرت نشستند  در اداره ی کشور به اندازه ی کافی آخوند مدیر و مدبر که مهارت مدیریتی داشته باشند برای اداره کشور داشته باشند. این نیز اقدام دیگر  دجال برای براندازی شاه و تعویض حکومت . وقتی که دجال افراد ورزیده و باسواد  سیاسی  یا اصطلاحا تکنوکرات در خارج از  کشور نظیر قطب  زاده و ابراهیم یزدی برای براندازی آموزش داد این افراد  ورزیده و کاردان با گروههای مخالف سیاسی در کشور ارتباط برقرار کردند و آنها را طبق نقشه ی دجال سازماندهی کردند و شیوه ی علمی مبارزه و بر اندازی را به آنها آموزش دادند و در  مدت نسبتا کمی توانستند با هماهنگی داخل و خارج و نیز خیانت کارگزاران رژیم شاه حاکمیت شاه را چنان که دیدیم سرنگون کنند . و به پیروزی برسند البته این انقلاب یک چهره ی کاریزماتیک  و جذاب و محبوب مذهبی نیز  نیاز داشت که او نیز  کسی جز آیت الله خمینی نبود .

چون اکثریت مردم ایران دارای احساسات مذهب بودند و وجود چنین شخصی برای رهبری ظاهری و بسیج نیروها و هماهنگ کردن آنها بسیار لازم بود و دجال این شخص را نیز با درستی در میان مخالفان شاه شناسایی و انتخاب کرد. ولی  باید  تذکر داد که این نخبگان سیاسی خارج از کشور چون ابراهیم یزدی و نیز قطب زاده و یا بنی صدر  را نمی توان ادمهای خائن حساب کرد که نیت خیری از انقلاب نداشتند اصلا به این صورت نیست این افراد ادمهای بسیار  با اعتقاد و مبارز واقعی بودند که واقعا هدفشان نجات کشور از  دیکتاتوری و ایجاد حاکمیت مردمی بود ولی اشکال این تکنوکرات ها این بود که آنها نمی دانستند که نادانسته و ناخواسته بازیچه ی نقشه های دجال جهانی شده اند و دجال به هیچ وجه استقلال و سعادت کشورشان را نمی خواهد بلکه در  حقیقت می خواهد تا مقطعی از انقلاب از آنها استفاده ی ابزاری کند و بعد که به مقصود خویش رسید آنها را مانند  دستمال به دور بیندازد همچنانکه این کار را هم کرد و بلافاصله بعد از انقلاب با زدن تهمت مشارکت در کودتای نوژه قطب زاده را اعدام کردند و یزدی را خانه نشین کردند و بر علیه بنی صدر که اولین رئیس جمهور  بعد از انقلاب بود کودتای نرم و خزنده ی  سیاسی کردند و آورا از کشور فراری دادند و دیگر  نخبگان داخلی را نیز دجال توسط مزدوران داخلی یا ترور کرد و یا مانند مهندس بازرگان خانه نشین کرد. یک سال قبل از انقلاب نیز روشنفکری متعهد چون دکتر علی شریعتی را در انگلستان ترور کردو مزدوران حلقه بگوش خود را در مدتی کم جانشین آنها کرد . ممکن است سوال شود پس مردم و مبارزان در داخل هیچ نقشی در انقلاب نداشتند جواب مثبت است بله باید  گفت مردم و مبارزان بیشترین نقش را در پیروزی انقلاب داشتند  و واقعا اهداف و آرمان‌های مقدسی هم چون استقلال آزادی اجرای احکام اسلام عدالت اجتماعی و سیاسی داشتند ولی واقعیت این است  که دجال نیز بیکار ننشسته و با مزدوران داخل و خارج از کشور این انقلاب و حرکت بحق مردمی را کاملا به نفع خود و اهداف پلید خود کنترل و مدیریت کرد تا توانست دوباره حاکمیت وابسته و مزدور به خودرا جانشین حاکمیت مزدور قبلی کند. اولین اقدام دجال در این مورد سیاست نخبه کشی سران اصلی انقلاب و افراد روشنفکر و متعهد واقعی نظیر آیت الله طالقانی  و مطهری و دیگر نخبگان علمی و فرهنگی توسط مزدوران داخلی خود مثل گروه فرقان بود. در حقیقت این افراد نخبه ی فرهنگی چون چشمان بیدار انقلاب و چون چراغی  روشن فرا روی انقلابیون بودند که باعث می شدند که با راهنمایی و روشنگری های خود جلو انحراف انقلاب را بگیرند و وقتی دجال اقدام به ترور و حذف آنها در اوایل انقلاب کرد در حقیقت انقلاب نابینا و کور می شود و مانند انسان کور راحت به چاله و چاه می افتد  و از مسیر خویش منحرف می شود و از حرکت فرو می ماند و دجال نیز به این امر کاملا واقف بود . اقدام دیگر دجال این بود که وقتی نخبگان واقعی و افراد متعهد را در  مدتی کم از انقلاب گرفت مزدوران و عوامل نفوذی خود را که قبلا آموزش داده بود و لباس انقلابی به تن آنها پوشانده بود جایگزین افراد نخبه و حذف شده ی فکری و فرهنگی انقلاب کند و بعد از اینکه این افراد جایگزین آنها شدند با کمال تعجب مردم مشاهده کردند که یکی رئیس جمهور شد و دیگری رئیس مجلس و دیگری نخست وزیر و آن یکی رئیس  شورای نگهبان و دیگر تمام بمب گذاری ها و ترورها یکباره متوقف شد و کشور توسط دجال برای گماشتگان خود کاملا امن شد . انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است . حاکمیت دجال در تمام جوامع  و کشورها درست به همین شیوه عمل می کندو  با آیت  جنایات و فریب ها بر سرنوشت مردم حاکم می شود . در ادامه به حوادث  بعد از انقلاب نیز می پردازیم .

واقعیت این است که حاکمیت جهانی دجال بر تمام حاکمیتهای دنیا نفوذ و تسلط کامل دارد و ازین جهت تمام رسانه های داخلی و خارجی در اختیار  و کنترل آن هستند بنابراین مسلم است به هیج وجه اجازه نمی دهد که حقایق سیاسی از  طرف این رسانه ها برای مردم بیان شوند تا آنها به بصیرت و رشد سیاسی برسند و دشمن حقیقی خود را در دنیا بشناسند و بدانند از کجا دارند  ضربه می خورند  و علت فقر  مسکنت و بدبختی آنها کجاست ؟ به عکس این رسانه ها مامور  هستند حقایق را کتمان و سانسور کنند و چنان مسائل  سیاسی را تفسیر کنند که مردم را گمراهتر  کنند . نمونه ی آن بنگاه سخن پراکنی بی بی سی است  که تازه  یکی از رسانه های دجال جهانی است . مثلا وقتی سرویس های جاسوسی دجال گروهک جنایتکار داعش را برای قتل عام مسلمانان خاورمیانه و تجزیه ی بیشتر این کشورها ایجاد کردند در کنار حمایت‌های نظامی از این  گروهک مزدور و جنایتکار از نظر رسانه ای نیز بگونه ای از آن  نام می بردند  که  درست روشی کاملا مغرضانه و  ضد اسلامی بود و برای بی آبرو کردن اسلام  مخصوصا هر وقت بی بی سی می خواست از این گروهگ  در خبرها نام ببرد  مخصوصا و مغرضانه از آن تحت عنوان دولت اسلامی  از   نام می برد در حالی که هم خود و هم تمام مردم دنیا خوب می دانستند که این گروهک اصلا اسلامی نیست و از طرف سرویس های جاسوسی دجال برای بدنام کردن اسلام ایجاد  و  تجهیز شده است. و بعدها ترامپ افشاگری کرد که کلینتون و اوباما پدر  داعش بوده اند. هرچند اگر هم نمی گفت همه ی مردم دنیا می دانستند.  خباثت را تماشا کنید خودشان این گروهک را ایجاد می کنند و بدنامی آن را نیز  به اسلام نسبت می دهند. این نمونه ای از به اصطلاح خدمات رسانه ای  این مزدوران به مردم دنیا می باشد که حقایق را وارونه به مردم نشان می دهند و اصولا کار دجال جز این نیست.  فکر  نکنید این شیوه در رسانه های خارجی تنها وجود دارد بلکه در داخل نیز چون رسانه های عمومی باید از فیلترهای اطلاعاتی وابسته یه دجال ابتدا عبور کنند نیز حقایق سیاسی را برای مردم سانسور و کتمان می کنند  تا مردم را همچنان در تاریکی جهل  و بی خبری باقی گذارند.و آن اخباری را منتشر  می کنند که صلاح خود آنها باشد نه مردم . یک مصاحبه ای بود که شهید مصطفی عقاد (کارگردان مشهور سوری  فیلم سینمایی رسالت یا محمد رسول الله  که توسط ایادی دجال ترور و شهید شد) حدود ۲۰ سال پیش در ایران با مرحوم طالب زاده و شهید آوینی انجام داد و چون مرحوم شهید مصطفی عقاد آدم شجاع و صریح و رک گویی بود یک سری حقایق را در مورد افشاگری در  مورد   توطئه های غرب و دجال برای ایجاد  جنگ و اختلاف بین مسلمین در خاورمیانه  بیان کرد ولی این مصاحبه ی ارزشمند توسط دستهای مخفی دجال در ایران از صدا و سیما  پخش نشد و بعد از بیست سال مرحوم طالب زاده آن را از برنامه ی افق پخش کرد و تاکید کرد این مصاحبه مربوط به بیست سال پیش بوده و الان برای اولین بار پخش می شود و چند روز بعد از پخش این مصاحبه  مرحوم طالب زاده به طرز  مشکوکی از دنیا رفت و جای تامل و سوال اینجاست که علت این کتمان و پخش نشدن مصاحبه در  بیست سال پیش چه چیزی بود ؟ چرا مردم باید از این حقایق بی خبر بمانند چه کسانی صاحب اختیار این رسانه ها در ایران هستند که انتشار این حقایق برای آنها زیان دارد ؟ آیا سخنان  مرحوم مصطفی عقاد به زیان مسلمین بود یا زیان دجال ؟  قصاوت با شماست و با کمال تاسف  مصطفی عقاد درست بعد از این مصاحبه وبرگشت از ایران در حالی که قصد داشت فیلم صلاح الدین ایوبی سردار مسلمان و پیروز جنگهای صلیبی را به منطور اتحاد مسلمین درست کند توسط گروه تروریستی القاعده که گروهکی تروریستی وابسته به دجال است در  هتلی در اردن به همراه دختر جوانش به طرز فجیعی  با بمب گذاری ترور و شهید شد.  روحش شاد.

برای اینکه شرایط خاصی سیاسی و حقایق آن را به درستی درک کنیم بهتر است یک سری روشنگری های سیاسی از بیش از صد سال پیش تا کنون در این گروه آغاز شود تا بصیرت سیاسی مومنین به صورت ریشه ای بیشتر شود چون حوادث سیاسی حال حاضر خاورمیانه و به خصوص ایران جدا از حوادث بیش  از صد پیش تا کنون نیستند. چون قبلا گفتیم فعالیت دجال برای حاکمیت بر دنیا از بیش از صد سال پیش شروع شده و یکی از  مهم ترین  فعالیت‌های دجال برای تسلط بر دنیا از طریق بازیهای سیاسی  و طراحی و اجرای دقیق نقشه های سیاسی در  مناطق مختلف جهان می باشد.

