نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام_مهدی» ثبت شده است

ببین شیعه ها خودشون رو بیشتر پیرو اهل بیت می دونند و زیاد به قرآن و سنت پیامبر و درک و عمل به حقایق قرآن اهمیت نمی دن البته منحرفین و افراطیون اونا و معتقدند خلافت و رهبری. سیاسی فقط حق  اهل بیت و از طرف حخداست و مردم نقشی در تعیین آن ندارند و سنی ها فقط معتقد به سنت پیامبر و قرآن می باشند و امامت اهل بیت و رهبری سیاسی اونا رو قبول ندارند و معتقدند هر کسی رو ولو ظالم  بود خلیفه شد باید از اون اطاعت کرد و البته هر دو گروه  ازین جهت که حقیقت اسلام را درست درک نکردند در گمراهی آشکار هستند.  ازین جهت که برای رهایی از گمراهی در دین هم باید به حقایق قرآن و عمل به اون اهمیت داد و هم باید راهنمایی و امامت اهل بیت رو توام و باهم قبول کرد و اصولا اهل بیت از قرآن جدایی ناپذیرند و پیامبر هم برای گمراه نشدن مسلمین به تمسک به هر دو باهم سفارش کرد.  در مورد خلافت و رهبری سیاسی هم هر دو اشتباه می کنند . چون اصولا اهل بیت پیامبر دارای دو شان جدا از هم می باشند یک مقام امامت که مقام بلندی معنوی از طرف خداست که خدا طبق آیات قرآن به ذریه ی صالح حضرت ابراهیم داده و اهل بیت نیز ذریه ی صالح ابراهیم ع هستند پس به این مقام دست پیدا کرده اند با اذن خدا و یک شان و مقام دارند که خلافت  و رهبری سیاسی و حاکمیت است که این شان آنها آسمانی نیست بلکه بستگی به خواست و نظر و  بیعت و یا به تعبیر امروزی رای مردم به آنها دارد یعنی اگر مانند امام علی و امام حسن مجتبی آنها را به حاکمیت سیاسی قبول کردند  و آنها را یاری کردند تشکیل حکومت می دهند و اگر مانند دیگر امامان آنها را تنها گذاشتند گوشه گیری و عزلت را در پیش می گیرند ولی مقام معنوی امامت را در هر صورت دارند چون مقام امامت مقامی معنوی و جدا از رهبری سیاسی و خلافت است و در زمان ظهور نیز این اتفاق می افتد که ابتدا تعدادی کمی و بعد تعداد بسیاری خواستار حاکمیت سیاسی مهدی می شوند و ازین جهت امام ظاهر می شود و قیام می کند و رهبری سیاسی جامعه ی بشری را به عهده می گیرد. یعنی درست با خواست مردم .و البته در جهت تحقق آرمان‌های الهی اشتباه شیعه های منحرف اینه که شان امامت و خلافت اهل بیت رو با هم قاطی کردند و نمی دونند این دو باهم فرق داره و از نادانی معتقدند که اهل بیت به اجبار باید رهبر و حاکم سیاسی مسلمین باشند و  نظر مردم در این مورد تاثیری نداره و به دیکتاتوری و استبداد دینی معتقد هستند  و الان هم این استبداد دینی ولایت فقیه هم نتیجه ی این تفکر انحرافی است. در حالی که خود اهل بیت این نظر رو اصلا قبول ندارند و رهبری سیاسی خود رو منوط به خواست مردم کردند . خود امام علی در نهج البلاغه  می فرماید اگر شما سراغ من نمی آمدید من رهبری و خلافت سیاسی را قبول نمی کردم  یعنی خلافت خودش رو امری زمینی می دونه و ناشی از خواست مردم نه اسمانی .و اصولا حقیقت واقعه ی غدیر هم این بود که پیامبر از طرف خدا مقام امامت امام علی و اهل بیت رو به مردم به فرمان خدا تذکر داد نه امام علی و اهل بیت رو به زور حاکم سیاسی مسلمانان کرد چون پیامبر می دونست  رهبری سیاسی به زور نمی شه و مردم خودشون باید روزی به این بلوغ سیاسی برسند که خودشون رهبری  سیاسی اهل بیت رو قبول کنند و انحراف شیعیان در درک غدیر اینجاست که البته به استبداد دینی در زمان منجر شده.

