نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیطان» ثبت شده است

یکی از عوامل گمراهی مومنین بخصوص مومنین ساده لوح و قشری ظواهر گول زننده  می باشند. شیطان در آغاز آفرینش به خدا اعلام کرد که من زشتی ها را برای بنی آدم خوب جلوه می دهم و می دانیم یکی از مشخصات دجال نیز همین است چون دجال نیز در نهایت و از بالای هرم از ابلیس پیروی می کند. واما گول زندن مومنین باظواهر  زیبا و خوب از مشخصات منافقان نیز می باشد . خداوند در مورد این صفت منافقین می فرماید : آنها می گویند ما مصلحان هستیم در حالی که در عمل   مفسدانند.  و یا در آیه ای دیگر می فرماید: و کسانی هستند که سخنان زیبا می گویند  و خدا را بر آنچه می گویند گواه می دانند در حالی که دشمن ترین مردم به خدا  و رسول و مومنین می باشند. این ظواهر گول زننده ی منافقان بصورت کلامی می باشد واما بخصوص در عصر ما منافقان از ظواهر گول زننده ای مانند گذاشتن ریش و پشم و بر سر گذاشتن و پوشیدن عمامه و عبا و گرفتن تسبیح و داغ کردن پیشانی با قاشق داغ و سایر ظواهر گول زننده برای نشان دادن دیانت خود و فریب مومنین استفاده می کنند . برخی نیز   با گذاشتن عمامه ی سیاه بر سر خودرا سید و ازاولاد پیامبر می دانند که بسیاری از آنها جعلی می باشند و علامت جعلی بودن سیادت آنها نیز  این است که در تاریخ ثابت شده در واقعه ی کربلا فقط امام سجاد از اولاد امام حسین ع و   حسن مثنی از فرزندان امام حسن زنده باقی ماندند و مگر از نسل این دو نفر چند  نفر می  تواند اکنون فرزند باقی مانده باشد که این همه افراد شاهد هستیم که ادعای سیادت می کنند   مشخص است که بسیاری از آنها شیاد هستند و ربطی به ذریه و خاندان پیامبر ندارند . در ثانی همین گذاشتن عمامه ی سیاه و یا سبز بر سر نیز به نشانه ی سید و اولاد پیامبر بودن خود نوعی ظاهر سازی برای فریب مؤمنان است و اشکال دارد هر کسی که واقعا نیز سید و از ذریه ی پیامبر است برای وی سیادت یک امر شخصی است و ربطی به دیگر مردم ندارد   مشخص است نشان دادن آن به مردم برای سو استفاده و کسب احترام کاذب و برخی موارد  سواستفاده ی مالی و گرفتن خمس  و وجوهات دیگر از مردم می باشد . به هر حال اینها همه ظواهر گول زننده می باشند که مومنین را فریب می دهند .  چه بسیار شیادانی که با نشان دادن همین ظواهر گول زننده به مردم به مومنین بسیاری ضربات و زیانهای مالی و ناموسی و حیثیتی  بسیاری  وارد کرده اند چون مومنین به آنها اعتماد کردند و اموال و ناموس خود را برای کاری در  اختیار آنها گذاشتند و آنها نیز وقیحانه خیانت کردند و همین مومنین نیز بخاطر این خیانت ها به کلی بی ایمان و دین گریز شدند. در دوران ما خیانتهایی که این بسیاری از آخوندهای شیاد با ظاهر اسلامی  با ملت و   کشور خود کردند و حتی با دشمنان اسلام و بیگانگان بر علیه ملت و منافع ملی و مسلمین زد و بند کردند. و غارت بیت المال توسط آنها به بهانه های دینی باعث شده بسیاری از مومنین ساده دل ایمان خویش را از دست بدهند و نه تنها دین زده و دین گریز شوند بلکه حتی ضد دین شوند . اینها در حقیقت همان ایادی و دوستان شیطان هستند که از ظواهر گول زننده برای فریب  مؤمنان استفاده کردند. پس بهتر است مؤمنان اصلا به این ظواهر گول زننده ی شیطان صفتان توجهی نکنند و بیشتر به عملکرد انسانی و اخلاقی و اسلامی افراد توجه کنند نه این ظواهر گول زننده.    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از صفات بسیار زشت و مذموم  یک انسان روحیه ی نژاد پرستی  است . آین روحیه ناشی از  خود برتر بینی و غرور و تکبر است که بدترین صفت آدمی  است و از صفات مخصوص به شیطان نیز می باشد . می دانیم ابلیس یا شیطان بخاطر داشتن همین صفت غرور و تکبر  و به تبع آن روحیه ی نزاد پرستی  از درگاه الهی برای همیشه رانده شد و به خداوند گفت : نژاد من از آتش و نژاد آدم از خاک است و من برای آدم خاکی سجده و تواضع نمی کنم و خداوند نیز اورا فقط بخاطر همین صفت تکبر و نژادپرستی از درگاه خویش برای همیشه راند البته