نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فلسفه» ثبت شده است

چرا صدقه دادن از نظر روایات اسلامی به خصوص سخنان اهل بیت عمر انسان را زیاد می کند . در این مورد باید گفت : دلیل این امر نیز فلسفه ی عمیقی دارد . در توضیح باید گفت که این امر به داستان آفرینش و فلسفه ی خلقت انسان‌ها بر می گردد  . در قرآن کریم   علاوه بر اینکه می فرماید من جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند در آیه ای دیگر هدف دیگر خلقت را اینگونه می فرماید: انسان‌ها را برای این خلق کردیم تا بدانیم اعمال کدام یک بهتر است . پس در این آیه نیز هدف از خلقت را آزمایش انسان‌ها می داند که کدام یک اعمال خیر و بهتری انجام می دهند پس انجام اعمال خیر نیز از اهداف خلقت انسان و زندگی او بر روی این کره ی خاکی است . حال اگر کسی در این دنیا در طول حیات خویش مرتبا اعمال خیر انجام دهد در جهت هدف خلقت و آفرینش دارد تلاش می کند و گام بر می دارد و برای همین خدا نیز عمر وی را بیشتر می کند و اورا از خطر های جانی نجات می دهد تا او بیشتر زنده بماند و اعمال خیر بیشتری انجام دهد و به درجات و پاداش بیشتری دست بیابد و یکی ازین اعمال خیر صدقه و انفاق در راه خداست و ازین جهت معروف است در روایات اسلامی که صدقه بلاها رفع و عمر انسان را طولانی می کند در این مورد در قرآن کریم می فرماید:  در راه خدا انفاق ( صدقه) کنید و با دستهای خود، خویش را به هلاکت نیندازید.  ولی اگر کسی خلاف و عکس این رویه انجام داد عواقب آن نیز نزول بلاهای جانی بر وی و کوتاه شدن زندگانی وی در این دنیاست چون خدا مشاهده می کند که وی در جهت خلاف اهداف خلقت زندگی و حرکت می کند و رحمانیت خدا ایجاب می کند اورا بیش ازین زنده نگذارد تا بار گناهان و سقوط وی بیشتر نشود وازین جهت برخی گناهان مانند قطع صله رحم و ...عمر انسان را کوتاه‌تر می کنند . و فلسفه ی صله ی ارحام نیز که باعث طولانی شدن عمر انسان می شود این است که خداوند زندگی جمعی و ارتباط با نزدیکان و خویشاوندان  البته اگر صالح و با خدا باشند و فاسد نباشند را دوست دارد و زندگی در انزوا و گوشه گیری و رهبانیت را اصلا دوست ندارد و وقتی کسی  با خویشاوندان و نزدیکان رفت و آمد دارد علامت این است که وی طالب زندگی جمعی و خوبی کردن به اطرافیان است و بهتر است چنین کسی عمر بیشتری داشته باشد  چون طالب زندگی با اطرافیان است و از دوری آنها دلگیر می شود پس خداوند نیز که ارحم الراحمین است دوست ندارد با مرگ چنین کسی  باعث جدایی او از خانواده و نزدیکان و خویشاوندش شود که اورا به شدت دوست دارند بنابراین  عمر اورا طولانی تر می کند . در حقیقت هر عمل ما در زندگی دنیایی پیام و نشانه ای  به ملکوت می فرستد  و خداوند نیز بر اساس این نشانه ها و اعمال در مورد ادامه ی زندگانی و مرگ ما حکم می کند. در قرآن کریم در مورد  رفتار خوب و صله رحم هشدار می دهد که: ای کسانی که ایمان آوردید در مورد رفتار با اولی الارحام  یعنی نزدیکان از خداوند بترسید چون او مراقب اعمال شماست .

