از پیامبر اسلام روایتی متواتر به آیندگان رسیده که : من از امامان گمراه( مراجع تقلید) در آخر زمان بیش از هجوم خارجی بر امت خویش می ترسم . چرا پیامبر اسلام ص از گمراهی مراجع تقلید در آخر زمان بیش از هجوم خارجی هراس داشت ؟ اینک در این مقال به سوال پاسخ داده می شود هر چند در این مورد در کتاب مثلث شیطانی توضیحات مفصل داده شده : گمراهی مراجع تقلید و به اصطلاح علمای دینی از صدر اسلام و مخصوصا تاریخ شیعه در چند مورد مهم و حساس تاریخ اسلام بوده ۱_ گمراهی در واقعه ی غدیر خم ، قبلا بیان کردیم که اهل بیت پیامبر اسلام ص دارای دو شان و مقام کاملا جدا از هم بودند یکی شان امامت که مقام بلند معنوی نزد خداست که خداوند به برخی از ذریه ی صالح حضرت ابراهیم داده که ائمه ی اهل بیت نیز دارای این مقام می باشند و این مقام ارتباطی به مردم ندارد. دوم مقام حاکمیت سیاسی و رهبری جامعه ی مسلمین که این شان و مقام صرفا زمینی است و ربطی به آسمان و نصب الهی ندارد یعنی در صورتی که مردم اهل بیت پیامبر را مانند امام علی ع و امام حسن مجتبی را به این مقام پذیرفتند و با آنها بیعت کردند و به تعبیر امروزی به آنها رای دادند آنها نیز حاکمیت را به دست می گیرند و در صورتی که مانند دیگر ائمه آنها را یاری نکردند آنها نیز انزوا و گوشه گیری اختیار می کنند ولی در هر صورت مقام امامت و شان آسمانی م ردم را برای هدایت خلق دارا می باشند . سیره ی عملی اهل بیت نیز این سخن مارا تایید می کند چون امام علی با صراحت در نهج البلاغه می فرماید : اگر شما به سراغ من نمی آمدید من خلافت را قبول نمی کردم و نمی گفت مقام خلافت و حاکمیت سیاسی را خدا به من داده . گمراهی مراجع تقلید در عصر حاضر ازآن سو است که این دو شان و مقام اهل بیت را با هم قاطی می کنند و معتقدند در واقعه ی غدیر پیامبر اسلام مقام حاکمیت سیاسی امام علی ع و به تبع آن اهل بیت را به مردم تذکر داده و امام علی را حاکم سیاسی مسلمین قرار داده در حالی که این ادعا انحرافی اشکار از واقعه ی غدیر است بلکه در آن واقعه شان امامت و مقام آسمانی امام علی و اهل بیت را به مردم تذکر داده نه مقام زمینی و حاکمیت سیاسی آنها را چون خود پیامبر نیک می دانست مقام حاکمیت امری زمینی است و بستگی به خواست و بیعت مردم دارد و ربطی به آسمان ندارد . این انحراف در فهم واقعه ی غدیر انحرافی بسیار خطرناک و زیان آور در تاریخ اسلام به خصوص در زمان معاصر است چرا که این مراجع تقلید یا امامان گمراه با بر داشت انحرافی از واقعه ی غدیر نوعی استبداد دینی خطرناک را از بطن آن استخراج کردند و به این بهانه که آخرین امام از اهل بیت نواب و جانشینان عامی چون مراجع تقلید دارد و حاکمیت سیاسی مراجع تقلید بر مردم نیز مانند حاکمیت اهل بیت آسمانی است و زمینی نیست و بستگی به خواست و نظر مردم ندارد . نوعی استبداد دینی فاجعه بار در جامعه ی اسلامی بوجود آوردند و قصد دارند این تز و انحراف خطرناک را به جوامع دیگر مسلمان نیز صادر کنند . در حالی که می دانیم ریشه ی این نظریه کاملا انحرافی می باشد و درست مخالف سیره عملی اهل بیت بوده است. ۲_ گمراهی دیگر امامان گمراه ( مراجع تقلید) در عصر حاضر در مسئله و فهم فلسفه ی عاشورا و واقعه ی کربلا می باشد . معمولا آن چیزی که این امامان گمراه بر روی منابر در مورد عاشورا و امام حسین بیان می کنند هیچ ربطی به فلسفه ی قیام امام حسین ع ندارد چون فلسفه ی قیام امام حسین که اصلا به آن اشاره نمی کنند یک انحراف کاملا سیاسی و خطرناک در حاکمیت جامعه ی اسلامی بود که هنوز نیز جوامع اسلامی با تبعات آین انحراف دست و پنجه نرم می کند و هنوز نیز این انحراف برطرف نشده و به جرات می توان گفت ریشه ی تمام بدبختی ها و عقب ماندگی ها و ذلت ملل مسلمان در مقابل شرق و غرب همین انحراف خطرناک بوده . قضیه ازین قرار بوده که تا زمان امام علی ع سنت صحیح اسلامی در تعیین خلیفه و حاکم اسلامی سنت شورایی و بیعت به تعبیر امروزی رای و خواست مردم در تعیین حاکم مشروع و خلیفه بوده ولی در این زمان بود که معاویه برای اینکه این سنت اسلامی را تبدیل به سلطنت موروثی از پدر به فرزند کند و فرزند ش یزید را به جای خویش و با زور و فریب مردم بر تخت بنشاند و با امام علی و خلافت برحق او که با بیعت اکثر مردم بود به مخالفت برخواست و سرانجام نیز با فریب توانست امام علی نتواند اورا از حاکمیت شام برکنار کند. کاری که امام علی به عنوان خلیفه حق داشت و سرانجام امام علی در این راه هم شهید شد و امام حسن مجتبی نیز مجبور به صلح با معاویه شد به شرط اینکه معاویه پس از مرگ خود حاکمیت مسلمین را به شورا و بیعت مردم واگذار کند ولی معاویه بعدا عهد شکنی کرد و امام حسن نتوانست مانع این کار معاویه شود و او نیز با تحریک معاویه مسموم و شهید شد
در این هنگام معاویه در اواخر عمر یزید فرزندش را به زور حاکم مسلمین اعلام کرد و امام حسین ع نیز دیگر نتوانست این سنت شکنی آشکار معاویه را تحمل کند و از بیعت با یزید امتناع کرد و در این راه در کربلا با یاران فداکار و تمام فرزندان خویش به شهادت رسید. پس فلسفه ی عاشورا تلاش امام حسین ع برای جلوگیری از یک انحراف خطرناک سیاسی بود و آن نیز تبدیل کردن خلافت اسلامی از خلافت شورایی مبتنی بر رای و بیعت مردم به سلطنت موروثی بود در حقیقت فلسفه ی قیام امام حسین در برابر یزید به تعبیر امروزی جلوگیری از استبداد سیاسی بود . و مگر اکنون مسئله ی اصلی در جوامع اسلامی چیزی جز همین انحراف خطرناک سیاسی است . تمام مشکلات جهان اسلام در حال حاضر ریشه در این انحراف سیاسی و بروز استبداد حاکمیتی در اشکال مختلف دیکتاتوری نظامی یا فاشیستی و یا استبداد دینی در قالب ولایت فقیه و شکلهای دیگر است . در حقیقت اگر ملل مسلمان با فلسفه ی عاشورا به درستی پی ببرند حتی یک لحظه نیز زیر بار این حاکنیتهای استبدادی و شیطانی قرار نمی گیرند و آنها را تحمل نمی کنند و بر علیه آنها مانند امام حسین ع و یارانش قیام خواهند کرد در حقیقت واقعه ی عاشورا چون چراغی روشنگر در تمام طول تاریخ است تا مردم در همه ی زمانها بدانند که یزیدها و و امام حسین ها یا جبههی حق و باطل در هر زمانی وجود دارند و در برابر هم قرار می گیرند و واقعه ی قیام امام حسین و عاشورا چون چراغی جبههی حق و باطل را برای مردم روشن می کند تا مردم فقط حامی جبهه ی حق باشند و در تاریکی جهل خویش حامی جبههی باطل نباشد . ازین جهت پیامبر اسلام فرمود: همانا حسین ع چراغ هدایت و کشتی نجات است . ولی با این حال مراجع تقلید یا امامان گمراه در عصر حاضر به جای بیان و تشریح این فلسفه ی سیاسی عاشورا برای مردم فقط آنها را در این زمینه گمراه می کنند که ای وای امام حسین شهید شد و شما فقط موظفند بیش از چهل روز عزاداری کنید و به سر و سینه بزنید و هرچه گناه هم می خواهید مرتکب شوید اگر فقط یک قطره اشک برای امام حسین بریزید تمام گناهان شما آمرزیده می شود و به بهشت می روید و این بیان علاوه بر تحریف فلسفه ی عاشورا بلکه ترویج امور صد اخلاق در بین مردم می باشد . آیا گمراهی ازین بدتر می تواند باشد ؟ و بعد هم بر روی منابر مردم فریبی تاکید می کنند که اصل در اسلام حمایت از حاکمیت موجود است و حفظ این حاکمیت( هرچند مانند یزید ظالم باشد) از حفظ جان یک نفر ولو امام زمان باشد واجب تر است . اینجاست که معنی کلام پیامبر را در مورد این گمراهان بیشتر درک می کنیم .۳_ گمراهی دیگر امامان گمراه درانحراف مهدویت می باشد . در امر مهدویت نیز قبلا اثبات کردیم که مهدی موعود حقیقی بر خلاف باور غلط عامه ی شیعیان از نسل پیامبر و اهل بیت از طرف پدر به امام حسن مجتبی ع می رسد و او از ذریه ی امام حسن مجتبی ع می باشد که در زمان ما اکنون چند دهه به صورت ناشناس به دنیا آمده نه ۱۲۰۰ سال پیش و بصورت فردی گمنام اکنون در بین مردم زندگی می کند. و علت انحراف مهدویت این بوده که شیعه نمایان در زمان امام حسن مجتبی ع به علت صلح مصلحتی امام با معاویه با او و فرزندانش دشمن شدند و روایات جعلی بسیاری در روایات مهدویت وارد کردند و اکثر روایات صحیح را که نسل مهدی عج رابه امام حسن مجتبی نسبت می داد حذف کردند و روایاتی جعلی مبنی بر اینکه امام زمان فرزند بلافصل امان حسن عسکری ع است. وارد روایات مهدویت کردند و روایتی نیز جعل کردند که در زمان غیبت کبری امام، مراجع تقلید به عنوان نواب عام امام باید حاکمیت سیاسی جامعه ی مسلمین را بدون توجه به رای و خواست مردم ( با انحراف غدیر) به دست گیرند و به این ترتیب هیولای استبداد دینی نیز با تحریف مهدویت در عصر حاضر زاده شد .
- ۰ نظر
- ۰۲ بهمن ۰۱ ، ۱۹:۱۱