نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آگاهی» ثبت شده است

کتاب امام مهدی عج در سایر ادیان

 

دانلود کتاب

"وقتی برخی از همین همکاران برای کمک به این ظلم جاسوسی می کنند همین بلا رو باید سرمون بیارند من تو هر مدرسه ای تواین ۲۸ سال می رفتم چند همکار به شغل شریف جاسوسی اشتغال داشتند و اتفاقا همه رو هم همون اول سال بخوبی می شناختم حالا از چه مسائلی از ما جاسوسی می کردند از اینکه مثلا ما به حقوق کم و ناعدالتی های کشور پیش همکارها حرف می زدیم بخاطر  همین فعالیت جاسوسان بود که هر مدرسه ای می رفتیم مدیر با ما  با دستور  و اجبار از بالاکار شکنی می کرد چون او هم باید حق جاسوسی دریافت می کرد و بعد هم ناجوانمردانه دانش آموزان را بر علیه ما به صورت پنهانی تحریک می کرد تا بتوانند در کلاس سر و صدا و بی نظمی کنند و وقتی مجبور می شدیم آنها را تنبیه کنیم همین مدیر  چند تن از اولیا ی دانش آموزان کتک خورده را دعوت می کرد و با آنها زد و بند می کرد و طوماری بر علیه ما به اداره  می نوشتند  و اولیا امضا می کردند و از تدریس ما در آن مدرسه جلوگیری می کردند و یا بین دانش آموزان کلاس برای معلمین جاسوس می گذاشتند تا مبادا در کلاس بر علیه ظلم و طاغوت اخرزمان سخنی بگویند گاهی نیز این آقایون (یا به تعبیر بهتر یک دست کت و شلوار ، چون هیچ محتوای انسانی در زیر این کت و شلوار نداشتند) ضبط صدای گوشی خود را روشن می کردند و رودر رو و با بی شرمی،تمام سخنان همکاران منتقد را ضبط می کردند و به اداره تحویل می دادند به هر حال ازین شیرین کاری های یواشکی زیاد انجام می دادند  مدتی هم که بنده رو از تدریس تعلیق کردند . به هر حال گفتن حرف حق هزینه هم دارد من نام تمام این معلم نماهای جاسوس را با تمام سوابق شغل شریف آنها دارم حتی می دانم برخی از آنها چه میزان حق مزدوری و امتیازات مالی بسیار دریافت نموده اند. به هر حال می خواهم بگویم اینها خیال نکنند خیلی هم زرنگ هستند و کسی آنها را نمی شناسد فقط به میزان شرم آوری رذالت در وجود خویش انباشته اند و باید این حقیقت را با تاسف گفت که  دسته ی تبر از جنس چوب  است ولی افسوس که ریشه ندارد  که به درختان آزاد آسیب می رساند. درود بر همه ی سربازان گمنام امام  زمان درمدارس  سراسر کشور  و تمام رسانه ها ی مجازی.  احسنت به این وجدانهای بیدار اما تا قیامت خمار ."

