نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

  در این مورد مسلم است نظر امام منفی می باشد چون نگه داشتن سپرده در اینگونه بانک‌ها باعث تقویت مالی آنها برای رباخواری بیشتر می شود که نوعی مشارکت در گناه  محسوب می شود. و دلیل دیگر اینکه مالکیت  برخی ازین بانک‌ها و موسسات مستقیما مربوط به برخی نیروهای نظامی سرکوبگر طاغوت می باشند و وجود  سپرده های بانکی مردم در  این بانک‌ها باعث تقویت مالی این نیروهای سرکوبگر می شود  در  حقیقت سپرده گذاری مردم در اینگونه بانک‌ها مانند سپه و..باعث تقویت دشمنان خود  مردم مومن می شود و این کار مسلما کار  چندان عاقلانه ای نمی تواند باشد. و از نظر امام حرام و غیر  شرعی می باشد چون کمک و تقویت ظالم از نظر اسلام و   حتی وجدان انسانی   کاری زشت و نوعی ظلم به عموم محسوب می شود. اینجاست که تشخیص کار حرام به  باریکی مو شباهت پیدا می کند.       سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی از مسائل مهم در آیین اسلام که باعث حیات طیبه و روشنایی  و فروغ ایمان در دل می شود کسب درآمد حلال می باشد. که بسیار بسیار اهمیت دارد. در روایات اهل بیت آمده که عبادت هفتاد جزو دارد  و بهترین آن کسب حلال می باشد و لی باید  دانست در روزگار معاصر  کسب در آمد حلال  کار چندان آسانی نیست چون بیشتر مردم با سیاست‌های مالی که دجال و حاکمیت طاغوت انجام می دهند به   ربا خواری آلوده شده اند ریاکاری گناه بزرگی در اسلام محسوب می شود  به طوری که در قرآن می فرماید: هر کس ربا خواری کتد مانند آن است که با خدا و رسولش به جنگ پرداخته و یا کسی که رباخواری کند مانند کسی است  که شیطان اورا لمس کرده و از خواب برخاسته.ولی با این حال می بینیم که برخی مردم بدون توجه به این نهی قرآن  به راحتی در زمان ما پول نزولی به مردم می دهند و مردم فقیر نیز به ناچار به رباخواران سود پس می دهند و ابن  یعنی ربای آشکار.  در  این حال حاکمیت دجال و طاغوت برخلاف اسلام به رباخواری در پوشش وام بانکی و به اصطلاح عناوینی چون کارمزد   هدیه و سود  مشارکت و دهها   کوفت و زهر مار   و اصطلاح فریبنده به رباخواری از طریق وام بانکی جنبه ی رسمی و قانونی داده و آن را به قولی در جامعه نهادینه کرده   . کار بجایی رسیده که مو سسات مالی خصوصی با وقاحت تمام در  رسانه های جمعی دقیقا لفظ سود را برای سپرده گذاری در  صندوق فریاد می زنند همه ی این اصطلاحات فریبنده نمی تواند این رباخواری های آشکار را توجیه کند . از طرفی مردم نیز ناچارند بخاطر ضعف مالی از وام‌های ربوی طاغوت وام بگیرم و آلوده به ربا شوند. در این حال راه حلهایی نیز وجود دارد که مردم گرفتار رباخواری بانک های طاغوت نشوند . مثلا برای این کار وام‌های محله ای فکر بسیار خوبی است که افراد یک محله با قرار دادن سپرده های یکدیگر بر روی هم  به نوبت و یا با قرعه به یکدیگر  وام بدون بهره یا سود بدهند . چون مسلم است که در  این وضعیت بد  اقتصادی مردم نمی توانند بدون وام  زندگی خویش را به پیش ببرند . اصولا وجود بانک‌ها در عصر حاضر برای مسائلی چون امنیت اموال و دارایی های مردم و مبادلات مالی و دادن وام و تسهیلات  بسیار نیز لازم است ولی به شرط اینکه  این وام‌ها یا  تسهیلات کاملا بدون سود باشند و به ربا آلوده نشوند و دولت نیز به کارمندان بانک‌ها مثل سایر کارمندان  اداری حقوق مشخص برای این خدمات بدهد. تا کارمندان بانکها از منابع رباخواری حقوق خود را دریافت نکنند. شاید  یکی از فلسفه های  تحریم ربا از نظر اسلام زیانهایی است که این عمل برای اقتصاد جامعه دارد تصور کنید سرمایه داران یک جامعه به جای اینکه سرمایه ی خود را در راه احداث کارگاه تولیدی و شرکت و کارخانه برای تولید کالا به کار ببرند که این تولید کالا اقتصاد جامعه را شکوفا می کند ' اشتغال ایجاد می کند و با تولید کالا ی فراوان تورم را از بین می برد برای راحتی کار خود آن سرمایه های کلان  رادر بانک‌ها قرار دهند و هر ماه مثلا ۳۰ درصد  سود بگیرند و به عیش و نوش بپردازند در این حال اقتصاد جامعه  دچار اختلال شدید می شود  و بر اثر عدم ایجاد بنگاه‌هاو شرکت های تولیدی،  تولید کالا ها کم می شود و بالطبع کاهش عرضه و تولید کالا و افزایش تقاضا باعث تورم سرسام آور و فقر بیشتر می شود و اشتغال نیز به کلی از بین می رود و همین بیکاری ها باعث مفاسد بیشتر در جامعه خواهد شد.

 قبلا بیان کردیم که یکی از دلایل محکمی که ثابت می کند که مهدی موعود عج در زمان ما به دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش این مورد است که مشخصاتی که اهل بیت برای او بیان کرده اند مشخصات و ویژگی های یک شخص امروزی و درگیر با مسائل اجتماعی و یا مشکلات مالی  است نه یک شخص ۱۲۰۰ ساله ی موهوم. مثلا یکی از القابی که اهل بیت به او داده اند غریم است که به آن اشاره شد . و خود این لقب یعنی خسارت دیده ی مالی نشان از این دارد که وی شخصی امروزی مانند دیگر مردم است که ممکن است دچار حوادثی مانند خسارت و زیان مالی نیز شود . سید حسنی در مورد  این لقب توضیح می دهد چون  مهدی موعود به صورت یک شخص گمنام نسبت به ظلم و جور طاغوت مرتبا اعتراض می کند و از حاکمیت طاغوت انتقاد می کند سیستم جاسوسی حاکمیت طاغوت که زیر نظر مستقیم دجال جهانی عمل می کند او را به عنوان یک مخالف سیاسی گمنام و عادی شناسایی می کند و افراد شیادی را اجیر و آموزش می دهد که با وی مناسبات مالی و اقتصادی ایجاد کنند  و در این معاملات به وی خیانت کنند و اموال اورا غارت کنند . و متواری شوند تا اورا از نظر مالی و اقتصادی تحت فشار قرار دهند ( طاغوت با اکثر مخالفان عقیدتی و سیاسی این روش را بکار می برد) مهدی عج که متوجه نقشه ی آنها می شود خود مستقیما به تعقیب این دو شیاد و مزدور می پردازد  و مکان آنها را شناسایی می کند    و از پلیس دستگاه طاغوت می خواهد آنها را دستگیر کنند . آنها  ابتدا قبول نمی کنند ولی چون تعداد زیادی از مردم از این دو شیاد بخاطر غارت اموالشان معترض هستند به ناچار آنها را دستگیر می کنند ولی در جلسه ی دادگاه  وقتی امام با عنوان یک جوان عادی  دعوی خودرا مطرح می کند و دلایل و مستندات کافی نیز  به قاضی دادگاه مبنی بر مجرم بودن این دو شیاد ارائه می کند   به دستور مستقیم حراست دادگستری و حفاظت اطلاعات  ابتدا وکیل امام را مجبور می کنند که در دفاع از پرونده ی امام خیانت کند و به نفع مجرمان در دادگاه صحبت کند و حتی از مجرمان به زیان امام رشوه بگیرد بعد قاضی دادگاه را مامور می کنند بیهوده یک پرونده را که می شد با توجه به دلایل کافی چند ماهه برای آن رای نهایی صادر کند چندین سال با بهانه های واهی به عقب بیندازد و بعد هم به گونه ای رای صادر کند که در نهایت حکم ناعادلانه  و به زیان  امام صادر شود و هر چند نیز امام به این رای اعتراض می کند قاضی خودفروخته به نفع او رای نمی دهد و درنتیجه  امام دچار زیان مالی هنگفتی در این مورد می شود و به معنی واقعی غریم یا خسارت دیده ی مالی واقعی  می شود و با وجود تلاش فراوان در این چند سال  به حق خویش نمی رسد .ازین جهت با اینکه وی قبل از این اتفاق؛ فردی متمکن و ثروتمند از نظر مالی بود تبدیل به یک ورشکسته ی مالی می شود و فشار اقتصادی فراوانی به وی و خانواده اش در دوران تورم و وضعیت بد اقتصادی وارد می شود همچنانکه که مشرکان مکه در شعب ابیطالب نیز در مکه پیامبر و بنی هاشم را محاصره ی اقتصادی کردند و فشار مالی فراوانی به آنها وارد کردند.. این است داستان غم انگیز غریم اهل بیت ع   .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

 این پرسشی است که ذهن بسیاری از مؤمنان را ممکن است در مقطعی در گیر خود ساخته در  علت این امر امام می فرماید : چون حضرات اهل بیت از جمله امام علی ع و حضرت زهرا س  از طریق پیامبر اسلام شنیده بودند که در آینده مردم در مقام آنها مانند حضرت عیسی ع غلو  می کنند و صفات خدایی به آنها نسبت می دهند و بجای مسجد قبور آنها را محل عبادات و طلب حاجات خود به جای خدا قرار می دهند . در حدیثی وارد شده که پیامبر ص خطاب به امام علی فرمود: ای علی اگر بیم نداشتم که مردم در مورد مقام تو نیز مانند عیسی بن مریم غلو کنند و صفات خدایی نسبت دهند فضایل  تورا برای مردم می گفتم.  ازین  جهت آنها  نمی خواستند قبور آنها وسیله ای برای ترویج شرک و انسان پرستی و پرستش غیر خدا شود وازین جهت این دو بزرگوار اصرار داشتند که قبر آنها مخفی بماند و مقبره ی حضرت زهرا که هنوز مخفی است و مقبره ی امام علی ع نیز تا بیش از صد سال کاملا مخفی بود تا بالاخره افراطیون   و منحرفان مقبره ای برای او مشخص کردند که بعید است که این مقبره در نجف نیز واقعا متعلق به امام علی ع باشد چون مسلما فرزندان و نوادگان امام علی ع توصیه ی وی را برای مخفی نگه داشتن قبر او حتما رعایت کرده اند  و  مکان واقعی آن را نیز به کسی نگفته اند.

 یکی از پرسش ها و چالش‌های مهم در  عصر ما و در جامعه ی کنونی حرمت صدای آواز زن می باشد . اخوندها که مثل هر چیز دیگر یکسره صدای آواز زن را مصداق کامل فسق و فعل حرام می دانند و آن را مثل حرامهای من درآور دی دیگر آن را نیز حرام کرده اند . ولی آیا حرام بودن صدای آواز زن منشا قرآنی دارد ؟ اگر آیات قرآن تماما مورد موشکافی و تحقیق دقیق قرار گیرد مشخص می شود این حرام کردن اخوندها نیز منشا قرآنی و اسلامی ندارد . چون مرجع حلال بودن و حرام بودن یک امر در مرحله ی اول کلام خداست و گفتیم خداوند تراشیدن حلال و حرام را توسط بشر بسیار نهی کرده . پس این حرام بودن صدای زن در قرآن اصلا ذکر نشده و اما باید گفت : این حرام بودن صدای آواز زن حتی عقلانی نیز نیست به دلیل اینکه اگر چنین امری حرام بود خداوند این استعداد و حالت را اصلا در صدا و حنجره ی برخی زنان قرار نمی داد و نمی آفرید همچنانکه خداوند حنجره ی بلبل و قناری را نیز برای این آفریده که این پرندگان آواز زیبا سردهند و مردم از شنیدن آن لذت ببرند. پس قطعا صدای زیبای آواز برخی زنان خواننده و هنرمند نیز برای عرضه به  عموم مردم اعم از زن و مرد می باشد و نه تنها اشکالی ندارد بلکه بسیار نیز برای تازگی روح بشر لازم و یک غذای معنوی و روحی محسوب می شود و چون با فطرت بشر سازگار است حتی برخی دینداران روشنفکر نیز یواشکی این آواز ها و آثار هنری رو پنهانی گوش می کنند و دچار جذبه ی عرفانی از این آثار هنری می شوند . مورد بعد این که اخوندها ادعا دارند که صدای آواز زن برای مردان تحریک انگیز است و مردان را به گناه و معصیت می اندازد . این دیگر ابلهانه ترین نظر  و دلیلی است که می شود در مورد حرام بودن صدای آواز زن بیان کرد چون اگر صدای آواز زن باعث تحریک مردان و گناه می شود خب پس عکس آن  نیز صادق است و صدای آواز مردان نیز باید باعث تحریک زنان شود و آنها را به حرام بیندازد جون مسلما زنان که احساسی تر و تحریک پذیر از مردان می باشند پس اگر این ادعا درست باشد باید که صدای آواز مردان نیز حرام اعلام شود . می بینیم که این فتوای من در آوردی و حرام تراشیده ی اخوندها با عقل سلیم هم اصلا سازگار نیست  و این فتوای آنها نیز مسلما بدعتی زشت در دین مبین اسلام می باشد که باعث ظلم بسیاری به هنرمندان آوازه خوان زن در چند دهه ی اخیر شده و نه تنها در  روند پیشرفت هنر موسیقی و آواز اختلال ایجاد کرده بلکه مردم را نیز از هنر نمایی و آواز آنها که یک غدای روحی و معنوی است  محروم  ساخته. و باید جلو این بدعت زشت  هرچه زودتر گرفته شود . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

 یکی از مواردی که در قرآن کریم در آن یاد شده موجودی تحت عنوان دابه الارض است . در قرآن کریم در این مورد می فرماید: وقتی که زمان وعده ی الهی ( ظهور منجی) فرا رسید دابه  یا جنبنده ای از زمین برانگیخته می کنیم که ( او می گوید) همانا مردم به نشانه های ما یقین نمی کنند.  مفسران در طول تاریخ تفسیرهای مختلفی از دابه الارض بیان کرده اند ولی هیچ کدام حق مطلب را ادا نکرده اند و خودشان نیز به درستی تفاسیر خود یقین نداشتند.  اما بواقع دابه الارض چیست و یا کیست ؟ در این مورد  نظر امام این است که اولا دابه به معنی هر چیز و موجود زنده ای است که بر روی زمین حرکت و جنبشی دارد و مثلا شامل یک کرم خاکی تا یک انسان و یا حیوان هم می شود و اما در این آیه می فرماید : که این جنبنده دارای عقل و شعور و تکلم است و می گوید : مردم به نشانه های خدا ایمان نمی آورند پس این جنبنده قطعا حیوان یا حشره نیست و انسان است . و اما این انسان کیست ؟ در این مورد نظر امام این است که این انسان زنی یا دختری مومنه است که در آخر زمان یکی از اولین کسانی است  که خداوند توفیق شناخت و آشنایی   امام زمان را از طریق سید حسنی به او  می دهد و او از طریق امکانات موجود این عصر یعنی فضای مجازی  پیام‌های امام را از طریق سید حسنی بین مردم منتشر می کند و اصرار نیز دارد که سخنانش عین حقیقت است و نشانه هایی نیز برای شناخت امام زمان یا مهدی موعود حقیقی بیان می کند ولی در اوایل کار بسیاری از مردم و مخاطبان  سخنانش را باور نمی کنند   و به درستی سخنانش یقین نمی کنند و علت نیز آن است که فضای مجازی پر شده از مدعیان  کذاب و دروغگو که ماموریت دارند از طریق سیستم شیطانی دجال مهدویت را لوس کنند . و مردم نیز خیال می کنند که این نیز از مدعیان کذاب می  باشد . در این حال آن زن یا دختر مومنه از روی حسرت به امام و سید حسنی پیام می فرستد که " همانا مردم به نشانه های خدا( ولی خدا) یقین پیدا نمی کنند ." البته برخی نیز ایمان می آورند ولی به مرتبه ی یقین که یک درجه بالاتر از آیمان است در مورد شناخت حضرت نرسیده اند . و این تفسیر امام کاملا منطقی و مطابق با واقعیت است . و تای آخر دابه در عربی نیز علاوه بر مفرد بودن جنبنده  در اینجا شاید نشانه ی مونث بودن او نیز می باشد اتفاقا امام علی ع نیز در یکی از پیش گویی های خود در مورد حوادث  آینده وقتی از او در مورد دابه الارض پرسیدند همین را بیان کرد که او زنی مومنه است که مانند دیگر مردم غذا می خورد و در بازارها  قدم می زند( موجود عجیب و غریبی  نیست)   مثل ادعای برخی ها که از نادانی در مورد تفسیر دابه الارض بیان کرده اند.که او یک موجود عجیب و غریب با شکلی خاص است که از زیر زمین بیرون می آید.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در طول تاریخ تفسیرهای مختلف و متعددی از قرآن کریم شده ولی از نظر امام خود قرآن کریم در مرحله ی اول بهترین مفسر خویش می باشد . بدین ترتیب که خداوند در قرآن کریم می فرماید که: ما قرآن را برای تدکر و یادآوری به مردم آسان گردانیدیم و نازل کردیم دلیل این سخن  آن است که حقیقت قرآن کریم که کلامی ملکوتی از ذات باریتعالی است حقیقی بسیار بسیار عمیق و پیچیده است که مقصود الهی در آن وجود دارد و بشر با علم محدود خود نمی تواند  به مقصود دریای علم الهی پی ببرد و این امری مسلم است و خداوند نیز با آگاهی از این امر این حقیقت بسیار عمیق و پیچیده را از عالم خداوندی نزول داده و و از عوالم متعدد روحانی عبور داده و در هر عالمی آن را کم کم آسان‌تر و اسانتر کرده تا به عالم دنیا رسانده و در اختیار بشر قرار داده بنابراین چنان آن را آسان‌تر کرده که برای بشر قابل فهم باشد.  با اینحال اگر در آیاتی نیز ابهام معنایی برای بشر باشد خداوند بلافاصله با آیات دیگر آن را شرح داده و روشن کرده ازین جهت به پیامبر می فرماید : ما قرآن را بر تو نازل می کنیم و سپس بیان و توصیح دادن آن نیز  بر عهده ی خود ماست . و این حالت قرآن همان حالت خود تفسیری قرآن است و امام علی نیز به این خصوصیت قرآن اشاره می کند و می فرماید: برخی آیات قرآن برخی دیگر را تفسیر می کنند . مثلا در آیه ای از سوره حمد خداوند می فرماید : اهدانا الصراط المستقیم  و اگر در ذهن خواننده ابهام باشد که صراط مستقیم یا راه راست چیست؟ در آیات دیگر در سوره های متعدد دیگر این صراط مستقیم را توضیح می دهد و این ویژگی واقعا مایه ی شگفتی است و اعجاز قرآن را نشان می دهد که هیچ آیه ی مبهمی را بدون توضیح در آیات دیگر باقی نگذاشته که در این کتاب  تلاش شده آیاتی از قرآن که آیات دیگر را تفسیر و شرح  می دهند بیان گردند. البته برخی آیات قرآن هم حالت متشابه و نمادین را دارند که معنی آیات متشابه را به صراحت قرآن جر راسخون در علم که همان اهل بیت نمونه ی کامل آنها هستند نمی دانند و اهل بیت نیز این متشابهات را برای مردم بازگو می کنند مانند برخی  آیات قرآن که خداوند واژه ی ستاره را بکار می برد ممکن است در برخی آیات ستاره معنی حقیقی نداشته باشد و مفهوم متشابه   و نمادین داشته باشد  و مقصود از ستاره  فقط در آن آیه ی خاص مقصود امام هدایتگر باشد که مردم را هدایت می کند  . مانند این آیه: و بالنجم هم یهتدون : یعنی مؤمنان با ستاره( امام هدایتگر) هدایت می شوند. به هر حال تفسیر متشابهات قرآن کار هر کسی نیست و بیشتر اهل بیت پیامبر به این کار داناتر می باشند. این کتاب خودتفسیری به این هدف منتشر می شود چون در طول تاریخ و زمان ما نیز  شیادان دینی با بهانه ی تفسیر قرآن، کلام خدا را برای هوی و هوس و  منافع شخصی خود تحریف معنایی کرده اند و باعث انحرافات گسترده در  دین مبین اسلام گردیده اند    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

در خطبه ی ۱۳۸ نهج البلاغه امام علی ع می فرماید: مهدی رای و نظر مردم را به قرآن بر می گرداند در زمانی که آنها قرآن را  به رای و اندیشه ی خود مبدل کرده اند.

 

دانلود کتاب

چرا صدقه دادن از نظر روایات اسلامی به خصوص سخنان اهل بیت عمر انسان را زیاد می کند . در این مورد باید گفت : دلیل این امر نیز فلسفه ی عمیقی دارد . در توضیح باید گفت که این امر به داستان آفرینش و فلسفه ی خلقت انسان‌ها بر می گردد  . در قرآن کریم   علاوه بر اینکه می فرماید من جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند در آیه ای دیگر هدف دیگر خلقت را اینگونه می فرماید: انسان‌ها را برای این خلق کردیم تا بدانیم اعمال کدام یک بهتر است . پس در این آیه نیز هدف از خلقت را آزمایش انسان‌ها می داند که کدام یک اعمال خیر و بهتری انجام می دهند پس انجام اعمال خیر نیز از اهداف خلقت انسان و زندگی او بر روی این کره ی خاکی است . حال اگر کسی در این دنیا در طول حیات خویش مرتبا اعمال خیر انجام دهد در جهت هدف خلقت و آفرینش دارد تلاش می کند و گام بر می دارد و برای همین خدا نیز عمر وی را بیشتر می کند و اورا از خطر های جانی نجات می دهد تا او بیشتر زنده بماند و اعمال خیر بیشتری انجام دهد و به درجات و پاداش بیشتری دست بیابد و یکی ازین اعمال خیر صدقه و انفاق در راه خداست و ازین جهت معروف است در روایات اسلامی که صدقه بلاها رفع و عمر انسان را طولانی می کند در این مورد در قرآن کریم می فرماید:  در راه خدا انفاق ( صدقه) کنید و با دستهای خود، خویش را به هلاکت نیندازید.  ولی اگر کسی خلاف و عکس این رویه انجام داد عواقب آن نیز نزول بلاهای جانی بر وی و کوتاه شدن زندگانی وی در این دنیاست چون خدا مشاهده می کند که وی در جهت خلاف اهداف خلقت زندگی و حرکت می کند و رحمانیت خدا ایجاب می کند اورا بیش ازین زنده نگذارد تا بار گناهان و سقوط وی بیشتر نشود وازین جهت برخی گناهان مانند قطع صله رحم و ...عمر انسان را کوتاه‌تر می کنند . و فلسفه ی صله ی ارحام نیز که باعث طولانی شدن عمر انسان می شود این است که خداوند زندگی جمعی و ارتباط با نزدیکان و خویشاوندان  البته اگر صالح و با خدا باشند و فاسد نباشند را دوست دارد و زندگی در انزوا و گوشه گیری و رهبانیت را اصلا دوست ندارد و وقتی کسی  با خویشاوندان و نزدیکان رفت و آمد دارد علامت این است که وی طالب زندگی جمعی و خوبی کردن به اطرافیان است و بهتر است چنین کسی عمر بیشتری داشته باشد  چون طالب زندگی با اطرافیان است و از دوری آنها دلگیر می شود پس خداوند نیز که ارحم الراحمین است دوست ندارد با مرگ چنین کسی  باعث جدایی او از خانواده و نزدیکان و خویشاوندش شود که اورا به شدت دوست دارند بنابراین  عمر اورا طولانی تر می کند . در حقیقت هر عمل ما در زندگی دنیایی پیام و نشانه ای  به ملکوت می فرستد  و خداوند نیز بر اساس این نشانه ها و اعمال در مورد ادامه ی زندگانی و مرگ ما حکم می کند. در قرآن کریم در مورد  رفتار خوب و صله رحم هشدار می دهد که: ای کسانی که ایمان آوردید در مورد رفتار با اولی الارحام  یعنی نزدیکان از خداوند بترسید چون او مراقب اعمال شماست .

تولی و تبری همانطور که می دانیم از فروع دین می باشد . تولی در لغت به معنی دوستی و تبری در لغت به معنی بیزاری از کسی می باشد. واما فلسفه ی این دوستی و بیزاری در اسلام چه چیزی می تواند باشد؟ گفتیم که هر کدام از احکام قرآنی و اسلامی حکمت و فلسفه ای دارد. تولی و تبری به یک اصل روان شناسی  و اصول علم اخلاق بر می گردد که بیان می کند  .  همنشین خوب و یا بد بر انسان خواه ناخواه تاثیر سو و بد دارد.  به این معنی که انسان اگر در کنار یک انسان فاسد از نطر اخلاقی و عقیدتی قرار بگیرد و مدتی همصحبت و همنشین وی شود خواه ناخواه اخلاق فاسد آن شخص و عادات و رذیلتهای درونی شخص فاسد در  وی اثر خواهد کرد و اورا نیز فاسد می کند حتی اگر آن شخص با اراده نخواهد عقاید و عادت همنشین فاسد خود را قبول کند به ناچار آن عادات و رذیلتهای بد درونی آن شخص در وی اثر بد می گذارد حتی اگر یک کلام نیز با آن شخص فاسد سخن نگوید و مرتبا  گفتارش را انکار کند و فقط در کنارش بنشیند. علمای علم اخلاق و پیشوایان دینی مثالی خوب در این مورد آورده اند تا قضیه به ذهن نزدیکتر شود و فرموده اند: مثل همنشین بد و فاسد مانند مردار است که اگر کسی در کنار آن قرار بگیرد اگر نیز دست به مردار نزند بوی بد مردار در او نیز اثر می کند و وقتی از مردار جدا شود بدنش بوی بد می گیرد و مثل همنشین و دوست خوب مانند عطار است که اگر در کنار او قرار بگیری اگر نیز دست به عطرهای وی نزنی و ازو عطر هم نخری و به بدنت نزنی باز همان همنشینی با وی باعث می شود که بوی بدن تو هم خوش و عطرآگین شود . ازین جهت در دین اسلام هم مسئله تولی و تبری یعنی دوستی و همنشینی با دوستان خدا و دوری و بیزاری و عدم هم نشینی و هم صحبتی با آنها توصیه ی فراوان شده حتی اگر این دشمن خدا از نزدیکان تو باشد . چنانکه حضرت ابراهیم از آزر و هم نشینی با او کناره گرفت گرچه آزر نیز ابراهیم را از خود راند ولی حضرت ابراهیم هم خود دوست داشت از وی جدا شود چون تمایلی به مصاحبت با یک مشرک و کافر که عقایدش فاسد بود را نداشت هرچند از نزدیکان او باشد . در قرآن کریم برخی موارد وقتی بیان میکند از رجس یعنی پلیدی هجرت و دوری کن برخی  موارد مقصود همنشین فاسد و بد می باشد. به قول مولانا : تا می توانی می گریز از یار بد     یار بد بدتر بود از مار بد        مار بد تنها تورا بر جان زند       یار بد بر دین و بر ایمان زند       و یا سعدی در اواخر آن شعر معروف خویش در مورد تاثیر همنشین خوب می فرماید:  کمال همنشین در من اثر کرد         وگرنه من همان خاکم که هستم . در قرآن کریم می فرماید: برخی از جهنمی ها ازشدت  پشیمانی می گویند: ای کاش فلانی را دوست خود در دنیا نمی گرفتم چون او باعث گمراهی من شد. با کمال تاسف اکنون نیز با گسترش ارتباطات به خصوص با رسانه های جمعی و مجازی بسیاری از مؤمنان و  نوجوانان خام و کم تجربه که مسلمان زاده نیز می باشند از طریق دوستان و همنشینان بد گمراه و فاسد و بی دین می شوند و ما باید در این مورد مواظب ارتباطات و دوستی های خود و فرزندانمان باشیم تا به عواقب شوم دنیوی و اخروی گرفتار نشویم.    

