نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۷۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منجی» ثبت شده است

یکی از تحریفات مهم و اساسی در مهدویت تحریف در معنی انتظار ظهور امام زمان عج می باشد که حقیقتا تاثیر مهمی در زمان ظهور و قیام آن حضرت دارد. در کلام اهل بیت ع توصیه های مهم و روشنگری برای منتظران ذکر شده این توصیه ها به دو نوع انتطار فعال و غیر فعال  منتظران تقسیم می شوند . یک قسم از این روایات که به انتظار غیر فعال توصیه می کنند به شیعیان نشانه های خاصی از زمان ظهور اشاره می کنند و در این زمان به شیعیان توصیه می کنند  که در این مقطع شما صلاح نیست قیام کنید و در این درگیری ها شرکت کنید و جان خود را  بیهوده به خطر بیندازید  چون دو طرف درگیر طاغوت و باطل هستند مانند شرکت در جنگ قرقیسسیا در حوالی سوریه و یا زمانی که تازه سفیانی شورش کرده توصیه می کنند که شیعیان چند ماهی تامل و صبر کنند و حرکتی انجام ندهند و یا شورشهای مهندسی  شده و توطئه آمیزی  که دجال در ایران و خاورمیانه ایجاد می کند تا منتظران واقعی مهدویت و آزادی خواهان را شناسایی و نابود سازد در  این قبیل موارد اهل بیت توصیه می کنند شیعیان در خانه بمانند و در دام توطئه های دجال جهانی قرار نگیرند  و این گونه قیامهای قبل از اذن و اجازه ی امام زمان را محکوم به شکست می دانندو  یک سری از روایات اهل بیت ع به انتظار فعال توصیه می کنند و به شیعیان تذکر می دهند در این مقطع زمانی به بعد بر شما تکلیف است که سلاح بدست بگیرید و مثلا وقتی یمانی و خراسانی و یا سید حسنی قیام کردند به یاری آنها بشتابید چون انها زمینه سازان و یاوران واقعی  مهدی عج هستند پس بر شما تکلیف است آنها را یاری کنید     تا این قیام به پیروزی برسد . و اما تحریفاتی که در این مورد بوجود اورده اند این است که برخی معنی انتظار را به معنی نشستن معمولی و عدم تحرک و ادامه ی زندگی دنیایی می دانند تا خود امام به تنهایی ظهور کنند و  به تنهایی تمام دشمنان را نابود کنند و عدالت را در دنیا نشر دهند و آنها سر سفره ی آماده بیایند و بخور و بخور را شروع کنند . گروهی دیگر که ازین نیز نادانتر و گمراهترند معتقدند که باید ما جهان را پر از ظلم و فساد کنیم تا حضرت ظهور کنند و جهان را از ظلم  و فساد پاک کنند  و یک گروه بزرگترو گمراهتر نیز عملا دست به کار شده اند و حکومتی به زعم خود با نام حکومت اسلامی در ایران ایجاد کرده اند و برای آن نیز به کمک سرویس های جاسوسی رهبر و مسئولان ایجاد کرده اند و به این بهانه یک دیکتاتوری دینی در خاورمیانه ایجاد کردند و مدعی هستند ما داریم برای ظهور امام زمان زمینه چینی می کنیم در حالی که هیج گاه اهل بیت چنین اجازه ای به مومنان و منتظران نداده اند که به بهانه ی مهدویت بر مردم حکومت کنند چون  این شیوه همان شیوه ی بنی عباس اول است که به بهانه ی حاکمیت آل علی خود حاکمیت منافق و ظالم بنی عباس اول را به وجود آوردند و با کمال تاسف در زمان ما دوباره مردم ایران فریب آنها را خوردند و نوادگان آنها با بهانه ی مهدویت حاکمیت بنی عباس دوم را البته با نامی دیگر بوحود آوردند همانگونه که اهل بیت ع نیز پیش بینی کرده بودند که بنی عباس دوباره با ریاکاری و فریب مردم در آخر زمان  و مقارن ظهور مهدی عح به حکومت می رسند. بلکه معنی سخن اهل بیت از زمینه جینی برای ظهور پیوستن به قیام خراسانی و یمانی حقیقی( نه دروغین) برای ایجاد شرایط مناسب برای ظهور و قیام و حاکمیت امام زمان می باشد و کسی جز امام حق حاکمیت در این زمان را ندارد . چون به لحاظ عقلی یا امام زمان به دنیا آمده و یا نیامده اگر به دنیا آمده و در میان ما زندگی می کند که تا زمینه ی حاکمیت او که نیروی نظامی و امکانات اقتصادی و کادر مدبر اداره ی کشور نباشد و تا امام زمان حقیقی را به درستی نشناسند که اورا تصدیق و یاری کنند  امام به تنهایی نمی تواند حاکمیت را به دست بگیرد و مانند امام علی ع و امام حسن مجتبی و امام حسین ع و دیگر ائمه تنها می ماند و اگر هنوز به دنیا نیامده که تا وقتی منتظران امکانات لازم برای قیام و حاکمیت اورا فراهم نکنند خداوند صلاح نمی بیند اورا فعلا به دنیا بیاورد . پس می بینید که عملکرد منتظران چقدر در  تعجیل ظهور و قیام امام زمان موثر خواهد بود . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از تحریفات بسیار مهم در مورد مهدویت تحریف در معنی غیبت ان حضرت است ، بدین معنی که شیادان و منحرفان دینی معنی غیبت منجی موعود را نیزکه از دیدگاه اهل بیت پیامبر ع معنی خاصی می دهد را نیز کاملا برای پیروان و منتظران غلط معنی کرده اند  و آن را به انحراف کشانده اند . از نظر این گروه نادان و منحرفان غیبت امام زمان به معنی ناپیدایی جسم ایشان و اصطلاحا غیبت جسمانی ایشان است این حضرات نادان امام زمان را چون یک موجود موهوم و خیالی و ماورالطبیعی فرض کرده اند که جسمش مانند جن ها و ارواح از دید مردم عادی پنهان شده و گاهی با اراده ی خودش و نیز خواست خدا   برای افراد خاصی آشکار می شود و آنها می توانند اورا ببینند و با وی اندکی حرف بزنند و ظهور اورا نیز مانند یک لامپ و نورافکن قوی فرض کرده اند که در هنگام مقرر برای مردم روشن می شود و همه اورا آشکارا می بینند مسلم است که این یک تصور غلط و کودکانه و انحرافی از مسئله ی غیبت امام زمان است . در توضیح باید گفت که اولا از دیدگاه اهل بیت غیبت مهدی موعود عج به هیچوجه به معنی ناپیدایی جسم او از مردم نیست و به عکس به معنی واقعی کلمه ی غیبت یعنی عدم حضور موثر او در عرصه های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و عرصه های دیگر جامعه است . یعنی درست به همان معنی که ما مثلا می گوییم فلان شاگرد در کلاس غیبت داشته به همان شکل و معنی هم می گوییم امان زمان در عرصه های سیاسی و اجتماعی و ...حضور موثر ندارد و گوشه گیری و انزوا را پیش گرفته نه اینکه جسمش برای مردم ناپیدا باشد . اولا که جسمش کاملا برای مردمی که در محل زندگی انها رفت و آمد می کند دیده می شود ولی مردم به علل موانع مختلف اورا به عنوان مهدی موعود نمی شناستد بلکه به عنوان شخصی کاملا معنمولی و گمنام که حتی سیادت او نیز مخفی است و حتی پدر و مادرش نمی دانند او سید و از نسل پیامبر است می شناسند نه  شخصیتی بارز و برجسته چون منجی جهانی ، در واقع اورا به عنوان شخص می شناسند، نه شخصیتی بزرگ و معنوی و همان منجی معروف تاریخی و جهانی.  چون او پیش ازین نیز به صورتی کودکی گمنام از یک خانواده ی معمولی به دنیا آمده بود و این است معنی واقعی غیبت امام زمان .اتفاقا برخی اهل بیت پیامبر چون  امام علی ع و امام صادق ع سعی می کردند این معنی حقیقی غیبت مهدی عج را برای پیروان خود تشریح کنند . مثلا امام علی می فرماید : در زمان غیبت مهدی موعود در بازارها و میان مردم راه می رود و بر فرش آنها قدم می گذارد و به آنها سلام می کند و مردم را می شناسد اماکسی اورا نمی شناسد و یا امام صادق ع در این مورد می فرماید؛ غیبت مهدی مانند غیبت یوسف از برادرانش بود که با اینکه اورا دیدار کردند ولی اورا نمی شناختند ولی یوسف آنها را می شناخت و این معنی درست و حقیقی غیبت امام زمان از دیدگاه اهل بیت می باشد نه آن تعریف انحرافی از غیبت . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این مورد نیز از تحریفات مهم مهدویت می باشد . در توضیح باید گفت که در مورد نام مادر امام زمان در روایاتی از جمله روایت صحیفه ی حضرت زهرا  س نام مادران اهل بیت به صراحت ذکر شده و نام مادر مهدی موعود عج نیز به صراحت نرجس که به فارسی نرگس تلفط می شود ذکر شده و تا زمان رحلت امام حسن عسکری نیز شیعیان شکی در مورد این نام نداشتند ولی ازان پس شیادان و منحرفان مهدویت همچون آن چهار شیاد مدعی نیابت خاص، نامهای دیگری را نیز برای مادر مهدی موعود جعل کردند نامهایی دروغینی چون صیقل ،جده ، ملیکا، و سوسن .علت  این نامهای جعلی برای مادر مهدی موعود عج مشخص بوده چون پیش  ازین بیان کردیم این چهار شیاد     مدعی نیابت و منحرفان دیگر ، سواد  دینی و اطلاع چندانی از روایات صحیح اهل بیت در مورد مهدویت نداشتند و وقتی شیعیان غریب و ساده دل از اقصا نقاط عالم اسلامی به عراق می آمدند و از نام و نشان و نسب منجی موعود یا امام دوازدهم از آنها سوال می کردند .، یکی ازین پرسش ها در مورد نام مادر امام زمان بود واین شیادان چون اطلاع چندانی از روایات صحیح اهل بیت و مخصوصا صحیفه ی حضرت زهرا نداشتند چون خر در گل فرومی می ماندند و  حقیقت را نمی دانستند و به ناچار نامهای دروغینی برای نام همسر امام حسن عسکری و مهدی موعود عج ذکر می کردند مثلا یکی از آنها  می گفت نام او صیقل است دیگری می گفت نام او ملیکه است و یکی دیگر می گفت نام او سوسن است و همین اختلاف در اقوال آنها خود دلیل بر دروغین بودن ادعای آنها بود چون فقط افرادی بیسواد و شیاد بودند که آنقدر باهوش نبودند که قبلا بر روی یک نام مادر منجی توافق کنند و هماهنگ باشند تا کسی   به دروغ های انها شک نکند آنها برای  باور پذیر شدن مدعای خود افسانه ی کنیز رومی اسیر و آزاد شدن او توسط امام حسن عسکری ع و ازدواج با اورا نیز درست کردند در حالی که به گفته ی یکی از محققان تاریخ، معمولا کنیزهای رومی در جنگ بین مسلمین و رومیان به اسارت گرفته می شدند و به گواهی تاریخ مقارن حیات امام حسن عسکری ع و سالها قبل و بعد از او هیچ درگیری نظامی  نیز بین مسلمین و رومیان وجود نداشته که افسانه ی کنیز رومی موضوعیت داشته باشد .خب پس نام مادر امام زمان  در روایات به صراحت نرجس ( نرگس) بیان شده ولی در مورد نام پدر امام زمان در روایات اهل بیت ع بنا بر حکمت الهی هیج صراحتی وجود ندارد بخاطر اینکه در آینده شیادانی مانند احمد الحسن البصری پیدا نشود تا با نسب سازی بتوانند خود را  به دروغ فرزند امام زمان به  مردم معرفی کنند و مردم را فریب دهند و به این صورت مهدی موعود عج بصورت کودکی گمنام در زمان ما به دنیا بیاید و تولد او کاملا مخفی بماند در روایات اهل بیت  نیز بسیار آمده که فرموده اند ؛ مهدی موعود کسی است که نمی دانید به دنیا آمده  یا نیامده .  فقط نام واقعی پدر مهدی موعود و زمان تولد واقعی اورا سید حسنی می داند که اونیز از طریق خود امام زمان به این امر آگاه گشته . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از تحریفات بسیار مهم در امر مهدویت تحریف در نام و القاب امام زمان عج می باشد . پیش ازین بیان شد که چون روایات دروغین و جعلی بسیاری به ویژه و بیشتر از زمان رحلت امام حسن عسکری ع  وارد روایات اصیل مهدویت شد ما از آن زمان به بعد با دو نوع روایات در مورد منجی موعود مواجه می شویم یک دسته از  روایاتی که از پیامبر اسلام ص و امام علی ع و دیگر ائمه ع در مورد مهدویت می باشند که حقایق مهدویت را بیان می کنند و مهدی موعود عج را از نظر پدر از نسل امام حسن مجتبی و از جهت مادر از نسل امام حسین ع معرفی  می کنند و نام های  حقیقی منجی موعود را  احمد ، عبدالله و مهدی معرفی می کنند مانند این روایت پیامبرص که می فرماید: در بین رکن و مقام با او بیعت می کنند و سه نام دارد : احمد ، عبدالله و نام دیگرش مهدی است و روایات دیگری که از امام علی ع و امام باقر ع وجود دارد که در ان روایات نیز نام اصلی و اولین او را  احمد بیان می کنند  و دسته ی دوم روایات جعلی هستند که پس از رحلت امام حسن عسکری ع برای تحریف حقیقت مهدویت وارد روایات صحیح مهدویت می کنند و نام منجی موعود را به دروغ  محمد فرزند امام حسن عسکری ع بیان می کنند که این روایات دروغین بیشتر توسط آن چهار مدعی شیاد نیابت خاص امام زمان در عراق وارد روایات صحیح مهدویت شده اند و تا زمان حیات امام حسن عسکری نیز چنین روایات جعلی در امر مهدویت سابقه نداشت چون امامان اهل بیت تا می توانستند مانع ترویج این روایات جعلی می شدند . ولی پس از رحلت امام حسن عسکری این  فرصت و مجال در اختیار جاعلان و دروعگویان قرار گرفت و تا می توانستند روایات دروغینی چون کنیز  رومی همسر امام حسن عسکری و تولد پنهانی محمد فرزند امام حسن عسکری و غایب شدن او در سرداب سامرا و نایبان خاص  را وارد روایات  اصیل مهدویت کردند و به کلی  آن  حقیقت  مهدویت را تا زمان ما به انحراف کشاندند.در حالی که نظر حقیقی اهل بیت در مورد نام و نسب  منجی موعود  چیز دیگری بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه می توانیم این روایات اصیل اهل بیت ع را از روایات جعلی در این مورد شناسایی کنیم و به حقیقت مهدویت دست پیدا کنیم ؟ در اینجا باید گفت : تنها راه در این مورد مقایسه ی  برخی از این روایات  اصیل و جعلی با آیات قرآن کریم در مورد مهدویت می باشد چون اگر برخی روایات مهدویت تحریف شدند قران کریم که به قول خدای تعالی محفوظ از تحریف و دست نخورده می باشند پس اگر قرآن کریم این روایات را تایید کرد دلیل بر درستی و حقیقت این روایات می باشند و اگر قرآن کریم این روایات را تایید نکرد پس مشخص است که این روایات در مورد مهدویت جعلی می باشند مثلا یک سری روایات  مهدویت از اهل بیت ع می فرمایند که نامهای حقیقی منجی موعود احمد ، عبدالله  و مهدی می باشند و پیش ازین ثابت کردیم در قرآن کریم به این سه نام منجی گاه با صراحت مانند نام احمد   در سوره ی صف و گاهی به صورت غیر مستقیم مانند عبدالله و مهدی  در آیات دیگر اشاره شده ولی در مورد نام محمد بن الحسن العسکری  که مدعیان دروغین در مورد منجی موعود ادعا می کنند در قرآن کریم  نه صراحتی و نه اشاره ای وجود دارد پس ازین جهت می فهمیم که اینگونه روایات در مورد نامهای منجی موعود جعلی می باشند و ازینجا می توانیم یقین پیدا کنیم منجی موعود حقیقی فرزند بلافصل امام حسن عسکری نیست و باید از ذریه ی امان حسن مجتبی ع در آخر زمان می باشد و این روش تا حد زیادی ما را به این حقیقت می رساند که مهدی موعود شخصیتی کاملا امروزی و فرزند زمان خویش است نه مولودی موهوم و افسانه ای  ۱۲۰۰ ساله . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

و اما دلایل شیادی آن چهار مدعی خاص امام زمان : یکی از دلایل شیادی و کذاب بودنشان پیش ازین نیز بیان کردیم سخنان صریح جعفر برادر امام حسن عسکری بوده که برخلاف تهمتهای ناروایی که به وی زدند اتفاقا شخصی کاملا صادق بوده و با صراحت بیان داشته که " برادرم از دنیا رفت و از خود فرزندی باقی نگذاشت ." وقصد او نیز تصرف ارث برادر نبود چون بر طبق فقه شیعه در  مرحله ی نخست حق ارث به همسر  متوفی می رسد نه دیگران . جعفر برای اثبات نظر دروغگویان از خلیفه و حاکمیت وقت ، خواست تا زنان و کنیزان برادرش را با قابله ها چند ماهی در فرنطینه نگه دارتد تا برای همگان مشخص شود که برادرش حتی پس از مرگ دارای فرزندی نبوده است .در ثانی اگر به فرض امام حسن عسکری ع  به صورت  پنهانی دارای فرزندی  بوده چرا باید این حقیقت را از برادرش کتمان کند؟ و چه کسی قابل اعتمادتر از برادر تنی انسان برای نگهداری فرزندش پس از مرگ می تواند باشد ؟ به علاوه جعفر در هر صورت  از نسل پیامبر ع و اهل بیت بوده و به لحاظ ژنتیکی نیز انتظار می رود که حداقل فرد صادقی باشد وگرنه خاندان پیامبر زیر سوال می رود. دلیل دوم شیادی ان چهار مدعی نیابت، خواسته های غیر معقول مالی  از مردم ساده لوح غریب بوده که از آنها می خواستند وجوهات شرعی خود را به جای امام به آنها بدهند که کاملا مشخص بوده قصد سواستفاده  ی مالی از مردم را داشتند . دلیل سوم شیادی آنها عدم مسئولیت پذیری آنها در مقابل سوالات و مشکلات شرعی شیعیان بوده که جوابهای مبهم و سربالا به مردم می دادند مثلا در مورد وجوهات شرعی می گفتند: این وجوهات را به ما بدهید تا به امام برسانیم و در مورد سوالات شرعی مردم می گفتند :  امام زمان می فرماید : و اما حواث پیش آمده ( مسائل جدید شرعی ) پس برای جواب آنها به روات حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و منم حجت الله . یعنی به تعبیر ساده تر  قسمت آسانتر و پرسودتر یعنی وجوهات را به ما  بدهید   و مشکلات مسایل شرعی  رو به ما مراجعه نکنید بلکه به راویان حدیث اهل بیت  مراجعه کنید من فکر نمی کنم شیادی ازین بالاتر دیگر می تواند وجود داشته باشد . و یا وقتی مردم از آنها پرسش هایی شرعی داشتند که جواب آنها را نمی دانستند می گفتند : در مورد اموری سوال نکنید که مصلحت شما نیست و اگر حقیقت را بفهمید به زیانتان باشد و مشخص است این جوابهای  سربالا  و مبهم از تعدادی دروغگو و شیاد صادر می شود که هیج سواد و آگاهی از مسائل شرعی نداشتند . بهر حال این مردم ساده لوح که بومی عراق نیز نبودند و از  مناطق دور ایران و افغانستان و دیگر جاها به عشق اهل بیت ع به عراق آمده بودند تمام این اراجیف و دروغها را دربست، در مورد مهدویت از این شیادان عراقی باور می کردند و در بازگشت به وطن خود برای مردمان بازگو می کردند و کم کم این انحرافات و دروغها جای حقایق را در امر مهدویت گرفتند و در زمان ما باعث گمراهی مردم در مورد  شناخت مهدی موعود حقیقی شدند  و اخوندهای فاسد و دنیا طلب نیز هر روز این خرافات و انحرافات را در بین مردم رواج می دهند. سلام بر کسی  که پیرو هدایت شود.

در توضیح این امر باید گفت نه تنها دلایل روایی بلکه دلایل عقلی برای اثبات این حقیقت کافی هستند که مهدی موعود عج فرزند امام حسن عسکری نیست بلکه از ذریه ی امام حسن مجتبی ع است که در زمان ما به دنیامی آید  نه ۱۲۰۰ سال پیش . یکی از دلایل روایی آن این است که امام باقر ع در کتاب غیبت نعمانی در پاسخ به  پیرزنی که معنی آیه ی  فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس....قسم به ستاره ای که کناره می گیرد و پنهان می شود ... را از وی سوال می کند می فرماید که او مولودی  در آخر زمان و همان مهدی موعود است  ...ببینید در اینجا امام به صراحت می فرماید این مولود در آخر زمان متولد می شود نه ۱۲۰۰ سال پیش . دلیل دوم روایت امام رضا ع است که می فرماید : خلف صالح ( امام زمان) از فرزندان حسن بن علی ع است . اولا خلف در مورد ذریه و فرزندان در اینده بکار می رود نه فرزند بلافصل،  دوم آنکه امام رضا می فرماید : از فرزندان حسن بن علی ع است و می دانیم امام حسن مجتبی ع دارای چند فرزند بوده و امام حسن عسکری که به قول دروغگویان فقط یک فرزند داشته و چون امام لفظ از فرزندان  ...را بکار برده پس مقصود او قطعا ذریه ی امام حسن مجتبی ع در زمان ما بوده نه فرزند بلافصل امام حسن عسکری ع .  دلیل سوم روایی ، روایت پیامبر اسلام ص است که می فرماید : مهدی در زمان قیام ۵۱ سال سن دارد. که نشان می دهد او در زمان ما به دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش و دلیل چهارم روایات متواتر اهل بیت ع  است که می فرمایند :  مهدی در زمان فترت ( فاصله ی زمانی بسیار زیاد) با دیگر امامان به دنیا می آید . و اما از نظر عقلی و تاریخی این حقیقت  ازین جهت اثبات می شود که امام حسن عسکری ع دارای فرزندی نبوده که دو نوع روایت متضاد در این مورد وجود دارد که برادر امام حسن عسکری ع که نزدیکترین فرد به ایشان بوده با صراحت می گفت که:  برادرم از دنیا رفت و فرزندی از خود ندارد و عده ای گمنام و بی اصل نسب در عراق چون آن چهار مدعی نیابت امام زمان مدعی بودند امام حسن عسکری فرزندی  به نام محمد دارد و ما نایب خاص وی در بین مردم هستیم پس وجوهات شرعی را به ما بدهید تا ما به امام زمان برسانیم . حال باید از اهل خرد سوال کنیم اگر دو نوع مدعی در امری پیدا شد آیا عاقلانه است  ما سخن فرد با اصل و نسبی چون جعفر برادر امام را باور کنیم یا  سخن چند نفر از افراد گمنام  و بی اصل و نسب را باور کنیم که از  در خواست وجوهات شرعی از مردم ساده لوح به بهانه ی نیابت امام ع مشخص بوده است که قصد شیادی و سواستفادی ی مالی از مردم را داشتند ؟ قضاوت در این مورد را به صاحبان خرد وا می گذاریم .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از نشانه قطعی در آستانه ظهور امام زمان عج که در برخی روایات اهل بیت ع دیده می شود صیحه یا ندای آسمانی است آیا این واقعه ی اعجاز آمیز حقیقت دارد؟ بگذارید این واقعه را از دیدگاه قران کریم بررسی کنیم چون ممکن است برخی خرده بگیرند که احتمال جعلی بودن این روایات وجود دارد در پاسخ باید گفت اگر به فرض این روایات جعلی باشند در حقانیت آیات قرآن که نمی توان شک کرد ،چون در قران کریم چند مورد به این صیحه یا ندای آسمانی تصریح شده مثلا در ایه ی ۴۱تا ۴۲ سوره ی ق در این مورد می فرماید: واستمع یوم ینادالمناد من مکان قریب. یوم یسمعون الصیحه بالحق. ذالک یوم الخروج...و گوش  فرا ده زمانی را که منادی از مکان نزدبک ندا می دهد روزی که همگان این صیحه را می شنوند . آن روز ، روز خروج ( قیام ) است . برخی خیال می کنند مقصود از واژه ی خروج در این آیه روز قیامت و خروج مردگان از قبرهاست  در حالی که در تاریخ اسلام و فرهنگ اسلامی همه جا خروج به معنی قیام امده مثلا می گفتند ابومسلم خراسانی بر علیه بنی امیه خروج کرد، یعنی قیام کرد. در روایات اهل بیت نیز آمده در آخر الزمان و مقارن ظهور، جبرییل با ندای آسمانی که همگان آنرا می شنوند به معرفی مهدی و قیام او می پردازد. ایه ی دیگر در این مورد ایه ی ۴ سوره شعراست که می فرماید: ان نشا ننزل علیهن من السما آیه فظلت اعناقهم لها خاضعین ...اگر می خواهیم از آسمان نشانه ای می فرستیم تا گردنهایشان برای آن نشانه به پایین بیفتد ( یعنی به ناچار آن را بپذیرند و نتوانند انکار کنند) که اهل بیت و از جمله امام باقر ع در تفسیر؛ آن را به ندای آسمانی بنام قائم و پدرش تفسیر کرده اند. علاوه بر آن مدتی است که  از نقاط مختلف در دنیا گزارشهایی می بینیم و می شنویم که صداهای هراس انگیز از آسمان شنیده می شوند خب اگر این صداها حقیقت دارد که دارد و نمی توان آن را انکار کرد باید شنیدن یک ندای آسمانی  فراگیر برای کل مردم دنیا که همه آن را بشنوند در هنگام ظهور دور از تصور و ذهن و باور نباشد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

ممکن است برخی از منکرین مهدویت و ظهور منجی ایراد بگیرند که مهدویت یک امر اعتقادی است و مربوط به مسلمین یا پیروان ادیان توحیدی است ولی به لحاظ عقلی نمی توان آن را برای غیر مومنین اثبات کرد . در پاسخ به این منکرین باید گفت که خیر، مهدویت به لحاظ عقلی هم قابل اثبات برای منکرین می تواند باشد البته مهدویت حقیقی نه مهدویت دروغین و آمیخته با خرافات و بدعتهای ایادی شیطانی . از نظر عقلی مهدویت و ظهور منجی ازآن جهت قابل اثبات است که نمونه های مشابه آن در تاریخ ادیان توحیدی کاملا وجود دارد و به اثبات رسیده نمونه ی کامل آن منجی قوم بنی اسراییل حضرت موسی ع و ظهور پیامبر اسلام ص می باشد چون قبل از ظهور موسی ع در روایات یهودی و کتب دینی آنها مژده داده شده بود که قوم  بنی اسرائیل پس از آنکه گرفتار بردگی فرعونیان و قبطیان در مصر می شوند خداوند یک منجی  و نجات بخش رامی فرستد و او آنها را از چنگ فرعونیان نجات می دهد و به لحاط تاریخی و روایات یهودیان دیدیم که اینگونه نیز شد ممکن است برخی بگویند چگونه مهدی موعود  عج می تواند در ابتدا مسلمین را با آن امکانات کم از دست دجال نجات دهد؟:چون قدرت نظامی ، اقتصادی ، سیاسی حاکمیت دجال در حال حاضر بسیار بیشتر از مسلمین است در پاسخ باید گفت که همانگونه که قدرت نظامی و اقتصادی فرعون از موسی ع و بنی اسراییل بیشتر بود ولی سرانجام خداوند موسی  ع و قومش را از دست فرعون نجات داد و او و لشکریانش را غرق کرد. نمونه ی دیگر ظهور پیامیر اسلام در مکه بود که با وجود تعداد کم مومنان در اوایل کار و قدرت برتر مالی و نظامی قریش سرانجام خداوند اورا بر دشمنانش پیروز گرداند و نه تنها حجاز را تحت تسلط وی قرار داد بلکه دو ابرقدرت شرق وغرب ان دوران یعنی امپراتوری روم و ساسانی رانیز بصورت هم زمان و در مدت کم مقهور پیروان او کرد پس خداوندی با این قدرت و تسلط باز هم در زمان ما قادر است چنین منجی را برانگیزاند و تمام امکانات جهان مادی را در اختیار وی بگذارد تا بر سلطه ی جهانی دجال پیروز و حاکم دنیا شود و عدالت را در همه جای گیتی گسترش دهد چون منکران مهدویت اگر به هیچ چیز ایمان نداشته باشند تاریخ و واقعیات تاریخی را که باور دارند و نمی توانند انکار کنند و تاریخ بنی اسرائیل و نیز تاریخ اسلام از واقعیات تاریخی است که به صورت مستند در کتب مورخان معتبری چون بلعمی و یا طبری ثبت شده و جای انکار ندارد . سلام برکسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد هدف از توطئه های دجال  برای ایجاد جنگها و درگیری در این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی ایران و افعانستان و عراق و سوریه ، مفصلا صحبت شد و بیان شد که هدف دجال جهانی ازین کار ضعف و نابودی تمام امکانات انسانی و اقتصادی این منطقه ی خاص از خاورمیانه بوده است تا زمینه ی ایجاد یک حاکمیت نیرومند با رهبری مهدی موعود عج فراهم نشود و  ایجاد و ادامه ی جنگ ایران و عراق نیز درست در راستای رسیدن دجال به این خواسته ی شیطانی بوده  ،  که گاهی در این جنگ کمکهای نظامی و تسلیحاتی  خودرا به ایران و گاهی به عراق می رساند تا موازنه ی نظامی در جنگ حفظ شود و دو طرف درگیر در جنگ یعنی ایران و عراق  پیروز قطعی نشوند. و آن دو کشور را درگیر و گرفتار یک جنگ طولانی و فرسایشی بیهوده کند تا در طی این سالها دو کشور تمام نیروی انسانی و اقتصادی خودرا در این جنگ استعماری به دست خود نابود سازند و عوامل دجال هم  سلاحهای خودرا به تمامی بفروشند و به ریش مردم دو کشور بخندند. و از جهتی به اهداف شوم آخر زمانی خویش نیز برسند . یکی از فجایع این جنگ عملیات لو رفته و شکست خورده ی عملیات کربلای ۴بود . قبل از این عملیات در عملیات والفجر ۸ ایران توانسته بود موفقیتهایی به کمک دجال بدست آورد و شهر فاو را از عراق تصرف کند ولی برای اینکه موازنه ی نظامی دو کشور حفظ شود تا جنگ طولانی تر شود این بار عوامل دجال کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را متوجه عراق کردند و عملیات کربلای ۴ را با کمک مزدوران خود در ایران لو دادند و ارتش عراق کاملا آماده ی برخورد با این عنلیات بود فرماندهان رده بالای  مزدور دجال سپاه در ایران  نیز کاملا متوجه شدند که عملیات لو رفته ولی با اینحال برای اینکه فوج عظیمی از جوانان مومن به مهدویت را در این عملیات و به تعبیر بهتر توطئه نابود سازند محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی  باهم توافق کردند که این عملیات با وجود لو رفتن شروع شود ( حال شما حدس بزنید  محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی نوکر و مزدورچه قدرت شیطانی در ایران بودند؟) به هر حال اخبار تلفات این فاجعه در ایران و دنیا شدیدا کتمان شد ولی بعدها برخی فرماندهان نظامی رده بالای ایران  اعتراف نمودند که تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این توطئه ۴۱ هزار نفر بود که البته باز هم آمار بالاتر ازین بود .     ننگ بر مزدوران دجال در ایران و تمام دنیا  و سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از حوادث وحشتناک و خونبار بعد از انقلاب ۵۷ در ایران موج ترورها و بمب گذاری ها توسط مزدوران مرموز دجال در ایران بوده . هدف اصلی این ترورها افرادی با ظاهر و هویت مذهبی بوده حال این افراد برخی افراد عامی و عادی بودند و برخی نیز افراد نخبه ی علمی و فرهنگی چون مرحوم استاد مطهری و یا بهشتی بودند ویا دارای پست و مقام بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری چون  رجایی و یا باهنر بودند . ولی با کمال شگفتی شاهد ان  می باشیم که وقتی عده ای افراد مسئول چون لاجوردی دادستان وقت انقلاب و یا دیگر مسئولان می خواستند عامل و آمر اصلی این اقدامات تروریستی را شناسایی و دستگیر کنند از  مقامات بالادست مرموزی در راس قدرت در کشور  دستور می رسید که این پرونده را دیگر دنبال نکنند و ان را مختومه اعلام کنند .  زمانی این توطئه و قضیه لو رفت که لاجوردی در بازار ترور شد و در وصیت نامه ی  او این موضوع را یافتند که وی اشاره کرده که قدرت و نیرویی جهانی ماورای نظام حاکم در کشورکه برخی از مسئولین رده بالای نظام با ان در ارتباط هستند مانع بوده اند و دستور داده اند پرونده ی عاملان ترورها را دنبال نکنند و ان پرونده ها را مختومه اعلام کنند و بدین صورت دستهای پنهان دجال جهانی در ایجاد این ترورها تا حدی اشکار می شود و اما هدف دجال جهانی از این ترورها چه بوده ؟ این قضیه تا حدی روشن است ، بخاطر اینکه در اوایل انقلاب تا حدی نمایندگان واقعی مردم و نخبگان متعهد واقعی در راس حاکمیت و پست های بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری قرار گرفته بودند و دجال تلاش می کرد با ترور این نخبگان فرهنگی و سیاسی متعهد که وابستگی به مزدوران دجال نداشتند و حذف انها و مومنان واقعی که حامی انها از عامه ی مردم بودند ،مزدوران خود را جایگزین راس قدرت در کشور کند و دیدیم که خیلی زود در اوایل دهه ی ۶۰ نیز موفق به چنین کاری شد و از رهبر تا رئیس جمهور تا رده های دیگر حاکمیت را با مزدوران خویش جایگزین کرد و در راس هرم قدرت قرار داد شاید اخرین شخصی را که در اواخر دهه ی ۶۰حذف کرد رهبر انقلاب و در سالهای بعد فرزند او بود که معترض به این توطئه ها بود و اما دجال مسلما به گونه ای در حذف   این نخبگان عمل می کند که کسی به   دستهای پنهان او شک نکند و این کار را از طریق واسطه ها ی مزدور خویش و نفوذ در گروههای سیاسی مخالف انجام می دهد مثلا به فرض با نفوذ در گروهک فرقان استاد مطهری را ترور کرد و با نفوذ در رده های اول حاکمیت رجایی و باهنر و بهشتی را ترور کرد و با نفوذ در مجاهدین و طرفداران مسعود رجوی تعدادی دیگر را ترور کرد و بعد از ترور هم از طریق مزدوران  نفوذی خویش در این گروههای سیاسی مثلا اعلام می کرد که ما حامیان مسعود رجوی بهشتی را ترور کردیم  و ...در صورتی که این ادعا خلاف واقعیت بود وطراح توطئه و آمر اصلی ترورها جز دجال جهانی نبوده است .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود