نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

علت این امر نیاز به موشکافی های سیاسی به خصوص در عصر ما دارد . می دانیم که اهل بیت پیامبر ع از بسیاری از حوادث آخرالزمان و زمان ما و بازی‌های سیاسی دجال یا نظام سلطه ی جهانی کاملا باخبر بودند و برای همین روایات بسیار روشنگری برای مومنین آخر زمان بیان کرده اند تا فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و بیهوده جان و مال خود را در راه اهداف باطل و شیطانی تلف نکنند. گفتیم دجال با حاکمیت جهانی بدون تردید کاملا بر تمام حکومت‌های دنیا تسلط و نفوذ کامل دارد و   از ریز  و درشت تحولات سیاسی در نقاط دور  و نزدیک دنیا با دستگاه‌های جاسوسی پیچیده و عریض و طویل خود باخبر است و امکان ندارد . اتفاقی سیاسی هر چند کوچک در نقطه ای از دنیا بیفتد و  ازآن بی خبر  باشد بنابراین با تسلط کامل تمام تحولات سیاسی را در تمام دنیا  با دقت تمام رصد می کند  و آن را کنترل و مدیریت می کند . یکی از  نقشه های دجال برای شناسایی مخالفان سیاسی حاکمیت های دست نشانده ی خود در تمام کشورهای دنیا ایجاد  و مدیریت  شورش ها و اعتراضات ساختگی و مصنوعی در  برخی کشورها می باشد که می داند مردم آن کشورها از حاکمیت دست نشانده ی دجال به جان آمده اند و می خواهند که آن را سرنگون کنند . در این گونه مواقع سرویس های جاسوسی دجال نه تنهادر ابتدا با این اعتراضات مخالفت نمی کنند بلکه با عوامل پنهان خود نیز تشکل‌های اعتراضی را ابتدا سازماندهی می کنند تا در روز مشخص کلید اعتراضات را بزنند و   مردم را تحریک می کنند  که در  روز  مشخص  مثلا به بهانه ی احتمال تقلب در  انتخابات و یا گران شدن بنزین که  مردم نیز بسیار ناراضی و عصبانی هستند . به خیابان‌ها بریزند و خود عوامل دجال نیز برای بدست آوردن بهانه برای سر کوب خونین مردم معترض به تخریب در  معابر   عمومی مثل  بانک‌ها  و  سینماها می پردازند وقتی تمام معترضان مردمی از مخفیگاه‌های خود برای اعتراض بیرون آمدند سرویس های جاسوسی  آن کشور با امکاناتی که دجال جهانی در اختیار آنها قرار همه ی مبارزان واقعی و مردمی را شناسایی می کنند و بلافاصله به شدت  سرکوب می کنند و به این صورت در طی چند سال و چند اعتراض مصنوعی با مدیریت دجال تمام معترضان و آزادی خواهان واقعی شناسایی و دستگیر و نابود می شوند .  و دیگر تقریبا مخالفی جدی برای حاکمیت دست نشانده در آن کشور باقی نمی ماند. ازین جهت اهل بیت پیامبر  ع با علم الهی خود می دانستند که ایجاد و مدیریت این اعتراضات و شورش ها از طرف دجال برای شناسایی مبارزان و جهادگران واقعی می باشد  بنابراین برای اینکه  مؤمنان فریب این بازیهای سیاسی دجال را نخورند و به خود  بیهوده آسیب نرسانند از  قیام های قبل از ظهور قائم در زمان حاکمیت دجال در جهان نهی کرده اند و البته زمینه سازی برای قیام مهدی عج را مثلا توسط خراسانی تایید کرده اند ولی قیام آشکار را قبل از اذن و اجازه ی قائم نهی کرده اند و به مؤمنان توصیه کرده اند وقتی فلان نشانه ها را دیدید و قائم را شناختید که قیام کرده آن زمان با سلاح و تجهیزات کامل به یاری او بروید چون تنها قیام قائم در زمان حاکمیت دجال قیامی کاملا مستقل و خدایی است و به سرویس  های جاسوسی دجال ارتباطی ندارد . و برای این قیام خداوند شرایط خاصی در دنیا به وجود می آورد و نشانه های آشکاری قرار می دهد و اهل بیت آنها را بیان کرده اند مثل شورش سفیانی و قیام یمانی و خراسانی و اختلاف در حاکمیت بنی عباس دوم که می دانیم چه حکومتی است و ندای آسمانی و خسف( فرو رفتن زمین)  در بیدا حجاز . در این حال بر منتظران واقعی است که قیام مسلحانه را در هر کجا باشند بر طاغوت زمان و حکومت دست نشانده ی دجال در منطقه ی خود را شروع کنند و مردمی که در ایران و ترکیه باشند برای یاری قائم خود را به گیلان و قزوین و کلا به  شمال ایران برسانند . ومردمی که در خراسان و افعانستان و آسیای مرکزی و پاکستان باشند به سپاه خراسانی بپیوندند و با سپاه خراسانی برای یاری امام به شمال ایران حرکت کنند و کسانی که در عربستان و عراق باشند به یاری یمانی که از یاری کنندگان امام است بپیونند و اورا حمایت نظامی کنند و به این  صورت سرویس های جاسوسی دجال در این منطقه از خاورمیانه به کلی با این چند حرکت هماهنگ و هم زمان از نقاط مختلف سردر گم و گیج می شوند و نمی توانند مردم معترض و قیامگر را سرکوب کنند و حاکمیت آنها در سریعترین مدت از بین می رود . این مدل قیام  می تواند در دیگر نقاط دنیا نیز   بر علیه حاکمیت دجال همزمان آغاز شود  به شرطی که این پیام‌های روشنگرانه قبل از قیام  به اطلاع آنها نیز برسد قبلا گفیم که منتظران مهدی عج باید به زودی با سایر منتظران منجی در دیگر  نقاط دنیا ارتباط مستمر برقرار کنند و برای قیام  هماهنگ و جهانی بر  علیه حاکمیت دجال آنهارا نیز آماده کنند.

و به این صورت در مدت کمی با یاری و نصرت خدا  که وعده ی آن نیز داده شده و امدادهای غیبی چون ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان و یا حوادثی چون طوفان  عیر عادی در  نقاطی از دنیا و یا فرو رفتن زمین از زیر پای سپاهیان سفیانی و در حقیقت دجال،   جهان از شر این حاکمیت اهریمنی خلاصی خواهد یافت  .  این دستور العملها  فقط جنبه ی تئوریک ندارند بلکه روشنگری ها و تعیین تکلیف از سوی امام و سید حسنی  برای  منتظران واقعی می باشد  که از این لحظه به بعد موظف هستند این تشکل‌ها را از طریق فضای مجازی ابتدا بوجود آورند و به زودی در سطح جامعه  ارتباطات خود را برای آمادگی برای قیام بیشتر کنند  و گردهمایی ها  نیز به‌صورت مستقل جدا از حاکمیتهای مزدور دجال در نقاطی داشته باشند  تا در موعد مقرر که امام اجازه دهند کلید قیام جهانی زده شود.    به امید آن روز .     سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

  ۱ - او از نسل حضرت فاطمه س   و امام  حسن و امام حسین ع است ۲_ مردم نمی دانند به دنیا آمده  با خیر چون تولدش مخفی است ۳_ به تعبیر امام علی ع در شهرک یا شهر  کوچک به دنیا می آید ۵_ چهارمین فرزند خانواده است ۶_ پدرش را به قتل می رسانند و او تا قبل از قیام انتقام پدر را نگرفته ۷_ نام مادر او نرگس و از نژاد ایرانی است ۷_ نام پدر امروزی او بنا به مصالحی با صراحت  در روایات نیامده  ۸_ یکی از القاب او غریم است یعنی کسی که اموالی از وی خورده اند واو هنوز پس نگرفته ۹_ مردی است که خانواده و  نزدیکان و فامیل و مردم اورا طرد کرده و از خود رانده اند و آواره است مالک  خانه و مسکن مشخصی از خود نیست و در زبان امروزی مستاجر است  و تک و تنها زندگی می کند  ۱۰_  بر طبق روایت امام علی ع
نزدیکترین کسانش یعنی همسر و فرزندانش باوی دشمنی می کنند ۱۱_ با آنکه سنش بالاست به صورت جوانی بین ۳۰ تا چهل سال دیده می شود ۱۲_ مردی با هیبت است ولی اخلاقش با مردم بسیار خوب است ۱۳ _ از نظر اخلاق و عادات شبیه ترین مردم  به پیامبر اسلام است ۱۴_ وقار و آرامشی در سیمای او پیداست ۱۵_ مردم به او محتاجند ولی او به مردم محتاج نیست یعنی ظاهرا اهل بخشش به مردم است ولی بخاطر عزت نفس از کسی چیزی نمی خواهد. ۱۶_ بخشنده ترین مردم و شجاع ترین مردم و مهمان نوازترین مردمان است    با اینکه خویشاوندان باوی خوب نیستند بیشترین توجه را به آنها از روی محبت دارد ۱۷ _  بر طبق روایت امام حسین ع کنیه ی او عموی اوست یعنی نام پسر ارشد او  هم نام عموی او است ۱۸_ دارای خانواده و زن و فرزند است ۱۹ _ بر طبق روایت امام ع مردی گمنام است و در هنگام ظهور اصل و نسب او مشخص نیست یعنی سیادت او مخفی است و با ندای آسمانی با نام خود و نام پدر و اصل نسب به مردم معرفی می شود ۲۰_ مستجاب الدعوه است یعنی دعایش مستجاب می شود ۲۱_ هر کس با او معاشرت کند اورا  مانند دریایی از دانش می بیند ۲۲_ او معلمی است که از تاریخ گذشتگان آگاه است یعنی مطالعات تاریخی دارد ۲۳_ بر طبق روایت پیامبر او از تمام امامان حکیم تر و داناتر است ۲۴_ در شب معراج پیامبر اورا در میان دیگر امامان دید که ایستاده در حال نماز است و درخشش نور او از تمام امامان  بیشتر است ۲۵ _ او علاوه بر مقام امامت رسول و فرستاده ی الهی است ۲۶ _ خداوند به او وحی می کند ۲۷ _ بر طبق روایت امام علی  قبل از ظهور خداوند با سربازان غیبی یا فرشتگان ازو محافظت می کند ۲۷ _  از نظر ظاهری جوانی چهار شانه است  نه بلند قد نه کوتاه بلکه متعادل است ۲۸_ رنگ صورت او مانند پیامبر اسلام سفید آمیخته به سرخی یا همان در اصطلاح ما سرخ و سفید است ۲۹ _ ابروهایش پرپشت و چشمانی درشت و نافذ دارد _ ۳۰- گونه هایی صاف دارد و صورتی گرد مانند دینار دارد و بینی کوچک و نوک آن متمایل به بالا  ۳۱-  موهای پرپشت و بسیار زیبا دارد بر طبق روایت امام علی ع   ۳۲_ رنگ موهای سرش سیاه که اندکی سرخی به آنها آمیخته است .۳۳_  میان دندان های جلو او اندکی فاصله دارد . ۳۴_ موهای ریش دو طرف صورتش اندکی کم ولی روی چانه اش پرتر می باشند ۳۵ _ عرض دو کتفش کمی پهن و قوی است و مردی قوی بنیه است  ۳۶_ صورتش نورانی و درخشان است ۳۷_ در پشت کتفش دو نوع خال وجود دارد یک خال به رنگ پوستش و یکی دیگر به رنگ خال پیامبر ۳۸_ زیر یکی از کتفها نشان و خالی مثل برگ درخت است و اثر و خالی بر گونه اش ۳۹ _ روی ران  پای راستش خالی وجود دارد ۴۰_ پیشانی پهن و گشاده و بلندی دارد ۴۱_ دو نام دارد نام مخفی و نام آشکار نام مخفی وی احمد و نام آشکار وی محمد است  و عبدلله و مهدی القاب و نامهای آسمانی وی می باشند . ۴۲ _ صاحب کتاب جدید آسمانی است که در قرآن فرقان نام دارد ۴۳_ از وطن خویش که در  روایات به سرزمین ستمکاران نام برده شده مهاجرت می کند ۴۴_ در جایی که مهاجرت می کند کاملا غریب است ولی بعدا بر مردم آنجا  حکومت می کند   ۴۵_ در  زمان فتح بیت المقدس حصرت مسیح از آسمان نازل می شود و به احترامش پشت سر او نماز می خواند و اورا تصدیق می کند . حکومت او در مدتی کم جهانی می شود و بر  شرق و غرب عالم حکم می راند و ثروت جهان  را به تساوی بین مردم تقسیم می کند  و فرشتگان  و جن و انس  و حتی عناصر طبیعت چون باد و طوفان به فرمان او هستند و خداوند آور ا بوسیله ی مؤمنان و ترسی که از او در دل دشمنان می اندازد یاری و پیروز می کند  و حاکمیت او و جانشینانش تا روز قیامت ادامه می یابد.  ۴۶_ بر طبق روایت صریح پیامبر در هنگام قیام ۵۱ سال سن دارد     ۴۷_ خداوند در یک شب اورا صلاحیت رهبری بر جهان می دهد و از آسمان خطاب به تمام مردم کره ی زمین ندا داده می شود  او مهدی حقیقی و رهبر واقعی شماو خلیفه الله است  و هر قومی بازبان خود این ندای آسمانی را می شنوند. اینها  مشخصات حقیقی امام مهدی عج در زمان ماست نه آن چیزی که برخی مدعیان و کذابان درباره وی می گویند.

اگر مهدی موعود عج در زمان ما به دنیا آمده تکلیف  سخن مدعیانی که می گویند در این ۱۲۰۰ سال امام را دیده اند چه می شود؟ آیا همه دروغ می گویند؟      در این مورد باید گفت مدعیانی که ادعای رویت امام را در هزار و دویست سال پیش می کنند خود به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته که بیان می کنند که حضرت را در خواب و رویا و مکاشفه دیده اند و دسته ی دوم آنها که ادعا دارند اورا در بیداری دیده و مشاهده کرده اند و او با آنها سخن گفته . در مورد دسته ی اول احتمال درستی سخن برخی وجود دارد دارد چون روح انسانی به خصوص روح امام زمان محدودیت زمانی و مکانی ندارد و چه بسا عده ای حتی قبل از به دنیا آمدن جسم امام در این دنیا روح وی را در حالت رویای صادقه یا مکاشفه زیارت کرده اند . از جمله ی این افراد والا مقام مثلا خود امامان اهل بیت می باشند مسلم است که تمام مشخصات مهدی  عج را اهل بیت از طریق روایات پیامبر از پدر به فرزند   نشنیده اند و برخی مشخصات ریز و جزئی وی را از طریق مکاشفه و  رویای صادقه دیده اند . مانند این روایت که اماک حسن عسکری ع فرمود : خدا را شکر مرا از دنیا نبرد تا جانشین و امام بعد از من را به من  شناساند  .  که مشخص است  که او امام مهدی عج را علاوه بر روایات رسیده از پدران خویش در یک واقعه مثلا رویای صادقه یا مکاشفه  مشاهده کرده و بعد از این مکاشفه دقیقا با مشخصات ظاهری وی آشنا شده   ازین جهت خداوند را شکر می گوید که چنین توفیقی به وی داده .  ویا افراد بزرگوار دیگری نیز مانند عرفای بزرگ  ممکن است در این ۱۲۰۰ سال گذشته اورا در خواب و رویا مشاهده کرده اند و اورا شناخته اند. اما دسته ی دوم از مدعیان افراد کذابی هستند که ادعا دارند در این هزار و دویست سال قبل از به دنیا آمدن او در زمان ما که  به صراحت سید حسنی حدودا ۴۹ سال پیش بوده ادعا دارند که امام را دیدار کرده و با وی سخن گفته اند و سایر دروغهای شاخدار در این مورد که مسلم است این گروه صد در صد دروِغگو هستند و برای اهداف دنیوی و جمع کردن مرید و اعتبار کاذب بین مردم به این دروغها متوسل شده اند. و گاهی با دلایلی می توان مشت آنها را وا کرد مثلا یکی ازاین  کذابان شخصی موهوم به نام علی بن مهزیار اهوازی در چند صد سال پیش بوده که با کمال تاسف اکنون در اهواز مقبره اش زیارتگاه مؤمنان ساده لوح   شده این شخص ادعا می کند که امام را دیدار کرده ولی ازین جهت دروغ بودن ادعای وی را می توان ثابت کرد که وقتی مشخصات امام زمان را در دیدار دروغین خود توصیف می کند اگر کسی اهل مطالعه ی روایات صحیح مهدویت باشد به راحتی متوجه می شود که مشخصاتی که این شخص کذاب و شیاد برای امام می گوید اصلا با مشخصات ظاهری امام که اهل بیت ع بیان کرده اند جور در نمی آید مثلا اهل بیت در توصیف قامت مهدی عج می گویند او جوانی متوسط القامه و مربوع یعنی  چهار شانه است و بلند قامت نیست ولی علی بن مهزیار در توصیف قد و قامت امام می گوید او جوانی بلند قامت است . این دلیل آشکار از کذاب بودن اوست . این آدم علاوه بر کذاب بودن مشخص است که بسیار عامی و بی سواد هم بوده که حال نداشته روایات صحیح مهدویت را در مورد مشخصات دقیق ظاهری مهدی موعود عج در روایات بخواند و لااقل از روی آنها مشخصات را بیان کند تا روزی مچش باز نشود و اهل مطالعه دروغ بودن ادعایش را نفهمند . این یک مورد بود بسیاری ازین کذابان نیز همین حالت را دارند یا برخی دچار بیماری روانی شده اند و دچار توهم دیدن امام زمان شده اند. برخی ازین کذابان که در زمان ما روحانی نما هم هستند با کمال تاسف دیگر شورش را در آورده اند و به قدری در مورد رویت امان زمان دروغ گفته اند که مانند پینوکیو دماغشان تا سقف آسمان دراز شده و بخاطر این دروغ ها نه شرم می کنند و نه از خدا می ترسند . و کلی هم مرید به دور خور جمع کرده اند .   و چه بازار مکاره ای شده دیدار امام زمان در عصر حاضر. به هر حال دیدن امام زمان آن چنان هم اهمیت ندارد بلکه آن چیزی که اهمیت دارد شناخت امام زمان می باشد و چه بسا در پنج دهه ی گذشته که امام به دنیا آمده بسیاری از مردم از جمله اهل و عیال و خانواده  و  همکاران و مردم روستا یا شهر محل سکونت و زندگی امام  آورا دیده اند و با وی حشر و نشر هم داشته‌اند  ولی  افسوس که مقام معنوی و مهدوی اورا درک نکرده اند  و با این که فضایل و کمالات اخلاقی و معنوی بسیار و حتی کراماتی را از وی دیده اند هنوز اورا نشناخته اند و اورا یک فرد  عادی بین خود می دانند و حتی به وی از روی نادانی بی احترای هم کرده باشند و آزار داده‌اند  درست  مانند خویشاوندان پیامبر اسلام از قریش  و مردم اطراف او که بخاطر نشناختن مقام وی اورا آزار می دادند.

و چه بسا کسی وی را ندیده ولی شناخت درست و صحیحی از وی بر  اثر مطالعه و سیر و سلوک معنوی  پیدا ک ده ممکن است حافظ و یا مولانا و یا شمس تبریزی در چند صد سال پیش مقام و شخصیت امام زمان را شناخته باشند  هر چند اورا در  زندگی  دنیایی ندیده باشند . به هر حال به خاطر همین است که امام صادق ع می فرماید سعی کن اول امام زمان خود را بشناسی و اگر بشناسی چه او ظهور کند و تو در چادر و رکاب او باشی و چه نباشی زیانی به تو وارد  نمی شود .   پس اصل در مورد امام  شناخت صحیح او می باشد. واگر در کسی در این زمان  به شناخت صحیح امام نائل شود و بر  اثر اعمال خیر لیاقت دیدار اورا نیز داشته باشد خود به خود خداوند توفیق دیدار و مصاحبت ظاهری  و رودر درو و در بیداری را هم به او می دهد.   و این دیدار ممکن است مثلا ابتدا از طریق فضای مجازی و از راه دور باشد و بعد که شرایط فراهم شد ازراه نزدیک هم میسر می شود . ولی بدون شناخت و ایمان  این دیدار چون فایده ندارد  میسر نیز نخواهد شد. ولی شخصی باید چند مشخصه ی اصلی و فضیلت اخلاقی  داشته باشد که توفیق شناخت و دیدار امام را داشته باشد . ۱- اهل ایمان  و نماز وعبادت باشد .۲_ انسانی ظلم ستیز باشد   و علاوه بر اینکه با طاغوت زمان هیج همکاری نکند در مقابل این ظلمها نیز ساکت ننشیند و لااقل در کلام معترض باشد ۳_ درآمدش صد در صد حلال باشد و از طریق دزدی و یا رانت دولتی و پارتی بازی و ...این درآمد را کسب  نکرده باشد ۴_ آدمی حقدگو و    منصف باشد ۵_ چشم چران نباشد ۶_ اهل جهاد کلامی با ظلم  و مخصوصا  اهل امر به معروف و نهی از منکر باشد و نسبت به زشتی ها و پلیدی های محیط خویش بی تفاوت نباشد  ۷_ برای حاکمیت طاغوت جاسوسی نکند ۸_ اهل مطالعه و تحقیق در روایات صحیح مهدویت و تاریخ اسلام باشد و بتواند بدعت ها و خرافات وارد شده در مهدویت را توسط مطالعه ی اثار استادان فن  شناسایی کند . چنین شخصی با این مشخصات خیلی سریع می تواند  به شناخت صحیح  مهدی موعود عج و حتی دیدار وی نائل شود.      سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

تکلیف منتظران مهدی عج در برابر دیگر منتظران منجی در ادیان دیگر چیست چرا باید با آنها ارتباط مستمر و همکاری داشته باشند؟  یکی از مسائل اساسی در  ظهور منجی  ضرورت تعامل و ارتباط با منتظران منجی در  سایر ادیان توحیدی در دنیا می باشد . می دانیم که ظهور  منجی یک امرجهانی و فرا ملیتی است و بر خلاف تصور تعدادی افراطی تنگ نظر، مختص تعدادی شیعه یا سنی نیست.  بلکه حتی در قرآن نیز در برخی آیات اشاره  و حتی تصریح نموده که این بشارت در ادیان دیگر  نیز آمده. اکنون نیز  در تمام ادیان عده ی بسیاری شب و روز به انتظار نشسته اند و برای ظهور منجی در طول سال و حتی روزانه مراسم ویژه دارند و دعا می کنند ( هرچند دعا تنها کافی نیست)  مثل تعداد زیادی از مسیحیان قاره ی آمریکا . این امر در دنیای غرب و بخصوص آمریکا چنان جدی می باشد که حتی برخی سیاستمداران این کشور اعتقاد شدید به این امر داشتند و دارند بطوری که ریگان رئیس جمهور اسبق و فقید آمریکا می گفت که آرزویش این است در  نبرد آرماگدون یا نبرد  خیر و شر که در روایات اسلامی به جنگ قرقیسیا مشهور  است  شهید شود . و اکنون شب و  روز  تعدادی مسیحی بسیار معتقد در این کشور منتطر بازگشت مسیح می باشند . در ادیان آسیای شرقی نیز این انتظار  دیده می شود  حتی برخی که به آفریقا سفر کرده اند گزارش داده اند که برخی قبابل با زندگی بدوی نیز انتظار ظهور منجی را می کشند. حال این پرسش مطرح می شود  که تکلیف منتظران مهدی عج در مقابل این همه منتظران منجی در  ادیان دیگر چیست ؟ آیا باید  با آنها نیز ارتباط برقرار کنند  و   در کلمه ای مشترک که ظهور  منجی است با آنها متحد شوند و ارتباطات خودرا بیشتر کنند؟ مسلما جواب مثبت است چون گفتیم ظهور منجی  یک مسئله ی جهانی است و بنابراین منتظران در سراسر  دنیا در این مورد باید با هم هماهنگ و متحد باشند تا در  صورت ظهور همگی در تمام نقاط دنیا وی را با امکانات محلی خویش یاری کنند. گفتیم دجال حاکمیت واحد جهانی را اکنون در  اختیار دارد . و تمام حاکمیتهای بزرگ و کوچک  در تمام دنیا دست نشانده و مزدور او هستند بنابراین برای مقابله با این اژدهای هفت سر که چون اختاپوسی غول پیکر چنگ بر همه ی مناطق دنیا انداخته تنها راه این است منتظران سراسر دنیا نیز با ارتباط مستمر با هم و اتحاد کامل بر علیه این اژدها بطور هماهنگ قیام کنند و هر  کدام در  یک نقطه از دنیا عمال و کارگزاران اورا از تخت استبداد به زیر کشند و البته کار اصلی یعنی کوبیدن سرهای این اژدها بر عهده ی مهدی موعود  و یاران او خواهد بود ولی مشارکت تمام مردم دنیا نیز روند پیروزی را بسیار تسریع خواهد  کرد. و اکنون این رسانه های مجازی در سراسر دنیا این امر  یعنی  اتحاد منتظران منجی را بسیار آسان و امکان پذیر ساخته اند کافی است تعدادی افراد مدیر و مدبر از منتظران  با استفاده از تعدادی مترجم زبانهای مختلف و سفر های لازم به کشورهای مختلف و حضور در بین منتظران سایر  ادیان  شروع به سازماندهی این امر کنند . که این کار چندان مشکلی نیز نخواهد بود..

