نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منجی» ثبت شده است

پاسخ کاملا روشن است این سیستم شیطانی فقط به کسانی در ایران تریبون و کرسی دانشگاهی می دهد تا در باب مهدویت سخن بگویند که در مورد همان خواسته های دجال در باب مهدویت سخن بگویند یعنی ترویج خرافات و بدعتها در مورد مهدویت و انحراف افکار عمومی از شناخت مهدی موعود حقیقی . بخاطر اینکه بهترین راه مبارزه با یک ایده و مکتب حقیقی خراب کردن و لوث کردن آن با انواع خرافات و دروغها و بدعتهاست . چون زمانی که این مزدوران دجال یک مهدی دروغین و موهوم و خرافی و افسانه ای  به مردم معرفی کردند اولا افراد خردمند این خرافات را نمی پذیرند و اصل مهدویت را نیز انکار می کنند و  افراد ساده لوح هم زود باور می کنند و اگر زمانی مهدی موعود حقیقی از طرف خداوند برانگیخته شود و اعلام حضور و قیام کند به هیچ وجه یاریگر زیادی نخواهد داشت چون  مردم اورا نخواهند شناخت بخاطر اینکه حاکمیت دجال با مزدوران هرزه گوی  خویش چنان مهدی دروغین و خرافی به مردم معرفی نموده اند که دیگر مردم مهدی موعود حقیقی را در هنگام قیام نمی شناسند چون مشخصات اورا مانند آنچه قبلا دروغگویان به آنها گفته اند منطبق و هماهنگ نمی بینند و اصلا باور نمی کنند که چنین شخصی مهدی موعود حقیقی از جانب پروردگار باشد . درست همانند ظهور حضرت عیسی ع در قوم بنی اسرائیل که با اینکه منتظر ظهور او بودند زمانی که عیسا ی حقیقی ظهور و اعلام حضور کرد اورا انکار کردند و حتی قصد جان وی را داشتند که خداوند در اخرین لحظه جان اورا نجات داد و به آسمان برد. در مورد ظهور مهدی موعود حقیقی نیز وضع درست به همین منوال است با این تفاوت که ابتدا در هنگام ظهور به علت شدت انحرافات و ترویج خرافات تعداد یاوران حقیقی وی اندک می باشتد ولی به تدریج با ترویج روشنگری روشنگران توسط فضای مجازی که دیگر انحصار رسانه ای را از حاکمیتها سلب کرده  و بروز معجزات و نشانه ها به خصوص ندای آسمانی تعداد یاوران مهدی موعودعج هر روز زیادو زیادتر می شوند ونصر و پیروزی نیز از سوی خداوند فرا می رسد و قیام کم کم جهان را فرا می گیرد و به یاری مومنان و نصرت خداوند به پیروزی می رسد سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این سخن به این معنی است که درست است که پوسته ی ظاهری حاکمیت در ایران از زمان رضا شاه تغییر کرده ولی در محتوا و شیوه ی حاکمیت و اهرمهایی که چنین حاکمیتی را در ایران کنترل می کنند و شیوه ی کنترل مردم و اختناق و ظلم موجود هیچ تغییری ایجاد نشده چون قبلا ثابت شد که حاکمیت دجال یا حاکمیت واحد جهانی یا به تعبیر امروزی تر نظم نوین جهانی از حدود ۱۵۰ سال پیش حرکت خویش را برای تسلط بر دنیا آعاز کرده و از زمان به قدرت رسیدن رضاشاه در ایران و کودتای سیاه عملا در ایران در ایجاد حاکمیت مورد خواست و در جهت منافع خود دخالت آشکار کرده و زمانی که تاریخ مصرف نوکر خود رضا شاه به اتمام رسید به ناچار پسرش را بر اریکه ی قدرت نشاند و زمانی که در دهه ی اخر سلطنت پسرش مشاهده کرد که او نوکر حرف گوش کن و چشم و گوش بسته ای نیست و سیاستهایش بر خلاف منافع دجال در خاورمیانه است از طریق نامه نگاری و ارتباط با رهبران قدرت طلب و فرصت طلب اخوندها به توافق با آنها رسید که آنها را به جای آریامهر به قدرت برساند و  حاکمیت نعلین را در ایران جایگزین چکمه کند و همه ی این کارها را نیز با اهرم سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی خویش با کمترین هزینه انجام داد در حقیقت از زمان رضا شاه به بعد حاکمیت های ایران مستقیما در دست و تحت تسلط کامل سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی داخلی نظیر ساواک و وزارت اطلاعات بعد از انقلاب بوده و هستند و سران اصلی و مخفی آنها نیز توسط سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی دجال جهانی تعیین می شوند و این سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی نیز تمام پست های کلیدی از رهبر تا ریاست جمهور تا امام جمعه تا مدیر یک مدرسه ی روستایی را تعیین می کنند یعنی سیستم اداره ی کشور توسط یک سیستم مافیایی و جاسوسی کنترل می شود و نمایندگان واقعی مردم و نخبگان علمی جامعه هیج نقشی در انتخاب آن ندارند مگر اینکه سرسپرده ی این سبستم