نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امریکا» ثبت شده است

  پیش ازین گفتیم طبق پیشگویی کتاب آسمانی روشنگر (فرقان) در آینده ی نه چندان دور آمریکا با دستور مستقیم کمیته ی ۳۰۰ یا دجال جهانی از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شود و سپاه با تمام قوا به مقابله بر می خیزد ولی به شدت شکست می خورد و دچار تلفات انسانی فراوان می شود . اما هدف اصلی حمله ی آمریکا به خصوص از جنوب به ایران  چیست ؟ چرا مثلا از شمال که دارای پایگاههای نطامی در کشورهای اطراف است این کار را انجام نمی دهد و فقط از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله می کند . چون هدف از این هجوم بیشتر تحقق اهداف سیاسی دجال در ایران است. چون دجال یه خوبی دریافته که تاریخ مصرف حاکمیت دست نشانده ی فعلی که در  سال ۵۷ تا ۶۰ جایگزین حاکمیت دست نشانده ی قبلی ( پهلوی) کرده بود به پایان رسیده و واقعا اکثریت مردم چنین حکومتی  را نمی خواهند چون ماموریت این حاکمیت دست نشانده نابودی دین و بی دین کردن مردم ایران  و الیته کشورهای دیگر  خاورمیانه یود  که البته  این حاکمیت شیطانی به بهترین وجه این ماموریت را با کمال تاسف انجام داد و حال دجال احساس می کند زمینه ی مناسب برای  جایگزین کردن آن با حاکمیت  نوکر بعدی فراهم آمده و چنین حاکمیتی مسلما باب طبع دجال نیز می باشد چون سران این حاکمیت بعدی بطور قطع  بی دین و ضد دین می باشند . چون زمینه ی حاکمیت آنها نیز در کشور فراهم شده .چون اکثریت مردم بی دین و بدبین نسبت به دین گردیده اند. توضیح اینکه در خارج از کشور چنداپوزیسیون( حزب مخالف سیاسی خواستار تغییر حاکمیت در داخل) وجود دارند حزب ملیون ، که اعتقادی به دین ندارند. ملی و مذهبیون که دارای اعتقادات ملی و دینی و مذهبی هستند . که این دو حزب اخیر از بازماندگان مشروطه نیز می باشند ولی دیگر حاکمیت ظاهری شاه را حتی به صورت عدم دخالت در سیاست نیز  قبول ندارند . حزب مذهبیون که مسلما دیندار هستند ولی با حاکمیت  اصطکاک و زاویه دارند و مخالف آن هستند و سلطنت طلبان و حامیان شاه زاده رضا پهلوی فرزند شاه سابق که خواستار تجدید حاکمیت پهلوی هستند. دجال این چند گزینه را برای جایگزینی حاکمیت فعلی در  خارج از ایران دارد و مخصوصا بین آنها دارد اختلاف و رقابت ایجاد می کند و هر کدام به دجال قول دهد مراتب نوکری و اجرای سیاست‌هایش را در ایران و منطقه بهتر اجرا کند ، مسلما اورا جایگزین حاکمیت فعلی کند . در این بین شاهزاده رضا پهلوی بیشتر دارد به دور نوکران دجال در خارج یعنی حاکمان آمریکا موس موس و چاپلوسی می کند و احتمال اینکه دجال  پس از حمله به ایران توسط آمریکا  اورا به حاکمیت برساند فراوان است ولی احزاب لائیک و یا بی دین ملی هم شانس بالایی در این مورد دارند. با این حال  در این  راه یک مانع عمده در ایران وجود دارد و آن نیز بدنه و نیروهابی رده پایین سپاه می باشند که اکثریت آنها انسانهای مومن به اسلام و مهدویت اما ساده لوح و فاقد بینش سیاسی و مذهبی می باشند و مسلما با حاکمیت دست نشانده ی دجال آن هم از نوع پهلوی و یا ملیون بی دین به شدت مخالف هستند . بنابراین این بدنه ی مومن سپاه که مزاحم این هدف دجال است باید به نوعی نابود شود الیته سخن با بدنه و رده های پایین سپاه هستند فرماندهان رده بالای   پایتخت نشین که با آخوندهای نوکر دجال هم کاسه هستند که همه مزدور دجال هستند. به هر حال دجال برای اینکه این بدنه ی مومن را نابود کند درست از جنوب و خلیج فارس به ارتش آمریکا دستور می دهد که قبل از اینکه سید حسنی و خراسانی بتوانند حاکمیت ایران ( بنی عباس دوم یا جمهوری اسلامی ) را ساقط کنند و مهدی را به حاکمیت برسانند به ایران حمله کند در این حال حاکمیت نوکر دجال در ایران به فرماندهان رده بالای سپاه دستور می دهند تمام نیروهای نظامی سپاه را به سواحل خلیج فارس برای مقابله با ارتش آمریکا اعزام کنند و مسلم است ارتش آمریکا که ابرقدرت نظامی است همه را در مدت کمی قتل عام خواهد کرد و با تاسف بسیار چیزی از این بدنه ی مومن نا آگاه باقی نخواهد گذاشت .چرا که مبادا آگاه شوند و به سید حسنی و امام زمان حقیقی ایمان بیاورند و مزاحم اجرای سیاست دجال در ایران و منطقه شوند . در حقیقت در این نقشه ی شوم و کثیف نوکران دجال در ایران  جوانان مومن سپاه را مثل گوشت قربانی  در اختیار ارتش آمریکا قرا  می دهند و آنها نیز  به بدترین شکلی آنها را قربانی می کنند . ولی با این حال هنوز نیز فرصت باقی است و این نیروهای مومن می توانند به نهضت حسنی و خراسانی در شمال و شرق ایران ملحق شوند و خودرا بازیچه و قربانی توطئه ی دجال و مزدوران داخلی آنها ( مانند جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق) نکنند .

در این صورت نه تنها حاکمیت مهدی موعود حقیقی را به قدرت می رسانند که کاملا الهی و مستقل از دجال جهانی است  بلکه ارتش آمریکا و دجال نیزکاری از پیش نخواهد برد و به زودی با تأییدات الهی و امدادهای غیبی و فشار افکار عمومی در دنیا و خود امریکا مجبور به عقب نشینی از ایران و خاورمیانه خواهد شد . بنابراین نیروهای مومن و روشنفکر  به مهدویت در سپاه و ارتش و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی بهتر است با روشنگری های مستمر این بدنه ی مومن و نا آگاه را از این نقشه ی شوم دجال جهانی و مزدوران داخلی آگاه کنند و آنها را ترغیب کنند که قبل از حمله ی دجال  با نیروهای آمریکایی از جنوب ، محل خدمت خودرا ترک کنند و به نهضت سید حسنی در شمال ایران بپیوندند تا هم بیهوده خویش را در راه اهداف پوچ  و باطل قربانی نکنند  و خود حاکمیت نوکر دجال در ایران را ساقط و دولت مهدوی را بر سر کار بیاورند و هم دیگر حاکمیتهای منطقه ی خاورمیانه و نقاط دیگر جهان را از شر و سلطه ی حاکمیت دجال خارج کنند . در این مقطع بهترین کار روشنگری در بدنه ی این نیروهای نظامی و ایجاد تشکل مخفیانه و مستقل از نوکران رده بالای حاکمیت است و اصلا نیز هراسی ازین کار نداشته باشند جون خداوند یارو یاور آنها در این راه الهی خواهد بود . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در دوران ریاست جمهوری خاتمی مواضع هاشمی رفسنجانی در برخی امور مثل روابط با آمریکا و شیوه ی رهبری  تا حدزیادی تغییر کرد . البته تغییر سیاست هاشمی در قبال رابطه با آمریکا ریشه در سال‌های جنگ دارد که  ریاست جمهوری آمریکا یعنی روناد ریگان تلاش کرد به نوعی روابط خود با حاکمیت اخوندها را بهبود ببخشد و حسن نیت خود را نشان دهد چون  پس از پیروزی انقلاب و قضیه ی گروگانگیری  که آن هم در خارج از کشور توسط دجال طراحی شد و در داخل توسط نفوذی های دجال در انقلاب اجرا گردید تا روابط ایران و آمریکا را تیره و قطع کند  دیگر روابط آشکاری بین این دو کشور وجود نداشت هر چند از پشت پرده با هم تعاملات و زدو بندها را کم و بیش بی خبر از ملت داشتند. به هر حال ریگان تصمیم گرفت این روابط را به صورت پنهانی  با حاکمیت ایران شروع کند  که البته این سیاست ریگان باید گفت مخالف خواست و سیاست دجال در خاورمیانه بود و بعدا تبعاتی برای خود ریگان نیز داشت که بعدا اشاره خواهیم کرد.به هر حال ریگان هیاتی به سرپرستی شخصی به نام مک فارلین به صورت پنهانی به ایران فرستاد و و این  هیات با هاشمی رفسنجانی که رئیس جمهور بود و تعدادی از مقامات کشور به صورت پنهانی دیدار کرد و حتی هدیه های خصوصی  نیز برای آنها آورد و به گفته ی هاشمی رفسنجانی که بعدها فاش کرد  از طرف ریگان که البته اعتقادات مسیحی نیز داشت به دولتمردان و رهبران ایرانی  تذکر داد ه شده بود    ما و شما پیرو ادیان ابراهیمی هستیم و بهتر است روابط مسالمت آمیزی با هم داشته باشیم . ظاهرا این سفر به رهبر انقلاب نیز خبر داده شد و حاکمیت نیز تصمیم گرفت روابط خود را با آمریکاکم کم و به صورت پنهانی  بهبود ببخشد. و شروع کند ولی در این بین دجال نیز با سرویس های جاسوسی خویش بیدار بود و این تحولات را رصد می کرد ازین جهت تصمیم گرفت که از این روند یعنی  روابط مسالمت آمیز ایران با آمریکا جلوگیری کند. چون روابط مسالمت آمیز ایران و آمریکا در آن مقطع زمانی به هیچ وجه به صلاح دجال جهانی نبود . چون دجال جهانی از مدتها پیش حوادث و اتفاقات سیاسی را به گونه ای پیش برده بود که در در خاورمیانه همواره دو قطب مخالف حاکمیت های وابسته به شرق و غرب در مقابل هم قرار بگیرند تا همواره از تقابل آنها  بحران منطقه ای  ایجاد  شود و این منطقه َضعیف و عقب مانده  باقی بماند چون گفتیم سیاست  دجال در این  چند دهه عقب ماندگی در این منطقه می باشد . بنابر این طبق نقشه و توطئه ها چنان حوادث سیاسی چون استقرار حاکمیت سعودی و انقلاب ایران و تحولات سیاسی عراق را به گونه ای بوجود آورده بود که درست نصف این  کشورهای خاورمیانه تحت سیطره و نفوذ سرویس های جاسوسی شرق چون شوروی سابق  و البته انگلیس   با هم  قرار بگیرند و نصف دیگر آنها تحت سیطره و نفوذ سرویس های جاسوسی غرب و به خصوص آمریکا قرار بگیرند و مثلا عربستان و مصر و ترکیه و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس چون امارات و ...تحت نفود سرویس های جاسوسی آمریکا باشند و ایران بعد از انقلاب و سوریه و عراق در زمان صدام و افعانستان تحت نفود سرویس های جاسوسی انگلیس و روسیه با هم قرار بگیرند و همواره این سرویس های جاسوسی تلاش کنند از طریق نفوذ در این حاکمیتها این کشورها را درگیر جنگ و اختلافات و بحران‌های منطقه ای سازند تا دجال به اهداف خود برای عقب ماندگی   این کشورها دست پیدا کند. ریگان رئیس جمهور آمریکا چون سیاستمداری کارکشته بود از این امر مسلما خبر داشت و می خواست در دوران خود با ایجاد روابط مسالمت آمیز دوباره با ایران این کشور را که بعد از انقلاب از اقمار و متحدان آمریکا خارج شده بود و بیشتر تحت نفوذ روسیه و انگلیس بود از چنگ آنها خارج کند و دوباره جزو اقمار آمریکا کند. و ازین جهت این روابط پنهانی را سعی داشت با ایران دوباره شروع کند . ولی همانطور  که گفتیم این سیاست ریگان درست مخالف سیاست  خاورمیانه ای  دجال جهانی بود که می خواست تقابل منطقه ای حفظ شود . بنابراین از طریق مزدوران خود در لبنان این روابط پنهانی آمریکا و ایران را به شخصی روحانی حکومتی  به نام هاشمی  که از نزدیکان آیت الله منتظری و ظاهرا  داماد ایشان هم بود  در ایران خبر داد و او نیز این خبر را بین مردم پخش کرد چیزی که خواست حاکمیت اصلا  نبود چون تا آن زمان حاکمیت همیشه آمریکا را دشمن و شیطان بزرگ  به مردم معرفی می کرد و حال اگر مردم بفهمند او بصورت پنهان در حال ایجاد رابطه با این شیطان بزرگ است آبرو و اعتبار نظام بین مردم می رود و حاکمیت در چشم مردم بی اعتبار و فریبکار جلوه داده می شود و ازین جهت خود حاکمیت ترجیح داد پیش دستی کند و جواب رد به مقامات آمریکایی بدهد و و روابط با آمریکا   دوباره قطع و  تیره گردد . و البته  هاشمی  را نیز بعدا به بهانه ای دیگر اعدام کنند و از این نقطه ضعف بر علیه آیت الله منتظری سو استفاده برای برکناری او  کنند.

به هر حال رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا بعدها تبعات این هماهنگی نکردن  با سیاست  خاورمیانه ای دجال را چشید و حاکمیت  دجال مانع اجرای برنامه ها و سیاست‌های داخلی او شد که قصد انجام آنها را داشت و ناکام ماند. و اما هاشمی رفسنجانی از آن زمان به بعد در قبال روابط با آمریکا تغییر موضع داد و از مقامات دیگر کشور از جمله رهبر خواست در روابط با آمریکا تجدید نظر کند و روابط نزدیک را با آمریکا شروع کند و حتی در نماز جمعه  برای مردم این قضیه را مطرح کند که پیامبر اسلام نیز  در  مقطعی از مقابله ی خود با مشرکان مکه در صلح حدیبیه صلاح دید با مشرکان مکه صلح کند واین صلح بعدها برکات زیادی برای اسلام داشت و باعث فتح مکه شد پس ما نیز باید در روابط خود با کشورهای متخاصم تجدید نظر کنیم .ولی این خواست هاشمی نه مورد تایید رهبر و دیگر ارکان و شخصیت های حاکمیت بود نه مورد رضایت دجال جهانی به آن دلیلی که در مورد  ریگان بیان کردیم چون روابط مسالمت آمیز و نزدیک با آمریکا بر خلاف سیاست تقابل منطقه ای خاورمیانه ا ی دجال بود و بنابراین ازآن به بعد  هاشمی هم مغضوب دجال جهانی شد و هم مورد بی مهری رهبر و دیگر  اهرم های قدرت در کشور نظیر وزارت اطلاعات و سپاه قرار گرفت و فسادهای مالی خانواده و فرزندانش که البته هم وجود داشت به رخش کشیده شد و البته به اطلاع مردم هم رسید  و کم‌کم هاشمی از یک شخص مقبول و کسی که مشهور به سردار سازندگی شده بود یک شخص منحرف  از منویات رهبری و آرمان‌های نظام به مردم معرفی گردید . هاشمی نیزالیته برای دفاع از حیثیت و اعتبار خود دست به کار شد و با نفوذی که در کشور حتی خارج از کشور داشت و باند بزرگی از طرفداران ثروتمند  خود که در زمان اعتبار خود درست کرده بود به صورت مخفی و موذیانه تشکیلات مخالفی را بر علیه خامنه ای و بیت رهبری درست کرده بود و در فرصت های مناسب اقداماتی مخفی را بر علیه رهبر انجام می داد از جمله با نفوذی که در خبرگان رهبری داشت تلاش کرد جلسه ای تشکیل دهد و رای عدم کفایت  خامنه ای را برای رهبری از شورا بگیرد ولی موفق نشد و مدتی نیز پیشنهاد داد که رهبری فردی منحل شود و رهبری شورایی جایگزین آن شود که در این امر نیز موفق نبود و به عنوان آخرین حربه مترصد فرصت و بهانه ای بود که یک شورش عمومی را برای برکناری رهبری و فرو ریختن اقتدار وی به پا کند و آن نیز انتخابات ریاست جمهوری بود که در قضیه  شرکت میر حسین موسوی از مخالفان قدیمی رهبر و مهدی کروبی در انتخابات و تقلبات گسترده ای که در این انتخابات صورت گرفت و انتخاب شخص مورد رضایت رهبر یعنی احمدی نزاد این بهانه را به طرفداران هاشمی رفسنجانی دهد که بر موج نارضایتی  و اعتراض مردم در نتیجه ی انتخابات سوار شوند و کشور را در آشوب و ناآرامی و بحران گرفتار کنند که البته این اعتراضات به شدت سرکوب شد  چون پیروزی مردم به نفع سیاست دجال نیز نبود و بیشتر معترضان و البته باند رفسنجانی یا فراری شدند و یا کشته و زندانی شدند و به این ترتیب هاشمی از این بهانه و فرصت نیز نتوانست بر علیه رهبر استفاده کند و برخی از فرزندان  وی نیز دستگیر و یا فراری شدند . به هر حال پس از این اتفاقات شوم که تبعات و هزینه های آن را نیز مردم مظلوم باید می دادند هاشمی رفسنجانی همچنان ساکت ننشست و تلاش داشت هم خود در انتخابات  ریاست جمهوری  با وجود سن بالا  شرکت کند و هم  فرزند سید احمد خمینی را به عنوان شخص مورد رضایت  خود  کاندید ریاست جمهوری کند که البته باند رهبری نیز از دسیسه باخبر شد و هر دو را در شورای نگهبان فاقد صلاحیت کاندید شدن دانست در این حال هاشمی دیگر نمی توانست بیشتر از این رازدار نظام باقی بماند و شروع کرد یک سری افشاگری در مورد ارتباط مقامات رده بالای کشور و سپاه از اوایل انقلاب با سرویس های جاسوسی دجال در شوروی سابق و در آخرین سخنرانی عمومی بیان کرد  که شما که همه را رد صلاحیت می کنید بگویید چه کسی به شما صلاحیت و پست داد ؟ چا کسی به شما تریبون نماز جمعه داد؟ چه کسی به دست شما اسلحه داد ؟ اشاره ی رفسنجانی به واسطه بودن خودش بود که با ارتباط با سرویس های جاسوسی شوروی سابق که البته شاخه ای از سرویس های جاسوسی  دجال بودند اسلحه هایی چون کلاشینکف و دیگر سلاحها را  به با مقدار زیاد اوایل انقلاب در اختیار سپاه  از خارح مرزها  قرار داد تا بر رقبای سیاسی خود جون مجاهدین خلق در کشور پیروز شوند و دیگر پست ها چون تریبون نماز جمعه را هم دجال از طریق هاشمی رفسنجانی به امام جمعه ها می داد و الان همان  آخوندهای امام جمعه که عضو شورای نگهبان بودند صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری  اورا  را رد می کردند و همین سپاه ک هاشمی اسلحه های روسی در دهه‌ی ۶۰ در  اختیارشان قرار داده بود باند هاشمی را در اعتراضات  سرکوب و دستگیر می کردند  .

بنابراین هاشمی رفسنجانی این سخنان را دیگر نباید می گفت و برای همین او نیز  چند روز بعد از این سخنرانی در استخر  به طرز مشکوکی سکته و فوت کرد.