در ادامه ی روشنگری های دینی امام بواسطه ی سید حسنی فلسفه ی روزه داری در اسلام از نظر امام بیان می شود . هر کدام از احکام و دستورات قرآنی و اسلامی فلسفه یا حکمت خاصی دارد   و با عقل انسانی سلزگار است . ولی ممکن است عقل انسانهای عادی نتواند فلسفه ی آنها را به درستی دریابد و آنها را از روی جهل انکار کند.  روزه و روزه داری نیز  یکی از این احکام دینی است در فلسفه ی روزه باید به دو بعد جسمانی و روحانی انسان توجه کرد چون از نظر شرع و حتی برخی فلاسفه انسان موجودی دارای بعد جسم و روح است ‌ بعد جسمانی که مربوط به عالم ماده و دارای ترکیبات زمینی است و بعد روحانی او جنبه ی آسمانی و مربوط به خدا و عالم خداوندی و مجردات است . جالب است که این دو بعد حالتی مخصوص و معکوس در برابر هم دارند یعنی اگر به عللی  چون بیماری و یا کم اشتهایی و زجر و سختی و فعالیت زیاد، بعد جسمانی انسان ضعیف گردد  در مقابل بعد روحانی انسان قوی تر و   نیرومندتر از جسم می شود واگر بر اثر زیاد خوردن غذاهای مقوی و پرخوری و اشتغال زیاد به امور  مادی  و  ترک کارهای معنوی چون عبادت   و فعالیت  کم و یا ترک تفکر و علم جویی  و عدم توجه به انواع هنر '،جسم انسان تقویت شود و انرژی اضافی در آن جمع گردد روح انسان در مقابل ضعیفتر می گردد و انسان دیگر  گرایشی به عبادت  و هنر و علم  جویی و کارهای معنوی ندارد. این خواص جسم و روح آدمی است . حال حکمت و فلسفه ی روزه  این است که حالت جسم و روح انسان را مهندسی و مدیریت می کند و در یک ماه از سال که همان ماه رمضان است انسان به اختیار خویش از خوردن  و  آشامیدن و اعمال شهوانی و مادی در طول روز کم می کند تا با حالت اختیاری و هدف دار جسمش را در طی یک ماه در مقابل روح تضعیف کند و وقتی جسم انسان به این صورت  در مقابل روح موقتا ضعیف شد . روح انسان  خود بخود تقویت می شود  و انسان ناخودآگاه به اشتغال به کارهای معنوی  چون نماز و دعا و ذکر  خدا و حتی علم و حقیقت  جویی و کارهای هنری گرایش پیدا می کند و در واقع روح برای یک ماه از قید تعلقات مادی جسم رهایی می یابد و به معنویات گرایش پیدا می کند و این روح رهایی یافته از قید جسم خواهان ملاقات با خدا و گفتگو با او می گردد .و ازین جهت در روایات  پیامبر اسلام ص در این مورد می فرماید: شما در این ماه به میهمانی خدا دعوت می شوید. این  آمادگی روحی انسان در  شب های قدر  به اوج می رسد چون پس از تقریبا ۲۰ روز جسم انسان دیگر بسیار ضعیف شده و روح انسان بسیار تقویت شده و کاملا برای کارهای معنوی آمادگی دارد. بخاطر این فواید  معنوی برای انسان،  روزه در ماه رمضان بر مسلمین واجب شده و این زمان'، فرصت استثنایی برای کارهای معنوی می باشد و برای همین نیز قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده چون آمادگی روحی و معنوی پیامبر اسلام در آن  زمان و شب به اوج خود رسیده بود و ظرفیت دریافت وحی را پیدا کرده بود. و این فرصت  نیز بر اثر روزه داری برای دیگر انسان‌ها در شب قدر نیز هست که عطیه های معنوی از طرف خداوند دریافت کنند حال ممکن است این عطیه ها یک اثر هنری فاخر و یا یک حقیقت و قانون علمی و موارد دیگر باشد که بر اساس استعدادهای هر انسانی  به روح و جانش  از طرف خدا الهام می گردد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

 در مورد انواع حکومت‌ها از دیر باز اندیشمندان و فیلسوفان بزرگ در طول تاریخ هم بسیار تامل کرده اند و هم نظرات روشنگرانه ای بیان نموده اند . در مغرب زمین افلاطون اولین فیلسوفی بود که در  این مورد نظراتی بیان کرد . فلسفه ی سیاسی ارسطو بر این اساس بود که حاکمیت جامعه باید به دست یک قشر نخبه و دانشمند که همان فیلسوفان و دانشمندان است  قرار بگیرد  چون آنها از بقیه ی افراد جامعه داناترند و بهتر می توانند جامعه را اداره کنند  ولی شاگر برجسته ی وی ارسطو اینگونه نظری نداشت در واقع افلاطون فیلسوفی آرمانگرا بود و بیشتر به آن جامعه ی آرمانی و ایدآل که باید به وجود بیاید فکر می کرد و به همین دلیل معتقد به یک مدینه ی فاضله بود ودر این مورد مفصلا مطلب می نوشت ولی ارسطو برخلاف او فیلسوفی بیشتر واقع گرا بود و در فلسفه ی سیاسی خویش حاکمیت ها را به سه نوع حاکمیت تقسیم کرد که می تواند وجود داشته باشد ۱ _ حاکمیت یک نفر بر جامعه مانند پادشاه که از نظر وی اشکال این حاکمیت آن بود که ممکن بود به استبداد ختم شود مانند استبداد و زورگویی اکثر پادشاهان در طول تاریخ ۲_ نوع دوم حاکمیت از نظر ارسطو حاکمیت یک قشر خاص مانند حاکمیت طبقه ی کارگر و یا روحانیون بر جامعه می باشد که خطر این نوع  حاکمیت خودکامگی و سو استفاده از قدرت برای اهداف قشر خود می باشد که در عصر حاضر شاهد این خودکامگی در حکومت‌های کمونیستی که طبقه ی کارگر بر آنها حاکم است    مانند شوروی سابق و حاکمیت کره ی شمالی و صد البته برخی از حاکمیت های به ظاهر دینی که قشر خاصی حاکم هستند می باشیم ۳ _ نوع سوم حاکمیت از دیدگاه ارسطو  حاکمیت اکثریت بر اقلیت و یا همان جمهوری و یا به اصطلاح دموکراسی است که از نظر ارسطو خطر و اشکال این نوع حاکمیت به حاکمیت رسیدن اراذل و اوباش با استفاده از ثروت و یا فریب افکار عمومی می باشد که شاهد این نوع حکومت‌ها هم در برخی دموکراسی های غربی می باشیم که همواره ریاست جمهوری و سناتورهای  بی اخلاق و فاسد غالبا با اهرم ثروت و دستگاه تبلیغ رسانه که در اختیار دارند یک شبه به قدرت می رسند و هم مردم خود را فریب می دهند و هم جهان را برای منافع کثیف سیاسی اقتصادی خود به جنگ و فساد می کشانند. اینها از نظر ارسطو همان اراذل و اوباشی هستند که حاکمیت دموکراسی را تهدید می کنند یک نوع حاکمیت هم وجود دارد که نمی توان نام حاکمیت بر آن گذاشت و آن آنارشیسم یا بی حاکمیتی یا بی قانونی  در جامعه است که با عقل سلیم سازگار نیست . چون به قول امام علی حاکمیت حتی اگر ظالم هم باشد برای جامعه بهتر از بی قانونی و بی حاکمیتی است. چون بی نظمی  حیات کل جامعه را تهدید می کند  در تاریخ اسلام خوارج نهروان به نوعی باور به بی حاکم بودن جامعه یا به تعبیر امروز بی قانونی و آنارشیسم داشتند که با توجه به خطر آنها برای جامعه امام علی ع این جمله را فرمودند و شدیدا با آنها  برخورد نظامی کردند.   در یک دو قرن اخیر فلاسفه و اندیشمندانی چون مارکس و انگلس در  دنیای غرب     نظرات جدیدتری برای حاکمیت ارائه نمودند و تئوریسین مکتب کمونیسم در مقابل سرمایه داری شدند خلاصه یپ نظر مارکس که البته دوست او انگلس بیشتر نظرات او را به قشر دانشگاهی و مردم معرفی نمود این بود که تمام تلاش‌های بشر حتی طرز تفکر و دین و اخلاق وی منشا اقتصادی و مادی دارد و هر طبقه ای چه فقیر چه غنی با توجه به طبقه ی اقتصادی و میزان درآمد خود فکر می کند و زندگی می کند حتی دینداران و روحانیون دینی هم از دین در جامعه بیشتر اهداف مادی و اقتصادی دارند نه الهی و از دین به عنوان دکان و یک بنگاه اقتصادی به سود خود استفاده می کنند و در حقیقت اقتصاد زیر بنای جامعه  و دیگر مسائل جامعه روبنا و فرعی در جامعه محسوب می شوند. . او در کتاب معروف خود با نام  سرمایه   معایب و نقص های اقتصاد سرمایه داری را کاملا تشریح کرد  و معتقد بود که قشر سرمایه دار جامعه با زور و اهرم سرمایه و ثروت قشر کارگر و ضعیف جامعه را از نظر مالی استثمار می کنند و حق آنها را می خورند و روز به روز قدرتمندتر می شوند  و  البته حاکمیت سیاسی جامعه هم دردست آنهاست  وقشر کارگر روبه روز بیشتر استثمار و ضعیف می شوند بنا براین راه حلی که قشر کارگر و فقیر جامعه بتوانند حق خود را از قشر سرمایه دار که البته حاکم جامعه نیز می باشند  بگیرند تنها انقلاب ناگهانی و خشونت آمیز و خونین و شورش دربرابر طبقه ی حاکم است تا قدرت را از آنها بگیرند و منابع و ثروت را به تساوی بین افراد جامعه تقسیم کنند بنابراین باید قدرت در دست طبقه ی کارگر باشد  و بر این اساس بعد از مارکس انقلابات کمونیستی بر علیه سرمایه داری در شرق اروپا و روسیه و چین و دیگر کشورها آغاز شد. .

البته نظران  کارل مارکس در دنیای غرب بر علیه سرمایه داری به دو شکل دنبال شد در اروپای غربی و آمریکا برای مهار زیاده خواهی سرمایه داران  مکتب سوسیال دموکرات به وجود آمد که هدف آن بود که کارگران و قشر فقیر جامعه به تدریج و از طریق مبارزات مدنی و آرام حق خود را از سرمایه داران بگیرند و در شاخه ی دیگر  در  شرق اروپا مکتب مارکسیسم کمونیسم رواج یافت  و انقلابات کمونیستی به وقوع پیوست  که معتقد بودند فقط با انقلاب خونین و خشونت بار و به یکباره باید کارگران و مردم فقیر حق خودرا از سرمایه داران بگیرند و به همین علت هم نماد پرچم این کشورهای کمونیستی قرمز و به رنگ خون که نماد انقلاب خونین است می باشد . حال در اینجا نظر اسلام در اینجا در  مورد نوع حاکمیت بیان می شود .نظر درست و واقع بینانه و جامع اسلام البته اگر  درست توسط باورمندان و اندیشمندان دنیای اسلام درک شود در عین اینکه نظر دیگری است جامعیتی دارد که شامل آن مکاتب سیاسی دیگر  نیز هست و درعین حال اشکالات آنها را نیز برطرف می کند . از دیدگاه قرآن انسان موجودی است که اگر با عبادات و نیایش به درگاه الهی روحش پالایش و پاک و تقویت نشود به ناچار طغیان می کند و موازین اخلاقی و انسانی را زیر پا می گذارد و نه تنها از نظر  اخلاقی فاسد می شود بلکه در صورت داشتن قدرت و احساس بی نیازی به هم نوع خود برای رسیدن به امیال شهوانی و ثروت و قدرت ظلم می کند و به تعبیر خداوند مانند فرعون طغیان می کند . براین اساس تنها کسی لیاقت حاکمیت جامعه ی  بشری را دارد که فردی خاص از اولیای الهی باشد که لا نماز و عبادات مرتبا با مبدا هستی در تماس و ارتباط باشد و چنین شخصی نیز نه تنها اخلاقش هیچگاه فاسد نمی شود بلکه در صورت حاکمیت و قدرت یافتن بر کل جامعه ی بشری با وجود  قدرت و مکنت بسیار هیچگاه از حدود اخلاقی و الهی به واسطه ارتباط ویژه با خدا بیرون نمی رود و هیچگاه به مردم ظلم نمی کند  بنابراین فقط چنین شخص صالحی لایق حاکمیت  جامعه ی بشری را دارد  این شخص امام  یا انسان کامل است . ولی باید گفت انسان‌ها قادر به شناسایی چنین شخصی نیستند و فقط خدا قادر است چنین شخصی را به مقام امامت برساند نه مردم در اینجا سخن از حاکمیت سیاسی نیست بلکه امامت به معنی یک مقام بلند معنوی است . خب مسلما خداوند در این مورد نظر خود را در  کتاب‌های آسمانی مخصوصا قرآن کریم بیان کرده و بیان کرده که فقط افراد صالح از نسل حضرت ابراهیم به مقام امامت رسیده اند . البته خود اراده و خواست  خدا نیز بر این قرار گرفته که این امامان خلیفه ی او و حاکم کره ی زمین باشند چون در قرآن می فرماید : ای داود ما تورا خلیفه ی خود در زمین گردانیدیم   البته در مورد اهل بیت از نسل پیامبر  نیز پیامبر اسلام صراحتا می فرماید که دوازدهمین امام از نسل من خلیفه الله و حاکم زمین می باشد . با این مقدمات دیگر شکی باقی نمی ماند   که حاکمیت و خلیفه الله بودن مهدی موعود خواست خداست ولی باید تذکر داد که خدا این حاکمیت را به هیچ وجه نمی خواهد به زور به مردم  قالب و تحمیل کند چون اصولا در دین الهی اجباری نیست بلکه خواست او این است که مردم خود به این بلوغ فکری و سیاسی و بصیرت دینی برسند که فقط مهدی خلیفه الله است و لیاقت حاکمیت بر آنها را دارد نه کسانی دیگر چون فهم و توانایی این کار را ندارند و تجربه ی حاکمیت های بشری هم در طی قرون گذشته نشان می دهد که هرگاه شخصی صالح از اولیای الهی چون حضرت سلیمان و با داوود و یا کورش حاکم آنها بوده مردم طعم عدالت را کشیده اند و هرگاه غیر از آنها بوده  ظلم و بی عدالتی جامعه را نابود ساخته . ولی مسلم است امام مهدی عج هرچند دارای توانایی بسیار می  باشد نمی تواند به تنهایی جامعه ی بشری را اداره کند و مانند هر حاکم نیاز به یک اکیپ و گروه شایسته و نخبه از مشاوران و وزرای نخبه می باشد که آنها را نیز جز خدا قادر به شناسایی و جمع آوری از سراسر دنیا نیست که این گروه صالحان نیز همان ۳۱۳ نفر یاران خاص او برای اداره ی جهان می باشند که بر طبق روایات در یک شب و یا مدت کوتاهی آنها را هنگام قیام و ظهور در  نزد او جمع می کند.ولی تکلیف مردم مثل تشکیل هر حاکمیتی حمایت عمومی ازین حاکمیت است تا شکل و استحکام لازم را پیدا کند بنابراین مردم باید در حال حاضر فقط زمینه ساز این حاکمیت باشند.. این نوع حاکمیت الهی صفات دیگر مکاتب سیاسی را در خود جمع نموده است . اولا از جهتی می توان گفت حاکمیت   یک نفر است و دوم آنکه به نوعی حاکمیت یک قشر نیز هست که ارسطو به آنها اشاره کرده و همان گروه صالحان  وزرای مهدی می باشند و نیز حاکمیت نخبگان علمی می باشد چون این ۳۱۳ نفر از دانشمندترین انسانهای کره ی  زمین  هستند که افلاطون نیز بر آن تاکید می کرد از طرفی این حاکمیت را اکثریت مردم کره ی زمین  به قدرت می رسانند پس حاکمیت اکثریت و جمهوری و دموکراسی نیز هست  و چون ثروت را به عدالت و مساوی بین مردم تقسیم می کند و یک جامعه ی بدون طبقه به وجود می آورد شبیه به آرمان‌های مارکسیستی نیز  هست  و در پایان باید گفت در عین حال اشکالات این مکاتب را نیز ندارد چون حاکمیت فردی و یا قشری این مکاتب به علت فقر معنویت و نداشتن ارتباط با خدا زود فاسد می شود و به مردم ظلم می کند ولی این حاکمیت انسان کامل که حاکمیت الهی است فاسد شدنی نیست و هیچگاه به مردم ظلم نمی کند .

اگر بخاطر داشته باشید برای اثبات ارتباط ما و سید حسنی با امام زمان دو روز پیش دو سوال در این مورد مطرح کردیم که دو روز نیز فرصت بود آن را از علمای معاصر سوال کنید و  جواب آنها رابا جواب امروز  امام  مقایسه کنید . حال جواب امام به نقل از سید حسنی در مورد این دوسوال در مورد فلسفه ی وضو و تیمم و نیز چرا تعداد رکعت های نماز شب ۱۱ رکعت است . جواب پرسش اول فلسفه ی وضو و تیمم در نماز چیست؟ جواب امام :  فلسفه ی وضو و تیمم در اسلام به شناخت شیطان و طینت وجودی وی که از آتش آفریده شده و داستان آفرینش بر می گردد به این صورت که در داستان آفرینش در قرآن می خوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه الهی بخاطر سجده نکردن بر آدم قسم خورد که آدم و تمام بنی آدم را در زندگی دنیایی گمراه کند و از یاد خدا باز دارد و می دانیم نماز هم یاد خداست و وقتی شخص مومن به نماز می ایستد مسلما شیطان و عوامل او که از جنس آتش هستند (چون خدا به صراحت فرموده  شیطان از  نژادجن و از آتش آفریده شده ) سعی می کند به نمازگزار نزدیک شود و از طریق وسوسه ی فکری و روحی توجه او رااز نماز و ذکر خدا باز دارد و برای جلوگیری ازین کار شیطان ، خداوند می فرماید قبل از نماز وضو بگیرید  و دست و صورت و سرو پا ی خود را با آب خیس و آشنا کنید بعد به نماز بایستید چون خدا می داند جنس شیطان از آتش است و آب نیز عنصری است ضد آتش و وقتی کسی قبل از نماز سرو صورت خود را با آب خیس کند چون عنصر آب ضد آتش است شیطان از نزدیک شدن به عنصری ضد وجود خودش خوشش نمی آید همچنانکه ما هم از نزدیک شدن به آتش سوزان که عنصری ضد وجود خاکی و آبی ماست خوشمان نمی آید و اذیت می شویم و به این صورت شیطان با وضو گرفتن نماز گزار خلع سلاح می شود و  نمی تواند زمان نماز به او نزدیک شود تا اورا از یاد خدا باز دارد و تمرکز و حضور قلب را از وی بگیرد . و اما در مورد تیمم در صورتی که نماز گزار آب در اختیار نداشته باشد . این امر نیز به وجود و طینت شیطان بر می گردد چون در داستان