نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است

کتاب امام مهدی عج در سایر ادیان

 

دانلود کتاب

یکی از  موانع باور مردم به ظهور منجی موعود تحریف و تغییر برخی روایات مهدویت توسط ایادی شیطانی در طول تاریخ می باشد . مثلا در نظر بگیرید که یک روایت صحیح از اهل بیت در مورد ویزگی های ظاهری و بدنی  مهدی موعود این مورد بوده  که اهل بیت می فرمایند: مهدی از نظر قدرت بدنی  مردی قوی بنیه و نیرومند است . خب این یک امر طبیعی می تواند باشد چون اجداد امام زمان هم چون امام علی  ع و پیامبر اسلام در تاریخ معروف است بسیار ورزیده و از نظر بدنی قوی بنیه حتی تا آخر عمر بودند و امام زمان نیز  از نظر ژنتیکی امکان دارد شخصی قوی بنیه و نیرومند باشد. بخصوص که او در زمان ما زندگی می کند و ظاهری جوان دارد و ممکن است چون بسیاری از جوانان از نوجوانی اهل ورزش و فعالیت بدن سازی بوده و چون طبعا شخصی خردمند است برای سلامت و تقویت جسم  خویش از ورزش غافل نیست . حال این روایت صحیح را افراطیون شیعه و یا شیادان دینی به این صورت با اضافه کردن جملاتی تحریف کرده اند که در ادامه ی این روایت صحیح این جملات جعلی و مبالغه آمیز را به آن اضافه کرده اند که بله: مهدی به قدری نیرومند است که اگر با دست تنه ی بزرگترین درخت عالم را بگیرد آن را از ریشه می کند. که این جملات دیگر با هیچ منطقی سازگار نیست و هیچ شخص خردمند و عقل سلیمی آنرا باور نمی کند . این تحریفات نه تنها مقام امام زمان را در حد یک بیل مکانیکی تنزل می دهد بلکه باعث شده که بسیاری از مردم این خرافات را باور نکنند و ایمان خویش را به مهدویت از دست بدهند . برخی تحریفات مانند خرافات چاه جمکران و سرداب سامرا که دیگر آخر خرافات  است و باعث شده حقیقت مهدویت که یک حقیقت مسلم و الهی و وعده ی قطعی خداوند است توسط بسیاری به خصوص دشمنان و   بی دینان به تمسخر گرفته شود و خود همین تمسخر نیز باعث بی ایمانی و عدم باور باور ظهور منجی توسط مردم به خصوص جوانان و قشر دانشگاهی و  تحصیل کرده  شود و این واقعا مایه ی تاسف است که این قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر بجای مسخره کردن چرا کمی به خود زحمت نمی دهند و به مطالعه و تحقیق در کتب روایی دست اول مهدویت بپردازند تا حقیقت امر را دریابند. و عقل و خرد  و باور خویش را به دست شیادان دینی و ایادی شیطانی که باعث تحریف مهدویت شده اند نسپارند؟!!

پرسشی که همواره ذهن اهل ایمان را به خود مشغول داشته در  مورد خدا این بوده که آیا می توان خداوند را با چشم ظاهر دید یاخیر؟ در  این مورد قرآن کریم به صراحت خطاب به حضرت موسی که خود و قومش خواستار دیدن خدا با چشم ظاهر بودند آمده که : لن ترانی...یعنی ( ای موسی) هرگز مرا نخواهی دید. و در عربی  حرف  لن  حرف  نفی ابد است یعنی هیچگاه مرا ( نه در  دنیا و نه در اخرت) نخواهی دید. از سوی دیگر  در برخی آیات قرآن بیان می دارد که مؤمنان در روز قیامت به سوی پروردگارشان نگاه می کنند ( الی ربها ناظره)  با توجه به اینکه خداوند در آیه ی قبلی به حضرت موسی می فرماید : هیچگاه مرا (نه در دنیا و نه در اخرت) نخواهی دید پس مقصود از این آیه که مؤمنان در روز قیامت به سوی خدا نگاه می کنند نیز دیدن ظاهری نیست بلکه این نگاه و دیدن به معنی توجه  به سوی رحمت خداست نه دیدن ظاهری . اصولا باید توجه داشت خدا توانایی نشان دادن خود را به بشر دارد چون خدا بر هرکاری قادر است ولی بشر و ظرفیت وجودی او هیچگاه توان و تحمل دیدن خدا را با چشم ظاهر ندارد چون در داستان دیدن خدا بر  روی کوه  طور  از طرف موسی و یاران او خدا به حصرت موسی فرمود : مرا هیچگاه نخواهی دید ولیکن به کوه نگاه کن اگر کوه با آن عظمت و استواری و بزرگی توان و تحمل دیدن مرا داشت  تو هم می توانی ببینی و وقتی خداوند در لحظه ای بسیار اندک بر کوه تجلی کرد ( خودراآشکارا نشان داد) کوه از شدت آن تجلی از هم پاشید و پاره پاره شد و حضرت موسی بیهوش به سویی افتاد و همراهانش همه یکدفعه مردند. یعنی خدا توانایی نشان دادن خود را به کوه داشت ولی کوه تحمل تجلی اورا نداشت . پس موضوع اینجا عدم توانایی خدا در تجلی خود به بشر نیست مسئله عدم توانایی و ظرفیت  و تحمل بشر برای دیدن خدا با چشم ظاهر است . با این حال خداوند در آیاتی دیگر می فرماید : مؤمنان خدا را ملاقات می کنند . فمن کان یرجوا لقا ربه  فلیعمل عملا صالحا...پس هر کس امید به لقای ( دیدار) الهی دارد پس باید عمل صالح انجام دهد... در اینجا مقصود از لقا یا دیدار نیز لقا یا دیدار ظاهری نیست بلکه دیدار و لقای شهودی خداوند است. دیدار شهودی خدا امکان دارد چون دیدار یا لقای شهودی با دیدار ظاهری با چشم فرق اساسی دارد دیدار یا لقای شهودی دیدار خدا و حس کردن او با قلب و روح است نه چشم ظاهری و این امر  نیز امکان دارد چون روح انسانی پرتوی از روح الهی و دمیده و نفخه ی روح الهی است بنابراین می توان با روح انسان که نفخه ی روح الهی است خداوند را شهود و ملاقات و حس کرد برای همین از امام علی پرسیدند ؟ آیا خدایت را دیده ای ؟ فرمود آری. من خدا نادیده را نمی پرستم. خدا را با چشم ظاهر نمی توان دید ولی با چشم باطنی و با قدرت ایمان می توان اورا دید و حس کرد. و باز پرسیدند خدا را به چه وسیله شناختی و دیدی ؟ فرمود خدا را با خود خدا شناختم و دیدم . مقصود امام این بود که خدا را با روح خودم که نفخه ی روح الهی است شناختم و دیدم . بنابراین اگر  انسانی ایمانش به خدا زیاد شود در هر نماز و ذکری خداوند را با روح خود شهود و حس خواهد کرد. لقای الهی مانند دیدار پسر نابینا ی مادرزاد با پدر خویش است . این کودک درست است از روز اول پدر خویش را با چشم ظاهری ندیده ولی وقتی در آغوش او می نشیند به نوعی اورا حس می کند . این نوع دیدار و لقا بسیار شبیه به دیدار شهودی خداوند می باشد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

دین حق کتابی است که بصورت هر چند مختصر و موجز مشخصات  دین حق یا دین حقیقی الهی و بدور از تحریفات  را برای طالبان حقایق اسلامی بیان می کند . این کتاب بواسطه ی سید حسنی به طالبان حقیقت عرضه می گردد . هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون.   اوست ( خدایی) که رسولش را با هدایت ( مهدی) و دین حق ( دین حقیقی و به دور از خرافات بدعت ها) فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود اگر  چه مشرکین  خوش نداشته باشند.    سلام بر کسی که پیرو  هدایت شود.

 

