نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

برخی این بیان امام را که اکنون زمان مناسب قیام نیست را بد برداشت کرده اند و می گویند  پس شما قیام بر  علیه این همه ظلم را جایز نمی دانید و مردم باید به این همه ظلم  راضی باشند و سکوت کنند . در این مورد باید برای رفع ابهام توضیح داد:  این یک برداشت غلط و اشتباه از بیان امام می باشد مقصود  امام این است که اکنون زمان قیام فیزیکی و ریختن به خیابان‌ها و برخورد با نیروهای طاغوتی فرا نرسیده ولی اعتراض بیانی مردم به ظلم موجود و ایجاد  تشکلات پنهان و مستقل از طاغوت برای قیام نهایی و یاری مهدی عج  بسیار نیز لازم و ضروری است و این اعتراضات باعث روشنگری افکار عمومی می شود . پیامبر اسلام در این مورد می فرماید : کلمه ی حق  را در برابر  سلطان یا حاکمیت ستمگر گفتن بزرگترین جهاد است . علت اینکه امام قیام فیزیکی و شورش خیابانی  را فعلا مجاز نمی داند  این است که حاکمیت دجال با نقشه و توطئه های دقیق خودش این شورش های کور را در خیابانها و مجامع عمومی  یا ایجاد می کند و یا  مهندسی و مدیریت می کند تا با این وسیله مجاهدان و مبارزان واقعی از مخفیگاه خود بیرون آیند  و او آنها را با توجه به امکانات وسیع خود شناسایی و دستگیر و   تمام قیامهای واقعی را در آینده عقیم و بدون یاور کند. و به این صورت چون زمان قیام واقعی هنوز  فرا ترسیده امام می خواهد که مبارزان در نقشه ی دجال گرفتار نشوند و جان و نیروهای خود را بیهوده تلف نکنند و این توان و نیرو را برای قیام واقعی و مستقل از دجال و در زمانی   که مناسب است و قیام با حد اقل تلفات و هزینه به پیروزی می رسد نگاه دارند . این قیام هم چون زمانش بسیار نزدیک است امام فرموده اند مردم اندکی دیگر صبر کنند  و جان خویش را در تا زمان مقرر به خطر نیندازند. در قرآن کریم نیز زمان خروج و قیام را زمان خاصی می داند و می فرماید : زمانی که از آسمان صدا و ندایی داده شود ، آن زمان ، زمان خروج است  . و می دانیم در فرهنگ اسلامی و تاریخ اسلام خروج همیشه به معنی قیام است مثلا در تواریخ اسلامی امده: مختار خروج کرد یا ابومسلم خراسانی خروج کرد  یعنی  قیام کردند . در احادیث مهدویت از اهل بیت نیز  در تفسیر این آیه آمده که  مقصود از این صیحه و ندای آسمانی  ندایی است که مهدی را به همراه نام پدرش به مردم معرفی می کند . در حقیقت مهدی عج همانطور که گفتیم بصورت شخصی بسیار گمنام بین مردم زندگی می کند و کسی اورا نمی شناسد و با ندای آسمانی او به مردم بصورت آشکار معرفی می شود و آن زمان است که اکثریت مردم به او ایمان می آورند و او نیز بعد از مدتی اذن و اجازه ی قیام بر علیه حاکمیتهای طاغوتی را در سراسر دنیا صادر می کند . و ابتدا خاورمیانه و بعد سایر نقاط دنیا با قیام از دست حاکمیت های دست نشانده ی دجال رها می شوند و مردم با راهنمایی و روشنگری امام افراد صالح و شایسته از نظر علمی و تخصصی و اخلاقی را در کشور و منطقه ی خود به قدرت می رسانند و مزدوران دجال را شناسایی  و به جزای خویش می رسانند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

این یکی از روایات متواتر و مشهور در باب مهدویت است . البته قبلا بیان کردیم قائم چهار مرحله را در طی زندگی پشت سر می گذارد . غیبت ، حضور، ظهور و قیام . در زمان غیبت کسی اورا نمی شناسد و هر چند از  سوی خدا برانگیخته و انتخاب شده جز خودش کسی ازین امر خبر ندارد . در مرحله ی حضور برخی از اعضای خانواده و مومنین خاص اورا کم کم می شناسند و حضور اورا حس می کنند و با وی به نوعی مثلا فضای مجازی در ارتباط مستمر هستند و پیام‌های اورا به مردم می رسانند که در روایات از این مرحله به خورشید پشت ابر تعبیر  شده  که   مانند خورشید پشت ابر به شکلی پرتو هدایت خودرا به مؤمنان می رساند و در مرحله ی سوم یعنی ظهور اشکار او با ندای آسمانی به مردم  و قیامگرانی مثل خراسانی و یمانی و پیروان آنها معرفی می شود .و در مرحله ی آخر پس از چند ماه شناخت او توسط عده ی زیادی از مؤمنان و تصدیق او قیام را بر علیه حاکمیتهای طاغوتی دست نشانده ی دجال شروع می کند . با توجه به ظهور خراسانی و شروع روشنگری های  نهضت سید  حسنی و  وقوع برف و سرمای بی سابقه و شروع زلزله ها در امسال و احتمالا دوسال آینده احتمال ظهور و ندای آسمانی بسیار زیاد هست به خصوص آنکه در یکی دوسال آینده  ماه رمضان هم مصادف با عید نوروز می شود چون در روایات آمده که ظهور قائم همزمان با نوروز ایرانیان نیز می باشد. البته به دلایل و مصالحی نمی شود زمان آن را دقیقا مشخص کرد.

