روشنگری های سیاسی (نهضت ملی شدن صنعت نفت)
بعد از این که حاکمیت دجال بواسطه ی دولت انگلستان و سرویس جاسوسی این کشور محمد رضا شاه را جانشین پدر کرد و رضا شاه را از ایران تبعید کرد. با تمام توان در جهت تثبیت حاکمیت شاه جدید کوشش کرد تا مبادا در خلا قدرت ناشی از اشغال ایران و سقوط رضا شاه افراد آزادی خواه و متعهد به کشور و منافع ملی به قدرت برسند و دوباره ارتش و دیگر نیروهای نطامی را برای سرکوب هر نوع مخالفتی در کشور تجهیز و سازمان دهی کرد . سرویس اطلاعاتی را در کشور تقویت کرد. ولی بهر حال افراد آزادی خواه و وطن دوست نیز بیکار ننشسنند ودر هر قشری تلاش کردند در جهت منافع ملی مبارزه کنند حتی در قشر های بالای حاکمیت چون نمایندگی مجلس و دیگر پست ها ی بالا . دو نفر ازین آزادی خواهان و افراد مبارز و و وارسته دکتر محمد مصدق و دکتر حسین فاطمی بودند که دکتر مصدق بخاطر لیاقتهایی که از خود نشان داد در زمانی که وکیل مجلس بود به مقام بالای نخست وزیری کشور نائل شد و دکتر سید حسین فاطمی که مردی بسیار فرهیخته و روشنفکر و بسیار متعهد بود را به عنوان وزیر امور خارجه و مشاور ارشد خود انتخاب نمود . دکتر حسین فاطمی را با آنکه استعمار هنوز هم سعی می کند در میان عامه ی مردم ناشناخته باقی بماند می توان اسطوره ی مبارزه با استعمار و استبداد داخلی دانست . به گفته ی دکتر مصدق این دکتر فاطمی بود که نخستین بار پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را برای کوتاه کردن دست انگلیس از منابع کشور به دکتر مصدق ارائه نمود. پس از این پیشنهاد دکتر مصدق که اونیز خود اسطوره ای کم نظیر در مبارزه با استعمار بود پیشنهاد وی را پذیرفت و از آن پس دو نفر و برخی روحانیون و عامه ی مردم و روشنفکران متعهد مبارزه ی مستمر و فراگیر خودرا در سطح دیپلماتیک و بین المللی و در داخل از طریق فشار مردم به حاکمیت برای قبول این امر شروع کردند. و پس از تلاش و مبارزه ی بسیار موقتا به پیروزی رسیدند و دکتر مصدق با سواد حقوقی و تدبیر کم نظیر خود در سطح بین المللی نیز توانست در دادگاه لاهه انگلیسی ها را محکوم و شکست دهد و با عزت و تحسین بین المللی صنعت نفت را ملی کند . چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس از روی خشم خطاب به دستیاران خود گفت هیتلر با آن ارتش و تجهیزات نظامی نتوانست مارا در جنگ شکست دهد اما یک مرد کچل و بی مو ( مقصودش دکتر مصدق بود هرچند خودش هم کچل تر بود) مارا به تنهایی شکست داد. و شاه نیز از ترس خشم ملت موقتا از کشور فرار کرد . در این حال دکتر فاطمی که مخالف استبداد داخلی نیز بود از فرصت استفاده کرد و حاکمیت شاهنشاهی را در ایران پایان یافته اعلام کرد.در این حال حاکمیت دجال سخت خشمگین شد و به فکر راه چاره افتاد و با کمک سرویس های جاسوسی خویش چون ام آی سیکس و سیا که متعلق به انگلیس و آمریکا بودند دست به طراحی توطئه و نقشه ای برای کودتا بر علیه دکتر مصدق از طریق اراذل و اوباش داخلی و فرماندهان خودفروخته و مزدور ارتش زد در این حال نباید از خیانت برخی روحانیون نیز چون آیت الله کاشانی به مصدق غافل بود چرا که او نیز با تحریک و تطمیع انگلیس مردم را از حمایت دکتر مصدق در هنگام کودتا باز داشت . به همین خاطر حاکمیت دجال با تاسف بسیار توانست با کودتایی خونین باعث سقوط دکتر مصدق و دستگیری او و مشاور وفادار و مبارز او دکتر فاطمی شود . دجال بخاطر شخصیت کاریزماتیک و مردمی دکتر مصدق و مشهور بودن او در سطح بین المللی صلاح ندید اورا حذف و اعدام کند و فقط اورا ناجوانمردانه در دادگاه نظامی محاکمه کرد( چون قوه ی قضاییه در آن زمان در کشور هنوز مستقل بود و هیچ قاضی حاضر نبود دکتر مصدق را با وجود بی گناهی و آن همه خدمتت محکوم کند قابل توجه قوه ی قضاییه در زمان ما ) بنابراین دکتر مصدق به روستایی دور افتاده تبعید شد ولی حاکمیت دجال نمی توانست از گناه نکرده ی دکتر سید حسین فاطمی آن شخص با اصل و نسب و انسان شریف و متعهد بگذرد و او نیز هنوز بر مواضع به حق خود ایستاده بود پس اورا توسط مزدوران داخلی شناسایی و دستگیر و ناجوانمردانه در حالت بیماری شدید محاکمه و اعدام کرد . و او به معنی واقعی به مقام والای شهادت نائل شد. بعد از آن شاه جوان و مزدور و دست نشانده دوباره به کشور با اشاره ی دجال باز گشت و اجرای سیاست های داخلی و خاورمیانه ای دجال را دنبال کرد هر چند ابن روند چندان نیز دوام نیاورد و شاه بعد از ازدواج سوم خویش در جهت خلاف سیاست های دجال تغییر رویه داد که در مقاله ی بعدی به این امر و علل آن می پردازیم.