شیطانی باشند . البته این سیستم شیطانی برای اهداف خویش هزینه هن می کند و به جاسوسان و مخبران خویش در هر محله و شهر و روستا و ادارات و شرکتها حقوق های کلان مخفیانه نیز می دهد برای همین نیز بارها شاهد آن هستیم که افراد فاسد و بیکار و بیعار و ولگرد و بی سواد در یک محله در شهر و روستا بدون هیچ تخصص و لیاقت و مدرک علمی و تخصصی ناگهان  به ثروتهای کلان دست پیدا می کنند و پستهای بالای حاکمیتی می گیرند و با اتومبیلهای مدل بالا ثروت خویش را به رخ مردم فقیر می کشانند اینها همه از برکات نوکری دجال جهانی در ایران است . کافی است کمی به اطراف خویش نگاه کنید هرچه آدم رذل و فاسد و بد سابقه و دزد و موذی و بی اصل و نسب بوده اند دارای پست و مقام بالا و ثروت کلان شده اند و موذیانه به حال مردم فقیر اما آزاده نیشخند می زنند . حاکمیت دجال جهانی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا حاکمیتهای موجود را به همین صورت به قدرت می رساند و کنترل می کند و خیال می کند این حاکمیت ابدی است . هر وقت هم صلاح ببیند تاریخ مصرف این حاکمیت مزدور خود در کشوری مثل ایران یا عراق ویا افعانستان به پایان رسید با یک کودتای نمایشی از داخل و یا شبه انقلاب و یا در صورت لزوم حمله ی نظامی  به عمر حاکمیت دست نشانده ی خویش در آن کشور پایان می دهد و حاکمیت نوکر و تازه نفس دیگری با شکل فریبنده ی دیگر جایگزین قبلی می کند و مردم آن کشور نیز در توهم انقلاب خویش باور می کنند که واقعا خود حاکمیت خویش را تغییر داده اند و نمی دانند  که هنوز در دام دجال جهانی اسیر هستند و تا مردم از درون بیدار نشوند و و ذهن و فکرشان روشن نشود ودشمن خویش را به درستی نشناسند و به شناخت درست و حقیقی از منجی موعود یعنی مهدی عج دست پیدا نکنند و زمینه های حاکمیت وی را فراهم نکنند همچنان این دور باطل تا ابد ادامه پیدا می کند . قدم اول در این راه شناخت منجی موعود حقیقی و نه خرافی و شناخت دجال و مزدوران داخلی دجال و  دشمنان خویش و شناخت  یاریگران منجی موعود چون خراسانی حقیقی و یمانی حقیقی و و اقدام عملی برای زمینه سازی برای حاکمیت دولت حق می باشد . ممکن است بعد از شناخت منجی موعود حقیقی و یاوران حقیقی وی لازم باشد از منطقه ی خویش مهاجرت کنند و در مکان یاوران مهدی در شمال ایران و خراسان ایران و افغانستان اقامت کنند و با آنها در ارتباط باشند . به هر حال معنی درست زمینه سازی ظهور از اینجا آغاز می شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این روزها در کشور تنور به اصطلاح انتخابات بسیار گرم است و باز دستگاه تبلیغاتی حاکمیت دست نشانده ی دجال جهانی در ایران سعی به ترغیب مردم برای شرکت در این نمایش خیمه شب بازی دارد؟ ولی پرسش اینجاست که ایا واقعا اینها می خواهند نخبگان واقعی و نمایندگان حقیقی مردم را انتخاب کنند ؟ مسلما هیچ عقل سلیمی این دروغ را نمی پذیرد چون کاندیدهای موجود اولا باید دستچین وزارت اطلاعات وابسته به دجال جهانی در ایران باشند که نوعا افرادی نوکر و خودفروخته و غیر منصف و غیر مردمی هستند که فقط به فکر منافع شخصی خویش هستند و به درد و رنج مردم توجهی ندارند و در مرحله ی اول باید مراتب نوکری و بله قربان گویی را از دستگاه ظلم گدرانده باشند تا به آنها اجازه ی شرکت در انتصابات فرمایشی داده شود و بعد هم باید از فیلتر های شیطانی  و اهرمهای دیگر دجال جهانی در ایران عبور کرده باشند تا به مجلس راه پیدا کنند مجلسی که صرفا باید اوامری را اجرا کند که دجال از بالا دیکته می کند و مصوباتی را تصویب کند که به زیان ملت و در جهت منافع دجال جهانی باشد . بنابراین شرم بر اشباه رجالی که کاندید می شوند و شرم بر بر آدمکهایی که با وجود دیدن این همه ظلم به طاغوت زمان رای می دهند  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