آفرینش شیطان به خدا می گوید بخاطر این به آدم سجده نمی کنم که او از خاک آفریده شده و من از آتش و به این صورت مشخص می شود که شیطان از عنصر خاک نیز چندان دل خوشی ندارد و به نوعی ضد عنصر وجودی اوست که از آتش است یا بخاطر کبر و غرور از خاک خوشش نمی آید . پس خداوند هم بخاطر این ویژگی شیطان می فرماید اگر در زمان وضو آب در اختیار نداشتید با خاک تمیز و پاک تیمم کنید تا باز هم شیطان در هنگام نماز از شما دور شود و تمرکز شما را با وسوسه از بین نبرد.    سوال دوم چرا تعداد رکعت های نماز نافله ی شب یازده تاست ؟ جواب امام:  این امر بر می گردد به تعداد ابعاد جهان آفرینش  می دانیم که در فیزیک نوین دانشمندان ثابت کرده اند که جهان هستی از ۱۱ بعد تشکیل و ایجاد شده . چهار بعد که جهان قابل رویت مارا شامل می شود که شامل طول و عرض و ارتفاع یک شی فیزیکی می باشد و البته بعد چهارم آن که زمان است  بر طبق نظریه ی نسبیت انیشتین که ثابت هم شده و شکی در آن نیست . ولی علاوه بر این چهار بعد جهان فیزیکی که  جهان قابل رویت مارا تشکیل می دهند دانشمندان با فرمول‌های ریاضی و فیزیک ثابت کرده اند که هفت بعد دیکر نامرئی نیز وجود دارد که در مجموع به علاوه ی چهار بعد جهان مرئی و قابل دیدن می شوند ۱۱ بعد و جهان هستی ازین ۱۱ بعد تشکیل شده اند . در قرآن کریم نیز اگر کسی سواد قرآنی داشته باشد و با علم فیزیک نوین نیز تا حدی آشنا باشد به وجود این ۱۱ بعد و  آفرینش این ۱۱ بعد  بارها اشاره و صراحت  شده  و می فرماید : ما زمین و هفت آسمان را آفریدیم  . در اینجا مقصود خداوند از زمین همین جهان فیزیکی و قابل رویت ماست و مقصود از هفت  آسمان نیز  مسلما هفت بعد غیر قابل رویت جهان هستی می باشند که گاه تعبیر به عالم غیب نیز  از آنها می کند چون واقعا برای افراد  عادی  ودر حالت بیداری قابل دیدن نیستند . پس مجموع چهار بعد زمینی و هفت بعد آسمانی می شود ۱۱ بعد که به تازگی در سال‌های اخیر دانشمندان آنها را نیز در فیزیک  کشف و اثبات کرده اند و این نیز معجزه ای  آشکار است  که خداوند این  حقیقت علمی را بارها در قرآن ۱۴۰۰ سال پیش بیان کرده و خود دلیل محکمی در الهی بودن کلام وحی می باشد. حال چرا در نماز شب خداوند این رکعت ها را ۱۱ رکعت قرار داده اینجا تا حدی مشخص می شود چون روح انسانی و بخصوص روح مطهر پیامبر اسلام برای عروج و رسیدن به عالم خداوندی و دریافت وحی باید این یازده بعد را  به ترتیب در هر رکعت از نماز طی کند و از چهار بعد زمینی و هفت بعد آسمانی عبور کند تا بعد از آن به عالم خداوندی برسد تا بتواند وحی الهی را دریافت کند ازین جهت نماز شب بر پیامبر اسلام است واجب است تا همیشه روح او در عالم خداوند حضور داشته باشد و آمادگی دریافت وحی الهی را داشته باشد و البته اگر کسانی این  لیاقت را داشته باشند که به این مقام رفیع در نزد خدا برسند خداوند توفیق اقامه ی نماز شب را نیز به آنها می دهد و آنها را طبق آیات قرآن به مقام محمود در نماز شب خواهد رساند..   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.