نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ» ثبت شده است

پیش ازین با دلایل مختلف و مستند بیان کردیم که تمام حاکمیتهای دنیا و از جمله خاورمیانه که حاکمیت ایران و اسراییل نیز مسلما جزو این حاکمیتهای مزدور غیر مردمی هستند. مزدور و وابسته و دست نشانده ی دجال جهانی می باشند .بنابراین کار دجال هنانطور که از معنی لغوی آن نیز فهمیده می شود ظاهرسازی و فریب مردم برای مشروعیت به حاکمیت ظالم خویش می باشد ، پیش ازین،  این ظاهر سازی و فریب را در انتقام سخت و حمله ی موشکی سپاه به پایگاه عین الاسد در عراق با عنوان اصطلاحا انتقام سخت از آمریکا بخاطر ترور مرحوم سلیمانی مشاهده کردیم . در ان زمان اگر بخاطر دارید ابتدا مقامات ایرانی از طریق حاکمیت تحت نفوذ خود در عراق به آمریکا قبلا با کمال احترام و احتیاط که بوی زدو بند و تبانی پنهانی از آن به مشان می رسید اعلام کردند که قصد دارند این پایگاه را در عراق مورد هدف نمایشی قرار دهند تا حدی به افکار عمومی داخلی در جواب به امریکا پاسخگو باشند و کسی اعتراض نکند که پس چرا ایران به آمریکا بابت این جنایت پاسخی نمی دهد. و بعد از اینکه  امریکاییهاخبر دار شدند و ان پایگاه را به نوعی تخلیه کردند چند موشک مردم فریب نیز به سوی پایگاه آمریکایی به صورت نمایشی شلیک شد و درست بخاطر همین زد و بند و تبانی پنهانی با امریکا ترامپ رییس جمهور وقت آمریکا پس از این حمله با کمال خرسندی از اقدام ایران بیان داشت :  خوب بود ...و این جمله خیلی پر معنی بود و به این معنی بود که بله اطاعت حاکمیت ایران از آمریکا و فریب مردم خویش در این اقدام خوب بود . و دیدیم در بحبوحه ی  همین اقدام فریبکارانه ، انتقام سخت را در واقع از مردم بی گناه خود با ساقط کردن هواپیمای مسافربری گرفت ( قبول باشد انشاالله) جای سوال اینجاست اگر واقعا اینها می خواستند از امریکا انتقام سخت بگیرند چرا باید اورا پیش از ان باخبر کنند که ما چنین قصدی داریم ؟ می دانیم که در اقدام نظامی مهمترین اصل ، پنهان بودن کار و محرمانه بودن اقدام است تا دشمن غافلگیر شود و نتواند اقدام پیشگیرانه انجام دهد نه اینکه قبلا اورا ازین کار باخبر کرد و این شیوه آیا جز نشانه ی  تبانی و زد و بند پنهانی با دشمن برای فریب مردم کشور خود می باشد؟ و یا چرا برای انتقام سخت به  ناوهای آمریکایی در خلیح فارس که نزدیکتر و در دسترس تر بودند حمله نکردند؟ بگذریم در حمله به حاکمیت جنایتکار اسراییل نیز دوباره همین جنگ زرگری برای فریب مردم دوباره تکرار شد و دوباره چند روز قبل اسراییل را خبر دار کردند که قصد حمله ی موشکی و پهبادی به پایگاههای اورا دارند و دوباره این اقدام فریبکارانه برای فریب مردم انجام شد و دوباره حاکمیت مزدور و فربیکار دجال در ایران ماهیت خویش را کاملا نشان داد. بهر حال پیش ازین نیز بیان کردیم حاکمیت های مزدور دجال در تمام دنیا و از جمله ایران و اسراییل درواقعیت و خفا و پنهانی هیچ مشکلی با هم ندارند و همکاری های گسترده ی سیاسی و نظامی و اقتصادی به زیان مردم ستمدیده ی خویش دارند( که در جنگ ایران و عراق شاهد بودیم)  و در هر زمان نیز مردم خویش را قربانی سیاستهای خویش می کنند ولی هر از چند گاهی برای اینکه مردمشان به آنها در  مورد این تبانیها و زدو بندهای پنهانی شک نکنند یک بحران نمایشی و جنگ زرگری بین خود راه می اندازند تا دوباره مردم را بفریند و باور کنند که حاکمیتهایشان با هم مشکل دارند . چند سال پیش یکی از دوستان از قول یک مامور اطلاعاتی در ایران برایمان فاش کرد که ما وزارت اطلاعات ایران  بالاترین میزان همکاری امنیتی و اطلاعاتی در منطقه را با سرویس جاسوسی اسراییل موساد داریم . وی همچنین در ادامه ی صحبتهایش لو داد که که :  همین قاسم سلیمانی که اینقدر به ما در خارج از مرزها خدمت کرده ،در صورتی که بفهمیم که قصد یک سفر خارجی مشکوک و بدون هناهنگی با ما را به خارج از کشور را دارد و ممکن است پناهنده به کشوری خاص شود اورا حذف می کنیم و دیدیم که سخنانش به واقعیت پیوست واورا چند ماه بعد با همکاری با آمریکا ترور کردند.بهر حال این تبانی ها را نمی توان انکار کرد چون پیش ازین بیان داشتیم که تمام حاکمیتهای مزدور دجال در دنیا با سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی همان کشور با هم در ارتباط هستند و از حاکمیت جهانی دجال اطاعت می کنند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد هدف از توطئه های دجال  برای ایجاد جنگها و درگیری در این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی ایران و افعانستان و عراق و سوریه ، مفصلا صحبت شد و بیان شد که هدف دجال جهانی ازین کار ضعف و نابودی تمام امکانات انسانی و اقتصادی این منطقه ی خاص از خاورمیانه بوده است تا زمینه ی ایجاد یک حاکمیت نیرومند با رهبری مهدی موعود عج فراهم نشود و  ایجاد و ادامه ی جنگ ایران و عراق نیز درست در راستای رسیدن دجال به این خواسته ی شیطانی بوده  ،  که گاهی در این جنگ کمکهای نظامی و تسلیحاتی  خودرا به ایران و گاهی به عراق می رساند تا موازنه ی نظامی در جنگ حفظ شود و دو طرف درگیر در جنگ یعنی ایران و عراق  پیروز قطعی نشوند. و آن دو کشور را درگیر و گرفتار یک جنگ طولانی و فرسایشی بیهوده کند تا در طی این سالها دو کشور تمام نیروی انسانی و اقتصادی خودرا در این جنگ استعماری به دست خود نابود سازند و عوامل دجال هم  سلاحهای خودرا به تمامی بفروشند و به ریش مردم دو کشور بخندند. و از جهتی به اهداف شوم آخر زمانی خویش نیز برسند . یکی از فجایع این جنگ عملیات لو رفته و شکست خورده ی عملیات کربلای ۴بود . قبل از این عملیات در عملیات والفجر ۸ ایران توانسته بود موفقیتهایی به کمک دجال بدست آورد و شهر فاو را از عراق تصرف کند ولی برای اینکه موازنه ی نظامی دو کشور حفظ شود تا جنگ طولانی تر شود این بار عوامل دجال کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را متوجه عراق کردند و عملیات کربلای ۴ را با کمک مزدوران خود در ایران لو دادند و ارتش عراق کاملا آماده ی برخورد با این عنلیات بود فرماندهان رده بالای  مزدور دجال سپاه در ایران  نیز کاملا متوجه شدند که عملیات لو رفته ولی با اینحال برای اینکه فوج عظیمی از جوانان مومن به مهدویت را در این عملیات و به تعبیر بهتر توطئه نابود سازند محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی  باهم توافق کردند که این عملیات با وجود لو رفتن شروع شود ( حال شما حدس بزنید  محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی نوکر و مزدورچه قدرت شیطانی در ایران بودند؟) به هر حال اخبار تلفات این فاجعه در ایران و دنیا شدیدا کتمان شد ولی بعدها برخی فرماندهان نظامی رده بالای ایران  اعتراف نمودند که تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این توطئه ۴۱ هزار نفر بود که البته باز هم آمار بالاتر ازین بود .     ننگ بر مزدوران دجال در ایران و تمام دنیا  و سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

همه ی ما کم و بیش از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی از فجایع غزه و یمن  حدس تا حدی آگاه هستیم وقتی سخن ازین است که تا حدی آگاه هستیم به این معنی است که عمق فاجعه در این دو منطقه ی مظلوم بسیار بیش ازین است که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند زیرا که تصور کنید که در شهر و روستای محل اقامت شما مدتی بر اثر حادثه ای آب و برق موقتا قطع شود ببینید مردم این منطقه دجار چه مشکلی می شوتد . حال تصور کنید که مناطق و تاسیسات حیاتی مناطقی مثل غزه و یا یمن چندین ماه زیر حملات دشمن با بمب و موشک باشد آیا دیگر چنین منطقه ای مردم عادی می توانند به زندگی خویش ادامه دهند ؟ اگر به ظاهر حوادث  این مناطق نگاهی بیفکنیم چیزی از حقیقت ماجرا نصیب ما نمی شود زیرا در ظاهر این دو منطقه در حال جنگ و جدال با قلدریها و ظلم اسرائیل و قدرتهای جهانی هستند ولی آیا این حقیقت ماجراست و باز توطئه و نقشه ای در کار نیست ؟ در تبیین این حوادث باید گفت که خیر حقیقت چیز دیگری است و این حوادث را نیز می توان با افشاگری در برابر توطئه های جهانی دجال  به نوعی برای مومنان و منتظران مهدویت  روشن و تبیین کرد . در این مورد باید گفت : ایجاد درگیری در غزه و یمن در ادامه ی توطئه های دجال یا حاکمیت جهانی برای ایجاد موانع برای ظهور منجی موعود در این منطقه ی خاص از خاورمیانه می باشد . جون دجال بخصوص از حوادث سال ۵۷  و پیش ازآن در زمان دکتر مصدق  و ملی شدن صنعت نفت نیک دریافت که این منطقه ی خاص از خاورمیانه توانایی بالقوه برای ایجاد یک حاکمیت اصیل مردمی  با نمایندگان واقعی و نخبه را داراست و همین قابلیت می تواند در نهایت  منجر به پیشرفت سیاسی ،نظامی ، اقتصادی  این منطقه ی خاص و به قدرت رسیدن و ظهور منحی موعود شود ازین جهت از ان زمان تا به حال با توطئه های از پیش طراحی شده سعی و تلاش داشته که این چند کشور خاص یعنی افعانستان ، ایران و یمن و عراق و وسوریه و حوالی بیت المقدس با اغتشاشات سیاسی و درگیری های نظامی و کودتا همیشه تخریب شود و ثبات سیاسی نداشته  باشد تا این کشورها که در روایات مهدویت نقش مهمی در تشکیل دولت مهدوی دارند ، همیشه ضعیف و از نیروهای مومن و موثر  خالی شوند و نخبه های علمی این منطقه نیز یا ترور شوند و یا محبور به مهاجرت به غرب شوند. ازین ا جهت بعد از جنگدایران و عراق و افعانستان و سوریه نوبت به نوارغزه   و یمن رسیده تا این دو منطقه را نیز با جنگ و درگیری ساختگی نابود و از نیروهای مومن تهی سازند .ازین جهت دجال  جهانی با فرستادن مزدوران نفوذی خود در مبارزان فلسطیتی و یمنی اختیار سیاست آنها را مدتهاست به دست گرفته ( همان کاری را که پس از حوادث سال ۵۷ با انقلاب ایران کرد) و این دو منطقه را با حملات نابخردانه و نابجا به اسرائیل و یا نفت کش های قدرتهای جهانی به جنگی نابرابر با این قدرتها درگیر ساخته و مسلم است در این درگیری ها بازنده ی اصلی مردم مومن و مظلوم این دو منطقه هستند که زیر حملات  نظامی با پیشرفته ترین  سلاحهای قدرت های بزرگ به کلی و بیهوده نابود شوتد و این چیزی نیست جز خواسته و هدف دجال جهانی برای نابود کردن مومنان مهدویت در مناطق ظهور . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مناقشه و درگیری اخیر فلسطینیان و اسرائیل این روزها شاهد صحنه های فجیع و جنایتکارانه از دو طرف درگیر می باشیم . در این درگیری های بیهوده و بی معنی قربانی اصلی مردم غیر نظامی بی دفاع چون زنان و کودکان سالخوردگان می باشند  برخی از دول مزدور دجال در منطقه نیز بجای میانجی برای توقف این درگیری های جنایتکارانه بیهوده بر طبل جنگ می کوبند و بین طرفین درگیرمرتبا نفرت پراکنی می کنند از طرفی حاکمیت مزرور دجال در امریکا حمایت های تبلیغاتی از اسرائیل می کند و گاه ناوگان خود رادر دریای مدیترانه به نشانه ی حمایت از این رژیم جنایتکار به تحرک وامی دارد و از سویی دیگر برخی حاکمیتهای دیگر مزدور در خاورمیانه چون حاکمیت ایران به حمایت  از اقدامات جنایتکارانه ی برخی افراط گرایان حماس می پردازد . در حالی که می دانیم این جنایتها و آدم کشی ها هیچ ربطی نه به دین  و نه به دفاع از وطن و آرمانهای  دیگر انسانی دارد و افراطیون دو طرف درگیر صرفا مزدورانی  آدم کش و جنایتکار از طرف دجال جهانی برای نابودی بشریت می باشند . در اینجا باید گفت که یکی از اصول اساسی دین اسلام  ایجاد صلح و دوستی بین تمام  انسانها می باشد و اگر نیز به ناچار گاهی اسلام دفاع نظامی را تجویز کرده صرفا برای دفاع از مومنین و و دفع شر دشمنان می باشد و تازه در اینگونه موارد نیز بسیار به رعایت تقوا و عدم زیاده روی در درگیری نظامی دعوت کرده و متجاوزان از این حدود الهی را از دو طرف سخت مورد نکوهش قرار داده. ولی با این حال در این درگیری اخیر می بینیم که عده ای مسلمان نما و یا یهودی نمای مزدور جنایتکار به هیج کدام از اصول احکام ادیان ابراهیمی پایبند نیستند و به راحتی انواع جنایات را نسبت به غیر نظامیان مرتکب می شوند و این علامت و نشانه ی اشکاری است از توطئه و دخالت دجال جهانی در این نوع درگیری های منطقه ای  . اگر دخالتهای پنهان و اشکار دجال جهانی در مناقشه ی بین اسرائیل و فلسطین به واسطه ی رژیمهای مزدور منطقه و ابر قدرتها نبود خیلی وقت بود که این مناقشات را خود روشنفکران ونخبگان اسرائیل و فلسطین حل کرده بودند. حال باید این دو سوال را پرسید که چه دولتهایی این سلاحهای پیشرفته را تولید می کنند و چه دولتهای مزدوری این سلاحهای پیشرفته را در اختیار زنگی مست یعنی این دو طرف درگیر قرار می دهند همه ی ما می دانیم که این دولتها و حاکمیتها همان حاکمیتهای مزدور دجال در سراسر جهان می باشند .

جنگ و درگیری بین اسرائیل و فلسطینیان یکی از معضلات جدی و دیرین در چند دهه ی اخیر در خاورمیانه می باشد.که با وجود تلاشهای روشنفکران  و سیاستمداران متعهد در دنیای اسلام و غرب هنوز با کمال تاسف این مسئله حل نشده و روزبه روز نیز رو به وخامت می رود . قبلا بیان شد که ایجاد اسرائیل   به آن شکل و در آن مقطع زمانی در خاورمیانه یک توطئه و نقشه ی شیطانی از سوی دجال جهانی برای ایجاد بحران همیشگی در این منطقه ی خاورمیانه و عقب نگه داشتن این کشورها می باشد . در طی این مدت تعداد معدودی از سیاستمداران چون انور سادات رییس جمهور فقید مصر و شاه ایران و نیز نخبگان مذهبی دنیای اسلام چون مرحوم امام موسی صدر به ماهیت و اهداف این نقشه ی شوم  پی بردند و بخصوص امام موسی صدر سعی کرد که با روشنگری در میان شیعیان لبنان و فلسطینیان مردم ان منطقه را از نیات پلید دجال جهانی برای ایجاد اختلاف بین اسرائیل و فلسطین و شیعیان لبنان  جلوگیری کند و سیاستمدارانی چون انور سادات نیز با همکاری شاه ایران قدمهای موثری برای ایجاد صلح با اسرائیل برداشت ولی با کمال تاسف حاکمیت دجال با هوشیاری از این اقدام رهبران مذهبی و سیاستمداران  مسلمان خبر دار شد و بلافاصله زمین ی سقوط شاه ایران و ترور انور سادات را فراهم آورد و در همان زمان نیز با کمک مزدور دست نشانده  ی خود قذافی امام موسی صدر را در لیبی ربودند و سر به نیست کردند و بلافاصله حاکمیت افراطی و دست نشانده و جنگ طلب را در سال ۶۰ در ایران به قدرت رساندند و نیز بلافاصله حسن نصرالله افراطی مزدور و دست نشانده ی جنگ طلب را در لبنان جایگزین امام موسی صدر کردند . شهید دکتر مصطفی چمران نیز که از دوستان نزدیک امام موسی صدر بود و از توطئه ی دجال کاملا اگاه بود از اینکه حاکمیت ایران با قاتل امام موسی صدر یعنی قدافی روابط دوستانه و نزدیک ایجاد کرده به حاکمیت ایران در این مورد شدیدا اعتراض کرد و نامه ی تند و انتقادی در این زمینه به رهبر انقلاب نوشت و بلافاصله چمران نیز بعد از این نامه از پشت سر و جبهه ی خودی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و شهید شد.و بحران و جنگ بین اسرائیل و فلسطینیان و شیعیان لبنان را ادامه دادند. در این بین چون کارتر رییس جمهور اسبق امریکا از سیاست صلح انور سادات در خاورمیانه حمایت می کرد نیز مغضوب دجال جهانی شد و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری باآبرو ریزی گروگان گیری در ایران و حادثه  ی طبس ناکام ماند. این است سیاست کثیف دجال در خاورمیانه.

 پیش ازین در کتاب نامه ی روشنگر به عنوان یک خبر غیبی بیان شده بود که در آینده ی نه چندان دور نیروهای آمریکایی از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شوند. اکنون با تحرکات جدید و مرموز این نیروها در خلیج فارس و اعزام دو رزم ناو به ابهای این منطقه تا حدی نشانه های صدق و راستین بودن ابن پیش گویی در حال تحقق می باشد . هر چند به دلایل و مصالح الهی زمان این هجوم تعیین نگردیده ولی نشانه هایی از زمان آن مثل همزمان بودن آین واقعه با نزدیکی مرگ اخرین خلیفه ی بنی عباس دوم ( رهبر فعلی حاکمیت ایران) بیان شده.  در قطعی بودن این واقعه جای هیج شک و شبه ای وجود ندارد از آنجا که این نیروها به دستور مستقیم دجال جهانی این حمله رو شروع خواهند کرد ولی باید گفت که دجال جهانی هیچ کاری را بدون طرح و مقدمه و با فاصله ی زمانی اندکی قبل از اقدام به اجرا نمی گذارد. ولی با قاطعیت باید گفت که نقشه و طراحی این هجوم از چند سال پیش ازین دقیقا تهیه شده ولی حاکمیت دجال مترصد و در کمین آن است که این طرح و نقشه را با کمترین هزینه و تلفات برای نیروهای خود به اجرا در آورد چون بهر حال حاکمیت دجال در منطقه ی جنوبی خلیج فارس و حاکمیتهای کشورهای هم پیمان و در حقیقت دست نشانده ی خود منافع اقتصادی  فراوانی دارد و به هیچ وجه نمی خواهد به علت واکنش های تلافی جویانه ی نیروهای ایرانی با موشک های دوربرد به این مراکز اقتصادی و پالایشگاههای نفتی دچار زیان جدی و فراوان گردد . این است که سعی می کند که این هجوم رابا دقت بالایی به سرانجام رساند. هرچند حاکمیت دجال با مهره های فراوانی که در حاکمیت دست نشانده و نیروهای نظامی در ایران دارد  این مشکل را قبلا حل نموده است . نمونه ی این امر را در سقوط رژیم پهلوی و سقوط صدام مشاهده کردیم که چگونه درست در موعد مقرر فرماندهان رده بالای ارتش در دو کشور به حاکمیت خود خیانت کردند و با تبانی با ژنرالهای امریکایی  پشت حاکمیت خود را خالی کردند و از دخالت ارتش در انقلاب جلوگیری کردند و از کشور خارج شدند . خارج شدن و فرار قرباغی از فرماندهان رده بالای ارتش به دستور ژنرال های امریکایی  و اعلام بی طرفی ارتش به نفع انقلابیون را همه هنوز در خاطر دارند. در این هجوم نیز حاکمیت دجال درست به همین شیوه نیروهای نظامی ارتش و سپاه را فلج  خواهد کرد البته این به معنی عدم واکنش نظامی نخواهد بود چون قبلا بیان کردیم هدف هجوم نیروهای امریکایی با دستور دجال نابودی بدنه ی سپاه و نیروهای مومن به مهدویت در رده ی پایین این نیرو و تحقق اهداف سیاسی و جایگزین کردن یک حاکمیت دست نشانده ی دیگر به جای حاکمیت دست نشانده ی فعلی خواهد بود . با این حال اگر مردم مومن به مهدویت هوشیاری خویش را حفظ کنند و با ایجاد تشکلات مخفیانه و مردمی خود حاکمیت فعلی مزدور دجال در ایران را ساقط کنند و به نهضت سید حسنی بپیوندند. این فرصت را از دجال جهانی می گیرند و زمینه ی ظهور را فراهم می آورند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این روزها  شاهد درگیری های مرزی بین مرزبانان ایرانی و طالبان در مرز این دو کشور  می باشیم که تلفات جانی نیز در بر داشته در این بین گاهی مقامات نظامی ایران و سران طالبان برای یکدبگر خط و نشان می دهند و شاخ و شونه می کشند. علت اصلی این امر ظاهرا اختلاف بر حق آب رودخانه ی هیرمند است که سرجشمه ی آن در افعانستان است . اما این ظاهر امر و فقط بهانه ای برای درگیری دو کشور همسایه و مسلمان می باشد و بوی خوبی از نیات پشت پرده  و توطئه آمیز آن به مشام نمی رسد.در تشریح این امر باید از نقشه و توطئه های دجال جهانی برای ایجاد تنش بیهوده بین دو کشور پرده برداشت . قبلا بیان شد که سیاست دجال جهانی برای این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی کشورهای ایران افعانستان . عراق و سوریه که در روایات مهدویت مناطق قیام و تشکیل حاکمیت مهدوی است ، تضعیف همه جانبه ی این منطقه و کشورهای واقع در ان می باشد. یکی از راههای تضعیف این چند کشور ایجاد حاکمیتهای دست نشانده و دیکتاتور و فاسد ولو با ظاهر جمهوری و مذهبی می باشد . و تمام مهره های ریز و ودرشت حکومتی این چند کشور نیز، مزدور و دست نشانده ی سرویس های جاسوسی دجال جهانی می باشند تا ضمن ویرانی و عقب نگه داشتن این کشورها؛ با این نوکران و مزدوران در مواقعی که دجال لازم می داند بوسیله ی همین مزدوران در راس کار ، این کشورهای مسلمان را به بهانه های مختلف و غیر منطقی وعقلانی به جان هم بیندازد و آنها را با درگیری ها و جنگهای فرسایشی و طولانی از نظر اقتصادی بسیار ضعیف و عقب مانده نگه بدارد. و درگیری حاکمیت ایران و طالبان در افعانستان که هر دو بی شک دست نشانده و مزدور دجال جهانی می باشند در ادامه ی همین سباست شیطانی و جنایتکارانه می باشند . بنابراین وظیفه ی انسانهای نخبه و روشنفکر و متعهد این دو کشور مسلمان است که با روشنگری های سیاسی و فشار به حاکمیتهای دست نشانده از درگیری این دو کشور هر طور شده جلوگیری کنند که در صورت درگیری نظامی بین این دو کشور پیروزی در کار نخواهد بود و دجال مانند جنگ ایران و عراق  با کمک تسلیحاتی و نظامی به هر دو کشور در  موقعیتهای مختلف سعی میکند که طرف پیروزی در این جنگ نباشد و فقط یکی دو دهه دو کشور با درگیری های بیهوده ی نظامی تمام نیروها و منابع انسانی و اقتصادی خویش را در راه اهداف پلید دجال جهانی نابود سازند .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق یکی از  حوادث ناگوار  و فاجعه بار در قرن گذشته بود که ایادی دجال درایران برای فریب مردم نام آن را دفاع مقدس نهادند و آن را وقیحانه نعمت برای ملت نامیدند. اما عملکرد اخوندها در این جنگ آیا مطابق با احکام و آیات قرآن بود ؟ در اینجا باید این امر بررسی شود . در قرآن کریم همواره بر صلح تاکید شده و چنگ و در گیری در مرحله ی آخر و از سر ناچاری به مسلمین توصیه شده بطوری که حتی در  مقابل کفار و مشرکان خداوند به پیامبر ص می فرماید : تا آنها با شما نجنگیده اند شما با آنها نجنگید و اگر آنها با شما صلح کردند شما نیز صلح کنید که صلح بهتر است . حال عملکرد اخوندها در جنگ  مقابل هجوم عراقی ها را خوب تماشا کنید . در ابتدا صدام که مسلما فردی مزدور مانند اخوندها در عراق و دست نشانده ی دجال جهانی بود به ایران حمله ور شد فعلا کار به عوامل و عللل این حمله که یکی از آنها تحریک خود آخوندهای قدرت طلب در ایران بود نداریم چون بارها  مخالفان صدام و شیعیان عراق را تحریک به شورش بر علیه صدام می کردند تا اورا مانند شاه  سرنگون کنند  که یکی از علل تحریک صدام برای حمله به ایران همین بود البته علل دیگری هم از جمله تحریکات آمریکا نیز بود . بهر حال صدام به هشدارهای رییس جمهور  فرهیخته و با سواد و آینده نگر ایران یعنی ابوالحسن بنی صدر که با صراحت گفته بود خودش از حمله ی عراق به ایران قبلا آگاه شده بود توجهی نکرد و به خاک ایران تجاوز کرد . رئیس جمهور منتخب مردم در ایران یعنی بنی صدر  با تمام مشکلات و از هم پاشیدگی ارتش به هر حال آن را سازماندهی کرد و با ابن حمله به مقابله پرداخت و نه تنها حرکت ارتش عراق را متوقف کرد بلکه پیروزی هایی هم به دست آورد و حصر  آبادان را نیز شکست . در این حال صدام که انتظار این مقابله را نداشت از شروع جنگ پشیمان شد و تقاضای صلح را چند ماه بعد از جنگ مطرح کرد رئیس جمهور منتخب یعنی بنی صدر نیز از این تقاضای صلح استقبال کرد و رهبر انقلاب را نیز متقاعد کرد و او نیز صلح را پذیرفت . در این حال اخوندها طبق آیات قرآن که بر صلح تاکید کرده باید صلح را می پذیرفتند ولی آنها به خاطر اینکه مقاصد سیاسی خواستار ادامه ی جنگ برای قبضه کردن قدرت  بودند و با این صلح مخالفت شدید کردند و نزد رهبر انقلاب رفتند و از روند صلح جلوگیری کردند . این یک مورد مخالفت آنها با احکام قرآن.  در قرآن کریم می فرماید: اگر دو گروه از مسلمین باهم درگیر شدند و جنگ را شروع کردند شما دیگر  مسلمانان سعی کنید بین آنها صلح ایجاد کنید تا صلح را دو طرف بپذیرند و اگر یکی از طرفین با این حال صلح را نپذیرفت شما بر علیه آن طرف جنگ  طلب متحد و بسیج شوید و بجنگید تا صلح را قبول کند . ( شگفت انگیز است مثل اینکه این آیه برای جنگ ایران و عراق نازل شده )حالا عملکرد اخوندها را در جنگ  ایران و عراق تماشا کنید . وقتی در آغاز جنگ عراق چند بار تقاضای  صلح کرد و اخوندها قبول نکردند که بار آخر زمانی بود که خرمشهر را ایران آزاد کرد . حاکمیت عربستان که یک  کشور مسلمان محسوب می شد واسطه شد که طبق آیات قرآن بین دو گروه از مسلمین در حال جنگ یعنی ایران و عراق واسطه شود تا با هم صلح کنند ولی اخوندها باز هم قبول نکردند با اینکه ابن بار عربستان متعهد شده بود تمام غرامت جنگ را نیز به ایران بدهد ولی اخوندها باز دست بردار از جنگ نبودند . در این حال عربستان و دیگر کشورهای عربی طبق همین آیه ی قرآن  به صدام کمک کردند و سلاحهای پیشرفته و حتی سرباز در اختیار وی گذاشتند تا با ایران به ناچار جنگ را ادامه دهد و اخوندها را بالاخره مجبور به صلح کنند و همبن کار دا نیز کردند و اخوندها با خواری و ذلت و شکست  در آخر جنگ مجبور  به صلح شدند . حال باید پرسید کدام عملکرد اخوندها در جنگ مطابق آیات و دستورات قرآن در مورد جنگ و صلح بود؟ قضاوت با  شماست.

 یکی از مسائلی که چندین دهه است جهان اسلام با آن دست به گریبان است بحران و اختلافات بین فلسطین و اعراب با اسرائیل می باشد. ریشه ی  این مسئله به قوم بنی اسرائیل بر می گردد . این قوم که در زمان باستان پیامبران بزرگی نیز داشته اند بعد از سرکشی از فرمان خدا در دوسه هزار سال گذشته طبق بیان کتاب تورات و نیز آیات قرآن دچار خشم خدا و انتقام و عذاب شدید او گردیدند و آواره شدند .نخستین بار بخت النصر شاه بابل در زمان کورش هخامنشی به اورشلیم  مرکز سیاسی و عبادی آنها هجوم آورد و آنها را قتل عام و بیشتر آنها را اسیر کرد و به بابل در عراق آورد.  وکورش هخامنشی که پادشاهی دادگر بود به عراق و بابل هجوم آورد و آنجا را تصرف کرد و یهودیان را از چنگ بابلیان نجات داد . برای بار دوم متجاوزان رومی به مرکز یهودیان در  اورشلیم بعد از چند صده ی دیگر هجوم آوردند و آنجا را تصرف کردند . این اشغالگری ادامه داشت تا در صدر اسلام  و زمان عمر خلیفه ی دوم  فلسطین توسط سپاهیان اسلام  فتح گردید و رومیان ازآنجا رانده شدند و آنجا به دست مسلمین با آزادی مذهبی اداره می شد و یهودیان نیز مشکل چندانی نداشتند . در  قرون جدید فلسطین و بیت المقدس که مرکز عبادی یهودیان بود در تصرف امپراتوری مسلمان عثمانی درآمد و در جنگ جهانی جهانی  اول که امپراتوری عثمانی از دول اروپایی به خصوص انگلیس شکست خورد و تجزیه شد فلسطین در تصرف انگلیسی ها درآمد و توسط آنها اداره می شد. در  این بین  یهودیان صهیونیست که کمک‌های مالی فراوانی در جنگ اول جهانی به انگلیسی ها کرده بودند  از نخست وزیر وقت انگلستان خواستند که بنا بر قولی که قبلا به آنها داده بود با تشکیل یک  دولت مستقل  یهودی در  سرزمین فلسطین که دیگر تحت اختیار و تصرف انگلیس بود موافقت کند و اونیز طی بیانیه ای تحت عنوان بالفور با ابن امر موافقت کرد . در این حال گروه گروه یهودیان از اروپا و بعدا دیگر نقاط دنیا به فلسطین مهاجرت کردند و با زیرکی شروع به خریدن املاک و زمین های بومیان عرب فلسطینی که برخی نیز بسیار عیاش و بی فکر بودند و از نقشه ی یهودیان  خبر  نداشتند نمودند و به این صورت اکثر  این زمینها را با ثروت کلانی که داشتند از فلسطینیان خریدند و ساکن شدند وقتی که تعداد آنها افزایش پیدا کرد    یک ارتش ترور مخفی به وجود آوردند و اولین اقدام آنها این بود که کاری کنند که انگلیسی ها نیروهای خودرا از فلسطین خارج کنندو چون انگلیسی ها در این کار تعلل می کردند شروع به خرابکاری بر علیه نظامیان انگلیسی کردند و چندین مراکز تجمع نیروهای آنها را بمب گذاری و منفجر   کردند و انگلیسی ها نیز کاری از دستشان ساخته نبود و وقتی دیدند هزینه ی زیادی باید برای حضور خود در فلسطین بپردازند آنجا را تخلیه کردند . در این حین یهودیان صهیونیست مهاجر در فلسطین رقیب قدرتمندی در فلسطین نداشتند و بنابراین اعلام استقلال و تشکیل دولت مستقل یهود در فلسطین را کردند و نام آن را نیز اسرائیل گذاشتند. در این حال تازه برخی از فلسطینیان روشنفکر از خواب غفلت بیدار شدند و تازه فهمیدند قربانی چه توطئه ای گردیدند . این بود که عده ای ازآنها دست به مبارزه ی مسلحانه بر علیه دولت تازه تاسیس اسرائیل زدند ولی ارتش مخفی اسرائیل به شدت آنها را سرکوپ و قتل عام کرد. و حتی به غیر نظامیان آنها نیز رحم نکرد . در این حین کشورهای همسایه ی عرب چون اردن و سوریه و مصر و دیگر کشورهای عربی برای کمک به اعراب فلسطین با اسرائیل وارد جنگ شدند ولی بخاطر برتری نظامی اسرائیل و تجهیز  این کشور توسط آمریکا و متحدان اروپایی  اعراب در  تمام این جنگها به سختی شکست خوردند و دچار تلفات فراوان شدند . اصولا خود  تاسیس دولت یهود  در قلب خاورمیانه  یک نقشه و توطئه ی دجال جهانی برای ایجاد جنگ و بحران در این منطقه ی  حساس از نظر ادیان بزرگ  ابراهیمی بود و به این مقصود خود نیز رسید چون اکنون  یک قرن است از زمان جنگ جهانی اول و ورود  یهودیان به فلسطین همواره این منطقه صحنه ی درگیری و جنگ بین  اعراب و اسرائیل است و روی ارامش ندیده است . بعد از جنگهای متعدد اعراب و اسرائیل و شکست اعراب بالاخره یک شخص برای اولین بار متوجه شد که ایجاد اسرائیل  و جنگ و در گیری با اعراب فقط یک بهانه و توطئه از سوی دجال جهانی برای نابودی این منطقه و ضعیف نگه داشتن اعراب مسلمان است و آن شخص نیز شخصی روشنفکر به نام انور سادات رئیس جمهور  اسبق مصر بود . این شخص وقتی متوجه این توطئه شد بلافاصله در پی راه حل و ایجاد صلح در این منطقه افتاد و بدون هیچ مقدمه و مشورت با دیگر کشورهای عربی بطور  غیر منتطره به اسرائیل سفر کرد و مذاکرات خود را برای صلح  با اسرائیل شروع کرد.

از طرفی او با شاه ایران نیز که تازه تغییر موضع و سیاست داده بود در  زمینه ی سیاست  صلح  در خاورمیانه هم نظر بود و دوستی صمیمی با یکدیگر  داشتند . و از اقبال خوب آن دو رئیس جمهور آمریکا یعنی جیمی کارتر  نیز طرفدار همین طرز  تفکر و سیاست یعنی ایجاد صلح در خاورمیانه بود و کارتر در توافق  صلح مصر با اسرائیل در نقطه ای با عنوان  کمپ دیوید میانجی گری و مساعدت بسیار کرد و این دو  کشور پس از سالها درگیری و جنگ با هم صلح کردند.  ولی قبلا هم گفتیم این سیاست صلح در آن مقطع زمانی به هیچ روی موافق با سیاست جنگ طلبی دجال  در خاورمیانه و ایجاد تقابل منطقه ای در  آنجا نبود  بنابراین در مدت  کمی نقشه ی حذف و یا برکناری این سه شخص یعنی انور سادات و شاه ایران و جیمی کارتر را که تصمیم داشتند برخلاف سیاست‌های دجال در خاورمیانه عمل کنند طراحی و اجرا کرد و انور سادات را توسط مزدوران داخلی دجال ترور کرد و سلطنت پهلوی را برانداخت و شاه را آواره کرد و با نقشه و اجرای بحران گروگان گیری در سفارت آمریکا در ایران از محبوبیت کارتر در بین مردم آمریکا کاست و از انتخاب او در دوره ی دوم ریاست جمهوری در آمریکا جلوگیری کرد و به این ترتیب سیاست جنگ افروزی و اختلاف بین اعراب و اسرائیل را دوباره در منطقه در پیش گرفت و البته بعد از انقلاب ایران جنگهای خونین دیگری را نیز در  منطقه مثل جنگ ایران و عراق به راه انداخت . ازآن به بعد هم هر گاه برخی  رئیس جمهورها رئیس  جمهور آمریکا خواستند توافق صلحی بین اسراییل و فلسطینیان ایجاد کنند . دجال با نفوذ ودخالت خود در کشورهای دیگر خاورمیانه و دخالت آنها در گروههای فلسطینی و یا احزاب افراطی اسرائیل از ایجاد توافق صلح بین آنها جلوگیری می کنند . شاید اگر دخالتهای برخی دولت‌های مزدور دجال در  خاورمیانه نبود تا کنون   رهبران فلسطینی نظیر یاسر عرفات و جانشینان او توانسته بودند خیلی زودتر به توافق صلح با اسرائیل و یک زندگی مسالمت آمیز در سایه ی آرامش و امنیت دست پیدا کنند  ولی این حاکمیت های مزدور خاورمیانه مرتبا در روند صلح بین فلسطینیان و اسرائیل  سنگ اندازی و دخالت می کنند چون ماموریت مزدوری آنها برای دجال این رااقتضا می کند و آنها باید مراتب نوکری را رعایت کنند . البته باید گفت ایجاد تقابل منطقه ای و جنگ و درگیری در تمام نقاط دیگر دنیا نیز سیاست جاری دجال می باشد. کافی است که به نقشه ی جغرافیا نگاهی کنید خواهید دید که دجال با طراحی نقشه های  دقیق و اجرای آن توسط  سرویس های جاسوسی و باندهای مافیایی در دنیا همه ی کشورها را با همسایگان خود درگیر جنگ سرد و یا درگیری نظامی آشکار و تنش سیاسی نموده بین ایران و عربستان در حال   حاضر تنش و جنگ نیابتی به راه انداخته بین هند و پاکستان در مسئله ی جامو و کشمیر اختلاف ایجاد کرده بین چین و روسیه در مورد منطقه ی  تبت اختلاف وجود دارد  بین کره ی شمالی و جنوبی در گذشته  جنگ به راه انداخته و اکنون نیز درگیری سیاسی با هم دارند  بین کره ی شمالی و ژاپن بحران سیاسی وجود دارد بین چین و تایوان در مالکیت آن جزیره  اختلاف وجود دارد بین بلوک شرق و غرب در اروپا در گذشته تنش وجود داشت  و اکنون نیز   بین روسیه و اوکراین . بین ارمنستان و آذریایجان اختلاف وجود دارد . در چند دهه پیش جنگهای خونین داخلی در آمریکای جنوبی به راه انداخت و این کشورها را نابود  کرد و عقب مانده نگه داشت. در  آمریکای مرکزی  بین کشورهای کوبا و ایالات متحده همواره تنش و درگیری سیاسی و نظامی وجود دارد و اگر  توجه و تامل کنید خواهید فهمید که هیچ کدام ازین درگیری ها اتفاقی نیستند و طبق نقشه و توطئه هستند . و علامت آن نیز جهان شمول بودن این درگیری ها و بحران‌های منطقه ای و جهانی می باشند وگر نه لااقل   باید در یک منطقه کمی آرامش و صلح برقرار می بود .و دجال با نفوذ در حاکمیتهای تمام مناطق جهان و با استفاده از مزدوران داخلی خود این  درگیری ها و تنش ها و جنگها را ایجاد و ادامه می دهد. و تنها راه ایجاد صلح جهانی نیز بیداری ملت‌های تمام دنیا  بر علیه دجال و فهمیدن نقشه ها و توطئه های این سیستم شیطانی بر علیه بشریت و اتحاد آنها با هم برای سرنگونی تمام حاکمیتهای مزدور  و وابسته به دجال در  تمام مناطق جهان می باشد . والبته این قیام و نهضت  جهانی یک رهبر  آسمانی و مقتدر و آگاه نیاز دارد  که همان منجی موعود  تمام ادیان است . به امید آن روز .

در گفتار قبلی بیان کردیم که ایجاد و ادامه ی جنگ هست ساله بین ایران و عراق صد در صد توطئه ی دجال  برای اهداف خاص خود در خاورمیانه بود . البته پس از جنگ نیز این حاکمیت شیطانی دست از سر خاورمیانه و بخصوص ایران بر نداشت و دخالتهای سیاسی مخرب فراوانی   در ایران کرد . البته لازم به  ذکر است  که یکی از گروه‌های سیاسی  مخالف حاکمیت مطلق  اخوندها گروه و سازمانی بود تحت عنوان سازمان مجاهدین خلق که البته جزو گروه‌های مذهبی مخالف نظام شاهنشاهی  هم بودند که در گیری مسلحانه نیز با حاکمیت شاه قبل از انقلاب داشتند . این سازمان که  رهبر  آنها شخصی با نام مسعود رجوی بود  بعد از پیروزی خواستار مشارکت در قدرت و اداره ی کشور بودند که اخوندها  با آنها مخالفت کردند و این مخالفت‌ها باعث درگیری مسلحانه آنها با اخوندها در پس از پیروزی انقلاب و اوایل دهه‌ی ی ۶۰ شد و سرانجام چون این گروه در اقلیت بودند محبور شدند از کشور خارج شوند و در عراق که تازه با ایران وارد جنگ شده یود ساکن شوند و فعالیت‌های نطامی و تبلیِغاتی خودرا بر علیه حاکمیت اخوندها در ایران در کنار حاکمیت عراق شروع کنند . در اواخر جنگ هشت ساله که نیروهای ایرانی در موضع ضعف کامل قرار گرفتند و در حال عقب نشینی بودند این  سازمان از فرصت استفاده کرد و حمله به مرزهای  شمال غرب را برای تصرف تهران و براندازی حاکمیت اخوندها شروع کرد  که البته به سختی شکست خورد و متحمل تلفات شدید انسانی شد و ناکام ماند. حدود یک سال پس از پایان جنگ دیگر رهبر انقلاب بسیار پیر و فرتوت شده بود و حال مزاجی چندان خوبی نداشت.  و دجال نیز در فکر  جانشینی مناسب برای وی بود  از سالها پیش یک روحانی برجسته  با نام آیت الله منتظری کا از مبارزان برجسته قبل از انقلاب بود و شخص برجسته از   نظر علوم دینی بود  قائم مقام رهبری بود و قرار بود جانشین رهبر سالخورده شود . ولی این  شخص چون آدم وارسته و آزاده ای بود و از باند و عوامل دجال نبود چندان مورد  رضایت دجال نبود . چون نظرات مستقل خاص خود را بر  پایه ی منابع اصیل اسلامی چون قرآن و نهج البلاغه برای اداره ی جامعه داشت و انسانی متعادل بود و به نظرات مخالفان و منتقدان حاکمیت هم توجه می کرد  و خلاصه آدم  افراطی  و قدرت طلب نبود . او از آغاز  انقلاب هم انتقادات فراوانی به شیوه ی برخورد خشن و غیر  انسانی با منتقدان حاکمیت داشت . به هر حال دجال این شخص را مناسب جانشینی رهبر نمی دید.  چون علت دیگری نیز  داشت و آن نیز  آن بود که طبق روایات مهدویت و اخرزمانی که دجال کاملا از آنها اطلاع داشت و برنامه های خود را در خاورمیانه طبق آنها طراحی می کرد آمده‌بود که قبل از قیام مهدی در  خاورمیانه در خراسان شخصی به نام خراسانی قیام می کند و حاکمیت موجود در ایران را سرنگون می کند و این حاکمیت را به مهدی موعود واگذار می کند بنابراین حاکمیت دجال باید پیش دستی می کرد و برای جلوگیری از این امر موازی سازی می کرد و رهبر آینده در  ایران را کسی انتخاب می کرد که اصالت خراسانی داشته باشد و یا لااقل بزرگ شده ی خراسان باشد  تا بعدا بتواند اورا به عنوان خراسانی موعود به مردم معرفی کند و مردم اورا با توجه به اصالت خراسانی وی باور کنند و آیت الله منتظری این مشخصه ی مورد  نظر دجال را نداشت و اصالت اصفهانی داشت بنابراین گزینه ی مناسب برای جانشینی رهبر شخص دیگری بود و او  کسی جز سید علی خامنه ای نبود که البته از مبارزان پیش از انقلاب بود ولی در مقابل شخصیت های برجسته ای چون مرحوم طالقانی و مطهری و   یهشتی  چندان شخص برجسته ای نبود و فروغی مانند آنها نداشت و البته با آیت الله منتظری اصلا قابل مقایسه نبود. چون او هنوز حتی به درجه ی  اجتهاد نیز نرسیده بود . چون یکی از شرایط رهبری اجتهاد بود . به هر حال حاکمیت دجال اصرار داشت که هر طور شده آیت الله منتظری را از قائم مقام رهبری کنار بزند و به جای او خامنه ای را جانشین رهبر کند . این وظیفه ی  خطیر بر عهده ی  هاشمی رفسنجانی بود که قطعا از گماشتگان دجال  جهانی در ایران بود  او قبلا ماموریت های خود را از طرف دجال با حذف شخصیت‌های برجسته ای چون  استاد مطهری و  طالقانی و بهشتی و رجایی و باهنر و  کودتا برعلیه بنی صدر و ادامه ی جنگ  با کمک همه جانبه ی سرویس های جاسوسی دجال انجام داده بود و اکنون نیز با راهنمایی دجال قادر بر  این کار بود . و ابتدا برای  شروع این کار برای برای آیت الله منتظری پاپوش درست کردند و به وی تهمت های ناروا زدند اور ساده دل و فاقد بصیرت سیاسی نامیدند و وی را به ارتباط پنهانی با مجاهدین خلق و  حمایت از آنها متهم کردند وقتی که زندانیان سیاسی  را در  سال ۶۷ به صورت گروهی یکدفعه اعدام ودر حقیقت قتل عام کردند آیت الله منتظری شدیدا در این مورد به رهبر  اعتراض کرد و روابطش با رهبر  تیره شد و در این هنگام بهانه به دست عوامل دجال در کشور افتاد و آور به خاطر  مخالفت با

فرامین رهبر فاقد صلاحیت جانشینی رهبر به مردم معرفی کردند و با رهبر دیدار کردند و آورا متقاعد کردند که آور ا از جانشینی و قائم مقامی رهبری عزل کند و رهبر  نیز پذیرفت و اورا از جانشینی خود عزل کرد . شاید اصلا قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ مخصوصا برای این کار بود که چون می دانستند  آیت الله منتظری صد در صد ساکت نخواهد نشست و شدیدا معترض خواهد شد بهتر است این کار را انجام دهند  تا بهانه ی لازم با دیت آنها بیفتد هر  چند هزینه  و تبعات بسیاری  برای حاکمیت داشته باشد . همه ی این توطئه ها قطعا توسط دجال طراحی و در کشور توسط رفسنجانی و باند او اجرا می شد.  بعد از این جنایات نوبت به خود رهبر رسید که دجال صلاح دید زود تر فوت کند چون چند روز بیشتر به پایان ریاست جمهوری  سید علی خامنه ای نمانده بود و دجال زودتر باید دست به کار می شد بعد از برکناری آیت  الله منتظری حال رهبر انقلاب به ناگهان و به طرز مشکوکی رو به وخامت رفت و در بیمارستان بستری شد. یکی از جراحان و پزشکان معروف ایرانی در دنیا در ویدیویی افشاگری می کند که تیم پزشکی برای درمان آیت الله خمینی مرتب با من در  تماس بود و با من مشورت می کرد که برای درمان او چکار باید کرد من بیماری و راه درمان اورا با توجه به تجارب بالایم در این رشته می دانستم  به آنها گفتم که این بیماری دوراه درمان دارد یکی جراحی فوری و دیگری درمان با تزریق آرام داروها به شما توصیه وتاکید می کنم که اصلا وی را جراحی نکنید چون سن  وی بالاست و تاب و تحمل جراحی را ندارد و بعد از جراحی زنده نمی ماند و فقط تنها راه درمان مطمئن همان  راه غیر جراحی است  و او قطعا با داروها درمان می شود و خطری برای وی ندارد . این پزشک و جراح برجسته می گفت که بعدها شنیدم که تیم پزشکی به حرف  و هشدار من  به دلایل دستور از بالا و اجبار،  توجهی نکردند و او را همان شب جراحی کردند و رهبر  بلافاصله فوت می کند. و حتی یکی از  پزشکان برایم فاش کرد که زمانی که تیغ جراحی را به بدن او زدیم خون مانند فواره به سقف اتاق بالا زد و او دوام  نیاورد . این پزشک همچنین افشاگری کرد که تیم پزشکی زیر نظر مستقیم هاشمی رفسنجانی کار می کرد و دستور جراحی ار طرف وی به آنها دیکته شد. به هر حال بعد از مرگ این چنینی رهبر ، درست چند روز مانده به پایان ریاست جمهوری سید علی خامنه ای  که جای تامل بسیار است و عاقلان علت این امر را بهتر می دانند .  شورای خبرگان انتخاب جانشینی رهبری بلافاصله تشکیل می شود و با دروغهای هاشمی رفسنجانی و نفوذ کامل او بر جلسه و حکایات  خاطرات من در آوردی و غیر واقع که از رهبر  قبلی در مورد لیاقت سید علی خامنه ای بیان می کند که هیچ کدام هم البته اثبات نشد  که راست می  گوید . سید علی خامنه ای به جانشینی رهبر انتخاب می شود و خود رفسنجانی نیز عروس ریاست جمهوری را با ولع تمام در آغوش می گیرد و بعدا برای اینکه اختیار  تمام امور کشور را نیز دردست بگیرد شورایی درست می کند تحت عنوان شورای عالی مصلحت نظام و خود ریاست آن را هم به دست می گیرد و بدین ترتیب  دجال حاکمیت کامل را در کشور به دست می گیرد..    و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین    ...و مکر کردند و خدا نیز مکر کرد و خدا بهتران مکرکنندگان است .