مرحوم دکتر علی شریعتی از بزرگترین روشنفکران و روشنگران دینی سخنانی دارد در یک سخنرانی تاریخی در مورد شناخت امام علی  ع امام اول شیعیان و در آنجا بدرستی استدلال می کند که شیعیان زمان ما هنوز شخصیت امام علی ع را به درستی نمی شناسند و یا اصلا شناخت حقیقی از امام علی ندارند . دراینجا باید متذکر شد که شیعیان زمان ما نیز حقیقتا امام زمان یا به تعبیر بهتر مهدی موعود حقیقی را نمی شناسند ؟ بلکه باید گفت : شیعیان زمان ما حتی مسائل ابتدایی مهدویت را نیز به درستی نمی شناسند چه برسد به شناخت شخصیت معنوی امام زمان . مواردی چون نام صحیح و واقعی مهدی موعود ، نسب واقعی مهدی موعود ، زمان تولد واقعی مهدی موعود ، معنی درست غیبت او ، محل جغرافیایی زندگی  او ، یاران واقعی او، دشمنان کنونی مهدی موعود ، چگونگی یاری مهدی موعود، معنی درست انتظار ظهور، چگونگی زمینه سازی برای ظهور او، شناخت حاکمیت بنی عباس دوم در زمان ما ،  شناخت دجال جهانی و توطئه ها و نقشه های او ، کتاب مهدی موعود، و مسائل دیگر مهدویت . وبا وجود این همه جهالتها و گمراهی ها هرسال در ۱۵ شعبان به زعم خویش  میلاد اورا جشن می گیرند در حالی که نه حقیقتا اورا می شناستد و نه حتی زمان تولد حقیقی وی را می دانند و این نهضت روشنگر برآنست که شناخت درستی از مهدی موعود حقیقی به گمگشتگان راه حقیقت ارائه نماید. هرچند در مباحث  پیشین به این موارد مفصل پرداخته شده در اینجا نیز برای یادآوری این موارد انحرافات دوباره متذکر می شود .۱_ اولا نام حقیقی و اصلی مهدی موعود بر طبق روایات صحیح و آیات قرآن کریم  ،  احمد  می باشد  و القاب آسمانی وی نیز عبدالله و مهدی می باشد نه محمدبن الحسن العسکری  . کنیه ی حقیقی وی نیز ابا محمد است چون فرزند پسر وی محمد نام دارد . ۲- او از نسل حسن مثنی  فرزند امام حسن مجتبی ع و فاطمه دختر امام حسین ع و  سادات حسنی است که در زمان ما و چند دهه ی اخیر به دنیا آمده نه ۱۲۰۰  سال پیش  که ضرورتی نیز به این نوع تولد نبوده و نیست . ۳_ غیبت او به معنی غیبت جسمانی و ناپدید شدن جسم او نیست بلکه به این معنی است که او حضور اجتماعی و سیاسی موثر و فعال در جامعه ندارد  و رجل سیاسی شناخته شده ای در بین مردم نیست و با اینکه در میان مردم زندگی می کند ولی شخص بسیار گمنام و انزواطلبی از مسایل اجتماعی و سیاسی می باشد چون حتی سیادت وی تا زمان ظهور برای همه، حتی خانواده و خویشاوندانش مخفی است . بنابراین اطرافیانش اکنون وی را به عنوان مهدی موعود نمی شناسند، همچنانکه معنی لغوی غیبت نیز همین است و به معنای ناپیدایی جسم او نیست . ۴_ دشمنان واقعی وی در زمان ما دجال جهانی یا نظام شیطانی سلطه و حکومت دست نشانده ی وی یعنی بنی عباس دوم در ایران است چون پیش ازین ثابت  شد که رهبران فعلی ایران از نسل بنی عباس و سادات دروغین می باشند که کاملا دست نشانده  و حمایت شده ی دجال جهانی و دول غربی برای تامین منافع آنها در خاورمیانه می باشد. ۵_ در درجه ی دوم دشمنان امروزی مهدی عج بعد از دجال جهانی و حاکمیت بنی عباس دوم سفیانی  می باشد که مردی پلید و خونریز از نسل بنی امیه می باشد که در زمان قیام برای مقابله با مهدی در منطقه ی  سوریه و اردن شورش می کند . سفیانی نیز از مزدوران غرب و دجال جهانی است. همچنانکه دشمنان مهدی موعود عج انسانهای امروزی هستند پس طبق استدلالات عقلی، خود مهدی عج نیز باید یک انسان امروزی باشد که در زمان ما به دنیا آمده نه ۱۲۰۰ سال پیش . ۵_ اوبرخلاف تصور عامه با لباس عرفی زمان ما در بین مردم ظاهر می شود و دارای عبا و عمامه و لباس ۱۴۰۰ سال پیش نیست همچنانکه جد وی پیامبر اسلام ص نیز با لباس عرفی زمان خویش در بین مردم ظاهر می شد و مهدی نیز همان روش و سنت پیامبر ص را دنبال می کند. ۶_ مهدی موعود عج یک شخصیت تحصیل کرده است که علاوه بر علم الهی و لدنی دارای تحصیلات اکادمی یا دانشگاهی است  و از دانش های روز و فرهنگ و سیاست جهانی نیز کاملا با اطلاع است و به معنی واقعی نه تنها فرزند زمان خویش است بلکه از فرهنگ جامعه و جهان معاصر نیز بسیار جلوتر و پیشروتر می باشد و البته این خاصیت و صفت برجسته ی یک مصلح جهانی است .۶ _  مهدی موعود برخلاف تصور عامه با وجود اینکه فردی نسبتا مسن می باشد ولی دارای ظاهری کاملا جوان می باشد. ۷_ یاریگران واقعی وی شخصیتی به نام خراسانی از شمال شرق و خراسان و افغانستان و تاجکستان و از ناحیه ی جنوب شخصیتی با نام یمانی از یمن می باشد.۸_ محل جغرافیایی قیام وی ابتدا از شمال ایران می باشد  و بعد از نابودی بنی عباس دوم در ایران عراق و مکه و مدینه و بیت المقدس و تمام خاورمیانه  را تصرف می کند و بعداز آن نیز حضرت عیسی مسیح از آسمان  نازل می شود  و اورا تصدیق می کند و حاکمیت وی جهانی می شود.

