نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

یک پرسش اساسی و مهم از سوی تمام منکران در مورد حجت های خدا  در زمین :  یکی از پرسش های مهم و بسیار پر تکرار منکران از سید حسنی     معمولا این است که شما که می فرمایید امام زمان واقعی فرزند بلافصل امام حسن عسکری با دلایل زیاد نیست و امام زمان حقیقی از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع است  که در زمان  ما به دنیا می آید  .  چطور این حدیث صحیح و متواتر امام علی ع را  توجیه می کنید که می فر ماید : به خدا قسم زمین هیچ گاه از حجت الهی خالی نیست خواه ممکن است این حجت آشکار و شناخته شده و مشهور بین مردم باشد و خواه پنهان و ترسان . خب با توجه به این فرمایش امام علی پس تکلیف این ۱۲۰۰ سال بعد از امام حسن عسکری چه می شود چون شما که می فرمایید امام زمان حقیقی در زمان ما به دنیا می آید؟ پس آیا در این ۱۲۰۰ سال زمین از حجت های خدا خالی بوده؟ حال جواب امام به نقل از  سید حسنی :  این پرسشی کاملا بجا از سوی  طالبان حقیقت است بله فرمایش مولای متقیان در این باره کاملا صحیح است و مانیز این حدیث را صحیح و متواتر می دانیم ولی نکته در  این است که اکثر شیعیان مثل سایر احادیث امامان به  معنای  این حدیث نیز درست توجه نکرده اند و آن را به درستی درک نکرده اند چون امام علی ل به صراحت می فرماید : این حجت های الهی یا بین مردم آشکار و مشهور هستند و یا پنهان و ناشناخته و ترسان و این سخن امام علی به ابن معنی است که حجتهای الهی به دو دسته ی کاملا مشخص تقسیم می شوند یک دسته که چون امامان اهل بیت پیامبر  کاملا در زمان حیات خود لااقل بین شیعیان خود کاملا شناخته شده بودند و مردم آنها را به عنوان حجت های خدا و امام و پیشوایان دینی می شناختند و به آنها ایمان داشتند و یک دسته که بعد  از امام حسن عسکری  به دنیا آمدند و چون جو خفقان و حاکمیت شیطان و طاغوت به حدی نامناسب بود که امکان  نداشت این حجت های خدا بصورت آشکار اعلام وجود کنند خداوند شناخت آنها را به شکلی   برای  عموم  غیر ممکن ساخت این پوشیدگی حجت های خدا یا به این صورت بود که گاهی انها کاملا بصورت افرادی گمنام و ناشناخته درویش وار در گوشه ای از کره ی خاکی زندگی می کردند که هیچکس تا آخر عمر آنها را نمی شناخت و از مقام معنوی آنها خبر نداشت.  و اگر نیز خبر داشت خیلی انگشت شمار بودند مانند شخصیتی چون شمس تبریزی  که استاد و مراد مولانا بود که فقط مولانا به مقام ولی بودن او و حجت بودن او آگاهی داشت و یا گاهی این اولیا و حجت های الهی در لفافه و در  لباسی غیر رسمی  غیر از ظاهر حجت های رسمی و شناخته شده ی خدا چون امامان اهل بیت بودند مانند عارفان و شعرای بزرگی چون خود مولانا و یا خواجه عبدالله انصاری و  ابو سعید ابوالخیر یا بایزید بسطامی و سعدی و یا حافظ و یا سنایی و یا شاه نعمت الله ولی  که این  عارفان هر کدام در قرنی زندگی می  کردند   و ازین جهت حجت های پنهان خدا بودند که مردم آنها را به عنوان امام رسمی و پیشوای دینی نمی شناختند بلکه بیشتر به عنوان شعرای عارف می شناختند پس ازین جهت می توان گفت اینها نیز جزو حجت های ناشناخته ی خدا از نظر مقام معنوی بودند . و نشانه و دلیل این سخن نیز آثار هدایتگر این بزرگان می باشد اگر با مثنوی مولانا آشنا باشید و آن را مطالعه کنید خواهید فهمید که در حقیقت مثنوی چیزی جز تفسیر آیات قرآن و کلام اهل بیت و دیگر بزرگان دین نیست و ازین جهت برخی هم این کتاب را قرآن عجم نامیده اند و یا مثلا گلستان سعدی را مطالعه کنید که نور معنویت و اخلاق اسلامی در آن جلو گر است انگار که بعصی اشعار وی ترجمه ی آیات قرآن است و سعدی با زیباترین شکلی این مفاهیم اسلامی و قرآنی را به شکل عارفانه و عاشقانه  انعکاس داده لست . خب اینها حجت های پنهان خدا در این قرون گذشته اند که مردم آنها را نه بعنوان رهبر و امام بلکه   به عنوان شاعر عارف می شناختند  و در  حقیقت مقام حقیقی آنها را نمی شناختند . و اتفاقا پیامبر اسلام در این مورد در حدیثی می فرماید پس از من هر صد سال  مهدی و مهدیان در امت من پیدا می شوند که باعث تجدید حیات اسلام و روشنگری می شوند و اگر توجه کنید این بزرگان هم هر صد سال به ترتیب در جامعه ی ایرانی اسلامی ظهور کردند و واقعا با آثار خود باعث تجدید حیات اسلام شدند . علت  آن  نیز این بوده که بعد از رحلت