نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

یکی از تحریفات بسیار مهم در امر مهدویت تحریف در نام و القاب امام زمان عج می باشد . پیش ازین بیان شد که چون روایات دروغین و جعلی بسیاری به ویژه و بیشتر از زمان رحلت امام حسن عسکری ع  وارد روایات اصیل مهدویت شد ما از آن زمان به بعد با دو نوع روایات در مورد منجی موعود مواجه می شویم یک دسته از  روایاتی که از پیامبر اسلام ص و امام علی ع و دیگر ائمه ع در مورد مهدویت می باشند که حقایق مهدویت را بیان می کنند و مهدی موعود عج را از نظر پدر از نسل امام حسن مجتبی و از جهت مادر از نسل امام حسین ع معرفی  می کنند و نام های  حقیقی منجی موعود را  احمد ، عبدالله و مهدی معرفی می کنند مانند این روایت پیامبرص که می فرماید: در بین رکن و مقام با او بیعت می کنند و سه نام دارد : احمد ، عبدالله و نام دیگرش مهدی است و روایات دیگری که از امام علی ع و امام باقر ع وجود دارد که در ان روایات نیز نام اصلی و اولین او را  احمد بیان می کنند  و دسته ی دوم روایات جعلی هستند که پس از رحلت امام حسن عسکری ع برای تحریف حقیقت مهدویت وارد روایات صحیح مهدویت می کنند و نام منجی موعود را به دروغ  محمد فرزند امام حسن عسکری ع بیان می کنند که این روایات دروغین بیشتر توسط آن چهار مدعی شیاد نیابت خاص امام زمان در عراق وارد روایات صحیح مهدویت شده اند و تا زمان حیات امام حسن عسکری نیز چنین روایات جعلی در امر مهدویت سابقه نداشت چون امامان اهل بیت تا می توانستند مانع ترویج این روایات جعلی می شدند . ولی پس از رحلت امام حسن عسکری این  فرصت و مجال در اختیار جاعلان و دروعگویان قرار گرفت و تا می توانستند روایات دروغینی چون کنیز  رومی همسر امام حسن عسکری و تولد پنهانی محمد فرزند امام حسن عسکری و غایب شدن او در سرداب سامرا و نایبان خاص  را وارد روایات  اصیل مهدویت کردند و به کلی  آن  حقیقت  مهدویت را تا زمان ما به انحراف کشاندند.در حالی که نظر حقیقی اهل بیت در مورد نام و نسب  منجی موعود  چیز دیگری بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه می توانیم این روایات اصیل اهل بیت ع را از روایات جعلی در این مورد شناسایی کنیم و به حقیقت مهدویت دست پیدا کنیم ؟ در اینجا باید گفت : تنها راه در این مورد مقایسه ی  برخی از این روایات  اصیل و جعلی با آیات قرآن کریم در مورد مهدویت می باشد چون اگر برخی روایات مهدویت تحریف شدند قران کریم که به قول خدای تعالی محفوظ از تحریف و دست نخورده می باشند پس اگر قرآن کریم این روایات را تایید کرد دلیل بر درستی و حقیقت این روایات می باشند و اگر قرآن کریم این روایات را تایید نکرد پس مشخص است که این روایات در مورد مهدویت جعلی می باشند مثلا یک سری روایات  مهدویت از اهل بیت ع می فرمایند که نامهای حقیقی منجی موعود احمد ، عبدالله  و مهدی می باشند و پیش ازین ثابت کردیم در قرآن کریم به این سه نام منجی گاه با صراحت مانند نام احمد   در سوره ی صف و گاهی به صورت غیر مستقیم مانند عبدالله و مهدی  در آیات دیگر اشاره شده ولی در مورد نام محمد بن الحسن العسکری  که مدعیان دروغین در مورد منجی موعود ادعا می کنند در قرآن کریم  نه صراحتی و نه اشاره ای وجود دارد پس ازین جهت می فهمیم که اینگونه روایات در مورد نامهای منجی موعود جعلی می باشند و ازینجا می توانیم یقین پیدا کنیم منجی موعود حقیقی فرزند بلافصل امام حسن عسکری نیست و باید از ذریه ی امان حسن مجتبی ع در آخر زمان می باشد و این روش تا حد زیادی ما را به این حقیقت می رساند که مهدی موعود شخصیتی کاملا امروزی و فرزند زمان خویش است نه مولودی موهوم و افسانه ای  ۱۲۰۰ ساله . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

و اما دلایل شیادی آن چهار مدعی خاص امام زمان : یکی از دلایل شیادی و کذاب بودنشان پیش ازین نیز بیان کردیم سخنان صریح جعفر برادر امام حسن عسکری بوده که برخلاف تهمتهای ناروایی که به وی زدند اتفاقا شخصی کاملا صادق بوده و با صراحت بیان داشته که " برادرم از دنیا رفت و از خود فرزندی باقی نگذاشت ." وقصد او نیز تصرف ارث برادر نبود چون بر طبق فقه شیعه در  مرحله ی نخست حق ارث به همسر  متوفی می رسد نه دیگران . جعفر برای اثبات نظر دروغگویان از خلیفه و حاکمیت وقت ، خواست تا زنان و کنیزان برادرش را با قابله ها چند ماهی در فرنطینه نگه دارتد تا برای همگان مشخص شود که برادرش حتی پس از مرگ دارای فرزندی نبوده است .در ثانی اگر به فرض امام حسن عسکری ع  به صورت  پنهانی دارای فرزندی  بوده چرا باید این حقیقت را از برادرش کتمان کند؟ و چه کسی قابل اعتمادتر از برادر تنی انسان برای نگهداری فرزندش پس از مرگ می تواند باشد ؟ به علاوه جعفر در هر صورت  از نسل پیامبر ع و اهل بیت بوده و به لحاظ ژنتیکی نیز انتظار می رود که حداقل فرد صادقی باشد وگرنه خاندان پیامبر زیر سوال می رود. دلیل دوم شیادی ان چهار مدعی نیابت، خواسته های غیر معقول مالی  از مردم ساده لوح غریب بوده که از آنها می خواستند وجوهات شرعی خود را به جای امام به آنها بدهند که کاملا مشخص بوده قصد سواستفاده  ی مالی از مردم را داشتند . دلیل سوم شیادی آنها عدم مسئولیت پذیری آنها در مقابل سوالات و مشکلات شرعی شیعیان بوده که جوابهای مبهم و سربالا به مردم می دادند مثلا در مورد وجوهات شرعی می گفتند: این وجوهات را به ما بدهید تا به امام برسانیم و در مورد سوالات شرعی مردم می گفتند :  امام زمان می فرماید : و اما حواث پیش آمده ( مسائل جدید شرعی ) پس برای جواب آنها به روات حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و منم حجت الله . یعنی به تعبیر ساده تر  قسمت آسانتر و پرسودتر یعنی وجوهات را به ما  بدهید   و مشکلات مسایل شرعی  رو به ما مراجعه نکنید بلکه به راویان حدیث اهل بیت  مراجعه کنید من فکر نمی کنم شیادی ازین بالاتر دیگر می تواند وجود داشته باشد . و یا وقتی مردم از آنها پرسش هایی شرعی داشتند که جواب آنها را نمی دانستند می گفتند : در مورد اموری سوال نکنید که مصلحت شما نیست و اگر حقیقت را بفهمید به زیانتان باشد و مشخص است این جوابهای  سربالا  و مبهم از تعدادی دروغگو و شیاد صادر می شود که هیج سواد و آگاهی از مسائل شرعی نداشتند . بهر حال این مردم ساده لوح که بومی عراق نیز نبودند و از  مناطق دور ایران و افغانستان و دیگر جاها به عشق اهل بیت ع به عراق آمده بودند تمام این اراجیف و دروغها را دربست، در مورد مهدویت از این شیادان عراقی باور می کردند و در بازگشت به وطن خود برای مردمان بازگو می کردند و کم کم این انحرافات و دروغها جای حقایق را در امر مهدویت گرفتند و در زمان ما باعث گمراهی مردم در مورد  شناخت مهدی موعود حقیقی شدند  و اخوندهای فاسد و دنیا طلب نیز هر روز این خرافات و انحرافات را در بین مردم رواج می دهند. سلام بر کسی  که پیرو هدایت شود.

در توضیح این امر باید گفت نه تنها دلایل روایی بلکه دلایل عقلی برای اثبات این حقیقت کافی هستند که مهدی موعود عج فرزند امام حسن عسکری نیست بلکه از ذریه ی امام حسن مجتبی ع است که در زمان ما به دنیامی آید  نه ۱۲۰۰ سال پیش . یکی از دلایل روایی آن این است که امام باقر ع در کتاب غیبت نعمانی در پاسخ به  پیرزنی که معنی آیه ی  فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس....قسم به ستاره ای که کناره می گیرد و پنهان می شود ... را از وی سوال می کند می فرماید که او مولودی  در آخر زمان و همان مهدی موعود است  ...ببینید در اینجا امام به صراحت می فرماید این مولود در آخر زمان متولد می شود نه ۱۲۰۰ سال پیش . دلیل دوم روایت امام رضا ع است که می فرماید : خلف صالح ( امام زمان) از فرزندان حسن بن علی ع است . اولا خلف در مورد ذریه و فرزندان در اینده بکار می رود نه فرزند بلافصل،  دوم آنکه امام رضا می فرماید : از فرزندان حسن بن علی ع است و می دانیم امام حسن مجتبی ع دارای چند فرزند بوده و امام حسن عسکری که به قول دروغگویان فقط یک فرزند داشته و چون امام لفظ از فرزندان  ...را بکار برده پس مقصود او قطعا ذریه ی امام حسن مجتبی ع در زمان ما بوده نه فرزند بلافصل امام حسن عسکری ع .  دلیل سوم روایی ، روایت پیامبر اسلام ص است که می فرماید : مهدی در زمان قیام ۵۱ سال سن دارد. که نشان می دهد او در زمان ما به دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش و دلیل چهارم روایات متواتر اهل بیت ع  است که می فرمایند :  مهدی در زمان فترت ( فاصله ی زمانی بسیار زیاد) با دیگر امامان به دنیا می آید . و اما از نظر عقلی و تاریخی این حقیقت  ازین جهت اثبات می شود که امام حسن عسکری ع دارای فرزندی نبوده که دو نوع روایت متضاد در این مورد وجود دارد که برادر امام حسن عسکری ع که نزدیکترین فرد به ایشان بوده با صراحت می گفت که:  برادرم از دنیا رفت و فرزندی از خود ندارد و عده ای گمنام و بی اصل نسب در عراق چون آن چهار مدعی نیابت امام زمان مدعی بودند امام حسن عسکری فرزندی  به نام محمد دارد و ما نایب خاص وی در بین مردم هستیم پس وجوهات شرعی را به ما بدهید تا ما به امام زمان برسانیم . حال باید از اهل خرد سوال کنیم اگر دو نوع مدعی در امری پیدا شد آیا عاقلانه است  ما سخن فرد با اصل و نسبی چون جعفر برادر امام را باور کنیم یا  سخن چند نفر از افراد گمنام  و بی اصل و نسب را باور کنیم که از  در خواست وجوهات شرعی از مردم ساده لوح به بهانه ی نیابت امام ع مشخص بوده است که قصد شیادی و سواستفادی ی مالی از مردم را داشتند ؟ قضاوت در این مورد را به صاحبان خرد وا می گذاریم .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از نشانه قطعی در آستانه ظهور امام زمان عج که در برخی روایات اهل بیت ع دیده می شود صیحه یا ندای آسمانی است آیا این واقعه ی اعجاز آمیز حقیقت دارد؟ بگذارید این واقعه را از دیدگاه قران کریم بررسی کنیم چون ممکن است برخی خرده بگیرند که احتمال جعلی بودن این روایات وجود دارد در پاسخ باید گفت اگر به فرض این روایات جعلی باشند در حقانیت آیات قرآن که نمی توان شک کرد ،چون در قران کریم چند مورد به این صیحه یا ندای آسمانی تصریح شده مثلا در ایه ی ۴۱تا ۴۲ سوره ی ق در این مورد می فرماید: واستمع یوم ینادالمناد من مکان قریب. یوم یسمعون الصیحه بالحق. ذالک یوم الخروج...و گوش  فرا ده زمانی را که منادی از مکان نزدبک ندا می دهد روزی که همگان این صیحه را می شنوند . آن روز ، روز خروج ( قیام ) است . برخی خیال می کنند مقصود از واژه ی خروج در این آیه روز قیامت و خروج مردگان از قبرهاست  در حالی که در تاریخ اسلام و فرهنگ اسلامی همه جا خروج به معنی قیام امده مثلا می گفتند ابومسلم خراسانی بر علیه بنی امیه خروج کرد، یعنی قیام کرد. در روایات اهل بیت نیز آمده در آخر الزمان و مقارن ظهور، جبرییل با ندای آسمانی که همگان آنرا می شنوند به معرفی مهدی و قیام او می پردازد. ایه ی دیگر در این مورد ایه ی ۴ سوره شعراست که می فرماید: ان نشا ننزل علیهن من السما آیه فظلت اعناقهم لها خاضعین ...اگر می خواهیم از آسمان نشانه ای می فرستیم تا گردنهایشان برای آن نشانه به پایین بیفتد ( یعنی به ناچار آن را بپذیرند و نتوانند انکار کنند) که اهل بیت و از جمله امام باقر ع در تفسیر؛ آن را به ندای آسمانی بنام قائم و پدرش تفسیر کرده اند. علاوه بر آن مدتی است که  از نقاط مختلف در دنیا گزارشهایی می بینیم و می شنویم که صداهای هراس انگیز از آسمان شنیده می شوند خب اگر این صداها حقیقت دارد که دارد و نمی توان آن را انکار کرد باید شنیدن یک ندای آسمانی  فراگیر برای کل مردم دنیا که همه آن را بشنوند در هنگام ظهور دور از تصور و ذهن و باور نباشد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

ممکن است برخی از منکرین مهدویت و ظهور منجی ایراد بگیرند که مهدویت یک امر اعتقادی است و مربوط به مسلمین یا پیروان ادیان توحیدی است ولی به لحاظ عقلی نمی توان آن را برای غیر مومنین اثبات کرد . در پاسخ به این منکرین باید گفت که خیر، مهدویت به لحاظ عقلی هم قابل اثبات برای منکرین می تواند باشد البته مهدویت حقیقی نه مهدویت دروغین و آمیخته با خرافات و بدعتهای ایادی شیطانی . از نظر عقلی مهدویت و ظهور منجی ازآن جهت قابل اثبات است که نمونه های مشابه آن در تاریخ ادیان توحیدی کاملا وجود دارد و به اثبات رسیده نمونه ی کامل آن منجی قوم بنی اسراییل حضرت موسی ع و ظهور پیامبر اسلام ص می باشد چون قبل از ظهور موسی ع در روایات یهودی و کتب دینی آنها مژده داده شده بود که قوم  بنی اسرائیل پس از آنکه گرفتار بردگی فرعونیان و قبطیان در مصر می شوند خداوند یک منجی  و نجات بخش رامی فرستد و او آنها را از چنگ فرعونیان نجات می دهد و به لحاط تاریخی و روایات یهودیان دیدیم که اینگونه نیز شد ممکن است برخی بگویند چگونه مهدی موعود  عج می تواند در ابتدا مسلمین را با آن امکانات کم از دست دجال نجات دهد؟:چون قدرت نظامی ، اقتصادی ، سیاسی حاکمیت دجال در حال حاضر بسیار بیشتر از مسلمین است در پاسخ باید گفت که همانگونه که قدرت نظامی و اقتصادی فرعون از موسی ع و بنی اسراییل بیشتر بود ولی سرانجام خداوند موسی  ع و قومش را از دست فرعون نجات داد و او و لشکریانش را غرق کرد. نمونه ی دیگر ظهور پیامیر اسلام در مکه بود که با وجود تعداد کم مومنان در اوایل کار و قدرت برتر مالی و نظامی قریش سرانجام خداوند اورا بر دشمنانش پیروز گرداند و نه تنها حجاز را تحت تسلط وی قرار داد بلکه دو ابرقدرت شرق وغرب ان دوران یعنی امپراتوری روم و ساسانی رانیز بصورت هم زمان و در مدت کم مقهور پیروان او کرد پس خداوندی با این قدرت و تسلط باز هم در زمان ما قادر است چنین منجی را برانگیزاند و تمام امکانات جهان مادی را در اختیار وی بگذارد تا بر سلطه ی جهانی دجال پیروز و حاکم دنیا شود و عدالت را در همه جای گیتی گسترش دهد چون منکران مهدویت اگر به هیچ چیز ایمان نداشته باشند تاریخ و واقعیات تاریخی را که باور دارند و نمی توانند انکار کنند و تاریخ بنی اسرائیل و نیز تاریخ اسلام از واقعیات تاریخی است که به صورت مستند در کتب مورخان معتبری چون بلعمی و یا طبری ثبت شده و جای انکار ندارد . سلام برکسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد هدف از توطئه های دجال  برای ایجاد جنگها و درگیری در این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی ایران و افعانستان و عراق و سوریه ، مفصلا صحبت شد و بیان شد که هدف دجال جهانی ازین کار ضعف و نابودی تمام امکانات انسانی و اقتصادی این منطقه ی خاص از خاورمیانه بوده است تا زمینه ی ایجاد یک حاکمیت نیرومند با رهبری مهدی موعود عج فراهم نشود و  ایجاد و ادامه ی جنگ ایران و عراق نیز درست در راستای رسیدن دجال به این خواسته ی شیطانی بوده  ،  که گاهی در این جنگ کمکهای نظامی و تسلیحاتی  خودرا به ایران و گاهی به عراق می رساند تا موازنه ی نظامی در جنگ حفظ شود و دو طرف درگیر در جنگ یعنی ایران و عراق  پیروز قطعی نشوند. و آن دو کشور را درگیر و گرفتار یک جنگ طولانی و فرسایشی بیهوده کند تا در طی این سالها دو کشور تمام نیروی انسانی و اقتصادی خودرا در این جنگ استعماری به دست خود نابود سازند و عوامل دجال هم  سلاحهای خودرا به تمامی بفروشند و به ریش مردم دو کشور بخندند. و از جهتی به اهداف شوم آخر زمانی خویش نیز برسند . یکی از فجایع این جنگ عملیات لو رفته و شکست خورده ی عملیات کربلای ۴بود . قبل از این عملیات در عملیات والفجر ۸ ایران توانسته بود موفقیتهایی به کمک دجال بدست آورد و شهر فاو را از عراق تصرف کند ولی برای اینکه موازنه ی نظامی دو کشور حفظ شود تا جنگ طولانی تر شود این بار عوامل دجال کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را متوجه عراق کردند و عملیات کربلای ۴ را با کمک مزدوران خود در ایران لو دادند و ارتش عراق کاملا آماده ی برخورد با این عنلیات بود فرماندهان رده بالای  مزدور دجال سپاه در ایران  نیز کاملا متوجه شدند که عملیات لو رفته ولی با اینحال برای اینکه فوج عظیمی از جوانان مومن به مهدویت را در این عملیات و به تعبیر بهتر توطئه نابود سازند محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی  باهم توافق کردند که این عملیات با وجود لو رفتن شروع شود ( حال شما حدس بزنید  محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی نوکر و مزدورچه قدرت شیطانی در ایران بودند؟) به هر حال اخبار تلفات این فاجعه در ایران و دنیا شدیدا کتمان شد ولی بعدها برخی فرماندهان نظامی رده بالای ایران  اعتراف نمودند که تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این توطئه ۴۱ هزار نفر بود که البته باز هم آمار بالاتر ازین بود .     ننگ بر مزدوران دجال در ایران و تمام دنیا  و سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از حوادث وحشتناک و خونبار بعد از انقلاب ۵۷ در ایران موج ترورها و بمب گذاری ها توسط مزدوران مرموز دجال در ایران بوده . هدف اصلی این ترورها افرادی با ظاهر و هویت مذهبی بوده حال این افراد برخی افراد عامی و عادی بودند و برخی نیز افراد نخبه ی علمی و فرهنگی چون مرحوم استاد مطهری و یا بهشتی بودند ویا دارای پست و مقام بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری چون  رجایی و یا باهنر بودند . ولی با کمال شگفتی شاهد ان  می باشیم که وقتی عده ای افراد مسئول چون لاجوردی دادستان وقت انقلاب و یا دیگر مسئولان می خواستند عامل و آمر اصلی این اقدامات تروریستی را شناسایی و دستگیر کنند از  مقامات بالادست مرموزی در راس قدرت در کشور  دستور می رسید که این پرونده را دیگر دنبال نکنند و ان را مختومه اعلام کنند .  