نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

یکی از انتقادهایی را که به زندگانی و سنت پیامبر اسلام ص مطرح می کنند ازدواج او با عایشه ی کم سن و سال بعد از رحلت خدیجه س می باشد . بخصوص دشمنان و کینه توزان به اسلام و پیامبر اسلام بر این مسئله زیاد مانور می دهند و ازآن بصورت غیر  منصفانه  به تجاوز مردی پنجاه ساله به اجبار به دختر بچه ای  ۹ ساله تعبیر می کنند . برای روشنگری در این مورد و برای جلوگیری از سواستفاده ی  دشمنان اسلام بهتر است در این مورد توضیحات لازم داده شود مسلم است که یک انسان خردمند هیچ خبری را بدون تامل و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص زمان و مکان وقوع آن امر نباید بپذیرد.  در این مورد نیز باید شرایط  خاص زمان و مکان این ازدواج  بررسی شود . در ازدواج  پیامبر با عایشه آن هم در سن کم نباید تردید  کرد چون خبر آن متواتر است و مورخان آن را بارها نقل کرده اند ولی باید شرایط خاص زمانی و مکانی و آداب و رسوم خاص آن روز جامعه ی عرب در مکه را نیز  در این  ازدواج هم باید در نظر گرفته شود . اولا  از بررسی زندگی پیامبر اسلام مشخص می شود که وی برخلاف آنچه دشمنان درباره ی وی می گویند  مردی هوس باز و تابع هوا و هوس و عیاش اصلا نبوده جدا از اینکه در قرآن به صراحت می فرماید : محمد ص از  روی هوی و هوس سخن نمی گوید ، خود زندگانی وی نیز  گواه این حقیقت است که تقوی و خویشتن داری وی واقعا در در تمام تاریخ بشریت نظیر نداشته.  و یک دلیل آشکار آن نیز آن است که همه ی جوانان حتی در زمان ما دوست دارند که اولین  شریک  زندگانی آنها جوانتر از خود آنها باشد و معمولا تمام مردان دختران کم سن و سال را ترجیح می دهند ولی برخلاف رویه و  روال  معمول  تمام جوانان ،  پیامبر اسلام  چنان مرد خویشتن دار و مسلطی بر نفس خویش بود  که این ملاک را برای اولین شریک زندگی خویش در نظر نگرفت و بر خلاف هوی و هوس خود ملاک تقوی و دیانت و پاکی و فضایل اخلاقی را در نظر گرفت و در  سن ۲۵ سالگی با خدیجه که ۱۵ سال از او سن بیشتری  داشت ازدواج کرد ، در حالی که خدیجه  قبل از او دوبار نیز ازدواج کرده بود و از شوهران قبلی حتی صاحب فرزند شده بود . حال باید پرسید؟ کدام یک از جوانان امروز حاضر است پا بر هوی و هوس خویش بگذارد و با زنی با سن بیشتر از خودش به عنوان اولین شریک زندگی ازدواج کند ؟  و بعد هم در خفا به او خیانت نکند . ممکن است برخی بگویند خب الان هم برخی جوانان فقیر با برخی زنان سن بالا  بخاطر ثروتشان ازدواج می کنند . در این مورد باید گفت اولا بیشتر آنها ازدواج رسمی نمی کنند و معمولا پول کلانی از یک زن میانسال ثروتمند می گیرند  و مدتی با وی  رابطه و ازدواج ظاهری و موقت دارند و بعد هم زود جدا می شوند و یا حتی فقط رابطه دارند و ازدواج ظاهری هم نمی کنند  و در ثانی در این مدت تعهدی نیز به آن زن ندارند و همزمان با چندین زن و دختر دیگر رابطه دارند . ولی پیامبر  اسلام با اینکه بسیار جوانتر از خدیجه بود ازدو اج رسمی با او کرد و در  ضمن به گواهی تاریخ و هم عصران مردی کاملا خویشتن دار بعد از ازدواج بود و تا آخر عمر با خدیجه حتی در خفا به او خیانت نکرد و به او نیز حتی پعد از مرگ عشق می ورزید و از او به نیکی  یاد می کرد. واقعیت این بود که خدیجه جدا از ثروتمند بودن زنی بسیار عفیف و پاکدامن و با فضیلت و پرهیزگار بود و بخاطر همین فضایل، پیامبر خواستگاری اورا پذیرفت ( چون ظاهرا در تاریخ آمده  ابتدا خدیجه خواستار ازدواج با پیامبر ص بود) و با رضایت با وی ازدواج کرد. پس خود این ازدواج و شرایط ان ثابت می کند که پیامبر اسلام ص برخلاف آنچه دشمنان به وی تهمت می زنند مردی هوس باز و  تابع هوی و هوس نبود و به عکس مردی کاملا خویشتن دار و مسلط بر نفس خویش در این مورد بوده.  پس ازدواج او با عایشه بعد از رحلت خدیجه نیز باید علت خاص  و دیگری غیر از هوی و هوس و غریزه ی شهوانی باشد و تابع شرایط خاصی باشد . در توضیح این ازدواج باید گفت اولا ازدواج در سن کم برای دختران و حتی گاهی پسران در  جامعه ی آن زمان عرب با آداب و رسوم خاص کاملا رایج و یک عرف و امر معمولی بوده و مسلما پیامبر اسلام نیز نمی  توانسته خارج از عرف آن زمان عمل کند . دوم آنکه ازدواج پیامبر با عایشه در آن سن بنا‌ بر رعایت حال عایشه از طرف پیامبر بوده چون قرار بر این بوده که ابوبکر پدر عایشه اورا به عقد یک مرد بزرگسال و مشرک که ظاهرا پایبندی چندانی به موازین اخلاقی و الهی نداشته در بیاورد و چون ابوبکر  مسلمان شده بود امکان داشت شوهر عایشه رفتار چندان خوبی با عایشه بخاطر  مسلمان شدن پدرش از آن به بعد نداشته باشد ازیک جهت پیامبر صلاح را در آن دید که عایشه را از پدر خواستگاری کند تا عایشه لااقل اگر هم ازدواج می کند با شخص با ایمان و پایبند به مسائل اخلاقی ازدواج کند و رفتار خوبی بعد از ازدواج با وی شود .

سوم آنکه عایشه مسلما با رضایت کامل با پیامبر ازدواج کرد چون خود پیامبر به یاران خود می فرمود برای ازدواج دخترتان با کسی رضایت خود دختر شرط ازدواج می باشد پس مسلم است عایشه نیز به این ازدواج کاملا رضایت داشته وگرنه خود پیامبر هرگز با او ازدواج نمی کرد . چهارم مسئله ی ایمان و بی ایمانی در اسلام است در قرآن به صراحت می فرماید: که زنان مسلمان نباید با مردان کافر یا مشرک ازدواج کنند ، خب مسلما پیامبر با ازدواج با عایشه می خواست او با شخص مشرکی ازدواج نکند . پس ازدواج پیامبر اسلام  با عایشه با توجه به شرایط خاص زمان و مکان و اموری خاص بود و جالب است با آنکه پیامبر و عایشه هر دو از نظر بدنی سالم بودند   پیامبر از  ازدواج با عایشه  نیز صاحب فرزندی تا آخر عمر  نشد و این ازدواج   یک مورد کاملا  استثنایی بود و نباید برخی از افراد بوالهوس با این بهانه که بله ازدواج با دختر کم سن و سال سنت پیامبر اسلام نیز  بود ، به این نوع ازدواجها بپردارند چون شرایط این زمان با زمان گذشته کاملا فرق دارد و این نوع ازدواج اصلا در این زمان برای بقیه توصیه نمی شود . و بهتر است دختران سن کودکی  و نوجوانی را پشت سر بگذارند و از نظر بدنی رشد لازم را داشته باشند تا آمادگی لازم برای بارداری را داشته باشند.

یکی   از موارد غیر متعارف کار اخوندها یا امامان گمراه در عصر حاضر طرز لباس پوشیدن عجیب و غریب آنهاست که با مردم دیگر و همه خلق خدا تفاوت دارد و یک پوشش کاملا قدیمی و ۱۴۰۰ ساله و مرتجعانه می باشد در واقع لباس اخوندها هم نشان و نمادی از افکار عقب مانده و قدیمی آنهاست و وقتی از آنها سوال می کنی این چه طرز لباس پوشیدن در عصر حاضر است؟ با اعتماد نفس ابلهانه و سفیهانه از روی یک غرور شیطانی گردن راست می کنند و جواب می دهند . بله این لباس سنت رسول الله است و این عمامه هم عمامه ی رسول الله است . آیا این ادعای آنها واقعا صحیح است ؟ مسلما مانند دیگر  ادعاهای آنها خیر .چون اینها حتی معنی صحیج سنت رسول الله را نفهمیده‌اند چون آنقدر فهمیم و باهوش هم نیستند چون سنت از نظر لغوی و معنا یعنی راه روش کسی در زندگی و باید گفت سنت و روش رسول خدا در لباس پوشیدن هیچ شباهتی به این اخوندها ندارد بخاطر اینکه لباسی که پیامبر خدا می پوشید. لباس رایج و عادی اعراب آن زمان در مکه و اطراف آن بود و اگر روش و سنت  پیامبر  مانند آخوندهای زمان ما بود باید طرز لباس پوشیدنش مانند جدش ابراهیم ع و مردم زمان او یعنی تقریبا ۲۵۰۰ سال پیش از پیامبر اسلام می بود  که مسلما لباسی متفاوت با اعراب مکه در ۱۴۰۰ سال پیش بود ولی چون روش و سنت پیامبر به این صورت بود که چون وی مردی بود که سعی می کرد فرزند زمان خودش باشد و به قولی امروزی بود روش و سنت  لباس پوشیدنش نیز مانند مردم زمان خودش و مردم عادی بود تا فرق ظاهری با دیگر مردم نداشته باشد و مردم با او احساس نزدیکی بیشتری کنند . یعنی باید گفت اگر اکنون پیامبر اسلام در زمان ما زنده بود درست مانند مردم شیک پوش زمان ما  با لباس امروزی مثلا کت و شلوار شیک و احتمالا کراوات اتو کشیده بین مردم ظاهر می شد نه لباس  آخوند های امروزی و حتی طرز فکرش نیز با  وجود داشتن ایمان و رعایت شعائر اسلامی کاملا متجددانه و مدرن و امروزی بود . و فرزند زمان خودش بود بلکه افکارش از زمان خودش نیز جلوتر و جدیدتر بود . و روش مهدی موعود نیز در افکار و گفتار و ظاهر لباس نیز درست به همین صورت است چون وی انسانی باایمان و در عین حال متجدد و مدرن و امروزی می باشد نه انسانی با افکار و ظاهر عصر حجر و ازین جهت پیامبر ص در مورد او می  فرماید: مهدی از فرزندان من است و هیچگاه از سنت من تخطی نمی کند.   امام علی ع در مورد او می فرماید : او شبیه ترین مردم به پیامبر اسلام ص  می باشد.     سلام بر  کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از مواردی که در روایات صحیح مهدویت زیاد می بینیم  تاکید ائمه ی هدی بر این حقیقت است که بزرگترین دشمنان قائم آل محمد عج  هنگام قیام.  فقهای دینی یا مراجع تقلید و پیروان گمراه آنها می باشد.  حال این سوال مطرح است که علت این امر چه چیزی می تواند باشد.  در  توضیح باید گفت که دینی که اکنون تحت عنوان دین اسلام در جامعه ی اسلامی رایج و حاکم است دین اسلام واقعی نیست  بلکا یک نسخه ی جعلی و بدلی از اسلام است که پر از خرافات و بدعت   و شرک می باشد . این دین در حقیقت یک دین فقهی است که آخوندهای فاسد  یا مراجع تقلید منحرف یا به تعبیر پیامبر اسلام امامان گمراه  در طی قرون و اعصار کم کم با وسوسه  و راهنمایی شیطان بوجود آورده اند و آن را کم کم جایگزین اسلام خالص و حقیقی کرده اند . بنابراین این دین فعلی دین شیطان و یا دین دروغ و باطل است نه اسلام واقعی و برای همین است که بیشتر مردم از این دین شیطانی متنفر و رویگردان شده و به نوعی بی دین و دین گریز  شده اند چون این دین با فطرت پاک هر انسانی سازگار نیست . بنابراین وقتی امام مهدی عج ظهور و قیام می کند . دین اسلام حقیقی را می خواهد جایگزین   دین فقهی و شیطانی آنها قرار دهد همان دینی که در قرآن از آن تعبیر به دین حق شده و سه بار مژده ی آمدن  این منجی و رسول و آوردن دین حق   توسط او در قرآن ذکر شده و اینکه این آیه سه بار در  قرآن ذکر شده  نشانه ی تاکید و حتمی بودن این امر  است آنجا که می فرماید:  هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله.....اوست کسی که فرستاده ی خود را با هدایت ( مهدی) و دین حق ( دین حقیقی اسلام ) فرستاد تا بر همه ی ادیان پیروز شود.....  بنا براین مسلما مراجع تقلید یا امامان گمراه با چنین کسی که می خواهد دین حق را جایگزین دین دروغین آنها قرار دهد به مخالفت بر می خیزند  اگر  چه یقین داشته باشند که او واقعا همان مهدی موعود حقیقی است  مانند یهودیان مدینه که با اینکه یقین داشتند که پیامبر اسلام همان پیامبر موعود  تور ات است با وی جنگیدند. علت دیگر مخالفت امامان گمراه با مهدی موعود   این است  که امام مهدی به عنوان یک مصلح انقلابی و هدایتگر انحرافات اخوندها و مراجع تقلید و سواستفاده های آنها از دین را برای مقاصد سیاسی و اقتصادی و دیگر مطامع دنیوی برای مردم بازگو می کند بنابراین مسلما ازین جهت با او به مخالفت شدید می پردازند چون مهدی با این کار دکان های دینی  آنها را تخته می کند و به قول معروف نان آنها را آجر می کند بنابراین مسلم است ازین جهت نیز به مخالفت شدید با او بر می خیزند.

یکی از ویژگی های رهبری پیامبر اسلام این است که علاوه بر اینکه مؤمنان را در  زمان حیات خویش راهنمایی می نمود با سخنانی شگرف و روشنگر  آیندگان را نیز پس از رحلت خویش راهنمایی  می کرد . مثلا چون می دانست که پس از وفاتش مؤمنان با غفلت از تمسک به قرآن و اهل بیتش گمراه می شوند فرمود که : من دو چیز گرانبها میان شما گذاشتم کتاب خدا و عترت و اهل بیتم  مادام که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و چون می‌دانست که پس از وی منافقان دشمنی را با امام علی شروع می کنند بر دوستی و ولایت او تاکید می کرد و می فرمود :هرکس من مولای او هستم اینک علی نیز مولای اوست خدایا دوست بدار هرکه اورا دوست بدارد و دشمن بدار هرکه اورا دشمن بدارد و چون می دانست پس از وفاتش برخی از یاران او مراعات دخترش فاطمه را نمی کنند و با غصب ملک فدک از او باعث آزرده شدنش می شوند فرمود: فاطمه پاره ی تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است و چون می دانست که خلیفه ی اول  ، ابوذر را به خاطر حق گویی ناعادلانه به صحرایی تبعید می کند فرمود : ابوذر دروغ نمی گوید . و چون در آینده می دید که مردم در زمان خلافت امام علی ع در تشخیص حق بودن او دچار تردید می شوند و اورا تنها می گذارند و در تشخیص حق و باطل سر در گم می شوند فرمود : حق با علی است و علی با حق است. و چون می دانست امان حسن برای مصلحت مسلمین به ناچار با معاویه ترک مخاصمه می کند و به عکس امام حسین بر علیه یزید قیام می کند فرمود: حسن و حسین هر دو امام هستند چه بنشینند و  چه قیام کنند .  و چون می دانست که قیام و شهادت امام حسین باعث روشنگری مردم و افشاگری برعلیه یزید و یزیدیان و تشخیص جبهه ی حق از باطل در همه ی زمان‌ها می شود فرمود: بدرستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است و  چون می دانست در آینده ی دورتر و در زمان ما عامل اصلی فساد مسلمین و انحراف آنها روحانی نمایان گمراه هستند فرمود: من از فتنه ی امامان گمراه بیشتر از هجوم خارجی بر امت خود می ترسم . و چون  در آینده می دید که شخصی  که در حقیقت از نسل بنی عباس است نه ذریه ی پیامبر، باعث می شود که مردم از دین متنفر شوند و فوج فوج از دین خدا خارج شوند و بی دین شوند خطاب به عموی خود عباس فرمود که : در آینده از نسل تو کسی بر تخت قدرت می نشیند که مردم را  فوج فوج از دین خدا خارج می کند و نگاهی به امام علی کرد و فرمود و از نسل تو و من کسی متولد می شود که قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند و چون می دانست که پس از ظهور و قیام مهدی عج عده ای  سید بودن اورا انکار می کنند فرمود : مهدی از فرزندان من و از اولاد فاطمه  است. و هیچگاه از سنت من تخلف نمی کند . و چون می دانست  علمای گمراه حتی در نام واقعی مهدی عج نیز انحراف به وجود می آورند فرمود: دربین رکن و مقام با وی بیعت می کنند و سه نام دارد احمد ، عبدالله و مهدی و در  تجلیل از او فرمود که : مهدی طاووس بهشتیان است. و چون می دانست  که نهضت علامه خراسانی و یاران او برای  زمینه چینی حاکمیت  فرزندش مهدی عج به حق می باشد  فرمود : عده ای از شرق قیام می کنند  و برای حاکمیت فرزندم مهدی زمینه چینی می کنند هرکس آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه  مجبور شود بر  روی برفها سینه خیز به پیش برود.