یکی از انتقادهایی را که به زندگانی و سنت پیامبر اسلام ص مطرح می کنند ازدواج او با عایشه ی کم سن و سال بعد از رحلت خدیجه س می باشد . بخصوص دشمنان و کینه توزان به اسلام و پیامبر اسلام بر این مسئله زیاد مانور می دهند و ازآن بصورت غیر  منصفانه  به تجاوز مردی پنجاه ساله به اجبار به دختر بچه ای  ۹ ساله تعبیر می کنند . برای روشنگری در این مورد و برای جلوگیری از سواستفاده ی  دشمنان اسلام بهتر است در این مورد توضیحات لازم داده شود مسلم است که یک انسان خردمند هیچ خبری را بدون تامل و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص زمان و مکان وقوع آن امر نباید بپذیرد.  در این مورد نیز باید شرایط  خاص زمان و مکان این ازدواج  بررسی شود . در ازدواج  پیامبر با عایشه آن هم در سن کم نباید تردید  کرد چون خبر آن متواتر است و مورخان آن را بارها نقل کرده اند ولی باید شرایط خاص زمانی و مکانی و آداب و رسوم خاص آن روز جامعه ی عرب در مکه را نیز  در این  ازدواج هم باید در نظر گرفته شود . اولا  از بررسی زندگی پیامبر اسلام مشخص می شود که وی برخلاف آنچه دشمنان درباره ی وی می گویند  مردی هوس باز و تابع هوا و هوس و عیاش اصلا نبوده جدا از اینکه در قرآن به صراحت می فرماید : محمد ص از  روی هوی و هوس سخن نمی گوید ، خود زندگانی وی نیز  گواه این حقیقت است که تقوی و خویشتن داری وی واقعا در در تمام تاریخ بشریت نظیر نداشته.  و یک دلیل آشکار آن نیز آن است که همه ی جوانان حتی در زمان ما دوست دارند که اولین  شریک  زندگانی آنها جوانتر از خود آنها باشد و معمولا تمام مردان دختران کم سن و سال را ترجیح می دهند ولی برخلاف رویه و  روال  معمول  تمام جوانان ،  پیامبر اسلام  چنان مرد خویشتن دار و مسلطی بر نفس خویش بود  که این ملاک را برای اولین شریک زندگی خویش در نظر نگرفت و بر خلاف هوی و هوس خود ملاک تقوی و دیانت و پاکی و فضایل اخلاقی را در نظر گرفت و در  سن ۲۵ سالگی با خدیجه که ۱۵ سال از او سن بیشتری  داشت ازدواج کرد ، در حالی که خدیجه  قبل از او دوبار نیز ازدواج کرده بود و از شوهران قبلی حتی صاحب فرزند شده بود . حال باید پرسید؟ کدام یک از جوانان امروز حاضر است پا بر هوی و هوس خویش بگذارد و با زنی با سن بیشتر از خودش به عنوان اولین شریک زندگی ازدواج کند ؟  و بعد هم در خفا به او خیانت نکند . ممکن است برخی بگویند خب الان هم برخی جوانان فقیر با برخی زنان سن بالا  بخاطر ثروتشان ازدواج می کنند . در این مورد باید گفت اولا بیشتر آنها ازدواج رسمی نمی کنند و معمولا پول کلانی از یک زن میانسال ثروتمند می گیرند  و مدتی با وی  رابطه و ازدواج ظاهری و موقت دارند و بعد هم زود جدا می شوند و یا حتی فقط رابطه دارند و ازدواج ظاهری هم نمی کنند  و در ثانی در این مدت تعهدی نیز به آن زن ندارند و همزمان با چندین زن و دختر دیگر رابطه دارند . ولی پیامبر  اسلام با اینکه بسیار جوانتر از خدیجه بود ازدو اج رسمی با او کرد و در  ضمن به گواهی تاریخ و هم عصران مردی کاملا خویشتن دار بعد از ازدواج بود و تا آخر عمر با خدیجه حتی در خفا به او خیانت نکرد و به او نیز حتی پعد از مرگ عشق می ورزید و از او به نیکی  یاد می کرد. واقعیت این بود که خدیجه جدا از ثروتمند بودن زنی بسیار عفیف و پاکدامن و با فضیلت و پرهیزگار بود و بخاطر همین فضایل، پیامبر خواستگاری اورا پذیرفت ( چون ظاهرا در تاریخ آمده  ابتدا خدیجه خواستار ازدواج با پیامبر ص بود) و با رضایت با وی ازدواج کرد. پس خود این ازدواج و شرایط ان ثابت می کند که پیامبر اسلام ص برخلاف آنچه دشمنان به وی تهمت می زنند مردی هوس باز و  تابع هوی و هوس نبود و به عکس مردی کاملا خویشتن دار و مسلط بر نفس خویش در این مورد بوده.  پس ازدواج او با عایشه بعد از رحلت خدیجه نیز باید علت خاص  و دیگری غیر از هوی و هوس و غریزه ی شهوانی باشد و تابع شرایط خاصی باشد . در توضیح این ازدواج باید گفت اولا ازدواج در سن کم برای دختران و حتی گاهی پسران در  جامعه ی آن زمان عرب با آداب و رسوم خاص کاملا رایج و یک عرف و امر معمولی بوده و مسلما پیامبر اسلام نیز نمی  توانسته خارج از عرف آن زمان عمل کند . دوم آنکه ازدواج پیامبر با عایشه در آن سن بنا‌ بر رعایت حال عایشه از طرف پیامبر بوده چون قرار بر این بوده که ابوبکر پدر عایشه اورا به عقد یک مرد بزرگسال و مشرک که ظاهرا پایبندی چندانی به موازین اخلاقی و الهی نداشته در بیاورد و چون ابوبکر  مسلمان شده بود امکان داشت شوهر عایشه رفتار چندان خوبی با عایشه بخاطر  مسلمان شدن پدرش از آن به بعد نداشته باشد ازیک جهت پیامبر صلاح را در آن دید که عایشه را از پدر خواستگاری کند تا عایشه لااقل اگر هم ازدواج می کند با شخص با ایمان و پایبند به مسائل اخلاقی ازدواج کند و رفتار خوبی بعد از ازدواج با وی شود .

سوم آنکه عایشه مسلما با رضایت کامل با پیامبر ازدواج کرد چون خود پیامبر به یاران خود می فرمود برای ازدواج دخترتان با کسی رضایت خود دختر شرط ازدواج می باشد پس مسلم است عایشه نیز به این ازدواج کاملا رضایت داشته وگرنه خود پیامبر هرگز با او ازدواج نمی کرد . چهارم مسئله ی ایمان و بی ایمانی در اسلام است در قرآن به صراحت می فرماید: که زنان مسلمان نباید با مردان کافر یا مشرک ازدواج کنند ، خب مسلما پیامبر با ازدواج با عایشه می خواست او با شخص مشرکی ازدواج نکند . پس ازدواج پیامبر اسلام  با عایشه با توجه به شرایط خاص زمان و مکان و اموری خاص بود و جالب است با آنکه پیامبر و عایشه هر دو از نظر بدنی سالم بودند   پیامبر از  ازدواج با عایشه  نیز صاحب فرزندی تا آخر عمر  نشد و این ازدواج   یک مورد کاملا  استثنایی بود و نباید برخی از افراد بوالهوس با این بهانه که بله ازدواج با دختر کم سن و سال سنت پیامبر اسلام نیز  بود ، به این نوع ازدواجها بپردارند چون شرایط این زمان با زمان گذشته کاملا فرق دارد و این نوع ازدواج اصلا در این زمان برای بقیه توصیه نمی شود . و بهتر است دختران سن کودکی  و نوجوانی را پشت سر بگذارند و از نظر بدنی رشد لازم را داشته باشند تا آمادگی لازم برای بارداری را داشته باشند.

 علت اینکه مردم حقایق و لایه های زیرین حقیقت را نمی فهمند عدم دانش و معرفت کافی و قشری بودن و عدم بصیرت کافی می باشد مثلا  برخی که بسیار سطحی نگر هستند همین حاکمیت موجود در ایران را حاکمیت حق و دینی و اسلامی می دانند . و برخی که کمی داناتر هستند  می فهمند این حاکمیت طاغوت است و عامل تمام بدبختی مردم همین مسئولان و رهبران رده بالای این حاکمیت است . اما کسانی که کمی عمیقتر فکر می کنند متوجه می شوند که این کارگزاران حاکمیت فقط دست نشاندگان و مزدوران حاکمیت واحد جهانی دجال می باشند و آنها که ازین نیز عمیقتر فکر می کنند و در واقع به حقیقت رسیده اند متوجه می شوند که این نظام و حاکمیت دجال در حقیقت دست پخت ابلیس یا شیطان است که دشمن قسم خورده ی بشریت است . همان کسی خداوند در قرآن به عنوان دشمن اصلی بشریت اورا برای مردم در تمام زمان‌ها و مکان‌ها معرفی و در مورد او و نقشه هایش در  قرآن افشاگری نموده .

