ریشه ی ایمان و بی ایمانی چیست ؟ چرابرخی روشنفکرها ایمان نمی آورند و برخی دیگر بسیار باایمانند؟
یکی از پرسش هایی که گاهی در ذهن ما نقش می بندد این است که ریشه ی ایمان و بی ایمانی چیست ؟ چرا برخی مردم زود به یک حقیقت ایمان و باور پیدا می کنند وبرخی هرچقدر نیز دلایل محکم برای آنها بیان شود انکار می کنند و اهل باور نیستند . در پاسخ باید گفت که باور و ایمان یک امر کاملا قلبی و درونی و به اذن و اجازه ی خداوند و مربوط به ملکوت عالم است و ربط زیادی به سواد دانشگاهی و فهم و دانش بالا و ظاهر فرهیخته و با کلاس و طبقه ی اجتماعی ندارد.. در واقع باید گفت برای کسب علوم دیگر چون فیزیک و شیمی و ریاضی و.. ابزار تحقیق و تجربه و تفکر لازم است ولی برای کسب معارف الهی و پیشرفت معنوی که منجر به نفوذ ایمان در قلب انسان می شود دو بال لازم است یکی بال تفکر و تحقیق و مجاهده ی علمی برای شناخت معارف الهی و بال دیگر تزکیه و تقوا و پرهیزگاری و اخلاق مداری انسان است و تا این شرط دوم رعایت نشود یک انسان حتی اگر پروفسور رشته ی ادیان نیز باشد بویی از ایمان را نیز در دل خویش حس نخواهد کرد چون ایمان شخص فقط در دست ذات باریتعالی است و تا شخصی اهل پاکی دل و تسویه ی درون نباید و یک سری حدود اخلاقی و الهی را رعایت نکند خدا توفیق ایمان را به وی نخواهد داد حتی اگر بسیار نیز روشنفکر و باسواد و با معلومات و اهل تحقیق و مطالعه باشد به زبان ساده تر شرط ایمان آوردن تقوا و پرهیزگاری است و اگر در کسی تقوا نباشد خداوند اجازه نمی دهد به حریم ایمان وارد شود . این است که مشاهده می کنیم در طول تاریخ و زمان حال ممکن است یک چوپان و یا فرد عامی بر اثر تقوا و پرهیزگاری به وادی ایمان وارد شده و به مراتب والا رسیده و معارفی نیز به دست آورده چنانکه برخی پیامبران الهی شعله چوپانی داشتند ولی شخصی نیز بالاترین مدارک دانشگاهی را حتی در رشته ی ادیان کسب کرده ولی کوچکترین ایمانی هم به خدا و پیامبران ندارد. برای همین خداوند در قران کریم می فرماید : دانشمندان و صاحبان علم که قائم به قسط یا به زبان امروز دانشمندان منصف و اخلاق مدار و خویشتن دار و پرهیزگار به خدا ایمان می آورند نه هر دانشمند بی اخلاق و بی تقوایی . حتی برخی اخوندها را در عصر حاضر مشاهده می کنیم که به درجه ی اجتهاد رسیده اند و مرجع تقلید هم هستند ولی خداوند عالم است که هیج ایمان واقعی در دل آنها وجود ندارد و دلیل آن نیز آن است که راحت هر جنایتی را بر علیه خلق خدا مرتکب می شوند و چنان بیت المال واموال عمومی را غارت می کنند که مشخص است ایمان و باوری به قیامت و عقوبت اعمال خویش ندارند و آیا این اعمال نشانه ای جز بی ایمانی این افراد می تواند باشد ؟ به قول حافظ : گوییا باور نمی دارند روز داوری کین هم قلب و دغل در کار داور می کنند .