نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منجی_عالم» ثبت شده است

لازم است در  مورد این ویدئو که تعیین سال ظهور بطور غیر مستقیم از سوی امام علی ع در خطبه البیان است توضیحات و تذکراتی داده شود .  گذاشتن این ویدئو در این کانال به معنی این نیست که تمام سخنان این آقا که در مورد امام زمان می گوید درست و عین حقیقت است  بلکه مقصود  بیان روایت امام علی ع در  مورد  اشاره ی غیر مستقیم به سال ظهور مهدی عج است . وگرنه این آقا هم مثل بقیه به اشتباه معتقد است که امام زمان فرزند بلافصل امام حسن عسکری است . در  حالی که قبلا اثبات کردیم که امام زمان حقیقی از نوادگان امام حسن مجتبی ع در  زمان ماست و در  زمان ما به دنیا آمده  . خود این روایت امام علی در خطبه ی البیان  صدق سخن نهضت سید حسنی را در مورد نسب واقعی امام  زمان   و ظهور اورا به خوبی مشخص می کند. چون معنی واقعی دوران فترت به آن صورت که در این ویدئو بیان می شود به معنی غیبت نیست بلکه معنی حقیقی فترت در فرهنگ اسلامی به معنی فاصله ی زمانی نسبتا طولانی است که در آن بعد از پیامبر قبلی و یا امام قبلی  پیامبر و امامی در قید حیات نباشد مثلا در قرآن کریم خداوند می فرماید : ما تورا( ای پیامبر) در دوران فترت ( نبود پیامبران برای مدت زمانی نسبتا طولانی) فرستادیم . و این معنی حقیقی دوران فترت است . با این وصف وقتی امام علی می فرماید :  مهدی ۱۱۸۴ سال بعد از فترت ( نبود امام در قید حیات) ظهور می کند . این  روایت صحیح امام علی  دو حقیقت  را روشن می کند. ۱_ ثابت می کند  که امام حسن عسکری دارای فرزندی نبوده و گرنه دوران فترت بی معنی است در حالی که امام علی بیهوده واژه ی فترت را به کار نبرده ۲_   چون این امام در سال ۲۶۰ هجری قمری رحلت کرده و عدد ۱۱۸۴ را اگر با سال ۲۶۰ جمع کنیم دقیقا  می شود  سال ۱۴۴۴ هجری قمری مصادف با سال ۱۴۰۱ هجری شمسی که امام زمان بواسطه ی سید حسنی   نهضت روشنگری را برای شناخت مهدی موعود عج به مردم و رفع خرافات و بدعت‌های دینی در فضای مجازی به صورت  آشکار شروع کرده است . پس هم پیش گویی امام علی ع و  هم  صدق دعوت نهضت حسنی  با این روایت کاملا ثابت می شود . سلام بر  کسی که پیرو هدایت شود.

علت این امر نیاز به موشکافی های سیاسی به خصوص در عصر ما دارد . می دانیم که اهل بیت پیامبر ع از بسیاری از حوادث آخرالزمان و زمان ما و بازی‌های سیاسی دجال یا نظام سلطه ی جهانی کاملا باخبر بودند و برای همین روایات بسیار روشنگری برای مومنین آخر زمان بیان کرده اند تا فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و بیهوده جان و مال خود را در راه اهداف باطل و شیطانی تلف نکنند. گفتیم دجال با حاکمیت جهانی بدون تردید کاملا بر تمام حکومت‌های دنیا تسلط و نفوذ کامل دارد و   از ریز  و درشت تحولات سیاسی در نقاط دور  و نزدیک دنیا با دستگاه‌های جاسوسی پیچیده و عریض و طویل خود باخبر است و امکان ندارد . اتفاقی سیاسی هر چند کوچک در نقطه ای از دنیا بیفتد و  ازآن بی خبر  باشد بنابراین با تسلط کامل تمام تحولات سیاسی را در تمام دنیا  با دقت تمام رصد می کند  و آن را کنترل و مدیریت می کند . یکی از  نقشه های دجال برای شناسایی مخالفان سیاسی حاکمیت های دست نشانده ی خود در تمام کشورهای دنیا ایجاد  و مدیریت  شورش ها و اعتراضات ساختگی و مصنوعی در  برخی کشورها می باشد که می داند مردم آن کشورها از حاکمیت دست نشانده ی دجال به جان آمده اند و می خواهند که آن را سرنگون کنند . در این گونه مواقع