یکی از سیاست‌های شیطنت آمیز دجال یا نظام سلطه ی جهانی به خصوص در منطقه ی  حساس خاورمیانه که قبلا ثابت کردیم قیام مهدی موعود عج از قلب این منطقه آغاز می شود . سیاست و نقشه ی موازی سازی برای جریانات و نهضت ها و  قیامهای مقارن و نزدیک ظهور برای فریب مؤمنان  و منتظران می باشد. به این ترتیب که قبلا بیان کردیم دجال با کمک نخبگان و محققان  تاریخ ادیان که در استخدام دارد کاملا بر روایات مهدویت و آخر زمانی اهل بیت و پیامبر اسلام تسلط دارد و در تحقق آنها نیز  شک ندارد و شناخت دجال از شخصیت مهدی عج و قیام او از بسیاری از مؤمنان و منتظران عامی که اهل مطالعه نیستید بهتر و بیشتر است . در حقیقت آنها مهدی موعود حقیقی را خیلی خوب می شناسند اما نه به عنوان یک شخصیت مثبت و در جهت منافع خود بلکه اورا یک شخص ویرانگر و منفی برای منافع و امیال دنیایی خود می دانند پس مسلم است که با او و ظهورش دشمنی می کنند.. خب با این توصیف نقشه های بسیاری نیز در اتاقهای  فکر تو در توی خویش برای مقابله با او و قیامش طراحی می کنند . یکی ازین نقشه ها و سیاستها نقشه ی موازی سازی برای جریان و قیامهای مقارن ظهور است . مثلا چون در متون روایی خوانده آند  که مهدی عج از ایران و خراسان ایران نهضت خودرا آغاز می کند  و این ایرانیان و خراسانیان هستند که در ابتدا زمینه ی ظهور و حاکمیت اورا فراهم می آورند سعی می کنند در تعیین حاکمیت این منطقه و به خصوص ایران همواره در صد سال گذشته دخالت مستقیم و غیر  مستعین کنند و همواره حاکمیتی در این منطقه به وجود بیاورند که کاملا وابسته به دجال یا نظام سلطه ی جهانی باشد . کافی است که به تحولات سیاسی ایران در صد سال گذشته توجه کنید که چه میزان انقلابات و کودتا و جنگها در این کشور رخ داده و مرتبا حاکمیتها با دخالت بیگانگان بر سر کار می آیند و بعد با دخالت همان بیگانگان سقوط می کنند . به  روند به قدرت رسیدن رضا شاه و انحراف مشروطه با دیکتاتوری او نیز برکناری او با اشغال ایران و دخالت متفقین و روی کار آوردن فرزندش و کودتا بر علیه مصدق و انقلاب ۵۷ و حوادث ناگوار بعد از آن  با دقت و تامل توجه کنید که همواره دستهای پنهان و آشکار دجال و نظام سلطه را در این تحولات  مشاهده می کنید . این تحولات نشانگر آن است که دجال یا نظام سلطه با آسانی دست از سر این منطقه بر نمی دارد جون کاملا اهداف  آخر زمانی دارد . ویژگی تمامی حاکمیت های ایران در صد سال گذشته تا کنون این بوده که این حاکمیتها فارغ از اینکه افراد رده بالای آنها چکمه پوش و کراواتی یا عمامه به سر و نعلی به پا بوده اند این است که همه با دخالت دجال یا نظام سلطه به قدرت رسیده اند و بعد از مدتی نیز تاریخ مصرف آنها تمام شده و توسط دخالت همین نظام سلطه سقوط کرده اند و هیچگاه به مردم این کشور اجازه نداده اند که خود نمایندگان مستقل و واقعی خودرا به قدرت برسانند و اگر هم برای مدتی کوتاه این ملت توانسته برای دو سه سال نمایندگان واقعی و مستقل و متعهد خودرا چون  مرحوم دکتر مصدق و شهید دکتر فاطمی یا  برخی آزادمردان  مستقل و روشن اندیش بعد از انقلاب ۵۷ را به قدرت برساند  زود سرویس های جاسوسی دجال البته با واسطه ی مزدوران داخلی و با نام آنها این شخصیت‌ها را یا ترور و یا خانه نشین و آواره ی خارج نشین کرده اند و بلافاصله مزدوران وابسته به خودرا حاکم ساخته اند و به ابقای  حاکمیت آنها نیز کمک کرده اند. بیهوده نیست که امام علی ع در ۱۴۰۰ سال پیش این دست نشانده بودن حاکمیت های این منطقه را توسط دجال غرب پیش بینی کرده بود و فرموده بود: در شرق آتشی افروخته می کنند و به جان جامعه ی اسلامی می اندازند و این آتش (فتنه) از خود شرق نیست بلکه از غرب است . پس  تقریبا بیشتر بدبختی های مردم ایران و چند کشور همسایه چون افعانستان و عراق و سوریه و لبنان حقیقتا از خود مردم نیست بلکه کاملا نتیجه ی توطئه ی دجال و سیاست‌های او در این منطقه است .  گفتیم که یکی از سیاست‌های دجال در تقابل با ظهور و حاکمیت مهدی موعود سیاست موازی سازی برای جریان‌ها و قیامهای مقارن ظهور است مثلا در در ایران حاکمیتی مشابه زمینه سازان ظهور ولی کاملا دست نشانده ی دجال غرب به وجود  می آورند و البته سعی می کنند رهبر رده اول آن نیز اصالتی خراسانی داشته باشد تا  بتواند آن را بجای خراسانی واقعی به مردم قالب کند و مردم اورا باور کنند  (چون در روایات مهدویت آمده  کا خراسانی واقعی اصالتا اهل خراسان است) هر چند مجبور شوند قائم مقام رهبر گذشته را که اصالتی اصفهانی دارد با نقشه ی از پیش تعیین شده و پاپوش و تهمت از صحنه ی قدرت حدف کند.

در افعانستان که قبلا جزو خراسان قدیم ایران بوده  و احتمال زمینه سازی  برای حاکمیت مهدی زیاد است دجال به صورت وحشیانه تری عمل می کند و مرتبا هر چند سال با کودتا و ترور حاکمیت های وابسته به خود  و ضعیف به وجود می آورد و یا مستقیما توسط قدرتهای بزرگ وابسته به خود حمله ی نظامی می کند تا مردم این کشور را به فلاکت بکشاند و از به وجود آمدن یک نهضت نیرومند زمینه سازی برای ظهور مهدی در این منطقه جلوگیری کند ابتدا گروهک های تکفیری چون طالبان به وجود می آورد و آنها را تجهیز می کند تا حاکمیت را به طور موقت به دست گیرند بعد به بهانه ای به آنها هجوم نطامی می کند ولی البته مخصوصا آنها را ازبین نمی برد و برای مواقع ضروری در آب و نمک  نگه می دارد و حاکمیت دست نشانده ی موقت روی کار می آورد و بعد در ادامه ی همین سیاست دوباره با طالبان پنهانی زد و بند و تبانی می کند و پشت حاکمیت دست نشانده را خالی می کند و دوباره طالبان را به قدرت می رساند و خلاصه همیشه این بازی موش و گربه و بی ثباتی سیاسی را در افعانستان ادامه می دهد تا نهضت زمینه سازی برای قیام و حاکمیت مهدی ازین منطقه نیز آغاز نشود . الیته دجال در عراق و یمن و سوریه نیز که جزو حوزه ی تحرکات و استقرار لشکر مهدی عج در روایات اخرزمانی است  نیز همین سیاست بی ثباتی سیاسی و ناامنی و جنگ و کشتار و اختلافات داخلی را اجرا می کند و ادامه می دهد و نتیجه این فاجعه هایی است که الان چندین دهه است در این مناطق شاهد آن می باشیم.  که البته جریانات انحرافی موازی هم چون حرکت احمد الحسن بصری  را که شاهد آن هستیم برای انحراف قیام یمانی حقیقی در یمن، ایجاد می کند و برای قدرت گرفتن آن هزینه های بسیاری می کند. به هر حال اگر مجاهدان و منتظران واقعی در این چند کشور مصیبت دیده از توطئه های دجال و ازین نقشه ها باخبر شوند بهتر می توانند به مقابله با آن بپردازند و شروع به ایجاد تشکیلات مستقل برای قیام در برابر آن و زمینه سازی برای ظهور و حاکمیت مهدی عج کنند. به امید آن روز