علت اینکه خداوند اورا نبخشید یک علت اساسی نیز دارد و آن نیز  آن است که صفت تکبر فقط مخصوص ذات باری تعالی است و تنها برازنده ی اوست. چون فضایل تمام موجودات به او بر می گردد و حمدو ستایش مخصوص  اوست بنابراین این صفت نیز مخصوص به خود اوست ولی موجودات دیگر چون شیطان و انسان چیزی از  خود ندارند که لایق تکبر باشند بنابراین تکبر برای آنها یک رذیلت اخلاقی از نظر خدا به شمار می آید    و چون این صفت مخصوص خداست اجازه نمی دهد احدی در این صفت با او شریک شود و هرکسی تکبر بورزد در حقیقت دچار شرک شده و خدا نیز در  قرآن فرموده که هرگناهی را می بخشد مگر شرک به اورا . پس شیطان در حقیقت با تکبر خود دچار شرک به خدا شد که گناهی نابخشودنی از نظر خداست . با این توصیف کسانی که دارای روحیه نژادپرستی و تکبر هستند دارای یک صفت شیطانی هستند و اگر بخواهی بدانی یک نفر تا چه میزان انسان ناسالم و شیطان صفتی است اورا خوب امتحان کن ببین تا چه میزان نژاد پرست و متکبر می باشد . حتی این روحیه را در صدر اسلام در تیره های مشهور قریش هم می توان دید مثلا تیره ی بنی امیه از قریش چون بسیار شیطان صفت  و مشرک بودند بسیار  نیز نژد پرست بودند و رفتار بسیار غیر انسانی نیز با اقوام غیر عرب داشتند ولی پیامبر و اهل بیت او چون از این صفت رذیله یعنی تکبر و نژادپرستی به کلی دور  بودند رفتار بسیار انسانی و منصفانه ای با تمام اقوام داشتند و فرقی بین آنها قائل نمی شدند بطوریکه امام علی ع بارها  بخاطر اینکه بین نژادهای مختلف چون عرب و عجم و ...فرق نمی گذاشت و بین آنها با عدالت رفتار می کرد توسط اشراف نژاد پرست عرب مورد سرزنش و شماتت قرار می گرفت بطوری که یکی از علت‌های اصلی دشمنی طوایف مختلف عرب با امام علی و خاندان او  و تنها گذاشتن آنها در مقابل معاویه و دیگر دشمنان همین روحیه ی غیر نژادی و عادلانه ی امام علی با اقوام مختلف بود. به هر حال با کمال تاسف باید گفت  روحیه نژادی اکنون در کشورهای  خاورمیانه  دوباره به اوج خود رسیده و تقریبا تمام اقوام این منطقه بخاطر روحیه ی نژادپرستانه با هم دشمنی می کنند از عرب و عجم گرفته تا ترک  و  فارس و یا ایرانی با افعان با هم خصومت شدی نژادی دارند که این امر گفتیم یک روحیه ی شیطانی است و درست مخالف تعلیم حیات بخس اسلام می باشد که تاکید دارد نژادها را خدا برای شناسایی  از هم دسته بندی کرد و نه فخر فروشی به هم و گرامی ترین آنها نزد خدا پرهیزگاران آنهاست. البته دامن زدن به این روحیه در منطقه مسلما کار ایادی شیطان و استعمار بوده و هست که قصد اختلاف بین صفوف مسلمین را دارند. تعصب نژادی بخصوص در کشور ما ایران تا به حدی به مرحله ی فاجعه باری  رسیده که حتی در شهرهای  مختلف این روحیه شدید است و اگر کسی کار و مشکلی داشته باشد که باید در شهر غیر بومی خود حل شود اگر مردم آن شهر غیر بومی بفهمند از شهر آنها نیستی امکان ندارد با تو همکاری کنند و حتی کارشکنی نیز می کنند . این برخورد نژادی در برابر اتباع کشورهای همسایه نیز  بسیار اسف بار است و بارها دیده شده که در کشور با اتباع مهاجر و جنگ زده ی افعانستان و دیگر کشورهای همسایه به خاطر روحیه ی نژادپرستانه که ریشه در جهالت دارد برخوردهای تبعیض آمیز و بسیار زشت و غیر  انسانی صورت می گیرد  که انسان  از دیدن و شنیدن این برخوردهای زشت از آدمیت خود شرمنده می شود که چنین همجنس هایی دارد. به هر حال این  روحیه در اتحاد دنیای اسلام بسیار می تواند مشکل ساز باشد و همچنین در امر ظهور و قیام مهدی عج . بخاطر اینکه چه بسا مثلا خراسانی  حقیقی شخصی باشد که نه از خراسان ایران بلکا مثلا از افعانستان ظهور و قیام کند چون افغانستان در قدیم جزو خراسان بزرگ بوده  است و بعید نیست ظهور و قیام او از این ناحیه و یا تاجکستان باشد . در این صورت اگر همچنان این روحیه ی نژادپرستانه در مردم ایران قوی باشد ممکن است بسیاری صرفا بخاطر اصالت افغانی  خراسانی  اورا تایید و یاری نکنند چون انتظار دارند که خراسانی فقط از ایران ظهور و قیام کند .

درست همانند یهودیان مدینه که بخاطر روحیه ی نژاد پرستانه انتطار داشتند پیامبر آخرین از نژاد یهودیان باشد و چون دیدند برخلاف انتطار این پیامبر از نوادگان حصرت اسماعیل و اعراب ظهور کرد از روز تعصب نژادی به وی ایمان نیاوردند با آنکه  از روی نشانه ها می دانستند که به راستی او پیامبر آخرین می باشد. همین روند ممکن است در ظهور یاوران مهدی مثل خراسانی نیز برای امتحان شیعیان در ایران تکرار شود  و اگر شیعیان بخواهند به جای اینکه پیروی از حق و حقیقت با این امر با  روحیه ی نژادپرستانه برخورد کنند مانند یهودیان مدینه زمان پیامبر اسلام ص در امتحان الهی مردود می شوند و در صف  دشمنان مهدی و یاران او قرار بگیرند  و در دنیا و آخرت زیانکار شوند.. حتی ممکن این این روحیه ی نژادپرستانه در مورد ظهور خود مهدی موعود عج برای اعراب همسایه نیز مشکل ساز باشد و بر خلاف انتطار اعراب، مهدی موعود عج از نوادگان امام حسن مجتبی ع باشد که نه در کشورهای عربی بلکه در ایران به دنیا بیاید و ظهور کند . و زبان اونیز فارسی باشد . در این صورت قبول این امر برای متعصبان عرب بسیار دشوار خواهد بود. همچنان که در روایات امام باقر و امام صادق ع تصریح شده که مهدی عج با امر جدید و کتاب جدید  و قضاوت جدید ظهور می کند که قبول این امر بر اعراب بسیار دشوار است .

یکی از سیاست‌های شیطنت آمیز دجال یا نظام سلطه ی جهانی به خصوص در منطقه ی  حساس خاورمیانه که قبلا ثابت کردیم قیام مهدی موعود عج از قلب این منطقه آغاز می شود . سیاست و نقشه ی موازی سازی برای جریانات و نهضت ها و  قیامهای مقارن و نزدیک ظهور برای فریب مؤمنان  و منتظران می باشد. به این ترتیب که قبلا بیان کردیم دجال با کمک نخبگان و محققان  تاریخ ادیان که در استخدام دارد کاملا بر روایات مهدویت و آخر زمانی اهل بیت و پیامبر اسلام تسلط دارد و در تحقق آنها نیز  شک ندارد و شناخت دجال از شخصیت مهدی عج و قیام او از بسیاری از مؤمنان و منتظران عامی که اهل مطالعه نیستید بهتر و بیشتر است . در حقیقت آنها مهدی موعود حقیقی را خیلی خوب می شناسند اما نه به عنوان یک شخصیت مثبت و در جهت منافع خود بلکه اورا یک شخص ویرانگر و منفی برای منافع و امیال دنیایی خود می دانند پس مسلم است که با او و ظهورش دشمنی می کنند.. خب با این توصیف نقشه های بسیاری نیز در اتاقهای  فکر تو در توی خویش برای مقابله با او و قیامش طراحی می کنند . یکی ازین نقشه ها و سیاستها نقشه ی موازی سازی برای جریان و قیامهای مقارن ظهور است . مثلا چون در متون روایی خوانده آند  که مهدی عج از ایران و خراسان ایران نهضت خودرا آغاز می کند  و این ایرانیان و خراسانیان هستند که در ابتدا زمینه ی ظهور و حاکمیت اورا فراهم می آورند سعی می کنند در تعیین حاکمیت این منطقه و به خصوص ایران همواره در صد سال گذشته دخالت مستقیم و غیر  مستعین کنند و همواره حاکمیتی در این منطقه به وجود بیاورند که کاملا وابسته به دجال یا نظام سلطه ی جهانی باشد . کافی است که به تحولات سیاسی ایران در صد سال گذشته توجه کنید که چه میزان انقلابات و کودتا و جنگها در این کشور رخ داده و مرتبا حاکمیتها با دخالت بیگانگان بر سر کار می آیند و بعد با دخالت همان بیگانگان سقوط می کنند . به  روند به قدرت رسیدن رضا شاه و انحراف مشروطه با دیکتاتوری او نیز برکناری او با اشغال ایران و دخالت متفقین و روی کار آوردن فرزندش و کودتا بر علیه مصدق و انقلاب ۵۷ و حوادث ناگوار بعد از آن  با دقت و تامل توجه کنید که همواره دستهای پنهان و آشکار دجال و نظام سلطه را در این تحولات  مشاهده می کنید . این تحولات نشانگر آن است که دجال یا نظام سلطه با آسانی دست از سر این منطقه بر نمی دارد جون کاملا اهداف  آخر زمانی دارد . ویژگی تمامی حاکمیت های ایران در صد سال گذشته تا کنون این بوده که این حاکمیتها فارغ از اینکه افراد رده بالای آنها چکمه پوش و کراواتی یا عمامه به سر و نعلی به پا بوده اند این است که همه با دخالت دجال یا نظام سلطه به قدرت رسیده اند و بعد از مدتی نیز تاریخ مصرف آنها تمام شده و توسط دخالت همین نظام سلطه سقوط کرده اند و هیچگاه به مردم این کشور اجازه نداده اند که خود نمایندگان مستقل و واقعی خودرا به قدرت برسانند و اگر هم برای مدتی کوتاه این ملت توانسته برای دو سه سال نمایندگان واقعی و مستقل و متعهد خودرا چون  مرحوم دکتر مصدق و شهید دکتر فاطمی یا  برخی آزادمردان  مستقل و روشن اندیش بعد از انقلاب ۵۷ را به قدرت برساند  زود سرویس های جاسوسی دجال البته با واسطه ی مزدوران داخلی و با نام آنها این شخصیت‌ها را یا ترور و یا خانه نشین و آواره ی خارج نشین کرده اند و بلافاصله مزدوران وابسته به خودرا حاکم ساخته اند و به ابقای  حاکمیت آنها نیز کمک کرده اند. بیهوده نیست که امام علی ع در ۱۴۰۰ سال پیش این دست نشانده بودن حاکمیت های این منطقه را توسط دجال غرب پیش بینی کرده بود و فرموده بود: در شرق آتشی افروخته می کنند و به جان جامعه ی اسلامی می اندازند و این آتش (فتنه) از خود شرق نیست بلکه از غرب است . پس  تقریبا بیشتر بدبختی های مردم ایران و چند کشور همسایه چون افعانستان و عراق و سوریه و لبنان حقیقتا از خود مردم نیست بلکه کاملا نتیجه ی توطئه ی دجال و سیاست‌های او در این منطقه است .  گفتیم که یکی از سیاست‌های دجال در تقابل با ظهور و حاکمیت مهدی موعود سیاست موازی سازی برای جریان‌ها و قیامهای مقارن ظهور است مثلا در در ایران حاکمیتی مشابه زمینه سازان ظهور ولی کاملا دست نشانده ی دجال غرب به وجود  می آورند و البته سعی می کنند رهبر رده اول آن نیز اصالتی خراسانی داشته باشد تا  بتواند آن را بجای خراسانی واقعی به مردم قالب کند و مردم اورا باور کنند  (چون در روایات مهدویت آمده  کا خراسانی واقعی اصالتا اهل خراسان است) هر چند مجبور شوند قائم مقام رهبر گذشته را که اصالتی اصفهانی دارد با نقشه ی از پیش تعیین شده و پاپوش و تهمت از صحنه ی قدرت حدف کند.

در افعانستان که قبلا جزو خراسان قدیم ایران بوده  و احتمال زمینه سازی  برای حاکمیت مهدی زیاد است دجال به صورت وحشیانه تری عمل می کند و مرتبا هر چند سال با کودتا و ترور حاکمیت های وابسته به خود  و ضعیف به وجود می آورد و یا مستقیما توسط قدرتهای بزرگ وابسته به خود حمله ی نظامی می کند تا مردم این کشور را به فلاکت بکشاند و از به وجود آمدن یک نهضت نیرومند زمینه سازی برای ظهور مهدی در این منطقه جلوگیری کند ابتدا گروهک های تکفیری چون طالبان به وجود می آورد و آنها را تجهیز می کند تا حاکمیت را به طور موقت به دست گیرند بعد به بهانه ای به آنها هجوم نطامی می کند ولی البته مخصوصا آنها را ازبین نمی برد و برای مواقع ضروری در آب و نمک  نگه می دارد و حاکمیت دست نشانده ی موقت روی کار می آورد و بعد در ادامه ی همین سیاست دوباره با طالبان پنهانی زد و بند و تبانی می کند و پشت حاکمیت دست نشانده را خالی می کند و دوباره طالبان را به قدرت می رساند و خلاصه همیشه این بازی موش و گربه و بی ثباتی سیاسی را در افعانستان ادامه می دهد تا نهضت زمینه سازی برای قیام و حاکمیت مهدی ازین منطقه نیز آغاز نشود . الیته دجال در عراق و یمن و سوریه نیز که جزو حوزه ی تحرکات و استقرار لشکر مهدی عج در روایات اخرزمانی است  نیز همین سیاست بی ثباتی سیاسی و ناامنی و جنگ و کشتار و اختلافات داخلی را اجرا می کند و ادامه می دهد و نتیجه این فاجعه هایی است که الان چندین دهه است در این مناطق شاهد آن می باشیم.  که البته جریانات انحرافی موازی هم چون حرکت احمد الحسن بصری  را که شاهد آن هستیم برای انحراف قیام یمانی حقیقی در یمن، ایجاد می کند و برای قدرت گرفتن آن هزینه های بسیاری می کند. به هر حال اگر مجاهدان و منتظران واقعی در این چند کشور مصیبت دیده از توطئه های دجال و ازین نقشه ها باخبر شوند بهتر می توانند به مقابله با آن بپردازند و شروع به ایجاد تشکیلات مستقل برای قیام در برابر آن و زمینه سازی برای ظهور و حاکمیت مهدی عج کنند. به امید آن روز

چرا طاغوتیان زمان از تطبیق کردن روایات مهدویت بر حوادث شخصیت های حاضر هراس دارند و مردم را از آن نهی می کنند؟ معمولا یکی از موارد انحرافی که در حاضر در مورد مهدویت از سوی طاغوت زمان و پیروان او مطرح می شود و در مورد آن تبلیغ می شود این شایعه است که تطبیق روایات مهدویت بر حوادث و شخصیت‌های سیاسی و یا قیامگران در زمان حال کار صحیحی نیست . این سخن مشخص است که  کاملا از شیاطین و طاغوتیان در بین مردم تبلیغ می شود با این دلایل که اینجا مطرح می شود . قبلا بیان کردیم که شخصیت‌های موثر در ظهور و قیامهای آخر زمانی شخصیت های موهوم و چند هزار سال پیش نیستند بلکه شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند که البته نسل آنها به شخصیت های تاریخ اسلام هم بر  می گردد  چون گفتیم نبرد خبر و شر همیشه در طول تاریخ جریان داشته  و در دین اسلام نیز کاملا موروثی بوده است یعنی مثلا شخصیتی مانند خراسانی حقیقتا هاشمی و از نسل جعفربن ابی طالب و برادر  امام علی ع می باشد هر چند که در حال حاضر در خراسان ایران یا افغانستان با ظاهر یک شخص امروزی باشد و یا فرد منفور و جنایتکاری چون سفیانی که از اردن یا سوریه شورش می کند و بر سوریه و اردن و عراق و مدینه مسلط می شود  حقیقتا طبق روایات صحیح و متواتر از نسل ابو سفیان می باشد و مسلما طبق دلایل بسیار که قبلا بیان کردیم خود مهدی موعود عج نیز انسانی امروزی و از نسل و ذریه ی پیامبر اسلام می باشد هر چند اکنون شخصی بسیار گمنام و ناشناخته بین مردم باشد و مثلا به جای حجاز و با عراق در نقطه ای از ایران به دنیا آمده باشد  و  حتی سیادت او برای خانواده اش مخفی باشد. پس شخصیت‌های آخر زمانی شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند  و  ما چاره ای  جز تطبیق روایات متواتر ظهور با قیام‌ها و شخصیت‌های قیامگر امروزی نداریم تا بتوانیم  به درستی جبهه ی حق را از جبهه‌ی باطل در زمان حاضر و شخصیتهای قیامگر حقیقی و موعود را از از اشخاص کذاب و حرکت های انحرافی و دست پخت دجال زمان تشخیص دهیم و از جبهه‌ی حق پشتیبانی کنیم و با جبهه‌ی باطل بجنگیم پس اصل تطبیق  روایات بر این حوادث نه تنها نادرست نیست بلکه کاملا نیز لازم است چون که ما نمی خواهیم با معاویه و یزید ۱۴۰۰ سال پیش بجنگیم و یا در رکاب پیامبر و تمام علی باشیم که ۱۴۰۰ سال است رحلت کرده اند بلکه می خواهیم  همراه نسل امروزی آنها با نسل های شیطانی بنی امیه  و بنی عباس بجنگیم بنابراین باید این ر وآیات را با شخصیت‌ها و حوادث امروزی تطبیق دهیم و جبهه ی حق و باطل را به درستی از هم تشخیص دهیم . ولی مهم این است که در  تطبیق و تشخیص خویش و شناخت جبهه و شخصیت‌های حق و باطل دچار اشتباه نشویم و با اشتباه بر اثر انحرافات شیطانی در روایات مهدویت   در این تشخیص به خطا نرویم  و دچار خسران در دنیا و آخرت نشویم . خب اکنون باید در این مورد پرسش نمود چرا حامیان طاغوت در این زمان در  بین مردم اصرار دارند که تطبیق کار درستی نیست ؟  مسلم است چون آنها هراس دارند که به زودی مردم و مؤمنان واقعی با تطبیق صحیح روایات آخر زمانی با عملکرد و مشخصات حاکمیت طاغوت به ماهیت واقعی شیطانی آنها از پس ظواهر زیبای شیطانی آنها پی ببرند و به این بصیرت و روشن بینی برسند که جبهه‌ی باطل را که بر جان و مال و ناموس آنها حاکم است بشناسند و با یاری جبهه‌ی حق و افراد حق طلب  واقعی و موعود بر علیه آنها قیام  نمایند و آنها را از صحنه ی روزگار محو کنند.  مثلا در حال حاضر چندین دهه است  نسل بنی عباس دوم طبق روایات اهل بیت  ع البته با نامهای فریبنده و متفاوت امروزی با شعارهای به طاهر دینی و پیاده کردن اسلام و یاری خاندان پیامبر و یاوران مهدی عج  در خاورمیانه حاکم است ولی اکثر مؤمنان و منتظران عامی که مطالعات چندانی نیز در روایات صحیح مهدویت و تاریخ اسلام ندارند از تشخیص چنین حاکمیت مزور و فریبکار شیطانی در زمان ما عاجز و ناتوان هستند و چه بسا بخاطر همین عدن شناخت  و  بصیرت سالهاست بدون اینکه خود بخواهند به این حاکمیت شیطانی با دید مثبت نگاه می کنند و   آن را خالصانه با  جان و مال یاری می کنند . ولی اگر بیدار  شوند و حقیقت امر را بفهمند از تمام گذشته ی خود نادم و  پشیمان می شوند و بر علیه این حاکمیت شیطانی  قیام می کنند و آن را از صحنه ی روزگار محو می کنند . حال باید پرسید که راه تشخیص حاکمیت های شیطانی از جبهه‌ی حق در حال حاضر چیست ؟ مسلم است که تنها راه تشخیص مطالعه و درک روایات روشنگر  و صحیح اهل بیت در مورد این حاکمیت های آخر زمانی است که همان تطبیق این روایات بر حوادث و جریانات سیاسی حاضر می باشد . چون اهل بیت پیامبر  ص پیش بینی چنین روزی را نیز برای مؤمنان می کردند که مومنان ممکن است در تشخیص  حق و باطل  دچار تردید و اشتباه شوند .

 

بنابر این روایات روشنگرانه ی بسیاری را برای آیندگان به یادگار گذاشته اند که می توان با تامل در این روایات کاملا نشانه های جبهه‌ی حق و باطل را از آنها شناسایی کرد و در یاری جبهه ی حق دچار گمراهی نشد و علت اصلی این که کتاب نازل شده بر مهدی موعود عج نیز  فرقان ( روشنگر) نام دارد نیز درست همین حقیقت است که این کتاب برای تشخیص جبهه‌ی حق از باطل روشنگری می کند.

شاید این پرسش خیلی از طالبان حقیقت باشد . پیش از این گفتیم که دجال از نظر لغوی به کس می گویند که با امور بسیار زشت رو با ظواهر گول زننده برای مردم زیبا جلوه می دهد . حال این تشکیلات جهانی نیز درست همین شیوه را در تمام دنیا برای فریب مردم دنیا به کار  می برد . او در هر منطقه و کشوری با توجه به فرهنگ و ودین و اعتقادات و مکتب سیاسی که قبول دارند مردم آن  کشور را فریب می دهد مثلا در بلوک غرب که مکتب سیاسی دموکراسی لیبرال مورد قبول اکثریت مردم آن سامان است و این سیستم حاکم است مردم را با شعارهای زیبای آزادی فردی و مدنی نامحدود ، حق مالکیت و ثروت اندوزی بی حد و حصر ، تساوی زن و مرد  ، آزادی بی حد وحصر جنسی ، آزادی پوشش و برهنگی ، احزاب آزاد و فعالیت سیاسی ، حاکمیت اکثریت با انتخابات آزاد و دیگر شعارهای به ظاهر گول زننده فریب می دهد ولی آن کسانی که عملا همیشه بر جامعه مسلط می کند مشتی شیاد و اراذل و اوباش  شیک پوش از قشر ثروتمند هستند  که از طریق نامشروع نیز به این ثروتها دست پیدا کرده اند و چون قدرت رسانه ای و تبلیغات فقط در انحصار این قشر ثروتمند است عملا نمایندگان آنها نیز بر اثر تبلیغات دروغین به قدرت دست پیدا می کنند و دیگر اقشار جامعه از رسیدن به ثروت و قدرت محروم می مانند . در جوامع و کشورهای کمونیستی شرق نیز دجال با شعارهای فریبنده و عامه پسندی چون حاکمیت قشر زحمت کش یعنی کارگر آن جامعه و تساوی حقوق و دیگر شعارها مردم را فریب می دهد ولی آن چیزی که مردم این کشورها در عمل می بینند تنها حاکمیت  رده  بالای افراد مرموزی از حزب  کارگر بصورت دیکتاتوری خشن بر جامعه است  که تمام امتیازات مالی و اجتماعی و رفاهی جامعه نیز منحصر به این رهبران رده بالا می باشد و غالب  مردم در محرومیت و فقر و خفقان و سرکوب به سر می برند. و اما دجال در کشورهای با باور های  دینی و مذهبی قوی چون خاورمیانه مردم را با شعارهای به ظاهر دینی چون حاکمیت اسلام و نایبان جانشینان پیامبر و انتقام گیرندگان از قاتلان امام حسین و عدالت اسلامی و دیگر شعارهای به ظاهر زیبا فریب می دهد و بعد عوامل و مزدوران خود را با نام دین ودر  حقیقت ضد دین بر گرده ی آنها سوار می کند و وقتی حاکمیت این منافقان و نمایندگان دجال محقق و تثبیت شد این حاکمان مزدور به غارتگری منابع کشور و بیت المال و اجرای سیاست های داخلی و منطقه ای دجال رو می آورند . در داخل دین و شعائر دینی را به زور اعمال می کنند تا مردم از دین متنفر شوند . خرافات مذهبی و دینی را توسط عوامل خود در دین  وارد می کنند و ترویج می دهند  از دین دکان درست می کنند و سواستفاده ی مالی از مردم به نام دین می کنند  آزادی های مشروع فردی و مدنی را به نام دین محدود می کنند . بانک های ربوی تاسیس می کنند . بین اقشار مردم تبعیض قائل می شوند . کارگزاران خود را در صورت فساد و دزدی تبرئه  می کنند . در کنکور دانشگاه‌ها  به نفع مزدوران خود تقلبات گسترده می کنند و با رانت این مزدوران را وارد دانشگاهها  می کنند و از ادامه تحصیل نخبگان به خاطر عقاید سیاسی  انها جلوگیری می کنند.  از اموال عمومی با سو استفاده از پست و مقام  دزدی های کلان می کنند و سایر فسادهای دیگر البته به نام دین . در زمینه ی سیاست خارجی نیز سیاست به دستور مستقیم دجال سیاست جنگ ها و درگیری های منطقه ای را در پیش می گیرند و منابع مالی و انسانی کشور خود و کشورهای همسایه را با این جنگهای بیهوده  از بین می برند در روند صلح در کشورهای همسایه اختلال ایجاد می  کنند . گروه‌های تروریستی تکفیری را که ساخته و پرداخته ی دجال  هستند تجهیز، تحریک و کمک می کنند و هزاران سیاست جنایتکارانه دیگر که به زیان کشورهای اسلامی و صلح و امنیت جهانی می باشد مرتکب می شوند.دجال برای نفوذ عوامل و مزدوران خود در حاکمیت این کشورها نیز به این صورت عمل می کند که ابتدا افراد مستعد و البته فاسد و خائن و فرصت طلب از اقشار مختلف مخصوصا اقشار به ظاهر مذهبی و دینی در  این کشورها را شناسایی می کند و بعد با آنها ارتباط سری برقرار می کند و امکان سفر و تحصیل در کشورهای خاصی مانند روسیه یا انگلستان و یا فرانسه  و آمریکا فراهم می آورد ولی در حقیقت تحصیل فقط پوششی برای اجرای نقشه است و در حقیقت در آن کشورها به آنها آموزش های جاسوسی و سیاست و چگونگی رسیدن به قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت را در کشور خودشان آموزش می دهند . حال دجال منتظر فرصتی مناسب است که در کشور مورد نظر خاورمیانه پیش می آید و مشاهده می کند  که مردم دیگر از ظلم و ناعدالتی  و فساد حاکمیت فعلی خود ناراضی شده اند  که البته  آن حاکمیت نیزدست نشانده ی دجال بوده  است و البته تاریخ مصرف آن تمام شده و یا برخی از رهبران آن دیگر تصمیم دارند سیاست های داخلی و منطقه ای دجال را اجرا نکنند .

در این حال جرقه ی یک به اصطلاح انقلاب توسط خود عوامل داخلی دجال زده می شود و با تبلیغات گستره و تحریکات شبکه های فعال سیاسی مخفی دجال در داخل مردم به ناگهان برای تغییر حاکمیت به خیابان می ریزند و پیروز می شوند و  اوایل انقلاب سعی می کنند نمایندگان واقعی خودرا به حاکمیت برسانند ولی غافل از این هستند که دجال نیز بیدار است . در این حال شاید هم مردم اوایل کار چند نماینده ی واقعی و مستقل و مردمی نیز موقتا با انتخابات آزاد بر روی کار بیاورند ولی دجال با سرویس های جاسوسی خود در داخل کشور فورا به صورت مخفیانه به سراغ افراد شاخص و مشهور و فعال در عرصه ی سیاسی انقلاب می رود و به آنها پیشنهاد می دهد که در صورت اجرای سیاست‌های مورد نظر نطام سلطه ی جهانی در داخل و خارج کشور  دجال نیز متعهد می شود در به قدرت رسیدن و نیز ادامه باقی ماندن در قدرت  با عوامل و سرویس های جاسوسی و کمک های اطلاعاتی و نیز سلاح و دیگر امکانات  آنها را یاری کند در این حال اگر نخبگان انقلابی انسانهای آزاده ای بودند که حاضر به خیانت به کشور و آرمان‌های انقلابی و دینی مردم نبودند خب مسلما با عوامل دجال همکاری نمی کنند ولی دجال نیز از آنها شدیدا انتقام می گیرد و در همان اوایل انقلاب آنها را البته با واسطه ی   گروهک های به ظاهر انقلابی خود ترور و به قتل می رساند و بلافاصله به سراغ مزدوران و جاسوسان آموزش  دیده ی خود می رود و چون این افراد نوعا افرادی خودفروخته و شیاد و فرصت طلب و خائن به کشور و آرمان‌های دینی مردم هستند بلافاصله پیشنهاد های عوامل دجال  راا قبول می کنند و دجال نیز آنها را بلافاصله با تقلب در انتخابات و یا کودتای نرم و یا ناگهانی و خشن به قدرت می رساند  و دیگر آزادمردان را به شدت  سرکوب و به قتل می رساند و  جان و امنیت مزدوران خود را حفظ می کند و ادامه ی قدرت آنهارا تا آخر عمر تضمین می کند . این یک نمونه از شیوه ی نفوذ و حاکمیت دجال در در تمام حاکمیت های  دنیا می باشد . به هر حال دجال با این شیوه حدود ۱۰۰ سال است بر تمام حاکمیت های دنیا به این شیوه نفوذ و تسلط پیدا کرده و به  هدف پلید  خود که حاکمیت واحد جهانی است سالهاست دست پیدا کرده  و سرنوشت مردم دنیا را در اختیار  خود گرفته و مهمترین نشانه ی  استقرار این حاکمیت که منشا شیطانی دارد نیز ضدیت صریح این نظام شیطانی با دین و معنویت و ترویج امور ضد اخلاق و ضد دین می باشد.  مثلا توجه داشته باشید در قرآن کریم و دین اسلام صراحتا از گناهانی مثل  شرابخواری زنا قمار  ربا و دیگر گناهان بزرگ نهی می کند ولی می بینید که در رسانه های تحت تسلط دجال در دنیا فقط این موارد گناه صراحتا بر آن اصرار می شود و این نشان می دهد که این حاکمیت یک حاکمیت صد در صد شیطانی و زیر نظر مستقیم ابلیس می باشد.

کتاب کمیته ی ۳۰۰ کانون توطئه های جهانی نوشته دکتر جان کلمن ترجمه دکتر یحیی شمس آشنایی با ساختار فراماسونری

 

دانلود کتاب

حتما تا الان اصطلاح مهندسی معکوس را شنیده‌اید . مهندسی معکوس به این صورت است که معمولا یک  وسیله و یا ماشین پیچیده از نظر فن آوری  را در نظر می گیرند و تمام قطعات آن را باز و جدا می کنند و ازین جهت به    فن آوری های پیچیده در ساخت آن پی می برند.  مثل پهبادهایی که نیروهای نظامی ایران از طریق مهندسی معکوس تولید کردند. در مقابله با  نقشه های ابلیس نیز می توان از همین روش استفاده کرد مثلا   از صدر اسلام تاکنون شیطان با نقشه های دقیق و اجرای آن توسط ایادی خود که برخی انسانهای منافق و شیطان صفت بودند تلاش کرد که به نوعی حاکمیت سیاسی  مسلمین را از اهل بیت و خاندان پیامبر  ع  بگیرد و کم کم افراد شیطان صفت را بر جای آنان بنشاند و موفق هم به این کار شد ابتدا در سقیفه شرایطی فراهم آورد که مردم امام علی را برای حاکمیت سیاسی  جامعه ی مسلمین انتخاب نکنند و بعد در ادامه  موذیانه کاری کرد که بنی امیه توسط معاویه در شام قدرت سیاسی      محدودی پیدا کنند و زمانی که امام علی ع خلیفه ی قانونی با بیعت مردم شد همین شیطان با ایادی خود  یعنی معاویه و عمروعاص توانست یاران امام علی را دچار اختلاف کند و کم کم از یاری امام بازدارد و وقتی امام روز به روز تنها تر شد نیز توسط عوامل خود او را به شهادت برساند و در مورد امام حسن و امام حسین ع نیز همین روش و سیاست را به کار برد تا سرانجام آن دو امام تنها   شدند و به شهادت رسیدند و د ر مورد دیگر امامان نیز به قدری ابلیس و ایادی او عرصه را بر آنان تنگ کردند که آنان مجبور شدند راه انزوا و گوشه گیری را بخاطر بی یاور بودن در  پیش گیرند و در مورد آخرین امام نیز چنان عرصه را بر او تنگ کرده و اورا بی یار و یاور گذاشته که او ناچار تن به غیبت و گوشه گیری از اجتماع را داده  چون براستی نه کسی شناخت درستی از او دارد و نه در صورت ظهور یارو یاوری دارد ‌. سلاح شیطان در همه ی این موارد نیز جهل و ناآگاهی و عدم بصیرت سیاسی  و نشناختن معارف دینی و شناخت انحرافی از امام زمان حقیقی می باشد. . پس بهترین   راه برای مقابله با این نقشه های شیطانی در عصر حاضر که عصر فن آوری اطلاعات و اینترنت  است روشنگری و نشر معارف مهدوی برای شناخت بهتر مردم در مورد امام  زمان می باشد. در واقع مهندسی معکوس برای مقابله با نقشه های ابلیس از همین روشنگری ها شروع می شود پس از آن وقتی اکثریت مردم به نقشه های شیطانی آگاه شدند خود به خود امام  زمان خویش را از میان انواع حجابهای جهل می شناسند و وقتی اورا شناختند زمینه را برای ظهور و حاکمیت او فراهم می آورند و وقتی زمینه را بوجود آوردند حکمت الهی اقتضا می کند که امام برای عموم ظاهر شود و خود را معرفی کند و مردم نیز اورا یاری کنند تا به جایگاه اصلی خود که حاکمیت جهانی است نائل شود و بتواند با شیوه ی خاص خود جهان را از عدل و داد  پر کند .  به امید آن روز