سرویس های جاسوسی دجال نه تنهادر ابتدا با این اعتراضات مخالفت نمی کنند بلکه با عوامل پنهان خود نیز تشکل‌های اعتراضی را ابتدا سازماندهی می کنند تا در روز مشخص کلید اعتراضات را بزنند و   مردم را تحریک می کنند  که در  روز  مشخص  مثلا به بهانه ی احتمال تقلب در  انتخابات و یا گران شدن بنزین که  مردم نیز بسیار ناراضی و عصبانی هستند . به خیابان‌ها بریزند و خود عوامل دجال نیز برای بدست آوردن بهانه برای سر کوب خونین مردم معترض به تخریب در  معابر   عمومی مثل  بانک‌ها  و  سینماها می پردازند وقتی تمام معترضان مردمی از مخفیگاه‌های خود برای اعتراض بیرون آمدند سرویس های جاسوسی  آن کشور با امکاناتی که دجال جهانی در اختیار آنها قرار همه ی مبارزان واقعی و مردمی را شناسایی می کنند و بلافاصله به شدت  سرکوب می کنند و به این صورت در طی چند سال و چند اعتراض مصنوعی با مدیریت دجال تمام معترضان و آزادی خواهان واقعی شناسایی و دستگیر و نابود می شوند .  و دیگر تقریبا مخالفی جدی برای حاکمیت دست نشانده در آن کشور باقی نمی ماند. ازین جهت اهل بیت پیامبر  ع با علم الهی خود می دانستند که ایجاد و مدیریت این اعتراضات و شورش ها از طرف دجال برای شناسایی مبارزان و جهادگران واقعی می باشد  بنابراین برای اینکه  مؤمنان فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و به خود  بیهوده آسیب نرسانند از  قیام های قبل از ظهور قائم در زمان حاکمیت دجال در جهان نهی کرده اند و البته زمینه سازی برای قیام مهدی عج را مثلا توسط خراسانی تایید کرده اند ولی قیام آشکار را قبل از اذن و اجازه ی قائم نهی کرده اند و به مؤمنان توصیه کرده اند وقتی فلان نشانه ها را دیدید و قائم را شناختید که قیام کرده آن زمان با سلاح و تجهیزات کامل به یاری او بروید چون تنها قیام قائم در زمان حاکمیت دجال قیامی کاملا مستقل و خدایی است و به سرویس  های جاسوسی دجال ارتباطی ندارد . و برای این قیام خداوند شرایط خاصی در دنیا به وجود می آورد و نشانه های آشکاری قرار می دهد و اهل بیت آنها را بیان کرده اند مثل شورش سفیانی و قیام یمانی و خراسانی و اختلاف در حاکمیت بنی عباس دوم که می دانیم چه حکومتی است و ندای آسمانی و خسف( فرو رفتن زمین)  در بیدا حجاز . در این حال بر منتظران واقعی است که قیام مسلحانه را در هر کجا باشند بر طاغوت زمان و حکومت دست نشانده ی دجال در منطقه ی خود را شروع کنند و مردمی که در ایران و ترکیه باشند برای یاری قائم خود را به گیلان و قزوین و کلا به  شمال ایران برسانند . ومردمی که در خراسان و افعانستان و آسیای مرکزی و پاکستان باشند به سپاه خراسانی بپیوندند و با سپاه خراسانی برای یاری امام به شمال ایران حرکت کنند و کسانی که در عربستان و عراق باشند به یاری یمانی که از یاری کنندگان امام است بپیونند و اورا حمایت نظامی کنند و به این  صورت سرویس های جاسوسی دجال در این منطقه از خاورمیانه به کلی با این چند حرکت هماهنگ و هم زمان از نقاط مختلف سردر گم و گیج می شوند و نمی توانند مردم معترض و قیامگر را سرکوب کنند و حاکمیت آنها در سریعترین مدت از بین می رود . این مدل قیام  می تواند در دیگر نقاط دنیا نیز   بر علیه حاکمیت دجال همزمان آغاز شود  به شرطی که این پیام‌های روشنگرانه قبل از قیام  به اطلاع آنها نیز برسد قبلا گفیم که منتظران مهدی عج باید به زودی با سایر منتظران منجی در دیگر  نقاط دنیا ارتباط مستمر برقرار کنند و برای قیام  هماهنگ و جهانی بر  علیه حاکمیت دجال آنهارا نیز آماده کنند.

و به این صورت در مدت کمی با یاری و نصرت خدا  که وعده ی آن نیز داده شده و امدادهای غیبی چون ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان و یا حوادثی چون طوفان  عیر عادی در  نقاطی از دنیا و یا فرو رفتن زمین از زیر پای سپاهیان سفیانی و در حقیقت دجال،   جهان از شر این حاکمیت اهریمنی خلاصی خواهد یافت  .  این دستور العملها  فقط جنبه ی تئوریک ندارند بلکه روشنگری ها و تعیین تکلیف از سوی امام و سید حسنی  برای  منتظران واقعی می باشد  که از این لحظه به بعد موظف هستند این تشکل‌ها را از طریق فضای مجازی ابتدا بوجود آورند و به زودی در سطح جامعه  ارتباطات خود را برای آمادگی برای قیام بیشتر کنند  و گردهمایی ها  نیز به‌صورت مستقل جدا از حاکمیتهای مزدور دجال در نقاطی داشته باشند  تا در موعد مقرر که امام اجازه دهند کلید قیام جهانی زده شود.    به امید آن روز .     سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

تکلیف منتظران مهدی عج در برابر دیگر منتظران منجی در ادیان دیگر چیست چرا باید با آنها ارتباط مستمر و همکاری داشته باشند؟  یکی از مسائل اساسی در  ظهور منجی  ضرورت تعامل و ارتباط با منتظران منجی در  سایر ادیان توحیدی در دنیا می باشد . می دانیم که ظهور  منجی یک امرجهانی و فرا ملیتی است و بر خلاف تصور تعدادی افراطی تنگ نظر، مختص تعدادی شیعه یا سنی نیست.  بلکه حتی در قرآن نیز در برخی آیات اشاره  و حتی تصریح نموده که این بشارت در ادیان دیگر  نیز آمده. اکنون نیز  در تمام ادیان عده ی بسیاری شب و روز به انتظار نشسته اند و برای ظهور منجی در طول سال و حتی روزانه مراسم ویژه دارند و دعا می کنند ( هرچند دعا تنها کافی نیست)  مثل تعداد زیادی از مسیحیان قاره ی آمریکا . این امر در دنیای غرب و بخصوص آمریکا چنان جدی می باشد که حتی برخی سیاستمداران این کشور اعتقاد شدید به این امر داشتند و دارند بطوری که ریگان رئیس جمهور اسبق و فقید آمریکا می گفت که آرزویش این است در  نبرد آرماگدون یا نبرد  خیر و شر که در روایات اسلامی به جنگ قرقیسیا مشهور  است  شهید شود . و اکنون شب و  روز  تعدادی مسیحی بسیار معتقد در این کشور منتطر بازگشت مسیح می باشند . در ادیان آسیای شرقی نیز این انتظار  دیده می شود  حتی برخی که به آفریقا سفر کرده اند گزارش داده اند که برخی قبابل با زندگی بدوی نیز انتظار ظهور منجی را می کشند. حال این پرسش مطرح می شود  که تکلیف منتظران مهدی عج در مقابل این همه منتظران منجی در  ادیان دیگر چیست ؟ آیا باید  با آنها نیز ارتباط برقرار کنند  و   در کلمه ای مشترک که ظهور  منجی است با آنها متحد شوند و ارتباطات خودرا بیشتر کنند؟ مسلما جواب مثبت است چون گفتیم ظهور منجی  یک مسئله ی جهانی است و بنابراین منتظران در سراسر  دنیا در این مورد باید با هم هماهنگ و متحد باشند تا در  صورت ظهور همگی در تمام نقاط دنیا وی را با امکانات محلی خویش یاری کنند. گفتیم دجال حاکمیت واحد جهانی را اکنون در  اختیار دارد . و تمام حاکمیتهای بزرگ و کوچک  در تمام دنیا دست نشانده و مزدور او هستند بنابراین برای مقابله با این اژدهای هفت سر که چون اختاپوسی غول پیکر چنگ بر همه ی مناطق دنیا انداخته تنها راه این است منتظران سراسر دنیا نیز با ارتباط مستمر با هم و اتحاد کامل بر علیه این اژدها بطور هماهنگ قیام کنند و هر  کدام در  یک نقطه از دنیا عمال و کارگزاران اورا از تخت استبداد به زیر کشند و البته کار اصلی یعنی کوبیدن سرهای این اژدها بر عهده ی مهدی موعود  و یاران او خواهد بود ولی مشارکت تمام مردم دنیا نیز روند پیروزی را بسیار تسریع خواهد  کرد. و اکنون این رسانه های مجازی در سراسر دنیا این امر  یعنی  اتحاد منتظران منجی را بسیار آسان و امکان پذیر ساخته اند کافی است تعدادی افراد مدیر و مدبر از منتظران  با استفاده از تعدادی مترجم زبانهای مختلف و سفر های لازم به کشورهای مختلف و حضور در بین منتظران سایر  ادیان  شروع به سازماندهی این امر کنند . که این کار چندان مشکلی نیز نخواهد بود..

 علت این امر به انگیزه های  دنیایی و قدرت طلبی ایادی شیطانی و دشمنی با اهل بیت پیامبر ع از صدر اسلام تاکنون ارتباط مستقیم دارد. قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی کاملا اثبات کردیم که علت تحریفات گسترده در روایات مهدویت برای انحراف در نسب واقعی مهدی موعود از طرف شیعه نمایان عراق  دشمنی این منافقان با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او بخاطر صلح مصلحتی امام حسن مجتبی ع با معاویه بود. امام حسن مجتبی وقتی که می دید معاویه بسیاری از یاران اورا با پول خریده و آنها مرتبا در پشت جبهه به وی خیانت می کنند و حتی یک بار به چادر محل اقامت وی هجوم می برند و او را با شمشیر زخمی می کنند  متوجه شد که یاران چندانی ندارد و معاویه نقشه های فراوانی کشیده تا به زودی آن  عده ی  یاران حقیقی اورا نیز با ادامه ی جنگ از بین ببرد و کلا  اگر امام حسن مجتبی ع به درگیری با معاویه ادامه می داد بیم آن می رفت که معاویه کلا نسل پیامبر و یاران اندک امام حسن مجتبی ع را از زمین ریشه کن کند و به کلی نابود سازد این بود که با حکمت الهی و تیز هوشی و بصیرت سیاسی مخصوص به خود صلاح  در آن دید که موقتا با معاویه ترک مخاصمه کند و سعی کند به خواسته های بحق خود از طریق مذاکره دست یابد و این حرکت امام حسن ع تمام نقشه های معاویه را برای نابودی اهل ایمان نقش برآب کرد چون معاویه تا آن زمان با شعارهای فریبنده ،  ادعای صلح و عدم اختلاف را بین مسلمین را به ظاهر و منافقانه  می داد و با این پیشنهاد امام تمام نقشه هایش نقش بر آب شد .  از طرفی نیز نمی توانست پیشنهاد صلح را قبول نکند چون خود قبلا آن را در حد شعار مطرح کرده بود و اگر قبول نمی کرد عموم مسلمانان به او اعتراض می کردند که چرا به حرف و شعارهای خود عمل نمی کند و صلح را نمی پذیرد.  با این حال امان حسن مجتبی در پیمان صلح اصلی ترین و بهترین خواسته را مطرح کرد و معاویه نیز برخلاف میل خود مجبور به پذیرش این خواسته شد و آن این بود که معاویه مانند سنت خلفای پیشین امر خلافت را پس از خود به شورای مسلمین برای انتخاب خلیفه واگذارد و خلافت را به پسرش یزید ندهد و در واقع جلو این انحراف  که خلافت پیامبر تبدیل به پادشاهی موروثی از پدر به فرزند شود را گرفت و البته این خواسته ی تمام مسلمانان راستین و خواسته ی امام علی در برابر  معاویه نیز بود . و یک سنت مقبول اسلامی بود. معاویه بر خلاف میلش این شرط را در صلح نامه پذیرفت و در واقع امام حسن مجتبی ع بدون جنگ و با تدبیر به خواست خود و تمام مسلمین دست یافت هر چند بعد از شهادت امام حسن ع معاویه این عهد خود را نیز نقض کرد . ولی با این حال عده ای از منافقان و یاران نادان و قشری امام حسن مجتبی ع که این بصیرت سیاسی را نداشتند و به اندازه ی یک گوساله نیز شعور سیاسی نداشتند با جهالت هرچه تمامتر به مخالفت با این تصمیم امام پرداختند و با سخنان نیش دار خود آزار بسیاری به امام حسن رساندند و حتی به او غیر منصفانه لقب مذل المومنین یعنی کسی که باعث خوار کردن و ذلیل کردن مومنین شده است را دادند امام حسن ع به این سخنان توجهی نمی کرد و حتی گاهی به آنها تذکر می داد که آیا شما بهتر از من که امام شما هستم مصلحت مسلمین را می دانید؟ ولی آنها نمی توانستند  این  موقعیت حساس  مومنین را در برابر معاویه  و خطر جنگ را درک کنند و به مخالفت و   دشمنی با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او ادامه دادند . و بیشتر منافقانه به سوی امام حسین و فرزندان او رفتند و البته دیدیم که در واقعه ی کربلا همین منافقان که بیشتر هم اهل عراق و کوفه بودند چگونه به امام حسین ع خیانت کردند و خاندان پیامبر رادر کربلا قتل عام کردند .  ودر آنجا تازه مردم   فلسفه ی صلح امام حسن  را دریافتند چون در واقعه ی کربلا تقریبا تمام مردان اهل بیت غیر  از امام سجاد ع که بیمار بود و حسن مثنی فرزند  امام حسن مجتبی که در بین زخمی ها بیهوش افتاده بود و بعد ها توسط دایی های خود نجات یافت و درمان شد. بقیه همه قتل عام شدند و نقشه ی خود معاویه هم در زمان امام حسن مجتبی ع همین بود . به هر حال این منافقان و شیعه نمایان عراق و کوفه  بعد از جنایت کربلا دشمنی با بازماندگان امام حسن مجتبی ع از نسل حسن مثنی را  ادامه دادند و با یاری  نکردن فرزندان و نوادگان مجاهد و ظلم ستیز او باعث شدند  که آنها در قیام بر علیه بنی امیه و بنی عباس تنها بمانند و بی یاور و تنها مانند امام حسین ع شهید شوند. جنایت دیگر این شیعه نمایان عراق و به خصوص کوفه تحریفات گسترده ی  روایاتی از مهدویت بود که به روشنی بیان می کرد که مهدی موعود از نسل حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی بود .

چون این شیعه نمایان از یاران بسیار نزدیک امامان از نسل امام حسین ع بودند و منافقانه به آنها خود را نزدیک کرده بودند و تمام روایات امامان از نسل امان حسین را اول اینها دریافت و بین مردم نقل می کردند بنابراین با آن سابقه ی دشمنی و کینه که با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او داشتند نمی توانستند قبول کنند که مهدی موعود حقیقی از نسل امان حسن مجتبی ع باشد این بود که ناجوانمردانه دست به تحریفات گسترده در این روایات زدند و مثلا هر جا امامان از نسل امام حسین بیان می کردند که مهدی موعود از نسل امام حسن مجتبی ع است که در آخر زمان متولد می شود آنها نام حسن را در روایات به حسین تغییر می  دادند و به این صورت  نسب واقعی مهدی موعود به کلی با انحراف کشانده شد . البته هرچند تعدادی کمی روایات مثلا در کتاب غیبت نعمانی و دیگر کتاب‌ها از دستبرد تحریف سالم ماندند و برای  روشنگری به نسل ما رسیدند . وآما انگیزه ی دیگر تحریف روایات مهدویت انگیزه مالی و دنیایی از  طرف تعدادی دنیا طلب بی اصل و نسب باز هم در عراق بود . به این ترتیب که زمانی که امام حسن عسکری ع رحلت کرد . تعداد زیادی شیعیان  عامی و اکثرا کم سواد از اقصا نقاط ایران و افعانستان و  دیگر نقاط به عشق دیدار با خاندان پیامبر وارد عراق شدند.  در این حال   چون این افراد  در آنجا غریب بودند  و آدرس دقیقی از محل اقامت خاندان امام حسن عسکری نداشتند    به هر کسی از مردم عراق برخورد می کردند  آدرس محل سکونت امام ر می پرسیدند و مسلم است در بین این افراد نیز همیشه تعدادی اراذل و اوباش و بی اصل و نسب و افراد فرصت طلب پیدا می سود که بخواهند مردم را فریب دهند و از آنها سو استفاده کنند . و وقتی این شیادان  مثلا از مسافران می پرسیدند برای چه می خواهید امام را ملاقات کنید آنها هم با ساده دلی جواب می دادند مقداری خمس و زکات و وجوهات شرعی داریم که می خواستیم مستقیما به دست امام برسانیم . در این حال این شیادان فرصت طلب طمع می کردند  و برای فریب به آنها می گفتند امام حسن عسکری به تازگی رحلت کرده و فرزند کوچکی از خود به نام محمد بن الحسن از خود به جا گذاشته ولی فرزند او غایب شده و هر کسی را به حضور خود قبول نمی کند بهتر است پول و وجوهات شرعی را به ما که نائب خاص او هستیم بدهید تا شخصا به آقا برسانیم  و به این صورت خودرا به عنوان نایب خاص امام به مردم ساده دل قالب می کردند. واین شیادان فرصت طلب نیز چهار نفر بودند که تمام ابن مدت مردم را سرکیسه می کردند و وقتی مردم از آنها سوال شرعی می کردند که از امام سوال کنند چون جواب را نمی دانستند به دروغ می گفتند که امام می فرماید : در مورد مسائلی سوال نکنید که اگر جواب آن را بدانید خوشتان نیاید و نفعی برایتان نداشته باشد و وقتی مردم  زیاد سوالات شرعی می پرسیدند و آنها جوابی نداشتند و از این همه سوال کلافه می شدند . وجوهات شرعی را خود می گرفتند و برای جواب این سوالات ،  مردم را به راویان حدیث امامان ارجاع می دادند و این روایت جعلی را درست کردند که امام  زمان در آخرین سفارش خود فرمود: و امادر  حوادث پیش آمده و مسائل شرعی جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدا هستم  و به این صورت خود را از سوالات بسیار  شیعیان ساده دل خلاص می کردند . یعنی وجوهات را خود می گرفتند و سوالات شرعی را به راویان حدیث ارجاع می دادند شیادی از این بالاتر نمی شود.. البته اعقاب و آیندگان راویان حدیث نیز کم مارمولک نبوده اند و چیزی از شیادان گذشته کم ندارند و  در دوران معاصر تعدادی از آنها با سو استفاده از این حدیث قطعا جعلی که امام زمان فرموده در مسائل جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید تئوری ولایت فقیه را با راهنمایی استعمار انگلیس که  در حوزه‌ های علوم دینی در ایران و عراق نفوذبسیار دارند به وجود آوردند البته هدف انگلیسی ها از ایجاد تئوری ولایت فقیه ایجاد یک حکومت مستبد با دیکتاتوری یک نفر  با ظاهر مذهبی بود که البته این یک نفر  هم باید از مزدورانی باشد که در جامعه ی دینی اسم و رسمی داشته باشد و در ضمن وابسته به استعمار انگلیس و دستگاه جاسوسی دجال باشد تا منافع انگلیس و دجال را در خاورمیانه تامین کند . و انگیزه ی آخوندهایی که این نظریه را با راهنمایی انگلیسی ها درست کردند نیز مسلما نفس اماره و قدرت طلبی و دنیاطلبی بوده که می خواستند به این شیوه بر جان و مال و ناموس مسلمین حاکمیت سیاسی پیدا کنند .به هر حال این این نظریه و تئوری کاملا باطل است چون با سنت اسلامی گذشتگان و مخصوصا سیره ی عملی اهل بیت پیامبر سازگاری ندارد و کاملا یک بدعت دینی و نقشه ی شیطانی است  .

اولین دلیل این است خود  اهل بیت دارای دو شان جدا از هم بوده اند یکی شان امامت که یک مقام و شان بلند معنوی است که فقط خداوند می تواند این مقام را به اهل بیت پیامبر بدهد و دیگر مقام سیاسی و حکومتی اهل بیت است که این شان یک مقام کاملا زمینی است و مردم باید امام را به حاکمیت سیاسی مسلمین قبول کنند همچنانکه امام علی هم در نهج البلاغه  می فرماید : که ای مردم  اگر  شما  برای قبول خلافت به سوی من نمی آمدید من امر خلافت را قبول نمی کردم  و این نشان می دهد که خلافت ائمه یک امر کاملا زمینی است که بستگی به خواست و رای مردم دارد و ربطی به آسمان ندارد و در زمان شهادت نیز وقتی یاران امام علی به او پیشنهاد کردند فرزندش امام حسن را جانشین خود برای خلافت معرفی کند فرمود من در مورد حسن با شما حرفی ندارم شما هرچه صلاح می دانید انجام دهید و این سخن امام علی نیز نشان می دهد  حاکمیت سیاسی مسلمین انتصابی و یا موروثی نیست و مردم باید حاکم خودرا انتخاب کنند . حال چگونه ممکن امام علی که حاضر نبود امام بعد از خود را حاکم سیاسی مسلمین منصوب کند . امام زمان بیاید و حاکمیت سیاسی مسلمین را به چند آخوند روایت گر احادیث  واگذار کند  آیا این امر منطقی و عقلانی و شرعی می باشد . چون تئوری ولایت فقیه بر این اساس است که در دوران غیبت حاکمیت سیاسی مسلمین بدون توجه به رای مردم به دست یک آخوند مجتهد می باشد . و این آخوند را هم نه مردم بلکه  چند هم قماش همان آخوند باید انتخاب کنند.   این چیزی جز بدعت و انحرافی بزرگ در حاکمیت سباسی  مسلمین نیست و  از این جاست که از اسلام که برای از بین بردن استبداد و دیکتاتوری آمده.  از بطن آن هیولای استبداد دینی را با این بدعت زاده می کنند . و بر عهده ی روشنفکران واقعی جهان اسلام است که با این بدعت های خطرناک مقابله کنند. حال در دوران ما به این علت است که شیادان دینی قدرت طلب که بر گرده ی مسلمین با فریب سوار شده اند فقط ترجیح بدهند که مهدی موعود عج فرزند بلافصل امام حسن عسکری باشد تا از نوادگان امام حسن مجتبی ع . چون اگر مهدی عج از نوادگان امام حسن مجتبی باشد و در زمان ما به دنیا بیاید که نان آنها آجر می شود و این نوع مهدی منافعی برای آنها ندارد و چا بسا  زیان هم دارد چون نمی توانند به بهانه ی غیبت فرزند امام حسن عسکری ، توسط روایات دروغ دم از جانشینی او بزنند و حاکمیت سیاسی را از نمایندگان واقعی مردم بگیرند و فاجعه درست زمانی برایشان آغاز می شود که امام مهدی حقیقی از نسل و نوادگان امام حسن مجتبی ع باشد که به صورت گمنام به دنیا آمده و از مخالفان سیاسی و عقیدتی آنها باشد و در فرصت مناسب بر علیه آنها با اذن الهی قیام کند و دمار از روزگار آنها برآورد. که این وعده ی خداست و خداوند خلاف وعده نمی کند. ان الله لایخلف المیعاد.

در روایات مهدویت آمده که امام موسی کاظم ع فرمودند:  بنی عباس دوبار در طول تاریخ به حاکمیت می رسند یکبارکه به حاکمیت رسیدند پس از سالها حکومت چنان از بین می روند( مقصود بر اثر حمله ی مغول)  که گویی هیچگاه وجود نداشته اند و در  آخر زمان  و مقارن ظهور مهدی عج دوباره ( توسط نوادگان خود)  به قدرت می رسند  چنانکه که گویی   هیچگاه قبلا نابود نشده بودند   . وقتی یاران حضرت در مورد مشخصات حکومت بنی عباس دوم در آخر زمان پرسیدند فرمود: حکومت بنی عباس برپایه ی فریب مردم استوار است و مشخصه ی دیگر آن این هست که طرفدارارانش را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را که بی طرف هستند را فقیر  می کند و مخالفانش را می کشد   و چنان قدرتمند  می شود که اگر  شرق و غرب عالم با آن بجنگند نمی توانند آنرا نابود کنند  .تا سرانجام شخصی به نام خراسانی از ناحیه ی خراسان ایران (البته خراسان قدیم  و بزرگ شامل افعانستان و قسمتی از کشورهای آسیای مرکزی چون ترکمنستان و تاجیکستان نیز بوده است) قیام می کند و مقارن با او نیز قائم ما(مهدی موعود) نیز با ده الی ۱۳ هزار نفر از ناحیه ی طالقان و قزوین و گیلان نیز قیام می کند و حکومت بنی عباس دوم با این دو قیام نابود می شود و خراسانی  حکومت را به قائم ما اهل بیت (امام مهدی ) تقدیم می کند و او جهان را پر از عدل داد می کند.  از این روایت امام کاظم ع مشخص می شود که چرا هارون الرشید خلیفه ی ظالم عباسی امام موسی کاظم ع را تقریبا در تمام عمر در زندان باقی گذاشت و سرانجام نیز در زندان شهید کرد درست به خاطر این روشنگری ها و افشاگری های  او بر علیه حاکمیت ستمگر و منافق بنی عباس اول و دوم .    حال به نظر شما حکومت بنی عباس دوم  در  عصر ما چه حکومتی است  ؟   امام علی ع در  مورد دست نشانده بودن این حاکمیت و اینکه این حاکمیت دست نشانده و نوکر غرب است برای تخریب و عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان خاورمیانه ، می فرماید: قسم به خدا در  آخر زمان آتشی در شرق می افروزند و به جان کشورهای اسلامی می اندازند و این آتش فتنه از خود شرق نیست بلکه از غرب است.   حال به نظر شما کشور شرق عربستان و عراق که محل زندگی و سکونت ائمه  ع بودند چه کشوری است؟ و حاکمیت آن چه حاکمیتی است ؟ در اینجا ضرورت مطالعه و تحقیق  توسط مردم و به خصوص جوانان برای شناخت  حقایق  دین و تشیع و مهدویت به خوبی احساس می شود. چون مسلم است متولیان دینی فاسد در اسلام و بخصوص تشیع همانند علمای فاسد یهود که قرآن می فرماید: حقایق را برای مردم کتمان می کردند  هیچگاه حقایق دین و مهدویت را برای مردم نگفته و نخواهند گفت . البته تکلیف کوردلان بی دین و ملحد و خدانا باور، که در مورد حقایق دین کاملا معلوم است و هیچگاه چشم خودرا بر حقایق دین نمی گشایند و کارشان دائما انکار و شب نشینی در شبی تار است .
سادات دروغین چه کسانی هستند؟ درتوضیح باید گفت که مرکز حاکمیت بنی عباس در زمان مامون عباسی مدتی در خراسان بزرگ در مرو در ایران بود پس از سقوط مرکز بنی عباس در بغداد و عراق توسط مغولان مدتی باز ماندگانی از مامون عباسی در ناحیه ی افغانستان حاکمیتی به وجود آوردند که در تاریخ به حاکمیت آل مامون معروف است که البته با مرور این حاکمیت هم از بین رفت ولی نوادگان منافق و البته حیله گر و سیاستمدار آل مامون چون کم کم ماهیت منافق و فریبکار آنها برای ایرانیان و  به خصوص خراسانیان معلوم و آشکار شد طبعا محبوبیتی در  بین ایرانیان نداشتند و پس از شهادت امام رضا ع توسط مامون عباسی بسیار نیز  منفور ایرانیان شدند و چون آهل بیت پیامبرص و آل علی ع در بین ایرانیان بسیار محبوب بودند . این نوادگان منافق و زیرک و سیاستمدارعباسی در طول تاریخ کم کم جعل نسب کردند و خود را به دروغ سادات موسوی و حسینی و حسنی در بین مردم ساده دل جا زدند تا دوباره دارای موقعیت اجتماعی گذشته شوندو به این صورت در طول تاریخ یک قشر سادات دروغین که در اصل از نسل منفور بنی عباس بودند در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به خصوص خراسان ایران و افغانستان شکل گرفت که البته مردم از آنها غافل بوده اند . و بعید نیست همین سادات دروغین در این منطقه از خاورمیانه حاکمیت بنی عباس دوم  را تشکیل داده اند. بنابراین صدق گفتار امام موسی کاظم ع در مورد قدرت گرفتن  حاکمیت بنی عباس دوم پس از ۱۴۰۰ سال مشخص می شود و این یک خبر غیبی و معجزه است که حقانیت سخنان اهل بیت ع را برای طالبان حقیقت ثابت می کند .

شناخت امام زمان و انواع مراتب شناخت: اگر بخواهیم شناخت مردم را از امام زمان مورد بررسی قرار دهیم می توانیم این شناخت را به مراتب سه گانه از سطح شناخت تقسیم کنیم: مرتبه ی اول از شناخت شناخت عامیانه و خرافی است که برخی از شیعیان دارند و این مرتبه از شناخت به این صورت است که بر طبق آن چیزی که بر روی منابر گفته اند این عده اعتقاد دارند که مهدی موعود عج فرزند امام حسن عسکری ع است از مادر و کنیزی رومی و در ۱۵ شعبان ۱۲۰۰ سال پیش به دنیا آمده و نامش محمد  و مشهور به مهدی است و در خردسالی غایب شده   و چهار نائب خاص داشته و اکنون نیز از ۱۲۰۰ سال پیش زنده و لی غایب است به همین سادگی. و همین را هم می گویند شناخت کامل امام زمان . این ساده ترین و خرافی ترین و غیر واقعی ترین شناخت از امام زمان می باشد که نتیجه ی تحریفات بسیاری ایادی شیطانی در طول تاریخ بوده است . مرتبه و نوع دوم شناخت مربوط به کسانی است که معتقدند مهدی موعود از نسل پیامبر اسلام  در آخر زمان به دنیا می آید و نام خودش محمد  و نام پدر وی عبدالله است ولی ما هنوز نمی دانیم به دنیا آمده و یا خیر این نوع شناخت مربوط به عده ای از اهل تسنن است که با اینکه نسبت به شناخت اول کامل تر و به حقیقت نزدیکتر است و به نوعی دور از خرافات است  ولی باز اشکالاتی مخصوصا در باب نام پدر مهدی عج و اینکه معلوم نیست هنوز به دنیا آمده یا خیر وجود دارد و این شناخت نیز هنوز به حقیقت و یقین نرسیده است و مرتبه ی شناخت سوم و آخر که بالاترین و کامل ترین نوع شناخت است شناختی است که فرد طالب حقیقت با پژوهش و جستجو های بسیار در روایات صحیح اهل بیت و با مجاهده با نفس و و طهارت و نفسانی و کمک خواستن از خدا برای رسیدن به حقیقت به این مرتبه از شناخت رسیده و به حقیقت فهمیده مهدی موعودعج مردی از سلاله ی رسول و امام حسن مجتبی ع می باشد که در زمان ما و در دهه‌ی پنجاه خورشیدی در  نقطه ای از ایران به صورت کودکی بسیار گمنام به دنیا آمده و مراتب سیر و سلوک عرفانی را طی کرده و به مقام مهدویت در جوانی رسیده و از سوی خدا به وی وحی شده و در چهل سالگی کتاب فرقان بر وی وحی شده و خدا به  تعداد بسیار کمی از جمله سید حسنی از طریقی توفیق شناخت مهدی موعود  را داده و این فرد نیز از طرف امام  مامور شده که  مردم را با معارف مهدوی و راه شناخت امام آشنا سازد و کتاب های روشنگرانه ای برای هدایت مردم به سوی شناخت واقعی بین مردم از طریق فضای مجازی منتشر کند تا با اصلاح شناخت مردم از امام زمینه ی ظهور  و حاکمیت او توسط مؤمنان و منتظران واقعی فراهم شود.      سلام بر کسی که پیرو هدایت شود