بگذارید این ملاک را در کلام خداوند و قرآن کریم ابتدا جستجو کنیم . ملاک فضیلت و برتری در داستان آفرینش به صراحت بیان شده و خدا ازین جهت آدم را بر فرشتگان و ابلیس برتری و کرامت داد و فرشتگان و ابلیس را امر کرد تا برای او سجده کنندکه توانست نام تمام اسمای الهی را که فرشتگان و ابلیس از بیان آن ناتوان بودند بیان کند . و ملاک فضیلت را عبادت قرار نداد چون تا آن زمان ابلیس خداوند را ۶۰۰۰ سال عبادت کرده بود. پس ملاک برتری و فضیلت در اسلام چیز جز فضیلت و برتری علمی نیست همچنین در جای دیگر قرآن کریم می فرماید: کسانی که ایمان آوردند نزد خدا درجه و مقامی دارند و کسانی که به آنها علم داده شد دارای درجات می باشند و این دلیل دوم است که نشان می دهد ملاک فضیلت افراد در اسلام و البته تمام ادیان اصیل توحیدی نزد خدا تنها برتری علمی است ولی آیا این ملاک الهی در طول تاریخ ادیان توحیدی تا کنون رعایت شده یا خیر؟ در دین یهودیت که این ملاک در میان پیروان آن اکثرا رعایت نشده و از آغاز یهودیان به مال و ثروت افراد بیش از علم اهمیت می دادند و وقتی از پیامبر زمان خود خواستند که امیر و پادشاهی برای مقابله با جالوت ملحد تعیین کنند و خدا برای آنها طالوت را انتخاب کرد همه اعتراض کردند که وی ثروت زیادی ندارد و خداوند به آنها فرمود که ما اورا به خاطر برتری علمی و قدرت بدنی بیشتر بر شما برتری دادیم . در طول تاریخ دین مسیحیت نیز برتری علمی ملاک فضیلت و برتری نبوده و بیشتر داشتن ظواهر مذهبی چون داشتن ریش و پشم و پست های ظاهری کلیسا چون کشیش و کاردینال و پاپ بودن ملاک فضیلت و برتری افراد در این جوامع بوده .و به خاطر همین نیز وقتی امپراتور روم کنستانتین مشاهده کرد که اکثر مردم ساکن امپراتوری مسیحی شده اند برای حفط ظاهر و برخورداری از پشتیبانی اکثر مسیحیان اعلام کرد خودش نیز مسیحی شده و مسیحیت را دین رسمی امپراتوری روم اعلام کرد و به آن رسمیت داد. ازآن پس فرصت طلبان و طالبان قدرت و ثروت که اصلا ایمان درونی به مسیحیت نداشتند و از اراذل و اوباش جامعه بودند با ریاکاری و حفظ ظاهر دینی وارد تشکیلات کلیسا شدند و ازین جهت هم مناصب ظاهری دینی چون کشیش و پاپ را بدست آوردند و هم توانستند به قدرت سیاسی و پادشاهی کشورهای مسیحی دست پیدا کنند چون در این زمان پادشاه باید مشروعیت دینی خودرا از کلیسا و شخص پاپ به دست بیاورد و ازآنجا که این اراذل و اوباش آدمهای دون مایه و بی اخلاقی بودند نهایت سواستفاده ها را از این مناصب روحانی و سیاسی به دست آوردند به طوری که در محیط کلیسا و در رابطه با مردم و راهبه های با ایمان و ساده دل کمال بی اخلاقی ها را مرتکب می شدند و مثلا به بهانه ی توبه و آمرزش گناهان از مردم پولهای کلان می گرفتند و بهشت را به آنها می فروختند و یا به راهبه های جوان و ساده دل در خلوت کلیسا تعرض می کردند و دامنه ی این بی اخلاقی ها تا زمان ما ادامه دارد و تاکنون برخی از این کشیشان بی اخلاق و منحرف اخلاقی به کودکان بسیاری در کلیسا تجاوز کرده اند . (گلی به جمال سعید طوسی)در زمینه ی سیاسی نیز این افراد بی اخلاق در دوره ی جنگهای صلیبی پادشاهان و مسیحیان ساده دل و باایمان را به بهانه ی آزاد سازی زادگاه مسیح یعنی فلسطین به جنگهای بی نتیجه و خونین درگیر و گرفتار می کردند و در حمله به بیت المقدس انواع جنایات را به غیرنظامیان مسلمان چون زنان و کودکان مرتکب می شدند . و اما در تاریخ اسلام نیز همان طور که می دانیم برخلاف سخن خداوند فضیلت علمی ملاک برتری افراد نبوده . شاهد امر اینکه همه می دانیم که بر طبق شواهد بسیار تاریخی در صدر اسلام سن و سال و ریش سفیدی و تعداد افراد قبیله و طایفه و عشیره ملا ک برتری و فضیلت بوده نه فضیلت علمی و برای همین نیز با اینکه به گواهی تمامی صحابه و مورخان معتبر تاریخ اسلام امام علی ع بعد از پیامبر عالمترین فرد امت بعد از پیامبر ص بوده ولی همین تعصبات عشیره ای و قومی باعث شد که اورا در ابتدا به عنوان حاکم و خلیفه بعد از پیامبر انتخاب نکنند و بعد از وی نیز می دانیم فرزندانش از نسل پیامبر عالمترین افراد امت بودند ولی آنها را نیز برای حاکمیت مسلمین انتخاب و یاری نکردند و با آنها دشمنی نیز نمودند . در زمان ها و قرون بعدی نیز همیشه قدرت نظامی و سیاسی افراد فرصت طلب ملاک برتری و حاکمیت سیاسی آنها بر جوامع مسلمان بوده نه علم و حکمت و همیشه دانشمندان بزرگ چون ابن سینا و خواجه نصیر زیر دست حاکمان و پادشاهان بوده اند و نه خود حاکم . و اما در زمان معاصر ملاک فضیلت و برتری سیاسی در برخی کشورهای اسلامی شکل دیگری گرفته و تقریبا شبیه وضعیت مسیحیان در قرون وسطی شده یعنی ملاک فضیلت افراد در جامعه داشتن ظواهر مذهبی چون ریش و پشم و شرکت در مجامع مذهبی و لباسهای روحانی چون عبا و عمامه داشتن و سید و اولاد پیامبر بودن و مقامهای حوزوی چون آیت
الله و حجت الاسلام بودن و دیگر ظواهر دینی و مذهبی می باشد . این امر باعث شده که اراذل و اوباش و افراد بی اخلاق و فاسد و دون همت و بی اصل و نسب در جامعه فرصت را غنیمت شمارند و صرفا با ریاکاری و نشان دادن ظواهر مذهبی و حضور فعال در مراکز دینی و مذهبی و حوزه های علوم دینی خودرا عملا و به ظاهر افراد موجه و بااخلاق و باایمانی به مردم نشان دهند و مردم ساده دل باایمان نیز کم کم آنها را به عنوان بزرگان خود باورکنند و آنها را به پست های رده بالای حاکمیتی در کشور ارتقا دهند و آنها را به عنوان رهبران خود انتخاب کنند در حالی که غافل هستند که ابلیس ها را بجای امامان راستین انتخاب نموده اند و اینان همانهایی هستند که پیامبر از آنها به امامان گمراه تعبیر کرده و تذکر داده که در آینده خطر آنها از دشمنان خارجی برای جوامع اسلامی کمتر نیست و اما پرسش اصلی اینجاست که چرا این روند ملاک فضیلت افراد در جامعه ی کنونی مسلمان درست کپی برداری از قرون وسطی مسیحی می باشد آیا توطئه و عمدی در کار بوده و این حاکمان شیطان صفت غرب بوده اند که با نقشه ی قبلی این ملاک های دروغین فضیلت را که خود در قرون وسطی گرفتار آن بوده اند را کپی کرده عینا در جوامع کنونی مسلما به تدریج اجرا کرده اند که این کشورها در گمراهی و عقب ماندگی قرون وسطایی باقی بمانند و یا این انحراف یک روند طبیعی بوده و به تدریج در کشورهای اسلامی رواج یافته ؟ ولی نتیجه ی فاجعه بار چنین ملاک های پوشالی و دروغین فضیلت در این جوامع باعث شده که کم کم افراد عالم و نخبه و با ایمان واقعی که تمایلی برای ریاکاری و نشان دادن ظواهر دینی و مذهبی به مردم ندارند به حاشیه رانده شوند و یا توسط عوامل ابلیس به قتل برسند و یا منزوی و یا مجبور به ترک وطن شوند و عملا میدان برای جولان جاهلان و فرصت طلبان و شیادان برای تصدی پستهای رده بالا ی حاکمیتی فراهم شود . نتیجه ی این روند نیز این می شود که بر اثر سوءمدیریت فقر و فلاکت هر روز بیشتر شود هرروز یک هواپیما و یا قطار سقوط و یا تصادف کند و عده ی بسیاری بر اثر ناکارآمدی پزشکان رانتی و قلابی هلاک شوند و به طور کلی جامعه از نیروی متخصص و نخبه خالی شود.
- ۰ نظر
- ۲۷ دی ۰۱ ، ۱۹:۱۶