در  مقالات گذشته بیان شد که یکی از اهداف مهم دجال غارت ذخایر منابع و ذخایر خاورمیانه می باشد . این غارت در دو عرصه ی غارت منابع انسانی چون نوابغ و نخبگان علمی و  غارت منابع معدنی چون نفت و گاز و...و نیز  گنجها و میراث فرهنگی می باشد .  غارت این منابع و آثار تاریخی و میراث فرهنگی نیز بر عهده ی ماموران رده بالای پایتخت نشین  وزارت اطلاعات است که در مزدوری آنها برای بیگانگان شکی نیست .و روند کار به این صورت است که این وزارت کادر آموزش دیده و متخصصی برای کشف و شناسایی اشیای ارزشمند باستانی و گنجها و میراث فرهنگی و زیر خاکی در اختیار دارد و  هم مستقیما به کند و کاو این آثار در اقصا نقاط کشور مشغول است  و هم جاسوسانی برای شناسایی  افرادی دارد که بطور غیر قانونی به کشف و قاچاق اشیا تاریخی مشغول هستند  در اختیار دارد و بلافاصله پس از شناسایی آنها و گنجهای پیدا شده  آنها را دستگیر و اشیا تاریخی را از آنها می گیرد و بلافاصله به اربابان خارجی می فروشد ولی قاچاقچیان گنجها نیز در نهایت راهی به جز این ندارند که این اشیا را با چند واسطه به مزدوران وزارت اطلاعات بفروشند چون اصولا کسی قادر به خرید این اشیا و خارج کردن آنها از مرز به جز وزارت اطلاعات نیست چون آنها خیلی راحت و به ظاهر قانونی میراث فرهنگی را از فروردگاههای کشور  خارج می کنند و به موزه ی اربابان خارجی انتقال می دهند‌ یک نمونه ازین غارتگری با مدرک ودلیل در اینجا بیان می شود. یکی از مؤمنان به سید حسنی به اطلاع می رساند که  ما از سالیان دور و از زمان اجداد خویش در خوزستان ساکن بوده ایم خوزستان هم که می  دانیم  مهد تمدن‌های باستانی چون ایلام و بعد پایتخت زمستانی پادشاهان هخامنشی و ساسانیان در شوش در این استان  بوده و آثار  تاریخی فراوان دارد این شخص می گوید یک زمان دوستی به من گفت داماد ما با چند نفر دیگر از دوستان خود در منطقه ی ایذه گنج ارزشمندی پیدا کرده اند و تصاویری از آن را نیز به من نشان داد وقتی در  گوگل سرچ کردم متوجه شدم این اشیا که اکثرا نیز لز طلا بودند بسیار بسیار ارزشمند هستند چون مربوط به تمدن ایلام و برخی هم مربوط به دوران مادها بودند  ارزش این گنج با توجه به موارد مشابه آنها در موزه های داخلی و خارجی میلیاردها دلار ارزش دارد .  به او گفتم سعی کنید این گنج را ارزان و مفت نفروشید.  بعد از مدتی او گفت   تعدادی خریداران حرفه ای گنج از شمال کشور برای خرید آن به شهر ما آمده اند و مرا نیز  دعوت کردند در جلسه ی پنهانی آنها در نیمه شب شرکت کنم وقتی وارد جلسه شدم به محض دیدن انها از تیپ و محاسن و تسبیح  آنها و  صحبت کردن آنها فهمیدم  تماما مامور وزارت اطلاعات هستند که از تهران برای کار خیر آمده اند به هر حال در آن شب من زود جلسه را ترک کردم ولی  دوست من روز بعد به من  گفت اینها که مامور بودند به او گفتم می دانم .دوست من قضیه را مدتی کتمان کرد ولی بعد ها اعتراف کرد بالاخره گنج را با یک آپارتمان شیک در تهران با آنها معامله کردیم به او گفتم خیلی مفت و ارزان فروختید و او گفت چاره ای دیگر نداشتیم و کسی جز ماموران وزارت اطلاعات اجازه نمی دهد این گنج ها را در کشور کسی از ما بخرد . حال آن مومن تصاویر این گنجها را برایم ارسال کرده شما ببینید که چه اشیا گرانقیمتی را اینها دارند از کشور غارت می کنند . واقعا اگر  اینطور  نیست پس چرا خبر پیدا شدن این گنج که سال ۹۴ بوده اصلا در رسانه ها  و اخبار سراسری انعکاس پیدا نکرد ؟ چرا این گنج اصلا در هیچ یک از موزه های داخلی دیده  نمی شود ؟  چون بلافاصله این غارت کنند کنندگان  میراث فرهنگی آن را به اربابان خارجی فروخته و از کشور خارج کرده بودند  ممکن است کسی شانس بیاورد   آنها را در موزه های پاریس یا انگلیس  مشاهده کند . به هر حال تازه این یکی از هزاران مورد غارت میراث فرهنگی می باشد که در کشور نوسط مزدوران داخلی دجال صورت می گیرد. تصاویری در ادامه از این گنج و میراث تاریخی غارت شده ببینید  و خود قضاوت کنید:

 یکی از مواردی که در بین عوام و گاه خواص مردم از آن یاد می کنند مسئله ی سحر یا جادوگری است اولین پرسش که به ذهن هرکس   با شنیدن این کلمه وارد می شود این است که این امر آیا خرافات است یا واقعیت  ؟ اکثر مردم که کمی سواد دانشگاهی دارند این امر را به کلی رد می کنند و جزو خرافات می دانند ولی افراد بسیار باسواد و اهل تحقیق سحر و تاثیر آن را  جزو خرافات نمی دانند  بلکه به واقعیت آن پی برده اند و عده ای از عوام بی سواد و کاملا ناآگاه نیز مثل هرچیز دیگر بدون  تامل آن را می پذیرند؟  اما واقعیت این است که سحر و جادو را مثل هر امر دیگر نباید نه زود بدون تامل پذیرفت و نه بدون تامل زود رد  کرد بلکه قبل از هر چیز باید درمورد آن تحقیق و مطالعه کرد و حتی گاهی لازم است در صورت لزوم با فنون آن آشنا شد تا به واقعیت امر در این مورد پی برد  . اگر واقع بینانه بخواهیم در این مورد نطر بدهیم باید گفت که سحر و جادو جزو علوم خفیه و غریبه می باشد بنابراین عامه ی مردم با این علم آشنایی لازم ندارند و مربوط به افراد خاصی است . برای فهمیدن حقیقت و یا خرافی بودن سحر و جادو در مرحله ی اول باید به امهات کتب مراجعه نمود که در مرحله اول می دانیم مهمترین این کتاب‌ها قرآن کریم می باشد وقتی به قرآن کریم مراجعه کنیم به روشنی درمی یابیم که حقیقت داشتن سحر و جادو و تاثیر آن در زندگی انسان‌ها به روشنی بیان شده علاوه بر آیات متعدد مثل حکایت موسی ع و جادوگران فرعون ؛در سوره طه ، در آیه ی ۱۰۲ سوره بقره به وضوح به سحر و جادو تاثیر آن در زندگی مردم و روابط آنها صراحت دارد . در این آیه می فرماید:  که شیاطین در تمدن بابل با جادوگری بین زن و مرد  نیز اختلاف و جدایی می انداختند  و ما دو فرشته با نام هاروت و ماروت به صورت دو انسان فرستادیم تا علم سحر و جادو و موارد مقابله با آن را به مردم یاد دهند تا شیاطین نتوانند بین مردم فساد و اختلاف ایجاد کنند. پس در این آیه به صراحت بیان می کند که با سحر و جادو می توان باعث اختلاف بین زن و مرد و طلاق و جدایی آنها شد . پس دیگر سحر  و تاثیر آن در زندگی مردم نمی تواند خرافات باشد. بلکه اکثر  مردم چون به مکانیزم  و چگونگی تاثیر این علم آشنایی ندارند آن را از روی جهل، خرافات می دانند و افراد موذی و شرور و شیطان صفت چون به تاثیر و حقیقت آن پی برده اند از آن سو استفاده می کنند تا به مقاصد شیطانی خود برسند مثلا تصور کنید  که فردی شیطان صفت و هوس باز به همسر کسی چشم طمع داشته باشد در این صورت می تواند براحتی اورا نسبت به همسر خود بدون دلیل با سحر و جادو متنفر و دشمن کند و اورا  با جادو جدا کند و با سحر و جادوی دیگر همسر اورا بعد از طلاق به خود علاقمند و عاشق کند و با وی به ناحق ازدواج کند . در این صورت این زوج مظلوم نه می دانند  چه کسی آنها را از هم جدا کرده و نه اگر بدانند قادر هستند از جادوگر انتقام بگیرند و یا شکایت کنند چون هیچ مدرک محکمه پسندی هم بر ضد او در دست ندارند   البته زیان‌های جادو و سحر منحصر به حب و بغض جادویی بین دو یا چند نفر و طلاق همسران نیست بلکه در سحر و جادو  می توان به افراد زیان‌ها و آسیب های مختلف مثل زیان و ورشکستگی مالی ، بیماری های جسمی و روانی خطرناک ، زیان حیثیتی و دیگر موارد نیز واردکرد حتی گاهی پیش آمده که جادوگران با بی رحمی قدرت دفع ادرار و مدفوع یک شخص را می بستند و وی با این شیوه با درد و رنج بسیار هلاک می شد. یا گاهی چنان زن و مردی را با جادو هرزه می کردند که زن و مرد در جلو چشم همسر خود به همدیگر خیانت می‌کردند. به هر   حال سحر و جادوگری واقعیت دارد وتاثیر انکار ناپذیری در زندگی انسان‌ها دارد . و علت برخی طلاقها و از هم پاشیدن کانون خانواده ها و ورشکستگی های مالی قطعا منشا جادویی دارد. بیهوده نیست که دانشمندان بزرگی چون ابن سینا حتی در این مورد کتاب‌های مستقل نوشته اند تا مردم را با این خطر بالقوه در زندگی آشنا سازند.   و اما مکانیزم و شیوه ی جادو و سحر به چه شیوه می باشد؟  در  جادو ساحران و جادوگران از نیروها ی غیبی و نامرئی چون موکلان جن استفاده می کنند و اصولا جادو بدون جن و ارتباط با آن امکان ندارد. در حقیقت وجود جنیان شکی نیست چون در  قرآن کریم به وجود چنین موجودات نامرئی تصریح شد همچنین بیان شده که جنس و نژاد ابلیس یا شیطان از جنیان است .  خب جادوگران برای سحر و جادو از این موجودات استفاده می کنند  بدین صورت که برخی از جنیان شرور و پیرو ابلیس را با شیوه هایی چون نوشتن اعداد و اشکالی بر روی کاغذ و یا سطوح دیگر و یا کارهای عجیبی مثل سوزاندن موی یک حیوان خاص و یا یا نوشتن برخی آیات قرآن با نجاست و  خواندن وردهای خاص وکارهای کثیف دیگر احضار می کنند و آنها را وا می دارند که اهداف جادویی آنها    را برایشان انجام دهند  چون یکی از خواص جنیان این است که با نوشتن اعدادی خاص و

