نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دجال» ثبت شده است

واقعیت این است که حاکمیت جهانی دجال بر تمام حاکمیتهای دنیا نفوذ و تسلط کامل دارد و ازین جهت تمام رسانه های داخلی و خارجی در اختیار  و کنترل آن هستند بنابراین مسلم است به هیج وجه اجازه نمی دهد که حقایق سیاسی از  طرف این رسانه ها برای مردم بیان شوند تا آنها به بصیرت و رشد سیاسی برسند و دشمن حقیقی خود را در دنیا بشناسند و بدانند از کجا دارند  ضربه می خورند  و علت فقر  مسکنت و بدبختی آنها کجاست ؟ به عکس این رسانه ها مامور  هستند حقایق را کتمان و سانسور کنند و چنان مسائل  سیاسی را تفسیر کنند که مردم را گمراهتر  کنند . نمونه ی آن بنگاه سخن پراکنی بی بی سی است  که تازه  یکی از رسانه های دجال جهانی است . مثلا وقتی سرویس های جاسوسی دجال گروهک جنایتکار داعش را برای قتل عام مسلمانان خاورمیانه و تجزیه ی بیشتر این کشورها ایجاد کردند در کنار حمایت‌های نظامی از این  گروهک مزدور و جنایتکار از نظر رسانه ای نیز بگونه ای از آن  نام می بردند  که  درست روشی کاملا مغرضانه و  ضد اسلامی بود و برای بی آبرو کردن اسلام  مخصوصا هر وقت بی بی سی می خواست از این گروهگ  در خبرها نام ببرد  مخصوصا و مغرضانه از آن تحت عنوان دولت اسلامی  از   نام می برد در حالی که هم خود و هم تمام مردم دنیا خوب می دانستند که این گروهک اصلا اسلامی نیست و از طرف سرویس های جاسوسی دجال برای بدنام کردن اسلام ایجاد  و  تجهیز شده است. و بعدها ترامپ افشاگری کرد که کلینتون و اوباما پدر  داعش بوده اند. هرچند اگر هم نمی گفت همه ی مردم دنیا می دانستند.  خباثت را تماشا کنید خودشان این گروهک را ایجاد می کنند و بدنامی آن را نیز  به اسلام نسبت می دهند. این نمونه ای از به اصطلاح خدمات رسانه ای  این مزدوران به مردم دنیا می باشد که حقایق را وارونه به مردم نشان می دهند و اصولا کار دجال جز این نیست.  فکر  نکنید این شیوه در رسانه های خارجی تنها وجود دارد بلکه در داخل نیز چون رسانه های عمومی باید از فیلترهای اطلاعاتی وابسته یه دجال ابتدا عبور کنند نیز حقایق سیاسی را برای مردم سانسور و کتمان می کنند  تا مردم را همچنان در تاریکی جهل  و بی خبری باقی گذارند.و آن اخباری را منتشر  می کنند که صلاح خود آنها باشد نه مردم . یک مصاحبه ای بود که شهید مصطفی عقاد (کارگردان مشهور سوری  فیلم سینمایی رسالت یا محمد رسول الله  که توسط ایادی دجال ترور و شهید شد) حدود ۲۰ سال پیش در ایران با مرحوم طالب زاده و شهید آوینی انجام داد و چون مرحوم شهید مصطفی عقاد آدم شجاع و صریح و رک گویی بود یک سری حقایق را در مورد افشاگری در  مورد   توطئه های غرب و دجال برای ایجاد  جنگ و اختلاف بین مسلمین در خاورمیانه  بیان کرد ولی این مصاحبه ی ارزشمند توسط دستهای مخفی دجال در ایران از صدا و سیما  پخش نشد و بعد از بیست سال مرحوم طالب زاده آن را از برنامه ی افق پخش کرد و تاکید کرد این مصاحبه مربوط به بیست سال پیش بوده و الان برای اولین بار پخش می شود و چند روز بعد از پخش این مصاحبه  مرحوم طالب زاده به طرز  مشکوکی از دنیا رفت و جای تامل و سوال اینجاست که علت این کتمان و پخش نشدن مصاحبه در  بیست سال پیش چه چیزی بود ؟ چرا مردم باید از این حقایق بی خبر بمانند چه کسانی صاحب اختیار این رسانه ها در ایران هستند که انتشار این حقایق برای آنها زیان دارد ؟ آیا سخنان  مرحوم مصطفی عقاد به زیان مسلمین بود یا زیان دجال ؟  قصاوت با شماست و با کمال تاسف  مصطفی عقاد درست بعد از این مصاحبه وبرگشت از ایران در حالی که قصد داشت فیلم صلاح الدین ایوبی سردار مسلمان و پیروز جنگهای صلیبی را به منطور اتحاد مسلمین درست کند توسط گروه تروریستی القاعده که گروهکی تروریستی وابسته به دجال است در  هتلی در اردن به همراه دختر جوانش به طرز فجیعی  با بمب گذاری ترور و شهید شد.  روحش شاد.

بعد از این که حاکمیت دجال بواسطه ی دولت انگلستان و سرویس جاسوسی این کشور محمد رضا شاه را جانشین پدر کرد و رضا شاه را از ایران تبعید کرد.   با تمام توان در جهت تثبیت حاکمیت شاه جدید کوشش کرد تا مبادا در خلا قدرت ناشی از اشغال ایران و سقوط رضا شاه افراد آزادی خواه و متعهد به کشور و منافع ملی به قدرت برسند و دوباره ارتش و دیگر نیروهای نطامی را برای سرکوب هر نوع مخالفتی در کشور تجهیز و سازمان دهی کرد . سرویس اطلاعاتی را در کشور تقویت کرد. ولی بهر حال افراد آزادی خواه و وطن دوست نیز بیکار ننشسنند ودر هر قشری تلاش کردند در جهت منافع ملی مبارزه کنند حتی در قشر های بالای حاکمیت چون نمایندگی مجلس و دیگر پست ها ی  بالا  . دو نفر ازین آزادی خواهان و افراد مبارز و و وارسته دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی بودند که دکتر مصدق بخاطر لیاقتهایی که از خود نشان داد  در زمانی که وکیل مجلس بود به مقام بالای نخست وزیری کشور نائل شد و دکتر سید حسین فاطمی  که مردی بسیار فرهیخته و روشنفکر و بسیار متعهد بود را به عنوان وزیر  امور خارجه و مشاور ارشد خود انتخاب نمود . دکتر حسین فاطمی را با آنکه استعمار هنوز هم سعی می کند در میان عامه ی  مردم ناشناخته باقی بماند می توان اسطوره ی مبارزه با استعمار و استبداد داخلی دانست . به گفته ی دکتر مصدق این دکتر فاطمی بود که  نخستین بار پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست انگلیس از منابع کشور به دکتر مصدق ارائه نمود. پس از این پیشنهاد دکتر مصدق که اونیز خود اسطوره ای کم نظیر در مبارزه با استعمار بود پیشنهاد وی را پذیرفت و از آن پس  دو نفر و برخی روحانیون و عامه ی مردم و روشنفکران متعهد مبارزه ی مستمر و فراگیر خودرا در سطح دیپلماتیک و بین المللی و در داخل از  طریق فشار مردم به حاکمیت برای قبول این امر شروع کردند. و پس از تلاش و مبارزه ی بسیار موقتا به پیروزی رسیدند و دکتر مصدق با سواد حقوقی و تدبیر کم نظیر خود در سطح بین المللی نیز توانست در دادگاه لاهه انگلیسی ها را محکوم و شکست دهد و با عزت  و تحسین بین المللی  صنعت نفت را ملی کند . چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس از روی خشم خطاب به دستیاران خود گفت   هیتلر با آن ارتش و تجهیزات نظامی نتوانست مارا در جنگ شکست دهد اما یک مرد کچل و بی مو ( مقصودش دکتر مصدق بود  هرچند خودش هم کچل تر بود) مارا به تنهایی شکست داد. و شاه نیز از ترس خشم ملت موقتا از کشور فرار کرد .  در این حال دکتر فاطمی که مخالف استبداد داخلی نیز بود از فرصت استفاده کرد و حاکمیت شاهنشاهی را در  ایران پایان یافته اعلام کرد.در این حال حاکمیت دجال سخت خشمگین شد و به فکر راه چاره افتاد و با کمک سرویس های جاسوسی خویش چون ام آی سیکس  و سیا    که متعلق به انگلیس و آمریکا بودند دست به طراحی توطئه‌ و نقشه ای برای کودتا بر علیه دکتر مصدق از طریق اراذل و اوباش داخلی و فرماندهان خودفروخته و مزدور ارتش زد در این  حال نباید از خیانت برخی روحانیون نیز چون آیت الله کاشانی  به مصدق غافل بود چرا که او نیز با تحریک و تطمیع انگلیس مردم را از حمایت دکتر مصدق در هنگام کودتا  باز داشت . به همین خاطر حاکمیت دجال با تاسف بسیار توانست با کودتایی خونین باعث سقوط دکتر مصدق  و دستگیری او و مشاور وفادار و مبارز او دکتر فاطمی شود . دجال بخاطر شخصیت کاریزماتیک و مردمی دکتر مصدق و مشهور بودن او در سطح بین المللی صلاح ندید اورا حذف و اعدام کند و فقط اورا ناجوانمردانه در دادگاه نظامی محاکمه کرد( چون قوه ی قضاییه در آن زمان در کشور هنوز مستقل بود و هیچ قاضی حاضر نبود دکتر مصدق را با وجود بی گناهی و آن همه خدمتت محکوم کند قابل توجه قوه ی قضاییه در زمان ما ) بنابراین دکتر  مصدق به  روستایی دور افتاده تبعید شد ولی حاکمیت دجال نمی توانست  از گناه نکرده ی دکتر  سید حسین فاطمی آن شخص با اصل و نسب و انسان شریف و متعهد بگذرد و او نیز هنوز بر مواضع به حق خود ایستاده بود پس  اورا توسط مزدوران داخلی شناسایی و دستگیر و ناجوانمردانه در حالت بیماری شدید محاکمه و اعدام کرد . و او به معنی واقعی به مقام والای شهادت نائل شد. بعد از آن شاه جوان و مزدور و دست نشانده  دوباره به کشور با اشاره ی دجال باز گشت و اجرای سیاست های داخلی و خاورمیانه ای دجال را دنبال کرد هر چند ابن روند  چندان نیز دوام نیاورد و شاه بعد از ازدواج سوم خویش در جهت خلاف سیاست های دجال تغییر رویه داد که در مقاله ی بعدی به این امر  و علل آن می پردازیم.

یکی از سیاست‌های شیطنت آمیز دجال یا نظام سلطه ی جهانی به خصوص در منطقه ی  حساس خاورمیانه که قبلا ثابت کردیم قیام مهدی موعود عج از قلب این منطقه آغاز می شود . سیاست و نقشه ی موازی سازی برای جریانات و نهضت ها و  قیامهای مقارن و نزدیک ظهور برای فریب مؤمنان  و منتظران می باشد. به این ترتیب که قبلا بیان کردیم دجال با کمک نخبگان و محققان  تاریخ ادیان که در استخدام دارد کاملا بر روایات مهدویت و آخر زمانی اهل بیت و پیامبر اسلام تسلط دارد و در تحقق آنها نیز  شک ندارد و شناخت دجال از شخصیت مهدی عج و قیام او از بسیاری از مؤمنان و منتظران عامی که اهل مطالعه نیستید بهتر و بیشتر است . در حقیقت آنها مهدی موعود حقیقی را خیلی خوب می شناسند اما نه به عنوان یک شخصیت مثبت و در جهت منافع خود بلکه اورا یک شخص ویرانگر و منفی برای منافع و امیال دنیایی خود می دانند پس مسلم است که با او و ظهورش دشمنی می کنند.. خب با این توصیف نقشه های بسیاری نیز در اتاقهای  فکر تو در توی خویش برای مقابله با او و قیامش طراحی می کنند . یکی ازین نقشه ها و سیاستها نقشه ی موازی سازی برای جریان و قیامهای مقارن ظهور است . مثلا چون در متون روایی خوانده آند  که مهدی عج از ایران و خراسان ایران نهضت خودرا آغاز می کند  و این ایرانیان و خراسانیان هستند که در ابتدا زمینه ی ظهور و حاکمیت اورا فراهم می آورند سعی می کنند در تعیین حاکمیت این منطقه و به خصوص ایران همواره در صد سال گذشته دخالت مستقیم و غیر  مستعین کنند و همواره حاکمیتی در این منطقه به وجود بیاورند که کاملا وابسته به دجال یا نظام سلطه ی جهانی باشد . کافی است که به تحولات سیاسی ایران در صد سال گذشته توجه کنید که چه میزان انقلابات و کودتا و جنگها در این کشور رخ داده و مرتبا حاکمیتها با دخالت بیگانگان بر سر کار می آیند و بعد با دخالت همان بیگانگان سقوط می کنند . به  روند به قدرت رسیدن رضا شاه و انحراف مشروطه با دیکتاتوری او نیز برکناری او با اشغال ایران و دخالت متفقین و روی کار آوردن فرزندش و کودتا بر علیه مصدق و انقلاب ۵۷ و حوادث ناگوار بعد از آن  با دقت و تامل توجه کنید که همواره دستهای پنهان و آشکار دجال و نظام سلطه را در این تحولات  مشاهده می کنید . این تحولات نشانگر آن است که دجال یا نظام سلطه با آسانی دست از سر این منطقه بر نمی دارد جون کاملا اهداف  آخر زمانی دارد . ویژگی تمامی حاکمیت های ایران در صد سال گذشته تا کنون این بوده که این حاکمیتها فارغ از اینکه افراد رده بالای آنها چکمه پوش و کراواتی یا عمامه به سر و نعلی به پا بوده اند این است که همه با دخالت دجال یا نظام سلطه به قدرت رسیده اند و بعد از مدتی نیز تاریخ مصرف آنها تمام شده و توسط دخالت همین نظام سلطه سقوط کرده اند و هیچگاه به مردم این کشور اجازه نداده اند که خود نمایندگان مستقل و واقعی خودرا به قدرت برسانند و اگر هم برای مدتی کوتاه این ملت توانسته برای دو سه سال نمایندگان واقعی و مستقل و متعهد خودرا چون  مرحوم دکتر مصدق و شهید دکتر فاطمی یا  برخی آزادمردان  مستقل و روشن اندیش بعد از انقلاب ۵۷ را به قدرت برساند  زود سرویس های جاسوسی دجال البته با واسطه ی مزدوران داخلی و با نام آنها این شخصیت‌ها را یا ترور و یا خانه نشین و آواره ی خارج نشین کرده اند و بلافاصله مزدوران وابسته به خودرا حاکم ساخته اند و به ابقای  حاکمیت آنها نیز کمک کرده اند. بیهوده نیست که امام علی ع در ۱۴۰۰ سال پیش این دست نشانده بودن حاکمیت های این منطقه را توسط دجال غرب پیش بینی کرده بود و فرموده بود: در شرق آتشی افروخته می کنند و به جان جامعه ی اسلامی می اندازند و این آتش (فتنه) از خود شرق نیست بلکه از غرب است . پس  تقریبا بیشتر بدبختی های مردم ایران و چند کشور همسایه چون افعانستان و عراق و سوریه و لبنان حقیقتا از خود مردم نیست بلکه کاملا نتیجه ی توطئه ی دجال و سیاست‌های او در این منطقه است .  گفتیم که یکی از سیاست‌های دجال در تقابل با ظهور و حاکمیت مهدی موعود سیاست موازی سازی برای جریان‌ها و قیامهای مقارن ظهور است مثلا در در ایران حاکمیتی مشابه زمینه سازان ظهور ولی کاملا دست نشانده ی دجال غرب به وجود  می آورند و البته سعی می کنند رهبر رده اول آن نیز اصالتی خراسانی داشته باشد تا  بتواند آن را بجای خراسانی واقعی به مردم قالب کند و مردم اورا باور کنند  (چون در روایات مهدویت آمده  کا خراسانی واقعی اصالتا اهل خراسان است) هر چند مجبور شوند قائم مقام رهبر گذشته را که اصالتی اصفهانی دارد با نقشه ی از پیش تعیین شده و پاپوش و تهمت از صحنه ی قدرت حدف کند.

در افعانستان که قبلا جزو خراسان قدیم ایران بوده  و احتمال زمینه سازی  برای حاکمیت مهدی زیاد است دجال به صورت وحشیانه تری عمل می کند و مرتبا هر چند سال با کودتا و ترور حاکمیت های وابسته به خود  و ضعیف به وجود می آورد و یا مستقیما توسط قدرتهای بزرگ وابسته به خود حمله ی نظامی می کند تا مردم این کشور را به فلاکت بکشاند و از به وجود آمدن یک نهضت نیرومند زمینه سازی برای ظهور مهدی در این منطقه جلوگیری کند ابتدا گروهک های تکفیری چون طالبان به وجود می آورد و آنها را تجهیز می کند تا حاکمیت را به طور موقت به دست گیرند بعد به بهانه ای به آنها هجوم نطامی می کند ولی البته مخصوصا آنها را ازبین نمی برد و برای مواقع ضروری در آب و نمک  نگه می دارد و حاکمیت دست نشانده ی موقت روی کار می آورد و بعد در ادامه ی همین سیاست دوباره با طالبان پنهانی زد و بند و تبانی می کند و پشت حاکمیت دست نشانده را خالی می کند و دوباره طالبان را به قدرت می رساند و خلاصه همیشه این بازی موش و گربه و بی ثباتی سیاسی را در افعانستان ادامه می دهد تا نهضت زمینه سازی برای قیام و حاکمیت مهدی ازین منطقه نیز آغاز نشود . الیته دجال در عراق و یمن و سوریه نیز که جزو حوزه ی تحرکات و استقرار لشکر مهدی عج در روایات اخرزمانی است  نیز همین سیاست بی ثباتی سیاسی و ناامنی و جنگ و کشتار و اختلافات داخلی را اجرا می کند و ادامه می دهد و نتیجه این فاجعه هایی است که الان چندین دهه است در این مناطق شاهد آن می باشیم.  که البته جریانات انحرافی موازی هم چون حرکت احمد الحسن بصری  را که شاهد آن هستیم برای انحراف قیام یمانی حقیقی در یمن، ایجاد می کند و برای قدرت گرفتن آن هزینه های بسیاری می کند. به هر حال اگر مجاهدان و منتظران واقعی در این چند کشور مصیبت دیده از توطئه های دجال و ازین نقشه ها باخبر شوند بهتر می توانند به مقابله با آن بپردازند و شروع به ایجاد تشکیلات مستقل برای قیام در برابر آن و زمینه سازی برای ظهور و حاکمیت مهدی عج کنند. به امید آن روز

چرا دستگاه تبلیغاتی دجال سعی دارد شناخت مهدی عج را به انحراف بکشاند و ایادی و مزدوان او در حال حاضر در سطح جامعه چه کسانی می باشند؟ یکی از اقدامات مهم دجال یا نظام سلطه برای مقابله با مهدویت و ظهور منجی به انحراف کشاندن این امر مهم و سرنوشت ساز برای جامعه ی اسلامی و البته برای کل جامعه ی بشری است . چون حاکمیت مهدی نیز حاکمیت جهانی می باشد. برای این کار دجال از دو اهرم مزدوران داخلی و مزدوران خارجی خود کمک می گیرد . مزدوران داخلی دجال در انحراف مهدویت کسانی می باشند که وقایع مهدویت و احادیث آن را درداخل برای مردم عوام کم سواد و کم مطالعه در مساجد و یا در رسانه های گروهی چون رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و یا کرسی های دانشگاهی  به نفع حاکمیت موجود تفسیر و توجیه می کنند . مثلا مشخصات خراسانی موعود را با دروغ و کتمان حقایق روایات مهدویت به فلان مسئول رده بالای حاکمیت تطبیق می دهند و اگر غیر ازاین کار را انجام دهند بلافاصله دستگیر و راهی زندان می شوند و مورد اذیت و آزار قرار می گیرند . چون گفتیم که تمام حاکمیت های خاورمیانه و البته کل دنیا تحت سیطره و نفوذ و دست نشانده ی حاکمیت دجال و یا حکومت واحد جهانی هستند  بنابراین مبلِغین مهدویت نیز باید از اموری حرف بزنند که دجال را خوش آید نه خدارا . و آن نیز چیزی جز ترویج خرافات مهدویت نمی باشد که علاوه بر این که باعث انحراف بیشتر مهدویت می شود زیانی هم برای دجال و حاکمیت دست نشانده ی او در کشور نداشته باشد. بارها دیده شده که افرادی واقعا مخلص عده ای را به گرد خویش جمع کرده اند تا حقایق مهدویت را مستقل از حاکمیت   بیان کنند . که بلافاصله توسط جاسوسان سرویس های اطلاعاتی حاکمیت های خاورمیانه شناسایی و دستگیر و بازجویی شده اند و آنها را مجبور کرده اند که در هماهنگی با خواسته های حاکمیت  روایات مهدویت را تفسیر و تعبیر کنند . حتی به این افراد با نداشتن مدرک. کرسی دانشگاهی نیز داده اند تا در دانشگاهها و مراکز علمی و مجامع عمومی برای مردم در مورد مهدویت حکومتی سخنرانی کنند و امتیازات اقتصادی و ... زیادی نیز به این سخنرانان داده اند که همه البته آنها را می شناسیم . البته به آنها حق می دهیم چون راهی جز این ندارند و آنها را مجبور به این کار کرده اند و در صورت نپذیرفتن خواسته های حاکمیت های موجود ممکن است جان آنها نیز به خطر بیفتد.  بازوی دیگر دجال در به انحراف کشاندن مهدویت و مبارزه با این طرز تفکر مزدوران خارجی دجال می باشند که معمولا از قشر به اصطلاح تحصیل کرده نیز می باشند . این گروه به دو دسته تقسم می شوند یک دسته که ظاهر مذهبی دارند ولی بسیار خیانت میشه و مزدور هستند و برای آنکه در دانشگاه‌های معتبر غرب و آمریکا صاحب کرسی شوند مامور می شوند که مهدویت را به انحراف بکشانند و امور غیر واقع در این مورد بیان کنند   یا مثلا بگویند قرآن کریم کلام خدا نیست بلکه کلام محمد است و بیان رویاها و خواب های اوست. یا  مثلا  می گویند :امکان دارد که  مهدی هم طهور کند ولی واقعا چه نیازی به مهدی این یک اعتقاد است و سود و زیانی برای ما و جامعه ی بشری ندارد.  دسته ی دوم باز از مزدوران برون مرزی دجال هستند که در سایت های اینترنتی و بیشتر شبکه های ماهواره ای فعال هستند . افرادی مانند بهرام مشیری و رضا فاضلی و .‌‌..مزدوران جدیدتر آنها که اکنون فعال می باشند این گروه مزدوران که کلا چون افرادی یا بی دین و یا لائیک هستند با اساس مهدویت و دین مشکل دارند و کلا اصل مهدویت و دین را از امور خرافی به مردم معرفی می کنند و بنا دارند کا کلا تیشه به ریشه ی دین و معنویت و مهدویت بزنند . در حقیقت این مزدوران تجسم  اوج خشم و کینه ی  دجال  با دین و مهدویت هستند . و البته فقط افراد عامی و بی سواد و فاسد اخلاقی را می توانند با سخنان  به ظاهر منطقی ولی پر از تناقض و یک جانبه نگری و افراط و تفریط فریب دهند نه افراد خردمند و نخبه به معنی واقعی را . یادم می آید چند سال پیش در قالب کامنت زیر ویدئو های مزخرف آنها با  خود آنها و طرفداران آنها نوعی مناظره را در مورد مباحث مطرح شده شروع کردم پس از چند دلیل و سوال همه ی به اصطلاح نخبگان آنها را محکوم کردم و آنها به جای جواب یا سکوت کردند یا به فحاشی پرداختند و  تمام کامنتها را یا  برخی از آنها را که اساسی یود مرتبا پاک می کردند . چون در حقیقت چیزی در چنته نداشتند و فقط ادعا و طبل توخالی بودند. وگرنه می توانستند خیلی منطقی جواب مرا بگویند و نیازی به فحاشی و این کارها نبود ولی با این کارها آبروی خویش را نیز بردند چون خود را افرادی فرهیخته و با فرهنگ  و مودب هم به مخاطبان نشان می دادند. به هر حال دجال جهانی با این دو بازو یعنی مزدوران داخلی و خارجی خود چندین سال است که مبارزه ای گسترده با دین و مهدویت را آغاز کرده و بر نخبگان علمی جهان اسلام و البته دیگر ادیان است که با روشنگری در برابر آن بایستند.

چرا طاغوتیان زمان از تطبیق کردن روایات مهدویت بر حوادث شخصیت های حاضر هراس دارند و مردم را از آن نهی می کنند؟ معمولا یکی از موارد انحرافی که در حاضر در مورد مهدویت از سوی طاغوت زمان و پیروان او مطرح می شود و در مورد آن تبلیغ می شود این شایعه است که تطبیق روایات مهدویت بر حوادث و شخصیت‌های سیاسی و یا قیامگران در زمان حال کار صحیحی نیست . این سخن مشخص است که  کاملا از شیاطین و طاغوتیان در بین مردم تبلیغ می شود با این دلایل که اینجا مطرح می شود . قبلا بیان کردیم که شخصیت‌های موثر در ظهور و قیامهای آخر زمانی شخصیت های موهوم و چند هزار سال پیش نیستند بلکه شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند که البته نسل آنها به شخصیت های تاریخ اسلام هم بر  می گردد  چون گفتیم نبرد خبر و شر همیشه در طول تاریخ جریان داشته  و در دین اسلام نیز کاملا موروثی بوده است یعنی مثلا شخصیتی مانند خراسانی حقیقتا هاشمی و از نسل جعفربن ابی طالب و برادر  امام علی ع می باشد هر چند که در حال حاضر در خراسان ایران یا افغانستان با ظاهر یک شخص امروزی باشد و یا فرد منفور و جنایتکاری چون سفیانی که از اردن یا سوریه شورش می کند و بر سوریه و اردن و عراق و مدینه مسلط می شود  حقیقتا طبق روایات صحیح و متواتر از نسل ابو سفیان می باشد و مسلما طبق دلایل بسیار که قبلا بیان کردیم خود مهدی موعود عج نیز انسانی امروزی و از نسل و ذریه ی پیامبر اسلام می باشد هر چند اکنون شخصی بسیار گمنام و ناشناخته بین مردم باشد و مثلا به جای حجاز و با عراق در نقطه ای از ایران به دنیا آمده باشد  و  حتی سیادت او برای خانواده اش مخفی باشد. پس شخصیت‌های آخر زمانی شخصیت‌های کاملا امروزی می باشند  و  ما چاره ای  جز تطبیق روایات متواتر ظهور با قیام‌ها و شخصیت‌های قیامگر امروزی نداریم تا بتوانیم  به درستی جبهه ی حق را از جبهه‌ی باطل در زمان حاضر و شخصیتهای قیامگر حقیقی و موعود را از از اشخاص کذاب و حرکت های انحرافی و دست پخت دجال زمان تشخیص دهیم و از جبهه‌ی حق پشتیبانی کنیم و با جبهه‌ی باطل بجنگیم پس اصل تطبیق  روایات بر این حوادث نه تنها نادرست نیست بلکه کاملا نیز لازم است چون که ما نمی خواهیم با معاویه و یزید ۱۴۰۰ سال پیش بجنگیم و یا در رکاب پیامبر و تمام علی باشیم که ۱۴۰۰ سال است رحلت کرده اند بلکه می خواهیم  همراه نسل امروزی آنها با نسل های شیطانی بنی امیه  و بنی عباس بجنگیم بنابراین باید این ر وآیات را با شخصیت‌ها و حوادث امروزی تطبیق دهیم و جبهه ی حق و باطل را به درستی از هم تشخیص دهیم . ولی مهم این است که در  تطبیق و تشخیص خویش و شناخت جبهه و شخصیت‌های حق و باطل دچار اشتباه نشویم و با اشتباه بر اثر انحرافات شیطانی در روایات مهدویت   در این تشخیص به خطا نرویم  و دچار خسران در دنیا و آخرت نشویم . خب اکنون باید در این مورد پرسش نمود چرا حامیان طاغوت در این زمان در  بین مردم اصرار دارند که تطبیق کار درستی نیست ؟  مسلم است چون آنها هراس دارند که به زودی مردم و مؤمنان واقعی با تطبیق صحیح روایات آخر زمانی با عملکرد و مشخصات حاکمیت طاغوت به ماهیت واقعی شیطانی آنها از پس ظواهر زیبای شیطانی آنها پی ببرند و به این بصیرت و روشن بینی برسند که جبهه‌ی باطل را که بر جان و مال و ناموس آنها حاکم است بشناسند و با یاری جبهه‌ی حق و افراد حق طلب  واقعی و موعود بر علیه آنها قیام  نمایند و آنها را از صحنه ی روزگار محو کنند.  مثلا در حال حاضر چندین دهه است  نسل بنی عباس دوم طبق روایات اهل بیت  ع البته با نامهای فریبنده و متفاوت امروزی با شعارهای به طاهر دینی و پیاده کردن اسلام و یاری خاندان پیامبر و یاوران مهدی عج  در خاورمیانه حاکم است ولی اکثر مؤمنان و منتظران عامی که مطالعات چندانی نیز در روایات صحیح مهدویت و تاریخ اسلام ندارند از تشخیص چنین حاکمیت مزور و فریبکار شیطانی در زمان ما عاجز و ناتوان هستند و چه بسا بخاطر همین عدن شناخت  و  بصیرت سالهاست بدون اینکه خود بخواهند به این حاکمیت شیطانی با دید مثبت نگاه می کنند و   آن را خالصانه با  جان و مال یاری می کنند . ولی اگر بیدار  شوند و حقیقت امر را بفهمند از تمام گذشته ی خود نادم و  پشیمان می شوند و بر علیه این حاکمیت شیطانی  قیام می کنند و آن را از صحنه ی روزگار محو می کنند . حال باید پرسید که راه تشخیص حاکمیت های شیطانی از جبهه‌ی حق در حال حاضر چیست ؟ مسلم است که تنها راه تشخیص مطالعه و درک روایات روشنگر  و صحیح اهل بیت در مورد این حاکمیت های آخر زمانی است که همان تطبیق این روایات بر حوادث و جریانات سیاسی حاضر می باشد . چون اهل بیت پیامبر  ص پیش بینی چنین روزی را نیز برای مؤمنان می کردند که مومنان ممکن است در تشخیص  حق و باطل  دچار تردید و اشتباه شوند .

 

بنابر این روایات روشنگرانه ی بسیاری را برای آیندگان به یادگار گذاشته اند که می توان با تامل در این روایات کاملا نشانه های جبهه‌ی حق و باطل را از آنها شناسایی کرد و در یاری جبهه ی حق دچار گمراهی نشد و علت اصلی این که کتاب نازل شده بر مهدی موعود عج نیز  فرقان ( روشنگر) نام دارد نیز درست همین حقیقت است که این کتاب برای تشخیص جبهه‌ی حق از باطل روشنگری می کند.

 علت این امر به انگیزه های  دنیایی و قدرت طلبی ایادی شیطانی و دشمنی با اهل بیت پیامبر ع از صدر اسلام تاکنون ارتباط مستقیم دارد. قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی کاملا اثبات کردیم که علت تحریفات گسترده در روایات مهدویت برای انحراف در نسب واقعی مهدی موعود از طرف شیعه نمایان عراق  دشمنی این منافقان با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او بخاطر صلح مصلحتی امام حسن مجتبی ع با معاویه بود. امام حسن مجتبی وقتی که می دید معاویه بسیاری از یاران اورا با پول خریده و آنها مرتبا در پشت جبهه به وی خیانت می کنند و حتی یک بار به چادر محل اقامت وی هجوم می برند و او را با شمشیر زخمی می کنند  متوجه شد که یاران چندانی ندارد و معاویه نقشه های فراوانی کشیده تا به زودی آن  عده ی  یاران حقیقی اورا نیز با ادامه ی جنگ از بین ببرد و کلا  اگر امام حسن مجتبی ع به درگیری با معاویه ادامه می داد بیم آن می رفت که معاویه کلا نسل پیامبر و یاران اندک امام حسن مجتبی ع را از زمین ریشه کن کند و به کلی نابود سازد این بود که با حکمت الهی و تیز هوشی و بصیرت سیاسی مخصوص به خود صلاح  در آن دید که موقتا با معاویه ترک مخاصمه کند و سعی کند به خواسته های بحق خود از طریق مذاکره دست یابد و این حرکت امام حسن ع تمام نقشه های معاویه را برای نابودی اهل ایمان نقش برآب کرد چون معاویه تا آن زمان با شعارهای فریبنده ،  ادعای صلح و عدم اختلاف را بین مسلمین را به ظاهر و منافقانه  می داد و با این پیشنهاد امام تمام نقشه هایش نقش بر آب شد .  از طرفی نیز نمی توانست پیشنهاد صلح را قبول نکند چون خود قبلا آن را در حد شعار مطرح کرده بود و اگر قبول نمی کرد عموم مسلمانان به او اعتراض می کردند که چرا به حرف و شعارهای خود عمل نمی کند و صلح را نمی پذیرد.  با این حال امان حسن مجتبی در پیمان صلح اصلی ترین و بهترین خواسته را مطرح کرد و معاویه نیز برخلاف میل خود مجبور به پذیرش این خواسته شد و آن این بود که معاویه مانند سنت خلفای پیشین امر خلافت را پس از خود به شورای مسلمین برای انتخاب خلیفه واگذارد و خلافت را به پسرش یزید ندهد و در واقع جلو این انحراف  که خلافت پیامبر تبدیل به پادشاهی موروثی از پدر به فرزند شود را گرفت و البته این خواسته ی تمام مسلمانان راستین و خواسته ی امام علی در برابر  معاویه نیز بود . و یک سنت مقبول اسلامی بود. معاویه بر خلاف میلش این شرط را در صلح نامه پذیرفت و در واقع امام حسن مجتبی ع بدون جنگ و با تدبیر به خواست خود و تمام مسلمین دست یافت هر چند بعد از شهادت امام حسن ع معاویه این عهد خود را نیز نقض کرد . ولی با این حال عده ای از منافقان و یاران نادان و قشری امام حسن مجتبی ع که این بصیرت سیاسی را نداشتند و به اندازه ی یک گوساله نیز شعور سیاسی نداشتند با جهالت هرچه تمامتر به مخالفت با این تصمیم امام پرداختند و با سخنان نیش دار خود آزار بسیاری به امام حسن رساندند و حتی به او غیر منصفانه لقب مذل المومنین یعنی کسی که باعث خوار کردن و ذلیل کردن مومنین شده است را دادند امام حسن ع به این سخنان توجهی نمی کرد و حتی گاهی به آنها تذکر می داد که آیا شما بهتر از من که امام شما هستم مصلحت مسلمین را می دانید؟ ولی آنها نمی توانستند  این  موقعیت حساس  مومنین را در برابر معاویه  و خطر جنگ را درک کنند و به مخالفت و   دشمنی با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او ادامه دادند . و بیشتر منافقانه به سوی امام حسین و فرزندان او رفتند و البته دیدیم که در واقعه ی کربلا همین منافقان که بیشتر هم اهل عراق و کوفه بودند چگونه به امام حسین ع خیانت کردند و خاندان پیامبر رادر کربلا قتل عام کردند .  ودر آنجا تازه مردم   فلسفه ی صلح امام حسن  را دریافتند چون در واقعه ی کربلا تقریبا تمام مردان اهل بیت غیر  از امام سجاد ع که بیمار بود و حسن مثنی فرزند  امام حسن مجتبی که در بین زخمی ها بیهوش افتاده بود و بعد ها توسط دایی های خود نجات یافت و درمان شد. بقیه همه قتل عام شدند و نقشه ی خود معاویه هم در زمان امام حسن مجتبی ع همین بود . به هر حال این منافقان و شیعه نمایان عراق و کوفه  بعد از جنایت کربلا دشمنی با بازماندگان امام حسن مجتبی ع از نسل حسن مثنی را  ادامه دادند و با یاری  نکردن فرزندان و نوادگان مجاهد و ظلم ستیز او باعث شدند  که آنها در قیام بر علیه بنی امیه و بنی عباس تنها بمانند و بی یاور و تنها مانند امام حسین ع شهید شوند. جنایت دیگر این شیعه نمایان عراق و به خصوص کوفه تحریفات گسترده ی  روایاتی از مهدویت بود که به روشنی بیان می کرد که مهدی موعود از نسل حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی بود .

چون این شیعه نمایان از یاران بسیار نزدیک امامان از نسل امام حسین ع بودند و منافقانه به آنها خود را نزدیک کرده بودند و تمام روایات امامان از نسل امان حسین را اول اینها دریافت و بین مردم نقل می کردند بنابراین با آن سابقه ی دشمنی و کینه که با امام حسن مجتبی ع و فرزندان و نوادگان او داشتند نمی توانستند قبول کنند که مهدی موعود حقیقی از نسل امان حسن مجتبی ع باشد این بود که ناجوانمردانه دست به تحریفات گسترده در این روایات زدند و مثلا هر جا امامان از نسل امام حسین بیان می کردند که مهدی موعود از نسل امام حسن مجتبی ع است که در آخر زمان متولد می شود آنها نام حسن را در روایات به حسین تغییر می  دادند و به این صورت  نسب واقعی مهدی موعود به کلی با انحراف کشانده شد . البته هرچند تعدادی کمی روایات مثلا در کتاب غیبت نعمانی و دیگر کتاب‌ها از دستبرد تحریف سالم ماندند و برای  روشنگری به نسل ما رسیدند . وآما انگیزه ی دیگر تحریف روایات مهدویت انگیزه مالی و دنیایی از  طرف تعدادی دنیا طلب بی اصل و نسب باز هم در عراق بود . به این ترتیب که زمانی که امام حسن عسکری ع رحلت کرد . تعداد زیادی شیعیان  عامی و اکثرا کم سواد از اقصا نقاط ایران و افعانستان و  دیگر نقاط به عشق دیدار با خاندان پیامبر وارد عراق شدند.  در این حال   چون این افراد  در آنجا غریب بودند  و آدرس دقیقی از محل اقامت خاندان امام حسن عسکری نداشتند    به هر کسی از مردم عراق برخورد می کردند  آدرس محل سکونت امام ر می پرسیدند و مسلم است در بین این افراد نیز همیشه تعدادی اراذل و اوباش و بی اصل و نسب و افراد فرصت طلب پیدا می سود که بخواهند مردم را فریب دهند و از آنها سو استفاده کنند . و وقتی این شیادان  مثلا از مسافران می پرسیدند برای چه می خواهید امام را ملاقات کنید آنها هم با ساده دلی جواب می دادند مقداری خمس و زکات و وجوهات شرعی داریم که می خواستیم مستقیما به دست امام برسانیم . در این حال این شیادان فرصت طلب طمع می کردند  و برای فریب به آنها می گفتند امام حسن عسکری به تازگی رحلت کرده و فرزند کوچکی از خود به نام محمد بن الحسن از خود به جا گذاشته ولی فرزند او غایب شده و هر کسی را به حضور خود قبول نمی کند بهتر است پول و وجوهات شرعی را به ما که نائب خاص او هستیم بدهید تا شخصا به آقا برسانیم  و به این صورت خودرا به عنوان نایب خاص امام به مردم ساده دل قالب می کردند. واین شیادان فرصت طلب نیز چهار نفر بودند که تمام ابن مدت مردم را سرکیسه می کردند و وقتی مردم از آنها سوال شرعی می کردند که از امام سوال کنند چون جواب را نمی دانستند به دروغ می گفتند که امام می فرماید : در مورد مسائلی سوال نکنید که اگر جواب آن را بدانید خوشتان نیاید و نفعی برایتان نداشته باشد و وقتی مردم  زیاد سوالات شرعی می پرسیدند و آنها جوابی نداشتند و از این همه سوال کلافه می شدند . وجوهات شرعی را خود می گرفتند و برای جواب این سوالات ،  مردم را به راویان حدیث امامان ارجاع می دادند و این روایت جعلی را درست کردند که امام  زمان در آخرین سفارش خود فرمود: و امادر  حوادث پیش آمده و مسائل شرعی جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و من هم حجت خدا هستم  و به این صورت خود را از سوالات بسیار  شیعیان ساده دل خلاص می کردند . یعنی وجوهات را خود می گرفتند و سوالات شرعی را به راویان حدیث ارجاع می دادند شیادی از این بالاتر نمی شود.. البته اعقاب و آیندگان راویان حدیث نیز کم مارمولک نبوده اند و چیزی از شیادان گذشته کم ندارند و  در دوران معاصر تعدادی از آنها با سو استفاده از این حدیث قطعا جعلی که امام زمان فرموده در مسائل جدید به راویان حدیث ما رجوع کنید تئوری ولایت فقیه را با راهنمایی استعمار انگلیس که  در حوزه‌ های علوم دینی در ایران و عراق نفوذبسیار دارند به وجود آوردند البته هدف انگلیسی ها از ایجاد تئوری ولایت فقیه ایجاد یک حکومت مستبد با دیکتاتوری یک نفر  با ظاهر مذهبی بود که البته این یک نفر  هم باید از مزدورانی باشد که در جامعه ی دینی اسم و رسمی داشته باشد و در ضمن وابسته به استعمار انگلیس و دستگاه جاسوسی دجال باشد تا منافع انگلیس و دجال را در خاورمیانه تامین کند . و انگیزه ی آخوندهایی که این نظریه را با راهنمایی انگلیسی ها درست کردند نیز مسلما نفس اماره و قدرت طلبی و دنیاطلبی بوده که می خواستند به این شیوه بر جان و مال و ناموس مسلمین حاکمیت سیاسی پیدا کنند .به هر حال این این نظریه و تئوری کاملا باطل است چون با سنت اسلامی گذشتگان و مخصوصا سیره ی عملی اهل بیت پیامبر سازگاری ندارد و کاملا یک بدعت دینی و نقشه ی شیطانی است  .

اولین دلیل این است خود  اهل بیت دارای دو شان جدا از هم بوده اند یکی شان امامت که یک مقام و شان بلند معنوی است که فقط خداوند می تواند این مقام را به اهل بیت پیامبر بدهد و دیگر مقام سیاسی و حکومتی اهل بیت است که این شان یک مقام کاملا زمینی است و مردم باید امام را به حاکمیت سیاسی مسلمین قبول کنند همچنانکه امام علی هم در نهج البلاغه  می فرماید : که ای مردم  اگر  شما  برای قبول خلافت به سوی من نمی آمدید من امر خلافت را قبول نمی کردم  و این نشان می دهد که خلافت ائمه یک امر کاملا زمینی است که بستگی به خواست و رای مردم دارد و ربطی به آسمان ندارد و در زمان شهادت نیز وقتی یاران امام علی به او پیشنهاد کردند فرزندش امام حسن را جانشین خود برای خلافت معرفی کند فرمود من در مورد حسن با شما حرفی ندارم شما هرچه صلاح می دانید انجام دهید و این سخن امام علی نیز نشان می دهد  حاکمیت سیاسی مسلمین انتصابی و یا موروثی نیست و مردم باید حاکم خودرا انتخاب کنند . حال چگونه ممکن امام علی که حاضر نبود امام بعد از خود را حاکم سیاسی مسلمین منصوب کند . امام زمان بیاید و حاکمیت سیاسی مسلمین را به چند آخوند روایت گر احادیث  واگذار کند  آیا این امر منطقی و عقلانی و شرعی می باشد . چون تئوری ولایت فقیه بر این اساس است که در دوران غیبت حاکمیت سیاسی مسلمین بدون توجه به رای مردم به دست یک آخوند مجتهد می باشد . و این آخوند را هم نه مردم بلکه  چند هم قماش همان آخوند باید انتخاب کنند.   این چیزی جز بدعت و انحرافی بزرگ در حاکمیت سباسی  مسلمین نیست و  از این جاست که از اسلام که برای از بین بردن استبداد و دیکتاتوری آمده.  از بطن آن هیولای استبداد دینی را با این بدعت زاده می کنند . و بر عهده ی روشنفکران واقعی جهان اسلام است که با این بدعت های خطرناک مقابله کنند. حال در دوران ما به این علت است که شیادان دینی قدرت طلب که بر گرده ی مسلمین با فریب سوار شده اند فقط ترجیح بدهند که مهدی موعود عج فرزند بلافصل امام حسن عسکری باشد تا از نوادگان امام حسن مجتبی ع . چون اگر مهدی عج از نوادگان امام حسن مجتبی باشد و در زمان ما به دنیا بیاید که نان آنها آجر می شود و این نوع مهدی منافعی برای آنها ندارد و چا بسا  زیان هم دارد چون نمی توانند به بهانه ی غیبت فرزند امام حسن عسکری ، توسط روایات دروغ دم از جانشینی او بزنند و حاکمیت سیاسی را از نمایندگان واقعی مردم بگیرند و فاجعه درست زمانی برایشان آغاز می شود که امام مهدی حقیقی از نسل و نوادگان امام حسن مجتبی ع باشد که به صورت گمنام به دنیا آمده و از مخالفان سیاسی و عقیدتی آنها باشد و در فرصت مناسب بر علیه آنها با اذن الهی قیام کند و دمار از روزگار آنها برآورد. که این وعده ی خداست و خداوند خلاف وعده نمی کند. ان الله لایخلف المیعاد.

آیا تا کنون از خود پرسیده اید که چرا در   منطقه ی  خاصی از خاورمیانه د  این چند دهه دائما درگیری و کشتار و بحران های نظامی سیاسی اقتصادی روی می دهد؟ این منطقه ی خاص کشورهای افغانستان ، ایران ، عراق ، یمن و سوریه و لبنان می باشند. اگر  روایات مهدویت و آخرزمانی را خوب مطالعه و درک نکنیم علت این جنگها و بحران ها سیاسی و نظامی را در این منطقه   هرگز درک نخواهیم کرد چون در روایات مهدویت به وضوح و بصورت متواتر نقشه و منطقه ی جغرافیایی ظهور و قیام مهدی عج بر علیه دجال یا نظام سلطه ی جهانی  ترسیم شده طبق این روایات منشا و مبدا قیام مهدی عج شرق و خراسان خواهد بود خب می دانیم از نظر جغرافیایی شرق عربستان و حجاز که محل سکونت پیامبر و اهل بیت ع بودند جز ایران نیست که خراسان نیز جزو آن است البته خراسان بزرگ در زمان قدیم شامل افعانستان و قسمتی از کشورهای آسیای مرکزی چون تاجکستان و ترکمنستان هم می شد که جزو خاک ایران محسوب می شدند . به هر حال طبق روایات صحیح مهدویت ، ابتدا در منطقه ی خراسان شخصی به نام خراسانی قیام می کند و بعد در شمال ایران منطقه ی گیلان و قزوین نیز قائم آل محمد قیام می کند و در این حال خراسانی لشکرش را در اختیار قائم آل محمد قرار می دهد و همزمان سفیانی در منطقه ی شام یا سوریه شورش می کند و تا عراق و مدینه را نیز تصرف می کند و همزمان با شورش سفیانی در یمن نیز شخصی یمانی قیام می کند و با خراسانی و قائم آل محمد متحد می شود  و به عراق لشکر کشی می کنند و سفیانی را که عامل و مزدور و دست نشانده ی دجال است شکست می دهند و با قدرت  تمام بیت المقدس را فتح می کنند و یک امپراتوری عظیم اسلامی از اتحاد کشورهای اسلامی به وجود می آورند و در این حال از طریق دریای مدیترانه با دنیای غرب که مرکز حاکمیت دجال است که از آنجا بر سراسر جهان حاکم است هم مرز می شوند در این حال دنیای غرب احساس خطر بیشتری می کند و با لشکریان انبوه به مرز مسلمین حمله ور می شوند و یک درگیری ابتدایی نیز با مسلمین دارند دراین حال عیسی مسیح ع از آسمان نازل می شود و مهدی ع را تایید می کند و اکثر مسیحیان در این حال به حضرت ایمان می آورند و مسیح واسطه ی صلح بین مسلمین و دنیای غرب می شود و کم کم حاکمیت او جهانی می شود و دجال به کلی نابود می شود . خب با این توصیف در روایات،  نظام  سلطه یا دجال که اکنون حاکمیت موقت بر جهان دارد و مسلما  توسط نخبگان علمی خود تمام روایات مهدویت را در  این مورد مطالعه کرده و از نقشه ی ظهور منجی اطلاع کامل دارد  به خیال خام خود می خواهد با نقشه های  شیطانی جلو وعده و خواست الهی را هر طور شده بگیرد. ازین جهت از چندین دهه با نفوذ و حمله به کشورهای این منطقه ی خاص چون ایران و افغانستان و... که ظهور منجی از آنجا آغاز می شود سعی می کند که که از ایجاد یک نظام مقتدر و تشکل یک نظام  و قدرت سیاسی اقتصادی در این منطقه جلوگیری کند تا جلو این قیام را بگیرد نفوذ نظام سلطه یا دجال در این کشورها بصورت نفوذ سیاسی و فرهنگی و گاه هجوم نظامی و ایجاد ترور و کودتا و جنگ و اختلافات فرقه ای می باشد تا همواره این منطقه درگیر مشکلات جنگ و غیره باشد  و ضعیف بماند که پایگاه قدرتمندی برای ظهور منجی به وجود نیاید نظام سلطه سعی می کند با کوتا و ترور  و هجوم نظامی اگر شد مستقیما حاکمیت های دست نشانده در منطقه ایجاد کند و اگر نشد با سرویس های جاسوسی در حاکمیت های این منطقه نفوذ کند و عملا اختیار سیاست این کشورها را به دست گیرد بطوری که دولتمردان خودفروخته و مزدور فقط سیاست های دجال و غرب را در این منطقه که ایجاد جنگ و خونریزی و برادر کشی است را به اجرا درآورند که ایجاد گروهک های تکفیری چون القاعده و داعش و طالبان و یا شیعه های افراطی درست در جهت همین سیاست جنایتکارانه است . ولی اگر به دقت به جغرافیای سیاسی این منطقه دوباره نگاه کنیم خواهیم دید برخی ازین کشور  چون امارت متحده ی عربی و عربستان سعودی و ترکیه از آسیب های این نقشه های شیطانی کاملا  در امان مانده اند علت کاملا واضح است چون این کشورها اولا در نقشه ی روایات ظهور مهدی عج چندان نقش ندارند و قیام‌های اصلی در خراسان ایران و و افغانستان و یمن شروع و به عراق و سوریه کشانده می شوند و دوم آنکه حاکمیت های این کشورها چون امارات و عربستان کاملا دست نشانده و بله قربان گوی سیاست های دجال و نظام سلطه و همسو با منویات غرب می باشند بنابراین نه تنها نظام دجال کاری به آنها ندارد بلکه درآبادانی این کشورها کمک های زیادی نیز به آنها می کند که شاهد پیشرفت مدنی چشمگیر در این کشورها چون دبی در چند دهه ی اخیر  می باشیم . ولی در  مقابل کشورهای قرار گرفته در نقشه ی ظهور را با حملات مختلف فرهنگی سیاسی و این اواخر نظامی به ویرانی کشانده.

اگر درست با دقت و تامل به این تحولات نگاه کنیم خواهیم دید که حضور نظامی آمریکا در چند دهه ی اخیر در خلیج فارس درست در جهت مقابله با ظهور منجی در این منطقه است و شکی نیز در آن نیست . بنابراین کشورهای این منطقه باید مراقب باشند در دام نقشه های دجال یا نظام سلطه برای ایجاد جنگ واختلاف در  این منطقه نیفتند و کم کم با پر رنگ کردن گفتمان مهدویت و دوری از خرافات در این مورد زمینه ی ایجاد یک اتحادیه متشکل از کشورهای اسلامی چون اتحادیه ی اروپا  را در این منطقه فراهم کنند تا علاوه بر نقش برآب کردن نقشه های دجال و نظام سلطه زمینه ظهور حضرت را نیز فراهم کنند    به امید آنروز.

استراتژی اختلاف افکنی  غرب در قبال کشورهای خاورمیانه: شاید برخی تصور  کنند که سیاست ایجاد اختلاف در کشورهای خاورمیانه از سوی غرب تنها مربوط به چند دهه یا دوسه صده ی اخیر است . این  تصور ناشی از عدم اطلاع کافی از تاریخ غرب به خصوص تاریخ فلسفه ی سیاسی این منطقه است . چون اگر تاریخ فلسفه سیاسی غرب به درستی مطالعه شود     این حقیقت درک می شود که اتخاذ این سیاست اختلاف افکنی در خاورمیانه سابقه ای دیرینه از زمان فلاسفه بزرگی چون ارسطو در بیش از ۲۰۰۰ سال پیش دارد . اگر فلسفه ی سیاسی ارسطو با تامل مطالعه شود مشاهده می گردد که ارسطو در این مورد بصورت بسیار هوشمندانه و بگونه ای که از یک فیلسوف بزرگ انتظار می رود بیان می کند که برای غلبه و پیروزی بر دشمنان مسلم است بهترین راه ایجاد اختلاف درونی در میان آنها  می باشد . این نظر ارسطو کاملا منطقی و هوشمندانه است  چون بطور طبیعی هم مثلا اگر کسی بخواهد سنگ بزرگی را بلند کند واز سر راه بردارد بهترین راه آن است که آن را با وسیله ای قطعه قطعه کند و بعد به راحتی خواهد توانست آن را از میان راه بردارد. خب مسلم است پادشاهان و سیاستمداران غربی از آن دوران از نظرات سیاسی این فیلسوف بزرگ برای شکست دشمن استفاده کرده اند    و همواره در دوره های بعدی با ایجاد اختلاف در دشمنان خود بر آنها پیروز شده اند می دانیم که اسکندر مقدونی به گواهی تاریخ شاگرد بلاواسطه ی ارسطو بوده و مسلم است ازین نظرات او در جنگها و مقابله با دشمن کمال استفاده را نموده . اولین بار اسکندر این سیاست را در قبال داریوش سوم هخامنشی و سپاه انبوه و قدرتمند او به کار برد . سپاه داریوش سوم در زمان حمله ی اسکندر به ایران متشکل از ۲۰۰۰۰۰ هزار نفر جنگجو با امکانات کامل بود ولی سپاه اسکندر ۲۰۰۰۰هزار نفر بیشتر نبود با این حال اسکندر با استفاده از نظرات ارسطو با فرستادن جاسوس بین سپاهیان داریوش به صورت مخفیانه بین سرداران و سپاهیان او اختلاف ایجاد کرد و همین امر باعث شکست فاجعه بار داریوش سوم از اسکندر و اشغال ایران  شد . در دوره های بعد نیز از طرف سیاستمداران غربی برای مقابله با امپراتورهای مسلمان خاورمیانه همین سیاست دنبال شد . در دوره ی صفویه و امپراتوری عثمانی چون غرب توان مقابله با امپراتوری عثمانی و صفوی را نداشت و امپراتوری عثمانی داشت از جنوب و شرق به سرعت اروپا را تصرف می کرد و حتی سپاهیان او به مرزهای اتریش نیز رسیده بودند . به ناچار دوباره از سیاست تفرقه افکنی بین دو امپراتوری مسلمان  صفوی و عثمانی بسیار استفاده کرد و جاسوسان خود را در قالب گردشگر و مبلغ مذهبی و یا سفیر به دربار این دو امپراتوری اعزام کرد و آنها با آشنایی با فرهنگ و زبان مردم بومی و بصورت موذیانه دست به ایجاد اختلافات فرقه ای و مذهبی و بعد سیاسی در بین این دو امپراتوری  زدند  به خصوص اینکه امپراتوری عثمانی سنی  و صفوی شیعه بودند ولی جاسوسان غربی این دوفرقه را به افراطی گری در حد کشتن پیروان این دو فرقه دچار کردند و آنها را صدها سال به جنگهای بیهوده و مخرب دچار کردند ( سیاستی که اکنون بین حاکمیت وهابی سعودی و حاکمیت شیعه ی ایران هنوز به شدت دنبال می شود)  وقتی به این صورت دو امپراتوری را ضعیف کردند ابتدا افغانها را تحریک و تجهیز کردند تا به ایران حمله کند و حاکمیت صفوی را نابود کند و بعد در جنگ جهانی اول آخرین امپراتوری مسلمان عثمانی را نیز تکه تکه و نابود ساختند و به این صورت فلسفه ی سیاسی ارسطو را تحقق بخشیدند. این سیاست غرب اکنون نیز ادامه دارد . غرب معمولا اگر قدرت داشته باشد مستقیما به کشورهای مسلمان خاورمیانه هجوم می آورد و حاکمیت های دست نشانده و مزدور ایجاد می کند البته قبلا با سردمداران خودفروخته ی این کشورها شرط می کند که به شرطی از حاکمیت آنها حمایت می کند که از سیاست های غرب مبنی بر اختلاف دائمی با همسایگان و ایجاد بحران‌های منطقه ای تبعیت کنند واگر این اوامر و سیاستها را اجرا نکنند بلافاصله توسط مزدوران دیگر داخلی آنها حاکمیت آنها با یک کودتا یا انقلابات دروغین و برنامه ریزی شده سقوط خواهد کرد .و اگر نتوانند با دخالت نظامی مستقیم حاکمیتهای دست نشانده چون افعانستان ایجاد کنند با سرویس های جاسوسی خود در نظام‌های سیاسی این کشورها نفوذ می کنند و عملا سیاست‌های کلان منطقه ای و داخلی آنها را با این افراد نفوذی که به رده ی بالای حاکمیت رسانده اند به دست می گیرند و همان سیاست اختلاف افکنی و ایجادجنگ با همسایگان را  در منطقه اجرا می کنند و اگر سیاست مداران هوشیار و متعهدی پیدا شود که از این سیاست غرب پیروی نکنند و مثلا در جهت اتحاد و صلح و دوستی بین کشورهای خاورمیانه قدمی بردارند و یا در جهت شکوفایی و پیشرفت اقتصادی این منطقه اقداماتی انجام دهند زود با ترور و یا با کودتا از کار برکنار می شوند . و یا تبعید می شوند .

اکثر نخبگان علمی و سیاسی متعهد در این چند دهه و حتی زمان قاجار توسط سرویس های جاسوسی غرب و البته ظاهرا توسط مزدوران داخلی ترور و یا تبعید شده اند به منطقه ی خاورمیانه و کشورهایی چون افعانستان پاکستان ایران و عراق نگاه کنید الان چند دهه است که غرب نگذاشته روی آرامش و ثبات را ببینند در این کشور ها دراین چند دهه جنگهای منطقه ای بیهوده و ترور و شورش و انقلابات استعماری امری کاملا عادی شده است و این جز نقشه  و توطئه ی  غرب برای ایجاد اختلاف چیز دیگری نیست . بنابراین هم مردم و هم تمام سیاستمداران و گروه‌های سیاسی در داخل و خارج این کشورها باید کاملا هوشیار باشند که نادانسته مجری این توطئه ی غرب برای ایجاد   اختلاف  در  این منطقه  نشوند بلکه با درک این توطئه هرچه زودتر و بیشتر به گفتمان با تمام گروه‌های سیاسی با هر گرایش و عقاید سیاسی روی آورند. و با ایجاد  وحدت و رها کردن شعارها و اقدامات اختلاف بر انگیز  همه سعی کنند سیستمی  با ثبات متشکل از نخبگان تمام گروه‌های سیاسی در کشور به وجود  آورند و دست  از این   تنگ نظری های مذهبی و قشری و عقیدتی در راه ایجاد وحدت واقعی بردارند . در اولین اقدام بهتر است حاکمیت این کشورها عفو عمومی اعلام کنند و تمام مخالفان سیاسی و عقیدتی و سیاسی را در داخل و خارج کشور دعوت به ترک مخاصمه کنند و آنها را دعوت کنند که برای ایجاد یک سیستم سیاسی یکپارچه و با ثبات در بازی قدرت وارد شوند و از توانایی و دانش آنها تا رده های بالای حاکمیتی با توجه به استعدادشان استفاده شود البته پیش از این  مرحله بهتر است  یک سیستم اطلاعاتی مستقل از سرویس های جاسوسی غرب که در کشور نفوذ دارند  در این حاکمیت به وجود آید تا با وسواس و دقت بسیار عوامل نفوذی غرب در ارکان مختلف سیاسی و نظامی و اقتصادی و فرهنگی، شناسایی دستگیر  و محاکمه شوند شناسایی چنین مزدورانی در کشور غیر ممکن نیست چون اهداف غرب در کشورهای خاورمیانه تقریبا برای همه رو شده  در زمینه ی سیاسی کسانی که تمام گروه‌های سیاسی را نفی می کنند و فقط اعتقاد به حاکمیت یک فرد و قشر خود را به صورت دیکتاتوری بدون رای مردم را دارند و نیز در زمینه ی سیاست خارجی به جنگ و تنش های منطقه ای با همسایگان و ایجاد اختلافات مذهبی دامن می زنند قطعا مزدور بیگانه و غرب در خاورمیانه هستند . در زمینه ی اقتصادی کسانی که از شکوفایی اقتصادی  و اقتصاد سالم و تولید داخلی و خودکفایی حمایت نمی کنند و  در اقتصاد کشور به نوعی اختلال ایجاد می کنند و از قراردادهای استعماری اقتصادی با غرب  و ...حمایت می کنند قطعا مزدور غرب و جاسوس هستند . در زمینه ی نظامی کسانی که مرتبا کشورهای مسلمان همسایه را تهدید نظامی می کنند  تا آنها به ناچار اسلحه ی بیشتری از غرب خریداری کنند و معتقد به دخالت مستقیم نظامی در  کشورهای همسایه هستند و    سابقه ی ایجاد جنگ در منطقه را دارند قطعا مجری اوامر غرب و نفوذی می باشند . در زمینه ی فرهنگی نیز کسانی که با اقدامات به ظاهر هنری خود فرهنگ مبتذل غرب و نه جنبه های مثبت آن را در جامعه ترویج می کنند نیز مزدور غرب محسوب می شوند. البته دامنه ی این نفوذی ها منحصر به این چهار عرصه نیست و تمام عرصه ها را شامل می شود از جمله با کمال تاسف باید گفت بیشتر نفوذ غرب در سیستم های اطلاعاتی و امنیتی این کشورها می باشد که جنایات بزرگی چون ترور نخبگان علمی و فرهنگی و سیاسی نظامی در این کشورها نتیجه ی نفوذ چنین عناصر مزدور غربی می باشد.   در مرحله بعد بعد از ایجاد چنین سیستم واحد و باثباتی متشکل از نخبگان تمام گروه‌های سیاسی به سیاست صلح و تعامل و وحدت با کشورهای همسایه روی آورند و مانند اتحادیه اروپا یک اتحادیه ی سیاسی اقتصادی و نظامی مشکل از کشورهای مسلمان خاورمیانه و در مراحل بعد اتحادیه ای متشکل از تمام کشورهای مسلمان ایجاد  کنند تا ضمن تحقق آرمان وحدت جهان اسلام تمام توطئه  های غرب در  این مورد خنثی شود. شاید  برخی این امر را غیر ممکن بدانند ولی پرسش اینجاست که چگونه کشورهای غربی توانستند در چند دهه ی اخیر چنین اتحادیه هایی ایجاد کنند ولی ما با داشتن نقاط اشتراک بالا چون دین واحد قادر به این کار نباشیم.
به هر حال این آرمان در  آینده ی نه چندان دور  طبق باورهای دینی ما  باظهور  منجی موعود  ان شالله تحقق خواهد یافت و به هر حال منجی موعود با یاران خویش و همیاری مردم و نصرت الهی  موفق به این کار خواهد شد ولی اقدام خود مردم  و نخبگان سیاسی این امر را تسریع خواهد نمود چون ظهور منجی موعود زمینه ی لازم را نیاز دارد و وحدت اسلامی این زمینه را بیشتر فراهم می کند.

در حقیقت کار منجی موعود مسلمین درست همانند ظهور اسلام و اقدامات پیامبر اسلام ص می باشد که با ترویج توحید و یکتاپرستی قبابل پراکنده ی عرب را که بر اثر جنگ و خونریزی بیهوده با هم ضعیف و مستعمره ی امپراتوری ساسانی و روم شده بودند با هم متحد  کرد و همین اتحاد، آنهارا به قدری نیرومند ساخت که در مدت دو دهه این دو امپراتوری را شکست دادند  و مطیع خود ساختند . البته مسلما باید گفت تحقق چنین آرمانی نیاز به یک سری اصلاحات دینی و ایجاد یکتا پرستی  واقعی و از بردن جلوه های شرک در جامعه ی اسلامی   مانند صدر اسلام دارد که این امر توسط  ظهور مصلح کل تحقق خواهد یافت   به امید آن روز

شاید این پرسش خیلی از طالبان حقیقت باشد . پیش از این گفتیم که دجال از نظر لغوی به کس می گویند که با امور بسیار زشت رو با ظواهر گول زننده برای مردم زیبا جلوه می دهد . حال این تشکیلات جهانی نیز درست همین شیوه را در تمام دنیا برای فریب مردم دنیا به کار  می برد . او در هر منطقه و کشوری با توجه به فرهنگ و ودین و اعتقادات و مکتب سیاسی که قبول دارند مردم آن  کشور را فریب می دهد مثلا در بلوک غرب که مکتب سیاسی دموکراسی لیبرال مورد قبول اکثریت مردم آن سامان است و این سیستم حاکم است مردم را با شعارهای زیبای آزادی فردی و مدنی نامحدود ، حق مالکیت و ثروت اندوزی بی حد و حصر ، تساوی زن و مرد  ، آزادی بی حد وحصر جنسی ، آزادی پوشش و برهنگی ، احزاب آزاد و فعالیت سیاسی ، حاکمیت اکثریت با انتخابات آزاد و دیگر شعارهای به ظاهر گول زننده فریب می دهد ولی آن کسانی که عملا همیشه بر جامعه مسلط می کند مشتی شیاد و اراذل و اوباش  شیک پوش از قشر ثروتمند هستند  که از طریق نامشروع نیز به این ثروتها دست پیدا کرده اند و چون قدرت رسانه ای و تبلیغات فقط در انحصار این قشر ثروتمند است عملا نمایندگان آنها نیز بر اثر تبلیغات دروغین به قدرت دست پیدا می کنند و دیگر اقشار جامعه از رسیدن به ثروت و قدرت محروم می مانند . در جوامع و کشورهای کمونیستی شرق نیز دجال با شعارهای فریبنده و عامه پسندی چون حاکمیت قشر زحمت کش یعنی کارگر آن جامعه و تساوی حقوق و دیگر شعارها مردم را فریب می دهد ولی آن چیزی که مردم این کشورها در عمل می بینند تنها حاکمیت  رده  بالای افراد مرموزی از حزب  کارگر بصورت دیکتاتوری خشن بر جامعه است  که تمام امتیازات مالی و اجتماعی و رفاهی جامعه نیز منحصر به این رهبران رده بالا می باشد و غالب  مردم در محرومیت و فقر و خفقان و سرکوب به سر می برند. و اما دجال در کشورهای با باور های  دینی و مذهبی قوی چون خاورمیانه مردم را با شعارهای به ظاهر دینی چون حاکمیت اسلام و نایبان جانشینان پیامبر و انتقام گیرندگان از قاتلان امام حسین و عدالت اسلامی و دیگر شعارهای به ظاهر زیبا فریب می دهد و بعد عوامل و مزدوران خود را با نام دین ودر  حقیقت ضد دین بر گرده ی آنها سوار می کند و وقتی حاکمیت این منافقان و نمایندگان دجال محقق و تثبیت شد این حاکمان مزدور به غارتگری منابع کشور و بیت المال و اجرای سیاست های داخلی و منطقه ای دجال رو می آورند . در داخل دین و شعائر دینی را به زور اعمال می کنند تا مردم از دین متنفر شوند . خرافات مذهبی و دینی را توسط عوامل خود در دین  وارد می کنند و ترویج می دهند  از دین دکان درست می کنند و سواستفاده ی مالی از مردم به نام دین می کنند  آزادی های مشروع فردی و مدنی را به نام دین محدود می کنند . بانک های ربوی تاسیس می کنند . بین اقشار مردم تبعیض قائل می شوند . کارگزاران خود را در صورت فساد و دزدی تبرئه  می کنند . در کنکور دانشگاه‌ها  به نفع مزدوران خود تقلبات گسترده می کنند و با رانت این مزدوران را وارد دانشگاهها  می کنند و از ادامه تحصیل نخبگان به خاطر عقاید سیاسی  انها جلوگیری می کنند.  از اموال عمومی با سو استفاده از پست و مقام  دزدی های کلان می کنند و سایر فسادهای دیگر البته به نام دین . در زمینه ی سیاست خارجی نیز سیاست به دستور مستقیم دجال سیاست جنگ ها و درگیری های منطقه ای را در پیش می گیرند و منابع مالی و انسانی کشور خود و کشورهای همسایه را با این جنگهای بیهوده  از بین می برند در روند صلح در کشورهای همسایه اختلال ایجاد می  کنند . گروه‌های تروریستی تکفیری را که ساخته و پرداخته ی دجال  هستند تجهیز، تحریک و کمک می کنند و هزاران سیاست جنایتکارانه دیگر که به زیان کشورهای اسلامی و صلح و امنیت جهانی می باشد مرتکب می شوند.دجال برای نفوذ عوامل و مزدوران خود در حاکمیت این کشورها نیز به این صورت عمل می کند که ابتدا افراد مستعد و البته فاسد و خائن و فرصت طلب از اقشار مختلف مخصوصا اقشار به ظاهر مذهبی و دینی در  این کشورها را شناسایی می کند و بعد با آنها ارتباط سری برقرار می کند و امکان سفر و تحصیل در کشورهای خاصی مانند روسیه یا انگلستان و یا فرانسه  و آمریکا فراهم می آورد ولی در حقیقت تحصیل فقط پوششی برای اجرای نقشه است و در حقیقت در آن کشورها به آنها آموزش های جاسوسی و سیاست و چگونگی رسیدن به قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت را در کشور خودشان آموزش می دهند . حال دجال منتظر فرصتی مناسب است که در کشور مورد نظر خاورمیانه پیش می آید و مشاهده می کند  که مردم دیگر از ظلم و ناعدالتی  و فساد حاکمیت فعلی خود ناراضی شده اند  که البته  آن حاکمیت نیزدست نشانده ی دجال بوده  است و البته تاریخ مصرف آن تمام شده و یا برخی از رهبران آن دیگر تصمیم دارند سیاست های داخلی و منطقه ای دجال را اجرا نکنند .

در این حال جرقه ی یک به اصطلاح انقلاب توسط خود عوامل داخلی دجال زده می شود و با تبلیغات گستره و تحریکات شبکه های فعال سیاسی مخفی دجال در داخل مردم به ناگهان برای تغییر حاکمیت به خیابان می ریزند و پیروز می شوند و  اوایل انقلاب سعی می کنند نمایندگان واقعی خودرا به حاکمیت برسانند ولی غافل از این هستند که دجال نیز بیدار است . در این حال شاید هم مردم اوایل کار چند نماینده ی واقعی و مستقل و مردمی نیز موقتا با انتخابات آزاد بر روی کار بیاورند ولی دجال با سرویس های جاسوسی خود در داخل کشور فورا به صورت مخفیانه به سراغ افراد شاخص و مشهور و فعال در عرصه ی سیاسی انقلاب می رود و به آنها پیشنهاد می دهد که در صورت اجرای سیاست‌های مورد نظر نطام سلطه ی جهانی در داخل و خارج کشور  دجال نیز متعهد می شود در به قدرت رسیدن و نیز ادامه باقی ماندن در قدرت  با عوامل و سرویس های جاسوسی و کمک های اطلاعاتی و نیز سلاح و دیگر امکانات  آنها را یاری کند در این حال اگر نخبگان انقلابی انسانهای آزاده ای بودند که حاضر به خیانت به کشور و آرمان‌های انقلابی و دینی مردم نبودند خب مسلما با عوامل دجال همکاری نمی کنند ولی دجال نیز از آنها شدیدا انتقام می گیرد و در همان اوایل انقلاب آنها را البته با واسطه ی   گروهک های به ظاهر انقلابی خود ترور و به قتل می رساند و بلافاصله به سراغ مزدوران و جاسوسان آموزش  دیده ی خود می رود و چون این افراد نوعا افرادی خودفروخته و شیاد و فرصت طلب و خائن به کشور و آرمان‌های دینی مردم هستند بلافاصله پیشنهاد های عوامل دجال  راا قبول می کنند و دجال نیز آنها را بلافاصله با تقلب در انتخابات و یا کودتای نرم و یا ناگهانی و خشن به قدرت می رساند  و دیگر آزادمردان را به شدت  سرکوب و به قتل می رساند و  جان و امنیت مزدوران خود را حفظ می کند و ادامه ی قدرت آنهارا تا آخر عمر تضمین می کند . این یک نمونه از شیوه ی نفوذ و حاکمیت دجال در در تمام حاکمیت های  دنیا می باشد . به هر حال دجال با این شیوه حدود ۱۰۰ سال است بر تمام حاکمیت های دنیا به این شیوه نفوذ و تسلط پیدا کرده و به  هدف پلید  خود که حاکمیت واحد جهانی است سالهاست دست پیدا کرده  و سرنوشت مردم دنیا را در اختیار  خود گرفته و مهمترین نشانه ی  استقرار این حاکمیت که منشا شیطانی دارد نیز ضدیت صریح این نظام شیطانی با دین و معنویت و ترویج امور ضد اخلاق و ضد دین می باشد.  مثلا توجه داشته باشید در قرآن کریم و دین اسلام صراحتا از گناهانی مثل  شرابخواری زنا قمار  ربا و دیگر گناهان بزرگ نهی می کند ولی می بینید که در رسانه های تحت تسلط دجال در دنیا فقط این موارد گناه صراحتا بر آن اصرار می شود و این نشان می دهد که این حاکمیت یک حاکمیت صد در صد شیطانی و زیر نظر مستقیم ابلیس می باشد.

یکی از ویژگی های حاکمیت دجال این است که تمام مهره های مهم و رده بالای حاکمیت های دنیا را با سرویس های جاسوسی قدرتمند خود چون ام آی  سیکس و سیا و موساد و دیگر سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی  دیگر که در تمام کشورهای کوچک و بزرگ دنیا و مناطق جهان  دنیا وجود دارد و مهره های رده بالای این سرویس ها  بدون استثنا وابسته و مزدور  سرویس  جاسوسی انگلیس یا ام آی سیکس می باشند و این سرویس نیز مزدور دجال می باشد این مهره های حاکمیت ها رو خود تعیین می کند  بنابراین حاکمیت دجال حتی تا  دورافتاده ترین روستاها نیز نفوذ و اشراف اطلاعاتی دارد و همچنین تمام سیستم های مخابراتی و خطوط ایترنتی در سیطره  و نفوذ سرویس های جاسوسی وابسته  به دجال می باشند. با این تسلط تقریبا هیج خبری از حاکمیت دجال پنهان نمی ماند . خب وقتی این سیستم دجال تمام مهره های حکومتی در  جهان از رهبرها تا رییس جمهورها تا وکلای مجلس و دیگر پست ها حتی مدیران مدارس را خود تعیین می کند. بنابر این مقامات در در دنیا در هر موقعیتی باشند  باید از سیاست های دجال و ارباب خود پیروی کنند و تا زمانی که از ارباب خود و سیاستهای او پیروی کنند انها را در قدرت ابقا می کند  واگرچه   این مهره  ها مانند برخی رهبران و دیکتاتورهای دنیا بسیار پیر و ناتوان شوند و  تبدیل  به  فسیل  سیاسی شوند باز هم از حاکمیت انها حمایت می کند و قیامهای مردمی را که بر ضد این حاکمیت ها باشند زود شناسایی می کند و در اختیار مزدوران حاکم خود در دنیا قرار می دهد و انها نیز معترضان را با شدت سرکوب و قتل عام می کنند .  حال اگر برخی از این رهبران و ریاست جمهورها و مهره های مهم حاکمیتی  در کشوری در مواردی بخواهند تک روی کنند و خود سرانه و مستقل از سیاست های دجال پیروی نکنند مسلما دجال به آنها رحم نخواهد کرد و یا آنها را با مزدوران دیگر خود در همان کشور با کودتا یا اعمال قانون نمایشی از کار برکنار می کند و یا اگر مخالفت او با سیاست دجال بسیار صریح بود و یا آن شخص به افشاگری بر علیه نظام مرموز دجال بر دنیا پرداخت اورا یا با صورت آشکار با مخفی ترور می کنند . تقریبا اکثر ترورهای سیاسی در دنیا در صده ی گذشته  کار این سیستم شیطانی است . مثلا یکی از سیاست‌های ثابت و مشخص حاکمیت دجال برای تسلط بر کشورها و ضعیف نگاه داشتن آنها ایجاد جنگها و درگیری های بیهوده ای منطقه ای است حال اگر یک رهبر و یا رئیس جمهور و یا نخست وزیر و حتی یک مقام مهم نظامی بخواهد سیاست صلح را در منطقه ای مثلا خاورمیانه در پیش گیرد چون این سیاست او مستقل و مخالف با سیاست ایجاد تفرقه و نیز جنگ و درگیری دجال در این منطقه است زود این شخص از مقام خود با هزار تهمت توسط عوامل دجال در آن کشور برکنار می شود و یا او مخفیانه یا آشکار به قتل می رسد و یا بر علیه او کوتای نرم و یا کودتای خشن صورت می گیرد و این سیاست دجال برای حاکمیت همه ی کشورها یکسان است .  برای مثال سیاست ملی کردن نفت توسط دکتر مصدق و نظریه پرداز او شهید دکتر فاطمی  درست برخلاف سیاست دجال در منطقه بود و بنابراین دجال با کمک سرویس های جاسوسی آمریکا و انگلیس و مزدوران داخلی بر علیه آن دو کودتا کرد و هم مصدق را از کار بر کنار کرد و هم دکتر فاطمی را دستگیر و اعدام کرد. یا مثلا سیاست انور سادات در مصر و کارتر ریاست جمهور آمریکا در جهت صلح بین اسرائیل و اعراب برخلاف سیاست جنگ افروزی دجال در این منطقه بود بنابراین حاکمیت دجال با وجود محبوبیت کارتر بین مردم آمریکا از انتخاب شدن او در دوره ی دوم جلوگیری کرد و انور سادات را نیز توسط عوامل داخلی خود در مصر ترور و حدف کرد . و یا در زمان کندی ریس جمهور اسبق آمریکا سیاست دجال بر ایجاد جنگ جهانی سوم از طریق درگیری هسته ای دو ابر قدرت  آمریکا و شوروی سابق در  بحران موشکی کوبا  در خلیج خوک‌ها بود که کندی رییس جمهور آمریکا با هوش و ذکاوت متوجه این توطئه ی دجال شد و با تدبیر کامل با شوروی توافق  خلع سلاح امضا کرد و از وقوع یک فاجعه در دنیا جلوگیری کرد . در اینجا چون کندی از سیاست ایجاد جنگ هسته ای و جهانی دجال برای نابودی بشریت پیروی نکرد و سیاست صلح را در پیش گرفت مغضوب دجال واقع شد  و با او کارشکنی بسیار در ادامه ی کار او شد در نتیجه کندی نیز در یک سخنرانی کوتاه اما افشاگرانه در مجمع عمومی با افشاکردن نقشه ها و توطئه های دجال در جهان بر علیه بشریت کرد و یک هفته بعد عوامل دجال اورا در سفر به تگزاس در برابر چشم مردم و حامیان و خانواده اش به طرز فجیعی ترور کردند  و قاتل وی را نیز فراری دادند تا درس عبرتی به دیگر رهبران  مخالف سیاست‌های دجال در سراسر جهان بدهند . متن سخنرانی افشاگرانه ی   جان اف کندی رییس جمهور  فقید آمریکا  قبل از ترور در افشاگری بر علیه دجال در ادامه برای شما ارسال می گردد تا سخنان ما جنبه ی مستند داشته باشد.. 

دانلود کتاب

 دجال از نظر لغوی از ریشه دجل به معنی روغن کاری کردن و آراستن و روکش گذاشتن امری زشت با امور به ظاهر زیبا برای فریب مردم مثلا کسی یک ظرفی مسی را روکشی از طلا بزند و     مردم را گول زند و به جای ظرف تمام طلا به مردم بفروشد. . دجال در اصطلاح روایات اسلامی درست به همین معنی به کار می رود یعنی کسی که با امور به ظاهر زیبا تمام مردم دنیا را فریب دهد و شیفته ی خود کند. در روایات اسلامی آمده سالها قبل از ظهور یک جریان شیطانی  که البته رهبری با نام دجال هم دارد بر تمام دنیا حاکم می شود و کل سرنوشت و زندگی مردم دنیا را در اختیار خود می گیرد پیامبر اسلام در این مورد می فرماید:  هیچ پیامبری نبوده مگر اینکه امت خود را  از فتنه و فریب دجال در آخر زمان بیم داده ولی من چیزی (نشانه ای در مورد دجال) می گویم که هیچ پیامبری تا کنون نگفته بدانید او یک چشم دارد  و حال ما بعد از ۱۴۰۰ سال مشاهده می کنیم این نشانه ی تک چشم  در اکثر نقاط عمده و پراهمیت  تجاری ، نظامی، فرهنگی و دیگر نقاط دنیا به وضوح دیده می شود . حتی بر بالای برخی از ورودی های مترو در کشور خودمان و این نشان می دهد این سیستم شیطانی تسلط خود را بر تمام دنیا کامل کرده .  امام علی ع در مورد دجال می فرماید: دجال از مادری یهودی به دنیا می آید.  این سخن امام معنی کنایی دارد یعنی زیر بنای تفکر دجال تفکر قشر فاسد قوم یهود یا همان صهیونیسم بین الملل است یعنی تمام سران عمده و مشاوران سطح بالای این سیستم حاکمیت مرموز دنیا یهودی صهیونیسم  می باشند . البته اشتباه برداشت نشود این به معنی یهودی ستیزی نمی باشد بلکه مقصود همان قشر فاسد و بسیار قدرت طلب و برتری جوی یهود است که در قرآن نیز به شدت از آنها انتقاد شده نه عامه ی قوم یهود که انسانهای خیلی خوب و دانشمندان بزرگی چون انیشتین نیز داشته اند.. حال به اثبات این جریان شیطانی و حاکمیت آن بر دنیا می پردازیم چون  مسلم است دجال دشمن قسم خورده ی مهدی موعود و حضرت مسیح در آخر زمان می باشد و برای مقابله با او باید اورا بدرستی شناخت . در توضیح این امر باید گفت : که یک روشنفکر و محقق متعهد و مسیحی غربی به نام دکتر جان کلمن برای روشنگری و افشاگری بر علیه این سیستم شیطانی حاکم بر دنیا کتابی نوشته با نام   کمیته ی ۳۰۰ کانون توطئه های جهانی   در  مقدمه ی این کتاب نویسنده با قلمی شیوا و ادبی می نویسد که من قبلا افسر ارشد اطلاعاتی سرویس جاسوسی انگلیس  ام ای  سیکس  در یکی از کشورهای آفریقایی بودم یک زمانی بنا بر اعتمادی که به من داشتند اسناد طبقه بندی شده ای  از این سازمان در  اختیار من قرار دادند تا آنها را مرتب کنم  ومن بنا برکنجکاوی برخلاف انتظار آنها شروع به  مطالعه ی آنها نمودم وقتی همه ی آنها را مطالعه نمودم  هم به شدت خشمگین و هم بسیاری نادم و پشیمان شدم که چرا من باید برای سازمانی کار کنم که بر علیه همه ی کشورها و ملت‌های دنیا در حال توطئه و طراحی نقشه های شیطانی است  تا بشریت را به نابودی بکشاند. و از آن زمان تصمیم گرفتم با این سازمان همکاری نکنم و بر علیه آنها شروع به افشاگری کنم و البته آنها نیز مشکلات فراوانی برای من و خانواده ام  به وجود آوردند و زیان‌های  مالی و حیثیتی زیادی به من وارد کردند ولی من از راه خود منصرف نشدم . به هرحال این شخص متعهد و روشنفکر و باسواد که اتفاقا اعتقادت دینی و مسیحی عمیقی هم  دارد  کتاب های زیادی بر علیه این  تشکیلات شیطانی  به نام کمیته ی سیصد می نویسد  و تعداد تألیفات او در این مورد به بیش از بیست تالیف می رسد واز مشهورترین این کتاب‌ها    کتاب بسیار ارزشمند    کمیته ی ۳۰۰ کانون توطئه های  جهانی       است  در این کتاب دکتر توضیح می دهد که از حدود ۱۵۰ سال پیش یک تشکیلات عریض و طویل شیطانی  با درآمد نامشروع  قاچاق عمده ی مواد مخدر در دنیا شکل گرفته  که در  تمام  مراکز عمده ی سیاسی  نظامی و مالی و شرکت های بزرگ نفتی و رسانه های بزرگ و معتبر و فضای مجازی با  ثروت کلان خود نفوذ کرده و عملا با سرویس های جاسوسی در  سراسر دنیا  اختیار تمام حاکمیت های دنیا را به دست گرفته از قدرت های بزرگ چون آمریکا و انگلیس و روسیه و چین گرفته  تا کشورهای کوچک چون کشورهای خاورمیانه . و هدف این تشکیلات شیطانی نیز تسلط کامل بر دنیا و تشکیل حکومت واحد جهانی است . این سیستم در رسانه های رسمی با عناوین نظم نوین جهانی و یا سیاست جهانی شدن شناخته می شود .  و برای اجرای نقشه های شیطانی خود تمام کودتا و انقلابات ساختگی و جنگها ی منطقه ای و بین المللی را خود ایجاد و مدیریت می کند و ایجاد و تولید ویروس‌های  خطرناک چون کرونا نیز کار این تشکیلات مرموز شیطانی برای کنترل جمعیت دنیاست و نفوذ در حاکمیت های دنیا را و تعیین یا حذف مهره های کلیدی آنها را از طریق سرویس های جاسوسی در تمام کشورها که زیر نظر سرویس جاسوسی انگلیس یا   ام ای سیکس می باشد  انجام می دهد و این سرویس جاسوسی هم زیر نظر تشکیلاتی مخفی با نام باشگاه رم و این باشگاه نیز زیر نظر کمیته ی ۳۱۳ نفر ه از ثروتمند ترین و با نفوذترین خانواده های دنیا می باشند که اکثرا نیز یهودی صهیونیست می باشند و به این ترتیب پیش گویی قرآن کریم  در مورد قشر فاسد یهود در سوره اسرا یا بنی اسرائیل تحقق یافته که :  ای بنی اسرائیل شما دوبار در زمین فساد و برتری جویی بزرگی می کنید ...  به هرحال اینجا روشن می شود  که دقیقا مقصود از دجال آخر زمان در زمان ما همین کمیته ی ۳۰۰ نفره می باشد  که زیر نظر مستقیم   شیطان بر دنیا حاکمیت پیدا کرده  و جهان را به فساد و تباهی کشانده و پر از ظلم و جور کرده  و چرا تعداد  یاران امام زمان که البته مشاوران و وزرای اوهستند دقیقا ۳۱۳ نفر در روایات ذکر شده.  بهر حال برای روشنگری بیشتر این کتاب  بسیار ارزشمند که در تمام دنیا نیز اکنون انتشار آن ممنوع شده در اختیار طالبان حقیقت قرار می گیرد تا منتظران حقیقی در تمام کشورها و از جمله خاورمیانه نمایندگان دجال جهانی را که دهه هاست بر جان و مال و ناموس آنها تسلط پیدا کرده بشناسند و با شناخت صحیح مهدی موعود در زمان ما  و رهبری مستقیم  او آماده ی یک قیام جهانی  بر علیه این تشکیلات شیطانی در سراسر دنیا باشند.   به امید آن روز