 این پرسشی است که ذهن بسیاری از مؤمنان را ممکن است در مقطعی در گیر خود ساخته در  علت این امر امام می فرماید : چون حضرات اهل بیت از جمله امام علی ع و حضرت زهرا س  از طریق پیامبر اسلام شنیده بودند که در آینده مردم در مقام آنها مانند حضرت عیسی ع غلو  می کنند و صفات خدایی به آنها نسبت می دهند و بجای مسجد قبور آنها را محل عبادات و طلب حاجات خود به جای خدا قرار می دهند . در حدیثی وارد شده که پیامبر ص خطاب به امام علی فرمود: ای علی اگر بیم نداشتم که مردم در مورد مقام تو نیز مانند عیسی بن مریم غلو کنند و صفات خدایی نسبت دهند فضایل  تورا برای مردم می گفتم.  ازین  جهت آنها  نمی خواستند قبور آنها وسیله ای برای ترویج شرک و انسان پرستی و پرستش غیر خدا شود وازین جهت این دو بزرگوار اصرار داشتند که قبر آنها مخفی بماند و مقبره ی حضرت زهرا که هنوز مخفی است و مقبره ی امام علی ع نیز تا بیش از صد سال کاملا مخفی بود تا بالاخره افراطیون   و منحرفان مقبره ای برای او مشخص کردند که بعید است که این مقبره در نجف نیز واقعا متعلق به امام علی ع باشد چون مسلما فرزندان و نوادگان امام علی ع توصیه ی وی را برای مخفی نگه داشتن قبر او حتما رعایت کرده اند  و  مکان واقعی آن را نیز به کسی نگفته اند.

شهید  واژه ای است که به خصوص بعد از انقلاب ۵۷ زیاد به گوش مردم می رسد ودر رسانه های حکومتی بسیار در مورد  آن سخن می گویند . واژه ی شهید کلمه ای عربی است که در قرآن با عنوان امروزی یعنی کشته ی راه خدا هرگز به کار نرفته و در قرآن فقط همین اصطلاح کشته شدگان در راه خدا به کار رفته .و اما آیا هر کسی را که در جنگ و امثال آن مثل ترور  کشته  شود می توان شهید نامید ؟ مسلما خیر چون شهدا افرادی والا مقام نزد خدا هستند و  دارای صفات منحصر به فرد و  لیاقتهای  بسیاری می باشند که بر اثر جهاد و اعمال صالح از نظر خدا به آن مقام  دست پیدا کرده اند و لا اقل دو مشخصه و ویژگی مهم را باید داشته باشند ۱_ با نیت خالص برای خدا   قدم در راه و مجاهده ای گذاشته باشند و مقاصد دنیوی در نیات خود  اصلا نداشته باشند ۲_  در زمان مجاهده و مبارزه و تلاش یا جهاد در جبهه‌ی حق باشند و از  جبهه‌ی حق طرفداری کنند نه اینکه در جبهه‌ی باطل باشند و خیال می کنند در جبهه‌ی حق می باشند . مثلا برخی از قاتلان امام حسین ع با نیت خالص به کربلا آمده بودند ولی افسوس که گمراه بودند و در جبهه‌ی باطل بودند بنابراین در کربلا  به درک واصل  و نفله شدند و شهید نشدند . در عصر حاضر هم اگر  حتی هزاران نفر در  دفاع از طاغوت و جبهه‌ی باطل کشته شوند به هیچ وجه نمی توانند شهید باشند چون از نظام ظلم و ظالم حمایت و دفاع می کردند و در حقیقت و نفله و قربانی شدند و جان خودرا  بیهوده تلف کردند و در آخرت نیز  باید بخاطر جانبداری از حاکمیت باطل پاسخگو باشند. خداوند در این مورد می فرماید: کسانی  که تمام سعی و تلاش خود  را در  زندگانی دنیا در راه باطل صرف کردند  زیان دیده در  دنیا و آخرت هستند و این زیانی جبران ناپذیر  و بزرگ است .  ویژگی دیگر شهدای واقعی نیت خالص است که داشتن نیت خالص نیز فقط برای خدا کار چندان آسانی نیست چون جاذبه های زندگی دنیوی باعث می شود  که بسیاری برای مقاصد غیر الهی در مجاهده ای قدم بگذارند و نیت انها غیر الهی باشد   مانند شخصی از مسلمین که در  صدر اسلام بسیار شجاعانه می جنگید و وقتی کشته شد همه فریاد زدند شهادتت مبارک و پیامبر ص  ۲فرمود او شهید نشده چون نیت و هدفش از جنگ با کفار الاغ زیبایی بود که زیر  پای سرباز  کافری بود و می خواست آن الاغ را تصاحب کند و به غنیمت بگیرد و نیتش الهی نبود. بنابراین نیت خالص بسیار در  شهادت اهمیت دارد  به همین خاطر اگر کسی دارای نیت خالص و الهی باشد و در مهاجرت و دور از وطن بمیرد حتی اگر در  جنگ هم کشته نشده پیامبر اسلام فرموده او شهید از دنیا رفته . اگر یک مهندس مخلص با نیت الهی در  حال ساختن یک پل برای رفاه عمومی باشد و در عملیات ساخت این پل بر اثر  حادثه کشته شود وی مسلما شهید از دنیا رفته است . بنابراین نیت خالص بسیار  در این راه اهمیت دارد.

این یکی از مشکلات و مصائبی هست که مردم ما بر اثر ندانستن تاریخ خود و نداشتن بینش درست دینی و سیاسی همیشه با آن دست به گریبان بوده و بخاطر آن دوباره مجبور می شوند تاریخ اشتباهات خودرا دوباره تکرار کنند و دوباره در نقشه های دجال یا نظام سلطه گرفتار آیند.  با این توضیح که همواره مردم له شده از چکمه ی استبداد و نفوذ استعمار از شدت ظلم و ستمی که به آنها می شود بعد از مدتی جان به لب می شوند و قیام و خیزش سراسری را شروع می کنند و با دادن هزاران قربانی به پیروزی می رسند و در حقیقت می دانند که این حاکمیت طاغوت فعلی را نمی خواهند ولی وقتی پیروز شدند چون  حاکمیت شایسته و مستقل از نفوذ دجال و بیگانگان را نمی توانند تشخیص دهند که آن را یاری کنند و رهبر مستقل و آسمانی این حاکمیت آرمانی را که به تعبیر قرآن چون ستاره ای درخشنده است که از درخت زیتون روشنی و نور خودرا می گیرد که نه شرقی است و نه غربی ، یعنی این ستاره نه وابسته به سرویس های جاسوسی شرق و نه غرب است و انسانی کاملا مستقل و الهی است که همان منجی موعود و از نسل پیامبر اسلام  ص است . چون چنین رهبری را  در حالی که در بین خودشان است را نمی شناسند دوباره  حاکمان خود را نادانسته از میان مزدورانی انتخاب می کنند که ظاهری انقلابی دارند ولی در حقیقت مزدور و دست نشانده ی دجال یا نظام شیطانی سلطه جهانی می باشند و دوباره اشتباهات گذشته را تکرار می کنند و  طاغوت را بر سرنوشت خود حاکم می کنند . ازین جهت باید گفت که حقیقتا مردم می دانند که چه نمی خواهند ولی نمی دانند چه می خواهند.

احادیث صحیح و متواتری از پیامبر اسلام و امامان از اهل بیت که به شدت اجتهاد و تقلید و قیاس و تفسیر به رای آیات قرآن را بر اساس هوی و هوس نهی می کنند کاری که شیادان و منحرفان مذهبی امروز شدیدا بر آن اصرار دارند. 

دانلود مقاله

در نقد سخنان این آقا باید گفت که ایشان   اولا هنوز مفهوم و اصل مشروعیت قدرت سیاسی را از نظر اسلام به درستی درک نکرده اند به این معنی که در اسلام ائمه ی طاهرین ع که خاندان پیامبر ص باشند دارای دو شان کاملا جدا می باشند ۱_ شان امامت که مقام بلند کاملا معنوی و روحانی نزد خدا ست که به تعبیر قرآن خداوند این مقام بلند معنوی را به حضرت ابراهیم ع پس از امتحانات دشوار عنایت کرد و بعد هم به برخی ذریه ی او البته به شرط ظالم نبودن ، که برخی از پیامبران بنی اسرائیل و ائمه ی اطهار از آن جمله می باشند این مقام     ربطی به حاکمیت سیاسی آنها ندارد آنها مقام امامت را دارند چه حاکم سیاسی باشند چه نباشند چنانکه امام صادق ع در این مورد به صراحت می فرماید : امام در هر صورت امام است چه حاکم باشد چه نباشد و همانطور که می دانیم خود حضرت ابراهیم ع نیز با آنکه مقام امامت را داشت حاکم سیاسی جامعه ای نبود بلکه معمولا به صورت منزوی و تنها در گوشه ای با خانواده ی خود به سر می برد و همین سیره را نیز امام علی ع و دیگر ائمه دنبال کردند یعنی مثلا تا خود مردم به سراغ امام علی نرفتند و اورا به عنوان خلیفه و حاکم سیاسی انتخاب وقبول کردند او در این مورد اقدامی نکرد و ۲۵ سال سکوت کرد و در نهج البلاغه به این حقیقت تصریح دارد . و شان دوم ائمه از خاندان پیامبر علاوه بر امام ، حاکمیت سیاسی جامعه یا به تعبیر ی همان خلیفه ی پیامبر است که این شان در صورتی برای آنها محقق می شود که مردم حاکمیت سیاسی آنها را قبول کنند و مشروعیت این حاکمیت کاملا زمینی است و بستگی به خواست مردم دارد و مانند شان امامت ائمه ربطی به آسمان ندارد و به همین خاطر حضرت علی ع هم در نهج البلاغه نمی فرماید که من حاکم شما می باشم چون خدا مرا حاکم شما ساخت بلکه با صداقت می فرماید :اگر خواست شما نبود من امر خلافت و حاکمیت سیاسی را قبول نمی کردم او حتی در مورد خلافت و حاکمیت امام حسن مجتبی ع که یاران نزدیک او اصرار داشتند اورا به این کار منصوب کند تا آخرین لحظات زندگی می فرمود من در مورد حسن به شما توصیه و سخنی ندارم شما هرچه می خواهید در مورد او تصمیم بگیرید  و این نشان می دهد که او به تعیین حاکمیت سیاسی توسط مردم اعتقاد کامل داشت  و به انتصاب حاکم سیاسی بعد از خود اعتقادی نداشت . در مورد اینکه ائمه فرموده باشند که ولایت ما در زمان غیبت به روات حدیث ما یا همان روحانیون دینی می رسد حتی به فرض صحیح بودن  این روایت ( که جای تشکیک بسیار در صحت آن وجود دارد) نهایت این ولایت و فرمانبرداری در حدود مقام معنوی کسانی است که تا حدی مقام معنوی آنها با مقام امامت ائمه نزدیک باشد ، نه بیشتر و همانطور که امام علی حاکمیت سیاسی را حتی به فرزندش امام حسن ع نداد و اورا منصوب نکرد بلکه آن را موکول به خواست مردم و مومنان کرد به هیچ وجه دیگر ائمه نیز این حاکمیت سیاسی را انتصابی نمی دانستند که آن را به غیر معصوم بدهند و آیا عاقلانه است که آنها این حاکمیت سیاسی را به صورت انتصابی به معصوم بعد از خود ندهند و آنرا مشروط به خواست مردم کنند ولی آن را به افراد غیر معصوم در دوران غیبت واگذار کنند ؟ بلکه راه صحیح آن است که ما زمینه ی حاکمیت امام  را در دوران غیبت فراهم کنیم و وقتی  تعداد یاران کافی در این مورد برای یاری و حاکمیت امام  فراهم نمودیم و امنیت جانی امام معصوم را فراهم نمودیم عدالت خداوندی ایجاب می کند که ولی خود را از پس پرده ی غیبت بیرون آورد و یا اورا به ما بشناساند ولو اینکه این معرفی  به صورت آشکار با ندای آسمانی همراه باشد که در روایات مهدویت نیز این امر به تواتر وبه صراحت آمده است . بنابر این ظهور امام عصر با اینکه در تقدیر و مشیت  الهی است ولی در عین حال به خواست مردم و مومنان نیز ارتباط مستقیم دارد چون به فرض عقلی یا امام زمان به دنیا آمده و در غیبت و اختفا است یا به دنیا نیامده اگر به دنیا آمده و در اختفا و غیبت است که علت آن است یاران کافی و حقیقی که اورا به درستی بشناسند و  با نیرو و توان مالی و قدرت نظامی حاکمیت اورا تثبیت کنند وجود ندارد و در صورت ظهور و قیام و نداشتن یاران کافی به سرنوشت امتم حسین ع دچار می شود و یا فرض دوم این است که هنوز به دنیا نیامده که باز هم تا تعداد یاران حقیقی وجود ندارد که امکانات مالی و سیاسی و نظامی حاکمیت اورا فراهم کنند باز به دنیا آمدن وی و ظهور او بیهوده وبی فایده است و خدا کار بیهوده نمی کند و اورا فعلا به این  دنیا نمی آورد.

دلایلی دیگر  که ثابت می کند کتاب روشنگر ( فرقان ) که البته این کتاب کتابی مفصل در حدود ۱۰۰۰ صفحه است که  ما قسمتی از آن را در گروه نمایش دادیم همان کتاب فرقان یا روشنگر است که قرآن کریم به  نزول آن بعد از قران تصریح دارد: ۱_  خود نام کتاب روشنگر است و اگر  این نام را  به عربی ترجمه کنیم درست می شود فرقان وعده داده شده در قرآن کریم . و بخاطر این نام با مسمایی به نام روشنگر برای آن انتخاب شده که کل متن کتاب واقعا  حالت روشنگر دارد . در داستان آفرینش در اول کتاب هدف خلقت انسان را روشن می کند  در داستان  دوم روشن می کند  یکتا پرستی انسان امری فطری و ازلی بوده و در پیمان الست ریشه دارد در داستان سوم روشن می کند که علت فَضیلت انسان بر فرشتگان غیر از علم چیست در داستان هابیل و قابیل  شروع تقابل خیر و شر را در میان بشر  در دو فرزند  فرزند آدم  بیان می کند در داستان نوح  روشن می کند  علت عذابها ی پروردگار  در حوادث طبیعی  انحطاط اخلاقی و دینی بشر  است . در داستان ابراهیم    و به آتش انداختن او فرق  عبادت خالصانه و دعای خالصانه ابراهیم ع با دعای شرک آمیز مشرکان را برای نجات بیان می کند  چون ابراهیم ع در آنجا فقط از خدا برای نجات کمک خواست نه از هیچ واسطه ای در دعا کردن . در داستان  مباحثه ی  عالم ربانی و شیاد دینی  فرق این دو را برای مردم بیان می کند تا درزمان ما مردم گول ظاهر مذهبی برخی از شیادان را نخورند و در داستانها و تمثیلات سیاسی بخش های  آخر کتاب با شخصیت‌های حیوانی بیان شده به  روشنگری های سیاسی  پرداخته شده تا مومنین فریب بازی های سیاسی دجال  را در  عصر  معاصر نخورند  و بالاخره در  داستان تمثیلی سفر  مسیح و مهدی  عج در گذر  زمان  به روشنگری ها و اصلاحات دینی جوامع مسیحی و مسلمان می پردازد  که یکی از رسالت‌های مهدی موعود عج می باشد . در ضمن  این کتاب  حدود نزدیک یک  دهه پیش درست در ماه رمضان و در سن چهل سالگی   بر امام نازل شده.  و شامل هفت بخش کلی است و می دانیم خود کلمه ی هفت  جزو اعداد مقدس و کلید ی در قرآن کریم نیز می باشد مثل هفت آسمان  و ... بهر حال چون حق و باطل در زمان ما بسیار در هم  تنیده  و با هم اختلاط پیدا کرده   و تشخیص اهل حق  و باطل برای مومنین بسیار  دشوار شده ازین جهت خدا برای هدایت بشر و تشخیص جبهه‌ی حق از باطل کتاب فرقان یا روشنگر را نازل کرده  است  و خود  کتاب علاوه بر نظم و آهنگین  بودن آن که انسان را به یاد نظم و اهنگ قرآن کریم می اندازد  یک جو معنوی و روحانی بر  سراسر  کتاب نیز  حاکم است و دلیل دیگر پیام‌های کتاب است که شبیه پیام‌ها و مضامین  دیگر  کتاب‌های آسمانی  می باشد . البته با روشنگری های   بیشتر برای مردم زمان ما .