نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین_اسلام» ثبت شده است

یکی از تزها و نظرات به شدت غلط و نادرست که برخی شبه فیلسوفان غربی و روشنفکرنمایان در عصر معاصر در باب دین بیان می کنند و این نسخه ی مریضی آور رو نیز می پیچند و به خورد جوانان خام ما و قشر به اصطلاح تحصیل کرده و دانشگاهی ما می دهند این نظر است که اصولا دین را نه خدا بلکه خود بشر اولیه به وجود آورد و ساخت نه خدا . و اصلا خدایی وجود ندارد. بشر اولیه به علت عدم رشد علمی و فکری و عدم درک و کشف علل طبیعی حوادث و فاجعه های طبیعی چون آتشفشان و و زلزله و سیل و ...وعلل پیدایش این پدیده ها را به خشم خدایان و امور ماوراطبیعی نسبت می داد و به این ترتیب ادیان بوجود آمدند . بعد هم می گویند چون آلبرت انیشتین نابغه و دانشمند برجسته ی فیزیک این نظر را داده پس سخن او کاملا درست و عین حقیقت وحجت برای ما می باشد . حال ما اینجا قصد نداریم وارد این بحث شویم که  رابطه ی بین علل و عوامل  طبیعی حوادثی مثل سیل و زلزله و ...و رابطه ی آنها با اراده ی الهی را که یک امر بسیار پیچیده است که بسیاری از دانشمندان خداناباور قدرت درک آن را ندارند  موشکافی و پاسخ دهیم . به عنوان مثال علل طبیعی برداشتن لیوان از روی میز توسط انسان مسلما انگشتان و ماهیچه های دست و فرمان مِغز به رشته های عصبی  و...می باشد  ولی در نهایت روح و اراده ی انسان تمام این موارد  حتی مغزرا مدیریت می کند . و علل طبیعی حوادث طبیعی نیز سلسله مراتبی به همین صورت دارد ولی در نهایت علت اولیه ی  این حوادث، یک اراده و خواست است که چون روحی بر تمام اجزای طبیعت احاطه و تسلط دارد و آن نیز مسلما خداست .به هر حال این نظرات دانشمندان خداناباور به هیچ وجه نمی تواند  واقعیت وفلسفه ی وجودی ادیان الهی را به درستی توجیه کند. واقعیت این است که یک سری پرسش های فطری و اساسی از آغاز تولد و زندگی بشر همیشه در ذهن بشر بوده و هست که نه علم تجربی و نه حتی فلسفه ابزار جواب دادن و پاسخ قانع کننده  به آنها را برای بشر تشنه ی دریافت حقیقت ندارد. پرسش هایی مثل این که آیا این جهان آفریننده و آغاز و انجامی دارد؟ . اگر دارد این آفریننده چگونه موجودی است !؟ هدف از آفرینش انسان بر روی این کره ی خاکی چیست ؟ او از کجا با این دنیا آمده و پس از مرگ به کجا می رود؟ سعادت انسان در این جهان و جهان آخرت چگونه به دست می آید؟ نتیجه ی اعمال انسان پس از مرگ چه می شود؟ روح چیست ؟ آیا فرشتگان یا جن وجود دارند؟ و پرسش هایی ازین دست ...اینها پرسش هایی هستند که نه علم و نه حتی فلسفه ابزار لازم برای پاسخ قانع کننده و یا اثبات آنها را ندارد و اگر  نیز به فرض مثلا  علم یا فلسفه پاسخهایی در این مورد بیان کند این پاسخها چندان یقین اور برای بشر نمی توانند باشند که بتواند روش زندگی و جهت گیری های زندگی خودرا بر اساس آنها قرار دهد چون این پاسخها یقین آور نیستند تازه بسیاری از کشفیات علمی و فلسفی بشر تا زمان ما هنوز یقین آور نیستند و با مرور زمان بسیاری از مسائل علمی و فلسفی که از نظر پدران ما اموری کاملا ثابت شده و بدیهی بودند اکنون با پیشرفت علم باطل و نقض شده اند مثل اصل مرکزیت زمین برای عالم و اینکه تمام  کرات و خورشید به گرد زمین می گردند که اکنون می دانیم کاملا باطل و اشتباه بوده.  خود همین کشفیات علمی و فلسفی نیز اکنون معلوم نیست کاملا درست باشند و ممکن است در آینده کشفیات دیگر بطلان آنها را ثابت کند . پس وقتی  دستاوردهای علمی و فلسفی بشر تا زمان ما کاملا قابل اعتماد نیستند و یقین آور نیستند چگونه می توانیم بر فلسفه و روش زندگی اعتماد کنیم که فلاسفه ی مثلا اخلاق  و سیاست و غیره  تحت عنوان  امانیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و پراگماتیسم و کابالا و...در عصر نوین به عنوان نسخه می پیچند و به ما می دهند و مانیز باید جهت گیری ها و روش زندگی خود را بر این اساس تنظیم کنیم اگر  بعد از یک عمر زندگی ، پیشرفت علم و فلسفه ی بشر ثابت کرد که  این نسخه ها و نظریات همه ناقص و اشتباه بوده و عمر ما نیز به اتمام برسد چه کسی می تواند زیان مارا در این مورد جبران کند چون دیگر فرصتی برای جبران نداریم. پس بخاطر همین نقص دانش بشری در هر زمان نسبت به علم و معارف الهی که کامل و ازلی و ابدی است .خداوند یک سری پیام‌های روشنگرانه و هدایتگر از آغاز زندگی و تمدن بشری برای بشر توسط انسانهای بسیار فرهیخته و خردمند که پیامبران و رسولان بودند، فرستاد تا به این پرسش های فطری و اساسی که علم و فلسفه ی بشری ابزار جواب دادن به آنها را بطور یقین آور ندارد جواب قانع کننده و یقین اور بدهد . تا بشر بتواند با اعتماد و ایمان و یقین کامل به حقیقت و کامل بودن آنها جهت گیری هایش را در زندگی تنطیم کند و تصمیم بگیرد که مثلا انسان نیکوکاری باشد یا نباشد و خیالش راحت باشد که جهان دیگر و نتیجه ی اعمالی هست یا خیر ؟ معنی حقیقی سعادت چیست و چگونه در این دنیا و جهان دیگر این سعادت دست یافتنی است ؟ آیا

نیروهای خیری وجود دارد تا آورا در این کار یاری کنند؟ یا نیروهای شری هستند که مانع ابن کار شوند؟ و اگر وجود دارند راه ارتباط با نیروهای خیر چیست؟ مجموعه ی این پیام‌های روشنگرانه برای  پاسخ به این پرسش های فطری  انسان  که باعث سعادت او می شود دین الهی می باشد. پس بشر در هر زمانی حتی اگر به بالاترین فن آوری ها و پیشرفت ها دست پیدا کند به ناچار به این پیام‌های روشنگرانه و دین الهی نیاز مبرم دارد ،چون علم و فلسفه قادر به پاسخ گویی به این نیازها و پرسش های فطری و اساسی بشر بطور یقین آور نیست . اصولا خدای عالم و قادر خود،  اگر بشر نیازی به دین نداشت  این حقیقت را برای بشر  نمی فرستاد . مثل تمام کشفیات علم تجربی که خدا توانایی کشف آنها را به بشر داده و نیازی نبوده این کشفیات را بصورت کتاب آسمانی نازل کند غیر از موارد خاصی که گاه در برخی کتب آسمانی برای نشان دادن معجزه اشاراتی به یرخی حقایق علوم تجربی نموده است که قبلا مواردی از آن را در قرآن کریم بیان کردیم.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از انتقادهایی را که به زندگانی و سنت پیامبر اسلام ص مطرح می کنند ازدواج او با عایشه ی کم سن و سال بعد از رحلت خدیجه س می باشد . بخصوص دشمنان و کینه توزان به اسلام و پیامبر اسلام بر این مسئله زیاد مانور می دهند و ازآن بصورت غیر  منصفانه  به تجاوز مردی پنجاه ساله به اجبار به دختر بچه ای  ۹ ساله تعبیر می کنند . برای روشنگری در این مورد و برای جلوگیری از سواستفاده ی  دشمنان اسلام بهتر است در این مورد توضیحات لازم داده شود مسلم است که یک انسان خردمند هیچ خبری را بدون تامل و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص زمان و مکان وقوع آن امر نباید بپذیرد.  در این مورد نیز باید شرایط  خاص زمان و مکان این ازدواج  بررسی شود . در ازدواج  پیامبر با عایشه آن هم در سن کم نباید تردید  کرد چون خبر آن متواتر است و مورخان آن را بارها نقل کرده اند ولی باید شرایط خاص زمانی و مکانی و آداب و رسوم خاص آن روز جامعه ی عرب در مکه را نیز  در این  ازدواج هم باید در نظر گرفته شود . اولا  از بررسی زندگی پیامبر اسلام مشخص می شود که وی برخلاف آنچه دشمنان درباره ی وی می گویند  مردی هوس باز و تابع هوا و هوس و عیاش اصلا نبوده جدا از اینکه در قرآن به صراحت می فرماید : محمد ص از  روی هوی و هوس سخن نمی گوید ، خود زندگانی وی نیز  گواه این حقیقت است که تقوی و خویشتن داری وی واقعا در در تمام تاریخ بشریت نظیر نداشته.  و یک دلیل آشکار آن نیز آن است که همه ی جوانان حتی در زمان ما دوست دارند که اولین  شریک  زندگانی آنها جوانتر از خود آنها باشد و معمولا تمام مردان دختران کم سن و سال را ترجیح می دهند ولی برخلاف رویه و  روال  معمول  تمام جوانان ،  پیامبر اسلام  چنان مرد خویشتن دار و مسلطی بر نفس خویش بود  که این ملاک را برای اولین شریک زندگی خویش در نظر نگرفت و بر خلاف هوی و هوس خود ملاک تقوی و دیانت و پاکی و فضایل اخلاقی را در نظر گرفت و در  سن ۲۵ سالگی با خدیجه که ۱۵ سال از او سن بیشتری  داشت ازدواج کرد ، در حالی که خدیجه  قبل از او دوبار نیز ازدواج کرده بود و از شوهران قبلی حتی صاحب فرزند شده بود . حال باید پرسید؟ کدام یک از جوانان امروز حاضر است پا بر هوی و هوس خویش بگذارد و با زنی با سن بیشتر از خودش به عنوان اولین شریک زندگی ازدواج کند ؟  و بعد هم در خفا به او خیانت نکند . ممکن است برخی بگویند خب الان هم برخی جوانان فقیر با برخی زنان سن بالا  بخاطر ثروتشان ازدواج می کنند . در این مورد باید گفت اولا بیشتر آنها ازدواج رسمی نمی کنند و معمولا پول کلانی از یک زن میانسال ثروتمند می گیرند  و مدتی با وی  رابطه و ازدواج ظاهری و موقت دارند و بعد هم زود جدا می شوند و یا حتی فقط رابطه دارند و ازدواج ظاهری هم نمی کنند  و در ثانی در این مدت تعهدی نیز به آن زن ندارند و همزمان با چندین زن و دختر دیگر رابطه دارند . ولی پیامبر  اسلام با اینکه بسیار جوانتر از خدیجه بود ازدو اج رسمی با او کرد و در  ضمن به گواهی تاریخ و هم عصران مردی کاملا خویشتن دار بعد از ازدواج بود و تا آخر عمر با خدیجه حتی در خفا به او خیانت نکرد و به او نیز حتی پعد از مرگ عشق می ورزید و از او به نیکی  یاد می کرد. واقعیت این بود که خدیجه جدا از ثروتمند بودن زنی بسیار عفیف و پاکدامن و با فضیلت و پرهیزگار بود و بخاطر همین فضایل، پیامبر خواستگاری اورا پذیرفت ( چون ظاهرا در تاریخ آمده  ابتدا خدیجه خواستار ازدواج با پیامبر ص بود) و با رضایت با وی ازدواج کرد. پس خود این ازدواج و شرایط ان ثابت می کند که پیامبر اسلام ص برخلاف آنچه دشمنان به وی تهمت می زنند مردی هوس باز و  تابع هوی و هوس نبود و به عکس مردی کاملا خویشتن دار و مسلط بر نفس خویش در این مورد بوده.  پس ازدواج او با عایشه بعد از رحلت خدیجه نیز باید علت خاص  و دیگری غیر از هوی و هوس و غریزه ی شهوانی باشد و تابع شرایط خاصی باشد . در توضیح این ازدواج باید گفت اولا ازدواج در سن کم برای دختران و حتی گاهی پسران در  جامعه ی آن زمان عرب با آداب و رسوم خاص کاملا رایج و یک عرف و امر معمولی بوده و مسلما پیامبر اسلام نیز نمی  توانسته خارج از عرف آن زمان عمل کند . دوم آنکه ازدواج پیامبر با عایشه در آن سن بنا‌ بر رعایت حال عایشه از طرف پیامبر بوده چون قرار بر این بوده که ابوبکر پدر عایشه اورا به عقد یک مرد بزرگسال و مشرک که ظاهرا پایبندی چندانی به موازین اخلاقی و الهی نداشته در بیاورد و چون ابوبکر  مسلمان شده بود امکان داشت شوهر عایشه رفتار چندان خوبی با عایشه بخاطر  مسلمان شدن پدرش از آن به بعد نداشته باشد ازیک جهت پیامبر صلاح را در آن دید که عایشه را از پدر خواستگاری کند تا عایشه لااقل اگر هم ازدواج می کند با شخص با ایمان و پایبند به مسائل اخلاقی ازدواج کند و رفتار خوبی بعد از ازدواج با وی شود .

سوم آنکه عایشه مسلما با رضایت کامل با پیامبر ازدواج کرد چون خود پیامبر به یاران خود می فرمود برای ازدواج دخترتان با کسی رضایت خود دختر شرط ازدواج می باشد پس مسلم است عایشه نیز به این ازدواج کاملا رضایت داشته وگرنه خود پیامبر هرگز با او ازدواج نمی کرد . چهارم مسئله ی ایمان و بی ایمانی در اسلام است در قرآن به صراحت می فرماید: که زنان مسلمان نباید با مردان کافر یا مشرک ازدواج کنند ، خب مسلما پیامبر با ازدواج با عایشه می خواست او با شخص مشرکی ازدواج نکند . پس ازدواج پیامبر اسلام  با عایشه با توجه به شرایط خاص زمان و مکان و اموری خاص بود و جالب است با آنکه پیامبر و عایشه هر دو از نظر بدنی سالم بودند   پیامبر از  ازدواج با عایشه  نیز صاحب فرزندی تا آخر عمر  نشد و این ازدواج   یک مورد کاملا  استثنایی بود و نباید برخی از افراد بوالهوس با این بهانه که بله ازدواج با دختر کم سن و سال سنت پیامبر اسلام نیز  بود ، به این نوع ازدواجها بپردارند چون شرایط این زمان با زمان گذشته کاملا فرق دارد و این نوع ازدواج اصلا در این زمان برای بقیه توصیه نمی شود . و بهتر است دختران سن کودکی  و نوجوانی را پشت سر بگذارند و از نظر بدنی رشد لازم را داشته باشند تا آمادگی لازم برای بارداری را داشته باشند.

یکی از مسائلی که افراطیون ملی گرا در ایران که در نژادپرستی روی هیتلر و حزب نازی را سفید کرده اند  زیاد مطرح می کنند و به بدترین شکل برای دشمنی با اسلام ازآن سو استفاده می کنند قضیه ی درگیری مسلمین صدر  اسلام با حاکمیت ساسانی بود که غالبا ازآن با تعبیر حمله ی وحشیانه ی اعراب به ایران   یاد می کنند . در این مورد نیز برای جلوگیری از سو استفاده ی این بازماندگان افراطی ساسانیان باید روشنگری لازم صورت بگیرد . اولا در  مورد این درگیری نظامی باید توضیح داد که بر خلاف آنچه که در رسانه های ماهواره ای و مجازی این افراطیون بیان می کنند . به هیچ وجه اعراب مسلمان مقصر و شروع کننده ی جنگ نبودند . و بیشتر خطا  و  اشتباهات برخی از شاهان و حکام ایرانی باعث این درگیری نظامی شد مسلما باید گفت که اگر آیین اسلام بصورت صلح آمیز و با فرستادن سفرا و مبلغان دینی به ایران وارد می شد صد البته بهتر بود و تاثیر مثبت تری بر مردم ایران داشت ولی واقعیت این است که شاهان و حکام آن زمان ایرانی خود از این روند جلوگیری کردند و باعث در گیری نظامی با اعراب مسلمان شدند . در آغاز که پیامبر اسلام بصورت مسالمت آمیز و دوستانه و از روی خیر خواهی آن هم به فرمان الهی نامه ای به خسرو پرویز شاه ایران نوشت  و مثل سایر سران کشورها اورا به اسلام و یکتاپرستی دعوت کرد و توصیه کرد که طبق کلام خدا مردم در ایران برخی خود را ارباب برخی دیگر قرار ندهند و همه بنده ی خدا باشند چون حاکمیت ساسانی واقعا یک نظام طبقاتی ظالمانه در کشور ایجاد کرده بود و بیشتر مردم  زیر دست را به نوعی به بردگی گرفته بود چیزی که حتی مخالف تعالیم راستین زرتشتی نیز بود  ولی خسرو پرویز دعوت پیامبر را نپذیرفت و حتی به روایتی نامه  را پاره کرد و حتی به فرستاده ی پیامبر توهین کرد. این اولین  و آخرین اشتباه خسرو پرویز بود چون بعد از آن در مدتی کم توسط پسرش به قتل رسید .این اشتباه او زمینه را برای تیره شدن روابط حاکمیت ساسانی و اعراب مسلمان  فراهم کرد .به هر حال  خسرو پرویز به این هم اکتفا نکرد و نامه ای برای حاکم ایرانی خود در یمن نوشت و از او خواست دو پیک بفرستد و در مورد پیامبر اسلام در مدینه تحقیق کند که او چه کسی می باشد . وقتی این دو پیک به مدینه رسیدند پیامبر اسلام علت آمدن آنها را جویا شد و آنان گفتند ما از طرف حاکم خسرو پرویز از یمن به اینجا آمده ایم پیامبر به آنها با ملایمت گفت : ولی خدایگان یا پادشاه شما را خدای من دیشب به قتل رساند . آن دو پیک سراسیمه به نزد حاکم یمن آمدند و قضیه را به او گفتند : او گفت من پیکی به پایتخت می فرستم اگر گفتار این مرد صحیح باشد پس واقعا خبری غیبی از جانب خدا گفته  و براستی پیامبر خداست. در این زمان پیکی از پایتخت ساسانی از شیرویه فرزند خسرو پرویز به حاکم یمن رسید که پدر از دنیا رفته وازین پس من شاهنشاه شما هستم در این حال حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ایرانیان و مردم یمن یقین پیدا کرد ند که پیامبر اسلام واقعا از جانب خداست و به او ایمان آوردند. به هر حال پس از رحلت پیامبر و در زمان ابوبکر چند پیامبر دروغین در حجاز و اطراف یمن پیدا شدند و تعدادی نیز از دین برگشته و مرتد شدند یکی ازین پیامبران دروغین به همراه مرتدان به یمن هجوم آوردند و حاکم ایرانی او و تعداد زیادی از مومنین را شهید کردند ابوبکر خلیفه ی اول سپاهی را به فرماندهی خالدبن ولید   برای سرکوب این مرتدان به یمن فرستاد ولی در آنجا حاکمان ایرانی ساسانی دومبن اشتباه مهلک را مرتکب شدند و از مرتدان  حمایت های نظامی و مالی کردند خالد موفق شد مرتدین را سرکوب و انتقام تازه مسلمانان یمن را از آنها بگیرد ولی چون حاکمیت ساسانی از مرتدان حمایت کرده بود درگیری نظامی هم بین سپاه اسلام و سپاهیان ساسانی روی داد و در این درگیری ها مسلمین پیروزی محدودی  در حوالی عراق  نیز  به دست آوردند و خلیفه دوم عمر نیز نظرش بر این بود که دیگر این پیروزی برای مسلمین کافی است و   سپاهیان اسلام جنگ را ادامه ندهند ولی اشتباه  سوم حاکمیت ساسانی این بود که اصرار داشت جنگ و درگیری نظامی را با مسلمین ادامه دهد و این  اشتباه باعث شد که عمر دستور حمله ی همه جانبه را به سپاه ساسانی صادر کند .  همه ی این وقایع بطور مستند در تواریخ معتبر اسلامی  آمده  و می بینید که درگیری نظامی از طرف اعراب مسلمان نبوده  که افراطیون ملی گرا ادعا می کنند‌ . اصولا وقتی تعصب به میان آمد انسان نمی تواند هیچ  حقیقتی به خصوص حقایق تاریخی را درست ببیند و درک کند.

در اسلام و قرآن نیز قانون جنگ به این صورت است که تا وقتی  کفار و اهل کتاب به شما کاری نداشته باشند و توطئه نکنند به آنها کاری نداشته باشید و اگر صلح کردند شما هم صلح کنید و صلح بهتر است و اگر توطئه و جنگ بر علیه شمارا شروع کردند شما نیز با آنها بجنگید و از خود با تمام توان دفاع  کنید و الیته این قانون مطابق با فطرت پاک هر انسانی است که دفاع مشروع  را حق مسلم خود می داند. جدا ازین  حقیقت این است  که جنگ اسلام و اعراب مسلمان با مردم زیر دست ایران به هیچ وجه نبود بلکه جنگ اسلام با اشرافیت ساسانی و حاکمیت ظالم  ساسانی یود که بین مردم خویش نیز تبعیض قائل می شد و  آنها را استثمار می کرد . به بیان دیگر همچنانکه اسلام با اشرافیت عرب که در قریش نمایان شده یود جنگید و آن را نابود کرد با اشرافیت ظالم ساسانی نیز درست با همان شیوه جنگید و آن را نابود کرد . و مردم را به معنی واقعی از بردگی  حاکمیت ظالم رهانید . حال اگر بعدها بنی امیه و بنی عباس حاکمیت  مشروع اسلامی را که بر  اساس شورا و عقل جمعی بود تحریف کردند و آن را تبدیل به سلطنت موروثی کردند و هم نسبت به  اعراب مسلمان و اهل بیت پیامبر ص و هم  مردم تازه مسلمان ایران جنایات زیادی را مرتکب شدند آن مسئله ی دیگری است که ابدا ربطی به احکام رهایی بخش و توحیدی اسلام  حقیقی که به عدل و مساوات و انصاف  با همه ی مردم  دعوت می کند و  تمام انسان‌ها را در برابر خداوند یکسان می داند ، ندارد . به هر حال نباید جنایاتی را که برخی مسلمان نماها بی‌توجه به احکام اسلام نسبت به تمام مسلمین و از جمله مردم ایران مرتکب شدند به پای دین اسلام ریخت . تمام جنایاتی  را که در جنگها با غیر نظامیان و بی گناهان  با نام اسلام شده بی اساس و دروغ و تهمت به اسلام است . بلکه این جنایات عملکرد افراد فرصت طلبی است که در همه ی نهضت های  حق طلبانه و الهی بر موج حوادث سوار می شوند و اهداف شیطانی و حیوانی دارند و مسلما بین مسلمین صدر اسلام نیز ممکن است چنین افراد ی بوده باشد که خداوند در قرآن آنها را فاسق نامیده و مسلمین واقعی را از آنها بر حذر داشته است .    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

زکات یکی از فروع دین  و ان چیزی که بین مسلمین ‌معروف است به معنی پرداخت یک دهم ارزش از  مواد و دارایی هایی مثل طلا   و نقره  گندم و جو  و کشمش و خرما و برخی دامها مثل گوسفند ...می باشد ولی آیا این مفهوم در مورد زکات در عصر حاضر  صحیح و کاربردی می باشد؟ مسلما خیر  چون این دارایی ها بیشتر مربوط به دارایی ها و شغل‌هایی می باشد  که مربوط به مردمانی مربوط به ۱۴۰۰ پیش و صدر  اسلام  زندگی می کردند ولی اکنون که  شرایط  زندگی و شغل و درآمد مردم بسیار تغییر کرده  و بیشتر مردم درآمدهایی دارند که ازین طرق نیست مثلا شغل یک مسلمان ممکن است پزشکی و یا مهندسی و ...باشد   و سرمایه اش  بیشتر به ریال و یا دلار باشد در  این صورت آیا چنین شخصی با درآمدهای میلیاردی آیا نباید زکات بدهد؟ مگر او مسلمان نیست ؟ در این مورد باید گفت : که پرداخت زکات هم برای چنین شخصی لازم و واجب است اما با شیوه ی امروزی یعنی این شخص باید سالانه یک دهم از درآمدی را که اضافه بر  نیازهای ضروری چون خوراک پوشاک و مسکن و دیگر  ضروریات زندگی است با عنوان زکات بپردازد . این قاعده برای سایر  شغل‌ها نیز به همین صورت خواهد بود و فقط  شامل کشاورزان زحمتکش و دامداران و ..نیست و شامل تمام شغل‌ها می باشد . البته زکات دیگری با نام زکات فطره هم هست  که در پایان ماه رمضان پرداخت  می شود زکات نوع لول را زکات مال و زکات فطره را زکات بدن نیز می گویند . نوع سوم زکات در اسلام نیز وجود دارد که به زکات علم مشهور  است   زکات علم از دید  روایات اهل بیت نشر و تعلیم دانش بین مردم است . در قرآن کریم در  بسیاری از آیات مقصود  از انفاق در راه خدا پرداخت زکات است . زکات به صدقه ی واجب هم مشهور است .  و آما  مفهوم  صحیح خمس از دیدگاه قران: در  قرآن کریم با صراحت بیان شده که خمس فقط بر غنائم جنگی تعلق می گیرد و با صراحت می فرماید : و بدانید  آنچه از غنائم جنگی به دست می آورید یک پنجم آن متعلق به خدا و رسول و نزدیکان   و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان می باشد.  آیه ی ۴۱ سوره ی انفال .  خب در   اینجا  به صراحت حدود خمس مشخص شده که خمس فقط به غنائم جنگی تعلق می گیرد ولی آخوندهای دنیا طلب باز هم این آیه را با نفع خویش تحریف معنایی کرده اند و با دروِغ بیان کرده اند که خمس شامل هر درآمد اضافی می شود مثلا کسی هم که گنجی به دست می آورد باید یک پنجم آن را به اخوندها بدهد در این مورد باید گفت خدا در  مورد  گنج این را نفرموده  بعد هم اگر شامل گنج شود خدا نفرموده آن را به اخوندها بدهید بلکه فرموده به خدا و رسول خدا و فقیران ...بدهید نه شما اخوندها و شما این نوع خمس را از کجایتان درآورده آید؟ و در  این ۱۴۰۰ سال اخیر چه مقدار سرمایه ی نامشروع ازین جهت انباشته کرده اید ؟

یکی از ویژگی های رهبری پیامبر اسلام این است که علاوه بر اینکه مؤمنان را در  زمان حیات خویش راهنمایی می نمود با سخنانی شگرف و روشنگر  آیندگان را نیز پس از رحلت خویش راهنمایی  می کرد . مثلا چون می دانست که پس از وفاتش مؤمنان با غفلت از تمسک به قرآن و اهل بیتش گمراه می شوند فرمود که : من دو چیز گرانبها میان شما گذاشتم کتاب خدا و عترت و اهل بیتم  مادام که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و چون می‌دانست که پس از وی منافقان دشمنی را با امام علی شروع می کنند بر دوستی و ولایت او تاکید می کرد و می فرمود :هرکس من مولای او هستم اینک علی نیز مولای اوست خدایا دوست بدار هرکه اورا دوست بدارد و دشمن بدار هرکه اورا دشمن بدارد و چون می دانست پس از وفاتش برخی از یاران او مراعات دخترش فاطمه را نمی کنند و با غصب ملک فدک از او باعث آزرده شدنش می شوند فرمود: فاطمه پاره ی تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است و چون می دانست که خلیفه ی اول  ، ابوذر را به خاطر حق گویی ناعادلانه به صحرایی تبعید می کند فرمود : ابوذر دروغ نمی گوید . و چون در آینده می دید که مردم در زمان خلافت امام علی ع در تشخیص حق بودن او دچار تردید می شوند و اورا تنها می گذارند و در تشخیص حق و باطل سر در گم می شوند فرمود : حق با علی است و علی با حق است. و چون می دانست امان حسن برای مصلحت مسلمین به ناچار با معاویه ترک مخاصمه می کند و به عکس امام حسین بر علیه یزید قیام می کند فرمود: حسن و حسین هر دو امام هستند چه بنشینند و  چه قیام کنند .  و چون می دانست که قیام و شهادت امام حسین باعث روشنگری مردم و افشاگری برعلیه یزید و یزیدیان و تشخیص جبهه ی حق از باطل در همه ی زمان‌ها می شود فرمود: بدرستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است و  چون می دانست در آینده ی دورتر و در زمان ما عامل اصلی فساد مسلمین و انحراف آنها روحانی نمایان گمراه هستند فرمود: من از فتنه ی امامان گمراه بیشتر از هجوم خارجی بر امت خود می ترسم . و چون  در آینده می دید که شخصی  که در حقیقت از نسل بنی عباس است نه ذریه ی پیامبر، باعث می شود که مردم از دین متنفر شوند و فوج فوج از دین خدا خارج شوند و بی دین شوند خطاب به عموی خود عباس فرمود که : در آینده از نسل تو کسی بر تخت قدرت می نشیند که مردم را  فوج فوج از دین خدا خارج می کند و نگاهی به امام علی کرد و فرمود و از نسل تو و من کسی متولد می شود که قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند و چون می دانست که پس از ظهور و قیام مهدی عج عده ای  سید بودن اورا انکار می کنند فرمود : مهدی از فرزندان من و از اولاد فاطمه  است. و هیچگاه از سنت من تخلف نمی کند . و چون می دانست  علمای گمراه حتی در نام واقعی مهدی عج نیز انحراف به وجود می آورند فرمود: دربین رکن و مقام با وی بیعت می کنند و سه نام دارد احمد ، عبدالله و مهدی و در  تجلیل از او فرمود که : مهدی طاووس بهشتیان است. و چون می دانست  که نهضت علامه خراسانی و یاران او برای  زمینه چینی حاکمیت  فرزندش مهدی عج به حق می باشد  فرمود : عده ای از شرق قیام می کنند  و برای حاکمیت فرزندم مهدی زمینه چینی می کنند هرکس آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه  مجبور شود بر  روی برفها سینه خیز به پیش برود.

کتاب مثلث شیطانی کتاب روشنگر دیگری است که به مهمترین تحریفات تاریخ تشیع از صدر اسلام تاکنون می پردازد 

دانلود کتاب

قسمت هایی از کتاب  فرقان  یا معنی فارسی آن( روشنگر )کتابی آسمانی نازل شده بر مهدی موعود عج .قضاوت با شما

دانلود کتاب

مایه ی بسی تاسف است که برخی این میزان عجولانه تصمیم به ترک ابن گروه روشنگر می گیرند انسان یاد مشرکان قریش می افته که وقتی پیامبر اسلام قرآن تلاوت می کرد به مسافرانی که به مکه می آمدند می گفتند تا در گوش خود پنبه فرو کنند تا قرائت قرآن و سخنان پیامبر اسلام را نشنوند تا محمدص آنها را با سخنان خود جادو نکند.شما اگر به حقایق مبانی خود در مورد مهدویت ایمان و اطمینان کامل دارید . از خواندن این دو کتاب که همه بر اساس روایات صحیح اهل بیت و قرآن کریم نوشته شده نباید هراسی به دل داشته باشید و اگر منصف باشی حقیقت را قبول کنی. نه آنکه چون مشرکان قریش پنبه در گوش کنی تا ندای حقیقت را نشنوی اول تمام دو کتاب را از اول تا آخر با دقت و تامل بخون بعد اونارو رد یا قبول کن چون قرآن کریم همین را می فرماید ولی شاید به صحت آیات قرآن نیز ایمان نداری و یا ایمان به آن را به زیان منافع دنیوی و پست و مقام خود می دانی