زمانی این توطئه و قضیه لو رفت که لاجوردی در بازار ترور شد و در وصیت نامه ی  او این موضوع را یافتند که وی اشاره کرده که قدرت و نیرویی جهانی ماورای نظام حاکم در کشورکه برخی از مسئولین رده بالای نظام با ان در ارتباط هستند مانع بوده اند و دستور داده اند پرونده ی عاملان ترورها را دنبال نکنند و ان پرونده ها را مختومه اعلام کنند و بدین صورت دستهای پنهان دجال جهانی در ایجاد این ترورها تا حدی اشکار می شود و اما هدف دجال جهانی از این ترورها چه بوده ؟ این قضیه تا حدی روشن است ، بخاطر اینکه در اوایل انقلاب تا حدی نمایندگان واقعی مردم و نخبگان متعهد واقعی در راس حاکمیت و پست های بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری قرار گرفته بودند و دجال تلاش می کرد با ترور این نخبگان فرهنگی و سیاسی متعهد که وابستگی به مزدوران دجال نداشتند و حذف انها و مومنان واقعی که حامی انها از عامه ی مردم بودند ،مزدوران خود را جایگزین راس قدرت در کشور کند و دیدیم که خیلی زود در اوایل دهه ی ۶۰ نیز موفق به چنین کاری شد و از رهبر تا رئیس جمهور تا رده های دیگر حاکمیت را با مزدوران خویش جایگزین کرد و در راس هرم قدرت قرار داد شاید اخرین شخصی را که در اواخر دهه ی ۶۰حذف کرد رهبر انقلاب و در سالهای بعد فرزند او بود که معترض به این توطئه ها بود و اما دجال مسلما به گونه ای در حذف   این نخبگان عمل می کند که کسی به   دستهای پنهان او شک نکند و این کار را از طریق واسطه ها ی مزدور خویش و نفوذ در گروههای سیاسی مخالف انجام می دهد مثلا به فرض با نفوذ در گروهک فرقان استاد مطهری را ترور کرد و با نفوذ در رده های اول حاکمیت رجایی و باهنر و بهشتی را ترور کرد و با نفوذ در مجاهدین و طرفداران مسعود رجوی تعدادی دیگر را ترور کرد و بعد از ترور هم از طریق مزدوران  نفوذی خویش در این گروههای سیاسی مثلا اعلام می کرد که ما حامیان مسعود رجوی بهشتی را ترور کردیم  و ...در صورتی که این ادعا خلاف واقعیت بود وطراح توطئه و آمر اصلی ترورها جز دجال جهانی نبوده است .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

پاسخ کاملا روشن است این سیستم شیطانی فقط به کسانی در ایران تریبون و کرسی دانشگاهی می دهد تا در باب مهدویت سخن بگویند که در مورد همان خواسته های دجال در باب مهدویت سخن بگویند یعنی ترویج خرافات و بدعتها در مورد مهدویت و انحراف افکار عمومی از شناخت مهدی موعود حقیقی . بخاطر اینکه بهترین راه مبارزه با یک ایده و مکتب حقیقی خراب کردن و لوث کردن آن با انواع خرافات و دروغها و بدعتهاست . چون زمانی که این مزدوران دجال یک مهدی دروغین و موهوم و خرافی و افسانه ای  به مردم معرفی کردند اولا افراد خردمند این خرافات را نمی پذیرند و اصل مهدویت را نیز انکار می کنند و  افراد ساده لوح هم زود باور می کنند و اگر زمانی مهدی موعود حقیقی از طرف خداوند برانگیخته شود و اعلام حضور و قیام کند به هیچ وجه یاریگر زیادی نخواهد داشت چون  مردم اورا نخواهند شناخت بخاطر اینکه حاکمیت دجال با مزدوران هرزه گوی  خویش چنان مهدی دروغین و خرافی به مردم معرفی نموده اند که دیگر مردم مهدی موعود حقیقی را در هنگام قیام نمی شناسند چون مشخصات اورا مانند آنچه قبلا دروغگویان به آنها گفته اند منطبق و هماهنگ نمی بینند و اصلا باور نمی کنند که چنین شخصی مهدی موعود حقیقی از جانب پروردگار باشد . درست همانند ظهور حضرت عیسی ع در قوم بنی اسرائیل که با اینکه منتظر ظهور او بودند زمانی که عیسا ی حقیقی ظهور و اعلام حضور کرد اورا انکار کردند و حتی قصد جان وی را داشتند که خداوند در اخرین لحظه جان اورا نجات داد و به آسمان برد. در مورد ظهور مهدی موعود حقیقی نیز وضع درست به همین منوال است با این تفاوت که ابتدا در هنگام ظهور به علت شدت انحرافات و ترویج خرافات تعداد یاوران حقیقی وی اندک می باشتد ولی به تدریج با ترویج روشنگری روشنگران توسط فضای مجازی که دیگر انحصار رسانه ای را از حاکمیتها سلب کرده  و بروز معجزات و نشانه ها به خصوص ندای آسمانی تعداد یاوران مهدی موعودعج هر روز زیادو زیادتر می شوند ونصر و پیروزی نیز از سوی خداوند فرا می رسد و قیام کم کم جهان را فرا می گیرد و به یاری مومنان و نصرت خداوند به پیروزی می رسد سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این سخن به این معنی است که درست است که پوسته ی ظاهری حاکمیت در ایران از زمان رضا شاه تغییر کرده ولی در محتوا و شیوه ی حاکمیت و اهرمهایی که چنین حاکمیتی را در ایران کنترل می کنند و شیوه ی کنترل مردم و اختناق و ظلم موجود هیچ تغییری ایجاد نشده چون قبلا ثابت شد که حاکمیت دجال یا حاکمیت واحد جهانی یا به تعبیر امروزی تر نظم نوین جهانی از حدود ۱۵۰ سال پیش حرکت خویش را برای تسلط بر دنیا آعاز کرده و از زمان به قدرت رسیدن رضاشاه در ایران و کودتای سیاه عملا در ایران در ایجاد حاکمیت مورد خواست و در جهت منافع خود دخالت آشکار کرده و زمانی که تاریخ مصرف نوکر خود رضا شاه به اتمام رسید به ناچار پسرش را بر اریکه ی قدرت نشاند و زمانی که در دهه ی اخر سلطنت پسرش مشاهده کرد که او نوکر حرف گوش کن و چشم و گوش بسته ای نیست و سیاستهایش بر خلاف منافع دجال در خاورمیانه است از طریق نامه نگاری و ارتباط با رهبران قدرت طلب و فرصت طلب اخوندها به توافق با آنها رسید که آنها را به جای آریامهر به قدرت برساند و  حاکمیت نعلین را در ایران جایگزین چکمه کند و همه ی این کارها را نیز با اهرم سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی خویش با کمترین هزینه انجام داد در حقیقت از زمان رضا شاه به بعد حاکمیت های ایران مستقیما در دست و تحت تسلط کامل سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی داخلی نظیر ساواک و وزارت اطلاعات بعد از انقلاب بوده و هستند و سران اصلی و مخفی آنها نیز توسط سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی دجال جهانی تعیین می شوند و این سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی نیز تمام پست های کلیدی از رهبر تا ریاست جمهور تا امام جمعه تا مدیر یک مدرسه ی روستایی را تعیین می کنند یعنی سیستم اداره ی کشور توسط یک سیستم مافیایی و جاسوسی کنترل می شود و نمایندگان واقعی مردم و نخبگان علمی جامعه هیج نقشی در انتخاب آن ندارند مگر اینکه سرسپرده ی این سبستم شیطانی باشند . البته این سیستم شیطانی برای اهداف خویش هزینه هن می کند و به جاسوسان و مخبران خویش در هر محله و شهر و روستا و ادارات و شرکتها حقوق های کلان مخفیانه نیز می دهد برای همین نیز بارها شاهد آن هستیم که افراد فاسد و بیکار و بیعار و ولگرد و بی سواد در یک محله در شهر و روستا بدون هیچ تخصص و لیاقت و مدرک علمی و تخصصی ناگهان  به ثروتهای کلان دست پیدا می کنند و پستهای بالای حاکمیتی می گیرند و با اتومبیلهای مدل بالا ثروت خویش را به رخ مردم فقیر می کشانند اینها همه از برکات نوکری دجال جهانی در ایران است . کافی است کمی به اطراف خویش نگاه کنید هرچه آدم رذل و فاسد و بد سابقه و دزد و موذی و بی اصل و نسب بوده اند دارای پست و مقام بالا و ثروت کلان شده اند و موذیانه به حال مردم فقیر اما آزاده نیشخند می زنند . حاکمیت دجال جهانی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا حاکمیتهای موجود را به همین صورت به قدرت می رساند و کنترل می کند و خیال می کند این حاکمیت ابدی است . هر وقت هم صلاح ببیند تاریخ مصرف این حاکمیت مزدور خود در کشوری مثل ایران یا عراق ویا افعانستان به پایان رسید با یک کودتای نمایشی از داخل و یا شبه انقلاب و یا در صورت لزوم حمله ی نظامی  به عمر حاکمیت دست نشانده ی خویش در آن کشور پایان می دهد و حاکمیت نوکر و تازه نفس دیگری با شکل فریبنده ی دیگر جایگزین قبلی می کند و مردم آن کشور نیز در توهم انقلاب خویش باور می کنند که واقعا خود حاکمیت خویش را تغییر داده اند و نمی دانند  که هنوز در دام دجال جهانی اسیر هستند و تا مردم از درون بیدار نشوند و و ذهن و فکرشان روشن نشود ودشمن خویش را به درستی نشناسند و به شناخت درست و حقیقی از منجی موعود یعنی مهدی عج دست پیدا نکنند و زمینه های حاکمیت وی را فراهم نکنند همچنان این دور باطل تا ابد ادامه پیدا می کند . قدم اول در این راه شناخت منجی موعود حقیقی و نه خرافی و شناخت دجال و مزدوران داخلی دجال و  دشمنان خویش و شناخت  یاریگران منجی موعود چون خراسانی حقیقی و یمانی حقیقی و و اقدام عملی برای زمینه سازی برای حاکمیت دولت حق می باشد . ممکن است بعد از شناخت منجی موعود حقیقی و یاوران حقیقی وی لازم باشد از منطقه ی خویش مهاجرت کنند و در مکان یاوران مهدی در شمال ایران و خراسان ایران و افغانستان اقامت کنند و با آنها در ارتباط باشند . به هر حال معنی درست زمینه سازی ظهور از اینجا آغاز می شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این روزها در کشور تنور به اصطلاح انتخابات بسیار گرم است و باز دستگاه تبلیغاتی حاکمیت دست نشانده ی دجال جهانی در ایران سعی به ترغیب مردم برای شرکت در این نمایش خیمه شب بازی دارد؟ ولی پرسش اینجاست که ایا واقعا اینها می خواهند نخبگان واقعی و نمایندگان حقیقی مردم را انتخاب کنند ؟ مسلما هیچ عقل سلیمی این دروغ را نمی پذیرد چون کاندیدهای موجود اولا باید دستچین وزارت اطلاعات وابسته به دجال جهانی در ایران باشند که نوعا افرادی نوکر و خودفروخته و غیر منصف و غیر مردمی هستند که فقط به فکر منافع شخصی خویش هستند و به درد و رنج مردم توجهی ندارند و در مرحله ی اول باید مراتب نوکری و بله قربان گویی را از دستگاه ظلم گدرانده باشند تا به آنها اجازه ی شرکت در انتصابات فرمایشی داده شود و بعد هم باید از فیلتر های شیطانی  و اهرمهای دیگر دجال جهانی در ایران عبور کرده باشند تا به مجلس راه پیدا کنند مجلسی که صرفا باید اوامری را اجرا کند که دجال از بالا دیکته می کند و مصوباتی را تصویب کند که به زیان ملت و در جهت منافع دجال جهانی باشد . بنابراین شرم بر اشباه رجالی که کاندید می شوند و شرم بر بر آدمکهایی که با وجود دیدن این همه ظلم به طاغوت زمان رای می دهند  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود