نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدایت» ثبت شده است

گمراهی و هدایت از واژگانی می باشند که در فرهنگ اسلامی و قرآنی  زیاد به کار می روند . و جزو واژه های کلیدی برای فهم معارف الهی هستند . همه ی ما شب و روز در  نماز می خوانیم خداوندا مارا به راه راست هدایت فرما نه راهی که بر آنها خشم گرفتی و نه گمراهان . ولی آیا تا به حال به این واژگان یعنی هدایت  و  گمراهی و راه راست و مستقیم الهی فکر هم کرده ایم مقصود از گمراهی و هدایت  و راه مستقیم الهی چیست ؟ در مورد هدایت در راه مستقیم  خداوند در قرآن کریم تو ضیحات لازم را داده و بطور خلاصه باید گفت راه مستقیم راه پیامبران و اولیا و صالحان و شهدا بیان شده ولی مقصود از گمراهی چیست ؟ در مورد گمراهی نیز خداوند در آیات متعدد مشخصات گمراهان را بیان کرده . مثلا مشرکان و فاسقان و دشمنان پیامبران و جانشینان آنها گمراه بودند ولی توضیحی که در اینجا لازم است بیان شود در مورد گمراهی و انواع آن می باشد: بطور خلاصه گمراهی یعنی انحراف مومنین از راه مستقیم الهی می باشد که همان راه پیامبران و اولیا و صالحان و شهدا می باشد ولی این گمراهی انواعی دارد  که در اینجا بیان می شود: ۱_ گمراهی عقیدتی ۲_ گمراهی سیاسی ۳_ گمراهی اخلاقی ۴_ گمراهی اقتصادی ۵_ گمراهی هنری . مقصود  از گمراهی عقیدتی آن است که کسی   در توحید و یکتایی خدا دچار انحراف شود و مثلا مانند مسیحیان به خداهای سه گانه چون پدر  پسر و روح القدس قائل شود و وحدانیت خدا را قبول نداشته باشد و یا چون مشرکان مکه به بتان متعدد در کنار الله خدای یگانه ایمان داشته باشد و یا مثل برخی فرقه های اسلامی صفات الهی مثل رزاق بودن و یا برآورده کردن حاجات و شفای بیماران را به جای خدا به بندگان خدا مثل امامان نسبت دهد و به درگاه امامان به جای خدا دعا کند این ها نمونه هایی از گمراهی های عقیدتی هستند . دومین نوع گمراهی ، گمراهی سیاسی می باشد  و به این صورت  است که کسی معتقد باشد حاکمیت زمینی مردم باید یک دیکتاتور و یا یک قشر خاص مثل طبقه ی کارگر و یا اخوندها و اشخاصی معمولی و غیر صالح  و با رای اکثریت باشند یا همان به اصطلاح دموکراسی و یا کسانی که مانند خوارج به وجود حاکم اعتقاد نداشته باشند و بی حاکمی و بی قانون بودن و آنارشیسم را قبول داشته باشند . همه ی این موارد از نظر خدا دچار نوعی گمراهی سیاسی می باشند. از نظر اسلام و قرآن  حاکمیت سیاسی جامعه ی بشری  باید به دست شخص برگزیده و ولی الهی و صالحان و گروه نخبه که صلاحیت علمی و اخلاقی داشته باشند و این گروه نخبه نیز زیر نظر امام و شخص برگزیده ی الهی جامعه ی بشری را مدیریت کنند باشد ولی نکته در اینجاست که انتخاب این شخص برگزیده و کادر صالحان از سوی خداست ولی تحقق حاکمیت زمینی آنها با خواست و اراده ی اکثریت مردم و یاری عموم مردم دنیا می باشد و آنها حق ندارند خودشان حاکمیت خود را بر مردن دنیا تحمیل کنند. ولی کسانی که معتقد به تحمیل حاکمیت امام و صالحان به زور بر مردم هستند و یا کسانی که معتقد به ولایت فقیه باشند که با زور و فریب بر مردم حاکم شده اند مسلما دچار گمراهی سیاسی شده اند..سومین نوع گمراهی ؛ گمراهی اخلاقی می باشد مثلا کسی که در زندگی شخصی به مفاسدی چون دروغ و ریا و خودخواهی و انحراف جنسی و دیگر مفاسد اخلاقی دچارشده دچار انحراف اخلاقی شده .   چهارمین نوع گمراهی، گمراهی اقتصادی است مثلا کسی که در کسب درآمد به آلودگی هایی چون ربا و قمار و رشوه و اختلاس و کم کاری  و کلاهبرداری دچار شده دچار گمراهی های اقتصادی شده پنجمین نوع گمراهی ها گمراهی هنری می باشد مثلا هنرمندی که در یکی از رشته های هنری ملاکهای زیبایی شناسانه  ای که ازلی می باشند و خداوند این ملاک‌ها را در انواع هنرها قرار داده رعایت نکند دچار انحراف و گمراهی هنری شده مثلا در  موسیقی و هنرهای تجسمی ملاک‌ها یی چون تقارن و تناسب  وهارمونی جزو ملاک‌های زیبایی و جذابیت این هنر ها می باشند و ریشه ی الهی دارند و اگر هنرمندی بر اثر دخالت های ایادی شیطانی در انواع هنر ها این ملاک‌ها را اصلا رعایت نکند نه تنها این هنرها  را به ابتذال کشانده بلکه به نوعی دچار گمراهی هنری نیز شده . نشانه های گمراهی های هنری را بخصوص در موسیقی معاصر می توانیم کاملا حس کنیم برای همین نیز واقعا بسیاری ازین موسیقی ها مانند موسیقی سال‌های دور آن جذابیت و ماندگاری لازم را ندارند و روح انسان از شنیدن آنها لذت نمی برد . علت این امر  گمراهی برخی هنرمندان موسیقی عدم رعایت ملاکهای زیبایی در این عرصه می باشد .

یک پرسش اساسی و مهم از سوی تمام منکران در مورد حجت های خدا  در زمین :  یکی از پرسش های مهم و بسیار پر تکرار منکران از سید حسنی     معمولا این است که شما که می فرمایید امام زمان واقعی فرزند بلافصل امام حسن عسکری با دلایل زیاد نیست و امام زمان حقیقی از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع است  که در زمان  ما به دنیا می آید  .  چطور این حدیث صحیح و متواتر امام علی ع را  توجیه می کنید که می فر ماید : به خدا قسم زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست خواه ممکن است این حجت آشکار و شناخته شده و مشهور بین مردم باشد و خواه پنهان و ترسان . خب با توجه به این فرمایش امام علی پس تکلیف این ۱۲۰۰ سال بعد از امام حسن عسکری چه می شود چون شما که می فرمایید امام زمان حقیقی در زمان ما به دنیا می آید؟ پس آیا در این ۱۲۰۰ سال زمین از حجت های خدا خالی بوده؟ حال جواب امام به نقل از  سید حسنی :  این پرسشی کاملا بجا از سوی  طالبان حقیقت است بله فرمایش مولای متقیان در این باره کاملا صحیح است و مانیز این حدیث را صحیح و متواتر می دانیم ولی نکته در  این است که اکثر شیعیان مثل سایر احادیث امامان به  معنای  این حدیث نیز درست توجه نکرده اند و آن را به درستی درک نکرده اند چون امام علی ل به صراحت می فرماید : این حجت های الهی یا بین مردم آشکار و مشهور هستند و یا پنهان و ناشناخته و ترسان و این سخن امام علی به ابن معنی است که حجتهای الهی به دو دسته ی کاملا مشخص تقسیم می شوند یک دسته که چون امامان اهل بیت پیامبر  کاملا در زمان حیات خود لااقل بین شیعیان خود کاملا شناخته شده بودند و مردم آنها را به عنوان حجت های خدا و امام و پیشوایان دینی می شناختند و به آنها ایمان داشتند و یک دسته که بعد  از امام حسن عسکری  به دنیا آمدند و چون جو خفقان و حاکمیت شیطان و طاغوت به حدی نامناسب بود که امکان  نداشت این حجت های خدا بصورت آشکار اعلام وجود کنند خداوند شناخت آنها را به شکلی   برای  عموم  غیر ممکن ساخت این پوشیدگی حجت های خدا یا به این صورت بود که گاهی انها کاملا بصورت افرادی گمنام و ناشناخته درویش وار در گوشه ای از کره ی خاکی زندگی می کردند که هیچکس تا آخر عمر آنها را نمی شناخت و از مقام معنوی آنها خبر نداشت.  و اگر نیز خبر داشت خیلی انگشت شمار بودند مانند شخصیتی چون شمس تبریزی  که استاد و مراد مولانا بود که فقط مولانا به مقام ولی بودن او و حجت بودن او آگاهی داشت و یا گاهی این اولیا و حجت های الهی در لفافه و در  لباسی غیر رسمی  غیر از ظاهر حجت های رسمی و شناخته شده ی خدا چون امامان اهل بیت بودند مانند عارفان و شعرای بزرگی چون خود مولانا و یا خواجه عبدالله انصاری و  ابو سعید ابوالخیر یا بایزید بسطامی و سعدی و یا حافظ و یا سنایی و یا شاه نعمت الله ولی  که این  عارفان هر کدام در قرنی زندگی می  کردند   و ازین جهت حجت های پنهان خدا بودند که مردم آنها را به عنوان امام رسمی و پیشوای دینی نمی شناختند بلکه بیشتر به عنوان شعرای عارف می شناختند پس ازین جهت می توان گفت اینها نیز جزو حجت های ناشناخته ی خدا از نظر مقام معنوی بودند . و نشانه و دلیل این سخن نیز آثار هدایتگر این بزرگان می باشد اگر با مثنوی مولانا آشنا باشید و آن را مطالعه کنید خواهید فهمید که در حقیقت مثنوی چیزی جز تفسیر آیات قرآن و کلام اهل بیت و دیگر بزرگان دین نیست و ازین جهت برخی هم این کتاب را قرآن عجم نامیده اند و یا مثلا گلستان سعدی را مطالعه کنید که نور معنویت و اخلاق اسلامی در آن جلو گر است انگار که بعصی اشعار وی ترجمه ی آیات قرآن است و سعدی با زیباترین شکلی این مفاهیم اسلامی و قرآنی را به شکل عارفانه و عاشقانه  انعکاس داده لست . خب اینها حجت های پنهان خدا در این قرون گذشته اند که مردم آنها را نه بعنوان رهبر و امام بلکه   به عنوان شاعر عارف می شناختند  و در  حقیقت مقام حقیقی آنها را نمی شناختند . و اتفاقا پیامبر اسلام در این مورد در حدیثی می فرماید پس از من هر صد سال  مهدی و مهدیان در امت من پیدا می شوند که باعث تجدید حیات اسلام و روشنگری می شوند و اگر توجه کنید این بزرگان هم هر صد سال به ترتیب در جامعه ی ایرانی اسلامی ظهور کردند و واقعا با آثار خود باعث تجدید حیات اسلام شدند . علت  آن  نیز این بوده که بعد از رحلت امام حسن عسکری خداوند دیگر صلاح ندید حجت های آشکار خود را به میان مردم بفرستد چون خطرات جانی برای آنها از طرف طاغوتها وجود داشت و مصلحت دید حجت های پنهان خود را به سوی خلق برای تجدید حیات اسلام بفرستد . و علت اینکه این حجت های پنهان خدا این بار از قوم ایرانی بودند ابن بود که در این دوره بعد از رحلت امام حسن عسکری بود که اسلام به درون ایران و اقشار مختلف نفوذ کرد و بیشتر مردم به معنی واقعی مومن و مسلمان شدند و کانون فعال فرهنگ اسلامی از کشورهای عربی به کشور  ایران منتقل شد خب مسلم است که خداوند  در این زمان صلاح دید از بین این مومنین به اسلام و عاشقان اهل بیت و از بهترین و نجیب ترین آنها افرادی را به عنوان حجت پنهان خود برای ارشاد خلق  با زبان فارسی که زبان خود آنهاست بفرستد . این جریان ادامه پیدا کرد تا اینکه حکمت خداوندی اقتضا کرد که در زمان ما  آخرین حجت الهی  نیز از میان ایرانیان ولی از نسل پیامبر اسلام  ص  در  این سرزمین به دنیا بیاید و با یاری خدا ظهور و قیام کند  ولی ظهور و قیام او منوط به شناخت درست و صحیح او توسط مردم می  باشد  که این امر با روشنگری در زمینه ی مهدویت به یاری خدا تحقق خواهد یافت .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

امام حسین ع در روایتی از کتاب غیبت نعمانی در مورد امام زمان عج می فرمایند : پدر اورا کشته اند و او هنوز انتقام نگرفته . این روایت نیز روایت روشنگر دیگری است در مورد شناخت درست و واقعی امام زمان . چون این روایت نیز آشکارا ثابت می کند که امام زمان حقیقی  فرزند امام حسن عسکری نیست چون می دانیم امام حسن عسکری ع به مرگ طبیعی از دنیا رفته و قطعا به قتل نرسیده ولی در اینجا امام حسین ع در این روایت صراحتا می فرماید که پدر مهدی موعود عج را به قتل رسانده اند و ظاهرا او قبل از ظهور چون در موقعیت قدرتمندی قرار ندارد با اینکه می دانسته کسانی احتمالا از خویشاوندانش پدر اورا به قتل رسانده اند ولی امکان انتقام از قاتلین پدر را ندارد . و این روایت نیز نشان می دهد که مهدی موعود عج در یک خانواده ی معمولی و گمنام به دنیا می آید که حتی چنین اتفاقی نیز برای پدر وی رخ می دهد .

ببین برای شناخت امام زمان تنها مطالعه کافی نیست  ۱_ باید واقعا با نیت خالص از خدا بخوای حقیقت رو بهت نشون بده و واقعا هدایتت کنه ۲_ خودت  از یک سری صفات اخلاقی  بد دور باشی مثلا متکبر نباشی حقگو باشی حق پذیر باشی طرفدار ظلم نباشی ظالم نباشی مال حرام نخوری  و بالاخره منصف باشی ۳- بر روی روایات فکر و تامل کنی تا مقصود اهل بیت رو خوب درک کنی مثلا وقتی در روایات اهل بیت تامل کنی می فهمی که اهل بیت صفات یک انسان امروزی برای مهدی موعود بیان می کنند نه انسان  ۱۲۰۰ ساله  و ایمان پیدا کنی که مهدی اکنون  در میان ما زندگی می کنه منتها بصورت یک شخص بسیار گمنام و ناشناخته که حتی  به روایت امام علی ع اصل و نسب و سیادتش حتی برای خانواده و اطرافیانش مخفی هست و معنی غیبت رو درست  درک کنی نه به اون صورت که آخوندا بهت گفتند . و بتونی احادیث مهدویت رو با مسائل وحوادث  روز  تطبیق درست بدی مثلا بدونی الان حاکمیت بنی عباس دوم که مطابق روایات دوباره در آخر زمان و مقارن ظهور تشکیل می شه در حال حاضر چه حکومتی هست   و سادات دروغین که در حقیقت از نسل بنی عباس هستند ولی درطی قرون خودشون رو سید و فرزندان پیامبر  بین مردم معرفی کردند و مردم  هم باور کردند در عصر حاضر  چه کسانی هستند ؟ که حکومت  هم  تشکیل دادند و مردم رو فریب دادند. به هر حال شناخت مهدی موعود  حقیقی به این سادگی و فقط با ادعا نیست  و مجاهده ی علمی و عملی بسیار می خواد البته توفیق الهی هم خیلی موثره