نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۹۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ظهور» ثبت شده است

یکی از مسائل جالب و شگفت در عصر ظهور مهدی موعود عج تشابه این عصر با عصر ظهور مسیح ع می باشد . ازین جهت که در زمان حصرت عیسی روحانیون فاسد و دنیاطلب و ثروت اندوز بر تمام ارکان جامعه ی یهود تسلط پیدا کرده بودند . این به اصطلاح روحانیون و بزرگان یهود  از ظواهر دینی فقط برای رسیدن به مال و ثروت و مطامع دنیوی استفاده می کردند و از دین دکان درست کرده بودند و مردم عامه را می فریفتند . از دین یهود فقط به مناسک ظاهری چون نذر و قربانی و دعا و آداب مذهبی اهمیت می دادند و از روح عبادات که مثلا کسب حلال و بیان حقایق دین و مبارزه با ظلم و اجرای عدالت بود دوری می کردند .و نیز اشکارا رباخواری می کردند و مال مردم را به باطل می خوردندبه همین علت وقتی مسبح ع ظهور کرد به همین عادات و روش های بد انها در دینداری اشاره کرد و گفت شما اصل و مغز دین را رها کرده اید و فقط به فرعیات و مناسک ظاهری دین  چسبیده اید ...و به این صورت آنها را سخت مورد سرزنش قرار داد و انها را به مار و افعی زادگان تشبیه کرد. این قشر فاسد در سیاست نیز افرادی بسیار بزدل و ذلیل و خائن بودند و به جای اینکه با اشغالگران رومی که سرزمین آنها را تصرف کرده بودند  بجنگند و مردم را از دست انها نجات دهند به عکس با حاکم ظالم و اشغالگر رومی برای غارت بیشتر مردم خود تبانی و زد و بند داشتند و برای او از مردم خویش جاسوسی می کردند و مخالفان حاکم روم را از بنی اسراییل تحویل رومیان می دادند و سرانجام نیز در مورد حصرت مسیح چنان قصدی داشتند و مکان مخفیگاه اورا به رومیان گزارش  دادند ولی خداوند در اخرین لحظه جان مسیح ع را نجات داد .  این قشر فاسد همچنین کتاب تورات را بنا به هوی و هوس و مطامع دنیوی تحریف می کردند و گاه کلماتی از آن را جابجا می کردند و گاه کلماتی را بنا به مصالح خویش حذف و کتمان می کردند . حال دقت و  توجه بفرمایید که چقدر در عصر ما که عصر ظهور مهدی موعود عج می باشد روش و شیوه ی اخوندهای فاسد شبیه به روحانیون فاسد یهود  می باشد اینها نیز درست مانند بزرگان یهود  کاملا از دین دکان درست کرده اند و فقط  مطامع کثیف دنیایی خود را از دین دنبال می کنند . در دین خرافات و بدعت فراوان به وجود می آورند به بهانه ی عزاداری  و عاشورا مردم را سرکیسه و غارت می کنند به بهانه ی مهدویت قدرت سیاسی کسب می کنند از خمس سو استفاده می کنند و از سایر شعائر دینی نیز به همین صورت . به جای کسب حلال که اصل دین است رانت خواری می کنند در قالب بانک و وام به رباخواری رسمیت قانونی داد ه اند . نمونه ای از رانت خواری و سو استفاده ی آشکار از  دین عملکرد آخوندی  با نام حجت الاسلام قرائتی است او علاوه براینکه بیش از چهل سال در تلویزیون برنامه دارد بلکه بخاطر این برنامه ی دینی  (که نباید قاعدتا از طریق آن  پول در بیاورد )  حقوق بسیار کلانی از بیت المال دریافت می کند و چندین پست نان آور دیگر نیز دارد . او هرسال کتابی بی محتوا   با احادیث تکراری در مورد نماز می نویسد و بعد این کتاب را با تیراژ بالا   منتشر می کند و آموزش و پرورش نیز معلمان را مجبور می کند در دوره  های ضمن خدمت این کتاب حضرت آقا را با پول خود بخرند و مطالعه کنند و ازین طریق سود کلانی وارد جیب حضرت آقا می شود و او با این پول سفر خارج به بهانه ی تبلیغ اسلام می رود و همسر دوم اختیار می کند و احتمالا تعدادی زن بینوای صیغه ای به عقد خود در می آورد و این  چیزی جز دکان داری دینی نیست . این اخوندهای فاسد درست است که نمی توانند اصل آیات قرآن را حذف کنند ولی شبیه علمای فاسد یهود ایات قران را به نفع خویش تحریف معنایی می کنند و روایات صحیح اهل بیت را نیز تحریف می کنند و روایات جعلی فراوان وارد انها می کنند و بسباری از احادیث را نیز که به زیان انها می باشد مانند احادیث مهدویت  برای مردم کتمان می کنند. در زمینه ی سیاسی نیز این اخوندهای دنیا طلب درست مانند علمای فاسد یهود در زمان مسیح ع به زیان مردم خویش با سرویس های جاسوسی غرب و شرق ( دجال )  همکاری می کنند و با کمک  آنها حاکمیت سیاسی را به دست می گیرند و از مردم خویش به نفع حاکمیت دجال جاسوسی می کنند ‌ می بینید که تشابه فراوانی بین عصر ظهور عیسی ع و حضرت مهدی عج و عملکرد علمای فاسد یهود و اخوندهای فاسد در عصر ما وجود دارد و درست به همین علت است که راه مسیح