۹_  زبان و کتاب آسمانی وی با نام روشنگر( فرقان)  فارسی می باشد چون  او در ایران متولد می شود و خداوند نیز می فرماید: که ماهیچ رسول و فرستاده ای نفرستادیم مگر به زبان قوم خویش . و بر طبق آیات قرآن مهدی رسول الهی است ۱۰ _ بیعت ۳۱۳ نفر یاران حقیقی وی در مکه پس از تصرف و فتح مکه می باشد ۱۱_ مهدی موعود با ندای آسمانی به تمام مردم دنیا معرفی می شود این ندا پس از سقوط بنی عباس دوم در ایران توسط لشکر خراسانی خواهد بود که بر سر رهبری قیام با هم اختلاف پیدا می کنند و ندای آسمانی تکلیف را برای همگان روشن می کند ۱۱_ درست همزمان با قیام مهدی موعود و خراسانی از شمال ایران نیروهای نظامی امریکا از جنوب و خلیج فارس به ایران حمله ور می شوند و با سپاه پاسداران به شدت درگیر می شوند در این درگیری سپاه شدیدا شکست می خورد و دچار تلفات انسانی فراوانی می شود.           سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

همه ی ما کم و بیش از طریق رسانه های مجازی و غیر مجازی از فجایع غزه و یمن  حدس تا حدی آگاه هستیم وقتی سخن ازین است که تا حدی آگاه هستیم به این معنی است که عمق فاجعه در این دو منطقه ی مظلوم بسیار بیش ازین است که در رسانه ها انعکاس پیدا می کند زیرا که تصور کنید که در شهر و روستای محل اقامت شما مدتی بر اثر حادثه ای آب و برق موقتا قطع شود ببینید مردم این منطقه دجار چه مشکلی می شوتد . حال تصور کنید که مناطق و تاسیسات حیاتی مناطقی مثل غزه و یا یمن چندین ماه زیر حملات دشمن با بمب و موشک باشد آیا دیگر چنین منطقه ای مردم عادی می توانند به زندگی خویش ادامه دهند ؟ اگر به ظاهر حوادث  این مناطق نگاهی بیفکنیم چیزی از حقیقت ماجرا نصیب ما نمی شود زیرا در ظاهر این دو منطقه در حال جنگ و جدال با قلدریها و ظلم اسرائیل و قدرتهای جهانی هستند ولی آیا این حقیقت ماجراست و باز توطئه و نقشه ای در کار نیست ؟ در تبیین این حوادث باید گفت که خیر حقیقت چیز دیگری است و این حوادث را نیز می توان با افشاگری در برابر توطئه های جهانی دجال  به نوعی برای مومنان و منتظران مهدویت  روشن و تبیین کرد . در این مورد باید گفت : ایجاد درگیری در غزه و یمن در ادامه ی توطئه های دجال یا حاکمیت جهانی برای ایجاد موانع برای ظهور منجی موعود در این منطقه ی خاص از خاورمیانه می باشد . جون دجال بخصوص از حوادث سال ۵۷  و پیش ازآن در زمان دکتر مصدق  و ملی شدن صنعت نفت نیک دریافت که این منطقه ی خاص از خاورمیانه توانایی بالقوه برای ایجاد یک حاکمیت اصیل مردمی  با نمایندگان واقعی و نخبه را داراست و همین قابلیت می تواند در نهایت  منجر به پیشرفت سیاسی ،نظامی ، اقتصادی  این منطقه ی خاص و به قدرت رسیدن و ظهور منحی موعود شود ازین جهت از ان زمان تا به حال با توطئه های از پیش طراحی شده سعی و تلاش داشته که این چند کشور خاص یعنی افعانستان ، ایران و یمن و عراق و وسوریه و حوالی بیت المقدس با اغتشاشات سیاسی و درگیری های نظامی و کودتا همیشه تخریب شود و ثبات سیاسی نداشته  باشد تا این کشورها که در روایات مهدویت نقش مهمی در تشکیل دولت مهدوی دارند ، همیشه ضعیف و از نیروهای مومن و موثر  خالی شوند و نخبه های علمی این منطقه نیز یا ترور شوند و یا محبور به مهاجرت به غرب شوند. ازین ا جهت بعد از جنگدایران و عراق و افعانستان و سوریه نوبت به نوارغزه   و یمن رسیده تا این دو منطقه را نیز با جنگ و درگیری ساختگی نابود و از نیروهای مومن تهی سازند .ازین جهت دجال  جهانی با فرستادن مزدوران نفوذی خود در مبارزان فلسطیتی و یمنی اختیار سیاست آنها را مدتهاست به دست گرفته ( همان کاری را که پس از حوادث سال ۵۷ با انقلاب ایران کرد) و این دو منطقه را با حملات نابخردانه و نابجا به اسرائیل و یا نفت کش های قدرتهای جهانی به جنگی نابرابر با این قدرتها درگیر ساخته و مسلم است در این درگیری ها بازنده ی اصلی مردم مومن و مظلوم این دو منطقه هستند که زیر حملات  نظامی با پیشرفته ترین  سلاحهای قدرت های بزرگ به کلی و بیهوده نابود شوتد و این چیزی نیست جز خواسته و هدف دجال جهانی برای نابود کردن مومنان مهدویت در مناطق ظهور . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

حتما بارها نزدیکان خود را دیده اید که در جلسات روضه های خانگی مرتبا شرکت می کنند و یا برخی که مذهبی نیستند در کنسرتهای موسبقی در هر جا باشد شرکت می کنند برخی نیز خود به کارهای هنری اشتغال دارند و یک یا چند رشته ی هنری را دنبال می کنند به نظر شما علت چیست ؟ چرا برخی دلبسته ی چنین کارهایی می باشند ؟ این فعالیتها و دلبستگی ها گرچه به ظاهر متفاوت و حتی متناقض به نظر می رسند ولی ریشه در یک امر دارند و آن نیز نیاز معنوی انسانها  . به عبارت دیگر تمام انسانها به صرف اینکه انسان هستند جدا از عقاید و ارمانهای مختلف خود علاوه بر نیازهای مادی و جسمانی چون خواب و خوراک و پوشاک و مسکن و ارضای   غریزه ی جنسی ، یک سری نیازهای معنوی و فرا مادی نیز دارند و این نیازهای فرا مادی ناشی از بعد روحانی وجود آدمی است. به عبارت دیگر همانطور که جسم انسان نیاز به خوراک و خواب برای ادامه ی حیات دارد روح انسان نیز برای آرامش نیاز به غذای معنوی دارد .ولی مشکل این جاست  که براثر  عدم رشد معرفتی راه بدست آوردن این غذای معنوی را به درستی نمی داند و گاه راه را به خطا می رود.در توضیح باید گفت که کارهایی مانند فعالیت هنری و گوش دادن و یا نواختن موسیقی و یا اشتغال به انواع هنرها چون هنرهای تجسمی و یا رفتن به مراسم مذهبی  و مطالعه و تحقیق علمی و و ... همه کارهایی معنوی محسوب می شوند که انسانها  نیاز شدید روحی به این قبیل مسائل هم علاوه بر نیازهای مادی دارند.برای همین نیز گاهی می بینیم ثروتمندترین افراد دنیا نیز وقتی به قله ی ثروت رسیدند و دیگر هیچ کمبود مادی ندارند به کارهای معنوی چون کمک به خیریه ها و نیازمندان روی می آورند چون انها نیز انسانند و این نیاز معنوی را در خود احساس می کنند . مشکلی که وجود دارد گاهی در گذشته و حال مردم در راه رفع کردن این نیاز معنوی به خطا می روند و مثلا در گذشته به جای شناخت و پرستش خدای یکتا و ارتباط معنوی با او که سرچشمه ی لایزال  معنویت است به خطا کیش بت پرستی را برای رفع نیاز معنوی خود انتخاب می کردند و   یا در زمان ما مردم بجای عبادت خالصانه به درگاه خدا ،به عبادت شرک آمیز چون امام و امام زاده پر‌ستی و گورپرستی و طلب حاجات از غیر خدا به جای پرستش خدای یکتا روی می آورند . برخی دیگر نیز سرچشمه ی اصلی معنویت را که شناخت و ارتباط با پروردگار توسط نماز و دعا می باشد رها کرده اند و فقط به رشته های فرعی رفع نیاز معنوی چون گوش کردن به موسیقی و اشتغال به رشته های دیگر هنری و رفتن به کنسرت موسیقی روی آورده اند . در حالی که از سرچشمه ی اصلی معنویت  یعنی ارتباط با ذات باریتعالی غافل شده اند و با کمال جهالت نیز می گویند ما وجود خدا را باور نداریم و آدم مذهبی نیستیم بگذارید با موسیقی یا هنرهای دیگر حال کنیم . در اینجا این سخن به این معنی نیست که موسیقی و هنرهای دیگر و تحقیق علمی و...کارهای معنوی محسوب نمی شوند . خیر این کارها نیز کارهایی کاملا معنوی هستند و در تکامل روحانی انسان موثر هستند و غذای معنوی نیز محسوب می شوند ولی نکته در اینجاست نباید اشتغال به این امور مارا از سرچشمه ی اصلی معنویت یعنی شناخت و ارتباط با خدا با نماز و عبادت غافل کند . بلکه اتفاقا اگر هنرمند و موسیقی دانی علاوه بر کارهای هنری اهل عبادت و ارتباط با سرچشمه ی لایزال معنویت یعنی خداوند باشد همین ارتباط معنوی او با خدا در تکامل کار هنری وی در کمترین  زمان ممکن کمک شایانی می کند . شاید برخی از نوابغ و هنرمندان برجسته ی تاریخ موسیقی و هنرهای دیگر به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط معنوی آنها با خدا به تکامل هنری آنها کمک شایانی نموده در تاریخ هنرهای تجسمی چون خوشنویسی ایرانی اسلامی استادان بزرگ به این حقیقت و ارتباط هنر با معنویت و ارتباط با خدا بیش از هنرهای دیگر دست یافته اند و بارها در کلام خود این حقیقت را بیان کرده اند بطوریکه خوشنویسی را هنری مقدس و هندسه ای روحانی نامیده اند. ولی حقیقت این است که این اصل را باید برای تمام فعالیتهای هنری و علمی انسانها  تعمیم داد که معنویت حقیقی و ارتباط روحی با خداوند  به تکامل کار آنها و موفقیت صد در صد انها در همان رشته در مدت بسیار کم کمک شایانی می کند .  شاید در دوران پس از ظهور و حاکمیت جهانی تمام انسانها به این حقیقت دست یابند و شاید انقلاب و جهش علمی و هنری بعد از ظهور نیز  نتیجه ی مستقیم دست یافتن اکثریت انسانها به این حقایق می باشد . به امید رسیدن به آن روز .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از سوالاتی که ممکن است برای طالبان حق مطرح شود این است که چرا باوجود تلاش و مجاهدت بسیار مبارزان و مخالفان حاکمیت طاغوت هنوز حاکمیت طاغوت بر جای خویش باقی است و  ظاهرا شکست ناپذیر است ؟ در پاسخ باید علل دو گانه ای برای این امر ذکر کرد : ۱_  مبارزان علیه طاغوت و بخصوص رهبران انها رهبران واقعا مستقل و حق مدار که ایمان واقعی به خدا داشته باشند و واقعا به غیر از او بر کسی تکیه نکنند نیستند . اگر به دقت توجه کنید خواهید دید که رهبران این گروههای مبارز چه در داخل و چه در خارج از کشور به قدرتها و جریاناتی تکیه دارند که یا وابسته به قدرتهای شرق و یاغربند و سرویس جاسوسی قدرتهای شرق و غرب که وابسته به دجال هستند با آنها در ارتباط هستند و سیاستهای خودرا به انها تکیه می کنند مانند خمینی رهبر انقلاب ایران که دو سه سال  پیش مکاتبات و نامه نگاری های وی از سال ۴۲ با کندی رییس جمهور اسبق امریکا در رسانه ها با سند افشا شد و پس از انقلاب هم ارتباط و تکیه ی رهبران فعلی با روسیه و چین  کاملا اشکار است و روسیه تبدیل به خونه ی خاله ی رییس جمهوری های ایران شده. پس از نظر خداوند و منطق قرانی این مبارزان تکیه ی واقعی به خداوند ندارند پس خداوند چگونه آنها را یاری کند ؟ چون خداوند فقط به توکل کنندگان بر خود و یاری جویان فقط از خودش یاری می رساند و می فرماید: ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .
..اگر خدارا یاری کنید خدا نیز شمارا یاری می کند و قدمهای شمارا محکم می گرداند. ازین جهت رمز اصلی موفقیت و کامیابی حرکتهای رهایی بخش رسولان الهی همین تکیه ی کامل فقط بر ذات باریتعالی بوده نه هیچ قدرت دیگر . به سرگذشت و قیام حضرت موسی ع در برابر فرعون توجه کنید که فقط با تکیه بر خدا توانست بر فرعون و فرعونیان پیروز شود و در تاریخ اسلام نیز این امر دقیقا تکرار شد .  پس رهبر آسمانی و مستقل در پیروزی بر طاغوت زمان نقش بسیار مهمی دارد . عامل دوم موثر برای پیروزی بر طاغوت ایجاد تشکل مردمی از مبارزان و حق طلبان است  . مسلما در طول تاریخ مبارزان حق طلب زیادی بر علیه طاغوت قیام کرده اند ولی علت شکست و ناکامی آنها فردی عمل کردن آنها و عدم ایجادتشکل و گروههای مردمی حق طلب بوده چون مسلما پیروزی بر طاغوت نیاز به یک عزم جمعی گسترده و یاری مومنان و مبارزان به یکدیگر در این راه می باشد . مثلا در تاریخ ایران امیر کبیر مرد بسیار مبارز و اصلاح طلبی بود ولی علت ناکامی وی برای ایجاد تغییر مثبت در جامعه تنها بودن وی بود و طاغوت زمان هم می دانست چون او یک نفر و تنهاست با حذف او خواهد توانست کار وی را خاتمه دهد . ولی در همان قیام موسی ع او تنها در برابر فرعون قیام نکرد و قوم او که تعداد انها نیز کم نبودتد در این راه یاریگر او بودند. در تاریخ اسلام نیز پیامبر اسلام تنها  زمانی موفق شدو بر  بر طاغوت و بت پرستی  پیروز شد که دست به ایجاد تشکل از تازه مسلمانان در مکه و خارج از آن  کرد و همیشه نیز می فرمود : دست خدا ( یاری خدا) با جماعت است . پس برای قیام و پیروزی مهدی موعود نیز این دو عامل اصلی  یعنی رهبر مستقل اسمانی و تکیه و توکل فقط بر خدا و ایجاد تشکل مردمی برای یاری و پیروزی او بسیار مهم است همان رهبر آسمانی که خداوند از ان تعبیر به درخت زیتونی  نمود که نه شرقی است و نه غربی ( نه تکیه به قدرتهای شرق دارد و نه غرب)   و در این راه باید تلاش نمود از نفوذ عوامل دجال در این تشکیلات اصیل مردمی  جلوگیری  شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

من دابه الارضم

 

دانلود کتاب

ممکن است در ذهن برخی این سوال نقش ببندد که براستی دجال کیست و یا چیست ؟ در پاسخ باید گفت : گاهی یک شخص و جریان را می توان از  عملکرد او شناخت و عمکرد دجال در دنیا در بیش از یک صده ی اخیر جز جنایت چیز دیگری نبوده و نیست و اینک جنایات دجال : دجال جریانی شیطانی است که مشروطه را در ایران به انحراف کشانید و با ایجاد شورش های کور توسط مزدوران خود دراقصا نقاط کشور اعتبار وکلای مردمی را در مجلس شورای ملی از بین برد و زمینه ی ایجاد دیکتاتوری رضاخانی را با مزدورانی چون سید ضیا فراهم آوردو بعدها   با کودتایی جنایتکارانه و دقیق دولت مردمی دکتر مصدق را سرنگون کرد و بی رحمانه دکتر حسین فاطمی معاون فرهیخته و متعهد  وی را به ناحق محاکمه و اعدام کرد . دجال سیستمی است . که وقتی پهلوی دوم در یک دهه ی آخر سلطنت خود سیاستهایی مستقل در جهت منافع ملی و خاورمیانه و در جهت خلاف سیاستهای دیکته شده ی دجال در پیش گرفت اورا با طراحی و اجرای یک نقشه و توطئه سرنگون کرد . دجال سیستمی است که انقلابیون متعهد و روشنفکری چون دکتر شریعتی و استاد مطهری و روشنگرانی چون مرحوم طالقانی و امام موسی صدر وشهید چمران و .و... که چشم و چراغ انقلاب و مردم بودند  را بی رحمانه ترور و از صحنه ی سیاست محو کردو مزدوران کنونی را بجای آنان بر مردم حاکم کرد  .دجال سیستم جنایتکاری است که سینما رکس آبادان را برای رسیدن به اهداف پلیدش با صدها زن و مرد و کودک به اتش کشاند. دجال سیستم جنایتکاری است که رجایی و باهنر را ناجوانمردانه برای رسیدن به اهداف پلیدش در آتش خشم خود سوزاند . دجال سیستم جنایتکاری است که جنگ ایران و عراق و درگیرهای افعانستان و و عراق و سوریه را ایجاد کرد دجال سیستم جنایتکاری است  که باعث سقوط هواپیمای فلاحی و فکوری و نیز سقوط هلی کوپتر و هواپیمای مرحوم ستاری و کاظمی و سرداران دیگر سپاه گردید . دجال سیستم جنایتکاری است  که جمعه ی خونین مکه را در سال ۶۶ ایجاد کرد . دجال سیستمی است که در حرم امام رضا ع بمب گذاری کرد و صدها زن و مرد و کودک بیگناه را قطعه قطعه کرد دجال سیستم