دانلود کتاب

برخی این بیان امام را که اکنون زمان مناسب قیام نیست را بد برداشت کرده اند و می گویند  پس شما قیام بر  علیه این همه ظلم را جایز نمی دانید و مردم باید به این همه ظلم  راضی باشند و سکوت کنند . در این مورد باید برای رفع ابهام توضیح داد:  این یک برداشت غلط و اشتباه از بیان امام می باشد مقصود  امام این است که اکنون زمان قیام فیزیکی و ریختن به خیابان‌ها و برخورد با نیروهای طاغوتی فرا نرسیده ولی اعتراض بیانی مردم به ظلم موجود و ایجاد  تشکلات پنهان و مستقل از طاغوت برای قیام نهایی و یاری مهدی عج  بسیار نیز لازم و ضروری است و این اعتراضات باعث روشنگری افکار عمومی می شود . پیامبر اسلام در این مورد می فرماید : کلمه ی حق  را در برابر  سلطان یا حاکمیت ستمگر گفتن بزرگترین جهاد است . علت اینکه امام قیام فیزیکی و شورش خیابانی  را فعلا مجاز نمی داند  این است که حاکمیت دجال با نقشه و توطئه های دقیق خودش این شورش های کور را در خیابانها و مجامع عمومی  یا ایجاد می کند و یا  مهندسی و مدیریت می کند تا با این وسیله مجاهدان و مبارزان واقعی از مخفیگاه خود بیرون آیند  و او آنها را با توجه به امکانات وسیع خود شناسایی و دستگیر و   تمام قیامهای واقعی را در آینده عقیم و بدون یاور کند. و به این صورت چون زمان قیام واقعی هنوز  فرا ترسیده امام می خواهد که مبارزان در نقشه ی دجال گرفتار نشوند و جان و نیروهای خود را بیهوده تلف نکنند و این توان و نیرو را برای قیام واقعی و مستقل از دجال و در زمانی   که مناسب است و قیام با حد اقل تلفات و هزینه به پیروزی می رسد نگاه دارند . این قیام هم چون زمانش بسیار نزدیک است امام فرموده اند مردم اندکی دیگر صبر کنند  و جان خویش را در تا زمان مقرر به خطر نیندازند. در قرآن کریم نیز زمان خروج و قیام را زمان خاصی می داند و می فرماید : زمانی که از آسمان صدا و ندایی داده شود ، آن زمان ، زمان خروج است  . و می دانیم در فرهنگ اسلامی و تاریخ اسلام خروج همیشه به معنی قیام است مثلا در تواریخ اسلامی امده: مختار خروج کرد یا ابومسلم خراسانی خروج کرد  یعنی  قیام کردند . در احادیث مهدویت از اهل بیت نیز  در تفسیر این آیه آمده که  مقصود از این صیحه و ندای آسمانی  ندایی است که مهدی را به همراه نام پدرش به مردم معرفی می کند . در حقیقت مهدی عج همانطور که گفتیم بصورت شخصی بسیار گمنام بین مردم زندگی می کند و کسی اورا نمی شناسد و با ندای آسمانی او به مردم بصورت آشکار معرفی می شود و آن زمان است که اکثریت مردم به او ایمان می آورند و او نیز بعد از مدتی اذن و اجازه ی قیام بر علیه حاکمیتهای طاغوتی را در سراسر دنیا صادر می کند . و ابتدا خاورمیانه و بعد سایر نقاط دنیا با قیام از دست حاکمیت های دست نشانده ی دجال رها می شوند و مردم با راهنمایی و روشنگری امام افراد صالح و شایسته از نظر علمی و تخصصی و اخلاقی را در کشور و منطقه ی خود به قدرت می رسانند و مزدوران دجال را شناسایی  و به جزای خویش می رسانند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

مومنی آزاده تعریف می کند؛  یه همکار جاسوسی داشتیم مرتب از من جاسوسی می کرد همون سال بخاطر حق جاسوسی دو  قطعا زمین مرغوب بهش دادند و حتی تونست با این پول حرام بادآورده  یه ماشین هیوندا مدل بالا بخره  ادم کثیفی بود بسیار ضد دین بود  می گفت ۵۰ سال دیگه خبری از هیج دینی نیست بهش گفتم بیا باهات شرط می بندم چند سال دیگه دین اسلام حقیقی تمام دنیا حتی اروپا و لندن پایتخت انگلیس رو  فرا می گیره و الان هم روحرفم هستم  .
جالبه اکثر جاسوس هایی که من اطرافم  در محیط کارمی دیدم  ضد دین بودند  در حالی که این حاکمیت ادعا داره برای پیاده کردن اسلام و ظهور مهدی تشکیل شده پس بگو چرا اکثر نیروهای اطلاعاتی و جاسوسی شما از بین بی دینها و اراذل و اوباش انتخاب می شوند . معلومه که حاکمیت شما دست پخت دجاله چون دجال ضد دین و مهدویته.

 این یکی از پرسش‌هایی است که برخی مطرح می کنند در این مورد باید گفت : خیر به هیچ وجه لزوما همه ی آنها که جزو بدنه و افراد  رده پایین این نیروها هستند آدمهای فاسد و  دشمن امام مهدی عج نیستند بلکه فرماندهان رده بالای آنها در راس حاکمیت مسلما دست نشانده ی دجال و سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی غرب هستند که البته این سرسپردگی خود را از زیر دستان مسلما پنهان می کنند ولی در حقیقت  تمام فرامین آنها و سیاست‌های آنها را در ایران و خاورمیانه به اجرا در  می آورند . دلیل این سخن نیز سخنان چند وقت پیش رئیس  موساد اسرائیل است که در زمان استعفا فاش نمود که من افتخار می کنم که زمانی این پست را ترک می کنم که نفوذی های خودرا تا بالاترین رده های نظامی و حاکمیتی در ایران   بر سر  کار  گذاشته ام . این سخن ریاست موساد برای افراد خبره در مسائل امنیتی و اطلاعاتی خیلی معنا دار و فاجعه بار است .  در حقیقت بدنه و افراد زیر دست سپاه و وزارت اطلاعات به هیج وجه نمی  دانند  که در حقیقت برای دجال جهانی و سیاست‌های او کار می کنند و به اشتباه تصور می کنند که در  خدمت اسلام و حاکمیت اسلامی می باشند بدنه ی سپاه و وزارت اطلاعات در ایران مانند خودروی بی عیب و نقصی است که فرمان آن به دست مزدوران دجال جهانی است و این مزدوران دجال این خودرو را نه برای اهداف خیر و جابه‌جا کردن مسافر به کار می برند بلکه برای زیر کردن مردم آزاده و حق طلب و آدم کشی به کار می برند این است که هر از چندگاهی که تعدادی از فرماندهان  پایین دست این نیروها و یا نیروهای اطلاعاتی آزاده پی به این نقشه های شوم دجال می برند و می خواهند  مخالف این سیاست‌ها عمل کنند بصورت بی‌رحمانه ای با سقوط هواپیما و روش های  مخفی تر دیگر ترور و حذف می شوند . در رده های بالاتر ارتش نیز وضع به همین منوال است بنابراین این نیروهای مخلص و مومن که به آیین پاک اسلام و   معتقد به ظهور مهدی هستند باید خیلی روشنفکر تر و اهل تامل بیشتر باشند و اهل مطالعات تاریخی و مذهبی و سیاسی باشند تا حقایق امور را درست درک کنند و دارای بینش صحیح سیاسی و مذهبی باشند و بدانند که اکنون در چه راهی قدم بر می دارند و در جهت سیاست چه کسانی دارند مال و جان خودرا فدا می کنند ؟ اگر واقعا پیرو امام علی ع هستند که او در این مورد می فرماید : ای کمیل : مومن باید در هر قدمی که در راه دین و خدا بر می دارد نسبت به آن قدم معرفت و شناخت داشته باشد .  مقصود امام این است که اگر انسان در  راه دین بخواهد بدون معرفت و شناخت قدم بر دارد به زودی دچار گمراهی می شود و در راه طاغوت و شیطان قدم بر می دارد . بهتر است این نیروهای مخلص بعد از هدایت و شناخت نقشه های دجال جهانی از راه رفته تا با حال توبه کنند و در راه هدایت و فرامین امام زمان حرکت کنند و در هر پستی که هستند یا استعفا دهند تا در خدمت طاغوت نباشند و یا اگر نیز  مجبور به ادامه ی خدمت باشند ، فقط گوش به فرمان امام زمان باشندو به پیام‌های روشنگرانه ای او توجه کنند و تشکلات مخفی و مستقل از حاکمیت    تشکیل دهند و در  موعد مقرر و قیام فقط به فرمان امام زمان عمل کنند . تا شاید چون شهدای واقعی راه حق عاقبت بخیر  شوند و گذشته ی خودرا پا‌ک و  جبران کنند.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

حتما تا کنون اصطلاح‌های  مخبر و یا سربازگمنام امام زمان و یا اخیرا پرستوهای وزارت اطلاعات را شنیده باشید . در این مورد نیز لازم است افشاگری و روشنگری های لازم صورت گیرد. قبلا در معرفی حاکمیت  دجال جهانی توضیح دادیم  که این حاکمیت تسلط خودرا با سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی گسترده بر جهان اعمال می کند و سران و رهبران رده بالا تا پایین ترین  پستها ی  تمام حاکمیتهای دنیا را از کشورهای کوچک تا ابرقدرتها با اهرم و   کمک این سرویس های جاسوسی تعیین و حفظ می کند و یا بنابه مصالحی چون مهره های شطرنج حدف و تعویض می کند مثلا وزارت اطلاعات ایران و اطلاعات سپاه و نیز استخبارات رژیم سعودی و دیگر کشورها زیر نظر سازمان جاسوسی اسرائیل( موساد) و سازمان جاسوسی روسیه و سازمان جاسوسی آمریکا( سیا)  و خود این سه سازمان جاسوسی زیر نظر سازمان جاسوسی انگلیس ( ام آی سیکس) و خود سازمان جاسوسی انگلیس با یک یا دو واسطه ی دیگر چون باشگاه رم و ...در نهایت برای کمیته ی ۳۰۰ و کمیته ی ۳۰۰ زیر نظر دجال و شیطان فعالیت می کنند. خب با این توصیف مسلم است افرادی که زیر نظر وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه به عنوان مخبر یا به عبارت بهتر جاسوس فعالیت می کنند . با چندین واسطه در  حقیقت برای حاکمیت دجال و یا شیطان فعالیت می کنند و تعارفی در کار نیست . هر چند بسیاری از انها ساده لوحانه خیال می کنند در راه آرمانهای الهی و حاکمیت اسلامی خدمت می کنند. اما برا ی فریب مومنین و افکار عمومی نام خود را سرباز گمنام امام زمان نامیده اند در حالی که در واقع دشمنان اصلی امام زمان همین‌ها می باشند  . حال در بین این جاسوسان جنس مونث و زن ودختر نیز فراوان وجود دارد که گاهی برای ماموریت‌هایی این زنان و دختران  معصوم و ساده لوح را مامور می سازند که با توجه به ظاهر زیبا و جاذبه ی جنسی  که برای جنس مخالف دارند با مخالفان حاکمیت ارتباط نزدیک برقرار کنند و اطلاعات ارزشمندی را از آنها کسب کنند و آنها را اصطلاحا تخلیه ی اطلاعاتی کنند و  به سازمانهای اصطلاحا امنیتی و اطلاعاتی گزارش دهند.به این دختران و خانمها که غالبا از خانواده ی شهدا و بازماندگان آنها  و فرزندان سپاهیان و بسیجیان و جاسوسان انتخاب می شوند . پرستو های وزارت اطلاعات نیز می گویند. کلا تعداد این جاسوسان و پرستو ها در کشور نیز کم نیست و گاهی مثلا در  یک مدرسه یک سوم  کادر معلمان شغل دوم آنها رسما جاسوسی از همکاران دیگر می باشد و بابت این کار حقوق های کلان و نیز امتیازات دیگر می گیرند و معمولا تمام مدیرها و کارمندان رده بالای آموزش و پرورش را از بین این جاسوس‌ها و پرستوها انتخاب می کنند و خود این مدیر ها مامور هستند که بین دانش آموزان کلاس تعدادی جاسوس تعیین کنند تا از معلمان و هم کلاسی های خود نیز جاسوسی کنند . این نمونه ای از کار این جاسوسان و یا اصطلاحا سربازان گمنام امام زمان می باشد . این روند  در تمام ادارات و شرکتها و انجمن ها و حتی کوچه و بازار و هر محله و مسجد به همین صورت وجود دارد . مثلا یک روستای کوچک را در نظر بگیرید در چهارگوشه ی  ان چند خانواده ی جاسوس از کل روستا و مردم آن جاسوسی می کنند  در شهرها و محلات شهر نیز وضع به همین منوال است .و همه ی مردم به نوعی تحت کنترل و رصد نیروهای اطلاعاتی دجال می باشند . در زمینه ی رسانه ها و وسایل ارتباطی نیز این روند به  شدت اعمال می شود و از طریق مخابرات که زیر نظر مستقیم اطلاعات سپاه می باشد تمام مکالمات مردم بر خلاف نص صریح قانون اساسی شنود و رصد می شود و اصولا ما چیزی تحت عنوان رعایت حریم شخصی در ایران و تمام دنیا نداریم وسایل پیشرفته ی شنود را نیز دجال جهانی در اختیار تمام حاکمیتهای دست نشانده در  دنیا قرار می دهد . کارتهای ملی اشخاص بیشتر برای کنترل افراد جامعه است و در آن چیپ و تراشه برای شناسایی و رصد موفعیت مکانی افراد در  هر جا قرار می دهند . این کارت‌ها اصولا در خارح از کشور توسط کمپانی های دجال جهانی تولید و در  اختیار حاکمیتهای دست نشانده در کشور برای کنترل افراد قرار می گیرند . خود گوشی همراه هر شخصی حتی اگر خاموش باشد باوجود تراشه های مخصوص در آنها قابل ردیابی و شناسایی توسط سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی هستند . خلاصه دجال جهانی تمام مردم دنیا را از هراس قیام جهانی به نوعی با وسایل پیشرفته تحت کنترل و رصد خویش قرار می دهد . انسان به یاد فرعون زمان حضرت موسی می افتد که قابله ها را در تمام خانواده های بنی اسرائیل قرار داد تا زنان آنها را معاینه کنند و در صورت بارداری کودک او را بکشند تا منجی بنی اسرائیل یا موسی ع به دنیا نیاید ولی در آخر خواست خدا آن بود که حضرت موسی یا دشمن خود  را در دامان خود پرورش داد و بزرگ کرد و این قدرت پروردگار را می رساند  که بر هر کاری قادر است .