ع و مهدی عج نیز  یکی می باشد و ظهور هر دو تقریبا مصادف با هم برای ریشه کنی دجال جهانی می باشد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از اقدامات شیطانی دجال در سطح جهان  فراگیر کردن و جهان شمول نمودن طرز تفکر و سبک زندگانی شیطانی خویش می باشد . خب بهترین اهرم و وسیله برای این کار رسانه های ارتباط جمعی چون رادیو و تلویزیون  ، صنعت سینما   و اینترنت و ماهواره در سالها و دهه های اخیر می باشد . البته سیستم دجال این چند دهه از صنعتی بی شرمانه تر و روشی دیگر نیز بهره جسته و ان نیز تولید و ترویج فیلمهای پورن  یا سکسی به طور گسترده در سطح جهان می باشد. اگر افراد مسن تر کمی دقت کنند خواهند دید که به خصوص از دهه ی ۷۰ میلادی به بعد  بازار اینگونه فیلمهای پورن  در دنیا بسیار گرم شده و دهه ی ۷۰ میلادی دهه ای بسیار لخت  و سکسی می باشد که البته بعدها ادامه پیدا کرد غالب فیلمهای این دهه  بصورت سیستماتیک و برنامه ریزی شده به اتاق خواب و برهنگی و جام شراب ختم می شد . با اختراع اینترنت و ماهواره   ترویج این فیلمها که هیج حد و مرز اخلاقی را رعایت نمی کردند از این طریق  در سطح دنیا منتشر شد و هیچ خانه و دهکوره ای از آسیبهای آن در امان نماند الیته این سخن به معنی  مخالفت با وجود این دو رسانه یعنی ماهواره و اینترنت نیست بلکه سو استفاده ای که ازین دو رسانه در سطح جهان در راه ترویح ابتذال و انحطاط اخلاقی و فرهنگی می شود مورد نظر می باشد . در این حال چون حاکمیتهای دنیا تماما دست نشانده ی دجال جهانی  می باشند به ترویج این کار کمک فراوانی نمودند . مثلا برخلاف ادعاهای منافقانه ی حاکمیت فعلی ایران در مورد مبارزه  با ماهواره و ابتذال فرهنگی و اخلاقی به  وسبله ی آن ،می بینید که غالب تجهیزات ماهواره ای چون رسیور و ...توسط لنجهای برادران قاچاقچی سپاه وارد کشور می شد چون فرماندهان رده بالای سپاه در کشور نوکر حلقه بگوش دجال جهانی می باشند و باید برای ترویج فرهنگ منحط شیطانی دجال به سخن ارباب خویش گوش کنند وگرنه مقام و منصب  و امتیازات مالی خود را در کشور از دست می دهند . سیستم دجال با صرف هزینه های هنگفت سریالهای ضد اخلاقی در امریکای جنوبی و اخیرا در ترکیه تولید می کند و آنها را دوبله ی فارسی می کند و رایگان از طریق ماهواره و اینترنت در معرض دید خانواده های مسلمان در خاورمیانه قرار می دهد  . سریالهای بی محتوا و ضد اخلاقی  که در مرحله ی اول بنیان خانواده و روابط سالم زناشویی را مورد هدف قرار می دهد و  خیانت کردن زن و شوهر را به هم  حق آنها و امری کاملا عادی و طبیعی جلوه  می دهد. وقتی بنیان خانواده به این صورت متلاشی شد راه برای مفاسد دیگر نیز به راحتی فراهم می شود . به بعضی فیلمهای سرگرم کننده ی بی محتوای این کانالها توجه کنید که چگونه در پایان شام و مهمانی کذایی خود بدون دلیل در مقابل دوربین بطری ویسکی و شراب را باز می کنند و  به سلامتی همدیگر شراب تعارف می کنند . هدف اینکارها  آیا جز اشاعه ی امور ضد اخلاق دینی و مخالفت با دستورات الهی می باشد‌؟ باز برخی می خواهند حاکمیت دجال را بر رسانه های جهانی انکار کنند و این قبیل کارها را طبیعی  جلوه دهند.   سلام بر کسی  که پیرو هدایت شود

 پیش ازین در کتاب نامه ی روشنگر به عنوان یک خبر غیبی بیان شده بود که در آینده ی نه چندان دور نیروهای آمریکایی از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شوند. اکنون با تحرکات جدید و مرموز این نیروها در خلیج فارس و اعزام دو رزم ناو به ابهای این منطقه تا حدی نشانه های صدق و راستین بودن ابن پیش گویی در حال تحقق می باشد . هر چند به دلایل و مصالح الهی زمان این هجوم تعیین نگردیده ولی نشانه هایی از زمان آن مثل همزمان بودن آین واقعه با نزدیکی مرگ اخرین خلیفه ی بنی عباس دوم ( رهبر فعلی حاکمیت ایران) بیان شده.  در قطعی بودن این واقعه جای هیج شک و شبه ای وجود ندارد از آنجا که این نیروها به دستور مستقیم دجال جهانی این حمله رو شروع خواهند کرد ولی باید گفت که دجال جهانی هیچ کاری را بدون طرح و مقدمه و با فاصله ی زمانی اندکی قبل از اقدام به اجرا نمی گذارد. ولی با قاطعیت باید گفت که نقشه و طراحی این هجوم از چند سال پیش ازین دقیقا تهیه شده ولی حاکمیت دجال مترصد و در کمین آن است که این طرح و نقشه را با کمترین هزینه و تلفات برای نیروهای خود به اجرا در آورد چون بهر حال حاکمیت دجال در منطقه ی جنوبی خلیج فارس و حاکمیتهای کشورهای هم پیمان و در حقیقت دست نشانده ی خود منافع اقتصادی  فراوانی دارد و به هیچ وجه نمی خواهد به علت واکنش های تلافی جویانه ی نیروهای ایرانی با موشک های دوربرد به این مراکز اقتصادی و پالایشگاههای نفتی دچار زیان جدی و فراوان گردد . این است که سعی می کند که این هجوم رابا دقت بالایی به سرانجام رساند. هرچند حاکمیت دجال با مهره های فراوانی که در حاکمیت دست نشانده و نیروهای نظامی در ایران دارد  این مشکل را قبلا حل نموده است . نمونه ی این امر را در سقوط رژیم پهلوی و سقوط صدام مشاهده کردیم که چگونه درست در موعد مقرر فرماندهان رده بالای ارتش در دو کشور به حاکمیت خود خیانت کردند و با تبانی با ژنرالهای امریکایی  پشت حاکمیت خود را خالی کردند و از دخالت ارتش در انقلاب جلوگیری کردند و از کشور خارج شدند . خارج شدن و فرار قرباغی از فرماندهان رده بالای ارتش به دستور ژنرال های امریکایی  و اعلام بی طرفی ارتش به نفع انقلابیون را همه هنوز در خاطر دارند. در این هجوم نیز حاکمیت دجال درست به همین شیوه نیروهای نظامی ارتش و سپاه را فلج  خواهد کرد البته این به معنی عدم واکنش نظامی نخواهد بود چون قبلا بیان کردیم هدف هجوم نیروهای امریکایی با دستور دجال نابودی بدنه ی سپاه و نیروهای مومن به مهدویت در رده ی پایین این نیرو و تحقق اهداف سیاسی و جایگزین کردن یک حاکمیت دست نشانده ی دیگر به جای حاکمیت دست نشانده ی فعلی خواهد بود . با این حال اگر مردم مومن به مهدویت هوشیاری خویش را حفظ کنند و با ایجاد تشکلات مخفیانه و مردمی خود حاکمیت فعلی مزدور دجال در ایران را ساقط کنند و به نهضت سید حسنی بپیوندند. این فرصت را از دجال جهانی می گیرند و زمینه ی ظهور را فراهم می آورند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این روزها  شاهد درگیری های مرزی بین مرزبانان ایرانی و طالبان در مرز این دو کشور  می باشیم که تلفات جانی نیز در بر داشته در این بین گاهی مقامات نظامی ایران و سران طالبان برای یکدبگر خط و نشان می دهند و شاخ و شونه می کشند. علت اصلی این امر ظاهرا اختلاف بر حق آب رودخانه ی هیرمند است که سرجشمه ی آن در افعانستان است . اما این ظاهر امر و فقط بهانه ای برای درگیری دو کشور همسایه و مسلمان می باشد و بوی خوبی از نیات پشت پرده  و توطئه آمیز آن به مشام نمی رسد.در تشریح این امر باید از نقشه و توطئه های دجال جهانی برای ایجاد تنش بیهوده بین دو کشور پرده برداشت . قبلا بیان شد که سیاست دجال جهانی برای این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی کشورهای ایران افعانستان . عراق و سوریه که در روایات مهدویت مناطق قیام و تشکیل حاکمیت مهدوی است ، تضعیف همه جانبه ی این منطقه و کشورهای واقع در ان می باشد. یکی از راههای تضعیف این چند کشور ایجاد حاکمیتهای دست نشانده و دیکتاتور و فاسد ولو با ظاهر جمهوری و مذهبی می باشد . و تمام مهره های ریز و ودرشت حکومتی این چند کشور نیز، مزدور و دست نشانده ی سرویس های جاسوسی دجال جهانی می باشند تا ضمن ویرانی و عقب نگه داشتن این کشورها؛ با این نوکران و مزدوران در مواقعی که دجال لازم می داند بوسیله ی همین مزدوران در راس کار ، این کشورهای مسلمان را به بهانه های مختلف و غیر منطقی وعقلانی به جان هم بیندازد و آنها را با درگیری ها و جنگهای فرسایشی و طولانی از نظر اقتصادی بسیار ضعیف و عقب مانده نگه بدارد. و درگیری حاکمیت ایران و طالبان در افعانستان که هر دو بی شک دست نشانده و مزدور دجال جهانی می باشند در ادامه ی همین سباست شیطانی و جنایتکارانه می باشند . بنابراین وظیفه ی انسانهای نخبه و روشنفکر و متعهد این دو کشور مسلمان است که با روشنگری های سیاسی و فشار به حاکمیتهای دست نشانده از درگیری این دو کشور هر طور شده جلوگیری کنند که در صورت درگیری نظامی بین این دو کشور پیروزی در کار نخواهد بود و دجال مانند جنگ ایران و عراق  با کمک تسلیحاتی و نظامی به هر دو کشور در  موقعیتهای مختلف سعی میکند که طرف پیروزی در این جنگ نباشد و فقط یکی دو دهه دو کشور با درگیری های بیهوده ی نظامی تمام نیروها و منابع انسانی و اقتصادی خویش را در راه اهداف پلید دجال جهانی نابود سازند .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از اسرار مهدویت و روایات ظهور مهدی موعود  عج نام واقعی پدر بزرگوار اوست . قبلا در دلایل هفده گانه  در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی ثابت گردید که بر خلاف باور عموم و امامان گمراه یا آخوندهای دنیا طلب به هیچ وجه امام مهدی حقیقی از نسل امام حسن عسکری ع نیست بلکه از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع در عصر ماست . اما پرسشی که اینجا مطرح است این است پس در زمان ما  پدر مهدی موعود عج چه کسی می تواند باشد و  نام واقعی او چیست؟ چون دانستن نام واقعی پدر مهدی موعود عج در شناخت او بسیار مهم و اساسی است و در شناخت او بسیار کارگشا می باشد. در این مورد  باید گفت : برخلاف آنچه منحرفان و گمراهان در مورد مهدویت تیلیغ می کنند. پیامبر ص و اهل بیت او  نام واقعی مهدی عج را بارها به صراحت بیان کرده اند  و گفتیم در روایات صحیح پیامبر و اهل بیت او نام حقیقی و امروزی اورا احمد و القاب آسمانی اورا عبدلله و مهدی نامیده اند . امام علی ع نام مخفی اورا احمد و نام آشکار وی را محمد ذکر کرده . و در زمینه ی اینکه نام اصلی او احمد می باشد روایات صحیح بسیار متواتر می باشند و شکی در ان نیست ولی چیزی که از اسرار مهدویت می باشد و پیامبر و اهل بیت او بنا به مصالح امنیتی و حکمت الهی به صراحت بیان  نکرده اند نام واقعی پدر امام مهدی عج می باشد . چون چه بسا در آینده شیادانی ( مانند احمد الحسن بصری)  پیدا شود و با سو استفاده از نام پدر مهدی عج ادعای فرزندی و نیابت اورا کنند . ازین جهت پیامبر اسلام و اهل بیت او نام واقعی  پدر مهدی عج  را بصورت غیر مستقیم بیان کرده اند تا خود امام مهدی عج در آینده کیفیت آن را برای مردم توضیح دهد. پیامبر اسلام در حدیثی متواتر و صحیح که عبدالله بن مسعود و دیگر صحابه و نیز اهل بیت آن را روایت کرده اند   (که البته اواخر این حدیث را نیز منحرفان تحریف کرده اند) ولی صحیح آن به این صورت می باشد  می فرماید : دنیا تمام نمی شود تا مردی از اهل بیت و فرزندان من مالک و پادشاه عرب ( همه ی دنیا) شود که نام او موافق و مطابق نام من و نام پدرش نیز مطابق و موافق نام من می باشد  (  که منحرفان به به این صورت آخر آن را تغییر داده اند که نام پدر او نیز مطابق نام پدر من است در حالی که در اصل حدیث نام پدر من وجود ندارد  بلکه عبارت نام من می باشد صحیح است به این دلیل که نام  عبدالله  در احادیث دیگر یکی از القاب و نامهای خود مهدی می باشد نه نام پدرش  چنانکه اهل سنت به غلط ادعا دارند نام پدر مهدی عبدالله است )  چون نمی شود عبدلله هم نام مهدی و هم نام پدر مهدی باشد و اصلا منطقی هم نیست  . یعنی پیامبر نمی فرماید نام او همان نام من است بلکه می فرماید : نام او شبیه و موافق نام  من است و نام پدرش نیز موافق نام من است . از طرفی روایات دیگر اهل بیت چون روایات امام علی ع و امام باقر ع می فرمایند :  نام مهدی احمد است و نام احمد این خصوصیت را دارد که شبیه و موافق  محمد یعنی نام پیامبر است و البته شبیه است ولی یکی نیست چون احمد با محمد فرق دارد هم در معنی و هم در ظاهر.  از طرفی پیامبر ص در ادامه ی آن حدیث می فرماید: نام پدر مهدی هم موافق و شبیه و هماهنگ با نام من  است . از سوی دیگر روایت صحیحی از امام باقر ع کلید اصلی حل معمای نام پدر مهدی عج می باشد چون می فرماید: مهدی ، احمد ، محمد ، محمود نامیده شد همچنانکه که عیسی مسیح نامیده شد. در اینجا محمود قطعا نام امروزی پدر مهدی موعود می باشد به دو دلیل، یکی اینکه پیامبر در حدیث قبلی فرمود : ....و نام پدر مهدی هم مطابق و شبیه نام من است و نام محمود  این خصوصیت را دارد و شبیه و موافق  نام محمد  است و دلیل دوم اینکه چون در عرب  نام شخص را همراه نام پدر او می شناختند و امام علی فرمود احمد نام مخفی ( کوچک) مهدی و محمد نام مشهور ( خانوادگی او در این زمان) می باشد پس قطعا محمود در  حدیث امام باقر  نام پدر واقعی امام مهدی در زمان می باشد. و به این صورت با توضیحات خود امام مهدی عج بواسطه ی سید حسنی  معمای نام واقعی پدر مهدی موعود عج در زمان ما حل می شود . معمایی که جز اهل بیت پیامبر قادر به کشف و حل آن در زمان ما نبودند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از یاران اهل بیت در نزد امام باقر حضور داشتند . امام باقر در مورد قیام مهدی عج فرمودند: همزمان با قیام مهدی چندین پرچم ( و به قولی دیگر فرمودند ۱۲ پرچم)    برافراشته می شود آن مرد از امام پرسید با این حال از کجا بفهمیم پرچم کدام یک پرچم هدایت مهدوی خواهد بود . امام باقر به اشعه ی خورشید که از روزنه به اتاق  می تابید اشاره کرد و فرمود امر ما آهل بیت ازین نیز روشنتر است . ممکن است برخی تصور کنند که این پرچمها که همزمان با قیام مهدی بلند  می شود مانند قدیم از جنس پارچه یا پوست می باشد غافل ازین که نمی دانند پرچم های قیام و روشنگری در این زمان از جنس زمان  ماست یعنی همان تصویر پروفایل بالای کانال های روشنگری در فضای مجازی مقصود امام باقر می باشد . چون در حدیثی دیگر امام صادق می فرماید : که جنس پرچم خراسانی از پارچه و پوست و ازین دست اجناس نیست بلکه از جنس دیگری است . و اما چرا امام باقر فرمود : که امر قیام  اهل بیت از اشعه ی خورشید نیز روشنتر است . چون محتوای پیام اهل بیت بر اساس حقایق قرآن کریم و نیز حکمت الهی است؛ بنابراین چون خورشید روشن است که این کلام هدایتگر از جانب خدا و اهل بیت است و از کلام کانالهای باطل و حکومتی طاغوت کاملا متمایز  می باشد . کافی است به محتوای پیام‌های سید حسنی و کانالهای موازی دیگر که حاکمیت دجال ایجاد کرده نظری با دقت بیندازید و آنها را مطالعه کنید . نور کلام اهل بیت درکانال روشنگر سید حسنی کاملا بصورت آشکار می درخشد و آن را از کانال‌های موازی حاکمیت دجال در مورد مهدویت کاملا مشخص تر می باشد نمونه هایی از این پرچمهایی موازی  حکومتی  دجال را اینک در ادامه تماشا کنید تا به حقانیت کلام امام باقر پی ببرید .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود..

این روزها در رسانه های مجازی تصاویری از ابرهایی به شکل خاص و معمولا به شکل بشقاب پرنده در برخی نقاط دنیا مشاهده می کنیم نمی توان گفت همه ی این تصاویر جعلی و یا توهم می باشند چون شکل آنها  واقعا با ابرهای معمولی تفاوت دارند . از بررسی برخی آیات قرآن و روایات زندگی پیامبر اسلام می توان به حقایقی در این مورد دست یافت که بی ارتباط با بحث مهدویت و دین و به اصطلاح یوفوها  و یا موجودات فضایی نمی تواند باشند.قبلا در مقالات پیشین بیان کردیم که در حقیقت به اصطلاح موجودات فضایی همان  نیروهای خیر وشر  از ابعاد دیگر هستی هستند که از آغاز آفرینش و تمدن بشری و شاید حتی قبل از بشر بر روی کره ی زمین در رفت آمد بوده اند و با انسان‌های خوب و بد درتماس بوده اند . در دین اسلام نیز رد پای این نیروهای خیر را بخصوص در زندگانی پیامبر اسلام مشاهده می کنیم قبلا بیان کردیم که این نیروهای خیر یک بار در زمان کودکی پیامبر اسلام و زمانی که در صحرا همراه حلیمه ی سعدیه و شوهرش به سر می برد به گواهی فرزندان حلیمه  با پیامبر تماس داشته اند . و بار دیگر رد پای این نیروهای خیر یا فرشتگان را در سفر شام پیامبر اسلام ص در نوجوانی  مشاهده می کنیم زمانی که پیامبر اسلام همراه کاروان تجاری به کلیسای بحیرای راهب نزدیک می شد به روایت مورخان بحیرا مشاهده کرد که تکه ابری بر بالای سر پیامبر ص هر جا او حرکت می کرد می آمد و بحیرا از دیدن این واقعه شک کرد که درون این کاروان باید شخص برگزیده ی الهی باشد. به هر حال این تکه ابر یک تکه ابر عادی نبود و مسلما از جنس همان تکه ابرهایی بود که اکنون در برخی نقاط دنیا به شکل بشقاب پرنده گاهی مشاهده می کنیم . علت  نیز آن بود که وقتی پیامبر اسلام می خواست به شام سفر کند مسلما نشانه های ظاهری و بدنی نبوت و پیامبر آخرین را آشکارا دارا بود و یهودیان شام نیز مسلما چون این نشانه ها را در کتاب تورات خوانده بودند پیامبر اسلام را شناسایی می کردند و علت تعقیب تکه ابر از بالای سراو نیز آن بود که درون ابن تکه آب نیروهای خیر و فرشتگان مراقب و نگهبان خدا بودند  که در صورت لزوم جان پیامبر را در سفر به شام از دست دشمنان یهودی  نجات دهند و برای همین از بالای سر  و با پوشش و استتار ابر مراقب وی بودند . هرچند بعدا بحیرا ی نصرانی  ابوطالب عموی پیامبر را قانع کرد که  برادر زاده اش را بخاطر خطر یهود به شام نبرد و اورا از میانه ی راه برگرداند. بهر حال قضیه به اینجا نیز ختم نمی شود . با کمال شگفتی در قرآن کریم نیز به آشکار شدن این نیروهای خیر در استتار ابر یکبار  صراحت دارد . در آیه ی ۲۱۰ از سوره ی بقره در این مورد می فرماید: هل ینظرون الا آن یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملائکه و قض الامر و الی الله ترجمه الامور....آیا کفار انتظار نمی برند جز آنکه خداوند در سایبانهایی از ابر به نزد آنها بیاید و ملائکه نیز ( به همین شکل) واین امر واقع شود و به سوی خدا امور برگردد.  ببینید در این آیه  به آمدن امر خدا و ملائکه در پوشش و استتار ابر در روزی خاص ( احتمالا روز ظهور مهدی یا قیامت) صراحت کامل دارد.و این نشان می دهدکه بین نزول فرشتگان یا نیروهای خیر و به اصطلاح موجودات فضایی در استتار و به شکل ابر ارتباط کامل وجود دارد. باز حضور نیروهای خیر را در شکل ایر در روایات صحیح مهدویت نیز با صراحت مشاهده می کنیم . پیامبر اسلام ص در این مورد در روایتی صحیح می فرماید : زمان   قیام مهدی تکه ابری بر بالای سر وی  قرار می گیرد و از آن ندایی به گوش می رسد که این مهدی است از وی اطاعت کنید. همچنین در دیگر روایات مهدوی از اهل بیت به نزول فرشتگان و نیروهای خیر در قیام مهدی عج صراحت کامل وجود دارد.  پس بین این نشانه های آسمانی و ظهور مهدی عج ارتباط کامل وجود دارد . همچنانکه در انجیل نیز آمده " و آنگاه نشانه های پسر انسان در آسمان پیدا می شود..."       سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این موارد نیز جزو مسائل چالش برانگیز در اسلام در عصر کنونی می باشند . در مورد این احکام قرآنی و اسلام توضیح و تذکر برای جلوگیری از سو استفاده از  آنها لازم به نظر می رسد . قبلا نیز تذکر  دادیم دین اسلام اگر با علم و معرفت درک نشود، مسلمانی به این صورت ارزشی ندارد و ممکن است بسیار نیز خطرناک و مضر به حال فرد و اجتماع باشد. در مورد صیغه یا متعه و چند همسری که در قرآن نیز به آنها اشاره و یا تصریح شده باید تذکر داد ، که اولا این احکام جزو احکام عبادی و ثابت قرآن در همه زمان‌ها و مکان‌ها و شرایط نیستند و جزو احکام مدنی قرآن و شرایط و زمان و مکان خاص می باشند . بنابراین نباید افراد بوالهوس و فرصت طلب به بهانه ی اسلامی بودن این موارد به ابن صورت زشت از آنها برای هوی و هوس خود و ادفاع تمایلات شهوانی  سو استفاده کنند و مثلا هر آخوند حکومتی رانت‌خوار و ثروتمند با سو استفاده از قدرت مالی حرام خود چهار زن عقدی ثابت و دهها زن صیغه ای در خفا داشته باشد و جوانان تنگدست و بینوا توانایی مالی ازدواج با یک زن نیز نداشته باشند. اولا که چند همسری یک حکم قرآنی بوده که مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش و وضعیت خاص آداب و رسوم اعراب گذشته بوده و در زمان ما و اقوام و ملل دیگر مسلمان  ممکن است این سنت عرف نباشد . این یک مورد . مورد بعد اینکه اسلام به چند همسری تشویق نکرده بلکه بنابر شرایط خاصی این کار را تجویز کرده نه تشویق.  و تجویز با تشویق تفاوت فراوان دارد. به هر حال گاهی در زمان ما نیز شرایطی برای یک مرد پیش می آید که نیاز است مثلا برای بچه دار شدن ( چون همسر اول بچه دار نمی شود) و یا علل دیگر همسر دوم و سوم اختیار کند . ولی اگر مثلا یک مرد با زن ایده آل خود ازدواج کند دیگر ضرورتی به این کار احساس نمی شود . البته در همان صدر اسلام  نیز قرآن شرط رعایت عدالت را برای چند همسرداشتن برای مرد واجب کرده که مسلما شرطی نزدیک به محال هست و کمتر کسی پیدا می شود که مانند پیامبر بین همسران خود کاملا عدالت را رعایت کند و این نشان می دهد که خدا می خواسته به طور  غیر مستقیم  به مردان بگوید که این کار را نکنید بهتر است . پس این حکم اسلامی نیز حالت رفع اضطرار دارد و نه تشویق برای همه ی زمان‌ها و مکان‌ها . مورد بعد در مورد صیغه و یا متعه یا ازدواج موقت است . این مورد نیز مثل مورد اول حالتی برای رفع اضطرار دارد و  خدا این کار را تشویق نکرده . به فرض مردی برای مشکلی مجبور شود در شهری دور از همسرش مدتی به سر برد در اینجا خداوند برای اینکه چنین مردی برای رفع نیاز جنسی به گناه نیفتد اجازه ی چنین کاری به وی می دهد یا مثلا مردی دارای همسر باشد ولی  به علت بیماری خاص همسرش امکان رابطه زناشویی با وی را مدت زیادی نداشته باشد در این صورت نیز مسلما خدا جواز چنین کاری را به وی می دهد تا به گناه نیفتد.. بهر حال جواز چند همسر و صیغه در قرآن و اسلام برای شهوترانی و هوی و هوس مردان نیست بلکه برای جلوگیری از گناه و انحراف جنسی مردان اجازه ی چنین کاری  در مواقع  و زمان و مکان خاص به برخی مردان داده شده است . همچنان که در صدر اسلام  تعدادی از مسلمین  در شهری دور از همسر خود جدا شدند و از پیامبر خواستند که آیا می توانند با زنان بی شوهر  آن شهر ازدواج موقت کنند و پیامبر به آنها دراین مورد خاص ابن اجازه را دادند و این کار او نیز درست مطابق با دستور قرآن کریم بود. ولی عمر خلیفه ی دوم چون احساس کرد در زمان او عده ای دارند از این امر سو استفاده برای هوی و هوس افسارگسیخته و سو  استفاده از زنان فقیر  و بی پناه می کنند این کار را ممنوع اعلام کرد.

یکی از تزها و نظرات به شدت غلط و نادرست که برخی شبه فیلسوفان غربی و روشنفکرنمایان در عصر معاصر در باب دین بیان می کنند و این نسخه ی مریضی آور رو نیز می پیچند و به خورد جوانان خام ما و قشر به اصطلاح تحصیل کرده و دانشگاهی ما می دهند این نظر است که اصولا دین را نه خدا بلکه خود بشر اولیه به وجود آورد و ساخت نه خدا . و اصلا خدایی وجود ندارد. بشر اولیه به علت عدم رشد علمی و فکری و عدم درک و کشف علل طبیعی حوادث و فاجعه های طبیعی چون آتشفشان و و زلزله و سیل و ...وعلل پیدایش این پدیده ها را به خشم خدایان و امور ماوراطبیعی نسبت می داد و به این ترتیب ادیان بوجود آمدند . بعد هم می گویند چون آلبرت انیشتین نابغه و دانشمند برجسته ی فیزیک این نظر را داده پس سخن او کاملا درست و عین حقیقت وحجت برای ما می باشد . حال ما اینجا قصد نداریم وارد این بحث شویم که  رابطه ی بین علل و عوامل  طبیعی حوادثی مثل سیل و زلزله و ...و رابطه ی آنها با اراده ی الهی را که یک امر بسیار پیچیده است که بسیاری از دانشمندان خداناباور قدرت درک آن را ندارند  موشکافی و پاسخ دهیم . به عنوان مثال علل طبیعی برداشتن لیوان از روی میز توسط انسان مسلما انگشتان و ماهیچه های دست و فرمان مِغز به رشته های عصبی  و...می باشد  ولی در نهایت روح و اراده ی انسان تمام این موارد  حتی مغزرا مدیریت می کند . و علل طبیعی حوادث طبیعی نیز سلسله مراتبی به همین صورت دارد ولی در نهایت علت اولیه ی  این حوادث، یک اراده و خواست است که چون روحی بر تمام اجزای طبیعت احاطه و تسلط دارد و آن نیز مسلما خداست .به هر حال این نظرات دانشمندان خداناباور به هیچ وجه نمی تواند  واقعیت وفلسفه ی وجودی ادیان الهی را به درستی توجیه کند. واقعیت این است که یک سری پرسش های فطری و اساسی از آغاز تولد و زندگی بشر همیشه در ذهن بشر بوده و هست که نه علم تجربی و نه حتی فلسفه ابزار جواب دادن و پاسخ قانع کننده  به آنها را برای بشر تشنه ی دریافت حقیقت ندارد. پرسش هایی مثل این که آیا این جهان آفریننده و آغاز و انجامی دارد؟ . اگر دارد این آفریننده چگونه موجودی است !؟ هدف از آفرینش انسان بر روی این کره ی خاکی چیست ؟ او از کجا با این دنیا آمده و پس از مرگ به کجا می رود؟ سعادت انسان در این جهان و جهان آخرت چگونه به دست می آید؟ نتیجه ی اعمال انسان پس از مرگ چه می شود؟ روح چیست ؟ آیا فرشتگان یا جن وجود دارند؟ و پرسش هایی ازین دست ...اینها پرسش هایی هستند که نه علم و نه حتی فلسفه ابزار لازم برای پاسخ قانع کننده و یا اثبات آنها را ندارد و اگر  نیز به فرض مثلا  علم یا فلسفه پاسخهایی در این مورد بیان کند این پاسخها چندان یقین اور برای بشر نمی توانند باشند که بتواند روش زندگی و جهت گیری های زندگی خودرا بر اساس آنها قرار دهد چون این پاسخها یقین آور نیستند تازه بسیاری از کشفیات علمی و فلسفی بشر تا زمان ما هنوز یقین آور نیستند و با مرور زمان بسیاری از مسائل علمی و فلسفی که از نظر پدران ما اموری کاملا ثابت شده و بدیهی بودند اکنون با پیشرفت علم باطل و نقض شده اند مثل اصل مرکزیت زمین برای عالم و اینکه تمام  کرات و خورشید به گرد زمین می گردند که اکنون می دانیم کاملا باطل و اشتباه بوده.  خود همین کشفیات علمی و فلسفی نیز اکنون معلوم نیست کاملا درست باشند و ممکن است در آینده کشفیات دیگر بطلان آنها را ثابت کند . پس وقتی  دستاوردهای علمی و فلسفی بشر تا زمان ما کاملا قابل اعتماد نیستند و یقین آور نیستند چگونه می توانیم بر فلسفه و روش زندگی اعتماد کنیم که فلاسفه ی مثلا اخلاق  و سیاست و غیره  تحت عنوان  امانیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و پراگماتیسم و کابالا و...در عصر نوین به عنوان نسخه می پیچند و به ما می دهند و مانیز باید جهت گیری ها و روش زندگی خود را بر این اساس تنظیم کنیم اگر  بعد از یک عمر زندگی ، پیشرفت علم و فلسفه ی بشر ثابت کرد که  این نسخه ها و نظریات همه ناقص و اشتباه بوده و عمر ما نیز به اتمام برسد چه کسی می تواند زیان مارا در این مورد جبران کند چون دیگر فرصتی برای جبران نداریم. پس بخاطر همین نقص دانش بشری در هر زمان نسبت به علم و معارف الهی که کامل و ازلی و ابدی است .خداوند یک سری پیام‌های روشنگرانه و هدایتگر از آغاز زندگی و تمدن بشری برای بشر توسط انسانهای بسیار فرهیخته و خردمند که پیامبران و رسولان بودند، فرستاد تا به این پرسش های فطری و اساسی که علم و فلسفه ی بشری ابزار جواب دادن به آنها را بطور یقین آور ندارد جواب قانع کننده و یقین اور بدهد . تا بشر بتواند با اعتماد و ایمان و یقین کامل به حقیقت و کامل بودن آنها جهت گیری هایش را در زندگی تنطیم کند و تصمیم بگیرد که مثلا انسان نیکوکاری باشد یا نباشد و خیالش راحت باشد که جهان دیگر و نتیجه ی اعمالی هست یا خیر ؟ معنی حقیقی سعادت چیست و چگونه در این دنیا و جهان دیگر این سعادت دست یافتنی است ؟ آیا

نیروهای خیری وجود دارد تا آورا در این کار یاری کنند؟ یا نیروهای شری هستند که مانع ابن کار شوند؟ و اگر وجود دارند راه ارتباط با نیروهای خیر چیست؟ مجموعه ی این پیام‌های روشنگرانه برای  پاسخ به این پرسش های فطری  انسان  که باعث سعادت او می شود دین الهی می باشد. پس بشر در هر زمانی حتی اگر به بالاترین فن آوری ها و پیشرفت ها دست پیدا کند به ناچار به این پیام‌های روشنگرانه و دین الهی نیاز مبرم دارد ،چون علم و فلسفه قادر به پاسخ گویی به این نیازها و پرسش های فطری و اساسی بشر بطور یقین آور نیست . اصولا خدای عالم و قادر خود،  اگر بشر نیازی به دین نداشت  این حقیقت را برای بشر  نمی فرستاد . مثل تمام کشفیات علم تجربی که خدا توانایی کشف آنها را به بشر داده و نیازی نبوده این کشفیات را بصورت کتاب آسمانی نازل کند غیر از موارد خاصی که گاه در برخی کتب آسمانی برای نشان دادن معجزه اشاراتی به یرخی حقایق علوم تجربی نموده است که قبلا مواردی از آن را در قرآن کریم بیان کردیم.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از  موانع باور مردم به ظهور منجی موعود تحریف و تغییر برخی روایات مهدویت توسط ایادی شیطانی در طول تاریخ می باشد . مثلا در نظر بگیرید که یک روایت صحیح از اهل بیت در مورد ویزگی های ظاهری و بدنی  مهدی موعود این مورد بوده  که اهل بیت می فرمایند: مهدی از نظر قدرت بدنی  مردی قوی بنیه و نیرومند است . خب این یک امر طبیعی می تواند باشد چون اجداد امام زمان هم چون امام علی  ع و پیامبر اسلام در تاریخ معروف است بسیار ورزیده و از نظر بدنی قوی بنیه حتی تا آخر عمر بودند و امام زمان نیز  از نظر ژنتیکی امکان دارد شخصی قوی بنیه و نیرومند باشد. بخصوص که او در زمان ما زندگی می کند و ظاهری جوان دارد و ممکن است چون بسیاری از جوانان از نوجوانی اهل ورزش و فعالیت بدن سازی بوده و چون طبعا شخصی خردمند است برای سلامت و تقویت جسم  خویش از ورزش غافل نیست . حال این روایت صحیح را افراطیون شیعه و یا شیادان دینی به این صورت با اضافه کردن جملاتی تحریف کرده اند که در ادامه ی این روایت صحیح این جملات جعلی و مبالغه آمیز را به آن اضافه کرده اند که بله: مهدی به قدری نیرومند است که اگر با دست تنه ی بزرگترین درخت عالم را بگیرد آن را از ریشه می کند. که این جملات دیگر با هیچ منطقی سازگار نیست و هیچ شخص خردمند و عقل سلیمی آنرا باور نمی کند . این تحریفات نه تنها مقام امام زمان را در حد یک بیل مکانیکی تنزل می دهد بلکه باعث شده که بسیاری از مردم این خرافات را باور نکنند و ایمان خویش را به مهدویت از دست بدهند . برخی تحریفات مانند خرافات چاه جمکران و سرداب سامرا که دیگر آخر خرافات  است و باعث شده حقیقت مهدویت که یک حقیقت مسلم و الهی و وعده ی قطعی خداوند است توسط بسیاری به خصوص دشمنان و   بی دینان به تمسخر گرفته شود و خود همین تمسخر نیز باعث بی ایمانی و عدم باور باور ظهور منجی توسط مردم به خصوص جوانان و قشر دانشگاهی و  تحصیل کرده  شود و این واقعا مایه ی تاسف است که این قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر بجای مسخره کردن چرا کمی به خود زحمت نمی دهند و به مطالعه و تحقیق در کتب روایی دست اول مهدویت بپردازند تا حقیقت امر را دریابند. و عقل و خرد  و باور خویش را به دست شیادان دینی و ایادی شیطانی که باعث تحریف مهدویت شده اند نسپارند؟!!