نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سنت_خدا» ثبت شده است

یکی از سنت های خدا که در قرآن ذکر شده سنت خشم و انتقام از ستمکاران و جنایتکاران می باشد. خداوند در اوایل سوره ی آل عمران می فرماید: کسانی که نسبت به آیات و نشانه های خدا ناسپاسی کردند برای آنها عذابی شدید می باشد و خدا عزیز و  انتقامجو می باشد. بعد در ادامه ی همان سوره داستان حضرات ذکریا و مریم  و به دنیا آمدن یحیی و مسیح و رفتار و جنایات بزرگان یهود را با این خانواده های مقدس و تهمت‌های آنها را به حضرت مریم و ذکریا و جنایات دیگر را ذکر می کند و می دانیم که حضرت ذکریا و یحیی با دسیسه و دشمنی همین قشر فاسد یهود به شهادت می رسند و آنها حتی قصد جان حضرت مسیح را نیز کردند ولی خداوند جان اورا نجات داد. پس معلوم می شود که مقصود خداوند از ناسپاسی با نشانه ها و آیات الهی در اوایل سوره ی آل عمران این حضرات و پیامبران بودند که بنی اسرائیل به جای یاری آنها با آنها دشمنی کردند و و برخی آنها را به ناحق به قتل رساندند و خداوند نیز چون به این نشانه ها ی خدا ناسپاسی کردند انتقام سختی از قوم بنی اسرائیل در طول تاریخ تا زمان حال گرفت . در زمان قدیم که این انتقام به صورت حمله ی اقوام دیگر به پایتخت آنها یعنی اورشلیم و قتل و غارت و اسارت آنها بود بطوری که در طی چند قرن اکثر یهودیان با این حملات از سرزمین خود در سراسر جهان آواره و پراکنده  شدند و در زمان معاصر نیز  پیدایش نازیسم و حاکمیت هیتلری و قتل عام گسترده ی یهودیان را در اروپا می توان نمود کامل این انتقام الهی دانست . چون خداوند بارها در قرآن بیان کرده ما برخی از ظالمان را با برخی دیگر دفع می کنیم تااز فساد و تباهی زمین جلوگیری کنیم. این از انتقام خدا از بنی اسرائیل که در قرآن ذکر شده . ولی باید تذکر داد . این سنت انتقام الهی در بین جامعه ی اسلامی نیز به دلایلی از سالیان دور  و صدر اسلام مخصوصا  دوران معاصر در حال اجرا می باشد چون به فرموده ی پیامبر اسلام ص سنت‌های خدا در قوم بنی اسرائیل نعل به نعل و به همان شیوه در امت اسلامی نیز اجرا خواهد شد و یکی ازین سنت ها سنت انتقام و خشم الهی است . چون در امت اسلامی نیز با کمال تاسف همان اشتباهات بنی اسرائیل و ظلم‌ها و ستمهای آنها حتی با شدت بیشتر در حق اولیای الهی و به خصوص خاندان پیامبر اسلام ص تکرار گردید . به تاریخ صدر اسلام کمی توجه و دقت کنید .  خلیفه ی دوم و سوم که مورد احترام اهل سنت بودند به طرز فجیعی توسط خود مسلمین به قتل رسیدند.  امام علی ع و فرزندان و نوادگانش بخصوص در واقعه ی کربلا به طرز فجیع و بی رحمانه ای تماما ظالمانه و به ناحق به شهادت رسیدند . بعد از واقعه ی کربلا نیز اکثر امامان از نسل پیامبر و سادات حسنی و حسینی به شهادت رسیدند و بقیه نیز آواره گردیدند.و مسلما قتل این اولیای الهی توسط مسلمان نمایان انتقام و خشم الهی را در پی دارد چون خداوند وعده ی انتقام را قبلا در قرآن کریم در این مورد داده . برای همین نیز از بعد این جنایات در صدر  اسلام در حق اولیای الهی انتقام الهی نیز بخصوص در عراق که این جنایات صورت گرفته شروع شده امام علی ع صراحتا در نهج البلاغه بعد از ضربت خوردن مردم عراق را نفرین می کند . و بعد از شهادت او انتقام الهی در مدت کمی شروع می شود در واقعه ی حره بعد از شهادت امام حسین و فرزندانش مدینه در حدود سه  روز  توسط سپاهیان شام غارت می شود و مردان آنها به قتل می رسند و به نوامیس آنها تجاوز می شود چون همین مردم مدینه از یاری امام حسین ع در برابر نمایندگان یزید که به مدینه آمدند و  به اجبار می خواستند  از امام  برای یزید بیعت بگیرند و حتی قصد جان امام را داشتند خودداری کردند. بعد از این واقعه نیز در مدت  کمی  شخصی قاتل و خونریز و بی رحم با نام  حجاج بن یوسف به قدرت رسید و  تا توانست به قتل عام آنها پرداخت و اصولا از بعد شهادت اهل بیت پیامبر در شبه جزیره ی حجاز و به خصوص عراق مسلمین روی آرامش و  امنیت ندیدند . اگر در طول تاریخ اسلام توجه  کنید به خصوص در  عراق که محل اصلی ابن جنایات با خاندان پیامبر اسلام بوده بیشتر حاکمان فاسد و جنایتکار و بی رحم حاکمیت داشته اند و نمونه ی بارز آن در  عصر حاضر حاکمبت صدام حسین در  عراق بوده که جنایات او در حق مردم عراق و ایران و کویت و کردستان عراق کاملا مشهود بود و این جز انتقام الهی چه معنایی می تواند داشته باشد ؟ حتی اکنون نیز این انتقام الهی در کشورهای خاورمیانه بخصوص عراق در حال مشاهده است و هنوز  به خصوص عراق و ...روی آرامش ندیده است .

و تنها راه توقف این انتقام الهی نیز رو آوردن مسلمین این منطقه به دستورات الهی مبنی بر دوستی اهل بیت واقعی پیامبر اسلام ص و دوستی و شناخت و یاری آنها و توبه و طلب استغفار از خدا بخاطر جنایاتی است که در طی اعصار گذشته نسبت  به این خاندان روا شده  می باشد و می دانیم که تنها بازمانده ی واقعی اهل بیت پیامبر در زمان ما مهدی موعود عج از نسل پیامبر اسلام می باشد . اگر این شناخت و یاری مهدی موعود عج توسط امت اسلامی صورت بگیرد . چون این امر در جهت خواست الهی که دوستی اهل بیت پیامبر است می باشد  به ناگهان و در مدت کم ورق بر می گردد و خشم و انتقام الهی تبدیل  به رحمت و بخشایش الهی در حق امت می گردد و همزمان با این امر ظهور نیز محقق می شود و یاری و نصرت خدا برای مسلمین بر علیه دشمنان داخلی و خارجی آنها نیز فرا می رسد چون خداوند در قرآن وعده داده که ما مسلما و حتما رسولان خود را یاری می کنیم و می دانیم مهدی موعود مسلما رسول الهی است . واو و پیروان واقعی او  از سوی خدا یاری و بر دشمنان پیروز خواهند شد و حاکمیت کل کره ی زمین بر طبق آیات قرآن به او و پیروانش می رسد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

مسلم است که در دوره ی آخر زمان مدعیان دروغین بسیاری مثل قارچ سمی و گیاه هرزه سر برمی آورند و برای بدست آوردن منافع دنیایی و امیال شیطانی خود ادعا های بی پایه و اساس مطرح می کنند و گاهی نیز گنده تر از دهن خویش حرف می زنند .حال پاید پرسید راه تشخیص مدعیان کذاب از نهضت های حقیقی و الهی در آخر زمان  چیست ؟ اولین نشانه ی تشخیص مدعیان در این زمان این است که باید دید  سخنان و نظرات و دیدگاه‌های آنها در خصوص دین و مهدویت تا چه حد منطقی و عقلانی  می باشد ؟ اگر این دیدگاه ها تا حد بسیاری عقلانی و منطقی بود و با عقل سلیم انسانی سازگار بود باید تا حدی به ابن نتیجه رسید که ممکن است این مدعیان راستگو و صادق باشند مثلا اگر کسی آمد و مدعی شد که من فرزند امام مهدی هستم و نامم فلان است . این سخن  چندان منطقی و عقلانی نیست چون پیامبر  اسلام و امامان دیگر بنابر حکمت الهی خود و اینکه در آینده مدعیانی دروغین پیدا نشود که در این مورد سواستفاده کنند هیچگاه نام فرزند امام مهدی را به صراحت در روایات بیان نکرده اند پس مشخص است چنین مدعی دروغگو می باشد  ۲_ معمولا مدعیان دروغین در دعوت های شیطانی خویش مردم را به خود فرا می خوانند و مدعی کرامات و معجزات و چیزهای عجیب غریب هستند تا مریدان نادان به دور خود  جمع کنند و از خودشان بت بسازند  در حالی که رهبران نهضت های راستین هیچگاه مدعی معجزه و کرامات از نزد خود نیستند و حتی اگر پیروان و یاران نزدیک آنها کراماتی از آنها آشکارا ببینند خود او این کرامات را به خدا نسبت می دهد  نه به خود و معمولا به جای دعوت به سوی خویش دعوت به سوی زمینه سازی برای ظهور منجی موعود و انجام تکلیف شرعی توسط منتظران می کنند. ۳- اگر واقعا کسی یا کسانی در مدعا و دعوت خود راستگو باشند معمولا متون و گفتاری از خود  منجی موعود در  مورد  معارف الهی  و شناخت موعود در اختیار دارند که انسان با خواندن این متون نور الهی و حقیقت را در این متون  مشاهده و درک می کند درست مانند  مبلغان پیامبر اسلام که برای تبلیغ به سوی قبایل عرب می رفتند و آباتی از قرآن را برای آنها می خواندند و آنها با شنیدن این آیات و دیدن نور  حقیقت الهی در  آنها  به پیامبر اسلام ایمان می آوردند. مثل خود  ما کا بعد از ۱۴۰۰ سال فقط زمانی به پیامبر اسلام ایمان می آوریم که قرآن کریم را با تامل بخوانیم و به الهی بودن کلام آن یقین پیدا می کنیم . ۴_ حرکت و نهضت رهبران راستین درست مطابق با کلام الهی و روایات متواتر پیامبر اسلام و اهل بیت ع می باشد. یعنی در  روآیات اهل بیت  قبلا پیش بینی شده که چنین کسانی با نامهای مشخص و اهداف روشن در فلان منطقه ی جغرافیایی زمانی قیام خواهند کرد  و حرکت آنها نیز بحق می باشد و اگر کسی مدعایی برخلاف این روایات بکند  مشخص است که کذاب و دروغگو ست مثلا در  روایات آمده که یمانی درست از یمن برای یاری مهدی عج قیام می کند حال اگر  کسی از بصره ی عراق مدعی یمانی بودن بکند مشخص است که دروغگو و کذاب است  . چون او از یمن قیام نکرده. و یا در روابات آمده  که خراسانی   که هاشمی است و البته سید نیست از خراسان قیام می کند.  پس اگر کسی سید باشد و به جای اینکه بر حاکمیت  موجود قیام کند  خودش حاکم باشد پس این شخص نمی تواند خراسانی موعود در روایات باشد. این چند مورد را می توان  مهمترین نشانه های تشخیص مدعیان راستین از مدعیان دروغین  در دوران ظهور دانست     . سلام بر  کسی که پیدا هدایت شود .

در مورد ادعاهای احمد الحسن بصری نیز نیازی به این فحاشی ها نیست چون  این قبیل کارها تضاد کامل با موازین اخلاق اسلامی دارند  در رد ادعاهای ایشان به اندازه ی کافی دلایل عقلی و روایی موجود می باشد دلیل اول در رد ا ینکه ایشان ادعا می کنند فرزند امام مهدی عج می باشد این مطلب است که ما منکر وصیت نامه ی کتبی پیامبر در شب وفات و ذکر اوصیا و جانشینان وی از فرزندان امام علی ع و فاطمه س نیستیم و انکار اینکه پیامبر وصیتنامه ی کتبی  نداشتند را نمی پذیریم به دلیل اینکه وصیت کردن مومنان در هنگام مرگ طبق آیه ی صریح قرآن  واجب است و چون پیامبر خود اولین مسلمان و مومن می باشد پس  باید بیش از همه ملتزم و پایبند به این دستور الهی باشد پس قطعا وصیتنامه ی کتبی ایشان حقیقت دارد و جعلی نیست  ولیکن باید گفت همانگونه که علمای یهود و نصاری در کتب آسمانی خود دست بردند و کلمات آن را به نفع منافع دنیوی و هوی و هوس خود تغییر دادند شیادان دینی و برخی افراطیون نیز در وصیتنامه ی پیامبر ص دست بردند و سه چهار سطر آخر آن را بنا بر منافع دنیوی خود و یا تعصب به فرقه ی مذهبی خاص خود تغییر دادند و چنان که من در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی عج به تفصیل توضیح داده ام  این جملات سه چهار سطر آخر و کلمات آخر آن را چنان جابجا کرده اند تا عمدا به خواننده چنان تفهیم کنند که  نام فرزند مهدی احمد می باشد در حالی  پیامبر در حدیث صحیح دیگری در مورد قائم می فرماید که "در بین رکن و مقام با وی بیعت می کنند و سه نام دارد احمد، عبدالله، و مهدی " پس در اینجا مشخص می شود که مقصود از احمد در وصیتنامه نام خود مهدی موعود می باشد نه فرزند وی  که جناب احمد الحسن ادعا دارد که نام وی احمد و فرزند مهدی موعود می باشد اگر در اواخر وصیتنامه ی رسول اکرم دقیق شوید و اندکی با علم لغت و جمله بندی  جملات عربی و سیر منطقی کلام پیامبر آشنا باشید می فهمید که پیامبر در مورد مهدی موعود می فرماید " حسن بن علی هنگام وفات امامت را به مستحفظ از آل محمد واگذار می کند و بعد در ادامه برای توضیح و رفع ابهام در مورداین شخص که مستحفظ آل محمد است که خداوند اورا در آخر زمان برای قیام حفظ کرده و نگاه داشته می فرماید "او سه نام دارد احمد که هم نام من است و عبدالله که شبیه نام پدر من است و نام سومش مهدی است  بعد در ادامه با رعایت سیر منطقی کلام می فرماید که" و هنگام وفات مهدی باید امر امامت را به فرزندش که اولین مقربان است بسپارد و اینها دوازده امامند بعد از آن دوازده مهدی   و جالب است مخصوصا هرگز نام فرزند مهدی عج را به صورت واضح نمی گوید که حکمتی جالب دارد و آن اینکه در آینده ممکن است عده ای پیدا شوند و  با سواستفاده از نام پسر وی، خود را مثلا احمد و فرزند او به مردم معرفی کنند و ادعای نیابت کنند   همچنانکه در مورد نام پدر مهدی موعود نیز ما در روایات صحیح نداریم که به پیامبر و ائمه نام پدر مهدی موعود را به صراحت ببرند و تنها در یک مورد از روایت  امام  باقر می توان برداشت کرد که نام پدر مهدی موعود چه کسی بوده که در کتاب مذکور من توضیحات لازم  را داده ام و این نیز حکمتی جالب دارد تا در آینده نیز از نام پدر مهدی موعود سواستفاده نشود و مثلا کسی مخصوصا نام فرزند خود را  نام پدر مهدی که به فرض محال در روایات آمده  بگذارد و از پسرش هم بخواهد نام نوه اش را احمد یا محمد بگذارد و  به دروغ ادعای مهدویت کند بنابراین نام پدر مهدی نیز به وضوح در روایات صحیح اصلا تصریح نشده و اینکه اهل سنت ادعا دارند که نام پدر مهدی عبدالله است کاملا نادرست و غیر واقع است چون گفتیم پیامبر هم در روایات صحیح و هم در وصیت نامه فرموده که عبدالله یکی از نامهای خود مهدی است  نه پدرش و نمی شود  عبدالله هم نام مهدی و هم نام پدرش باشد و اتفاقا رجالی بزرگ شیعه حاج شیخ محمد تقی شیخ شوشتری در کتاب قاموس الرجال به صراحت ثابت می کند که این که نام پدر مهدی عج عبدالله است یک اضافه ی جعلی است و حقیقت ندارد  . و در مورد ادعای افراطیون شیعه نیز که می گویند نام پدر مهدی موعود امام حسن عسکری ع است نیز با دلایل عقلی و روایی در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی  ثابت کرده ام که اصولا مهدی موعود از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی است نه فرزند امام حسن عسکری ع و در زمان ما با دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش بنابراین بر طبق این دلایل نام پدر مهدی موعود طبق باور منحرفین  شیعه نیز امام حسن عسکری نیست و بنابراین نام پدر وی که در زمان ما زندگی می کند مبهم و تا حد زیادی ناشناخته است و در هنگام ظهور و با ندای آسمانی و نیز توضیحات خود حضرت  در این مورد حقیقت امر مشخص خواهد شد .

سنت خدا در گزینش پیامبران و رسولان خود سنتی خاص و ثابت است . و چه بسا این سنت برخلاف انتظار  پیروان ادیان ابراهیمی باشد حال به روند این گزینش در میان فرزندان و نوادگان حضرت ابراهیم ع توجه کنید :حضرت ابراهیم از دو همسر خود سارا و هاجر صاحب دو فرزند پسر شد اسحاق فرزند سارا و اسماعیل فرزند هاجر حال اگر توجه کنید از نسل اسحاق خداوند ۱۲ پیامبر به دنیا آورد که آخرین آنها حصرت عیسی ع بود.  بنی اسرائیل بر اثر آن تعصب نژادی که داشتند انتظار داشتند آخرین پیامبر نیز از نسل اسحاق از بنی اسرائیل باشد ولی سنت و خواست خدا بر خلاف انتظار آنها قرار گرفت و خدا خواست که آخرین پیامبر از نسل اسماعیل باشد که از نژاد اسحاق نبود و همین امر باعث شد یهودیان زمان پیامبر از روی تعصب نژادی به پیامبر ایمان نیاورند چون پیامبر اسرائیلی نبود و زبان قرآن نیز عبری  نبود بلکه عربی بود. حال همین سنت خداوند در نسل پیامبر اسلام نیز جاری و ساری می باشد. یعنی هشت تن از امامان و جانشینان پیامبر از نسل امام حسین ع بودند و شیعیان انتظار دارند که آخرین امام نیز از نسل امام حسین از سوی جد پدری باشد ولی خواست الهی بر این قرار گرفته که آخرین امام که رسول الهی  نیز هست و برای ایجاد عدالت و اصلاح دین . از سوی جد پدری از نسل امام حسن مجتبی ع باشد نه امام حسین هر چند امام حسین جد مادری او نیز محسوب می شود. و مکان به دنیا آمدن و ظهور او نیز بیشتر  مسلمین و مخصوصا اعراب انتظار دارند که در کشورهای عربی باشد و زبان او نیز عربی باشد ولی خواست خدا بر این قرار گرفته که او از سادات حسنی در ایران به دنیا بیاید و زبان او و زبان کتاب آسمانی نازل شده بر  وی نیز فارسی باشد . علت این روش و سنت خدا در گزینش پیامبران و رسولان الهی امتحان کردن آنها می باشد که آیا به خواست خدا در گزینش رسولان  تسلیم می شوند و یا از روی تعصب نژادی و زبان و قومیت با خواست خدا مخالفت می کنند. همچنانکه یهودیان مدینه را خدا با این روش امتحان کرد وآنها در این آزمون الهی به سبب حسادت و تعصب نژادی مردود شدند و با پیامبر اسلام با اینکه اورا ب حق می دانستند به دشمنی برخواستند.امید است شیعیان و منتظران امام زمان در این آزمون الهی سربلند و پیروز بیرون بیایند و حقیقت را در مورد مهدی موعود عج قبول کنند و در هر لباس و زبان و قومیتی به او ایمان بیاورند       سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.