جنایتکاری است که در عراق بمب گزاری ها را بعد از حمله ی آمریکا مدیریت وایجاد کرد سیستم دجال سبستمی است که در افعانستان به مردم در عروسی و دختر بچه های دبستانی رحم نکرد و با بمب گذاریها آنها را قطعه قطعه کرد. سیستم دجال سیستم جنایتکاری است که القاعده و داعش را ایجاد کرد و به مزدوران خود فرمان داد با نام اسلام  مردان را سرببرندو به زنان و دختران بی پناه تجاوز کنند و کودکان را به اسیری گیرند . سیستم دجال سیستمی است که نویسندگان روشنگری  چون حاجی زاده را همراه با کودک ۱۰ ساله اش به خاک و خون می کشد . دجال سیستمی است که هواپیمای مسافربری را در آسمان با صدها زن و مرد و کودک بیگناه هدف قرار می دهد . دجال سیستمی است که در زندانها به دختران معترض و باکره با نام اسلام تجاوز می کند و کودکان و نوجوانان را در خیابان با گلوله ی مستقیم به قتل می رساند. دجال همان سیستم جنایتکاری است که آلنده رییس جمهور محبوب و مردمی شیلی را با کودتا به قتل می رساند و از گاندی رهبر مردمی و محبوب هند بخاطر رهبری انقلاب و پیروزی آن انتقام می گیرد و اورا در جمع طرفدارانش به قتل می رساند . دجال همان سیستمی است که رهبران اولیه و اصلی شوروی در انقلاب کمونیستی را حذف و ترور می کند و بجای انها مزدور جنایتکار خود استالین را به قدرت می رساند . دجال سیستم جنایتکاری است که نخست وزیر متعهد ایتالیا و رییس جمهور مستقل امریکا  کتدی را ترور و به قتل می رساند . دجال سیستمی است که همسر شاهزاده ی انگلیس را به قتل می رساند و دجال سیستمی است که ویروس کرونا را ایجاد می کند و قصد ایجاد جنگ جهانی سوم در دنیا را دارد . آری  دجال چنین سیستمی است .

یکی از پرسشهایی که ممکن است برای برخی مطرح شود این است که آیا سران این حاکمیت در ایران می توانند با تصدیق نهضت حسنی و یا نهضت خراسانی از گذشته ی خویش  توبه کنند و با واگذاری حاکمیت به مهدی موعود حقیقی یاریگر او باشند ، در پاسخ باید گفت : که گرجه سران این حاکمیت نیز در هرصورت انسانند و دارای اختیار آزاد ولی این امر بسیار بعید و غیر ممکن به نظر می رسد چون پیش ازین بیان کردیم که فلسفه ی ایجاد چنین حاکمیتی در ایران و خاورمیانه یک توطئه و نقشه ی از پیش تعیین شده  و حساب شده از سوی دجال جهانی برای موازی سازی و ایجاد مانع عمده برای ظهور مهدی موعود  بوده و سران اصلی و فعلی  آن در حال حاضر از بالاتریت رده ها تا پایین ترین، تمام مزدور و مامور و دست نشانده ی این حاکمیت شیطانی  می باشتد و راهی جز  نوکری و اطاعت محض ازاین حاکمیت شیطانی را ندارند درست است که در  پیش از سال ۵۷ و اوایل   پیروزی  رادمردانی چون استاد مطهری  و مرحوم طالقانی و استاد شریعتی و شهید چمران و مرحوم بازرگان و دیگر رادمردان افراد مسقل و دانشمند و مستقل و متعهدی یودند که قصد داشتند واقعا حاکمیتی برای زمینه سازی ظهور مهدی عج در ایران بوجود آورند ولی دجال جهانی  با مهندسی انقلاب و نفوذ در این حرکت مردم از نفوذ این شخصیتهای برجسته درست استفاده ی ابزاری برای سرنگونی شاه کرد و بعد چون تعهد و میزان نفوذ این شخصیتهای برجسته را می دانست همه ی انها را به نوعی با ترور و راههای دیگر از صحنه ی سیاست محو کرد و مزدوران کنونی خود ر از اوایل دهه ی ۶۰ تا به حال به قدرت رساند و ابقا کرد . بنابراین سران این حاکمیت   درست چون عروسکهای خیمه شب بازی دجال هستند که اختیاری از خود ندارند و در صورتی که حتی یک شب از اجرای سیاست دجال در ایران و منطقه تخلف کنند همان یک شبه انها را از صحنه ی سیاست در کشور حدف می کندو ترور شخصیتهای برجسته در چند دهه ی گذشته  چون مرحوم ستاری و کاظمی و حتی این اواخر سردار سلیمانی  در ادامه ی همین سیاست دجال در ایران می باشد . بهر حال خفقان موجود در کشور و در تمام دنیا که نتیجه ی سیاست دجال جهانی است خیلی  وخیمتر از این مسائل است . بنابراین اگر شخصیتی  برجسته از این حاکمیت توبه کند و بخواهد به نهصت خراسانی و سید حسنی بپیوندد نخست باید از جان خود دست بشوید و یا بسیار مخفی و زیرکانه عمل کند و از استفاده از رسانه های ارتباط جمعی تا مدتی دوری کند چون تماما توسط دجال جهانی رصد و کنترل می شوند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.