یکی از مسائل چالش برانگیز در میان فلاسفه و اندیشمندان اثبات و یا انکار وجود خداوند می باشد . از دیر زمان فلاسفه ی خداباور و خدا ناباور شرق و غرب با هم در این مورد مباحث بسیار و استدلالات مخصوص بخود را ارائه داده اند در دنیای غرب فلاسفه ی خداباور مانند افلاطون و ارسطو تا فلاسفه ی قرون وسطی و فلاسفه ی اسلامی چون فارابی و ابن سینا ودر قرن حاضر در این مورد مباحث مفصل ارائه داده اند . و استدلالهایی بر اثبات وجود خدا ارائه داده اند . مثل برهان تسلسل ، برهان نظم ، برهان علیت و...ولی مشکل اینجاست که همان دلایل و استدلالاتی را که فلاسفه ی خداباور برای اثبات وجود خدا بیان داشته اند ، فلاسفه ی خداناباور همان استدلالات را برای اثبات عدم وجود خدا نیز به کار برده اند . مثلا فلاسفه ی خداباور در برهان علیت بیان می دارند که چون هر پدیده و معلولی علت پدید آورنده ای در جهان دارد پس وجود این همه پدیده ها در عالم دلیل قاطعی است بر اینکه باید این پدیده ها علت و عامل پدیده آفریننده ای داشته باشند چون به لحاظ عقلی هیچ چیز نمی تواند بیهوده و بدون علت به وجود بیاید.و این علت اولیه خداست . در مقابل فلاسفه ی خدا ناباور می گویند خب بر اساس این برهان علیت که هر پدیده و معلول علتی دارد پس خود خدا را که و یا چه بوجود آورده ؟ اگر می گویید خدا نیاز به علت بوجود آورنده ندارد پس شما خود برهان علیت که هر معلولی علتی را را نقض می کنید و قبول ندارید . این مباحث ادامه پیدا می کند در حدود سه چهار صده پیش ازین فیلسوفی با نام ایمانوئل کانت در آلمان ظهور می کند و در این مورد ژرف اندیشی بسیار می کند و کتابی مشهور در نقد عقل محض می نویسد. او در این کتاب تا حدی به حقیقت دست پیدا می کند و در پایان در باب اثبات وجود و یا عدم وجود خدا نظر می دهد که وجود خدا را با استدلالات عقلی محض نه می توان کاملا اثبات و نه می توان کاملا رد کرد بلکه خداوند وجودی است که می توان به آن باور و ایمان داشت و استدلالات عقلی قابلیت اثبات کامل و یا انکار کامل او را ندارند و عقل انسان به نوعی در این مورد استثنایی ناتوان است .شاید این بهترین و کاملترین نظر فلسفی است که می توان در مورد خدا بیان کرد چون مسلم است عقل انسان به جهت محدود بودن انسان، پدیده ای محدود است و عقل محدود انسانی نمی تواند موجودی نامحدودی چون خداوند را اثبات و یا رد کند چون خود عقل آفریده ی خداوند است و مخلوق توانایی اثبات و یا رد کامل خالق را ندارد چون اثبات یا رد یک امر نیاز به احاطه ی علمی بر آن چیز را دارد . تمام موجودات و پدیده های هستی چون محدود هستند احتمال دارد که عقل انسانی بر شناخت و اثبات آنها مسلط شود و آنها را بشناسد ولی خداوند چون موجودی نامحدود است عقل محدود انسانی توانایی احاطه ی علمی برای اثبات و رد آن را ندارد. به قول فردوسی: خرد را و جان را همی سنجد او در اندیشه ی سخته کی گنجد او . برای همین در قرآن کریم بیشتر به جای اثبات خدا بر ایمان و باور به خدا تاکید دارد . یعنی تمام اندیشمندان و فلاسفه ی دنیا بعد از قرنهای متمادی و کامل کردن نظریات خود توسط اعقاب و گذشتگان، تازه در زمان کانت به این سخن قرآن کریم رسیدند که خداوند موجودی است که می توان به آن باور و ایمان داشت و اثبات و انکار او در توانایی عقل بشری بطور کامل نمی تواند باشد. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.
- ۰ نظر
- ۲۲ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۱۴