نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بنی_عباس» ثبت شده است

در مباحث پیشین در مورد سادات دروغین و بنی عباس دوم مفصلا بحث شد.. و اما پرسشی که مطرح می شود این است که پس سادات راستین از نسل پیامبر در عصر حاضر چه کسانی می توانند باشند  ؟ در این مورد باید گفت شیطان و ایادی شیطانی علاوه بر اینکه در طول تاریخ سعی و تلاش داشتند تا اسلام و دین را با ایجاد خرافات و بدعتها بدنام کردند در مورد خاندان و ذریه ی پیامبر ص نیز درست همین تلاش مضاعف را داشته و دارند که آنها را در بین مردم بدنام کنند. که یکی ازین نقشه ها ایجاد سادات دروغین در طول تاریخ و به حکومت رساندن بنی عباس دوم  در عصر حاضر در ایران با نام اسلام و نسبت دادن دروغین سید و از نسل پیامبر بودن آنها می باشد تا هر ظلمی را که به مردم مرتکب شوند به پای اسلام و خاندان  پیامبر بریزند و مردم را از دین و خاندان راستین پیامبر بدبین کنند . هر چند هنوز هم به توفیق کامل در این کار در مورد خاندان پیامبر نرسیده اند و هنوز با تمام جنایاتی که بنی عباس دوم با نام سادات نسبت به مردم مرتکب می شوند مردم مومن و آزاده  به سادات راستین و نسل پیامبر ص کما کان خوشبین می باشند.. در توضیح سادات راستین از نسل پیامبر اسلام ص باید گفت : که خداوند در قرآن کریم  عیسی ع را که از طرف مادر به حضرت ابراهیم ع می رسد و نه پدر( چون اصولا پدری نداشت ) از نسل و ذریه ی ابراهیم ع  می داند. پس گرچه از  پیامبر اسلام ص فرزند پسری باقی نماند و ذریه و نسل او از دختر وی حضرت فاطمه س باقی ماندند با این حال طبق همان آیات قران و البته سخنان خود پیامبر اسلام ص در این مورد فرزندان از  نسل حضرت زهرا س ذریه ی واقعی پیامبر اسلام محسوب می شوند و شکی در این مورد وجود ندارد. الیته این سادات به دو شاخه ی اصلی تقسیم می شوند سادات حسنی که از نسل امام حسن مجتبی ع و سادات حسینی که از نسل امام حسین ع باقی ماندند . برخی فرزندان دیگر امام علی ع را که از همسران دیگر او باقی ماندند مانند محمد حنفیه را نیز جزو سادات می دانند و انها را سادات علوی می دانند که البته در واقع باید گفت اینها سادات واقعی از نسل پیامبر اسلام ص محسوب نمی شوند. و سادات واقعی  باید از نسل دختر پیامبر اسلام باشند که همان سادات حسنی و حسینی می باشند . و اما چون شیطان و ایادی شیطانی از پیامبر اسلام و ذریه ی واقعی او کینه ی دیرینه در دل داشتند بیشتر این سادات را در واقعه ی کربلا با توطئه ای از پیش تعیین شده  قتل عام و به شهادت رساندند و تنها از واقعه ی کربلا امام سجاد ع از نسل امام حسین به علت بیماری و عدم حضور در جنگ زنده ماند و حسن مثنی ( دوم) از نسل امام حسن مجتبی ع زنده باقی ماند که شرح ان در تاریخ به این صورت آمده که حسن مثنی جوانی بین ۱۹تا ۲۰ ساله بود که در واقعه ی کربلا برای دفاع از عمویش امام حسین با لشکر یزید جنگید و دچار زخمها و جراحات زیادی شد و به حالت بیهوش پیکرش در بین پیکر دیگر شهدا باقی ماند و زمانی که لشکر عمر سعد قصد داشتند بعد از شهادت امام حسین ع سر از پیکر شهدا جدا کنند متوجه شدند که حسن مثنی هنوز زنده است ولی تقدیر چنین بود که تعدادی از دایی های حسن مثنی  و خویشاوندان مادری وی در لشکر عمر سعد بودند و در این حال میانجی گری کردند و از کشته شدن او جلوگیری کردند و اورا به کوفه رساندند و زخمهای وی را مداوا کردند . و اما این حسن مثنی قبل از واقعه ی کربلا با یکی از  از دختران امام حسین