نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

حتما بارها نزدیکان خود را دیده اید که در جلسات روضه های خانگی مرتبا شرکت می کنند و یا برخی که مذهبی نیستند در کنسرتهای موسبقی در هر جا باشد شرکت می کنند برخی نیز خود به کارهای هنری اشتغال دارند و یک یا چند رشته ی هنری را دنبال می کنند به نظر شما علت چیست ؟ چرا برخی دلبسته ی چنین کارهایی می باشند ؟ این فعالیتها و دلبستگی ها گرچه به ظاهر متفاوت و حتی متناقض به نظر می رسند ولی ریشه در یک امر دارند و آن نیز نیاز معنوی انسانها  . به عبارت دیگر تمام انسانها به صرف اینکه انسان هستند جدا از عقاید و ارمانهای مختلف خود علاوه بر نیازهای مادی و جسمانی چون خواب و خوراک و پوشاک و مسکن و ارضای   غریزه ی جنسی ، یک سری نیازهای معنوی و فرا مادی نیز دارند و این نیازهای فرا مادی ناشی از بعد روحانی وجود آدمی است. به عبارت دیگر همانطور که جسم انسان نیاز به خوراک و خواب برای ادامه ی حیات دارد روح انسان نیز برای آرامش نیاز به غذای معنوی دارد .ولی مشکل این جاست  که براثر  عدم رشد معرفتی راه بدست آوردن این غذای معنوی را به درستی نمی داند و گاه راه را به خطا می رود.در توضیح باید گفت که کارهایی مانند فعالیت هنری و گوش دادن و یا نواختن موسیقی و یا اشتغال به انواع هنرها چون هنرهای تجسمی و یا رفتن به مراسم مذهبی  و مطالعه و تحقیق علمی و و ... همه کارهایی معنوی محسوب می شوند که انسانها  نیاز شدید روحی به این قبیل مسائل هم علاوه بر نیازهای مادی دارند.برای همین نیز گاهی می بینیم ثروتمندترین افراد دنیا نیز وقتی به قله ی ثروت رسیدند و دیگر هیچ کمبود مادی ندارند به کارهای معنوی چون کمک به خیریه ها و نیازمندان روی می آورند چون انها نیز انسانند و این نیاز معنوی را در خود احساس می کنند . مشکلی که وجود دارد گاهی در گذشته و حال مردم در راه رفع کردن این نیاز معنوی به خطا می روند و مثلا در گذشته به جای شناخت و پرستش خدای یکتا و ارتباط معنوی با او که سرچشمه ی لایزال  معنویت است به خطا کیش بت پرستی را برای رفع نیاز معنوی خود انتخاب می کردند و   یا در زمان ما مردم بجای عبادت خالصانه به درگاه خدا ،به عبادت شرک آمیز چون امام و امام زاده پر‌ستی و گورپرستی و طلب حاجات از غیر خدا به جای پرستش خدای یکتا روی می آورند . برخی دیگر نیز سرچشمه ی اصلی معنویت را که شناخت و ارتباط با پروردگار توسط نماز و دعا می باشد رها کرده اند و فقط به رشته های فرعی رفع نیاز معنوی چون گوش کردن به موسیقی و اشتغال به رشته های دیگر هنری و رفتن به کنسرت موسیقی روی آورده اند . در حالی که از سرچشمه ی اصلی معنویت  یعنی ارتباط با ذات باریتعالی غافل شده اند و با کمال جهالت نیز می گویند ما وجود خدا را باور نداریم و آدم مذهبی نیستیم بگذارید با موسیقی یا هنرهای دیگر حال کنیم . در اینجا این سخن به این معنی نیست که موسیقی و هنرهای دیگر و تحقیق علمی و...کارهای معنوی محسوب نمی شوند . خیر این کارها نیز کارهایی کاملا معنوی هستند و در تکامل روحانی انسان موثر هستند و غذای معنوی نیز محسوب می شوند ولی نکته در اینجاست نباید اشتغال به این امور مارا از سرچشمه ی اصلی معنویت یعنی شناخت و ارتباط با خدا با نماز و عبادت غافل کند . بلکه اتفاقا اگر هنرمند و موسیقی دانی علاوه بر کارهای هنری اهل عبادت و ارتباط با سرچشمه ی لایزال معنویت یعنی خداوند باشد همین ارتباط معنوی او با خدا در تکامل کار هنری وی در کمترین  زمان ممکن کمک شایانی می کند . شاید برخی از نوابغ و هنرمندان برجسته ی تاریخ موسیقی و هنرهای دیگر به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط معنوی آنها با خدا به تکامل هنری آنها کمک شایانی نموده در تاریخ هنرهای تجسمی چون خوشنویسی ایرانی اسلامی استادان بزرگ به این حقیقت و ارتباط هنر با معنویت و ارتباط با خدا بیش از هنرهای دیگر دست یافته اند و بارها در کلام خود این حقیقت را بیان کرده اند بطوریکه خوشنویسی را هنری مقدس و هندسه ای روحانی نامیده اند. ولی حقیقت این است که این اصل را باید برای تمام فعالیتهای هنری و علمی انسانها  تعمیم داد که معنویت حقیقی و ارتباط روحی با خداوند  به تکامل کار آنها و موفقیت صد در صد انها در همان رشته در مدت بسیار کم کمک شایانی می کند .  شاید در دوران پس از ظهور و حاکمیت جهانی تمام انسانها به این حقیقت دست یابند و شاید انقلاب و جهش علمی و هنری بعد از ظهور نیز  نتیجه ی مستقیم دست یافتن اکثریت انسانها به این حقایق می باشد . به امید رسیدن به آن روز .