نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعه» ثبت شده است

مرحوم دکتر علی شریعتی از بزرگترین روشنفکران و روشنگران دینی سخنانی دارد در یک سخنرانی تاریخی در مورد شناخت امام علی  ع امام اول شیعیان و در آنجا بدرستی استدلال می کند که شیعیان زمان ما هنوز شخصیت امام علی ع را به درستی نمی شناسند و یا اصلا شناخت حقیقی از امام علی ندارند . دراینجا باید متذکر شد که شیعیان زمان ما نیز حقیقتا امام زمان یا به تعبیر بهتر مهدی موعود حقیقی را نمی شناسند ؟ بلکه باید گفت : شیعیان زمان ما حتی مسائل ابتدایی مهدویت را نیز به درستی نمی شناسند چه برسد به شناخت شخصیت معنوی امام زمان . مواردی چون نام صحیح و واقعی مهدی موعود ، نسب واقعی مهدی موعود ، زمان تولد واقعی مهدی موعود ، معنی درست غیبت او ، محل جغرافیایی زندگی  او ، یاران واقعی او، دشمنان کنونی مهدی موعود ، چگونگی یاری مهدی موعود، معنی درست انتظار ظهور، چگونگی زمینه سازی برای ظهور او، شناخت حاکمیت بنی عباس دوم در زمان ما ،  شناخت دجال جهانی و توطئه ها و نقشه های او ، کتاب مهدی موعود، و مسائل دیگر مهدویت . وبا وجود این همه جهالتها و گمراهی ها هرسال در ۱۵ شعبان به زعم خویش  میلاد اورا جشن می گیرند در حالی که نه حقیقتا اورا می شناستد و نه حتی زمان تولد حقیقی وی را می دانند و این نهضت روشنگر برآنست که شناخت درستی از مهدی موعود حقیقی به گمگشتگان راه حقیقت ارائه نماید. هرچند در مباحث  پیشین به این موارد مفصل پرداخته شده در اینجا نیز برای یادآوری این موارد انحرافات دوباره متذکر می شود .۱_ اولا نام حقیقی و اصلی مهدی موعود بر طبق روایات صحیح و آیات قرآن کریم  ،  احمد  می باشد  و القاب آسمانی وی نیز عبدالله و مهدی می باشد نه محمدبن الحسن العسکری  . کنیه ی حقیقی وی نیز ابا محمد است چون فرزند پسر وی محمد نام دارد . ۲- او از نسل حسن مثنی  فرزند امام حسن مجتبی ع و فاطمه دختر امام حسین ع و  سادات حسنی است که در زمان ما و چند دهه ی اخیر به دنیا آمده نه ۱۲۰۰  سال پیش  که ضرورتی نیز به این نوع تولد نبوده و نیست . ۳_ غیبت او به معنی غیبت جسمانی و ناپدید شدن جسم او نیست بلکه به این معنی است که او حضور اجتماعی و سیاسی موثر و فعال در جامعه ندارد  و رجل سیاسی شناخته شده ای در بین مردم نیست و با اینکه در میان مردم زندگی می کند ولی شخص بسیار گمنام و انزواطلبی از مسایل اجتماعی و سیاسی می باشد چون حتی سیادت وی تا زمان ظهور برای همه، حتی خانواده و خویشاوندانش مخفی است . بنابراین اطرافیانش اکنون وی را به عنوان مهدی موعود نمی شناسند، همچنانکه معنی لغوی غیبت نیز همین است و به معنای ناپیدایی جسم او نیست . ۴_ دشمنان واقعی وی در زمان ما دجال جهانی یا نظام شیطانی سلطه و حکومت دست نشانده ی وی یعنی بنی عباس دوم در ایران است چون پیش ازین ثابت  شد که رهبران فعلی ایران از نسل بنی عباس و سادات دروغین می باشند که کاملا دست نشانده  و حمایت شده ی دجال جهانی و دول غربی برای تامین منافع آنها در خاورمیانه می باشد. ۵_ در درجه ی دوم دشمنان امروزی مهدی عج بعد از دجال جهانی و حاکمیت بنی عباس دوم سفیانی  می باشد که مردی پلید و خونریز از نسل بنی امیه می باشد که در زمان قیام برای مقابله با مهدی در منطقه ی  سوریه و اردن شورش می کند . سفیانی نیز از مزدوران غرب و دجال جهانی است. همچنانکه دشمنان مهدی موعود عج انسانهای امروزی هستند پس طبق استدلالات عقلی، خود مهدی عج نیز باید یک انسان امروزی باشد که در زمان ما به دنیا آمده نه ۱۲۰۰ سال پیش . ۵_ اوبرخلاف تصور عامه با لباس عرفی زمان ما در بین مردم ظاهر می شود و دارای عبا و عمامه و لباس ۱۴۰۰ سال پیش نیست همچنانکه جد وی پیامبر اسلام ص نیز با لباس عرفی زمان خویش در بین مردم ظاهر می شد و مهدی نیز همان روش و سنت پیامبر ص را دنبال می کند. ۶_ مهدی موعود عج یک شخصیت تحصیل کرده است که علاوه بر علم الهی و لدنی دارای تحصیلات اکادمی یا دانشگاهی است  و از دانش های روز و فرهنگ و سیاست جهانی نیز کاملا با اطلاع است و به معنی واقعی نه تنها فرزند زمان خویش است بلکه از فرهنگ جامعه و جهان معاصر نیز بسیار جلوتر و پیشروتر می باشد و البته این خاصیت و صفت برجسته ی یک مصلح جهانی است .۶ _  مهدی موعود برخلاف تصور عامه با وجود اینکه فردی نسبتا مسن می باشد ولی دارای ظاهری کاملا جوان می باشد. ۷_ یاریگران واقعی وی شخصیتی به نام خراسانی از شمال شرق و خراسان و افغانستان و تاجکستان و از ناحیه ی جنوب شخصیتی با نام یمانی از یمن می باشد.۸_ محل جغرافیایی قیام وی ابتدا از شمال ایران می باشد  و بعد از نابودی بنی عباس دوم در ایران عراق و مکه و مدینه و بیت المقدس و تمام خاورمیانه  را تصرف می کند و بعداز آن نیز حضرت عیسی مسیح از آسمان  نازل می شود  و اورا تصدیق می کند و حاکمیت وی جهانی می شود.

۹_  زبان و کتاب آسمانی وی با نام روشنگر( فرقان)  فارسی می باشد چون  او در ایران متولد می شود و خداوند نیز می فرماید: که ماهیچ رسول و فرستاده ای نفرستادیم مگر به زبان قوم خویش . و بر طبق آیات قرآن مهدی رسول الهی است ۱۰ _ بیعت ۳۱۳ نفر یاران حقیقی وی در مکه پس از تصرف و فتح مکه می باشد ۱۱_ مهدی موعود با ندای آسمانی به تمام مردم دنیا معرفی می شود این ندا پس از سقوط بنی عباس دوم در ایران توسط لشکر خراسانی خواهد بود که بر سر رهبری قیام با هم اختلاف پیدا می کنند و ندای آسمانی تکلیف را برای همگان روشن می کند ۱۱_ درست همزمان با قیام مهدی موعود و خراسانی از شمال ایران نیروهای نظامی امریکا از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شوند و با سپاه پاسداران به شدت درگیر می شوند در این درگیری سپاه شدیدا شکست می خورد و دچار تلفات انسانی فراوانی می شود.           سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از کتاب‌هایی که معارف الهی را به بهترین و عمیق ترین و زیبا ترین شکلی بیان کرده کتاب گرانقدر مثنوی معنوی مولانا می باشد  که به بگفته ی کارشناسان در واقع می توان گفت این کتاب تفسیر قرآن کریم به شیوه ی عارفانه می باشد . یکی از تمثیلهای زیبا و عمیق این کتاب برای بیان حقایق، تمثیل  فیل در اتاق تاریک است که با توجه به‌ ارتباط آن به وضعیت فرقه ها در جهان اسلام به توضیح و شرح آن می پردازیم.  مولانا بیان می کند که یک فیل در اتاقی تاریک  بود  در این حین تعدادی از مردم در خارج از اتاق بودند و یکی یکی به اتاق وارد می شدند و یک قسمت  از اندام فیل را با دست لمس می کردند و به خارج از اتاق می رفتند و وقتی حضار از انها می یرسیدند در اتاق چه چیز وجود دارد هر کسی یک چیز می گفت اون که پای فیل را لمس کرده بود می گفت یک ستون در اتاق وجود دارد اونکه فقط خرطوم  فیل را لمس کرده بود می گفت : در اتاق یک ناودان وجود دارد آونکه گوش فیل را لمس کرده بود می گفت ؛ در اتاق یک بادبزن بزرگ وجود دارد. و به این صورت هر کس چیزی متفاوت از دیگری می گفت و قسم هم می خورد تنها آوراست می گوید و حقیقت را می گوید . در این حال چون هر کس ادعایی متفاوت از دیگری داشت دیگری را انکار میکر د و اورا دروغگو می خواند و کار به مشاجره و بحث زیاد کشیده شد.  و بقیه ی حضار حیران می ماندند که بالاخره کدام یک راست و حقیقت را می گوید. در اینجا مولانا بیان می کند که اگر هریک از حضار بیرون از اتاق یک چراغ یا فانوس به همراه خود به درون اتاق می بردند و حقیقت فیل را یک جا با نور چراِغ می دیدند دیگر هیچ کدام در مورد حقیقت فیل با هم اختلافی نداشتند چون آن نور چراغ باعث می شد که همه کل حقیقت را یکجا ببینند و دیگر هیچ گونه اختلافی با هم نداشته باشند. .  حالت مردم در درک کل حقایق هستی همین حالت را دارد که آنها تلاش نمی کنند که حقایق هستی را با نور علم و عقل و دانایی درک کنند و چون همه در تاریکی جهل خود گرفتارند دچار اختلاف و تنگ نظری در درک حقایق می شوند . حال این تمثیل را می توان در  مورد پیروان فرقه های اسلامی چون شیعه و سنی و دیگر فرقه ها نیز بکار برد و بیان کرد چون پیروان این دین الهی به سلاح علم و عقلانیت و دانایی مسلح نیستند و چراغ علم و معرفت را نیز با خود ندارند نمی توانند کل حقیقت دین و حقایق معارف الهی را به درستی و یکجا درک کنند و  در تاریکی جهل و نادانی  خویش هر کدام یک جزء محدود از حقیقت دین را لمس می کنند و فکر می کنند کل حقیقت دین نزد آنهاست و بقیه در گمراهی آشکار هستند در نتیجه دجار اختلاف عقیدتی می شوند و شروع به فرقه سازی می کنند و شدت این اختلافات به جایی می رسد که خون یکدیگر را نیز می ریزند. و این همان جیزی است که شیطان می خواهد و به همین دلیل به این جهالتها نیز با
عدم تفکر و تقلید کورکورانه  و دیگر موارد  دامن می زند . اگر تمام مسلمین با چراغ علم و معرفت تمام دین را مانند پیامبر اسلام و اهل بیت او درک کنند هیچگاه دچار اختلاف و فرقه سازی نمی شوند. البته پیامبر اسلام ص این چراغ های هدایت برای درک کل حقیقت دین را اهل بیت خود معرفی می کند و می فرماید: همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است .  در مورد فهم صحیح حقیقت  مهدویت نیز درست همین روال وجود دارد اگر تمام مسلمین و حتی تمام مردم دنیا که منتظر منجی موعود هستند با چراغ علم و تحقیق  حقیقت مهدویت را یکجا و درست درک کنند دیگر در این مورد هیچ گونه اختلاف و درگیری نخواهند داشت و همه در این مورد با همدیگر  متحد می شوند و زمینه ی قیام و حاکمیت  منجی موعود را فراهم می آورند  به امید آن روز . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

ببین شیعه ها خودشون رو بیشتر پیرو اهل بیت می دونند و زیاد به قرآن و سنت پیامبر و درک و عمل به حقایق قرآن اهمیت نمی دن البته منحرفین و افراطیون اونا و معتقدند خلافت و رهبری. سیاسی فقط حق  اهل بیت و از طرف حخداست و مردم نقشی در تعیین آن ندارند و سنی ها فقط معتقد به سنت پیامبر و قرآن می باشند و امامت اهل بیت و رهبری سیاسی اونا رو قبول ندارند و معتقدند هر کسی رو ولو ظالم  بود خلیفه شد باید از اون اطاعت کرد و البته هر دو گروه  ازین جهت که حقیقت اسلام را درست درک نکردند در گمراهی آشکار هستند.  ازین جهت که برای رهایی از گمراهی در دین هم باید به حقایق قرآن و عمل به اون اهمیت داد و هم باید راهنمایی و امامت اهل بیت رو توام و باهم قبول کرد و اصولا اهل بیت از قرآن جدایی ناپذیرند و پیامبر هم برای گمراه نشدن مسلمین به تمسک به هر دو باهم سفارش کرد.  در مورد خلافت و رهبری سیاسی هم هر دو اشتباه می کنند . چون اصولا اهل بیت پیامبر دارای دو شان جدا از هم می باشند یک مقام امامت که مقام بلندی معنوی از طرف خداست که خدا طبق آیات قرآن به ذریه ی صالح حضرت ابراهیم داده و اهل بیت نیز ذریه ی صالح ابراهیم ع هستند پس به این مقام دست پیدا کرده اند با اذن خدا و یک شان و مقام دارند که خلافت  و رهبری سیاسی و حاکمیت است که این شان آنها آسمانی نیست بلکه بستگی به خواست و نظر و  بیعت و یا به تعبیر امروزی رای مردم به آنها دارد یعنی اگر مانند امام علی و امام حسن مجتبی آنها را به حاکمیت سیاسی قبول کردند  و آنها را یاری کردند تشکیل حکومت می دهند و اگر مانند دیگر امامان آنها را تنها گذاشتند گوشه گیری و عزلت را در پیش می گیرند ولی مقام معنوی امامت را در هر صورت دارند چون مقام امامت مقامی معنوی و جدا از رهبری سیاسی و خلافت است و در زمان ظهور نیز این اتفاق می افتد که ابتدا تعدادی کمی و بعد تعداد بسیاری خواستار حاکمیت سیاسی مهدی می شوند و ازین جهت امام ظاهر می شود و قیام می کند و رهبری سیاسی جامعه ی بشری را به عهده می گیرد. یعنی درست با خواست مردم .و البته در جهت تحقق آرمان‌های الهی اشتباه شیعه های منحرف اینه که شان امامت و خلافت اهل بیت رو با هم قاطی کردند و نمی دونند این دو باهم فرق داره و از نادانی معتقدند که اهل بیت به اجبار باید رهبر و حاکم سیاسی مسلمین باشند و  نظر مردم در این مورد تاثیری نداره و به دیکتاتوری و استبداد دینی معتقد هستند  و الان هم این استبداد دینی ولایت فقیه هم نتیجه ی این تفکر انحرافی است. در حالی که خود اهل بیت این نظر رو اصلا قبول ندارند و رهبری سیاسی خود رو منوط به خواست مردم کردند . خود امام علی در نهج البلاغه  می فرماید اگر شما سراغ من نمی آمدید من رهبری و خلافت سیاسی را قبول نمی کردم  یعنی خلافت خودش رو امری زمینی می دونه و ناشی از خواست مردم نه اسمانی .و اصولا حقیقت واقعه ی غدیر هم این بود که پیامبر از طرف خدا مقام امامت امام علی و اهل بیت رو به مردم به فرمان خدا تذکر داد نه امام علی و اهل بیت رو به زور حاکم سیاسی مسلمانان کرد چون پیامبر می دونست  رهبری سیاسی به زور نمی شه و مردم خودشون باید روزی به این بلوغ سیاسی برسند که خودشون رهبری  سیاسی اهل بیت رو قبول کنند و انحراف شیعیان در درک غدیر اینجاست که البته به استبداد دینی در زمان منجر شده.