نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ» ثبت شده است

   حتما در چند روز گذشته تحولات سیاسی نظامی در منطقه ی خاورمیانه بین اسراییل و و فلسطینیان و ایران و لبنان را دنبال کرده اید مشاهده می کنید که اسراییل چگونه تعدادی از افراد سرشناس حزب الله را ترور کرده و حاکمیت ایران نیز با موشک پرانی  نقاطی از اسراییل  را مورد حمله قرار داده. ولی هیچگاه از خود پرسیده اید و این امر برای شما غیر عادی نبوده که چرا اسراییل معمولا نخبگان سیاسی و نظامی را در ایران و سوریه و لبنان ترور می کند و حاکمیت ایران هیچگاه به سران رده بالای سیاسی نظامی اسراییل کاری ندارد و فقط معمولا مراکز نظامی چون فرودگاههای نظامی اسراییل را هدف قرار می دهد؟ واقعیت این است که حاکمیت دجال که مرکز آن در غرب می باشد هیچگاه تمایل ندارد که رده های اول سیاسی نظامی چون رهبران رده اول این دو حاکمیت را از بین ببرد چون رهبران رده اول این دو حاکمیت مامور اجرای سیاستهای دجال در این منطقه ی حساس خاورمیانه می باشند و دستچین و دست نشانده ی دجال جهانی می باشند که ماموریت دارند تمام منابع انسانی  و اقتصادی و نظامی این منطقه ی خاص خاورمیانه را نابود و یا لااقل تضعیف کنند چون  دجال نیک دریافت کرده که پیروان مداهب دینی بخصوص شیعیان در این منطقه اهداف اخر زمانی برای حاکمیت منجی دارند بنابراین باید با حاکمبت های دست نشانده و با هزینه ی خود مردم این منطقه منابع انسانی و اقتصادی انهارا با جنگ افروزی های بیهوده نابود سازد منابع انسانی می تواند نخبگان علمی سیاسی و نظامی این مناطق البته در رده های پایین تر سیاسی و نظامی باشد بنابراین ترورشخصیتهایی چون شهید چمران و ستاری و سلیمانی و کاظمی  و دیگران درست در جهت همین هدف شوم می باشد ولی البته به رده های بالای رهبری و حاکمبت ایران و اسراییل کاری ندارد چون آنها که دارند ماموریت نوکری را به خوبی انجام می دهند. ولی الیته هرگاه یک نخبه ی سیاسی و نظامی در منطقه گامهایی در جهت صلح در منطقه بردارد دجال به شدت اورا تنبیه می کند و یا او را ترور و یا خانه نشین می کند مانند مرحوم انور سادات و یا بازرگان و یا در سالهای بعد خاتمی .بهر حال دجال با این تنش ها و توطئه ها بطور قطع دو حاکمیت ایران  و لبنان و سوریه از یک  سو و حاکمیت اسراییل و امریکا و دیگر متحدان انها را از سوی دیگر به سوی درگیری نظامی تمام عیار می برد و در این درگیری هولناک نظامی بازنده ی اصلی مردم فریب خورده ای هستند که در این درگیریها قربانی می شوند و سران اصلی این جنگ افروزی های  مانند  جنگ ایران و عراق هیج اسیب و زیانی نمی بینند و فرزندان آنها در بهترین دانشگاههای غرب به تحصیلات ادامه می دهند و به بیان بهتر اموزشهای نوکری برای کادر رهبری را برای اینده ی این کشورهارا فرا می گیرند و نتیجه ی این جنگها و درگیری بیهوده  نابودی منابع انسانی و اقتصادی این منطقه می باشد که نتیجه ای جز عقب ماندگی در بر ندارد و درست در جهت تامین خواسته های دجال جهانی می باشد . بهر حال باید مومنان روشن اندیش در این زمینه بیدار باشند و در این درگیریها دخالت نکنند اتفاقا در روایات اخر زمانی اهل بیت نیز در مورد این مقطع زمانی پیش از ظهور تاکید شده که شیعیان بهتر است در این درگیریها دخالت نکنند چون هر دو طرف درگیر باطل و دشمنان شیعیان و منتظران واقعی می باشند این درگیری نظامی که در منطقه بین شمال عراق و سوریه می باشد مشهور به نبرد قرقیسیا می باشد که در جهان غرب به ان نبرد ارماگدون نیز می گویند که اهل بیت پیامبر شیعیان را از دخالت در این درگیری به شدت منع کرده اند ولی مژده داده اند که بعد از این نبرد قیام خراسانی و مهدی موعود صورت می گیرد و ندای اسمانی نیز در این مقطع زمانی می باشد و منتظران واقعی باید در این مرحله به یاری خراسانی و یمانی و مهدی موعود عج بشتابند. سلام بر کسی پیرو هدایت شود.

در توضیح این امر باید نگاهی به تاریخچه ی ایجاد اسرائیل نمود و به هدف دجال از این نقشه ی شوم اشاراتی نمود . در ابتدا باید گفت که اقلیت یهودیان از زمان آعاز مهاجرت خود در سالیان دور  به قاره اروپا همواره مورد آزار و اذیت حاکمیت های مسیحی بوده اند  این امر علل مختلفی دارد که مهمترین علت این امر اختلافات عقیدتی و دینی مسیحیان و یهودیان از دیرباز و دو هزار سال گذشته بوده  چون اکثریت مسیحیان یهودیان را عامل اصلی تحت تعقیب قرار گرفتن و به صلیب کشیدن مسیح و قتل وآزار پیروان او در سده های آغازین میلادی می دانند چون بزرگان یهودی در دستگاه امپراتور روم نفوذ بسیار داشتند و همواره امپراتور روم را تحریک و تشویق می کردند تا مسیحیان را نابود سازند. بعد از مسیحی شدن اولین امپراتور مسیحی روم اما ورق برگشت و تعداد مسیحیان از یهودیان بیشتر شد و قدرت حکومت در دست کشیشان مسیحی قرار گرفت و مسلم است آنها نیز آزار و اذیت یهودیان را فراموش نکرده بودند و تا زمان ما همواره سعی می کردند با یهودیان دشمنی کنند . این بود که حاکمان مسیحی اروپا در دو سه صده ی اخیر آزار و اذیت یهودیان را شدت بخشیده و اوج این دشمنی و انتقام در جنگ جهانی دوم و حاکمبت هیتلری و نسل سوزی یا هولوکاست یهودیان دیده می شود که البته ریشه ی نژادپرستانه نیز داشت . پیش از جنگ جهانی اول یهودیان ثروتمند ساکن در اروپا و بخصوص انگلسنان با فراست دریافته بودند که در این جنگ امپراتور عثمانی که فلسطین جزو متصرفات ان بود به زودی از انگلستان و دول متحد شکست خواهد خورد ازین جهت فرصت را غنیمت شمردند و در قبال کمکهای مالی فراوان به انگلستان در جنگ،  در عوض از نخست وزیر این کشور خواستند در قبال این کمکها در صورت پیروزی در جنگ با عثمانی سرزمین فلسطین را به آنها برای ایجاد کشور مستقل یهودی واگذار کند . دولت انگلستان نیز به وعده ی خویش عمل کرد و پس از شکست عثمانی و تجزیه ی این امپراتوری، منطقه ی فلسطین را به آنها واگذار کرد و اجازه داد گروه گروه یهودیان از اروپا و دیگر نقاط دنیا به این سرزمین مهاجرت کنند و در جنگ جهانی دوم بر اثر کشتار یهودیان توسط حاکمیت نازیسم این مهاجرت شدت گرفت . یهودیان ابتدا  سرزمینهای اعراب بومی فلسطین را خریداری نمودند و وقتی تعداد انها زیادتر شد شروع به کشتار فلسطینیان مخالف و اشغال بقیه ی سرزمین آنها کردند . ولی مشکل یهودیان صهیونیسم هنوز حل نشده بود چون  دولت انگلستان  حاضر به تخلیه ی فلسطین به این راحتی نبود و از حضور خود اهداف استعماری داشت در این حال یهودیان افراطی و صهیونیست شروع به خربکاری و بمب گذاری در پایگاههای انگلیسی نمودند و دولت انگلستان بعد از تحمل تلفات بسیار از این بمب گذاریها و اقدامات تروریستی سرانجام با نارضایتی مجبور شد نیروهای خودرا از فلسطین خارج کند و صهیونیستها نیز با کشتار فلسطینیان معترض و اشغال باقی مانده ی سرزمین آنها اعلام تشکیل کشور مستقل یهودی با نام اسرائیل نمودند و جنگ و تنش و درگیری تا کنون نیز در این منطقه ادامه دارد. و اما در توجیه اهداف آخرزمانی دجال از این تنش در فلسطین باید گفت که علت اصلی ایجاد این تنش در این منطقه ی حساس  به لحاظ دینی ، وجود روایات آخر زمانی و مهدویت در مورد فلسطین و بیت المقدس می باشد. چون در روایات اسلامی به وضوح بیان شده که مهدی موعود عج پس از تسلط بر ایران و عراق و کل خاورمیانه به فلسطین لشکر کشی خواهد نمود و به آسانی بیت المقدس  را فتح می کند و مدتی پایتخت حاکمیت خود را بیت المقدس قرار خواهد داد . کارشناسان دینی دجال با مطالعه ی این روایات اخرزمانی تلاش می کنند که با ایجاد دولت اسراییل در منطقه و ایجاد تنش و اختلاف با فلسطینیان برای همیشه جلو این روند را بگیرند چون نیک می دانند که مسلم است یهودیان افراطی با مسیحیان و مسلمین و ظهور مسیح و مهدی مسلمانان دشمنی دیرینه و تاریخی دارند و اصولا معتقدند منجی موعود فقط از بین یهودیان انتخاب می شود و بنابراین  با منجی مسیحیان و مسلمین دشمن می باشند . بنابراین  ایجاد یک دولت قدرتمند یهودی در فلسطین و بیت المقدس  می تواند مانع جدی در ایجاد حاکمیت مهدی موعود در بیت المقدس باشد. و اما علت تشنج دائمی فلسطینیان و اسرائیلیان به یک توطئه و کینه ی قدیمی دولت انگلستان  از یهودیان  نیز بر می گردد چون پیش ازین بیان شد که نیروهای انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول دچار تلفات شدید از بمب گذاریها و اقدامات تروریستی   صهیونیست های افراطی شدند و با نارضایتی مجبور به تخلیه ی فلسطین شدند ازین جهت دولت انگلستان از آن زمان به بعد سعی داشته با نفوذ سرویس های جاسوسی خود در بین فلسطینیان و دولت حامی آنها نظیر ایران و سوریه و لبنان گروههای افراطی چون حماس ایجاد کنند تا همیشه سرناسازگاری با دولت اسراییل را داشته باشند و خواهان محو آن باشند و با افراطی گری و جنگ طلبی مذاکرات صلح بین اکثریت فلسطینیان  و

دولت اسرائیل را با شکست مواجه کنند تا همواره بین اسرائیل و فلسطینیان جنگ و تنش باشد و آب خوش از گلوی دولت اسرائیل پایین نرود و این چیزی جز انتقام تاریخی انگلستان از یهودیان افراطی نیست . نمود آشکار ایجاد این تنش در حمله ی ناشیانه ی اخیر حماس به شهرکهای صهیونیست نشین می باشد که باعث شد تعداد بسیاری از افراد  غیر نظامی به خصوص از فلسطینان قربانی این توطئه ی شوم شوند هر چند این تنش دائمی در این منطقه  در جهت منافع دجال نیز می باشد. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

پیش ازین با دلایل مختلف و مستند بیان کردیم که تمام حاکمیتهای دنیا و از جمله خاورمیانه که حاکمیت ایران و اسراییل نیز مسلما جزو این حاکمیتهای مزدور غیر مردمی هستند. مزدور و وابسته و دست نشانده ی دجال جهانی می باشند .بنابراین کار دجال هنانطور که از معنی لغوی آن نیز فهمیده می شود ظاهرسازی و فریب مردم برای مشروعیت به حاکمیت ظالم خویش می باشد ، پیش ازین،  این ظاهر سازی و فریب را در انتقام سخت و حمله ی موشکی سپاه به پایگاه عین الاسد در عراق با عنوان اصطلاحا انتقام سخت از آمریکا بخاطر ترور مرحوم سلیمانی مشاهده کردیم . در ان زمان اگر بخاطر دارید ابتدا مقامات ایرانی از طریق حاکمیت تحت نفوذ خود در عراق به آمریکا قبلا با کمال احترام و احتیاط که بوی زدو بند و تبانی پنهانی از آن به مشان می رسید اعلام کردند که قصد دارند این پایگاه را در عراق مورد هدف نمایشی قرار دهند تا حدی به افکار عمومی داخلی در جواب به امریکا پاسخگو باشند و کسی اعتراض نکند که پس چرا ایران به آمریکا بابت این جنایت پاسخی نمی دهد. و بعد از اینکه  امریکاییهاخبر دار شدند و ان پایگاه را به نوعی تخلیه کردند چند موشک مردم فریب نیز به سوی پایگاه آمریکایی به صورت نمایشی شلیک شد و درست بخاطر همین زد و بند و تبانی پنهانی با امریکا ترامپ رییس جمهور وقت آمریکا پس از این حمله با کمال خرسندی از اقدام ایران بیان داشت :  خوب بود ...و این جمله خیلی پر معنی بود و به این معنی بود که بله اطاعت حاکمیت ایران از آمریکا و فریب مردم خویش در این اقدام خوب بود . و دیدیم در بحبوحه ی  همین اقدام فریبکارانه ، انتقام سخت را در واقع از مردم بی گناه خود با ساقط کردن هواپیمای مسافربری گرفت ( قبول باشد انشاالله) جای سوال اینجاست اگر واقعا اینها می خواستند از امریکا انتقام سخت بگیرند چرا باید اورا پیش از ان باخبر کنند که ما چنین قصدی داریم ؟ می دانیم که در اقدام نظامی مهمترین اصل ، پنهان بودن کار و محرمانه بودن اقدام است تا دشمن غافلگیر شود و نتواند اقدام پیشگیرانه انجام دهد نه اینکه قبلا اورا ازین کار باخبر کرد و این شیوه آیا جز نشانه ی  تبانی و زد و بند پنهانی با دشمن برای فریب مردم کشور خود می باشد؟ و یا چرا برای انتقام سخت به  ناوهای آمریکایی در خلیح فارس که نزدیکتر و در دسترس تر بودند حمله نکردند؟ بگذریم در حمله به حاکمیت جنایتکار اسراییل نیز دوباره همین جنگ زرگری برای فریب مردم دوباره تکرار شد و دوباره چند روز قبل اسراییل را خبر دار کردند که قصد حمله ی موشکی و پهبادی به پایگاههای اورا دارند و دوباره این اقدام فریبکارانه برای فریب مردم انجام شد و دوباره حاکمیت مزدور و فربیکار دجال در ایران ماهیت خویش را کاملا نشان داد. بهر حال پیش ازین نیز بیان کردیم حاکمیت های مزدور دجال در تمام دنیا و از جمله ایران و اسراییل درواقعیت و خفا و پنهانی هیچ مشکلی با هم ندارند و همکاری های گسترده ی سیاسی و نظامی و اقتصادی به زیان مردم ستمدیده ی خویش دارند( که در جنگ ایران و عراق شاهد بودیم)  و در هر زمان نیز مردم خویش را قربانی سیاستهای خویش می کنند ولی هر از چند گاهی برای اینکه مردمشان به آنها در  مورد این تبانیها و زدو بندهای پنهانی شک نکنند یک بحران نمایشی و جنگ زرگری بین خود راه می اندازند تا دوباره مردم را بفریند و باور کنند که حاکمیتهایشان با هم مشکل دارند . چند سال پیش یکی از دوستان از قول یک مامور اطلاعاتی در ایران برایمان فاش کرد که ما وزارت اطلاعات ایران  بالاترین میزان همکاری امنیتی و اطلاعاتی در منطقه را با سرویس جاسوسی اسراییل موساد داریم . وی همچنین در ادامه ی صحبتهایش لو داد که که :  همین قاسم سلیمانی که اینقدر به ما در خارج از مرزها خدمت کرده ،در صورتی که بفهمیم که قصد یک سفر خارجی مشکوک و بدون هناهنگی با ما را به خارج از کشور را دارد و ممکن است پناهنده به کشوری خاص شود اورا حذف می کنیم و دیدیم که سخنانش به واقعیت پیوست واورا چند ماه بعد با همکاری با آمریکا ترور کردند.بهر حال این تبانی ها را نمی توان انکار کرد چون پیش ازین بیان داشتیم که تمام حاکمیتهای مزدور دجال در دنیا با سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی همان کشور با هم در ارتباط هستند و از حاکمیت جهانی دجال اطاعت می کنند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد هدف از توطئه های دجال  برای ایجاد جنگها و درگیری در این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی ایران و افعانستان و عراق و سوریه ، مفصلا صحبت شد و بیان شد که هدف دجال جهانی ازین کار ضعف و نابودی تمام امکانات انسانی و اقتصادی این منطقه ی خاص از خاورمیانه بوده است تا زمینه ی ایجاد یک حاکمیت نیرومند با رهبری مهدی موعود عج فراهم نشود و  ایجاد و ادامه ی جنگ ایران و عراق نیز درست در راستای رسیدن دجال به این خواسته ی شیطانی بوده  ،  که گاهی در این جنگ کمکهای نظامی و تسلیحاتی  خودرا به ایران و گاهی به عراق می رساند تا موازنه ی نظامی در جنگ حفظ شود و دو طرف درگیر در جنگ یعنی ایران و عراق  پیروز قطعی نشوند. و آن دو کشور را درگیر و گرفتار یک جنگ طولانی و فرسایشی بیهوده کند تا در طی این سالها دو کشور تمام نیروی انسانی و اقتصادی خودرا در این جنگ استعماری به دست خود نابود سازند و عوامل دجال هم  سلاحهای خودرا به تمامی بفروشند و به ریش مردم دو کشور بخندند. و از جهتی به اهداف شوم آخر زمانی خویش نیز برسند . یکی از فجایع این جنگ عملیات لو رفته و شکست خورده ی عملیات کربلای ۴بود . قبل از این عملیات در عملیات والفجر ۸ ایران توانسته بود موفقیتهایی به کمک دجال بدست آورد و شهر فاو را از عراق تصرف کند ولی برای اینکه موازنه ی نظامی دو کشور حفظ شود تا جنگ طولانی تر شود این بار عوامل دجال کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را متوجه عراق کردند و عملیات کربلای ۴ را با کمک مزدوران خود در ایران لو دادند و ارتش عراق کاملا آماده ی برخورد با این عنلیات بود فرماندهان رده بالای  مزدور دجال سپاه در ایران  نیز کاملا متوجه شدند که عملیات لو رفته ولی با اینحال برای اینکه فوج عظیمی از جوانان مومن به مهدویت را در این عملیات و به تعبیر بهتر توطئه نابود سازند محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی  باهم توافق کردند که این عملیات با وجود لو رفتن شروع شود ( حال شما حدس بزنید  محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی نوکر و مزدورچه قدرت شیطانی در ایران بودند؟) به هر حال اخبار تلفات این فاجعه در ایران و دنیا شدیدا کتمان شد ولی بعدها برخی فرماندهان نظامی رده بالای ایران  اعتراف نمودند که تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این توطئه ۴۱ هزار نفر بود که البته باز هم آمار بالاتر ازین بود .     ننگ بر مزدوران دجال در ایران و تمام دنیا  و سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

همه ی ما کم و بیش از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی از فجایع غزه و یمن  حدس تا حدی آگاه هستیم وقتی سخن ازین است که تا حدی آگاه هستیم به این معنی است که عمق فاجعه در این دو منطقه ی مظلوم بسیار بیش ازین است که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند زیرا که تصور کنید که در شهر و روستای محل اقامت شما مدتی بر اثر حادثه ای آب و برق موقتا قطع شود ببینید مردم این منطقه دجار چه مشکلی می شوتد . حال تصور کنید که مناطق و تاسیسات حیاتی مناطقی مثل غزه و یا یمن چندین ماه زیر حملات دشمن با بمب و موشک باشد آیا دیگر چنین منطقه ای مردم عادی می توانند به زندگی خویش ادامه دهند ؟ اگر به ظاهر حوادث  این مناطق نگاهی بیفکنیم چیزی از حقیقت ماجرا نصیب ما نمی شود زیرا در ظاهر این دو منطقه در حال جنگ و جدال با قلدریها و ظلم اسرائیل و قدرتهای جهانی هستند ولی آیا این حقیقت ماجراست و باز توطئه و نقشه ای در کار نیست ؟ در تبیین این حوادث باید گفت که خیر حقیقت چیز دیگری است و این حوادث را نیز می توان با افشاگری در برابر توطئه های جهانی دجال  به نوعی برای مومنان و منتظران مهدویت  روشن و تبیین کرد . در این مورد باید گفت : ایجاد درگیری در غزه و یمن در ادامه ی توطئه های دجال یا حاکمیت جهانی برای ایجاد موانع برای ظهور منجی موعود در این منطقه ی خاص از خاورمیانه می باشد . جون دجال بخصوص از حوادث سال ۵۷  و پیش ازآن در زمان دکتر مصدق  و ملی شدن صنعت نفت نیک دریافت که این منطقه ی خاص از خاورمیانه توانایی بالقوه برای ایجاد یک حاکمیت اصیل مردمی  با نمایندگان واقعی و نخبه را داراست و همین قابلیت می تواند در نهایت  منجر به پیشرفت سیاسی ،نظامی ، اقتصادی  این منطقه ی خاص و به قدرت رسیدن و ظهور منحی موعود شود ازین جهت از ان زمان تا به حال با توطئه های از پیش طراحی شده سعی و تلاش داشته که این چند کشور خاص یعنی افعانستان ، ایران و یمن و عراق و وسوریه و حوالی بیت المقدس با اغتشاشات سیاسی و درگیری های نظامی و کودتا همیشه تخریب شود و ثبات سیاسی نداشته  باشد تا این کشورها که در روایات مهدویت نقش مهمی در تشکیل دولت مهدوی دارند ، همیشه ضعیف و از نیروهای مومن و موثر  خالی شوند و نخبه های علمی این منطقه نیز یا ترور شوند و یا محبور به مهاجرت به غرب شوند. ازین ا جهت بعد از جنگدایران و عراق و افعانستان و سوریه نوبت به نوارغزه   و یمن رسیده تا این دو منطقه را نیز با جنگ و درگیری ساختگی نابود و از نیروهای مومن تهی سازند .ازین جهت دجال  جهانی با فرستادن مزدوران نفوذی خود در مبارزان فلسطیتی و یمنی اختیار سیاست آنها را مدتهاست به دست گرفته ( همان کاری را که پس از حوادث سال ۵۷ با انقلاب ایران کرد) و این دو منطقه را با حملات نابخردانه و نابجا به اسرائیل و یا نفت کش های قدرتهای جهانی به جنگی نابرابر با این قدرتها درگیر ساخته و مسلم است در این درگیری ها بازنده ی اصلی مردم مومن و مظلوم این دو منطقه هستند که زیر حملات  نظامی با پیشرفته ترین  سلاحهای قدرت های بزرگ به کلی و بیهوده نابود شوتد و این چیزی نیست جز خواسته و هدف دجال جهانی برای نابود کردن مومنان مهدویت در مناطق ظهور . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مناقشه و درگیری اخیر فلسطینیان و اسرائیل این روزها شاهد صحنه های فجیع و جنایتکارانه از دو طرف درگیر می باشیم . در این درگیری های بیهوده و بی معنی قربانی اصلی مردم غیر نظامی بی دفاع چون زنان و کودکان سالخوردگان می باشند  برخی از دول مزدور دجال در منطقه نیز بجای میانجی برای توقف این درگیری های جنایتکارانه بیهوده بر طبل جنگ می کوبند و بین طرفین درگیرمرتبا نفرت پراکنی می کنند از طرفی حاکمیت مزرور دجال در امریکا حمایت های تبلیغاتی از اسرائیل می کند و گاه ناوگان خود رادر دریای مدیترانه به نشانه ی حمایت از این رژیم جنایتکار به تحرک وامی دارد و از سویی دیگر برخی حاکمیتهای دیگر مزدور در خاورمیانه چون حاکمیت ایران به حمایت  از اقدامات جنایتکارانه ی برخی افراط گرایان حماس می پردازد . در حالی که می دانیم این جنایتها و آدم کشی ها هیچ ربطی نه به دین  و نه به دفاع از وطن و آرمانهای  دیگر انسانی دارد و افراطیون دو طرف درگیر صرفا مزدورانی  آدم کش و جنایتکار از طرف دجال جهانی برای نابودی بشریت می باشند . در اینجا باید گفت که یکی از اصول اساسی دین اسلام  ایجاد صلح و دوستی بین تمام  انسانها می باشد و اگر نیز به ناچار گاهی اسلام دفاع نظامی را تجویز کرده صرفا برای دفاع از مومنین و و دفع شر دشمنان می باشد و تازه در اینگونه موارد نیز بسیار به رعایت تقوا و عدم زیاده روی در درگیری نظامی دعوت کرده و متجاوزان از این حدود الهی را از دو طرف سخت مورد نکوهش قرار داده. ولی با این حال در این درگیری اخیر می بینیم که عده ای مسلمان نما و یا یهودی نمای مزدور جنایتکار به هیج کدام از اصول احکام ادیان ابراهیمی پایبند نیستند و به راحتی انواع جنایات را نسبت به غیر نظامیان مرتکب می شوند و این علامت و نشانه ی اشکاری است از توطئه و دخالت دجال جهانی در این نوع درگیری های منطقه ای  . اگر دخالتهای پنهان و اشکار دجال جهانی در مناقشه ی بین اسرائیل و فلسطین به واسطه ی رژیمهای مزدور منطقه و ابر قدرتها نبود خیلی وقت بود که این مناقشات را خود روشنفکران ونخبگان اسرائیل و فلسطین حل کرده بودند. حال باید این دو سوال را پرسید که چه دولتهایی این سلاحهای پیشرفته را تولید می کنند و چه دولتهای مزدوری این سلاحهای پیشرفته را در اختیار زنگی مست یعنی این دو طرف درگیر قرار می دهند همه ی ما می دانیم که این دولتها و حاکمیتها همان حاکمیتهای مزدور دجال در سراسر جهان می باشند .

جنگ و درگیری بین اسرائیل و فلسطینیان یکی از معضلات جدی و دیرین در چند دهه ی اخیر در خاورمیانه می باشد.که با وجود تلاشهای روشنفکران  و سیاستمداران متعهد در دنیای اسلام و غرب هنوز با کمال تاسف این مسئله حل نشده و روزبه روز نیز رو به وخامت می رود . قبلا بیان شد که ایجاد اسرائیل   به آن شکل و در آن مقطع زمانی در خاورمیانه یک توطئه و نقشه ی شیطانی از سوی دجال جهانی برای ایجاد بحران همیشگی در این منطقه ی خاورمیانه و عقب نگه داشتن این کشورها می باشد . در طی این مدت تعداد معدودی از سیاستمداران چون انور سادات رییس جمهور فقید مصر و شاه ایران و نیز نخبگان مذهبی دنیای اسلام چون مرحوم امام موسی صدر به ماهیت و اهداف این نقشه ی شوم  پی بردند و بخصوص امام موسی صدر سعی کرد که با روشنگری در میان شیعیان لبنان و فلسطینیان مردم ان منطقه را از نیات پلید دجال جهانی برای ایجاد اختلاف بین اسرائیل و فلسطین و شیعیان لبنان  جلوگیری کند و سیاستمدارانی چون انور سادات نیز با همکاری شاه ایران قدمهای موثری برای ایجاد صلح با اسرائیل برداشت ولی با کمال تاسف حاکمیت دجال با هوشیاری از این اقدام رهبران مذهبی و سیاستمداران  مسلمان خبر دار شد و بلافاصله زمین ی سقوط شاه ایران و ترور انور سادات را فراهم آورد و در همان زمان نیز با کمک مزدور دست نشانده  ی خود قذافی امام موسی صدر را در لیبی ربودند و سر به نیست کردند و بلافاصله حاکمیت افراطی و دست نشانده و جنگ طلب را در سال ۶۰ در ایران به قدرت رساندند و نیز بلافاصله حسن نصرالله افراطی مزدور و دست نشانده ی جنگ طلب را در لبنان جایگزین امام موسی صدر کردند . شهید دکتر مصطفی چمران نیز که از دوستان نزدیک امام موسی صدر بود و از توطئه ی دجال کاملا اگاه بود از اینکه حاکمیت ایران با قاتل امام موسی صدر یعنی قدافی روابط دوستانه و نزدیک ایجاد کرده به حاکمیت ایران در این مورد شدیدا اعتراض کرد و نامه ی تند و انتقادی در این زمینه به رهبر انقلاب نوشت و بلافاصله چمران نیز بعد از این نامه از پشت سر و جبهه ی خودی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و شهید شد.و بحران و جنگ بین اسرائیل و فلسطینیان و شیعیان لبنان را ادامه دادند. در این بین چون کارتر رییس جمهور اسبق امریکا از سیاست صلح انور سادات در خاورمیانه حمایت می کرد نیز مغضوب دجال جهانی شد و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری باآبرو ریزی گروگان گیری در ایران و حادثه  ی طبس ناکام ماند. این است سیاست کثیف دجال در خاورمیانه.

 پیش ازین در کتاب نامه ی روشنگر به عنوان یک خبر غیبی بیان شده بود که در آینده ی نه چندان دور نیروهای آمریکایی از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شوند. اکنون با تحرکات جدید و مرموز این نیروها در خلیج فارس و اعزام دو رزم ناو به ابهای این منطقه تا حدی نشانه های صدق و راستین بودن ابن پیش گویی در حال تحقق می باشد . هر چند به دلایل و مصالح الهی زمان این هجوم تعیین نگردیده ولی نشانه هایی از زمان آن مثل همزمان بودن آین واقعه با نزدیکی مرگ اخرین خلیفه ی بنی عباس دوم ( رهبر فعلی حاکمیت ایران) بیان شده.  در قطعی بودن این واقعه جای هیج شک و شبه ای وجود ندارد از آنجا که این نیروها به دستور مستقیم دجال جهانی این حمله رو شروع خواهند کرد ولی باید گفت که دجال جهانی هیچ کاری را بدون طرح و مقدمه و با فاصله ی زمانی اندکی قبل از اقدام به اجرا نمی گذارد. ولی با قاطعیت باید گفت که نقشه و طراحی این هجوم از چند سال پیش ازین دقیقا تهیه شده ولی حاکمیت دجال مترصد و در کمین آن است که این طرح و نقشه را با کمترین هزینه و تلفات برای نیروهای خود به اجرا در آورد چون بهر حال حاکمیت دجال در منطقه ی جنوبی خلیج فارس و حاکمیتهای کشورهای هم پیمان و در حقیقت دست نشانده ی خود منافع اقتصادی  فراوانی دارد و به هیچ وجه نمی خواهد به علت واکنش های تلافی جویانه ی نیروهای ایرانی با موشک های دوربرد به این مراکز اقتصادی و پالایشگاههای نفتی دچار زیان جدی و فراوان گردد . این است که سعی می کند که این هجوم رابا دقت بالایی به سرانجام رساند. هرچند حاکمیت دجال با مهره های فراوانی که در حاکمیت دست نشانده و نیروهای نظامی در ایران دارد  این مشکل را قبلا حل نموده است . نمونه ی این امر را در سقوط رژیم پهلوی و سقوط صدام مشاهده کردیم که چگونه درست در موعد مقرر فرماندهان رده بالای ارتش در دو کشور به حاکمیت خود خیانت کردند و با تبانی با ژنرالهای امریکایی  پشت حاکمیت خود را خالی کردند و از دخالت ارتش در انقلاب جلوگیری کردند و از کشور خارج شدند . خارج شدن و فرار قرباغی از فرماندهان رده بالای ارتش به دستور ژنرال های امریکایی  و اعلام بی طرفی ارتش به نفع انقلابیون را همه هنوز در خاطر دارند. در این هجوم نیز حاکمیت دجال درست به همین شیوه نیروهای نظامی ارتش و سپاه را فلج  خواهد کرد البته این به معنی عدم واکنش نظامی نخواهد بود چون قبلا بیان کردیم هدف هجوم نیروهای امریکایی با دستور دجال نابودی بدنه ی سپاه و نیروهای مومن به مهدویت در رده ی پایین این نیرو و تحقق اهداف سیاسی و جایگزین کردن یک حاکمیت دست نشانده ی دیگر به جای حاکمیت دست نشانده ی فعلی خواهد بود . با این حال اگر مردم مومن به مهدویت هوشیاری خویش را حفظ کنند و با ایجاد تشکلات مخفیانه و مردمی خود حاکمیت فعلی مزدور دجال در ایران را ساقط کنند و به نهضت سید حسنی بپیوندند. این فرصت را از دجال جهانی می گیرند و زمینه ی ظهور را فراهم می آورند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این روزها  شاهد درگیری های مرزی بین مرزبانان ایرانی و طالبان در مرز این دو کشور  می باشیم که تلفات جانی نیز در بر داشته در این بین گاهی مقامات نظامی ایران و سران طالبان برای یکدبگر خط و نشان می دهند و شاخ و شونه می کشند. علت اصلی این امر ظاهرا اختلاف بر حق آب رودخانه ی هیرمند است که سرجشمه ی آن در افعانستان است . اما این ظاهر امر و فقط بهانه ای برای درگیری دو کشور همسایه و مسلمان می باشد و بوی خوبی از نیات پشت پرده  و توطئه آمیز آن به مشام نمی رسد.در تشریح این امر باید از نقشه و توطئه های دجال جهانی برای ایجاد تنش بیهوده بین دو کشور پرده برداشت . قبلا بیان شد که سیاست دجال جهانی برای این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی کشورهای ایران افعانستان . عراق و سوریه که در روایات مهدویت مناطق قیام و تشکیل حاکمیت مهدوی است ، تضعیف همه جانبه ی این منطقه و کشورهای واقع در ان می باشد. یکی از راههای تضعیف این چند کشور ایجاد حاکمیتهای دست نشانده و دیکتاتور و فاسد ولو با ظاهر جمهوری و مذهبی می باشد . و تمام مهره های ریز و ودرشت حکومتی این چند کشور نیز، مزدور و دست نشانده ی سرویس های جاسوسی دجال جهانی می باشند تا ضمن ویرانی و عقب نگه داشتن این کشورها؛ با این نوکران و مزدوران در مواقعی که دجال لازم می داند بوسیله ی همین مزدوران در راس کار ، این کشورهای مسلمان را به بهانه های مختلف و غیر منطقی وعقلانی به جان هم بیندازد و آنها را با درگیری ها و جنگهای فرسایشی و طولانی از نظر اقتصادی بسیار ضعیف و عقب مانده نگه بدارد. و درگیری حاکمیت ایران و طالبان در افعانستان که هر دو بی شک دست نشانده و مزدور دجال جهانی می باشند در ادامه ی همین سباست شیطانی و جنایتکارانه می باشند . بنابراین وظیفه ی انسانهای نخبه و روشنفکر و متعهد این دو کشور مسلمان است که با روشنگری های سیاسی و فشار به حاکمیتهای دست نشانده از درگیری این دو کشور هر طور شده جلوگیری کنند که در صورت درگیری نظامی بین این دو کشور پیروزی در کار نخواهد بود و دجال مانند جنگ ایران و عراق  با کمک تسلیحاتی و نظامی به هر دو کشور در  موقعیتهای مختلف سعی میکند که طرف پیروزی در این جنگ نباشد و فقط یکی دو دهه دو کشور با درگیری های بیهوده ی نظامی تمام نیروها و منابع انسانی و اقتصادی خویش را در راه اهداف پلید دجال جهانی نابود سازند .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق یکی از  حوادث ناگوار  و فاجعه بار در قرن گذشته بود که ایادی دجال درایران برای فریب مردم نام آن را دفاع مقدس نهادند و آن را وقیحانه نعمت برای ملت نامیدند. اما عملکرد اخوندها در این جنگ آیا مطابق با احکام و آیات قرآن بود ؟ در اینجا باید این امر بررسی شود . در قرآن کریم همواره بر صلح تاکید شده و چنگ و در گیری در مرحله ی آخر و از سر ناچاری به مسلمین توصیه شده بطوری که حتی در  مقابل کفار و مشرکان خداوند به پیامبر ص می فرماید : تا آنها با شما نجنگیده اند شما با آنها نجنگید و اگر آنها با شما صلح کردند شما نیز صلح کنید که صلح بهتر است . حال عملکرد اخوندها در جنگ  مقابل هجوم عراقی ها را خوب تماشا کنید . در ابتدا صدام که مسلما فردی مزدور مانند اخوندها در عراق و دست نشانده ی دجال جهانی بود به ایران حمله ور شد فعلا کار به عوامل و عللل این حمله که یکی از آنها تحریک خود آخوندهای قدرت طلب در ایران بود نداریم چون بارها  مخالفان صدام و شیعیان عراق را تحریک به شورش بر علیه صدام می کردند تا اورا مانند شاه  سرنگون کنند  که یکی از علل تحریک صدام برای حمله به ایران همین بود البته علل دیگری هم از جمله تحریکات آمریکا نیز بود . بهر حال صدام به هشدارهای رییس جمهور  فرهیخته و با سواد و آینده نگر ایران یعنی ابوالحسن بنی صدر که با صراحت گفته بود خودش از حمله ی عراق به ایران قبلا آگاه شده بود توجهی نکرد و به خاک ایران تجاوز کرد . رئیس جمهور منتخب مردم در ایران یعنی بنی صدر  با تمام مشکلات و از هم پاشیدگی ارتش به هر حال آن را سازماندهی کرد و با ابن حمله به مقابله پرداخت و نه تنها حرکت ارتش عراق را متوقف کرد بلکه پیروزی هایی هم به دست آورد و حصر  آبادان را نیز شکست . در این حال صدام که انتظار این مقابله را نداشت از شروع جنگ پشیمان شد و تقاضای صلح را چند ماه بعد از جنگ مطرح کرد رئیس جمهور منتخب یعنی بنی صدر نیز از این تقاضای صلح استقبال کرد و رهبر انقلاب را نیز متقاعد کرد و او نیز صلح را پذیرفت . در این حال اخوندها طبق آیات قرآن که بر صلح تاکید کرده باید صلح را می پذیرفتند ولی آنها به خاطر اینکه مقاصد سیاسی خواستار ادامه ی جنگ برای قبضه کردن قدرت  بودند و با این صلح مخالفت شدید کردند و نزد رهبر انقلاب رفتند و از روند صلح جلوگیری کردند . این یک مورد مخالفت آنها با احکام قرآن.  در قرآن کریم می فرماید: اگر دو گروه از مسلمین باهم درگیر شدند و جنگ را شروع کردند شما دیگر  مسلمانان سعی کنید بین آنها صلح ایجاد کنید تا صلح را دو طرف بپذیرند و اگر یکی از طرفین با این حال صلح را نپذیرفت شما بر علیه آن طرف جنگ  طلب متحد و بسیج شوید و بجنگید تا صلح را قبول کند . ( شگفت انگیز است مثل اینکه این آیه برای جنگ ایران و عراق نازل شده )حالا عملکرد اخوندها را در جنگ  ایران و عراق تماشا کنید . وقتی در آغاز جنگ عراق چند بار تقاضای  صلح کرد و اخوندها قبول نکردند که بار آخر زمانی بود که خرمشهر را ایران آزاد کرد . حاکمیت عربستان که یک  کشور مسلمان محسوب می شد واسطه شد که طبق آیات قرآن بین دو گروه از مسلمین در حال جنگ یعنی ایران و عراق واسطه شود تا با هم صلح کنند ولی اخوندها باز هم قبول نکردند با اینکه ابن بار عربستان متعهد شده بود تمام غرامت جنگ را نیز به ایران بدهد ولی اخوندها باز دست بردار از جنگ نبودند . در این حال عربستان و دیگر کشورهای عربی طبق همین آیه ی قرآن  به صدام کمک کردند و سلاحهای پیشرفته و حتی سرباز در اختیار وی گذاشتند تا با ایران به ناچار جنگ را ادامه دهد و اخوندها را بالاخره مجبور به صلح کنند و همبن کار دا نیز کردند و اخوندها با خواری و ذلت و شکست  در آخر جنگ مجبور  به صلح شدند . حال باید پرسید کدام عملکرد اخوندها در جنگ مطابق آیات و دستورات قرآن در مورد جنگ و صلح بود؟ قضاوت با  شماست.