یا اشکالی خاص بر روی کاغذ و شیوه های دیگر به تسخیر  شخص جادوگر در می ایند در این صورت این جنیان شرور به سراغ زن و شوهر جادو شده می روند و با احاطه بر ذهن و روح آنها و تاثیر بر روح آن زوج، آنها را نسبت به هم بی خودی  متنفر و دشمن می کنند و کم کم باعث دشمنی و جدایی آنها می شوند و زن و مرد بیچاره نیز علت این حالات خود را نیز دانند و با هم دشمن شوند و از هم جدا می شوند و این یعنی تاثیر جادو بر آن دو . گاهی نیز این شیاطین شرور با تسخیر جادوگر به سراغ فردی موفق در زمینه ی کسب درآمد می روند و  با تسخیر ذهن او ، وی را وادار می کنند که در تجارت بی احتیاطی کند  و تصمیمات بدون برنامه و غلط بگیرد و مال و سرمایه اش را از دست بدهد و خود نیز نداند علت این تصمیمات غلط به واقع جادو بوده نه تصمیمات خود وی و قبل از جادو شدن وی آدم بسیار عاقل و محتاطی در زمینه ی تجاری بوده . در هر صورت برخی از ورشکستگی های مالی حتما منشا جادویی دارند.      راه مقابله با سحر و جادو: بهترین راه برای مقابله با سحر و جادو ابن است که فرد جادو شده خود تا حدی این علم را بیاموزد تا بتواند ضد آن دا بکار ببرد چون برخی موارد چنان یک شخص جادو می شود که حتی اگر شخصی بخواهد سحر وی را باطل کند نمی تواند چون خود این شخص نیز قبلا چنان سحر شده که ناخودآگاه نمی تواند به شخص مسحور کمک کند . را ه دیگر که بسیار نیز موثر است استفاده از برخی آیات قرآن کریم می باشد که به شدت ضد طلسم و سحر می باشند مثل این قسمت از آیه ی ۱۰۲ سوره ی بقره که می فرماید: و ماهم بضارین احدا الا باذن الله .  و این سحر و جادو اگر خدا نخواهد به کسی آسیب نمی رساند و  یا سوره فلق که باز مضامین آن کاملا ضد جادو است و اگر این دو آیه را در نماز بخواند و در کاغذی همیشه با خود داشته باشد هیچ سحری بر وی اثر نمی کند .  آیات دیگر نیز در قرآن کریم موجود است که‌ ضد طلسم و سحر است. علاوه بر آن برخی علمای قدیم علائم و اعدادی را برای باطل کردن سحر کاملا موثر می دانند که در کتاب‌ها و فضای مجازی موجود است مثل خاتم سلیمانی،  اما لازم به ذکر  است این علائم  اولا در کاغذی همیشه با انسان باشد و اصلا یک لحظه نیز ازوی دور  نشود دوم آنکه بعد ازمدتی مثلا فاصله ی یک ماه دوباره نوشته شوند وگرنه تاثیر خود را به مرور زمان از دست می دهند و شخص سحر شده دوباره دچار مشکلات بسیار می شود چون شیاطین جنی شرور به راحتی دست از شخص انسان مسحور بر نمی دارند  چون این جنیان از پیروان ابلیس هستند و ابلیس نیز در طول حیات آدمی دست از سر وی بر نمی دارد. به هر حال همه ی انسان‌ها  حتی پیامبران بزرگ چون حضرت سلیمان ع نیز از آسیب سحر و جادو در امان نبودند و در  مقاطعی از زندگی خویش از این امر  آسیب بسیار دیده اند تا اینکه خداوند با تعلیم علم جادو به آنها  نه تنها سحر و جادو را از انها دور ساخت  بلکه به تعبیر قرآن با یاد دادن فنون سحر و جادو این جنیان شرور را به تسخیر و نوکری حضرت سلیمان ع نیز وادار کرد و آنها ناچار بودند تا آخر عمر سلیمان نبی برای وی کارگری و کارهای مشقت آمیز انجام دهند به تلافی آن آزارهایی که به پیامبر بزرگ وارد آوردند. در زندگی روزمره ی خود ما نیز هر انسانی از اطرافیان ما می توانند ما را با انگیزه های مختلفی چون حسادت ،کینه ، رقابت  و غیره با مراجعه با جادوگر ؛ جادو کنند و خود ما نیز متوجه این امرنباشیم گاهی یک زن و یا مرد شرور در یک خانواده و فامیل  اقدام به جادوی جمعی همه ی افراد خانواده و فامیل می کنند و آنها را با یکدیگر با جادو بیهوده دشمن کنند و یا در مقابل همه را  با خود شخص مهربان و خوش بین کنند و همه ی این کارها با اهداف دنیایی و شیطانی باشد . من خود در زندگی شاهد بودم که شاعری دوره گرد و یا به تعبیر بهتر ولگرد که دارای مفاسد اخلاقی بود و مجرد ، اهالی ساده دل چندین روستا را چنان با جادو نسبت به  خود خوش بین کرده بود که هر وقت از شبانه روز به خانه ی آنها وارد می شد  و آنها نه تنها به خاطر مسحور بودن اعتراضی به وی به  خاطر ورود نابه هنگام  نمی کردند بلکا ناخودآگاه اورا نیز بسیار دوست می داشتند . در حالی بیشتر مردم پی برده بودند که وی مردی مجرد و حیز چشم است و نه تنها به ناموس آنها چشم بد دارد بلکه با برخی از نوامیس آنها رابطه ی نامشروع نیز دارد ولی با این حال به خاطر جادو شدن توسط وی اورا ناخودآگاه دوست می داشتند. من بارها به چشم خود کتاب‌های جادویی مثل کتاب تم تم  هندی  را نزد وی دیده بودم  و گاهی نیز به خاطر برخی مسائل  به اوتذکر می دادم که البته باعث ناراحتی وی از من نیز شد و  بعدها با تحریک برخی مرا شدیدا سحر و جادو کرد .بگذریم به هر حال برخی از افراد یک خانواده و فامیل چنان توسط یک  زن و یا مرد شرور جادو شده اند که به نوعی بردگی جادویی برای آن فرد تن در داده اند و خود نیز خبر ندارند و همه بدون اینکه بدانند مطیع این شخص شرور می

شوند بطوری که گاهی حاضر می شوند تمام مال و اموال خویش را به نام او کنند و او نیز کمال سو استفاده را از این اموال انجام دهد و آنها نیز چاره ای جز اطاعت ندارند چون قبلا مسحور او شده اند تنها راه مقابله با چنین شخصی قطع ارتباط با وی می باشد چون  این شخص معمولا از طریق خوراندن خوراک و نوشیدنی به افراد مهمان ، آنها را به شدت دچار سحر می کند  چون یکی راههای رایج سحر و طلسم کردن افراد این روش می باشد   و همیشه باید دانست که آگاهی تنها راه سعادت آدمی است  . شیاطین و انسانهای شرور از ناآگاهی مردم به اهداف شیطانی خود می رسند .      آیا می توان از سحر در کارهای خیر استفاده کرد؟    در  این مورد باید گفت سحر را باید فقط برای مقابله باآن آموخت نه هیچ هدف دیگری . برخی به غلط تصور می کنند که می توان مثلا با هدف خیر خانواده ی یک جوان و خود وی را با سحر به دختر یا پسرخود علاقمند کرد و آو به ازدواج ترغیب کرد در  این مورد باید گفت که نه تنها این کار خیری محسوب نمی شود بلکه جنایتی بزرگ نیز می باشد چون یک فرد را بدون رضایت قلبی و عشق طبیعی صرفا با جادو تر غیب کردن به ازدواج، یک عشق و علاقه ی مصنوعی است و یک جوان را وادار می کند یک عمر با وجود دوست نداشتن طبیعی یک فرد با وی زندگی کند و این گناهی  نابخشودنی است که اکثر مردم مرتکب می شوند . بنابراین تنها باید برای خنثی کردن سحر این علم را آموخت نه اهداف دیگر. مورد بعد نیز این است که افرادی که دست به سحر و جادو می زنند اگر از عوارض خطرناک آن خبر داشتند هرگز دست به این کارها نمی زدند به طوری که هرکس شخصی را به ناحق جادو کند خود جادوگر ، به زودی  به بیماری های بسیار خطرناک چون سرطان ؛ نارسایی و سنگ کلیه ؛ چربی مزمن و لاعلاج و دیگر بیماری‌ها دچار می شود که گریزی ازآن نیست و خداوند این عذاب‌های دنیوی را برای شخص جادوگر مقرر داشته است ضمن اینکه به صراحت قرآن به آنها وعده ی عذاب اخروی نیز داده است  . علائم جادو: چگونه باید فهمید کسی احتمالا جادو شده است ۱_ احساس نفرت و دشمنی و بدبینی نسبت به کسی یا کسانی بدون دلیل منطقی با اینکه قبلانیز سابقه نداشته  ۲_ دوست داشتن شدید و بدون دلیل کسی که می دانیم شخصی فاسق و گناهکار نیز هست مثلا مال مردم خور است و دارای انحراف اخلاقی و یا جنسی است  ۳_  احساس سردرد  و یا شکم درد بدون دلیل بطوری که با مراجعه به پزشک نیز درمان نشود ۴ - پادرد بدون دلیل مخصوصا احساس درد در کف پا ۵_ احساس خواب آلودگی و بی اراده بودن دائمی بطوریکه انسان  حال و اراده ی انجام دادن  هیچ کاری ندارد در حالی که قبلا شخص فعالی بوده ۶_ جرو بحث بیهوده و بدون دلیل بین زن و شوهر و اعضای دیگر خانواده که تمامی ندارد ۷_ ضررهای پی درپی و بدون دلیل مالی و ورشکستگی های پی در پی  ۸_ هرزه شدن ناگهانی و خیانت های زن و شوهر و یا یکی از آن دو ۹_ حالت عصبی و پرخاش بیهوده ی افراد خانواده با هم .

  پیش ازین گفتیم طبق پیشگویی کتاب آسمانی روشنگر (فرقان) در آینده ی نه چندان دور آمریکا با دستور مستقیم کمیته ی ۳۰۰ یا دجال جهانی از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شود و سپاه با تمام قوا به مقابله بر می خیزد ولی به شدت شکست می خورد و دچار تلفات انسانی فراوان می شود . اما هدف اصلی حمله ی آمریکا به خصوص از جنوب به ایران  چیست ؟ چرا مثلا از شمال که دارای پایگاههای نطامی در کشورهای اطراف است این کار را انجام نمی دهد و فقط از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله می کند . چون هدف از این هجوم بیشتر تحقق اهداف سیاسی دجال در ایران است. چون دجال یه خوبی دریافته که تاریخ مصرف حاکمیت دست نشانده ی فعلی که در  سال ۵۷ تا ۶۰ جایگزین حاکمیت دست نشانده ی قبلی ( پهلوی) کرده بود به پایان رسیده و واقعا اکثریت مردم چنین حکومتی  را نمی خواهند چون ماموریت این حاکمیت دست نشانده نابودی دین و بی دین کردن مردم ایران  و الیته کشورهای دیگر  خاورمیانه یود  که البته  این حاکمیت شیطانی به بهترین وجه این ماموریت را با کمال تاسف انجام داد و حال دجال احساس می کند زمینه ی مناسب برای  جایگزین کردن آن با حاکمیت  نوکر بعدی فراهم آمده و چنین حاکمیتی مسلما باب طبع دجال نیز می باشد چون سران این حاکمیت بعدی بطور قطع  بی دین و ضد دین می باشند . چون زمینه ی حاکمیت آنها نیز در کشور فراهم شده .چون اکثریت مردم بی دین و بدبین نسبت به دین گردیده اند. توضیح اینکه در خارج از کشور چنداپوزیسیون( حزب مخالف سیاسی خواستار تغییر حاکمیت در داخل) وجود دارند حزب ملیون ، که اعتقادی به دین ندارند. ملی و مذهبیون که دارای اعتقادات ملی و دینی و مذهبی هستند . که این دو حزب اخیر از بازماندگان مشروطه نیز می باشند ولی دیگر حاکمیت ظاهری شاه را حتی به صورت عدم دخالت در سیاست نیز  قبول ندارند . حزب مذهبیون که مسلما دیندار هستند ولی با حاکمیت  اصطکاک و زاویه دارند و مخالف آن هستند و سلطنت طلبان و حامیان شاه زاده رضا پهلوی فرزند شاه سابق که خواستار تجدید حاکمیت پهلوی هستند. دجال این چند گزینه را برای جایگزینی حاکمیت فعلی در  خارج از ایران دارد و مخصوصا بین آنها دارد اختلاف و رقابت ایجاد می کند و هر کدام به دجال قول دهد مراتب نوکری و اجرای سیاست‌هایش را در ایران و منطقه بهتر اجرا کند ، مسلما اورا جایگزین حاکمیت فعلی کند . در این بین شاهزاده رضا پهلوی بیشتر دارد به دور نوکران دجال در خارج یعنی حاکمان آمریکا موس موس و چاپلوسی می کند و احتمال اینکه دجال  پس از حمله به ایران توسط آمریکا  اورا به حاکمیت برساند فراوان است ولی احزاب لائیک و یا بی دین ملی هم شانس بالایی در این مورد دارند. با این حال  در این  راه یک مانع عمده در ایران وجود دارد و آن نیز بدنه و نیروهابی رده پایین سپاه می باشند که اکثریت آنها انسانهای مومن به اسلام و مهدویت اما ساده لوح و فاقد بینش سیاسی و مذهبی می باشند و مسلما با حاکمیت دست نشانده ی دجال آن هم از نوع پهلوی و یا ملیون بی دین به شدت مخالف هستند . بنابراین این بدنه ی مومن سپاه که مزاحم این هدف دجال است باید به نوعی نابود شود الیته سخن با بدنه و رده های پایین سپاه هستند فرماندهان رده بالای   پایتخت نشین که با آخوندهای نوکر دجال هم کاسه هستند که همه مزدور دجال هستند. به هر حال دجال برای اینکه این بدنه ی مومن را نابود کند درست از جنوب و خلیج فارس به ارتش آمریکا دستور می دهد که قبل از اینکه سید حسنی و خراسانی بتوانند حاکمیت ایران ( بنی عباس دوم یا جمهوری اسلامی ) را ساقط کنند و مهدی را به حاکمیت برسانند به ایران حمله کند در این حال حاکمیت نوکر دجال در ایران به فرماندهان رده بالای سپاه دستور می دهند تمام نیروهای نظامی سپاه را به سواحل خلیج فارس برای مقابله با ارتش آمریکا اعزام کنند و مسلم است ارتش آمریکا که ابرقدرت نظامی است همه را در مدت کمی قتل عام خواهد کرد و با تاسف بسیار چیزی از این بدنه ی مومن نا آگاه باقی نخواهد گذاشت .چرا که مبادا آگاه شوند و به سید حسنی و امام زمان حقیقی ایمان بیاورند و مزاحم اجرای سیاست دجال در ایران و منطقه شوند . در حقیقت در این نقشه ی شوم و کثیف نوکران دجال در ایران  جوانان مومن سپاه را مثل گوشت قربانی  در اختیار ارتش آمریکا قرا  می دهند و آنها نیز  به بدترین شکلی آنها را قربانی می کنند . ولی با این حال هنوز نیز فرصت باقی است و این نیروهای مومن می توانند به نهضت حسنی و خراسانی در شمال و شرق ایران ملحق شوند و خودرا بازیچه و قربانی توطئه ی دجال و مزدوران داخلی آنها ( مانند جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق) نکنند .

در این صورت نه تنها حاکمیت مهدی موعود حقیقی را به قدرت می رسانند که کاملا الهی و مستقل از دجال جهانی است  بلکه ارتش آمریکا و دجال نیزکاری از پیش نخواهد برد و به زودی با تأییدات الهی و امدادهای غیبی و فشار افکار عمومی در دنیا و خود امریکا مجبور به عقب نشینی از ایران و خاورمیانه خواهد شد . بنابراین نیروهای مومن و روشنفکر  به مهدویت در سپاه و ارتش و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی بهتر است با روشنگری های مستمر این بدنه ی مومن و نا آگاه را از این نقشه ی شوم دجال جهانی و مزدوران داخلی آگاه کنند و آنها را ترغیب کنند که قبل از حمله ی دجال  با نیروهای آمریکایی از جنوب ، محل خدمت خودرا ترک کنند و به نهضت سید حسنی در شمال ایران بپیوندند تا هم بیهوده خویش را در راه اهداف پوچ  و باطل قربانی نکنند  و خود حاکمیت نوکر دجال در ایران را ساقط و دولت مهدوی را بر سر کار بیاورند و هم دیگر حاکمیتهای منطقه ی خاورمیانه و نقاط دیگر جهان را از شر و سلطه ی حاکمیت دجال خارج کنند . در این مقطع بهترین کار روشنگری در بدنه ی این نیروهای نظامی و ایجاد تشکل مخفیانه و مستقل از نوکران رده بالای حاکمیت است و اصلا نیز هراسی ازین کار نداشته باشند جون خداوند یارو یاور آنها در این راه الهی خواهد بود . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

مومنی آزاده تعریف می کند؛  یه همکار جاسوسی داشتیم مرتب از من جاسوسی می کرد همون سال بخاطر حق جاسوسی دو  قطعا زمین مرغوب بهش دادند و حتی تونست با این پول حرام بادآورده  یه ماشین هیوندا مدل بالا بخره  ادم کثیفی بود بسیار ضد دین بود  می گفت ۵۰ سال دیگه خبری از هیج دینی نیست بهش گفتم بیا باهات شرط می بندم چند سال دیگه دین اسلام حقیقی تمام دنیا حتی اروپا و لندن پایتخت انگلیس رو  فرا می گیره و الان هم روحرفم هستم  .
جالبه اکثر جاسوس هایی که من اطرافم  در محیط کارمی دیدم  ضد دین بودند  در حالی که این حاکمیت ادعا داره برای پیاده کردن اسلام و ظهور مهدی تشکیل شده پس بگو چرا اکثر نیروهای اطلاعاتی و جاسوسی شما از بین بی دینها و اراذل و اوباش انتخاب می شوند . معلومه که حاکمیت شما دست پخت دجاله چون دجال ضد دین و مهدویته.

از امام صادق سوال کردند مهدی چگونه ظهور می کند؟ او فرمود : با شبهه می آید تا کم کم حقایق را برای مردم  روشن کند....و اگر  اکنون نهضت سید حسنی برای شناخت مهدی  کمی حالت شبه برای برخی دارد و هنوز برخی نمی توانند این امر را باور کنند درست صدق کلام امام صادق ع رو ثابت می کند چون هنوز واقعا برخی مومنین در  زمینه ی  حقانیت نهضت سید حسنی دچار شبهاتی می باشند که باید این شبهات  کم کم با روشنگری برطرف شود چون آفتاب حقیقت که یک دفعه از پشت  ابر  بیرون نمی آید و طلوع  خورشید در اول  صبح نیز کم کم و به تدریج است .

امام علی ع در مورد ویژگی ها و اقدامات مهدی موعود عج می فرماید:  او ( مهدی) قلعه ها یا دژهای ضلالت و  گمراهی را یکی پس از دیگری فتح می کند و می گشاید.   حال پرسش اینجاست که قلعه های ضلالت و گمراهی آیا با شمشیر یا توپ  و تفنگ و اقدام نظامی قابل فتح و گشایش است یا با روشنگری در زمینه های دینی و مهدویت و رفع  خرافات و ابهامات در عرصه ی دین؟ مسلم است که مقصود امام علی ع از فتح قلعه های ضلالت و گمراهی توسط مهدی همین روشنگری ها ی امام بواسطه ی سید حسنی می باشد .

برخی این ابهام را مطرح کرده اند که خدا در قرآن می فرماید:  من در زمین خلیفه ای قرار می دهم و پیامبر هم می فرماید : مهدی خلیفه الله است . پس شما چگونه می گویید که مردم باید مهدی را به عنوان خلیفه ی الهی انتخاب و یاری کنند و  به قدرت برسانند  و مقام امامت مهدی که از طرف خداست با خلیفه شدن  و حاکم شدن توسط مردم دو امر کاملا جداست و با هم فرق می کند و امامت شان و  مقامی آسمانی است و  خلیفه و حاکم بودن او شان و مقام زمینی و توسط مردم است . در توضیح این ابهام باید گفت:  وقتی خداوند می فرماید : من خلیفه و حاکمی برای زمین قرار  می دهم این تعیین خلیفه از طرف خدا به لحاظ تشریعی ( قانون الهی) است ولی به حاکمیت رسیدن این خلیفه ی الهی یک امر کاملا تکوینی و مثل بسیاری امور دیگر  جنبه ی زمینی دارد مانند اینکه خداوند توسط پیامبران پیشین بشارت داد که آخرین پیامبر می آید و بر دشمنانش پیروز می شود و دین الهی را به مردم ابلاغ می کند ولی زمانی که خدا این پیامبر را فرستاد یاری و به قدرت رسیدن او در برابر کفار امری تکوینی بود که با یاری انبوه مؤمنان محقق گردید . خلیفه الله بودن مهدی نیز در زمین هر چند خواست الهی است ولی تحقق آن توسط ایمان مردم به او و یاری او خواهد بود . به این جهت نیز در قیام مهدی زمانی که خراسانی و یمانی و تعداد بسیاری از مردم  خواستار حاکمیت فقط مهدی شدند ندای آسمانی نیز مهدی را به مردم معرفی می کند. و گرنه درست است خواست خدا در تشریع حاکمیت مهدی است ولی تا مردم در تکوین و کره ی زمین تلاش و حرکتی برای تحقق آن صورت ندهند این خواست خدا در حد تشریع باقی خواهد ماند چون سنت خدا همیشه این بوده که همیشه مردم با خواست خود خواستار حاکمیت الهی و صالحان باشند و اجباری در ابن مورد نباشد و امتحان بشر نیز درست در اجرای همبن سنت الهی است که ارزش پیدا می کند: خداوند در این مورد می فرماید : همانا خدا حال هبچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه خود بخواهند تغییر ایجاد کنند.     سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

  در توضیح این امر و افشاگری در این مورد باید به یک نقشه و توطئه ی شوم از سوی دجال جهانی یا نظام سلطه ی جهانی اشاره کرد و آن نیز آن است که پیش ازین بیان نمودیم که یکی از اهداف اساسی دجال در این منطقه ی خاص خاورمیانه یعنی کشورهای ایران ، افعانستان ، عراق و سوریه که محل قیام و تشکل انقلاب مهدوی است این که این مناطق خاورمیانه کاملانه عقب مانده و ضعیف از جهات مختلف سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی باقی بمانند تا زمینه ی ایجاد یک قدرت متمرکز و منسجم برای حاکمیت مهدی فراهم نشود و امپراتوری اسلامی ازاین منطقه تجدید نگردد بنابراین علاوه بر حملات گسترده ی نظامی و فرهنگی و ایجاد جنگ و درگیری و  مشکلات عمدی اقتصادی برای مردم این منطقه نظام سلطه تلاش دارد توسط حاکمیتهای دست نشانده  ی سرویس های جاسوسی خود از روند گزینش و شناسایی صحیح نخبگان علمی  و فرهنگی این کشورها و قرار گرفتن این نخبگان علمی و فرهنگی در راس هرم و حاکمیت جامعه جلوگیری کند تا فقط افراد احمق و کودن و بی لیاقت علمی  در  راس حاکمیت جامعه قرار گیرند و مسلم است چنین جامعه ای که احمق ها و بی لیاقتهایش حاکم آن باشند نه تنها هیچ پیشرفتی نمی کند بلکه روز به روز از جهات مختلف علمی ، فرهنگی، اقتصادی ، سیاسی و نظامی رو به انحطاط می رود و ضعیف و ضعیفتر می شود و به عقب  بر می گردد . خب مسلم است یکی از بهترین راه‌ها ی رسیدن به این هدف برای  دجال در  این منطقه ی خاص خاورمیانه دستکاری و تقلبات گسترده در کنکور و ایجاد سهمیه های کاذب و ملاک‌های غیر علمی گزینش در کنکور و کارهایی ازین قبیل است تا به هیچ وجه نخبگان  علمی و شایستگان و استعدادهای والا شانسی برای قبولی در کنکور نداشته باشند و تازه اگر نیز با تحمل مشقات بسیار و تلاش علمی فراوان در کنکور قبول هم شوند  بعد از فارغ التحصیل شدن شانسی برای اشتغال در مدارج بالای مدیریتی و اداره کشور نداشته باشند و همواره در مشاغل پایین زیر  دست اراذل و اوباش و افراد بی لیاقت حکومتی چون یک آخوند بی سواد و یا جاسوسی خودفروخته مشغول به کار می شوند و یا بیکار می مانند و یا مجبور می شوند از کشور خارج شوند . و این عدم شایسته سالاری و ریاست نالایقان  چیزی جز عقب ماندگی کشور به دنبال ندارد . می گویند یکی از خلفای عباسی در زمان قدیم این آیه از قرآن را خواند که فرعون  می گوید : من پروردگار بلند مرتبه ی شما هستم و ادعای خدایی می کند  . خلیفه خیلی عصبانی می شود  و می گوید: حالا که فرعون مصر این ادعا را   دو هزار سال پیش مطرح کرد قسم می خورم  احمق ترین مردم مصر را حاکم آنجا قرار دهم و این کار را هم کرد و این امیر به قدری احمق بود که یک سال در مصر باران نیامد و خشکسالی پیش آمد کشاورزان برای شکایت و کمک به این امیر خود مراجعه کردند و از کمبود آب برای کاشتن پنبه شکایت کردند . امیر احمق روبه آنها کرد و گفت خب بجای پنبه،  پشم بکارید . و حال دجال جهانی برای این  کشورهای  خاورمیانه چنین حاکمانی قرار داده تا از پیشرفت آنها جلوگیری کند.