ع به نام فاطمه  ازدواج کرده بود و بعدها  از او دارای فرزندانی شده بود و به این صورت نسل پیامبر از سادات حسنی همه از وی باقی ماندند و تا زمان ما ادامه پیدا کردند . این سادات حسنی  در طول تاریخ انسانهای مبارز و حق طلبی بودند و بسیاری از آنها توسط بنی امیه و بنی عباس قتل عام شدند چون مرتبا بر علیه حاکمیت طاغوت قیام می کردند و زیر بار ظلم نمی رفتند . بهر حال این سادات حسنی بعدها مجبور شدتد بخاطر این آزار و اذیتها از طاغوت های زمان از سرزمین خود مهاجرت کنند و بسباری از انها به شرق و ایران مهاجرت کنند . که سادات طباطبایی و شجریان و .. شاخه هایی ازین سادات حسنی در ایران می باشند. وبنا به دلایل مختلف از جمله آزار و اذیتهای طاغوتها و یا شاید دلایل شخصی ، شاخه ای ازین سادات حسنی پس از مهاجرت به ایران و سرزمینهای دیگر سیادت خودرا کتمان کردند ( ما هنوز دلیل واقعی آن را نمی دانیم) و بدین صورت نسلهایی در قرون بعد از آنها بوحود آمدند که  فرزندانشان خود را با عنوان سادات  نمی شناختند و در اول نام خود نیز لفظ سید را بکار نمی بردند و مانند سادات دیگر نیز عمامه و شال سبز و یا سیاه  به سر و  تن نداشتند و درست مانند مردم دیگر لباس می پوشیدند  و هرچند در واقع از سادات اصیل حسنی بودند مردم نیز آنها را با عنوان سادات نمی شناختند و جالب است که بدانید که مهدی موعود عج  در زمان ما از نسل همین سادات گمنام و بی نام و نشان

 

به دنیا آمده و همین امر نیز شناخت اورا برای خواص و عوام بسیار دشوار ساخته البته در این که در این امر حکمتی الهی نهفته است شکی نیست  و شاید دلایل امنیتی در این کار دخیل باشند تا طاغوت زمان و دجال اورا به راحتی تشخیص ندهند و خدا جان وی را برای وقت مقرر حفظ کند. برای همین امام علی ع در حدیثی عجیب و نغز و روشنگر در مورد مهدی ع در آخر زمان می فرماید : وقتی زمان ( قیام و وعده ی ) الهی فرا برسد خداوند شخصی گمنام که اصل و نسب وی ناشناخته است برای اینکار برانگیخته می کند . علت این سخن امام علی ع این است که سیادت مهدی موعود عج تا زمان قیام و ندای اسمانی برای مردم کاملا مخفی است . و علت اینکه با ندای آسمانی با اصل و نسب و نام خود و پدر و اجدادش به مردم معرفی می شود نیز همین   است که مردم به سیادت و فرزند پیامبر بودن او ایمان  بیاورند . چون او تا آن زمان با  عنوان سید در بیت مردم شناخته نمی شود و برای همین نیز پیامبر برای روشنگری به آیندگان بارها متذکر می شود و تاکید می کند که مهدی از فرزندان من است  تا سیادت وی را برای مردم آخر زمان اثبات کند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

  در توضیح این امر و افشاگری در این مورد باید به یک نقشه و توطئه ی شوم از سوی دجال جهانی یا نظام سلطه ی جهانی اشاره کرد و آن نیز آن است که پیش ازین بیان نمودیم که یکی از اهداف اساسی دجال در این منطقه ی خاص خاورمیانه یعنی کشورهای ایران ، افعانستان ، عراق و سوریه که محل قیام و تشکل انقلاب مهدوی است این که این مناطق خاورمیانه کاملانه عقب مانده و ضعیف از جهات مختلف سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی باقی بمانند تا زمینه ی ایجاد یک قدرت متمرکز و منسجم برای حاکمیت مهدی فراهم نشود و امپراتوری اسلامی ازاین منطقه تجدید نگردد بنابراین علاوه بر حملات گسترده ی نظامی و فرهنگی و ایجاد جنگ و درگیری و  مشکلات عمدی اقتصادی برای مردم این منطقه نظام سلطه تلاش دارد توسط حاکمیتهای دست نشانده  ی سرویس های جاسوسی خود از روند گزینش و شناسایی صحیح نخبگان علمی  و فرهنگی این کشورها و قرار گرفتن این نخبگان علمی و فرهنگی در راس هرم و حاکمیت جامعه جلوگیری کند تا فقط افراد احمق و کودن و بی لیاقت علمی  در  راس حاکمیت جامعه قرار گیرند و مسلم است چنین جامعه ای که احمق ها و بی لیاقتهایش حاکم آن باشند نه تنها هیچ پیشرفتی نمی کند بلکه روز به روز از جهات مختلف علمی ، فرهنگی، اقتصادی ، سیاسی و نظامی رو به انحطاط می رود و ضعیف و ضعیفتر می شود و به عقب  بر می گردد . خب مسلم است یکی از بهترین راه‌ها ی رسیدن به این هدف برای  دجال در  این منطقه ی خاص خاورمیانه دستکاری و تقلبات گسترده در کنکور و ایجاد سهمیه های کاذب و ملاک‌های غیر علمی گزینش در کنکور و کارهایی ازین قبیل است تا به هیچ وجه نخبگان  علمی و شایستگان و استعدادهای والا شانسی برای قبولی در کنکور نداشته باشند و تازه اگر نیز با تحمل مشقات بسیار و تلاش علمی فراوان در کنکور قبول هم شوند  بعد از فارغ التحصیل شدن شانسی برای اشتغال در مدارج بالای مدیریتی و اداره کشور نداشته باشند و همواره در مشاغل پایین زیر  دست اراذل و اوباش و افراد بی لیاقت حکومتی چون یک آخوند بی سواد و یا جاسوسی خودفروخته مشغول به کار می شوند و یا بیکار می مانند و یا مجبور می شوند از کشور خارج شوند . و این عدم شایسته سالاری و ریاست نالایقان  چیزی جز عقب ماندگی کشور به دنبال ندارد . می گویند یکی از خلفای عباسی در زمان قدیم این آیه از قرآن را خواند که فرعون  می گوید : من پروردگار بلند مرتبه ی شما هستم و ادعای خدایی می کند  . خلیفه خیلی عصبانی می شود  و می گوید: حالا که فرعون مصر این ادعا را   دو هزار سال پیش مطرح کرد قسم می خورم  احمق ترین مردم مصر را حاکم آنجا قرار دهم و این کار را هم کرد و این امیر به قدری احمق بود که یک سال در مصر باران نیامد و خشکسالی پیش آمد کشاورزان برای شکایت و کمک به این امیر خود مراجعه کردند و از کمبود آب برای کاشتن پنبه شکایت کردند . امیر احمق روبه آنها کرد و گفت خب بجای پنبه،  پشم بکارید . و حال دجال جهانی برای این  کشورهای  خاورمیانه چنین حاکمانی قرار داده تا از پیشرفت آنها جلوگیری کند.

یک روایت مشهور از پیامبر اسلام در مورد ظهور مهدی عج است که می فرماید: ....او زمین را پر از قسط و عدالت می کند همچنانکه پیش ازین پر از ظلم و جور شده بود    اما چرا پیامبر اسلام پیش بینی کرده بود که در آستانه ی ظهور دنیا پر از ظلم و جور می شود ؟ اولا باید  ابتدا معنی حقیقی عدالت را بیان کرد . از امام علی ع پرسیدند: عدالت چیست ؟ فرمود  عدالت یعنی قرار دادن هر چیز ( یا هر کس) در جای مناسب خود. بعد پرسیدند ظلم چیست؟ فرمود : معنی کردم . مقصود امام این بود  که ظلم درست عکس عدالت است  . یعنی هر چیز یا هر کس را در  جای مناسبش قرار ندهند . خب با این تعریف عدالت و ظلم اگر به عملکرد طاغوت زمان در ایران که یکی از شاخه های طاغوت جهانی است نگاه کنیم که کاملا دست نشانده ی دجال جهانی است خواهیم فهمید که تا چه میزان در این کشور ظلم وجود دارد نمونه ی عملی و ملموس ابن ظلم و تبعیض از اوایل دهه‌ی ی شصت تاکنون در کنکور دانشگاه‌ها تجلی کامل پیدا می کند . دراین حاکمیت  کنکور اصلا براساس ملاک‌های علمی که تنها ملاک قابل قبول داشگاه ها می باشد برگزار نمی شود و این نمایش مضحک و در عین حال تاسف بار بیشتر جنبه ی فرمالیته و برای فریب جوانان و دیگر مردم است . اولا دانشجویان وقتی در  کنکور شرکت کردند تمام سوابق عقیدتی و سیاسی و و موقعیت خانوادگی و مکانی آنها مستقیما توسط وزارت اطلاعات به بهانه ی گزینش مورد موشکافی و بررسی قرار می گیرد و اگر به فرض این فرد از نظر عقیدتی و سیاسی موافق حاکمیت نباشد اگر با رتبه ی بسیار بالا نیز در کنکور قبول شود رتبه ی واقعی اورا اعلام نمی کنند بلکه یک رتبه ی پایین برای وی در نظر می گیرند و به او اعلام می کنند بنابراین چنین شخصی با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار عملا نمی نمی تواند رشته های سطح بالا و تخصصی و درامدزای واقعی چون پزشکی و پتروشیمی و نفت و...غیره قبول شود چون این رشته های پولساز مربوط به نورچشمی های حاکمیت و آخوند زاده های حکومتی و فرزندان وزرا و  فرزندان لوس  فرماندهان سپاه و جاسوسان و جاسوس زادگان و آدم فروشان و حرام لقمگان می باشند و مردم عادی در این مورد حقی ندارند . کار به حدی خراب است که حتی اگر جوان محصلی بی طرف باشد و اهل مخالفت سیاسی و عقیدتی با حاکمیت نباشد نیز شانس  چندانی برای قبول شدن در رشته ی مورد علاقه را با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار ندارد. ظلمی ازین بالاتر قابل تصور نیست . بعد در برگذاری همین کنکور فرمالیته نیز انواع رانت‌هاو تبعیضات و فساد و تقلب حکومتی وجود دارد مثلا کافیه محصلی ساده لوح و با ضریب هوشی پایین و مماس با کودنی کارت بسیجی از چند سال پیش داشته باشد در همین حال این شخص اگر با انیشتین  نیز درکنکور با هم شرکت کنند ،  این محصل کودن با رتبه ی بسیار خوب و تک رقمی به برکت کارت بسیجی پزشکی قبول می شود و انیشتین  در کنکور در ایران رد می شود چون  احتمالا پدر انیشتین ولایت فقیه را قبول ندارد😁 بعد انواع سهمیه ها در  کنکور از بیش از چهل سال پیش مرتبا اجرا می شود از سهمیه ی خانواده ی شهدا و آزادگان و جانبازان گرفته تا هزار کوفت و زهر مار دیگر و با وجود آین سهمیه ها  اگر محصلی فقط بر سر صندلی کنکور بنشیند همیشه ۵۰ درصد بیشتر احتمال قبول شدن  از افراد عادی دارد. آین روند ظالمانه باعث می شود که افراد صالح و بااستعداد بالا شانس چندانی برای موفقیت در کنکور در ایران نداشته باشند و اگر با تلاش فراوان نیز داشته باشند نیز بعد از فارغ  التحصیل شدن چون حامی نظام نیستند و شاید بی طرف باشند بیکار و خانه نشین باقی می  مانند و  اگر پول داشته باشند برای ادامه تحصیل به ناچار جذب دانشگاههای خارج از کشور می شوند و اگر بی پول باشند به مسافر کشی و کارهای دون پایه که واقعا مناسب آنها نیستند روی می آورند و کشور از داشتن نیروی متخصص واقعا محروم بماند و هر روز بیماران بسیاری با تجویزهای غلط پزشکان رانتی و بی سواد حکومتی راهی سرای دیگر شوند و جنایات پزشکی فراوان در خفا صورت گیرد و هر روز یک هواپیما سقوط کند و یک قطار تصادف کند و یک ساختمان فرو بریزد و هزاران تباهی دیگر که نتیجه مستقیم این تبعیض ها و بی عدالتی هاست . یک نفر انسان نجیب و بسیار با استعداد تعریف می کند که مرحوم پدرم به من و چند برادر با استعداد دیگرم در دهه‌ی ۶۰ بسیار می گفت درس بخوانید تا در آینده باسواد شوید و اهل تخصص و برای خود کسی شوید ما هم به توصیه ی پدر به شدت درس می خواندیم و با وجود انواع سهمیه‌ها و  تقلبات در کنکور توانستیم همه مدارک بالا بگیریم ولی اکنون چند سال است که همه بیکاریم و امیدی به زندگی نداریم در حالی که همسایه ی ما که همه فرزندانش تنیل و بی استعداد  و ولگرد و فاسد اخلاقی بودند چون یکی از فرزندانش در اطلاعات سپاه دارای شغل شریف جاسوسی و

آدم فروشی بود تمام اهل خانواده و برادران ولگرد و فاسد  و خویشاوندان را توانست با روابط و رانت در پستهای مهم و حساس و پردرآمد حکومتی و دولتی بر سر کار ببرد و اکنون آنها هر گاه با خودروهای مدل بالا مارا بیکار و فقیر ببینند به ما با تمسخر نیشخند می زنند و ثروتشان را به رخ ما می کشند . الان خوب که بررسی می کنم  علت بیکاری خود برادران را با وجود استعداد بالا در می یابم و آن نیز این بوده که مرحوم پدرم در اوایل دهه‌ی ۶۰ از حامیان صرفا عقیدتی بنی صدر بوده و نظرات خودرا هم به اطرافیان آشکارا می گفت غافل ازاینکه یکی از پسران همسایه که ذکر آن گذشت  جاسوس اطلاعات سپاه و آدم فروش بود و تمام عقاید پدر را به اطلاعات سپاه گزارش می داد و همین عامل اصلی بیکاری ما چند برادر و ثروتمند شدن پسران همسایه بوده است .   نمونه ی دیگر تبعیض ها و بی عدالتی در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم استخدام در شرکت‌ها و ادارات دولتی است . در این شرکت‌ها هم ملاک گزینش همان  ملاک های مزخرف کنکور است و تمام مستخدمین باید رابط و پارتی از نوع آخوند حکومتی ، بسیجی ، سپاهی ، جاسوس حرام لقمه داشته باشند وگرنه استخدام آنها در این شرکت‌ها و ادارات کار حضرت فیل است . خب این نمونه ی  بی عدالتی ها و تبعیض ها در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم است .برای همین در روایات اهل بیت در مورد مشخصات حاکمیت بنی عباس دوم در آخر زمان آمده است که : حاکمیت بنی عباس  بر پایه ی ریاکاری و فریب مردم است و این حاکمیت حامیان خود را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را فقیر می کند و منتقدان  و  مخالفان خود را  به قتل می رساند. در چنین شرایطی جامعه ی ایرانی چون هیچ کس و هیچ چیز جای خودش نیست و ظلم مطلق حاکم است  ، چون خودرویی است که قطعات آن را یک مکانیک شیاد ( دجال جهانی) مخصوصا و عمدا جابجا بر روی هم بسته باشد آیا چنین خودرویی می تواند اصولا روشن شود و به جلو حرکت کند و آیا چنین جامعه ای شانسی برای پیشرفت و رقابت با ژاپن دارد ؟ مسلما خیر .  پس یکی از اهداف اصلی قیام مهدی ایجاد عدالت و شایسته سالاری و حاکمیت صالحان و شایستگان واقعی می باشد تا به این ظلم روز افزون پایان داده شود  به امید آن روز    .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

در روایات مهدویت آمده که امام موسی کاظم ع فرمودند:  بنی عباس دوبار در طول تاریخ به حاکمیت می رسند یکبارکه به حاکمیت رسیدند پس از سالها حکومت چنان از بین می روند( مقصود بر اثر حمله ی مغول)  که گویی هیچگاه وجود نداشته اند و در  آخر زمان  و مقارن ظهور مهدی عج دوباره ( توسط نوادگان خود)  به قدرت می رسند  چنانکه که گویی   هیچگاه قبلا نابود نشده بودند   . وقتی یاران حضرت در مورد مشخصات حکومت بنی عباس دوم در آخر زمان پرسیدند فرمود: حکومت بنی عباس برپایه ی فریب مردم استوار است و مشخصه ی دیگر آن این هست که طرفدارارانش را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را که بی طرف هستند را فقیر  می کند و مخالفانش را می کشد   و چنان قدرتمند  می شود که اگر  شرق و غرب عالم با آن بجنگند نمی توانند آنرا نابود کنند  .تا سرانجام شخصی به نام خراسانی از ناحیه ی خراسان ایران (البته خراسان قدیم  و بزرگ شامل افعانستان و قسمتی از کشورهای آسیای مرکزی چون ترکمنستان و تاجیکستان نیز بوده است) قیام می کند و مقارن با او نیز قائم ما(مهدی موعود) نیز با ده الی ۱۳ هزار نفر از ناحیه ی طالقان و قزوین و گیلان نیز قیام می کند و حکومت بنی عباس دوم با این دو قیام نابود می شود و خراسانی  حکومت را به قائم ما اهل بیت (امام مهدی ) تقدیم می کند و او جهان را پر از عدل داد می کند.  از این روایت امام کاظم ع مشخص می شود که چرا هارون الرشید خلیفه ی ظالم عباسی امام موسی کاظم ع را تقریبا در تمام عمر در زندان باقی گذاشت و سرانجام نیز در زندان شهید کرد درست به خاطر این روشنگری ها و افشاگری های  او بر علیه حاکمیت ستمگر و منافق بنی عباس اول و دوم .    حال به نظر شما حکومت بنی عباس دوم  در  عصر ما چه حکومتی است  ؟   امام علی ع در  مورد دست نشانده بودن این حاکمیت و اینکه این حاکمیت دست نشانده و نوکر غرب است برای تخریب و عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان خاورمیانه ، می فرماید: قسم به خدا در  آخر زمان آتشی در شرق می افروزند و به جان کشورهای اسلامی می اندازند و این آتش فتنه از خود شرق نیست بلکه از غرب است.   حال به نظر شما کشور شرق عربستان و عراق که محل زندگی و سکونت ائمه  ع بودند چه کشوری است؟ و حاکمیت آن چه حاکمیتی است ؟ در اینجا ضرورت مطالعه و تحقیق  توسط مردم و به خصوص جوانان برای شناخت  حقایق  دین و تشیع و مهدویت به خوبی احساس می شود. چون مسلم است متولیان دینی فاسد در اسلام و بخصوص تشیع همانند علمای فاسد یهود که قرآن می فرماید: حقایق را برای مردم کتمان می کردند  هیچگاه حقایق دین و مهدویت را برای مردم نگفته و نخواهند گفت . البته تکلیف کوردلان بی دین و ملحد و خدانا باور، که در مورد حقایق دین کاملا معلوم است و هیچگاه چشم خودرا بر حقایق دین نمی گشایند و کارشان دائما انکار و شب نشینی در شبی تار است .
سادات دروغین چه کسانی هستند؟ درتوضیح باید گفت که مرکز حاکمیت بنی عباس در زمان مامون عباسی مدتی در خراسان بزرگ در مرو در ایران بود پس از سقوط مرکز بنی عباس در بغداد و عراق توسط مغولان مدتی باز ماندگانی از مامون عباسی در ناحیه ی افغانستان حاکمیتی به وجود آوردند که در تاریخ به حاکمیت آل مامون معروف است که البته با مرور این حاکمیت هم از بین رفت ولی نوادگان منافق و البته حیله گر و سیاستمدار آل مامون چون کم کم ماهیت منافق و فریبکار آنها برای ایرانیان و  به خصوص خراسانیان معلوم و آشکار شد طبعا محبوبیتی در  بین ایرانیان نداشتند و پس از شهادت امام رضا ع توسط مامون عباسی بسیار نیز  منفور ایرانیان شدند و چون آهل بیت پیامبرص و آل علی ع در بین ایرانیان بسیار محبوب بودند . این نوادگان منافق و زیرک و سیاستمدارعباسی در طول تاریخ کم کم جعل نسب کردند و خود را به دروغ سادات موسوی و حسینی و حسنی در بین مردم ساده دل جا زدند تا دوباره دارای موقعیت اجتماعی گذشته شوندو به این صورت در طول تاریخ یک قشر سادات دروغین که در اصل از نسل منفور بنی عباس بودند در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به خصوص خراسان ایران و افغانستان شکل گرفت که البته مردم از آنها غافل بوده اند . و بعید نیست همین سادات دروغین در این منطقه از خاورمیانه حاکمیت بنی عباس دوم  را تشکیل داده اند. بنابراین صدق گفتار امام موسی کاظم ع در مورد قدرت گرفتن  حاکمیت بنی عباس دوم پس از ۱۴۰۰ سال مشخص می شود و این یک خبر غیبی و معجزه است که حقانیت سخنان اهل بیت ع را برای طالبان حقیقت ثابت می کند .