یکی از صفات بسیار زشت و مذموم  یک انسان روحیه ی نژاد پرستی  است . آین روحیه ناشی از  خود برتر بینی و غرور و تکبر است که بدترین صفت آدمی  است و از صفات مخصوص به شیطان نیز می باشد . می دانیم ابلیس یا شیطان بخاطر داشتن همین صفت غرور و تکبر  و به تبع آن روحیه ی نزاد پرستی  از درگاه الهی برای همیشه رانده شد و به خداوند گفت : نژاد من از آتش و نژاد آدم از خاک است و من برای آدم خاکی سجده و تواضع نمی کنم و خداوند نیز اورا فقط بخاطر همین صفت تکبر و نژادپرستی از درگاه خویش برای همیشه راند البته علت اینکه خداوند اورا نبخشید یک علت اساسی نیز دارد و آن نیز  آن است که صفت تکبر فقط مخصوص ذات باری تعالی است و تنها برازنده ی اوست. چون فضایل تمام موجودات به او بر می گردد و حمدو ستایش مخصوص  اوست بنابراین این صفت نیز مخصوص به خود اوست ولی موجودات دیگر چون شیطان و انسان چیزی از  خود ندارند که لایق تکبر باشند بنابراین تکبر برای آنها یک رذیلت اخلاقی از نظر خدا به شمار می آید    و چون این صفت مخصوص خداست اجازه نمی دهد احدی در این صفت با او شریک شود و هرکسی تکبر بورزد در حقیقت دچار شرک شده و خدا نیز در  قرآن فرموده که هرگناهی را می بخشد مگر شرک به اورا . پس شیطان در حقیقت با تکبر خود دچار شرک به خدا شد که گناهی نابخشودنی از نظر خداست . با این توصیف کسانی که دارای روحیه نژادپرستی و تکبر هستند دارای یک صفت شیطانی هستند و اگر بخواهی بدانی یک نفر تا چه میزان انسان ناسالم و شیطان صفتی است اورا خوب امتحان کن ببین تا چه میزان نژاد پرست و متکبر می باشد . حتی این روحیه را در صدر اسلام در تیره های مشهور قریش هم می توان دید مثلا تیره ی بنی امیه از قریش چون بسیار شیطان صفت  و مشرک بودند بسیار  نیز نژد پرست بودند و رفتار بسیار غیر انسانی نیز با اقوام غیر عرب داشتند ولی پیامبر و اهل بیت او چون از این صفت رذیله یعنی تکبر و نژادپرستی به کلی دور  بودند رفتار بسیار انسانی و منصفانه ای با تمام اقوام داشتند و فرقی بین آنها قائل نمی شدند بطوریکه امام علی ع بارها  بخاطر اینکه بین نژادهای مختلف چون عرب و عجم و ...فرق نمی گذاشت و بین آنها با عدالت رفتار می کرد توسط اشراف نژاد پرست عرب مورد سرزنش و شماتت قرار می گرفت بطوری که یکی از علت‌های اصلی دشمنی طوایف مختلف عرب با امام علی و خاندان او  و تنها گذاشتن آنها در مقابل معاویه و دیگر دشمنان همین روحیه ی غیر نژادی و عادلانه ی امام علی با اقوام مختلف بود. به هر حال با کمال تاسف باید گفت  روحیه نژادی اکنون در کشورهای  خاورمیانه  دوباره به اوج خود رسیده و تقریبا تمام اقوام این منطقه بخاطر روحیه ی نژادپرستانه با هم دشمنی می کنند از عرب و عجم گرفته تا ترک  و  فارس و یا ایرانی با افعان با هم خصومت شدی نژادی دارند که این امر گفتیم یک روحیه ی شیطانی است و درست مخالف تعلیم حیات بخس اسلام می باشد که تاکید دارد نژادها را خدا برای شناسایی  از هم دسته بندی کرد و نه فخر فروشی به هم و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگاران آنهاست. البته دامن زدن به این روحیه در منطقه مسلما کار ایادی شیطان و استعمار بوده و هست که قصد اختلاف بین صفوف مسلمین را دارند. تعصب نژادی بخصوص در کشور ما ایران تا به حدی به مرحله ی فاجعه باری  رسیده که حتی در شهرهای  مختلف این روحیه شدید است و اگر کسی کار و مشکلی داشته باشد که باید در شهر غیر بومی خود حل شود اگر مردم آن شهر غیر بومی بفهمند از شهر آنها نیستی امکان ندارد با تو همکاری کنند و حتی کارشکنی نیز می کنند . این برخورد نژادی در برابر اتباع کشورهای همسایه نیز  بسیار اسف بار است و بارها دیده شده که در کشور با اتباع مهاجر و جنگ زده ی افعانستان و دیگر کشورهای همسایه به خاطر روحیه ی نژادپرستانه که ریشه در جهالت دارد برخوردهای تبعیض آمیز و بسیار زشت و غیر  انسانی صورت می گیرد  که انسان  از دیدن و شنیدن این برخوردهای زشت از آدمیت خود شرمنده می شود که چنین همجنس هایی دارد. به هر حال این  روحیه در اتحاد دنیای اسلام بسیار می تواند مشکل ساز باشد و همچنین در امر ظهور و قیام مهدی عج . بخاطر اینکه چه بسا مثلا خراسانی  حقیقی شخصی باشد که نه از خراسان ایران بلکا مثلا از افعانستان ظهور و قیام کند چون افغانستان در قدیم جزو خراسان بزرگ بوده  است و بعید نیست ظهور و قیام او از این ناحیه و یا تاجکستان باشد . در این صورت اگر همچنان این روحیه ی نژادپرستانه در مردم ایران قوی باشد ممکن است بسیاری صرفا بخاطر اصالت افغانی  خراسانی  اورا تایید و یاری نکنند چون انتظار دارند که خراسانی فقط از ایران ظهور و قیام کند .

درست همانند یهودیان مدینه که بخاطر روحیه ی نژاد پرستانه انتطار داشتند پیامبر آخرین از نژاد یهودیان باشد و چون دیدند برخلاف انتطار این پیامبر از نوادگان حصرت اسماعیل و اعراب ظهور کرد از روز تعصب نژادی به وی ایمان نیاوردند با آنکه  از روی نشانه ها می دانستند که به راستی او پیامبر آخرین می باشد. همین روند ممکن است در ظهور یاوران مهدی مثل خراسانی نیز برای امتحان شیعیان در ایران تکرار شود  و اگر شیعیان بخواهند به جای اینکه پیروی از حق و حقیقت با این امر با  روحیه ی نژادپرستانه برخورد کنند مانند یهودیان مدینه زمان پیامبر اسلام ص در امتحان الهی مردود می شوند و در صف  دشمنان مهدی و یاران او قرار بگیرند  و در دنیا و آخرت زیانکار شوند.. حتی ممکن این این روحیه ی نژادپرستانه در مورد ظهور خود مهدی موعود عج برای اعراب همسایه نیز مشکل ساز باشد و بر خلاف انتطار اعراب، مهدی موعود عج از نوادگان امام حسن مجتبی ع باشد که نه در کشورهای عربی بلکه در ایران به دنیا بیاید و ظهور کند . و زبان اونیز فارسی باشد . در این صورت قبول این امر برای متعصبان عرب بسیار دشوار خواهد بود. همچنان که در روایات امام باقر و امام صادق ع تصریح شده که مهدی عج با امر جدید و کتاب جدید  و قضاوت جدید ظهور می کند که قبول این امر بر اعراب بسیار دشوار است .

یکی از کتاب‌هایی که معارف الهی را به بهترین و عمیق ترین و زیبا ترین شکلی بیان کرده کتاب گرانقدر مثنوی معنوی مولانا می باشد  که به بگفته ی کارشناسان در واقع می توان گفت این کتاب تفسیر قرآن کریم به شیوه ی عارفانه می باشد . یکی از تمثیلهای زیبا و عمیق این کتاب برای بیان حقایق، تمثیل  فیل در اتاق تاریک است که با توجه به‌ ارتباط آن به وضعیت فرقه ها در جهان اسلام به توضیح و شرح آن می پردازیم.  مولانا بیان می کند که یک فیل در اتاقی تاریک  بود  در این حین تعدادی از مردم در خارج از اتاق بودند و یکی یکی به اتاق وارد می شدند و یک قسمت  از اندام فیل را با دست لمس می کردند و به خارج از اتاق می رفتند و وقتی حضار از انها می یرسیدند در اتاق چه چیز وجود دارد هر کسی یک چیز می گفت اون که پای فیل را لمس کرده بود می گفت یک ستون در اتاق وجود دارد اونکه فقط خرطوم  فیل را لمس کرده بود می گفت : در اتاق یک ناودان وجود دارد آونکه گوش فیل را لمس کرده بود می گفت ؛ در اتاق یک بادبزن بزرگ وجود دارد. و به این صورت هر کس چیزی متفاوت از دیگری می گفت و قسم هم می خورد تنها آوراست می گوید و حقیقت را می گوید . در این حال چون هر کس ادعایی متفاوت از دیگری داشت دیگری را انکار میکر د و اورا دروغگو می خواند و کار به مشاجره و بحث زیاد کشیده شد.  و بقیه ی حضار حیران می ماندند که بالاخره کدام یک راست و حقیقت را می گوید. در اینجا مولانا بیان می کند که اگر هریک از حضار بیرون از اتاق یک چراغ یا فانوس به همراه خود به درون اتاق می بردند و حقیقت فیل را یک جا با نور چراِغ می دیدند دیگر هیچ کدام در مورد حقیقت فیل با هم اختلافی نداشتند چون آن نور چراغ باعث می شد که همه کل حقیقت را یکجا ببینند و دیگر هیچ گونه اختلافی با هم نداشته باشند. .  حالت مردم در درک کل حقایق هستی همین حالت را دارد که آنها تلاش نمی کنند که حقایق هستی را با نور علم و عقل و دانایی درک کنند و چون همه در تاریکی جهل خود گرفتارند دچار اختلاف و تنگ نظری در درک حقایق می شوند . حال این تمثیل را می توان در  مورد پیروان فرقه های اسلامی چون شیعه و سنی و دیگر فرقه ها نیز بکار برد و بیان کرد چون پیروان این دین الهی به سلاح علم و عقلانیت و دانایی مسلح نیستند و چراغ علم و معرفت را نیز با خود ندارند نمی توانند کل حقیقت دین و حقایق معارف الهی را به درستی و یکجا درک کنند و  در تاریکی جهل و نادانی  خویش هر کدام یک جزء محدود از حقیقت دین را لمس می کنند و فکر می کنند کل حقیقت دین نزد آنهاست و بقیه در گمراهی آشکار هستند در نتیجه دجار اختلاف عقیدتی می شوند و شروع به فرقه سازی می کنند و شدت این اختلافات به جایی می رسد که خون یکدیگر را نیز می ریزند. و این همان جیزی است که شیطان می خواهد و به همین دلیل به این جهالتها نیز با
عدم تفکر و تقلید کورکورانه  و دیگر موارد  دامن می زند . اگر تمام مسلمین با چراغ علم و معرفت تمام دین را مانند پیامبر اسلام و اهل بیت او درک کنند هیچگاه دچار اختلاف و فرقه سازی نمی شوند. البته پیامبر اسلام ص این چراغ های هدایت برای درک کل حقیقت دین را اهل بیت خود معرفی می کند و می فرماید: همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است .  در مورد فهم صحیح حقیقت  مهدویت نیز درست همین روال وجود دارد اگر تمام مسلمین و حتی تمام مردم دنیا که منتظر منجی موعود هستند با چراغ علم و تحقیق  حقیقت مهدویت را یکجا و درست درک کنند دیگر در این مورد هیچ گونه اختلاف و درگیری نخواهند داشت و همه در این مورد با همدیگر  متحد می شوند و زمینه ی قیام و حاکمیت  منجی موعود را فراهم می آورند  به امید آن روز . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

قبلا بیان کردیم که مهمترین لقب منجی موعود   مهدی  به معنی شخص هدایت شده و هدایت کننده می باشد حال این پرسش مطرح می شود که هدایت امام در چه موارد و عرصه هایی می باشد ؟ در این مورد باید بیان کرد این موارد بستگی به نوع گمراهی های موجود در میان عامه ی مسلمین و البته کل جامعه ی بشری در عرصه های دینی و عقیدتی ، اخلاقی، سیاسی اجتماعی ، اقتصادی و نیز باتوجه به شرایط جدید پیش آمده در عصر حاضر در زمینه ی فرهنگی و هنری  نیز می باشد . اگر توجه کنید خود سیره ی هدایت گری دیگر ائمه نیز در صدر اسلام در  این جند عرصه بوده یعنی مثلا شما سیره ی هدایت گری امام علی ع را در نظر بگیرید که مردم زمان خویش را در این عرصه ها مرتبا با سخنان قصار و کوتاه و یا خطبه های طولانی با شیوه ای رسا و استفاده از فصاحت و بلاغت معجزه آسا و ادبیات فاخر راهنمایی می نمود شما اگر نهج البلاغه رو مرور کنید می بینید  که سخنان امام در موضوعات مختلف عقیدتی و دینی ، سیاسی اجتماعی ، اخلاقی ، اقتصادی و ....می باشد . بنابراین در زمان ما نیز هدایت امام زمان در این چند عرصه به علاوه ی  مسائل جدید پیش آمده می باشد . شما اگر به پیامها و روشنگری های سیاسی امام  که از طریق سید حسنی ارسال می شو  توجه کنید می بینید که در  این روشنگری ی ها امام به ریشه یابی و عمق مشکلات سیاسی جامعه اسلامی و منشا اصلی آنها فارغ از بازی‌های سیاسی دجال و نیز خبرهای دروغینی که از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی به گوش مردم می رسانند تا آنها را فریب دهند .می پردازد امام با دید ژرف و الهی خویش  در مورد این بازی های سیاسی برای جامعه ی مسلمین روشنگری و افشاگری می کند تا  منتظران واقعی هیچ گاه قربانی و بازیچه ی این بازی‌ها و نقشه های سیاسی دجال حاکم بر جهان را نشوند و با بسیج تمام امکانات و دید روشن با سایر  منتظران واقعی در دنیا بر علیه این حاکمیت شیطانی متحد شوند و ان را از عرصه ی گیتی با اتحاد و مبارزه ریشه کن کنند و توحید و صلح و دوستی و عدالت را جایگزین شرک و  جنگ و دشمنی  و ظلم  که دستتپخت دجال است نمایند   به امید آن روز       سلام بر کسی کا پیرو هدایت شود.

قبلا بیان کردیم که مهمترین لقب منجی موعود   مهدی  به معنی شخص هدایت شده و هدایت کننده می باشد حال این پرسش مطرح می شود که هدایت امام در چه موارد و عرصه هایی می باشد ؟ در این مورد باید بیان کرد این موارد بستگی به نوع گمراهی های موجود در میان عامه ی مسلمین و البته کل جامعه ی بشری در عرصه های دینی و عقیدتی ، اخلاقی، سیاسی اجتماعی ، اقتصادی و نیز باتوجه به شرایط جدید پیش آمده در عصر حاضر در زمینه ی فرهنگی و هنری  نیز می باشد . اگر توجه کنید خود سیره ی هدایت گری دیگر ائمه نیز در صدر اسلام در  این جند عرصه بوده یعنی مثلا شما سیره ی هدایت گری امام علی ع را در نظر بگیرید که مردم زمان خویش را در این عرصه ها مرتبا با سخنان قصار و کوتاه و یا خطبه های طولانی با شیوه ای رسا و استفاده از فصاحت و بلاغت معجزه آسا و ادبیات فاخر راهنمایی می نمود شما اگر نهج البلاغه رو مرور کنید می بینید  که سخنان امام در موضوعات مختلف عقیدتی و دینی ، سیاسی اجتماعی ، اخلاقی ، اقتصادی و ....می باشد . بنابراین در زمان ما نیز هدایت امام زمان در این چند عرصه به علاوه ی  مسائل جدید پیش آمده می باشد . شما اگر به پیامها و روشنگری های سیاسی امام  که از طریق سید حسنی ارسال می شو  توجه کنید می بینید که در  این روشنگری ی ها امام به ریشه یابی و عمق مشکلات سیاسی جامعه اسلامی و منشا اصلی آنها فارغ از بازی‌های سیاسی دجال و نیز خبرهای دروغینی که از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی به گوش مردم می رسانند تا آنها را فریب دهند .می پردازد امام با دید ژرف و الهی خویش  در مورد این بازی های سیاسی برای جامعه ی مسلمین روشنگری و افشاگری می کند تا  منتظران واقعی هیچ گاه قربانی و بازیچه ی این بازی‌ها و نقشه های سیاسی دجال حاکم بر جهان را نشوند و با بسیج تمام امکانات و دید روشن با سایر  منتظران واقعی در دنیا بر علیه این حاکمیت شیطانی متحد شوند و ان را از عرصه ی گیتی با اتحاد و مبارزه ریشه کن کنند و توحید و صلح و دوستی و عدالت را جایگزین شرک و  جنگ و دشمنی  و ظلم  که دستتپخت دجال است نمایند   به امید آن روز       سلام بر کسی کا پیرو هدایت شود.

برای برخی ممکن است که مایه ی شگفتی باشد که چرا خود امام برای شناخت  صحیح خود به مردم باید اقدام کند و از طریق کتاب‌ها و واسطه هایی چون سید حسنی خود را به مردم درست شناسایی و معرفی کند مگر کسانی دیگر ازعلمای دینی در  عصر حاضر قادر به چنین کاری نیستند ؟ در پاسخ باید گفت خیر جواب کاملا منفی است به این دلیل  که گفتیم که ایادی شیطانی و برخی روحانی نمایان فاسد در طول تاریخ اسلام این دین الهی را کاملا تحریف کرده اند و بدعت ها و خرافات بسیاری را برای مطامع دنیایی و هوای نفس وارد دین خالص الهی کرده اند یعنی همان کاری که علمای فاسد بنی اسرائیل با تورات و دین خالص موسوی کردند  همین بلا و بیشتر را روحانی نمایان فاسد بر سر دین اسلام در طی قرون گذشته آورد ه ند همان کسانی که پیامبر اسلام به درستی از آنها به امامان گمراه  تعبیر کرده که خطر آنها از دشمنان خارجی برای اسلام بیشتر بوده و به تعبیر امام صادق ع  بیشتر دشمنان مهدی عج در هنگام قیام اینها و پیروان فاسد و منحرف آنها می باشند . خب با این وضع در حقیقت مهدویت نیز مانند سایر ارکان و احکام دین تحریفات گسترده صورت گرفته که قبلا به آن اشاره کردیم وبلکه این تحریفات در مهدویت از همه ی موارد دیگر در دین بیشتر بوده چون اصولا امر بسیار مهم و سرنوشت سازی از دین و مربوط به سرنوشت کل جامعه ی بشری است بنابراین شیطان و ایادی او تمام تمرکز و فعالیت خود را بر تحریف این امر گذاشته اند و با کمال تاسف بخاطر بی سوادی و نا آگاهی عامه ی مسلمین به مقصود خویش نیز  دست یافته اند و کلا مهدویت به انحراف کشانده شده بطوریکه که در زمان ما تقریبا هیچکس  شناخت صحیحی از مهدی موعود حقیقی عج ندارد بطوریکه بیان کردیم حتی در مورد زمان به دنیا آمدن وی و نسب واقعی وی و چگونگی غیبت او مردم شناخت صحیحی ندارند . خب در این زمان با این شناخت انحرافی از امام چه کسی می تواند ما را به شناخت حقیقی و درست از شخصیت امام راهنمایی و هدایت کند جز خود امام . به عبارتی کسی جز خود امام نمانده که در شناخت مهدی موعود عج دچار انحراف و گمراهی نشده باد و تنها خود امام در عصر حاضر است که شناخت حقیقی و درست از خود به سبب هدایت الهی دارد و تنها  نیز خود او قادر است مردم را با به سوی شناخت صحیح و واقعی از خود هدایتگر باشد . ودرست به همین علت یکی از القاب اصلی و مشهور منجی و مصلح کل ، مهدی است یعنی شخص هدایت شده ی هدایتگر . بنابراین خود امام با اذن الهی در عصر ما شروع به روشنگری در این مورد کرده است و این فرصتی مغتنم برای مومنان و منتظران سرگشته است که به این پیام هدایت لبیک و جواب مثبت بگویند و اورا در روشنگری یاری رسانند . اتفاقا در روایات اهل بیت نیز آمد که  " او باید خود بیاید و در مورد شناخت درست  و معرفی خویش با مردم   استدلال کند ." این روایت صریح از امام صادق ع می باشد   که در عصر حاضر ما شاهد تحقق آن می باشیم . امام صادق ع همچنین در این مورد می فرماید: مهدی موعود سه بار مردم  را به سوی خویش می خواند ولی کمتر کسی وی را اجابت می کند و  گفتیم این سه بار قبل از ظهور آشکار و ندای آسمانی و از طریق واسطه ها می باشد وگرنه در هنگام ظهور آشکار و ندای آسمانی که بیشتر مردم با دیدن این نشانه های آشکار ایمان می آورند و نیازی به آوردند دلیل و حجت از طرف امام برای قانع کردن مردم نیست .

یکی از پرسش هایی که طالبان حقیقت و منتظران مهدی موعود زیاد مطرح می کنند این است که مهدی موعود عج از کدام منطقه ظهور می کند ؟ معمولا افراد قشری که زیاد اهل تامل و مطالعه نیستند بلافاصله با شنیدن این سوال بلافاصله یاد سخنان  ملای محله و مسجد خود می افتند و  زود جواب می دهند که معلوم است دیگر او طبق روایات از مکه ظهور می کند . در حالی اگر این افراد کل روایات اهل بیت را در این مورد با تامل  وتیز بینی و با دیده ی فراست  و زیرکی و عالمانه   مطالعه کنند . مطمئنا نظر آنها عوض می شود . اصولا چون امر ظهور و قیام منجی موعود دشمنان بسیاری نیز از دستگاه  حاکمیت دجال دارد و قیام او نیز یک حرکت نظامی می باشد بنابراین اهل بیت پیامبر سعی کرده اند نقطه ی قیام و ظهور را برخی موارد در لفافه و مبهم و غیر صریح بیان کنند تا حاکمیت جهانی  دجال نتواند جلوی اورا با سرویس های جاسوسی و نیروهای نظامی که در سراسر جهان دارد بگیرد . در این  روایات اهل بیت حدود کلی قیام و ظهور را بیان کرده اند تا منتظران بتوانند در نزدیک ظهور  خودرا به آن حوالی برای یاری امام برسانند مثل این روایت امام علی ع که می فرماید : شروع کار مهدی از شرق خواهد بود  که می دانیم شرق حجاز و عراق  کشورهای ایران و پاکستان و افغانستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی مثل ترکمنستان و تاجکستان هم می شود. پس شروع کار و قیام مهدی ممکن است از یکی ازین نقاط باشد . ولی از سویی برخی روایات نیز وجود دارد که صراحتا نقطه ی دقیق قیام مهدی موعود عج را بیان می کند مانند این روایت که امام علی ع می فرماید :  زمانی که قیامگری در خراسان قیام کند و قیامگری از ما اهل بیت نیز از گیلان قیام کند. خب مسلم این  قیامگر از اهل بیت یک نفر بیشتر نیست که همان مهدی موعود است و البته در برخی روایات نیز آمده که قیامگر اهل بیت از قزوین قیام می کند که البته قروبن در جغرافیای قدیم از مناطق گیلان نیز محصوب می شده چون نزدیک به آن منطقه می باشد  و این روایت منافاتی با روایت اول ندارد..  حال برخی سوال می کنند پس چطور برخی روایات می فرماید که مهدی در مکه ظهور می کند . در پاسخ باید گفت : که مهدی موعود دو نوع قیام و حرکت دارد یک حرکت و قیام و ظهور ابتدایی است که بر طبق روایت امام علی ع در شرق یا ایران می باشد . و شاید این زمانی است که عده ی زیادی از مردم دنیا اورا چندان نمی شناسند و نهایتا در همان منطقه ی قزوین و گیلان تعدادی با نهضت و حرکت او آشنا شده اند و این نوع حرکت نیز یک حرکت و نهضت بیشتر فکری و فرهنگی برای آماده کردن ذهن مردم و روشنگری برای شناخت مهدی موعود حقیقی به مردم است . که البته کم کم ای نهضت فکری فرهنگی  به قیام نطامی بر علیه طاغوت  منجر می شود  و با امداد های غیبی و کمک مؤمنان و یاری خراسانی باعث سقوط حاکمیت دست نشانده ی دجال در این منطقه می شود و مرحله ی دوم ظهور ، ظهور آشکار است که در این مرحله سپاه خراسانی با سپاه امام مهدی عج در ایران متحد می شود و تمام خاورمیانه را تصرف می کند و با اقتدار وارد مکه می شود و آنجا را نیز تصرف می کند و در این حال مهدی موعود به عنوان یک شخصیت مذهبی و سیاسی برای همه ی مردم دنیا شناخته می شود و در این مرحله از قیام است که پیامبر می فرماید ۳۱۳ نفر از نخبگان علمی جهان اسلام به مکه سفر می کنند و در بین رکن و مقام با مهدی عج  بیعت می کنند . و بعد به بیت المقدس  و دیگر نقاط دنیا لشکر کشی می کند و حاکمیت او جهانی می شود. انجیل نیز این دو قیام ابتدایی و آشکار را پیش بینی کرده است و می فرماید: زیرا مانند برق که از شرق ( ایران ) می درخشد و در غرب(مکه) آشکار می شود ظهور پسر انسان  ( مهدی موعود ) نیز این چنین خواهد بود. دلایل عقلی را هم قبلا بیان کردیم چون گفتیم قیام  مهدی عج مانند سایر انقلابات و قیام‌ها   یک روند کاملا طبیعی و عقلانی دارد البته در ادامه معجزات و امدادهای غیبی برای پیروزی قیام  به وقوع می پیوندد ولی  شروع و روند پیشرفت آن یک سیر کاملا طبیعی دارد. برای اینکه اگر اکنون مهدی عج در مکه به تنهایی ظهور کند خب مسلم است حاکمیت حجاز که یک حاکمیت دست نشانده و مزدور دجال جهانی است اورا امان نمی دهد و قصد جان اورا دارد ولی عقلانی آن است که یک سری اتفاقات و تحولات غیر منتظره در ایران به وجود می آید و آین تحولات شرایط مناسب را برای قیام خراسانی از خراسان و قیام مهدی عج از گیلان فراهم می کند و آنگاه این دو قیام با هم متحد می شوند   و در مدت کمی امپراتوری اسلامی با رهبری مهدی موعود عج درخاورمیانه با مرکزیت ایران شکل می گیردو آن زمان است که کاری از دست حاکمیت حجاز هم در برابر حاکمیت مهدی عج بر نمی آید و این قیام کم کم جهانگیر می شود. و این امر کاملا عقلانی و باور پذیر نیز می باشد و هر عقل سلیمی آنرا می پذیرد .

به علاوه تمام روایات اهل بیت بیان می کنند که بیشتر یاران مهدی اولاد  عجم  و ایرانی می باشند . پس این روایات ثابت می کند که شروع قیام مهدی عج مسلما ایران است نه حجاز چون اولاد عجم در ایران هستند نه در عربستان . پس دیگر شکی باقی نمی ماند که کانون و نقطه ی قیام شمال ایران خواهد بود و این تذکری به منتظران واقعی است که اگر می خواهند از یاران اولیه ی مهدی موعود باشند باید این منطقه را تحت نظر داشته باشند  و  اگر امکان داشت به آن حوالی مهاجرت کنند و ساکن شوند  چون نشانه های بسیاری وجود دارد که وعده ی خداوند آن شالله بسیار نزدیک است و خداوند نیز خلف وعده نمی کند.. آن الله لا یخلف المعاد.