دجال جهانی نیز با اینکارها نخواهد توانست  مانع ظهور و قیام منجی در جهان شود.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

موضوعی که لازم است در اینجا در مورد آن بحث و روشنگری شود جایگاه مداحان و مداحی در اسلام می باشد . معنی لغوی مدح یعنی ستایش از کسی یا چیزی می باشد . که مترادف با حمد از کسی یا چیزی نبز می باشد . پرسش اینجاست که آیا مداحی و ستایش از کسی یا چیزی در اسلام جایگاهی دارد یا خیر  ؟ در قرآن کریم به صراحت در اولین کلمه ی سوره ی حمد  تکلیف را برای انسان‌ها مشخص می کند و می فرماید : حمد و ستایش فقط مخصوص خدای جهانیان است .  معنی این آیه آن است که چون تمام زیبایی ها ؛ فضایل ، امتیازات و استعدادهای بشر و هر موجودی از خود او نیست بلکه یک عطیه ی خداوندی است پس هر ستایش و حمد و تمجیدی از کسی یا چیزی می شود در حقیقت ستایش از خود  آن چیز یا کس نیست بلکه ستایش و حمد از خدایی است که آن زیبایی و استعداد   و امتیاز را به آن موجود ارزانی داشته پس به واقع حمدی در  دنیا صورت نمی گیرد مگر اینکه این حمد و ستایش به خداوند بر می  گردد . پس مطلق حمد فقط برای خداست و بس . مثلا شما در نظر بگیرید که زیبایی یک گل و عطر بویش و استعداد یک دانشمند نابغه و زیبایی یک زیبا رو و...همه از خود  آنها نیستند بلکه به خالق آنها بر می گردد پس  اگر قرار است از کسی و یا چیزی هم ستایش و تمجید گردد ابتدای سخن باید ستایش خداوند مطرح گردد و تذکر داده شود و بعد از  آن شخص یا چیز ستایش صورت بگیرد و از وی تمجید گردد. برای همین در سنت اسلامی و از صدر اسلام بزرگان دین و مومنین و دانشمندان اسلامی هرگاه می خواستند سخن و یا کتاب خویش را آغاز  کنند  . ابتدا به ستایش و حمد خدا می پرداختند و بعد سخن و کتاب خویش را شروع می کردند. به خطبه های نهج البلاغه و یا مثلا گلستان و بوستان سعدی توجه کنید ولی مشکل اینجاست که در عصر حاضر مدح غیر خدا، حال مدح قدیسان و بزرگان دین باشد یا حتی شخصیت‌های  برجسته ی کنونی به صورت بک شغل نان و آبدار  برای برخی منافقان و فرصت طلبان درآمده بطوری که عده ی بسیاری مومن ساده لوح را در مساجد و   حسینیه ها  و مهدیه ها جمع می کنند و با صدای ناهنجار و نعره گونه ( یا شیهه گونه) و بدور از رعایت اصول موسیقی دلنشین به مداحی غلو آمیز و افراطی و شرک آمیز از بزرگان دین می پردازند و تقریبا تمام صفات الهی را به آنها نسبت می دهند و بعد هم در ادامه حالی  به رهبر و سران حکومتی هم می دهند و مداحی  و  یا به عبارت بهتر چاپلوسی را در قبال آنها به نهایت درجه ی ابتذال می رسانند و جالب است در آن مجلس شیطانی برخلاف کلام خدا از اول تا آخر مجلس خبری از حمد و ستایش الهی نیست . بعد هم به  همین مداحان هرزه گوی پریشان حال که  فیلم‌های مفاسد اخلاقی آنها با هرزه گان هر روز در اینترنت پخش می شود مبالغ میلیاردی نیز می دهند . و چون در ضمن مداحی از غیر خدا در  وسط یا پایان مجلس سبیل سران حکومتی را نیز با چاپلوسی چرب می کنند حاکمیت طاغوت نیز با وجود بی سوادی و بی لیاقتی آنها، پست های بالای کشور را با حقوقهای کلان به این این ایادی شیطان می دهد . این واقعا فاجعه بار  برای یک کشور و مردم آن نیست ؟  البته این سخن به معنای آن نیست که هراز چندگاهی مجلس بزرگداشت و تجلیلی از بزرگان علم و دین و هنر با رعایت نزاکت و آداب و متانت برگزار نشود چون اینگونه مجالس اگر برای تجلیل و تشکر از آن بزرگان بخاطر تلاش‌ها و خدمات علمی و هنری آنها باشد نه تنها موردی ندارد بلکه برای ایجاد انگیزه برای دیگر هنرمندان و دانشمندان واقعی لازم نیز هست .هر چند در این گونه مجالس نیز باید آداب تعادل رعایت شود و تلاش‌ها و خدمات آن شخص نقادانه مورد  بررسی نیز قرار گیرد و مجلس تبدیل به مجلس مداحی و چاپلوسی نشود بلکه سخنان منصفانه در این مورد بیان شود.

یکی از انتقادهایی را که به زندگانی و سنت پیامبر اسلام ص مطرح می کنند ازدواج او با عایشه ی کم سن و سال بعد از رحلت خدیجه س می باشد . بخصوص دشمنان و کینه توزان به اسلام و پیامبر اسلام بر این مسئله زیاد مانور می دهند و ازآن بصورت غیر  منصفانه  به تجاوز مردی پنجاه ساله به اجبار به دختر بچه ای  ۹ ساله تعبیر می کنند . برای روشنگری در این مورد و برای جلوگیری از سواستفاده ی  دشمنان اسلام بهتر است در این مورد توضیحات لازم داده شود مسلم است که یک انسان خردمند هیچ خبری را بدون تامل و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص زمان و مکان وقوع آن امر نباید بپذیرد.  در این مورد نیز باید شرایط  خاص زمان و مکان این ازدواج  بررسی شود . در ازدواج  پیامبر با عایشه آن هم در سن کم نباید تردید  کرد چون خبر آن متواتر است و مورخان آن را بارها نقل کرده اند ولی باید شرایط خاص زمانی و مکانی و آداب و رسوم خاص آن روز جامعه ی عرب در مکه را نیز  در این  ازدواج هم باید در نظر گرفته شود . اولا  از بررسی زندگی پیامبر اسلام مشخص می شود که وی برخلاف آنچه دشمنان درباره ی وی می گویند  مردی هوس باز و تابع هوا و هوس و عیاش اصلا نبوده جدا از اینکه در قرآن به صراحت می فرماید : محمد ص از  روی هوی و هوس سخن نمی گوید ، خود زندگانی وی نیز  گواه این حقیقت است که تقوی و خویشتن داری وی واقعا در در تمام تاریخ بشریت نظیر نداشته.  و یک دلیل آشکار آن نیز آن است که همه ی جوانان حتی در زمان ما دوست دارند که اولین  شریک  زندگانی آنها جوانتر از خود آنها باشد و معمولا تمام مردان دختران کم سن و سال را ترجیح می دهند ولی برخلاف رویه و  روال  معمول  تمام جوانان ،  پیامبر اسلام  چنان مرد خویشتن دار و مسلطی بر نفس خویش بود  که این ملاک را برای اولین شریک زندگی خویش در نظر نگرفت و بر خلاف هوی و هوس خود ملاک تقوی و دیانت و پاکی و فضایل اخلاقی را در نظر گرفت و در  سن ۲۵ سالگی با خدیجه که ۱۵ سال از او سن بیشتری  داشت ازدواج کرد ، در حالی که خدیجه  قبل از او دوبار نیز ازدواج کرده بود و از شوهران قبلی حتی صاحب فرزند شده بود . حال باید پرسید؟ کدام یک از جوانان امروز حاضر است پا بر هوی و هوس خویش بگذارد و با زنی با سن بیشتر از خودش به عنوان اولین شریک زندگی ازدواج کند ؟  و بعد هم در خفا به او خیانت نکند . ممکن است برخی بگویند خب الان هم برخی جوانان فقیر با برخی زنان سن بالا  بخاطر ثروتشان ازدواج می کنند . در این مورد باید گفت اولا بیشتر آنها ازدواج رسمی نمی کنند و معمولا پول کلانی از یک زن میانسال ثروتمند می گیرند  و مدتی با وی  رابطه و ازدواج ظاهری و موقت دارند و بعد هم زود جدا می شوند و یا حتی فقط رابطه دارند و ازدواج ظاهری هم نمی کنند  و در ثانی در این مدت تعهدی نیز به آن زن ندارند و همزمان با چندین زن و دختر دیگر رابطه دارند . ولی پیامبر  اسلام با اینکه بسیار جوانتر از خدیجه بود ازدو اج رسمی با او کرد و در  ضمن به گواهی تاریخ و هم عصران مردی کاملا خویشتن دار بعد از ازدواج بود و تا آخر عمر با خدیجه حتی در خفا به او خیانت نکرد و به او نیز حتی پعد از مرگ عشق می ورزید و از او به نیکی  یاد می کرد. واقعیت این بود که خدیجه جدا از ثروتمند بودن زنی بسیار عفیف و پاکدامن و با فضیلت و پرهیزگار بود و بخاطر همین فضایل، پیامبر خواستگاری اورا پذیرفت ( چون ظاهرا در تاریخ آمده  ابتدا خدیجه خواستار ازدواج با پیامبر ص بود) و با رضایت با وی ازدواج کرد. پس خود این ازدواج و شرایط ان ثابت می کند که پیامبر اسلام ص برخلاف آنچه دشمنان به وی تهمت می زنند مردی هوس باز و  تابع هوی و هوس نبود و به عکس مردی کاملا خویشتن دار و مسلط بر نفس خویش در این مورد بوده.  پس ازدواج او با عایشه بعد از رحلت خدیجه نیز باید علت خاص  و دیگری غیر از هوی و هوس و غریزه ی شهوانی باشد و تابع شرایط خاصی باشد . در توضیح این ازدواج باید گفت اولا ازدواج در سن کم برای دختران و حتی گاهی پسران در  جامعه ی آن زمان عرب با آداب و رسوم خاص کاملا رایج و یک عرف و امر معمولی بوده و مسلما پیامبر اسلام نیز نمی  توانسته خارج از عرف آن زمان عمل کند . دوم آنکه ازدواج پیامبر با عایشه در آن سن بنا‌ بر رعایت حال عایشه از طرف پیامبر بوده چون قرار بر این بوده که ابوبکر پدر عایشه اورا به عقد یک مرد بزرگسال و مشرک که ظاهرا پایبندی چندانی به موازین اخلاقی و الهی نداشته در بیاورد و چون ابوبکر  مسلمان شده بود امکان داشت شوهر عایشه رفتار چندان خوبی با عایشه بخاطر  مسلمان شدن پدرش از آن به بعد نداشته باشد ازیک جهت پیامبر صلاح را در آن دید که عایشه را از پدر خواستگاری کند تا عایشه لااقل اگر هم ازدواج می کند با شخص با ایمان و پایبند به مسائل اخلاقی ازدواج کند و رفتار خوبی بعد از ازدواج با وی شود .

سوم آنکه عایشه مسلما با رضایت کامل با پیامبر ازدواج کرد چون خود پیامبر به یاران خود می فرمود برای ازدواج دخترتان با کسی رضایت خود دختر شرط ازدواج می باشد پس مسلم است عایشه نیز به این ازدواج کاملا رضایت داشته وگرنه خود پیامبر هرگز با او ازدواج نمی کرد . چهارم مسئله ی ایمان و بی ایمانی در اسلام است در قرآن به صراحت می فرماید: که زنان مسلمان نباید با مردان کافر یا مشرک ازدواج کنند ، خب مسلما پیامبر با ازدواج با عایشه می خواست او با شخص مشرکی ازدواج نکند . پس ازدواج پیامبر اسلام  با عایشه با توجه به شرایط خاص زمان و مکان و اموری خاص بود و جالب است با آنکه پیامبر و عایشه هر دو از نظر بدنی سالم بودند   پیامبر از  ازدواج با عایشه  نیز صاحب فرزندی تا آخر عمر  نشد و این ازدواج   یک مورد کاملا  استثنایی بود و نباید برخی از افراد بوالهوس با این بهانه که بله ازدواج با دختر کم سن و سال سنت پیامبر اسلام نیز  بود ، به این نوع ازدواجها بپردارند چون شرایط این زمان با زمان گذشته کاملا فرق دارد و این نوع ازدواج اصلا در این زمان برای بقیه توصیه نمی شود . و بهتر است دختران سن کودکی  و نوجوانی را پشت سر بگذارند و از نظر بدنی رشد لازم را داشته باشند تا آمادگی لازم برای بارداری را داشته باشند.