امام حسن عسکری خداوند دیگر صلاح ندید حجت های آشکار خود را به میان مردم بفرستد چون خطرات جانی برای آنها از طرف طاغوتها وجود داشت و مصلحت دید حجت های پنهان خود را به سوی خلق برای تجدید حیات اسلام بفرستد . و علت اینکه این حجت های پنهان خدا این بار از قوم ایرانی بودند ابن بود که در این دوره بعد از رحلت امام حسن عسکری بود که اسلام به درون ایران و اقشار مختلف نفوذ کرد و بیشتر مردم به معنی واقعی مومن و مسلمان شدند و کانون فعال فرهنگ اسلامی از کشورهای عربی به کشور  ایران منتقل شد خب مسلم است که خداوند  در این زمان صلاح دید از بین این مومنین به اسلام و عاشقان اهل بیت و از بهترین و نجیب ترین آنها افرادی را به عنوان حجت پنهان خود برای ارشاد خلق  با زبان فارسی که زبان خود آنهاست بفرستد . این جریان ادامه پیدا کرد تا اینکه حکمت خداوندی اقتضا کرد که در زمان ما  آخرین حجت الهی  نیز از میان ایرانیان ولی از نسل پیامبر اسلام  ص  در  این سرزمین به دنیا بیاید و با یاری خدا ظهور و قیام کند  ولی ظهور و قیام او منوط به شناخت درست و صحیح او توسط مردم می  باشد  که این امر با روشنگری در زمینه ی مهدویت به یاری خدا تحقق خواهد یافت .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی از مواردی که در  روایات مهدویت زیاد دیده می شود این حقیقت است که معمولا وقتی اهل بیت از قیامگران عصر ظهور چون خراسانی و سید حسنی و یمانی  و شورش گران شیطانی چون سفیانی  یاد می کنند  دقیقا بیان می کنند  که مثلا خراسانی فردی امروزی  و هاشمی و از نسل جعفر بن ابوطالب برادر  امام علی ع می باشد و مثلا سفیانی دقیقا از نسل ابوسفیان  و  هند جگرخوار می باشد . برای اینکه تداوم نبرد خیر و شر را در در طی اعصار و آخر زمان  بیان کنند و بیان کنند که این نبرد بین خیر و شر به خصوص در دین اسلام یک ستیزه  و نبرد موروثی نیز هست  و همواره  نسل های شیطانی  با نسل‌های رحمانی در طول تاریخ درگیر بوده اند و این در گیری  به آخر زمان نیز به ناچار کشانده می شود  همچنانکه که امام صادق  ع نیز در حدیثی به این امر اشاره می کند و می فرماید: ما خاندان بنی هاشم و بنی امیه  همیشه بر روی کلمه ای با هم نزاع و درگیری داشته ایم ما می گفتیم بله و بنی امیه می گفتند نه  . ازین جهت ابوسفیلن با پیامبر اسلام ص مقابله کرد و معاویه با علی ع و یزید با امام حسین و در آخر زمان  نیز سفیانی از نسل ابو سفیان با مهدی از ما اهل بیت مقابله و ستیز می کند. بنابراین می بینید که نبرد خیر و شر در طول تاریخ به نوعی موروثی نیز بوده است .  و خود همین امر دلیل بسیار خوبی است که ثابت می کند که مهدی موعود حقیقی عج مردی امروزی و از نسل پیامبر اسلام ص می باشد چون منطقی نیست که دشمن امروزی امام زمان یعنی سفیانی شخصی امروزی و از نسل ابوسفیان باشد ولی مهدی موعود حقیقی انسانی باشد که ۱۲۰۰ سال پیش به دنیا بیاید که با دلایل کافی در کتاب مهدی موعود عج این امر را رد کردیم . بنابراین اولین قدم در راه شناخت صحیح امام زمان عج  این نکته است که ما اورا یک انسان امروزی و از نسل پیامبر اسلام شناسایی کنیم تا بتوانیم اورا  یاری کنیم و زمینه را برای حاکمیت او فراهم کنیم . بعد از فهم این قضیه باید بینش سیاسی خود را در عصر معاصر بالا ببریم و جریان‌های سیاسی حق و باطل را در زمان خودمان درک کنیم  . تا بتوانیم با تشخیص جبهه ی حق فقط از این جبهه طرفداری کنیم و بر اثر عدم بینش سیاسی خدا نکرده دجار گمراهی سیاسی مانند زمان امام حسین نشویم و در جبهه ی یزیدیان قرار نگیریم . مثلا باید با مطالعات تاریخی و  تامل در روایات صحیح مهدویت حاکمیت شیطانی و مزور بنی عباس دوم را در زمان خودمان که اکنون در خاورمیانه حاکم است اما با نامی امروزی  و متفاوت و بواقع مزدور و دست نشانده ی سرویس های جاسوسی غرب است برای اختلاف و تخریب در کشورهای اسلامی تشخیص دهیم و از یاری این حاکمیت دست بر داریم و با شناخت مهدی موعود حقیقی که اکنون چند دهه است  در میان ما بخاطر بی یاور بودن گمنام و مخفی زندگی می کند  راه خود را از جبهه ی باطل جدا کنیم و اورا یاری کنیم و زمینه را برای حاکمیت او فراهم کنیم نه اینکه از روی نادانی و ناآگاهی از حاکمیت بنی عباس دوم که در واقع همان حاکمیت یزید است حمایت کنیم و  هم در دنیا و هم در آخرت به تعبیر قرآن  دچار خسران مبین و آشکار شویم .

اگر بخاطر داشته باشید برای اثبات ارتباط ما و سید حسنی با امام زمان دو روز پیش دو سوال در این مورد مطرح کردیم که دو روز نیز فرصت بود آن را از علمای معاصر سوال کنید و  جواب آنها رابا جواب امروز  امام  مقایسه کنید . حال جواب امام به نقل از سید حسنی در مورد این دوسوال در مورد فلسفه ی وضو و تیمم و نیز چرا تعداد رکعت های نماز شب ۱۱ رکعت است . جواب پرسش اول فلسفه ی وضو و تیمم در نماز چیست؟ جواب امام :  فلسفه ی وضو و تیمم در اسلام به شناخت شیطان و طینت وجودی وی که از آتش آفریده شده و داستان آفرینش بر می گردد به این صورت که در داستان آفرینش در قرآن می خوانیم که شیطان بعد از رانده شدن از درگاه الهی بخاطر سجده نکردن بر آدم قسم خورد که آدم و تمام بنی آدم را در زندگی دنیایی گمراه کند و از یاد خدا باز دارد و می دانیم نماز هم یاد خداست و وقتی شخص مومن به نماز می ایستد مسلما شیطان و عوامل او که از جنس آتش هستند (چون خدا به صراحت فرموده  شیطان از  نژادجن و از آتش آفریده شده ) سعی می کند به نمازگزار نزدیک شود و از طریق وسوسه ی فکری و روحی توجه او رااز نماز و ذکر خدا باز دارد و برای جلوگیری ازین کار شیطان ، خداوند می فرماید قبل از نماز وضو بگیرید  و دست و صورت و سرو پا ی خود را با آب خیس و آشنا کنید بعد به نماز بایستید چون خدا می داند جنس شیطان از آتش است و آب نیز عنصری است ضد آتش و وقتی کسی قبل از نماز سرو صورت خود را با آب خیس کند چون عنصر آب ضد آتش است شیطان از نزدیک شدن به عنصری ضد وجود خودش خوشش نمی آید همچنانکه ما هم از نزدیک شدن به آتش سوزان که عنصری ضد وجود خاکی و آبی ماست خوشمان نمی آید و اذیت می شویم و به این صورت شیطان با وضو گرفتن نماز گزار خلع سلاح می شود و  نمی تواند زمان نماز به او نزدیک شود تا اورا از یاد خدا باز دارد و تمرکز و حضور قلب را از وی بگیرد . و اما در مورد تیمم در صورتی که نماز گزار آب در اختیار نداشته باشد . این امر نیز به وجود و طینت شیطان بر می گردد چون در داستان آفرینش شیطان به خدا می گوید بخاطر این به آدم سجده نمی کنم که او از خاک آفریده شده و من از آتش و به این صورت مشخص می شود که شیطان از عنصر خاک نیز چندان دل خوشی ندارد و به نوعی ضد عنصر وجودی اوست که از آتش است یا بخاطر کبر و غرور از خاک خوشش نمی آید . پس خداوند هم بخاطر این ویژگی شیطان می فرماید اگر در زمان وضو آب در اختیار نداشتید با خاک تمیز و پاک تیمم کنید تا باز هم شیطان در هنگام نماز از شما دور شود و تمرکز شما را با وسوسه از بین نبرد.    سوال دوم چرا تعداد رکعت های نماز نافله ی شب یازده تاست ؟ جواب امام:  این امر بر می گردد به تعداد ابعاد جهان آفرینش  می دانیم که در فیزیک نوین دانشمندان ثابت کرده اند که جهان هستی از ۱۱ بعد تشکیل و ایجاد شده . چهار بعد که جهان قابل رویت مارا شامل می شود که شامل طول و عرض و ارتفاع یک شی فیزیکی می باشد و البته بعد چهارم آن که زمان است  بر طبق نظریه ی نسبیت انیشتین که ثابت هم شده و شکی در آن نیست . ولی علاوه بر این چهار بعد جهان فیزیکی که  جهان قابل رویت مارا تشکیل می دهند دانشمندان با فرمول‌های ریاضی و فیزیک ثابت کرده اند که هفت بعد دیکر نامرئی نیز وجود دارد که در مجموع به علاوه ی چهار بعد جهان مرئی و قابل دیدن می شوند ۱۱ بعد و جهان هستی ازین ۱۱ بعد تشکیل شده اند . در قرآن کریم نیز اگر کسی سواد قرآنی داشته باشد و با علم فیزیک نوین نیز تا حدی آشنا باشد به وجود این ۱۱ بعد و  آفرینش این ۱۱ بعد  بارها اشاره و صراحت  شده  و می فرماید : ما زمین و هفت آسمان را آفریدیم  . در اینجا مقصود خداوند از زمین همین جهان فیزیکی و قابل رویت ماست و مقصود از هفت  آسمان نیز  مسلما هفت بعد غیر قابل رویت جهان هستی می باشند که گاه تعبیر به عالم غیب نیز  از آنها می کند چون واقعا برای افراد  عادی  ودر حالت بیداری قابل دیدن نیستند . پس مجموع چهار بعد زمینی و هفت بعد آسمانی می شود ۱۱ بعد که به تازگی در سال‌های اخیر دانشمندان آنها را نیز در فیزیک  کشف و اثبات کرده اند و این نیز معجزه ای  آشکار است  که خداوند این  حقیقت علمی را بارها در قرآن ۱۴۰۰ سال پیش بیان کرده و خود دلیل محکمی در الهی بودن کلام وحی می باشد. حال چرا در نماز شب خداوند این رکعت ها را ۱۱ رکعت قرار داده اینجا تا حدی مشخص می شود چون روح انسانی و بخصوص روح مطهر پیامبر اسلام برای عروج و رسیدن به عالم خداوندی و دریافت وحی باید این یازده بعد را  به ترتیب در هر رکعت از نماز طی کند و از چهار بعد زمینی و هفت بعد آسمانی عبور کند تا بعد از آن به عالم خداوندی برسد تا بتواند وحی الهی را دریافت کند ازین جهت نماز شب بر پیامبر اسلام است واجب است تا همیشه روح او در عالم خداوند حضور داشته باشد و آمادگی دریافت وحی الهی را داشته باشد و البته اگر کسانی این  لیاقت را داشته باشند که به این مقام رفیع در نزد خدا برسند خداوند توفیق اقامه ی نماز شب را نیز به آنها می دهد و آنها را طبق آیات قرآن به مقام محمود در نماز شب خواهد رساند..   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

ببین شیعه ها خودشون رو بیشتر پیرو اهل بیت می دونند و زیاد به قرآن و سنت پیامبر و درک و عمل به حقایق قرآن اهمیت نمی دن البته منحرفین و افراطیون اونا و معتقدند خلافت و رهبری. سیاسی فقط حق  اهل بیت و از طرف حخداست و مردم نقشی در تعیین آن ندارند و سنی ها فقط معتقد به سنت پیامبر و قرآن می باشند و امامت اهل بیت و رهبری سیاسی اونا رو قبول ندارند و معتقدند هر کسی رو ولو ظالم  بود خلیفه شد باید از اون اطاعت کرد و البته هر دو گروه  ازین جهت که حقیقت اسلام را درست درک نکردند در گمراهی آشکار هستند.  ازین جهت که برای رهایی از گمراهی در دین هم باید به حقایق قرآن و عمل به اون اهمیت داد و هم باید راهنمایی و امامت اهل بیت رو توام و باهم قبول کرد و اصولا اهل بیت از قرآن جدایی ناپذیرند و پیامبر هم برای گمراه نشدن مسلمین به تمسک به هر دو باهم سفارش کرد.  در مورد خلافت و رهبری سیاسی هم هر دو اشتباه می کنند . چون اصولا اهل بیت پیامبر دارای دو شان جدا از هم می باشند یک مقام امامت که مقام بلندی معنوی از طرف خداست که خدا طبق آیات قرآن به ذریه ی صالح حضرت ابراهیم داده و اهل بیت نیز ذریه ی صالح ابراهیم ع هستند پس به این مقام دست پیدا کرده اند با اذن خدا و یک شان و مقام دارند که خلافت  و رهبری سیاسی و حاکمیت است که این شان آنها آسمانی نیست بلکه بستگی به خواست و نظر و  بیعت و یا به تعبیر امروزی رای مردم به آنها دارد یعنی اگر مانند امام علی و امام حسن مجتبی آنها را به حاکمیت سیاسی قبول کردند  و آنها را یاری کردند تشکیل حکومت می دهند و اگر مانند دیگر امامان آنها را تنها گذاشتند گوشه گیری و عزلت را در پیش می گیرند ولی مقام معنوی امامت را در هر صورت دارند چون مقام امامت مقامی معنوی و جدا از رهبری سیاسی و خلافت است و در زمان ظهور نیز این اتفاق می افتد که ابتدا تعدادی کمی و بعد تعداد بسیاری خواستار حاکمیت سیاسی مهدی می شوند و ازین جهت امام ظاهر می شود و قیام می کند و رهبری سیاسی جامعه ی بشری را به عهده می گیرد. یعنی درست با خواست مردم .و البته در جهت تحقق آرمان‌های الهی اشتباه شیعه های منحرف اینه که شان امامت و خلافت اهل بیت رو با هم قاطی کردند و نمی دونند این دو باهم فرق داره و از نادانی معتقدند که اهل بیت به اجبار باید رهبر و حاکم سیاسی مسلمین باشند و  نظر مردم در این مورد تاثیری نداره و به دیکتاتوری و استبداد دینی معتقد هستند  و الان هم این استبداد دینی ولایت فقیه هم نتیجه ی این تفکر انحرافی است. در حالی که خود اهل بیت این نظر رو اصلا قبول ندارند و رهبری سیاسی خود رو منوط به خواست مردم کردند . خود امام علی در نهج البلاغه  می فرماید اگر شما سراغ من نمی آمدید من رهبری و خلافت سیاسی را قبول نمی کردم  یعنی خلافت خودش رو امری زمینی می دونه و ناشی از خواست مردم نه اسمانی .و اصولا حقیقت واقعه ی غدیر هم این بود که پیامبر از طرف خدا مقام امامت امام علی و اهل بیت رو به مردم به فرمان خدا تذکر داد نه امام علی و اهل بیت رو به زور حاکم سیاسی مسلمانان کرد چون پیامبر می دونست  رهبری سیاسی به زور نمی شه و مردم خودشون باید روزی به این بلوغ سیاسی برسند که خودشون رهبری  سیاسی اهل بیت رو قبول کنند و انحراف شیعیان در درک غدیر اینجاست که البته به استبداد دینی در زمان منجر شده.

2 روز فرصت دارید به این پرسش پاسخ بدهید:

 امام رضا ع در مورد  نشانه های مهدی عج می فرماید او دو مشخصه و نشانه ی اصلی دارد یک علم فراوان و بی کران  و دیگر  دعای مستجاب . و از امام صادق سوال کردند امام زمان را چگونه بشناسیم؟ فرمود: از اون سوالهایی بپرسید که فقط  امام قادر به پاسخگویی صحیح به آنهاست. حال ما این دو سوال را بواسطه ی سید حسنی از امام زمان می پرسیم ببینیم جواب صحیح و  علمی و قانع کننده به ما می گوید یا خیر: از امام بپرسید که فلسفه ی وضو و تیمم چیست و  سوال دوم چرا نماز نافله ی شب ۱۱ رکعت است؟   حال مخاطبان گرامی از شما می خواهیم ابتدا شما از هر کسی از علمای حاضر که دوست دارید این سوالها را بپرسید و جواب آن را برایمان بفرستید.  بعد ما جواب امام را برای شما بازگو می کنیم و خودتان قضاوت کنید کدام جوابها درست‌تر است و از علم الهی سرچشمه می گیرد جواب های علما یا امام زمان  و اگر جواب امام علمی تر و منطقی تر بود دیگر شک نکنید که ما و سید حسنی با امام زمان حقیقی در ارتباط هستیم و در گفتار خود صادق هستیم.

در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی  با دلایل بسیار روایی و عقلی ثابت شده که حقیقتا مهدی موعود واقعی از نسل امان حسن عسکری و فرزند بلافصل وی نیست بلکه به واقع از نوادگان امام حسن مجتبی ع است که در آخر زمان  و زمان مو متولد می شود یعنی از سادات حسنی معاصر ماست و البته با دلایل منطقی ثابت شده که او بیش از چهل سال است به دنیا آمده و به صورت مردی بسیار گمنام بین مردم زندگی می کند و حتی خانواده و اهل و عیال از سیادت و مهدی بودن  وی خبر ندارند و آورا یک شخص عادی محسوب می کنند ولی این سخن به معنی این نیست که او از نسل امام حسین ع نیست بلکه چون تنها بازمانده ی امام حسن مجتبی ع از واقعه کربلا حسن مثنی بود که به دلایلی در این واقعه زخمی شد ولی بنا به مصالح الهی زنده ماند و با فاطمه دختر تمام حسین ع ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد و امام  مهدی عج در واقع از نوادگان آن زوج  می باشند.  پس در واقع امام مهدی از جهت مادر  نسبت به امام حسین ع نیز دارد  و به نوعی امام حسین ع نیز  جد وی محسوب می شود و ازین جهت مهدی عج از جهت پدر به امام حسن مجتبی ع و از جهت مادر به امام  حسین ع  می رسد . اگر در بعضی روایات گفته شده امام مهدی عج از نسل امام حسین ع می باشد  این امر نیز به نوعی حقیقت دارد  . پس بهتر است گفته شود امام مهدی عج از سادات حسنی و حسینی می باشد  ولی باید این حقیقت نیز بیان شود که جد پدری امام مهدی عج امام حسن مجتبی ع می باشد که با کمال تاسف ابن حقیقت را با برخی روایات جعلی بعد از رحلت امام حسن عسکری تحریف نموده اند. و سعی ما در اینجا رفع این انحراف آشکار در نسب مهدی عج می باشد

چون قیام در شمال ایران هست اکثریت ایرانی و از آن منطقه هستند  ولی ممکنه کسانی باشند که از جاهایی دیگر مهاجرت کنند  به آن منطقه بیایند چون متوجه شده اند ظهور و قیام ازا‌نجاست ولی  اینها خیلی کم هستند. مثل زمان طهور پیامبر که سلمان فارسی از ایران به مدینه آمد یا شخصی بنام صهیب از روم و یا بلال حبشی.
و ابن قضیه به صراحت  بارها در روایات اهل بیت آمده و تاکید شده که تمام وزرای مهدی از عجم یا  یا ایرانی هستند و به همین خاطر در پیش گویی‌های نوسترآداموس که یک پیش گویی یهودی فرانسوی در چن  قرن پیش بوده نیز آمده   .  و در آخر زمان  پرشیا (پارس یا همان ایران) جهان را فرا می گیرد چنان که طوفان شهرهای ساحل را .
به هر حال پایه و حاکمیت جهانی مهدی عج از ایران است.

یکی از ویژگی های رهبری پیامبر اسلام این است که علاوه بر اینکه مؤمنان را در  زمان حیات خویش راهنمایی می نمود با سخنانی شگرف و روشنگر  آیندگان را نیز پس از رحلت خویش راهنمایی  می کرد . مثلا چون می دانست که پس از وفاتش مؤمنان با غفلت از تمسک به قرآن و اهل بیتش گمراه می شوند فرمود که : من دو چیز گرانبها میان شما گذاشتم کتاب خدا و عترت و اهل بیتم  مادام که به این دو تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید و چون می‌دانست که پس از وی منافقان دشمنی را با امام علی شروع می کنند بر دوستی و ولایت او تاکید می کرد و می فرمود :هرکس من مولای او هستم اینک علی نیز مولای اوست خدایا دوست بدار هرکه اورا دوست بدارد و دشمن بدار هرکه اورا دشمن بدارد و چون می دانست پس از وفاتش برخی از یاران او مراعات دخترش فاطمه را نمی کنند و با غصب ملک فدک از او باعث آزرده شدنش می شوند فرمود: فاطمه پاره ی تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است و چون می دانست که خلیفه ی اول  ، ابوذر را به خاطر حق گویی ناعادلانه به صحرایی تبعید می کند فرمود : ابوذر دروغ نمی گوید . و چون در آینده می دید که مردم در زمان خلافت امام علی ع در تشخیص حق بودن او دچار تردید می شوند و اورا تنها می گذارند و در تشخیص حق و باطل سر در گم می شوند فرمود : حق با علی است و علی با حق است. و چون می دانست امان حسن برای مصلحت مسلمین به ناچار با معاویه ترک مخاصمه می کند و به عکس امام حسین بر علیه یزید قیام می کند فرمود: حسن و حسین هر دو امام هستند چه بنشینند و  چه قیام کنند .  و چون می دانست که قیام و شهادت امام حسین باعث روشنگری مردم و افشاگری برعلیه یزید و یزیدیان و تشخیص جبهه ی حق از باطل در همه ی زمان‌ها می شود فرمود: بدرستی که حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است و  چون می دانست در آینده ی دورتر و در زمان ما عامل اصلی فساد مسلمین و انحراف آنها روحانی نمایان گمراه هستند فرمود: من از فتنه ی امامان گمراه بیشتر از هجوم خارجی بر امت خود می ترسم . و چون  در آینده می دید که شخصی  که در حقیقت از نسل بنی عباس است نه ذریه ی پیامبر، باعث می شود که مردم از دین متنفر شوند و فوج فوج از دین خدا خارج شوند و بی دین شوند خطاب به عموی خود عباس فرمود که : در آینده از نسل تو کسی بر تخت قدرت می نشیند که مردم را  فوج فوج از دین خدا خارج می کند و نگاهی به امام علی کرد و فرمود و از نسل تو و من کسی متولد می شود که قیام می کند و دنیا را پر از عدل و داد می کند و چون می دانست که پس از ظهور و قیام مهدی عج عده ای  سید بودن اورا انکار می کنند فرمود : مهدی از فرزندان من و از اولاد فاطمه  است. و هیچگاه از سنت من تخلف نمی کند . و چون می دانست  علمای گمراه حتی در نام واقعی مهدی عج نیز انحراف به وجود می آورند فرمود: دربین رکن و مقام با وی بیعت می کنند و سه نام دارد احمد ، عبدالله و مهدی و در  تجلیل از او فرمود که : مهدی طاووس بهشتیان است. و چون می دانست  که نهضت علامه خراسانی و یاران او برای  زمینه چینی حاکمیت  فرزندش مهدی عج به حق می باشد  فرمود : عده ای از شرق قیام می کنند  و برای حاکمیت فرزندم مهدی زمینه چینی می کنند هرکس آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه  مجبور شود بر  روی برفها سینه خیز به پیش برود.

در روایات مهدویت آمده که امام موسی کاظم ع فرمودند:  بنی عباس دوبار در طول تاریخ به حاکمیت می رسند یکبارکه به حاکمیت رسیدند پس از سالها حکومت چنان از بین می روند( مقصود بر اثر حمله ی مغول)  که گویی هیچگاه وجود نداشته اند و در  آخر زمان  و مقارن ظهور مهدی عج دوباره ( توسط نوادگان خود)  به قدرت می رسند  چنانکه که گویی   هیچگاه قبلا نابود نشده بودند   . وقتی یاران حضرت در مورد مشخصات حکومت بنی عباس دوم در آخر زمان پرسیدند فرمود: حکومت بنی عباس برپایه ی فریب مردم استوار است و مشخصه ی دیگر آن این هست که طرفدارارانش را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را که بی طرف هستند را فقیر  می کند و مخالفانش را می کشد   و چنان قدرتمند  می شود که اگر  شرق و غرب عالم با آن بجنگند نمی توانند آنرا نابود کنند  .تا سرانجام شخصی به نام خراسانی از ناحیه ی خراسان ایران (البته خراسان قدیم  و بزرگ شامل افعانستان و قسمتی از کشورهای آسیای مرکزی چون ترکمنستان و تاجیکستان نیز بوده است) قیام می کند و مقارن با او نیز قائم ما(مهدی موعود) نیز با ده الی ۱۳ هزار نفر از ناحیه ی طالقان و قزوین و گیلان نیز قیام می کند و حکومت بنی عباس دوم با این دو قیام نابود می شود و خراسانی  حکومت را به قائم ما اهل بیت (امام مهدی ) تقدیم می کند و او جهان را پر از عدل داد می کند.  از این روایت امام کاظم ع مشخص می شود که چرا هارون الرشید خلیفه ی ظالم عباسی امام موسی کاظم ع را تقریبا در تمام عمر در زندان باقی گذاشت و سرانجام نیز در زندان شهید کرد درست به خاطر این روشنگری ها و افشاگری های  او بر علیه حاکمیت ستمگر و منافق بنی عباس اول و دوم .    حال به نظر شما حکومت بنی عباس دوم  در  عصر ما چه حکومتی است  ؟   امام علی ع در  مورد دست نشانده بودن این حاکمیت و اینکه این حاکمیت دست نشانده و نوکر غرب است برای تخریب و عقب نگه داشتن کشورهای مسلمان خاورمیانه ، می فرماید: قسم به خدا در  آخر زمان آتشی در شرق می افروزند و به جان کشورهای اسلامی می اندازند و این آتش فتنه از خود شرق نیست بلکه از غرب است.   حال به نظر شما کشور شرق عربستان و عراق که محل زندگی و سکونت ائمه  ع بودند چه کشوری است؟ و حاکمیت آن چه حاکمیتی است ؟ در اینجا ضرورت مطالعه و تحقیق  توسط مردم و به خصوص جوانان برای شناخت  حقایق  دین و تشیع و مهدویت به خوبی احساس می شود. چون مسلم است متولیان دینی فاسد در اسلام و بخصوص تشیع همانند علمای فاسد یهود که قرآن می فرماید: حقایق را برای مردم کتمان می کردند  هیچگاه حقایق دین و مهدویت را برای مردم نگفته و نخواهند گفت . البته تکلیف کوردلان بی دین و ملحد و خدانا باور، که در مورد حقایق دین کاملا معلوم است و هیچگاه چشم خودرا بر حقایق دین نمی گشایند و کارشان دائما انکار و شب نشینی در شبی تار است .
سادات دروغین چه کسانی هستند؟ درتوضیح باید گفت که مرکز حاکمیت بنی عباس در زمان مامون عباسی مدتی در خراسان بزرگ در مرو در ایران بود پس از سقوط مرکز بنی عباس در بغداد و عراق توسط مغولان مدتی باز ماندگانی از مامون عباسی در ناحیه ی افغانستان حاکمیتی به وجود آوردند که در تاریخ به حاکمیت آل مامون معروف است که البته با مرور این حاکمیت هم از بین رفت ولی نوادگان منافق و البته حیله گر و سیاستمدار آل مامون چون کم کم ماهیت منافق و فریبکار آنها برای ایرانیان و  به خصوص خراسانیان معلوم و آشکار شد طبعا محبوبیتی در  بین ایرانیان نداشتند و پس از شهادت امام رضا ع توسط مامون عباسی بسیار نیز  منفور ایرانیان شدند و چون آهل بیت پیامبرص و آل علی ع در بین ایرانیان بسیار محبوب بودند . این نوادگان منافق و زیرک و سیاستمدارعباسی در طول تاریخ کم کم جعل نسب کردند و خود را به دروغ سادات موسوی و حسینی و حسنی در بین مردم ساده دل جا زدند تا دوباره دارای موقعیت اجتماعی گذشته شوندو به این صورت در طول تاریخ یک قشر سادات دروغین که در اصل از نسل منفور بنی عباس بودند در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به خصوص خراسان ایران و افغانستان شکل گرفت که البته مردم از آنها غافل بوده اند . و بعید نیست همین سادات دروغین در این منطقه از خاورمیانه حاکمیت بنی عباس دوم  را تشکیل داده اند. بنابراین صدق گفتار امام موسی کاظم ع در مورد قدرت گرفتن  حاکمیت بنی عباس دوم پس از ۱۴۰۰ سال مشخص می شود و این یک خبر غیبی و معجزه است که حقانیت سخنان اهل بیت ع را برای طالبان حقیقت ثابت می کند .

وقتی یک پژوهشگر و طالب حقیقت روایات موجود از اهل بیت ع را در مورد مهدویت مورد مطالعه و موشکافی قرار می دهد به وضوح و آشکارا با دو نوع روایت در این عرصه مواجه می شود یک سری احادیث که کاملا عقلانی و منطقی و دور از خرافات و افسانه می باشند که مهدی موعود عج را شخصی کاملا امروزی و فرزند زمان خویش به مردم معرفی می کند و نور حقیقت ازین احادیث موج می زند  و معمولا راویان اولیه ی  آنان نیز خود امامان از نسل پیامبر می باشند که معمولا این روایتها را مستقیما از پدران خویش نقل می کنند این روایات معمولا از زمان پیامبر اسلام شروع می شوند و تا زمان حیات امام حسن عسکری نیز ادامه دارند و همه ی این روایات که از گزند تحریف و کتمان باقی مانده اند بیان می کنند که مهدی موعود از نسل و نوادگان امام حسن مجتبی ع است که در در آخر زمان یا همان زمان ما به دنیا می آید و تمام مشخصات او مشخصات امروزی یک شخص است که در زمان ما به دنیا آمده مانند اینکه او یک  نام مخفی دارد و یک نام آشکار که اشاره به نام  کوچک و نام خانوادگی    در زمان ما دارد که معمولا نام کوچک پیش مردم مخفی تر و نام خانوادگی  مشهورتر است . و دیگر خصوصیات امروزی  و یک سری روایات که کاملا   حالت غیر عقلانی و غیر منطقی و افسانه وار دارند مانند افسانه ی کنیز رومی و اسیر شدن او و ازدواج او با امام حسن عسکری و به دنیا آمدن  عجیب و غریب و افسانه ای امام زمان که این نوع روایات توسط منحرفان و شیادان و شیعه نمایان بیشتر ساکن در عراق  وارد روایات صحیح مهدویت شده اند . که بیشتر برای فریب مردم و سو استفاده ی مالی و سرکیسه کردن شیعیان ساده دلی بوده که از اقصا نقاط کشورهای اسلامی چون ایران و افعانستان به عشق دیدار امام و خاندان پیامبر به عراق سفر می کردند و این شیادان و منحرفان  این افسانه ها و دروغ ها را برای آنها درست می کردند و خود را به دروغ نایبان خاص امام معرفی می کردند و از مردم ساده لوح می خواستند که که اگر پول و وجوهات شرعی دارند به آنها بدهند تا آنها این وجوهات را به امام  برسانند و به این  صورت  از انها سو استفاده ی مالی می کردند . بعدها که این افراد باایمان اما ساده لوح به وطن خویش باز می گشتند همین دروغ ها و افسانه ها را برای هموطنان خود تعریف می کردند و کم کم این  تحریفات و افسانه ها جای حقایق مهدویت را در میان عوام و بعد خواص می گیرد و مهدویت در طی قرون به انحراف کشانده می شود  بطوری که اکنون اکثر مردم به این خرافات و  امور باطل در مورد منجی موعود اعتقاد کامل دارند و تغییر باور آنها نیز کاری بسیار دشوار شده است . و برخی نیز که اندکی روشنفکر تر و زیرک تر می باشند کلا با توجه به این خرافات موجود اصل حقیقت منجی موعود را منتفی و دروغ می شمارند و به این صورت شیطان توانسته در این عرصه به مقاصد خود دست پیدا کند.. پس بهترین راه در این عرصه بیان حقایق  مهدویت و روشنگری در مورد تحریفات آن در طول تاریخ می .باشد.