علت این امر نیاز به موشکافی های سیاسی به خصوص در عصر ما دارد . می دانیم که اهل بیت پیامبر ع از بسیاری از حوادث آخرالزمان و زمان ما و بازی‌های سیاسی دجال یا نظام سلطه ی جهانی کاملا باخبر بودند و برای همین روایات بسیار روشنگری برای مومنین آخر زمان بیان کرده اند تا فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و بیهوده جان و مال خود را در راه اهداف باطل و شیطانی تلف نکنند. گفتیم دجال با حاکمیت جهانی بدون تردید کاملا بر تمام حکومت‌های دنیا تسلط و نفوذ کامل دارد و   از ریز  و درشت تحولات سیاسی در نقاط دور  و نزدیک دنیا با دستگاه‌های جاسوسی پیچیده و عریض و طویل خود باخبر است و امکان ندارد . اتفاقی سیاسی هر چند کوچک در نقطه ای از دنیا بیفتد و  ازآن بی خبر  باشد بنابراین با تسلط کامل تمام تحولات سیاسی را در تمام دنیا  با دقت تمام رصد می کند  و آن را کنترل و مدیریت می کند . یکی از  نقشه های دجال برای شناسایی مخالفان سیاسی حاکمیت های دست نشانده ی خود در تمام کشورهای دنیا ایجاد  و مدیریت  شورش ها و اعتراضات ساختگی و مصنوعی در  برخی کشورها می باشد که می داند مردم آن کشورها از حاکمیت دست نشانده ی دجال به جان آمده اند و می خواهند که آن را سرنگون کنند . در این گونه مواقع سرویس های جاسوسی دجال نه تنهادر ابتدا با این اعتراضات مخالفت نمی کنند بلکه با عوامل پنهان خود نیز تشکل‌های اعتراضی را ابتدا سازماندهی می کنند تا در روز مشخص کلید اعتراضات را بزنند و   مردم را تحریک می کنند  که در  روز  مشخص  مثلا به بهانه ی احتمال تقلب در  انتخابات و یا گران شدن بنزین که  مردم نیز بسیار ناراضی و عصبانی هستند . به خیابان‌ها بریزند و خود عوامل دجال نیز برای بدست آوردن بهانه برای سر کوب خونین مردم معترض به تخریب در  معابر   عمومی مثل  بانک‌ها  و  سینماها می پردازند وقتی تمام معترضان مردمی از مخفیگاه‌های خود برای اعتراض بیرون آمدند سرویس های جاسوسی  آن کشور با امکاناتی که دجال جهانی در اختیار آنها قرار همه ی مبارزان واقعی و مردمی را شناسایی می کنند و بلافاصله به شدت  سرکوب می کنند و به این صورت در طی چند سال و چند اعتراض مصنوعی با مدیریت دجال تمام معترضان و آزادی خواهان واقعی شناسایی و دستگیر و نابود می شوند .  و دیگر تقریبا مخالفی جدی برای حاکمیت دست نشانده در آن کشور باقی نمی ماند. ازین جهت اهل بیت پیامبر  ع با علم الهی خود می دانستند که ایجاد و مدیریت این اعتراضات و شورش ها از طرف دجال برای شناسایی مبارزان و جهادگران واقعی می باشد  بنابراین برای اینکه  مؤمنان فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و به خود  بیهوده آسیب نرسانند از  قیام های قبل از ظهور قائم در زمان حاکمیت دجال در جهان نهی کرده اند و البته زمینه سازی برای قیام مهدی عج را مثلا توسط خراسانی تایید کرده اند ولی قیام آشکار را قبل از اذن و اجازه ی قائم نهی کرده اند و به مؤمنان توصیه کرده اند وقتی فلان نشانه ها را دیدید و قائم را شناختید که قیام کرده آن زمان با سلاح و تجهیزات کامل به یاری او بروید چون تنها قیام قائم در زمان حاکمیت دجال قیامی کاملا مستقل و خدایی است و به سرویس  های جاسوسی دجال ارتباطی ندارد . و برای این قیام خداوند شرایط خاصی در دنیا به وجود می آورد و نشانه های آشکاری قرار می دهد و اهل بیت آنها را بیان کرده اند مثل شورش سفیانی و قیام یمانی و خراسانی و اختلاف در حاکمیت بنی عباس دوم که می دانیم چه حکومتی است و ندای آسمانی و خسف( فرو رفتن زمین)  در بیدا حجاز . در این حال بر منتظران واقعی است که قیام مسلحانه را در هر کجا باشند بر طاغوت زمان و حکومت دست نشانده ی دجال در منطقه ی خود را شروع کنند و مردمی که در ایران و ترکیه باشند برای یاری قائم خود را به گیلان و قزوین و کلا به  شمال ایران برسانند . ومردمی که در خراسان و افعانستان و آسیای مرکزی و پاکستان باشند به سپاه خراسانی بپیوندند و با سپاه خراسانی برای یاری امام به شمال ایران حرکت کنند و کسانی که در عربستان و عراق باشند به یاری یمانی که از یاری کنندگان امام است بپیونند و اورا حمایت نظامی کنند و به این  صورت سرویس های جاسوسی دجال در این منطقه از خاورمیانه به کلی با این چند حرکت هماهنگ و هم زمان از نقاط مختلف سردر گم و گیج می شوند و نمی توانند مردم معترض و قیامگر را سرکوب کنند و حاکمیت آنها در سریعترین مدت از بین می رود . این مدل قیام  می تواند در دیگر نقاط دنیا نیز   بر علیه حاکمیت دجال همزمان آغاز شود  به شرطی که این پیام‌های روشنگرانه قبل از قیام  به اطلاع آنها نیز برسد قبلا گفیم که منتظران مهدی عج باید به زودی با سایر منتظران منجی در دیگر  نقاط دنیا ارتباط مستمر برقرار کنند و برای قیام  هماهنگ و جهانی بر  علیه حاکمیت دجال آنهارا نیز آماده کنند.

و به این صورت در مدت کمی با یاری و نصرت خدا  که وعده ی آن نیز داده شده و امدادهای غیبی چون ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان و یا حوادثی چون طوفان  عیر عادی در  نقاطی از دنیا و یا فرو رفتن زمین از زیر پای سپاهیان سفیانی و در حقیقت دجال،   جهان از شر این حاکمیت اهریمنی خلاصی خواهد یافت  .  این دستور العملها  فقط جنبه ی تئوریک ندارند بلکه روشنگری ها و تعیین تکلیف از سوی امام و سید حسنی  برای  منتظران واقعی می باشد  که از این لحظه به بعد موظف هستند این تشکل‌ها را از طریق فضای مجازی ابتدا بوجود آورند و به زودی در سطح جامعه  ارتباطات خود را برای آمادگی برای قیام بیشتر کنند  و گردهمایی ها  نیز به‌صورت مستقل جدا از حاکمیتهای مزدور دجال در نقاطی داشته باشند  تا در موعد مقرر که امام اجازه دهند کلید قیام جهانی زده شود.    به امید آن روز .     سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.