چرا دستگاه تبلیغاتی دجال سعی دارد شناخت مهدی عج را به انحراف بکشاند و ایادی و مزدوان او در حال حاضر در سطح جامعه چه کسانی می باشند؟ یکی از اقدامات مهم دجال یا نظام سلطه برای مقابله با مهدویت و ظهور منجی به انحراف کشاندن این امر مهم و سرنوشت ساز برای جامعه ی اسلامی و البته برای کل جامعه ی بشری است . چون حاکمیت مهدی نیز حاکمیت جهانی می باشد. برای این کار دجال از دو اهرم مزدوران داخلی و مزدوران خارجی خود کمک می گیرد . مزدوران داخلی دجال در انحراف مهدویت کسانی می باشند که وقایع مهدویت و احادیث آن را درداخل برای مردم عوام کم سواد و کم مطالعه در مساجد و یا در رسانه های گروهی چون رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و یا کرسی های دانشگاهی  به نفع حاکمیت موجود تفسیر و توجیه می کنند . مثلا مشخصات خراسانی موعود را با دروغ و کتمان حقایق روایات مهدویت به فلان مسئول رده بالای حاکمیت تطبیق می دهند و اگر غیر ازاین کار را انجام دهند بلافاصله دستگیر و راهی زندان می شوند و مورد اذیت و آزار قرار می گیرند . چون گفتیم که تمام حاکمیت های خاورمیانه و البته کل دنیا تحت سیطره و نفوذ و دست نشانده ی حاکمیت دجال و یا حکومت واحد جهانی هستند  بنابراین مبلِغین مهدویت نیز باید از اموری حرف بزنند که دجال را خوش آید نه خدارا . و آن نیز چیزی جز ترویج خرافات مهدویت نمی باشد که علاوه بر این که باعث انحراف بیشتر مهدویت می شود زیانی هم برای دجال و حاکمیت دست نشانده ی او در کشور نداشته باشد. بارها دیده شده که افرادی واقعا مخلص عده ای را به گرد خویش جمع کرده اند تا حقایق مهدویت را مستقل از حاکمیت   بیان کنند . که بلافاصله توسط جاسوسان سرویس های اطلاعاتی حاکمیت های خاورمیانه شناسایی و دستگیر و بازجویی شده اند و آنها را مجبور کرده اند که در هماهنگی با خواسته های حاکمیت  روایات مهدویت را تفسیر و تعبیر کنند . حتی به این افراد با نداشتن مدرک. کرسی دانشگاهی نیز داده اند تا در دانشگاهها و مراکز علمی و مجامع عمومی برای مردم در مورد مهدویت حکومتی سخنرانی کنند و امتیازات اقتصادی و ... زیادی نیز به این سخنرانان داده اند که همه البته آنها را می شناسیم . البته به آنها حق می دهیم چون راهی جز این ندارند و آنها را مجبور به این کار کرده اند و در صورت نپذیرفتن خواسته های حاکمیت های موجود ممکن است جان آنها نیز به خطر بیفتد.  بازوی دیگر دجال در به انحراف کشاندن مهدویت و مبارزه با این طرز تفکر مزدوران خارجی دجال می باشند که معمولا از قشر به اصطلاح تحصیل کرده نیز می باشند . این گروه به دو دسته تقسم می شوند یک دسته که ظاهر مذهبی دارند ولی بسیار خیانت میشه و مزدور هستند و برای آنکه در دانشگاه‌های معتبر غرب و آمریکا صاحب کرسی شوند مامور می شوند که مهدویت را به انحراف بکشانند و امور غیر واقع در این مورد بیان کنند   یا مثلا بگویند قرآن کریم کلام خدا نیست بلکه کلام محمد است و بیان رویاها و خواب های اوست. یا  مثلا  می گویند :امکان دارد که  مهدی هم طهور کند ولی واقعا چه نیازی به مهدی این یک اعتقاد است و سود و زیانی برای ما و جامعه ی بشری ندارد.  دسته ی دوم باز از مزدوران برون مرزی دجال هستند که در سایت های اینترنتی و بیشتر شبکه های ماهواره ای فعال هستند . افرادی مانند بهرام مشیری و رضا فاضلی و .‌‌..مزدوران جدیدتر آنها که اکنون فعال می باشند این گروه مزدوران که کلا چون افرادی یا بی دین و یا لائیک هستند با اساس مهدویت و دین مشکل دارند و کلا اصل مهدویت و دین را از امور خرافی به مردم معرفی می کنند و بنا دارند کا کلا تیشه به ریشه ی دین و معنویت و مهدویت بزنند . در حقیقت این مزدوران تجسم  اوج خشم و کینه ی  دجال  با دین و مهدویت هستند . و البته فقط افراد عامی و بی سواد و فاسد اخلاقی را می توانند با سخنان  به ظاهر منطقی ولی پر از تناقض و یک جانبه نگری و افراط و تفریط فریب دهند نه افراد خردمند و نخبه به معنی واقعی را . یادم می آید چند سال پیش در قالب کامنت زیر ویدئو های مزخرف آنها با  خود آنها و طرفداران آنها نوعی مناظره را در مورد مباحث مطرح شده شروع کردم پس از چند دلیل و سوال همه ی به اصطلاح نخبگان آنها را محکوم کردم و آنها به جای جواب یا سکوت کردند یا به فحاشی پرداختند و  تمام کامنتها را یا  برخی از آنها را که اساسی یود مرتبا پاک می کردند . چون در حقیقت چیزی در چنته نداشتند و فقط ادعا و طبل توخالی بودند. وگرنه می توانستند خیلی منطقی جواب مرا بگویند و نیازی به فحاشی و این کارها نبود ولی با این کارها آبروی خویش را نیز بردند چون خود را افرادی فرهیخته و با فرهنگ  و مودب هم به مخاطبان نشان می دادند. به هر حال دجال جهانی با این دو بازو یعنی مزدوران داخلی و خارجی خود چندین سال است که مبارزه ای گسترده با دین و مهدویت را آغاز کرده و بر نخبگان علمی جهان اسلام و البته دیگر ادیان است که با روشنگری در برابر آن بایستند.

چرا طاغوتیان زمان از تطبیق کردن روایات مهدویت بر حوادث شخصیت های حاضر هراس دارند و مردم را از آن نهی می کنند؟ معمولا یکی از موارد انحرافی که در حاضر در مورد مهدویت از سوی طاغوت زمان و پیروان او مطرح می شود و در مورد آن تبلیغ می شود این شایعه است که تطبیق روایات مهدویت بر حوادث و شخصیت‌های سیاسی و یا قیامگران در زمان حال کار صحیحی نیست . این سخن مشخص است که  کاملا از شیاطین و طاغوتیان در بین مردم تبلیغ می شود با این دلایل که اینجا مطرح می شود . قبلا بیان کردیم که شخصیت‌های موثر در ظهور و قیامهای آخر زمانی شخصیت های موهوم و چند هزار سال پیش نیستند بلکه شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند که البته نسل آنها به شخصیت های تاریخ اسلام هم بر  می گردد  چون گفتیم نبرد خبر و شر همیشه در طول تاریخ جریان داشته  و در دین اسلام نیز کاملا موروثی بوده است یعنی مثلا شخصیتی مانند خراسانی حقیقتا هاشمی و از نسل جعفربن ابی طالب و برادر  امام علی ع می باشد هر چند که در حال حاضر در خراسان ایران یا افغانستان با ظاهر یک شخص امروزی باشد و یا فرد منفور و جنایتکاری چون سفیانی که از اردن یا سوریه شورش می کند و بر سوریه و اردن و عراق و مدینه مسلط می شود  حقیقتا طبق روایات صحیح و متواتر از نسل ابو سفیان می باشد و مسلما طبق دلایل بسیار که قبلا بیان کردیم خود مهدی موعود عج نیز انسانی امروزی و از نسل و ذریه ی پیامبر اسلام می باشد هر چند اکنون شخصی بسیار گمنام و ناشناخته بین مردم باشد و مثلا به جای حجاز و با عراق در نقطه ای از ایران به دنیا آمده باشد  و  حتی سیادت او برای خانواده اش مخفی باشد. پس شخصیت‌های آخر زمانی شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند  و  ما چاره ای  جز تطبیق روایات متواتر ظهور با قیام‌ها و شخصیت‌های قیامگر امروزی نداریم تا بتوانیم  به درستی جبهه ی حق را از جبهه‌ی باطل در زمان حاضر و شخصیتهای قیامگر حقیقی و موعود را از از اشخاص کذاب و حرکت های انحرافی و دست پخت دجال زمان تشخیص دهیم و از جبهه‌ی حق پشتیبانی کنیم و با جبهه‌ی باطل بجنگیم پس اصل تطبیق  روایات بر این حوادث نه تنها نادرست نیست بلکه کاملا نیز لازم است چون که ما نمی خواهیم با معاویه و یزید ۱۴۰۰ سال پیش بجنگیم و یا در رکاب پیامبر و تمام علی باشیم که ۱۴۰۰ سال است رحلت کرده اند بلکه می خواهیم  همراه نسل امروزی آنها با نسل های شیطانی بنی امیه  و بنی عباس بجنگیم بنابراین باید این ر وآیات را با شخصیت‌ها و حوادث امروزی تطبیق دهیم و جبهه ی حق و باطل را به درستی از هم تشخیص دهیم . ولی مهم این است که در  تطبیق و تشخیص خویش و شناخت جبهه و شخصیت‌های حق و باطل دچار اشتباه نشویم و با اشتباه بر اثر انحرافات شیطانی در روایات مهدویت   در این تشخیص به خطا نرویم  و دچار خسران در دنیا و آخرت نشویم . خب اکنون باید در این مورد پرسش نمود چرا حامیان طاغوت در این زمان در  بین مردم اصرار دارند که تطبیق کار درستی نیست ؟  مسلم است چون آنها هراس دارند که به زودی مردم و مؤمنان واقعی با تطبیق صحیح روایات آخر زمانی با عملکرد و مشخصات حاکمیت طاغوت به ماهیت واقعی شیطانی آنها از پس ظواهر زیبای شیطانی آنها پی ببرند و به این بصیرت و روشن بینی برسند که جبهه‌ی باطل را که بر جان و مال و ناموس آنها حاکم است بشناسند و با یاری جبهه‌ی حق و افراد حق طلب  واقعی و موعود بر علیه آنها قیام  نمایند و آنها را از صحنه ی روزگار محو کنند.  مثلا در حال حاضر چندین دهه است  نسل بنی عباس دوم طبق روایات اهل بیت  ع البته با نامهای فریبنده و متفاوت امروزی با شعارهای به طاهر دینی و پیاده کردن اسلام و یاری خاندان پیامبر و یاوران مهدی عج  در خاورمیانه حاکم است ولی اکثر مؤمنان و منتظران عامی که مطالعات چندانی نیز در روایات صحیح مهدویت و تاریخ اسلام ندارند از تشخیص چنین حاکمیت مزور و فریبکار شیطانی در زمان ما عاجز و ناتوان هستند و چه بسا بخاطر همین عدن شناخت  و  بصیرت سالهاست بدون اینکه خود بخواهند به این حاکمیت شیطانی با دید مثبت نگاه می کنند و   آن را خالصانه با  جان و مال یاری می کنند . ولی اگر بیدار  شوند و حقیقت امر را بفهمند از تمام گذشته ی خود نادم و  پشیمان می شوند و بر علیه این حاکمیت شیطانی  قیام می کنند و آن را از صحنه ی روزگار محو می کنند . حال باید پرسید که راه تشخیص حاکمیت های شیطانی از جبهه‌ی حق در حال حاضر چیست ؟ مسلم است که تنها راه تشخیص مطالعه و درک روایات روشنگر  و صحیح اهل بیت در مورد این حاکمیت های آخر زمانی است که همان تطبیق این روایات بر حوادث و جریانات سیاسی حاضر می باشد . چون اهل بیت پیامبر  ص پیش بینی چنین روزی را نیز برای مؤمنان می کردند که مومنان ممکن است در تشخیص  حق و باطل  دچار تردید و اشتباه شوند .

 

بنابر این روایات روشنگرانه ی بسیاری را برای آیندگان به یادگار گذاشته اند که می توان با تامل در این روایات کاملا نشانه های جبهه‌ی حق و باطل را از آنها شناسایی کرد و در یاری جبهه ی حق دچار گمراهی نشد و علت اصلی این که کتاب نازل شده بر مهدی موعود عج نیز  فرقان ( روشنگر) نام دارد نیز درست همین حقیقت است که این کتاب برای تشخیص جبهه‌ی حق از باطل روشنگری می کند.

 علت این امر به انگیزه های  دنیایی و قدرت طلبی ایادی شیطانی و دشمنی با اهل بیت پیامبر ع از صدر اسلام تاکنون ارتباط مستقیم دارد. قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی کاملا اثبات کردیم که علت تحریفات گسترده در روایات مهدویت برای انحراف در نسب واقعی مهدی موعود از طرف شیعه نمایان عراق  دشمنی این منافقان با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او بخاطر صلح مصلحتی امام حسن مجتبی ع با معاویه بود. امام حسن مجتبی وقتی که می دید معاویه بسیاری از یاران اورا با پول خریده و آنها مرتبا در پشت جبهه به وی خیانت می کنند و حتی یک بار به چادر محل اقامت وی هجوم می برند و او را با شمشیر زخمی می کنند  متوجه شد که یاران چندانی ندارد و معاویه نقشه های فراوانی کشیده تا به زودی آن  عده ی  یاران حقیقی اورا نیز با ادامه ی جنگ از بین ببرد و کلا  اگر امام حسن مجتبی ع به درگیری با معاویه ادامه می داد بیم آن می رفت که معاویه کلا نسل پیامبر و یاران اندک امام حسن مجتبی ع را از زمین ریشه کن کند و به کلی نابود سازد این بود که با حکمت الهی و تیز هوشی و بصیرت سیاسی مخصوص به خود صلاح  در آن دید که موقتا با معاویه ترک مخاصمه کند و سعی کند به خواسته های بحق خود از طریق مذاکره دست یابد و این حرکت امام حسن ع تمام نقشه های معاویه را برای نابودی اهل ایمان نقش برآب کرد چون معاویه تا آن زمان با شعارهای فریبنده ،  ادعای صلح و عدم اختلاف را بین مسلمین را به ظاهر و منافقانه  می داد و با این پیشنهاد امام تمام نقشه هایش نقش بر آب شد .  از طرفی نیز نمی توانست پیشنهاد صلح را قبول نکند چون خود قبلا آن را در حد شعار مطرح کرده بود و اگر قبول نمی کرد عموم مسلمانان به او اعتراض می کردند که چرا به حرف و شعارهای خود عمل نمی کند و صلح را نمی پذیرد.  با این حال امان حسن مجتبی در پیمان صلح اصلی ترین و بهترین خواسته را مطرح کرد و معاویه نیز برخلاف میل خود مجبور به پذیرش این خواسته شد و آن این بود که معاویه مانند سنت خلفای پیشین امر خلافت را پس از خود به شورای مسلمین برای انتخاب خلیفه واگذارد و خلافت را به پسرش یزید ندهد و در واقع جلو این انحراف  که خلافت پیامبر تبدیل به پادشاهی موروثی از پدر به فرزند شود را گرفت و البته این خواسته ی تمام مسلمانان راستین و خواسته ی امام علی در برابر  معاویه نیز بود . و یک سنت مقبول اسلامی بود. معاویه بر خلاف میلش این شرط را در صلح نامه پذیرفت و در واقع امام حسن مجتبی ع بدون جنگ و با تدبیر به خواست خود و تمام مسلمین دست یافت هر چند بعد از شهادت امام حسن ع معاویه این عهد خود را نیز نقض کرد . ولی با این حال عده ای از منافقان و یاران نادان و قشری امام حسن مجتبی ع که این بصیرت سیاسی را نداشتند و به اندازه ی یک گوساله نیز شعور سیاسی نداشتند با جهالت هرچه تمامتر به مخالفت با این تصمیم امام پرداختند و با سخنان نیش دار خود آزار بسیاری به امام حسن رساندند و حتی به او غیر منصفانه لقب مذل المومنین یعنی کسی که باعث خوار کردن و ذلیل کردن مومنین شده است را دادند امام حسن ع به این سخنان توجهی نمی کرد و حتی گاهی به آنها تذکر می داد که آیا شما بهتر از من که امام شما هستم مصلحت مسلمین را می دانید؟ ولی آنها نمی توانستند  این  موقعیت حساس  مومنین را در برابر معاویه  و خطر جنگ را درک کنند و به مخالفت و   دشمنی با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او ادامه دادند . و بیشتر منافقانه به سوی امام حسین و فرزندان او رفتند و البته دیدیم که در واقعه ی کربلا همین منافقان که بیشتر هم اهل عراق و کوفه بودند چگونه به امام حسین ع خیانت کردند و خاندان پیامبر رادر کربلا قتل عام کردند .  ودر آنجا تازه مردم   فلسفه ی صلح امام حسن  را دریافتند چون در واقعه ی کربلا تقریبا تمام مردان اهل بیت غیر  از امام سجاد ع که بیمار بود و حسن مثنی فرزند  امام حسن مجتبی که در بین زخمی ها بیهوش افتاده بود و بعد ها توسط دایی های خود نجات یافت و درمان شد. بقیه همه قتل عام شدند و نقشه ی خود معاویه هم در زمان امام حسن مجتبی ع همین بود . به هر حال این منافقان و شیعه نمایان عراق و کوفه  بعد از جنایت کربلا دشمنی با بازماندگان امام حسن مجتبی ع از نسل حسن مثنی را  ادامه دادند و با یاری  نکردن فرزندان و نوادگان مجاهد و ظلم ستیز او باعث شدند  که آنها در قیام بر علیه بنی امیه و بنی عباس تنها بمانند و بی یاور و تنها مانند امام حسین ع شهید شوند. جنایت دیگر این شیعه نمایان عراق و به خصوص کوفه تحریفات گسترده ی  روایاتی از مهدویت بود که به روشنی بیان می کرد که مهدی موعود از نسل حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی بود .

چون این شیعه نمایان از یاران بسیار نزدیک امامان از نسل امام حسین ع بودند و منافقانه به آنها خود را نزدیک کرده بودند و تمام روایات امامان از نسل امان حسین را اول اینها دریافت و بین مردم نقل می کردند بنابراین با آن سابقه ی دشمنی و کینه که با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او داشتند نمی توانستند قبول کنند که مهدی موعود حقیقی از نسل امان حسن مجتبی ع باشد این بود که ناجوانمردانه دست به تحریفات گسترده در این روایات زدند و مثلا هر جا امامان از نسل امام حسین بیان می کردند که مهدی موعود از نسل امام حسن مجتبی ع است که در آخر زمان متولد می شود آنها نام حسن را در روایات به حسین تغییر می  دادند و به این صورت  نسب واقعی مهدی موعود به کلی با انحراف کشانده شد . البته هرچند تعدادی کمی روایات مثلا در کتاب غیبت نعمانی و دیگر کتاب‌ها از دستبرد تحریف سالم ماندند و برای  روشنگری به نسل ما رسیدند . وآما انگیزه ی دیگر تحریف روایات مهدویت انگیزه مالی و دنیایی از  طرف تعدادی دنیا طلب بی اصل و نسب باز هم در عراق بود . به این ترتیب که زمانی که امام حسن عسکری ع رحلت کرد . تعداد زیادی شیعیان  عامی و اکثرا کم سواد از اقصا نقاط ایران و افعانستان و  دیگر نقاط به عشق دیدار با خاندان پیامبر وارد عراق شدند.  در این حال   چون این افراد  در آنجا غریب بودند  و آدرس دقیقی از محل اقامت خاندان امام حسن عسکری نداشتند    به هر کسی از مردم عراق برخورد می کردند  آدرس محل سکونت امام ر می پرسیدند و مسلم است در بین این افراد نیز همیشه تعدادی اراذل و اوباش و بی اصل و نسب و افراد فرصت طلب پیدا می سود که بخواهند مردم را فریب دهند و از آنها سو استفاده کنند . و وقتی این شیادان  مثلا از مسافران می پرسیدند برای چه می خواهید امام را ملاقات کنید آنها هم با ساده دلی جواب می دادند مقداری خمس و زکات و وجوهات شرعی داریم که می خواستیم مستقیما به دست امام برسانیم . در این حال این شیادان فرصت طلب طمع می کردند  و برای فریب به آنها می گفتند امام حسن عسکری به تازگی رحلت کرده و فرزند کوچکی از خود به نام محمد بن الحسن از خود به جا گذاشته ولی فرزند او غایب شده و هر کسی را به حضور خود قبول نمی کند بهتر است پول و وجوهات شرعی را به ما که نائب خاص او هستیم بدهید تا شخصا به آقا برسانیم  و به این صورت خودرا به عنوان نایب خاص امام به مردم ساده دل قالب می کردند. واین شیادان فرصت طلب نیز چهار نفر بودند که تمام ابن مدت مردم را سرکیسه می کردند و وقتی مردم از آنها سوال شرعی می کردند که از امام سوال کنند چون جواب را نمی دانستند به دروغ می گفتند که امام می فرماید : در مورد مسائلی سوال نکنید که اگر جواب آن را بدانید خوشتان نیاید و نفعی برایتان نداشته باشد و وقتی مردم  زیاد سوالات شرعی می پرسیدند و آنها جوابی نداشتند و از این همه سوال کلافه می شدند . وجوهات شرعی را خود می گرفتند و برای جواب این سوالات ،  مردم را به راویان حدیث امامان ارجاع می دادند و این روایت جعلی را درست کردند که امام  زمان در آخرین سفارش خود فرمود: و امادر  حوادث پیش آمده و مسائل شرعی جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدا هستم  و به این صورت خود را از سوالات بسیار  شیعیان ساده دل خلاص می کردند . یعنی وجوهات را خود می گرفتند و سوالات شرعی را به راویان حدیث ارجاع می دادند شیادی از این بالاتر نمی شود.. البته اعقاب و آیندگان راویان حدیث نیز کم مارمولک نبوده اند و چیزی از شیادان گذشته کم ندارند و  در دوران معاصر تعدادی از آنها با سو استفاده از این حدیث قطعا جعلی که امام زمان فرموده در مسائل جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید تئوری ولایت فقیه را با راهنمایی استعمار انگلیس که  در حوزه‌ های علوم دینی در ایران و عراق نفوذبسیار دارند به وجود آوردند البته هدف انگلیسی ها از ایجاد تئوری ولایت فقیه ایجاد یک حکومت مستبد با دیکتاتوری یک نفر  با ظاهر مذهبی بود که البته این یک نفر  هم باید از مزدورانی باشد که در جامعه ی دینی اسم و رسمی داشته باشد و در ضمن وابسته به استعمار انگلیس و دستگاه جاسوسی دجال باشد تا منافع انگلیس و دجال را در خاورمیانه تامین کند . و انگیزه ی آخوندهایی که این نظریه را با راهنمایی انگلیسی ها درست کردند نیز مسلما نفس اماره و قدرت طلبی و دنیاطلبی بوده که می خواستند به این شیوه بر جان و مال و ناموس مسلمین حاکمیت سیاسی پیدا کنند .به هر حال این این نظریه و تئوری کاملا باطل است چون با سنت اسلامی گذشتگان و مخصوصا سیره ی عملی اهل بیت پیامبر سازگاری ندارد و کاملا یک بدعت دینی و نقشه ی شیطانی است  .

اولین دلیل این است خود  اهل بیت دارای دو شان جدا از هم بوده اند یکی شان امامت که یک مقام و شان بلند معنوی است که فقط خداوند می تواند این مقام را به اهل بیت پیامبر بدهد و دیگر مقام سیاسی و حکومتی اهل بیت است که این شان یک مقام کاملا زمینی است و مردم باید امام را به حاکمیت سیاسی مسلمین قبول کنند همچنانکه امام علی هم در نهج البلاغه  می فرماید : که ای مردم  اگر  شما  برای قبول خلافت به سوی من نمی آمدید من امر خلافت را قبول نمی کردم  و این نشان می دهد که خلافت ائمه یک امر کاملا زمینی است که بستگی به خواست و رای مردم دارد و ربطی به آسمان ندارد و در زمان شهادت نیز وقتی یاران امام علی به او پیشنهاد کردند فرزندش امام حسن را جانشین خود برای خلافت معرفی کند فرمود من در مورد حسن با شما حرفی ندارم شما هرچه صلاح می دانید انجام دهید و این سخن امام علی نیز نشان می دهد  حاکمیت سیاسی مسلمین انتصابی و یا موروثی نیست و مردم باید حاکم خودرا انتخاب کنند . حال چگونه ممکن امام علی که حاضر نبود امام بعد از خود را حاکم سیاسی مسلمین منصوب کند . امام زمان بیاید و حاکمیت سیاسی مسلمین را به چند آخوند روایت گر احادیث  واگذار کند  آیا این امر منطقی و عقلانی و شرعی می باشد . چون تئوری ولایت فقیه بر این اساس است که در دوران غیبت حاکمیت سیاسی مسلمین بدون توجه به رای مردم به دست یک آخوند مجتهد می باشد . و این آخوند را هم نه مردم بلکه  چند هم قماش همان آخوند باید انتخاب کنند.   این چیزی جز بدعت و انحرافی بزرگ در حاکمیت سباسی  مسلمین نیست و  از این جاست که از اسلام که برای از بین بردن استبداد و دیکتاتوری آمده.  از بطن آن هیولای استبداد دینی را با این بدعت زاده می کنند . و بر عهده ی روشنفکران واقعی جهان اسلام است که با این بدعت های خطرناک مقابله کنند. حال در دوران ما به این علت است که شیادان دینی قدرت طلب که بر گرده ی مسلمین با فریب سوار شده اند فقط ترجیح بدهند که مهدی موعود عج فرزند بلافصل امام حسن عسکری باشد تا از نوادگان امام حسن مجتبی ع . چون اگر مهدی عج از نوادگان امام حسن مجتبی باشد و در زمان ما به دنیا بیاید که نان آنها آجر می شود و این نوع مهدی منافعی برای آنها ندارد و چا بسا  زیان هم دارد چون نمی توانند به بهانه ی غیبت فرزند امام حسن عسکری ، توسط روایات دروغ دم از جانشینی او بزنند و حاکمیت سیاسی را از نمایندگان واقعی مردم بگیرند و فاجعه درست زمانی برایشان آغاز می شود که امام مهدی حقیقی از نسل و نوادگان امام حسن مجتبی ع باشد که به صورت گمنام به دنیا آمده و از مخالفان سیاسی و عقیدتی آنها باشد و در فرصت مناسب بر علیه آنها با اذن الهی قیام کند و دمار از روزگار آنها برآورد. که این وعده ی خداست و خداوند خلاف وعده نمی کند. ان الله لایخلف المیعاد.

قبلا بیان کردیم که نهضت علامه خراسانی با توجه به روایات صحیح   با توجه به اهداف و مشخصات این نهضت اخیر در افعانستان و آسیای مرکزی  تا حد زیادی بحق می باشد و این خراسانی حرکتی مستقل از  سرویس های جاسوسی دجال غرب و کاملا اصیل و واقعی است.  ولی با کمال تاسف انحرافاتی نیز در فعالیت برخی مبلغان این نهضت دیده می شود که مسلم است ربطی به خود علامه ندارد و احتمال زیاد برخی از این مبلغان ، نفوذی دشمن در نهضت می باشند . ا‌ول اینکه برخی از مبلغان این نهضت برخلاف آیات صریح قرآن که می فرماید :  از نزد خود برای مردم حلال و حرام تعیین نکنید  . با کمال تاسف به نام علامه از نزد خود برای مردم حلال و حرام تازه می تراشند . خب این کار را آخوندهای منحرف و گمراه هم هم اکنون نیز  انجام می دهند  و کتاب می‌نویسند و برخلاف کلام خدا برای مردم حلال و حرام جدید می تراشند. پس این مبلغان با آخوندهای گمراه چه فرقی دارند. دوم آنکه  برخی از این مبلغان وقتی با آنها منطقی صحبت می کنی همه ی نهضت های دیگر را گمراه می دانند   و فقط خود را بحق می دانند در حالی که در روایات صحیح  برخی نهضت های دیگری هم مقارن ظهور بحق معرفی شده اند از جمله نهضت یمانی حقیقی از یمن (نه البته  احمد الحسن بصری کذاب در عراق)   که هدایت یافته ترین قیام معرفی شده و یا نهضت سید حسنی در گیلان  که آن هم نهضتی به حق در روایات معرفی شده . ولی برخی از  مبلغان خراسانی همه را باطل و دروغگو می دانند . سوم آنکه مبلغان خراسانی حاکمیت سیاسی اهل بیت را حاکمیتی اجباری از نزد خدا می دانند  و حقیقت غدیر  را به درستی درک نکرده اند . در حالی که در کتاب مثلث شیطانی  ثابت شده  که امامان خود به این امر معتقد نبودند و امام علی حاکمیت سیاسی و خلیفه شدن خود را امری کاملا زمینی و خواست مردم می داند. و بیان می کند اگر شما مرا خلیفه نمی خواستید من آن را نمی پذیرفتم ولی  یک شان دیگر اهل بیت ع شان امامت است که مقامی کاملا معنوی و آسمانی است و ربطی به مردم ندارد . مبلغان خرآسانی  مانند آخوندها هنوز این دوشان جدای اهل بیت را درست درک نکرده اند و به نوعی به استبداد دینی اعتقاد دارند.

ما قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی با دلایل کافی و محکم ثابت کردیم که مهدی موعود عج یک شخص امروزی است و در زمان مااز نسل امام حسن مجتبی ع به صورت گمنام به دنیا آمده. دراینجا بر طبق دلایل می خواهیم ثابت کنیم که او اکنون درست است که بسیار گمنام و ناشناخته بین مردم است ولی در برابر مسائل روز و مشکلات جامعه ی اسلامی ساکت و بی تفاوت نیست و حالت انفعالی ندارد بلکه اتفاقا مدتی است کار روشنگری و هدایت خودرا بر طبق تکلیف الهی البته نه با معرفی  خود  در فضای مجازی شروع کرده.  و دلایل ما علاوه بر وجود افراد کمی که مانند سید حسنی با وی در تماس هستند و پیامهای روشنگرانه ی دینی و سیاسی  اورا به منتظران و مؤمنان می رسانند . خود روایات صحیح اهل بیت پیامبر نیز در این مورد می باشند. مثلا شخصی از یاران امام صادق ع به او گفت ما قائم را چنان توصیف و معرفی می کنیم که احدی      جز ما اورا به این گونه توصیف نکرده است . امام صادق ع به او فرمود : نه به خدا قسم مگر اینکه او خود بیاید و در این مورد با مردم استدلال کند. خوب به این سخن امام صادق دقت کنید آیا این سخن امام صادق به این معنی است که قائم بعد از ظهور آشکار و ندای آسمانی در مورد حقانیت خود و معرفی خود با مردم استدلال می کند و سخن می گوید . این که منطقی نیست چون بعد از ندای آسمانی و ظهور آشکار بیشتر مردم به او ایمان می آورند و نیاز به اقامه ی دلیل برای معرفی خود به مردم نیست پس به این  دلیل این استدلال ات امام  باید قبل از ظهور آشکار و از طریق واسطه ها و فضای مجازی در زمان ما برای قانع کردن منکران و شناساندن صحیح مهدی موعود حقیقی به آنها باشد . مورد دیگر امام صادق می فرماید: قائم سه بار مردم را به سوی خود فرا می خواند . این سخن امام نیز به این معنی است که این سه بار خواندن و دعوت مردم به سوی خودش باید قبل از ظهور آشکار و از طریق واسطه ها و فضای مجازی باشد وگرنه بعد از ندای آسمانی و ظهور آشکار که نیازی به این دعوت های سه گانه نیست چون اکثر مردم با ندای آسمانی و معجزات و نشانه های دیگر به مهدی بودن او ایمان پیدا می کنند و نیاز به این دعوت های سه گانه نیست . به هر حال برای فهم معارف مهدوی به خصوص با توجه به شرایط زمان ما و امکانات موجود مانند اینترنت و فضای مجازی باید به کلام و روایات معصومین برای فهم صحیح تامل بیشتری کرد و نکته ی آخر اینکه تمام انبیا و مرسلین با توجه به شرایط و امکانات محیط زمان خود مردم را به سوی خود دعوت می کردند مثلا حصرت عیسی بر روی صخره های بیت المقدس مردم را خطاب و به سوی خویش  دعوت می کرد پیامبر اسلام ص در بازار مکه مردم را دعوت به سوی خود می کرد  و مهدی موعود عج نیز با توجه به شرایط و امکانات زمان خود یعنی فضای مجازی ایتدا سعی می کند با مردم ارتباط برقرار کند و پیام‌های خود را برساند و اولین مؤمنان او نیز ابتدا مسلما از طریق فضای مجازی که محدویت مکانی و زمانی ندارد با وی در ارتباط و  آشنا  خواهند شد و البته وقتی درجه ی ایمان آنها کامل شد از طریق ملاقات حضوری نیز امام را دیدار خواهند کرد. .اگر  ما به این درک برسیم که مهدی موعود بشری کاملا امروزی است و البته از نسل پیامبر اسلام که در زمان ما به دنیا آمده باور ارتباط با او از طریق فضای مجازی نیز کار چندان دشوار نخواهد بود وکاملا نیز منطقی است  . حتی ممکن است بسیاری از ما با او بارها در فضای مجازی ارتباط برقرار کرده ایم و در مورد مسائل دینی و مهدویت بحث و گفنگو هم به صورت چت کرده باشیم ولی این بصیرت را نداشته ایم که این شخصی که اکنون با ما سخن می گوید در واقع خود مهدی موعود عج می باشد که البته چون ظرفیت ایمان و باور لازم را در ما نمی بیند خودش را معرفی نمی کند ولی ممکن است در این میان در افراد خیلی کمی مانند سید حسنی این طرفیت ایمان را ببیند که خود را کم کم معرفی کند و از او بخواهد در صورت ایمان آوردن کامل بقیه ی مردم را نیز به این شناخت و باور در مورد او برساند و حتی کتاب‌هایی برای روشنگری در اختیار وی قرار دهد. بنابراین ظهور مهدی موعود عج مانند ظهور پیامبر اسلام ص کاملا یک امر طبیعی و خیلی ساده و کم کم بصورت طلوع خورشید در اول صبح است که کم کم قسمتی از آسمان مشرق روشن تر از قسمت‌های دیگر می شود و کم کم این روشنی به نقاط دیگر آسمان نیز گسترش می یابد و درموعد مقرر خود آفتاب از مشرق سر بر می آورد و آن زمان همان ظهور آشکار با ندای آسمانی خواهد بود .    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.