2 روز فرصت دارید به این پرسش پاسخ بدهید:

 امام رضا ع در مورد  نشانه های مهدی عج می فرماید او دو مشخصه و نشانه ی اصلی دارد یک علم فراوان و بی کران  و دیگر  دعای مستجاب . و از امام صادق سوال کردند امام زمان را چگونه بشناسیم؟ فرمود: از اون سوالهایی بپرسید که فقط  امام قادر به پاسخگویی صحیح به آنهاست. حال ما این دو سوال را بواسطه ی سید حسنی از امام زمان می پرسیم ببینیم جواب صحیح و  علمی و قانع کننده به ما می گوید یا خیر: از امام بپرسید که فلسفه ی وضو و تیمم چیست و  سوال دوم چرا نماز نافله ی شب ۱۱ رکعت است؟   حال مخاطبان گرامی از شما می خواهیم ابتدا شما از هر کسی از علمای حاضر که دوست دارید این سوالها را بپرسید و جواب آن را برایمان بفرستید.  بعد ما جواب امام را برای شما بازگو می کنیم و خودتان قضاوت کنید کدام جوابها درست‌تر است و از علم الهی سرچشمه می گیرد جواب های علما یا امام زمان  و اگر جواب امام علمی تر و منطقی تر بود دیگر شک نکنید که ما و سید حسنی با امام زمان حقیقی در ارتباط هستیم و در گفتار خود صادق هستیم.

در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی  با دلایل بسیار روایی و عقلی ثابت شده که حقیقتا مهدی موعود واقعی از نسل امان حسن عسکری و فرزند بلافصل وی نیست بلکه به واقع از نوادگان امام حسن مجتبی ع است که در آخر زمان  و زمان مو متولد می شود یعنی از سادات حسنی معاصر ماست و البته با دلایل منطقی ثابت شده که او بیش از چهل سال است به دنیا آمده و به صورت مردی بسیار گمنام بین مردم زندگی می کند و حتی خانواده و اهل و عیال از سیادت و مهدی بودن  وی خبر ندارند و آورا یک شخص عادی محسوب می کنند ولی این سخن به معنی این نیست که او از نسل امام حسین ع نیست بلکه چون تنها بازمانده ی امام حسن مجتبی ع از واقعه کربلا حسن مثنی بود که به دلایلی در این واقعه زخمی شد ولی بنا به مصالح الهی زنده ماند و با فاطمه دختر تمام حسین ع ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد و امام  مهدی عج در واقع از نوادگان آن زوج  می باشند.  پس در واقع امام مهدی از جهت مادر  نسبت به امام حسین ع نیز دارد  و به نوعی امام حسین ع نیز  جد وی محسوب می شود و ازین جهت مهدی عج از جهت پدر به امام حسن مجتبی ع و از جهت مادر به امام  حسین ع  می رسد . اگر در بعضی روایات گفته شده امام مهدی عج از نسل امام حسین ع می باشد  این امر نیز به نوعی حقیقت دارد  . پس بهتر است گفته شود امام مهدی عج از سادات حسنی و حسینی می باشد  ولی باید این حقیقت نیز بیان شود که جد پدری امام مهدی عج امام حسن مجتبی ع می باشد که با کمال تاسف ابن حقیقت را با برخی روایات جعلی بعد از رحلت امام حسن عسکری تحریف نموده اند. و سعی ما در اینجا رفع این انحراف آشکار در نسب مهدی عج می باشد

چون قیام در شمال ایران هست اکثریت ایرانی و از آن منطقه هستند  ولی ممکنه کسانی باشند که از جاهایی دیگر مهاجرت کنند  به آن منطقه بیایند چون متوجه شده اند ظهور و قیام ازا‌نجاست ولی  اینها خیلی کم هستند. مثل زمان طهور پیامبر که سلمان فارسی از ایران به مدینه آمد یا شخصی بنام صهیب از روم و یا بلال حبشی.
و ابن قضیه به صراحت  بارها در روایات اهل بیت آمده و تاکید شده که تمام وزرای مهدی از عجم یا  یا ایرانی هستند و به همین خاطر در پیش گویی‌های نوسترآداموس که یک پیش گویی یهودی فرانسوی در چن  قرن پیش بوده نیز آمده   .  و در آخر زمان  پرشیا (پارس یا همان ایران) جهان را فرا می گیرد چنان که طوفان شهرهای ساحل را .
به هر حال پایه و حاکمیت جهانی مهدی عج از ایران است.

یکی از ویژگی های رهبری پیامبر اسلام این است که علاوه بر اینکه مؤمنان را در  زمان حیات خویش راهنمایی می نمود با سخنانی شگرف و روشنگر  آیندگان را نیز پس از رحلت خویش راهنمایی  می کرد . مثلا چون می دانست که پس از وفاتش مؤمنان با غفلت از تمسک به قرآن و اهل بیتش گمراه می شوند فرمود که : من دو چیز گرانبها میان شما گذاشتم کتاب خدا و عترت و اهل بیتم  مادام که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و چون می‌دانست که پس از وی منافقان دشمنی را با امام علی شروع می کنند بر دوستی و ولایت او تاکید می کرد و می فرمود :هرکس من مولای او هستم اینک علی نیز مولای اوست خدایا دوست بدار هرکه اورا دوست بدارد و دشمن بدار هرکه اورا دشمن بدارد و چون می دانست پس از وفاتش برخی از یاران او مراعات دخترش فاطمه را نمی کنند و با غصب ملک فدک از او باعث آزرده شدنش می شوند فرمود: فاطمه پاره ی تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است و چون می دانست که خلیفه ی اول  ، ابوذر را به خاطر حق گویی ناعادلانه به صحرایی تبعید می کند فرمود : ابوذر دروغ نمی گوید . و چون در آینده می دید که مردم در زمان خلافت امام علی ع در تشخیص حق بودن او دچار تردید می شوند و اورا تنها می گذارند و در تشخیص حق و باطل سر در گم می شوند فرمود : حق با علی است و علی با حق است. و چون می دانست امان حسن برای مصلحت مسلمین به ناچار با معاویه ترک مخاصمه می کند و به عکس امام حسین بر علیه یزید قیام می کند فرمود: حسن و حسین هر دو امام هستند چه بنشینند و  چه قیام کنند .  و چون می دانست که قیام و شهادت امام حسین باعث روشنگری مردم و افشاگری برعلیه یزید و یزیدیان و تشخیص جبهه ی حق از باطل در همه ی زمان‌ها می شود فرمود: بدرستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است و  چون می دانست در آینده ی دورتر و در زمان ما عامل اصلی فساد مسلمین و انحراف آنها روحانی نمایان گمراه هستند فرمود: من از فتنه ی امامان گمراه بیشتر از هجوم خارجی بر امت خود می ترسم . و چون  در آینده می دید که شخصی  که در حقیقت از نسل بنی عباس است نه ذریه ی پیامبر، باعث می شود که مردم از دین متنفر شوند و فوج فوج از دین خدا خارج شوند و بی دین شوند خطاب به عموی خود عباس فرمود که : در آینده از نسل تو کسی بر تخت قدرت می نشیند که مردم را  فوج فوج از دین خدا خارج می کند و نگاهی به امام علی کرد و فرمود و از نسل تو و من کسی متولد می شود که قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند و چون می دانست که پس از ظهور و قیام مهدی عج عده ای  سید بودن اورا انکار می کنند فرمود : مهدی از فرزندان من و از اولاد فاطمه  است. و هیچگاه از سنت من تخلف نمی کند . و چون می دانست  علمای گمراه حتی در نام واقعی مهدی عج نیز انحراف به وجود می آورند فرمود: دربین رکن و مقام با وی بیعت می کنند و سه نام دارد احمد ، عبدالله و مهدی و در  تجلیل از او فرمود که : مهدی طاووس بهشتیان است. و چون می دانست  که نهضت علامه خراسانی و یاران او برای  زمینه چینی حاکمیت  فرزندش مهدی عج به حق می باشد  فرمود : عده ای از شرق قیام می کنند  و برای حاکمیت فرزندم مهدی زمینه چینی می کنند هرکس آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه  مجبور شود بر  روی برفها سینه خیز به پیش برود.

در روایات مهدویت آمده که امام موسی کاظم ع فرمودند:  بنی عباس دوبار در طول تاریخ به حاکمیت می رسند یکبارکه به حاکمیت رسیدند پس از سالها حکومت چنان از بین می روند( مقصود بر اثر حمله ی مغول)  که گویی هیچگاه وجود نداشته اند و در  آخر زمان  و مقارن ظهور مهدی عج دوباره ( توسط نوادگان خود)  به قدرت می رسند  چنانکه که گویی   هیچگاه قبلا نابود نشده بودند   . وقتی یاران حضرت در مورد مشخصات حکومت بنی عباس دوم در آخر زمان پرسیدند فرمود: حکومت بنی عباس برپایه ی فریب مردم استوار است و مشخصه ی دیگر آن این هست که طرفدارارانش را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را که بی طرف هستند را فقیر  می کند و مخالفانش را می کشد   و چنان قدرتمند  می شود که اگر  شرق و غرب عالم با آن بجنگند نمی توانند آنرا نابود کنند  .تا سرانجام شخصی به نام خراسانی از ناحیه ی خراسان ایران (البته خراسان قدیم  و بزرگ شامل افعانستان و قسمتی از کشورهای آسیای مرکزی چون ترکمنستان و تاجیکستان نیز بوده است) قیام می کند و مقارن با او نیز قائم ما(مهدی موعود) نیز با ده الی ۱۳ هزار نفر از ناحیه ی طالقان و قزوین و گیلان نیز قیام می کند و حکومت بنی عباس دوم با این دو قیام نابود می شود و خراسانی  حکومت را به قائم ما اهل بیت (امام مهدی ) تقدیم می کند و او جهان را پر از عدل داد می کند.  از این روایت امام کاظم ع مشخص می شود که چرا هارون الرشید خلیفه ی ظالم عباسی امام موسی کاظم ع را تقریبا در تمام عمر در زندان باقی گذاشت و سرانجام نیز در زندان شهید کرد درست به خاطر این روشنگری ها و افشاگری های  او بر علیه حاکمیت ستمگر و منافق بنی عباس اول و دوم .    حال به نظر شما حکومت بنی عباس دوم  در  عصر ما چه حکومتی است  ؟   امام علی ع در  مورد دست نشانده بودن این حاکمیت و اینکه این حاکمیت دست نشانده و نوکر غرب است برای تخریب و عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان خاورمیانه ، می فرماید: قسم به خدا در  آخر زمان آتشی در شرق می افروزند و به جان کشورهای اسلامی می اندازند و این آتش فتنه از خود شرق نیست بلکه از غرب است.   حال به نظر شما کشور شرق عربستان و عراق که محل زندگی و سکونت ائمه  ع بودند چه کشوری است؟ و حاکمیت آن چه حاکمیتی است ؟ در اینجا ضرورت مطالعه و تحقیق  توسط مردم و به خصوص جوانان برای شناخت  حقایق  دین و تشیع و مهدویت به خوبی احساس می شود. چون مسلم است متولیان دینی فاسد در اسلام و بخصوص تشیع همانند علمای فاسد یهود که قرآن می فرماید: حقایق را برای مردم کتمان می کردند  هیچگاه حقایق دین و مهدویت را برای مردم نگفته و نخواهند گفت . البته تکلیف کوردلان بی دین و ملحد و خدانا باور، که در مورد حقایق دین کاملا معلوم است و هیچگاه چشم خودرا بر حقایق دین نمی گشایند و کارشان دائما انکار و شب نشینی در شبی تار است .
سادات دروغین چه کسانی هستند؟ درتوضیح باید گفت که مرکز حاکمیت بنی عباس در زمان مامون عباسی مدتی در خراسان بزرگ در مرو در ایران بود پس از سقوط مرکز بنی عباس در بغداد و عراق توسط مغولان مدتی باز ماندگانی از مامون عباسی در ناحیه ی افغانستان حاکمیتی به وجود آوردند که در تاریخ به حاکمیت آل مامون معروف است که البته با مرور این حاکمیت هم از بین رفت ولی نوادگان منافق و البته حیله گر و سیاستمدار آل مامون چون کم کم ماهیت منافق و فریبکار آنها برای ایرانیان و  به خصوص خراسانیان معلوم و آشکار شد طبعا محبوبیتی در  بین ایرانیان نداشتند و پس از شهادت امام رضا ع توسط مامون عباسی بسیار نیز  منفور ایرانیان شدند و چون آهل بیت پیامبرص و آل علی ع در بین ایرانیان بسیار محبوب بودند . این نوادگان منافق و زیرک و سیاستمدارعباسی در طول تاریخ کم کم جعل نسب کردند و خود را به دروغ سادات موسوی و حسینی و حسنی در بین مردم ساده دل جا زدند تا دوباره دارای موقعیت اجتماعی گذشته شوندو به این صورت در طول تاریخ یک قشر سادات دروغین که در اصل از نسل منفور بنی عباس بودند در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به خصوص خراسان ایران و افغانستان شکل گرفت که البته مردم از آنها غافل بوده اند . و بعید نیست همین سادات دروغین در این منطقه از خاورمیانه حاکمیت بنی عباس دوم  را تشکیل داده اند. بنابراین صدق گفتار امام موسی کاظم ع در مورد قدرت گرفتن  حاکمیت بنی عباس دوم پس از ۱۴۰۰ سال مشخص می شود و این یک خبر غیبی و معجزه است که حقانیت سخنان اهل بیت ع را برای طالبان حقیقت ثابت می کند .

وقتی یک پژوهشگر و طالب حقیقت روایات موجود از اهل بیت ع را در مورد مهدویت مورد مطالعه و موشکافی قرار می دهد به وضوح و آشکارا با دو نوع روایت در این عرصه مواجه می شود یک سری احادیث که کاملا عقلانی و منطقی و دور از خرافات و افسانه می باشند که مهدی موعود عج را شخصی کاملا امروزی و فرزند زمان خویش به مردم معرفی می کند و نور حقیقت ازین احادیث موج می زند  و معمولا راویان اولیه ی  آنان نیز خود امامان از نسل پیامبر می باشند که معمولا این روایتها را مستقیما از پدران خویش نقل می کنند این روایات معمولا از زمان پیامبر اسلام شروع می شوند و تا زمان حیات امام حسن عسکری نیز ادامه دارند و همه ی این روایات که از گزند تحریف و کتمان باقی مانده اند بیان می کنند که مهدی موعود از نسل و نوادگان امام حسن مجتبی ع است که در در آخر زمان یا همان زمان ما به دنیا می آید و تمام مشخصات او مشخصات امروزی یک شخص است که در زمان ما به دنیا آمده مانند اینکه او یک  نام مخفی دارد و یک نام آشکار که اشاره به نام  کوچک و نام خانوادگی    در زمان ما دارد که معمولا نام کوچک پیش مردم مخفی تر و نام خانوادگی  مشهورتر است . و دیگر خصوصیات امروزی  و یک سری روایات که کاملا   حالت غیر عقلانی و غیر منطقی و افسانه وار دارند مانند افسانه ی کنیز رومی و اسیر شدن او و ازدواج او با امام حسن عسکری و به دنیا آمدن  عجیب و غریب و افسانه ای امام زمان که این نوع روایات توسط منحرفان و شیادان و شیعه نمایان بیشتر ساکن در عراق  وارد روایات صحیح مهدویت شده اند . که بیشتر برای فریب مردم و سو استفاده ی مالی و سرکیسه کردن شیعیان ساده دلی بوده که از اقصا نقاط کشورهای اسلامی چون ایران و افعانستان به عشق دیدار امام و خاندان پیامبر به عراق سفر می کردند و این شیادان و منحرفان  این افسانه ها و دروغ ها را برای آنها درست می کردند و خود را به دروغ نایبان خاص امام معرفی می کردند و از مردم ساده لوح می خواستند که که اگر پول و وجوهات شرعی دارند به آنها بدهند تا آنها این وجوهات را به امام  برسانند و به این  صورت  از انها سو استفاده ی مالی می کردند . بعدها که این افراد باایمان اما ساده لوح به وطن خویش باز می گشتند همین دروغ ها و افسانه ها را برای هموطنان خود تعریف می کردند و کم کم این  تحریفات و افسانه ها جای حقایق مهدویت را در میان عوام و بعد خواص می گیرد و مهدویت در طی قرون به انحراف کشانده می شود  بطوری که اکنون اکثر مردم به این خرافات و  امور باطل در مورد منجی موعود اعتقاد کامل دارند و تغییر باور آنها نیز کاری بسیار دشوار شده است . و برخی نیز که اندکی روشنفکر تر و زیرک تر می باشند کلا با توجه به این خرافات موجود اصل حقیقت منجی موعود را منتفی و دروغ می شمارند و به این صورت شیطان توانسته در این عرصه به مقاصد خود دست پیدا کند.. پس بهترین راه در این عرصه بیان حقایق  مهدویت و روشنگری در مورد تحریفات آن در طول تاریخ می .باشد.

هدف ما در این گروه این است که تا در حد توان علمی و مطالعاتی خود حقایق مهدویت را که سالیان طولانی منحرفان و شیادان دینی مانند علمای فاسد بنی اسرائیل  از مردم  کتمان  می کردند  به گوش آنان برسانیم و نیز تحریفاتی دا که در طی قرون و اعصار در این امر بوجود  آورده اند موشکافی  و رفع کنیم باشد که اندکی از خرافات موجود و بدعتها در این عرصه کاسته شود. و مردم شناخت واقعی تر و بهتری از منجی موعود پیدا کنند. در این زمینه از تمام نخبگان علمی و فرهنگی و متخصصان و پژوهش گران عرصه ی مهدویت تقاضا می کنیم در این عرصه مشارکت نمایند.

امام حسین ع در روایتی از کتاب غیبت نعمانی در مورد امام زمان عج می فرمایند : پدر اورا کشته اند و او هنوز انتقام نگرفته . این روایت نیز روایت روشنگر دیگری است در مورد شناخت درست و واقعی امام زمان . چون این روایت نیز آشکارا ثابت می کند که امام زمان حقیقی  فرزند امام حسن عسکری نیست چون می دانیم امام حسن عسکری ع به مرگ طبیعی از دنیا رفته و قطعا به قتل نرسیده ولی در اینجا امام حسین ع در این روایت صراحتا می فرماید که پدر مهدی موعود عج را به قتل رسانده اند و ظاهرا او قبل از ظهور چون در موقعیت قدرتمندی قرار ندارد با اینکه می دانسته کسانی احتمالا از خویشاوندانش پدر اورا به قتل رسانده اند ولی امکان انتقام از قاتلین پدر را ندارد . و این روایت نیز نشان می دهد که مهدی موعود عج در یک خانواده ی معمولی و گمنام به دنیا می آید که حتی چنین اتفاقی نیز برای پدر وی رخ می دهد .

امام علی ع در مورد خصوصیات مهدی موعود عج می فرماید : صاحب این امر آواره  ، طردشده ، و تک و تنهاست .  این روایت متواتر امام علی ع  در  روایات مهدویت در صورتی منطقی است که مهدی موعود عج  به صورت مردی گمنام و در ظاهر معمولی در زمان نامشخص به دنیا بیاید و بخاطر فکر بزرگ و روح متعالی که دارد حتی اهل و عیال و خانواده و خویشاوندان  وی  نتوانند اورا به درستی درک کنند و   سخنانش در مورد دین و معارف الهی به نظر آنها غیر منطقی می نماید  و ازین جهت همه اورا از خود طرد می کنند و می رانند و حاضر به ارتباط با او نباشند. درست مانند پیامبر اسلام که در آغاز دعوت ، قریش و برخی خویشاوندانش با افکار و دعوت او مخالف بودند. و چنین شخصی نیز نمی تواند با این خصوصیات فرزند امام حسن عسکری باشد که ۱۲۰۰ سال پیش به دنیا آمده و خیلی زود هم غایب شده و با کسی ارتباطی ندارد . بلکه این خصوصیات یک شخص معمولی است که در زمان ما به دنیا می آید و بین مردم به صورت گمنام زندگی می کند و کسی عظمت مقام و فکر اورا درک نمی کند.