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مورد شناخت مهدی موعود تا کنون مطالب زیادی در این  نهضت بیان شده ولی باز هم تذکر نکاتی در این مورد لازم است . پیش ازین بیان شد که ما در گفتمان مهدویت دو نوع مهدی موعود داریم یکی مهدی موعود حقیقی و دیگری مهدی موعود خرافی و جعلی .مهدی  موعود جعلی و خرافی نتیجه ی وارد کردن روایات جعلی و خرافات توسط ایادی شیطانی و آخوندهای دنیا طلب برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش به بهانه ی مهدویت می باشد . ولی مهدی موعود حقیقی را می توان با شناخت روایات صحیح از اهل بیت ع در مورد منجی موعود و مقایسه ی این روایات با ایات قران در مورد منجی موعود ، تشخیص داد . در روایات اهل بیت مکرر بیان شده که نامهای حقیقی  منجی موعود ،احمد ، عبدالله و مهدی می باشند این روایات هم در کلام پیامبر اسلام و هم در روایات اهل بیت مانند امام علی ع و امام باقر ع به صراحت  آمده حال اگر در ایات قران با دقت  توجه کنیم خواهیم دید در قران هم به صراحت و بصورت غیر مستقیم  به این سه نام اشاره شده در مورد  نام احمد در سوره صف از قول عیسی ع می فرماید : ....و بشارت می دهم به شما به رسول و فرستاده ای که از بعد از من می آید که نامش احمد است .  برخی معنی صحیح این ایه را درست درک نکرده اند جون عیسی ع نمی فرماید بشارت می دهم به رسولی که بعد از من می آید بلکه می فرماید بشارت می دهم به رسولی که از بعد از من می آید و معنی سخن او این است که پیامبری بعد از من می آید که مقصود او مسلما حصرت محمد پیامبر اسلام است و از بعد از او رسول و فرستاده ای می آید که نامش احمد است و می دانیم احمد یکی از نامهای منجی در روایات است که عیسی ع در آخر زمان پشت سرش نماز می خواند . پس در اینجا قران کریم  با ظرافت  و در عین حال با صراحت نام منجی موعود را ذکر کرده ولی مردم توجه نمی کنند  . در روایات دیگر اهل بیت نام دیگر منجی موعود عبدالله است و به فرموده ی امام باقر ع این منجی با قضاوت و کتاب اسمانی جدید به میان مردم می آید و در اوایل سوره ی فرقان به این دو امر اشاره شده که ...مبارک است خداوندی که فرقان (کتاب روشنگر) را بر بنده ی خود( عبدالله) فرو فرستاد .  پس در اینجا نیز ایات قران روایات صحیح اهل بیت را در مورد مهدی و نزول کتاب اسمانی فرقان بر او تصدیق می کند . نام دیگر منحی موعود در روایات اهل بیت مهدی است  و در قرآن سه مرتبه می فرماید : اوست کسی که  رسول خودرا با هدایت ( مهدی) و دین حق ( خالی از شرک و دروغ و خرافات) به میان مردم فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود . و می دانیم در این ایه مقصود از رسولی که با هدایت فرستاده می شود طبق روایات  مهدی است چون مهدی به معنی هدایت شده می باشد. پس مومنان حقیقت جو با مطالعه ی روایات صحیح اهل بیت و مقایسه ی انها با ایات قرآن می توانند مهدی موعود حقیقی را از مهدی دروغین و خرافی تشخیص دهند چون قران و اهل بیت هر دو باهم عامل هدایت و جلوگیری از گمراهی مومنان می باشند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی از سوالاتی که ممکن است برای طالبان حق مطرح شود این است که چرا باوجود تلاش و مجاهدت بسیار مبارزان و مخالفان حاکمیت طاغوت هنوز حاکمیت طاغوت بر جای خویش باقی است و  ظاهرا شکست ناپذیر است ؟ در پاسخ باید علل دو گانه ای برای این امر ذکر کرد : ۱_  مبارزان علیه طاغوت و بخصوص رهبران انها رهبران واقعا مستقل و حق مدار که ایمان واقعی به خدا داشته باشند و واقعا به غیر از او بر کسی تکیه نکنند نیستند . اگر به دقت توجه کنید خواهید دید که رهبران این گروههای مبارز چه در داخل و چه در خارج از کشور به قدرتها و جریاناتی تکیه دارند که یا وابسته به قدرتهای شرق و یاغربند و سرویس جاسوسی قدرتهای شرق و غرب که وابسته به دجال هستند با آنها در ارتباط هستند و سیاستهای خودرا به انها تکیه می کنند مانند خمینی رهبر انقلاب ایران که دو سه سال  پیش مکاتبات و نامه نگاری های وی از سال ۴۲ با کندی رییس جمهور اسبق امریکا در رسانه ها با سند افشا شد و پس از انقلاب هم ارتباط و تکیه ی رهبران فعلی با روسیه و چین  کاملا اشکار است و روسیه تبدیل به خونه ی خاله ی رییس جمهوری های ایران شده. پس از نظر خداوند و منطق قرانی این مبارزان تکیه ی واقعی به خداوند ندارند پس خداوند چگونه آنها را یاری کند ؟ چون خداوند فقط به توکل کنندگان بر خود و یاری جویان فقط از خودش یاری می رساند و می فرماید: ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .
..اگر خدارا یاری کنید خدا نیز شمارا یاری می کند و قدمهای شمارا محکم می گرداند. ازین جهت رمز اصلی موفقیت و کامیابی حرکتهای رهایی بخش رسولان الهی همین تکیه ی کامل فقط بر ذات باریتعالی بوده نه هیچ قدرت دیگر . به سرگذشت و قیام حضرت موسی ع در برابر فرعون توجه کنید که فقط با تکیه بر خدا توانست بر فرعون و فرعونیان پیروز شود و در تاریخ اسلام نیز این امر دقیقا تکرار شد .  پس رهبر آسمانی و مستقل در پیروزی بر طاغوت زمان نقش بسیار مهمی دارد . عامل دوم موثر برای پیروزی بر طاغوت ایجاد تشکل مردمی از مبارزان و حق طلبان است  . مسلما در طول تاریخ مبارزان حق طلب زیادی بر علیه طاغوت قیام کرده اند ولی علت شکست و ناکامی آنها فردی عمل کردن آنها و عدم ایجادتشکل و گروههای مردمی حق طلب بوده چون مسلما پیروزی بر طاغوت نیاز به یک عزم جمعی گسترده و یاری مومنان و مبارزان به یکدیگر در این راه می باشد . مثلا در تاریخ ایران امیر کبیر مرد بسیار مبارز و اصلاح طلبی بود ولی علت ناکامی وی برای ایجاد تغییر مثبت در جامعه تنها بودن وی بود و طاغوت زمان هم می دانست چون او یک نفر و تنهاست با حذف او خواهد توانست کار وی را خاتمه دهد . ولی در همان قیام موسی ع او تنها در برابر فرعون قیام نکرد و قوم او که تعداد انها نیز کم نبودتد در این راه یاریگر او بودند. در تاریخ اسلام نیز پیامبر اسلام تنها  زمانی موفق شدو بر  بر طاغوت و بت پرستی  پیروز شد که دست به ایجاد تشکل از تازه مسلمانان در مکه و خارج از آن  کرد و همیشه نیز می فرمود : دست خدا ( یاری خدا) با جماعت است . پس برای قیام و پیروزی مهدی موعود نیز این دو عامل اصلی  یعنی رهبر مستقل اسمانی و تکیه و توکل فقط بر خدا و ایجاد تشکل مردمی برای یاری و پیروزی او بسیار مهم است همان رهبر آسمانی که خداوند از ان تعبیر به درخت زیتونی  نمود که نه شرقی است و نه غربی ( نه تکیه به قدرتهای شرق دارد و نه غرب)   و در این راه باید تلاش نمود از نفوذ عوامل دجال در این تشکیلات اصیل مردمی  جلوگیری  شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

من دابه الارضم

 

دانلود کتاب

ممکن است در ذهن برخی این سوال نقش ببندد که براستی دجال کیست و یا چیست ؟ در پاسخ باید گفت : گاهی یک شخص و جریان را می توان از  عملکرد او شناخت و عمکرد دجال در دنیا در بیش از یک صده ی اخیر جز جنایت چیز دیگری نبوده و نیست و اینک جنایات دجال : دجال جریانی شیطانی است که مشروطه را در ایران به انحراف کشانید و با ایجاد شورش های کور توسط مزدوران خود دراقصا نقاط کشور اعتبار وکلای مردمی را در مجلس شورای ملی از بین برد و زمینه ی ایجاد دیکتاتوری رضاخانی را با مزدورانی چون سید ضیا فراهم آوردو بعدها   با کودتایی جنایتکارانه و دقیق دولت مردمی دکتر مصدق را سرنگون کرد و بی رحمانه دکتر حسین فاطمی معاون فرهیخته و متعهد  وی را به ناحق محاکمه و اعدام کرد . دجال سیستمی است . که وقتی پهلوی دوم در یک دهه ی آخر سلطنت خود سیاستهایی مستقل در جهت منافع ملی و خاورمیانه و در جهت خلاف سیاستهای دیکته شده ی دجال در پیش گرفت اورا با طراحی و اجرای یک نقشه و توطئه سرنگون کرد . دجال سیستمی است که انقلابیون متعهد و روشنفکری چون دکتر شریعتی و استاد مطهری و روشنگرانی چون مرحوم طالقانی و امام موسی صدر وشهید چمران و .و... که چشم و چراغ انقلاب و مردم بودند  را بی رحمانه ترور و از صحنه ی سیاست محو کردو مزدوران کنونی را بجای آنان بر مردم حاکم کرد  .دجال سیستم جنایتکاری است که سینما رکس آبادان را برای رسیدن به اهداف پلیدش با صدها زن و مرد و کودک به اتش کشاند. دجال سیستم جنایتکاری است که رجایی و باهنر را ناجوانمردانه برای رسیدن به اهداف پلیدش در آتش خشم خود سوزاند . دجال سیستم جنایتکاری است که جنگ ایران و عراق و درگیرهای افعانستان و و عراق و سوریه را ایجاد کرد دجال سیستم جنایتکاری است  که باعث سقوط هواپیمای فلاحی و فکوری و نیز سقوط هلی کوپتر و هواپیمای مرحوم ستاری و کاظمی و سرداران دیگر سپاه گردید . دجال سیستم جنایتکاری است  که جمعه ی خونین مکه را در سال ۶۶ ایجاد کرد . دجال سیستمی است که در حرم امام رضا ع بمب گذاری کرد و صدها زن و مرد و کودک بیگناه را قطعه قطعه کرد دجال سیستم جنایتکاری است که در عراق بمب گزاری ها را بعد از حمله ی آمریکا مدیریت وایجاد کرد سیستم دجال سبستمی است که در افعانستان به مردم در عروسی و دختر بچه های دبستانی رحم نکرد و با بمب گذاریها آنها را قطعه قطعه کرد. سیستم دجال سیستم جنایتکاری است که القاعده و داعش را ایجاد کرد و به مزدوران خود فرمان داد با نام اسلام  مردان را سرببرندو به زنان و دختران بی پناه تجاوز کنند و کودکان را به اسیری گیرند . سیستم دجال سیستمی است که نویسندگان روشنگری  چون حاجی زاده را همراه با کودک ۱۰ ساله اش به خاک و خون می کشد . دجال سیستمی است که هواپیمای مسافربری را در آسمان با صدها زن و مرد و کودک بیگناه هدف قرار می دهد . دجال سیستمی است که در زندانها به دختران معترض و باکره با نام اسلام تجاوز می کند و کودکان و نوجوانان را در خیابان با گلوله ی مستقیم به قتل می رساند. دجال همان سیستم جنایتکاری است که آلنده رییس جمهور محبوب و مردمی شیلی را با کودتا به قتل می رساند و از گاندی رهبر مردمی و محبوب هند بخاطر رهبری انقلاب و پیروزی آن انتقام می گیرد و اورا در جمع طرفدارانش به قتل می رساند . دجال همان سیستمی است که رهبران اولیه و اصلی شوروی در انقلاب کمونیستی را حذف و ترور می کند و بجای انها مزدور جنایتکار خود استالین را به قدرت می رساند . دجال سیستم جنایتکاری است که نخست وزیر متعهد ایتالیا و رییس جمهور مستقل امریکا  کتدی را ترور و به قتل می رساند . دجال سیستمی است که همسر شاهزاده ی انگلیس را به قتل می رساند و دجال سیستمی است که ویروس کرونا را ایجاد می کند و قصد ایجاد جنگ جهانی سوم در دنیا را دارد . آری  دجال چنین سیستمی است .

یکی از پرسشهایی که ممکن است برای برخی مطرح شود این است که آیا سران این حاکمیت در ایران می توانند با تصدیق نهضت حسنی و یا نهضت خراسانی از گذشته ی خویش  توبه کنند و با واگذاری حاکمیت به مهدی موعود حقیقی یاریگر او باشند ، در پاسخ باید گفت : که گرجه سران این حاکمیت نیز در هرصورت انسانند و دارای اختیار آزاد ولی این امر بسیار بعید و غیر ممکن به نظر می رسد چون پیش ازین بیان کردیم که فلسفه ی ایجاد چنین حاکمیتی در ایران و خاورمیانه یک توطئه و نقشه ی از پیش تعیین شده  و حساب شده از سوی دجال جهانی برای موازی سازی و ایجاد مانع عمده برای ظهور مهدی موعود  بوده و سران اصلی و فعلی  آن در حال حاضر از بالاتریت رده ها تا پایین ترین، تمام مزدور و مامور و دست نشانده ی این حاکمیت شیطانی  می باشتد و راهی جز  نوکری و اطاعت محض ازاین حاکمیت شیطانی را ندارند درست است که در  پیش از سال ۵۷ و اوایل   پیروزی  رادمردانی چون استاد مطهری  و مرحوم طالقانی و استاد شریعتی و شهید چمران و مرحوم بازرگان و دیگر رادمردان افراد مسقل و دانشمند و مستقل و متعهدی یودند که قصد داشتند واقعا حاکمیتی برای زمینه سازی ظهور مهدی عج در ایران بوجود آورند ولی دجال جهانی  با مهندسی انقلاب و نفوذ در این حرکت مردم از نفوذ این شخصیتهای برجسته درست استفاده ی ابزاری برای سرنگونی شاه کرد و بعد چون تعهد و میزان نفوذ این شخصیتهای برجسته را می دانست همه ی انها را به نوعی با ترور و راههای دیگر از صحنه ی سیاست محو کرد و مزدوران کنونی خود ر از اوایل دهه ی ۶۰ تا به حال به قدرت رساند و ابقا کرد . بنابراین سران این حاکمیت   درست چون عروسکهای خیمه شب بازی دجال هستند که اختیاری از خود ندارند و در صورتی که حتی یک شب از اجرای سیاست دجال در ایران و منطقه تخلف کنند همان یک شبه انها را از صحنه ی سیاست در کشور حدف می کندو ترور شخصیتهای برجسته در چند دهه ی گذشته  چون مرحوم ستاری و کاظمی و حتی این اواخر سردار سلیمانی  در ادامه ی همین سیاست دجال در ایران می باشد . بهر حال خفقان موجود در کشور و در تمام دنیا که نتیجه ی سیاست دجال جهانی است خیلی  وخیمتر از این مسائل است . بنابراین اگر شخصیتی  برجسته از این حاکمیت توبه کند و بخواهد به نهصت خراسانی و سید حسنی بپیوندد نخست باید از جان خود دست بشوید و یا بسیار مخفی و زیرکانه عمل کند و از استفاده از رسانه های ارتباط جمعی تا مدتی دوری کند چون تماما توسط دجال جهانی رصد و کنترل می شوند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد سادات دروغین و بنی عباس دوم مفصلا بحث شد.. و اما پرسشی که مطرح می شود این است که پس سادات راستین از نسل پیامبر در عصر حاضر چه کسانی می توانند باشند  ؟ در این مورد باید گفت شیطان و ایادی شیطانی علاوه بر اینکه در طول تاریخ سعی و تلاش داشتند تا اسلام و دین را با ایجاد خرافات و بدعتها بدنام کردند در مورد خاندان و ذریه ی پیامبر ص نیز درست همین تلاش مضاعف را داشته و دارند که آنها را در بین مردم بدنام کنند. که یکی ازین نقشه ها ایجاد سادات دروغین در طول تاریخ و به حکومت رساندن بنی عباس دوم  در عصر حاضر در ایران با نام اسلام و نسبت دادن دروغین سید و از نسل پیامبر بودن آنها می باشد تا هر ظلمی را که به مردم مرتکب شوند به پای اسلام و خاندان  پیامبر بریزند و مردم را از دین و خاندان راستین پیامبر بدبین کنند . هر چند هنوز هم به توفیق کامل در این کار در مورد خاندان پیامبر نرسیده اند و هنوز با تمام جنایاتی که بنی عباس دوم با نام سادات نسبت به مردم مرتکب می شوند مردم مومن و آزاده  به سادات راستین و نسل پیامبر ص کما کان خوشبین می باشند.. در توضیح سادات راستین از نسل پیامبر اسلام ص باید گفت : که خداوند در قرآن کریم  عیسی ع را که از طرف مادر به حضرت ابراهیم ع می رسد و نه پدر( چون اصولا پدری نداشت ) از نسل و ذریه ی ابراهیم ع  می داند. پس گرچه از  پیامبر اسلام ص فرزند پسری باقی نماند و ذریه و نسل او از دختر وی حضرت فاطمه س باقی ماندند با این حال طبق همان آیات قران و البته سخنان خود پیامبر اسلام ص در این مورد فرزندان از  نسل حضرت زهرا س ذریه ی واقعی پیامبر اسلام محسوب می شوند و شکی در این مورد وجود ندارد. الیته این سادات به دو شاخه ی اصلی تقسیم می شوند سادات حسنی که از نسل امام حسن مجتبی ع و سادات حسینی که از نسل امام حسین ع باقی ماندند . برخی فرزندان دیگر امام علی ع را که از همسران دیگر او باقی ماندند مانند محمد حنفیه را نیز جزو سادات می دانند و انها را سادات علوی می دانند که البته در واقع باید گفت اینها سادات واقعی از نسل پیامبر اسلام ص محسوب نمی شوند. و سادات واقعی  باید از نسل دختر پیامبر اسلام باشند که همان سادات حسنی و حسینی می باشند . و اما چون شیطان و ایادی شیطانی از پیامبر اسلام و ذریه ی واقعی او کینه ی دیرینه در دل داشتند بیشتر این سادات را در واقعه ی کربلا با توطئه ای از پیش تعیین شده  قتل عام و به شهادت رساندند و تنها از واقعه ی کربلا امام سجاد ع از نسل امام حسین به علت بیماری و عدم حضور در جنگ زنده ماند و حسن مثنی ( دوم) از نسل امام حسن مجتبی ع زنده باقی ماند که شرح ان در تاریخ به این صورت آمده که حسن مثنی جوانی بین ۱۹تا ۲۰ ساله بود که در واقعه ی کربلا برای دفاع از عمویش امام حسین با لشکر یزید جنگید و دچار زخمها و جراحات زیادی شد و به حالت بیهوش پیکرش در بین پیکر دیگر شهدا باقی ماند و زمانی که لشکر عمر سعد قصد داشتند بعد از شهادت امام حسین ع سر از پیکر شهدا جدا کنند متوجه شدند که حسن مثنی هنوز زنده است ولی تقدیر چنین بود که تعدادی از دایی های حسن مثنی  و خویشاوندان مادری وی در لشکر عمر سعد بودند و در این حال میانجی گری کردند و از کشته شدن او جلوگیری کردند و اورا به کوفه رساندند و زخمهای وی را مداوا کردند . و اما این حسن مثنی قبل از واقعه ی کربلا با یکی از  از دختران امام حسین ع به نام فاطمه  ازدواج کرده بود و بعدها  از او دارای فرزندانی شده بود و به این صورت نسل پیامبر از سادات حسنی همه از وی باقی ماندند و تا زمان ما ادامه پیدا کردند . این سادات حسنی  در طول تاریخ انسانهای مبارز و حق طلبی بودند و بسیاری از آنها توسط بنی امیه و بنی عباس قتل عام شدند چون مرتبا بر علیه حاکمیت طاغوت قیام می کردند و زیر بار ظلم نمی رفتند . بهر حال این سادات حسنی بعدها مجبور شدتد بخاطر این آزار و اذیتها از طاغوت های زمان از سرزمین خود مهاجرت کنند و بسباری از انها به شرق و ایران مهاجرت کنند . که سادات طباطبایی و شجریان و .. شاخه هایی ازین سادات حسنی در ایران می باشند. وبنا به دلایل مختلف از جمله آزار و اذیتهای طاغوتها و یا شاید دلایل شخصی ، شاخه ای ازین سادات حسنی پس از مهاجرت به ایران و سرزمینهای دیگر سیادت خودرا کتمان کردند ( ما هنوز دلیل واقعی آن را نمی دانیم) و بدین صورت نسلهایی در قرون بعد از آنها بوحود آمدند که  فرزندانشان خود را با عنوان سادات  نمی شناختند و در اول نام خود نیز لفظ سید را بکار نمی بردند و مانند سادات دیگر نیز عمامه و شال سبز و یا سیاه  به سر و  تن نداشتند و درست مانند مردم دیگر لباس می پوشیدند  و هرچند در واقع از سادات اصیل حسنی بودند مردم نیز آنها را با عنوان سادات نمی شناختند و جالب است که بدانید که مهدی موعود عج  در زمان ما از نسل همین سادات گمنام و بی نام و نشان

 

به دنیا آمده و همین امر نیز شناخت اورا برای خواص و عوام بسیار دشوار ساخته البته در این که در این امر حکمتی الهی نهفته است شکی نیست  و شاید دلایل امنیتی در این کار دخیل باشند تا طاغوت زمان و دجال اورا به راحتی تشخیص ندهند و خدا جان وی را برای وقت مقرر حفظ کند. برای همین امام علی ع در حدیثی عجیب و نغز و روشنگر در مورد مهدی ع در آخر زمان می فرماید : وقتی زمان ( قیام و وعده ی ) الهی فرا برسد خداوند شخصی گمنام که اصل و نسب وی ناشناخته است برای اینکار برانگیخته می کند . علت این سخن امام علی ع این است که سیادت مهدی موعود عج تا زمان قیام و ندای اسمانی برای مردم کاملا مخفی است . و علت اینکه با ندای آسمانی با اصل و نسب و نام خود و پدر و اجدادش به مردم معرفی می شود نیز همین   است که مردم به سیادت و فرزند پیامبر بودن او ایمان  بیاورند . چون او تا آن زمان با  عنوان سید در بیت مردم شناخته نمی شود و برای همین نیز پیامبر برای روشنگری به آیندگان بارها متذکر می شود و تاکید می کند که مهدی از فرزندان من است  تا سیادت وی را برای مردم آخر زمان اثبات کند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

در مورد اهداف دجال از ایجاد حاکمیتهای افراطی با ظاهر دینی در خاورمیانه قبلا مطالبی بیان شد . البته هدف اصلی دجال از این حاکمیتهای به ظاهر دینی و در واقع ضد دین در ایران و چند کشور دیگر خاورمیانه  در این چند دهه ی اخیر ایجادهای جریانهای موازی برای مقابله با مهدویت می باشد. تا با شعار منجی گرایی با منجی حقیقی مقابله کنند و از ظهور و قیام او جلوگیری کنند . هدف دیگر دجال از ایجاد چنین حاکمیتهایی مبارزه و دشمنی با اصل دین و مذهب می باشد شما تصور کنید که دجال با نام دین و  حفظ ظاهر مذهبی این حاکمیت ها انواع جنایات و ظلمها را به مردم این منطقه وارد می کند . مثلا دم از اقتصاد اسلامی می زند ولی بانکها و صندوقهای مالی با نام امامان اهل بیت ایجاد می کند و با ربای بانکی مردم را غارت می کند. حجاب اجباری را در جامعه ایجاد می کند . تمام آزادی های مدنی مخصوصا آزادی بیان را از بین می برد . در کنکور دانشگاهها و استخدام های دولتی و دیگر عرصه ها رانت خواری را  نهادینه می کند.و هزاران جنایت دیگر بنام دین مرتکب می شود تا در نهایت مردم را ضد دین کند و با کمال تاسف تا حد زیادی نیز موفق شده است . حال تاحدی متوجه می شوید که چرا در کشوری مثل ایران با این حاکمیت دست نشانده ی دجال جهانی همیشه سیاست شیطانی دجال اقتضا می کند  و اصرار بر این است که نفرات  رده های بالای این حاکمیت چون رهبر و رییس جمهور و ...حتما هم مجهز به عبا و نعلین باشند .  چون با کمال تاسف عبا و عمامه و نعلین به عنوان نماد علمای اسلامی به مردم معرفی شده تا هر فساد و ظلمی ازین قشر فاسد صادر شود به پای دین و مذهب ریخته شود. به امید ظهور منجی و رفع این جهالتها. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مورد هدف آفرینش تاکنون نظرات گوناگون از سوی اندیشمندان و عرفا بیان شده ولی بهتر آن است که خود نظر خداوند را در کتب آسمانی دراین مورد جویا شویم تا به حقیقت هدف آفرینش انسان و جهان از نظر او پی ببریم . در قران کریم در آیه ای هدف از افرینش ادم را خلیفه و جانشین بودن و یا خلیفه اللهی بر روی کره زمین معرفی می کند. انی جاعل  فی الارض خلیفه  ...من بر روی زمین جانشینی قرار می دهم و در ایه ای دیگر هدف از آفرینش جن و انس را عبادت و بندگی خود بیان می کند . و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ....و ما جن و انس را جز برای بندگی خود نیافریدیم . و در آیه ای دیگر هدف از افرینش انسان را آزمایش اعمال آنهامی داند تا مشخص شود کدام یک اعمال نیکوتر و بهتری انجام می دهند. ولی در اوایل فرقان هدف از افرینش را تجلی صفات خود و عشق معرفی می کند . ‌والبته برخی عارفان بزرگ نیز هدف خلقت را عشق می دانند. حال این موارد به ظاهر متناقض را چگونه می توان با هم جمع کرد . مگر هدف افرینش واحد نیست ؟ در توضیح و تفسیر این چند هدف آفرینش در ظاهر امر باید گفت در واقع این چند هدف آفرینش تناقضی با هم ندارند و به  نوعی واحد هستند البته اگر به درستی فهم و درک شوند. وقتی هدف افرینش انسان عشق و تجلی اسما و صفات الهی باشد خب مسلما تجلی این صفات در خلیفه الله بودن انسان این است که انسان همان صفات الهی را که خداوند دوست دارد( عشق) در دنیا متجلی و آشکار کند انسان کامل و خلیفه الله نیز این صفات را دارا  می باشد و آنها را از سوی خدا در عالم خاکی متجلی و اشکار می کند. صفاتی چون دوستی ، ایجاد عدالت، فداکاری ، نشان دادن زیباییها و....و ارتباط عشق و تجلی صفات خدا در ازمایش اعمال انسانها نیز این است که خدا دوست دارد ( عشق)  که انسانها بهترین اعمال  انسانی را که ناشی از روح الهی آنهاست در زندگی انجام دهند اعمالی چون سخاوت، بخشش، مهربانی ، فداکاری.....و ارتباط عشق و تجلی صفات الهی در انسان و عبودیت و بندگی خدا نیز این است که خدا دوست دارد( عشق)  که انسانها با اتصال و بندگی و یا همان عبادت با او درست همان خواسته های الهی را در این زندگی اجرا کنند درست همانند غلام و خدمتکاری که فقط آنچه ارباب او دوست دارد و به او فرمان می دهد انجام می دهد و البته بین این ارباب و بنده یک نوع رابطه ی عشق و دوستی وجود دارد و بنده چون ارباب خودرا دوست دارد سعی می کند تمام اوامرش را به نحو احسن انجام دهد . پس در واقع این چند هدف افرینش در نهایت نوعی وحدت دارند و تناقضی با یکدیگر ندارند. در واقع خداوند وجودی است مطلق که خیر محض است و دوست دارد در تمام آفرینش خویش و موجوداتش از گل و گیاه تا  تمام کائنات و انسان  خودرا متجلی و آشکار کند و البته انسان مهمتریت تجلیگاه صفات و اسمای حسنی الهی است . همانطور که خداوند دوست دارد درقالب کلام و کتاب آسمانی بر قلب پیامبران و رسولان خودرا متجلی کند دوست دارد در کشف و اختراع دانشمندان و مکتشفان نیز خودرا متجلی کند  و نیز دوست دارد در زیبایی یک گل و یک قطعه ی زیبای موسیقی و یک تابلوی زیبای خوشنویسی و یا نقاشی نیز در ذهن و دست هنرمند خودرا متجلی کند و یا گاهی خودرا در قالب یک کاخ زیبا و یا اتومبیل مدل بالا در ذهن و دست یک معمار و مهندس خودرا اشکار سازد. پس جهان آفرینش درواقع بخاطر عشق فراگیر الهی تجلی گاه صفات و اسمای الهی می باشد. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد   .  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.... روی برگی بنویس عشق . بنویس با چشم خیس عشق ....خط تیره بنویس عشق ...عشق آواز پرنده است . ساکنه یا که رونده است . ساز قلبه  سوز سینه  است.... همیشه بی قرار عشقه .طراوت بهار عشقه . اساس روزگار عشقه ....عشقه....عشقه

در مناقشه و درگیری اخیر فلسطینیان و اسرائیل این روزها شاهد صحنه های فجیع و جنایتکارانه از دو طرف درگیر می باشیم . در این درگیری های بیهوده و بی معنی قربانی اصلی مردم غیر نظامی بی دفاع چون زنان و کودکان سالخوردگان می باشند  برخی از دول مزدور دجال در منطقه نیز بجای میانجی برای توقف این درگیری های جنایتکارانه بیهوده بر طبل جنگ می کوبند و بین طرفین درگیرمرتبا نفرت پراکنی می کنند از طرفی حاکمیت مزرور دجال در امریکا حمایت های تبلیغاتی از اسرائیل می کند و گاه ناوگان خود رادر دریای مدیترانه به نشانه ی حمایت از این رژیم جنایتکار به تحرک وامی دارد و از سویی دیگر برخی حاکمیتهای دیگر مزدور در خاورمیانه چون حاکمیت ایران به حمایت  از اقدامات جنایتکارانه ی برخی افراط گرایان حماس می پردازد . در حالی که می دانیم این جنایتها و آدم کشی ها هیچ ربطی نه به دین  و نه به دفاع از وطن و آرمانهای  دیگر انسانی دارد و افراطیون دو طرف درگیر صرفا مزدورانی  آدم کش و جنایتکار از طرف دجال جهانی برای نابودی بشریت می باشند . در اینجا باید گفت که یکی از اصول اساسی دین اسلام  ایجاد صلح و دوستی بین تمام  انسانها می باشد و اگر نیز به ناچار گاهی اسلام دفاع نظامی را تجویز کرده صرفا برای دفاع از مومنین و و دفع شر دشمنان می باشد و تازه در اینگونه موارد نیز بسیار به رعایت تقوا و عدم زیاده روی در درگیری نظامی دعوت کرده و متجاوزان از این حدود الهی را از دو طرف سخت مورد نکوهش قرار داده. ولی با این حال در این درگیری اخیر می بینیم که عده ای مسلمان نما و یا یهودی نمای مزدور جنایتکار به هیج کدام از اصول احکام ادیان ابراهیمی پایبند نیستند و به راحتی انواع جنایات را نسبت به غیر نظامیان مرتکب می شوند و این علامت و نشانه ی اشکاری است از توطئه و دخالت دجال جهانی در این نوع درگیری های منطقه ای  . اگر دخالتهای پنهان و اشکار دجال جهانی در مناقشه ی بین اسرائیل و فلسطین به واسطه ی رژیمهای مزدور منطقه و ابر قدرتها نبود خیلی وقت بود که این مناقشات را خود روشنفکران ونخبگان اسرائیل و فلسطین حل کرده بودند. حال باید این دو سوال را پرسید که چه دولتهایی این سلاحهای پیشرفته را تولید می کنند و چه دولتهای مزدوری این سلاحهای پیشرفته را در اختیار زنگی مست یعنی این دو طرف درگیر قرار می دهند همه ی ما می دانیم که این دولتها و حاکمیتها همان حاکمیتهای مزدور دجال در سراسر جهان می باشند .