از بدان دور  شو که صحبت بد      گرچه پاکی تورا پلید کن     آفتابی به این بزرگی را          تکه ای ابر ناپدید کند. 

 

پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد       گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

در ادامه ی روشنگری های دینی امام بواسطه ی سید حسنی فلسفه ی روزه داری در اسلام از نظر امام بیان می شود . هر کدام از احکام و دستورات قرآنی و اسلامی فلسفه یا حکمت خاصی دارد   و با عقل انسانی سلزگار است . ولی ممکن است عقل انسانهای عادی نتواند فلسفه ی آنها را به درستی دریابد و آنها را از روی جهل انکار کند.  روزه و روزه داری نیز  یکی از این احکام دینی است در فلسفه ی روزه باید به دو بعد جسمانی و روحانی انسان توجه کرد چون از نظر شرع و حتی برخی فلاسفه انسان موجودی دارای بعد جسم و روح است ‌ بعد جسمانی که مربوط به عالم ماده و دارای ترکیبات زمینی است و بعد روحانی او جنبه ی آسمانی و مربوط به خدا و عالم خداوندی و مجردات است . جالب است که این دو بعد حالتی مخصوص و معکوس در برابر هم دارند یعنی اگر به عللی  چون بیماری و یا کم اشتهایی و زجر و سختی و فعالیت زیاد، بعد جسمانی انسان ضعیف گردد  در مقابل بعد روحانی انسان قوی تر و   نیرومندتر از جسم می شود واگر بر اثر زیاد خوردن غذاهای مقوی و پرخوری و اشتغال زیاد به امور  مادی  و  ترک کارهای معنوی چون عبادت   و فعالیت  کم و یا ترک تفکر و علم جویی  و عدم توجه به انواع هنر '،جسم انسان تقویت شود و انرژی اضافی در آن جمع گردد روح انسان در مقابل ضعیفتر می گردد و انسان دیگر  گرایشی به عبادت  و هنر و علم  جویی و کارهای معنوی ندارد. این خواص جسم و روح آدمی است . حال حکمت و فلسفه ی روزه  این است که حالت جسم و روح انسان را مهندسی و مدیریت می کند و در یک ماه از سال که همان ماه رمضان است انسان به اختیار خویش از خوردن  و  آشامیدن و اعمال شهوانی و مادی در طول روز کم می کند تا با حالت اختیاری و هدف دار جسمش را در طی یک ماه در مقابل روح تضعیف کند و وقتی جسم انسان به این صورت  در مقابل روح موقتا ضعیف شد . روح انسان  خود بخود تقویت می شود  و انسان ناخودآگاه به اشتغال به کارهای معنوی  چون نماز و دعا و ذکر  خدا و حتی علم و حقیقت  جویی و کارهای هنری گرایش پیدا می کند و در واقع روح برای یک ماه از قید تعلقات مادی جسم رهایی می یابد و به معنویات گرایش پیدا می کند و این روح رهایی یافته از قید جسم خواهان ملاقات با خدا و گفتگو با او می گردد .و ازین جهت در روایات  پیامبر اسلام ص در این مورد می فرماید: شما در این ماه به میهمانی خدا دعوت می شوید. این  آمادگی روحی انسان در  شب های قدر  به اوج می رسد چون پس از تقریبا ۲۰ روز جسم انسان دیگر بسیار ضعیف شده و روح انسان بسیار تقویت شده و کاملا برای کارهای معنوی آمادگی دارد. بخاطر این فواید  معنوی برای انسان،  روزه در ماه رمضان بر مسلمین واجب شده و این زمان'، فرصت استثنایی برای کارهای معنوی می باشد و برای همین نیز قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده چون آمادگی روحی و معنوی پیامبر اسلام در آن  زمان و شب به اوج خود رسیده بود و ظرفیت دریافت وحی را پیدا کرده بود. و این فرصت  نیز بر اثر روزه داری برای دیگر انسان‌ها در شب قدر نیز هست که عطیه های معنوی از طرف خداوند دریافت کنند حال ممکن است این عطیه ها یک اثر هنری فاخر و یا یک حقیقت و قانون علمی و موارد دیگر باشد که بر اساس استعدادهای هر انسانی  به روح و جانش  از طرف خدا الهام می گردد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود