نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲۰۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدویت» ثبت شده است

حتما تا کنون اصطلاح‌های  مخبر و یا سربازگمنام امام زمان و یا اخیرا پرستوهای وزارت اطلاعات را شنیده باشید . در این مورد نیز لازم است افشاگری و روشنگری های لازم صورت گیرد. قبلا در معرفی حاکمیت  دجال جهانی توضیح دادیم  که این حاکمیت تسلط خودرا با سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی گسترده بر جهان اعمال می کند و سران و رهبران رده بالا تا پایین ترین  پستها ی  تمام حاکمیتهای دنیا را از کشورهای کوچک تا ابرقدرتها با اهرم و   کمک این سرویس های جاسوسی تعیین و حفظ می کند و یا بنابه مصالحی چون مهره های شطرنج حدف و تعویض می کند مثلا وزارت اطلاعات ایران و اطلاعات سپاه و نیز استخبارات رژیم سعودی و دیگر کشورها زیر نظر سازمان جاسوسی اسرائیل( موساد) و سازمان جاسوسی روسیه و سازمان جاسوسی آمریکا( سیا)  و خود این سه سازمان جاسوسی زیر نظر سازمان جاسوسی انگلیس ( ام آی سیکس) و خود سازمان جاسوسی انگلیس با یک یا دو واسطه ی دیگر چون باشگاه رم و ...در نهایت برای کمیته ی ۳۰۰ و کمیته ی ۳۰۰ زیر نظر دجال و شیطان فعالیت می کنند. خب با این توصیف مسلم است افرادی که زیر نظر وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه به عنوان مخبر یا به عبارت بهتر جاسوس فعالیت می کنند . با چندین واسطه در  حقیقت برای حاکمیت دجال و یا شیطان فعالیت می کنند و تعارفی در کار نیست . هر چند بسیاری از انها ساده لوحانه خیال می کنند در راه آرمانهای الهی و حاکمیت اسلامی خدمت می کنند. اما برا ی فریب مومنین و افکار عمومی نام خود را سرباز گمنام امام زمان نامیده اند در حالی که در واقع دشمنان اصلی امام زمان همین‌ها می باشند  . حال در بین این جاسوسان جنس مونث و زن ودختر نیز فراوان وجود دارد که گاهی برای ماموریت‌هایی این زنان و دختران  معصوم و ساده لوح را مامور می سازند که با توجه به ظاهر زیبا و جاذبه ی جنسی  که برای جنس مخالف دارند با مخالفان حاکمیت ارتباط نزدیک برقرار کنند و اطلاعات ارزشمندی را از آنها کسب کنند و آنها را اصطلاحا تخلیه ی اطلاعاتی کنند و  به سازمانهای اصطلاحا امنیتی و اطلاعاتی گزارش دهند.به این دختران و خانمها که غالبا از خانواده ی شهدا و بازماندگان آنها  و فرزندان سپاهیان و بسیجیان و جاسوسان انتخاب می شوند . پرستو های وزارت اطلاعات نیز می گویند. کلا تعداد این جاسوسان و پرستو ها در کشور نیز کم نیست و گاهی مثلا در  یک مدرسه یک سوم  کادر معلمان شغل دوم آنها رسما جاسوسی از همکاران دیگر می باشد و بابت این کار حقوق های کلان و نیز امتیازات دیگر می گیرند و معمولا تمام مدیرها و کارمندان رده بالای آموزش و پرورش را از بین این جاسوس‌ها و پرستوها انتخاب می کنند و خود این مدیر ها مامور هستند که بین دانش آموزان کلاس تعدادی جاسوس تعیین کنند تا از معلمان و هم کلاسی های خود نیز جاسوسی کنند . این نمونه ای از کار این جاسوسان و یا اصطلاحا سربازان گمنام امام زمان می باشد . این روند  در تمام ادارات و شرکتها و انجمن ها و حتی کوچه و بازار و هر محله و مسجد به همین صورت وجود دارد . مثلا یک روستای کوچک را در نظر بگیرید در چهارگوشه ی  ان چند خانواده ی جاسوس از کل روستا و مردم آن جاسوسی می کنند  در شهرها و محلات شهر نیز وضع به همین منوال است .و همه ی مردم به نوعی تحت کنترل و رصد نیروهای اطلاعاتی دجال می باشند . در زمینه ی رسانه ها و وسایل ارتباطی نیز این روند به  شدت اعمال می شود و از طریق مخابرات که زیر نظر مستقیم اطلاعات سپاه می باشد تمام مکالمات مردم بر خلاف نص صریح قانون اساسی شنود و رصد می شود و اصولا ما چیزی تحت عنوان رعایت حریم شخصی در ایران و تمام دنیا نداریم وسایل پیشرفته ی شنود را نیز دجال جهانی در اختیار تمام حاکمیتهای دست نشانده در  دنیا قرار می دهد . کارتهای ملی اشخاص بیشتر برای کنترل افراد جامعه است و در آن چیپ و تراشه برای شناسایی و رصد موفعیت مکانی افراد در  هر جا قرار می دهند . این کارت‌ها اصولا در خارح از کشور توسط کمپانی های دجال جهانی تولید و در  اختیار حاکمیتهای دست نشانده در کشور برای کنترل افراد قرار می گیرند . خود گوشی همراه هر شخصی حتی اگر خاموش باشد باوجود تراشه های مخصوص در آنها قابل ردیابی و شناسایی توسط سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی هستند . خلاصه دجال جهانی تمام مردم دنیا را از هراس قیام جهانی به نوعی با وسایل پیشرفته تحت کنترل و رصد خویش قرار می دهد . انسان به یاد فرعون زمان حضرت موسی می افتد که قابله ها را در تمام خانواده های بنی اسرائیل قرار داد تا زنان آنها را معاینه کنند و در صورت بارداری کودک او را بکشند تا منجی بنی اسرائیل یا موسی ع به دنیا نیاید ولی در آخر خواست خدا آن بود که حضرت موسی یا دشمن خود  را در دامان خود پرورش داد و بزرگ کرد و این قدرت پروردگار را می رساند  که بر هر کاری قادر است .


دجال جهانی نیز با اینکارها نخواهد توانست  مانع ظهور و قیام منجی در جهان شود.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

موضوعی که لازم است در اینجا در مورد آن بحث و روشنگری شود جایگاه مداحان و مداحی در اسلام می باشد . معنی لغوی مدح یعنی ستایش از کسی یا چیزی می باشد . که مترادف با حمد از کسی یا چیزی نبز می باشد . پرسش اینجاست که آیا مداحی و ستایش از کسی یا چیزی در اسلام جایگاهی دارد یا خیر  ؟ در قرآن کریم به صراحت در اولین کلمه ی سوره ی حمد  تکلیف را برای انسان‌ها مشخص می کند و می فرماید : حمد و ستایش فقط مخصوص خدای جهانیان است .  معنی این آیه آن است که چون تمام زیبایی ها ؛ فضایل ، امتیازات و استعدادهای بشر و هر موجودی از خود او نیست بلکه یک عطیه ی خداوندی است پس هر ستایش و حمد و تمجیدی از کسی یا چیزی می شود در حقیقت ستایش از خود  آن چیز یا کس نیست بلکه ستایش و حمد از خدایی است که آن زیبایی و استعداد   و امتیاز را به آن موجود ارزانی داشته پس به واقع حمدی در  دنیا صورت نمی گیرد مگر اینکه این حمد و ستایش به خداوند بر می  گردد . پس مطلق حمد فقط برای خداست و بس . مثلا شما در نظر بگیرید که زیبایی یک گل و عطر بویش و استعداد یک دانشمند نابغه و زیبایی یک زیبا رو و...همه از خود  آنها نیستند بلکه به خالق آنها بر می گردد پس  اگر قرار است از کسی و یا چیزی هم ستایش و تمجید گردد ابتدای سخن باید ستایش خداوند مطرح گردد و تذکر داده شود و بعد از  آن شخص یا چیز ستایش صورت بگیرد و از وی تمجید گردد. برای همین در سنت اسلامی و از صدر اسلام بزرگان دین و مومنین و دانشمندان اسلامی هرگاه می خواستند سخن و یا کتاب خویش را آغاز  کنند  . ابتدا به ستایش و حمد خدا می پرداختند و بعد سخن و کتاب خویش را شروع می کردند. به خطبه های نهج البلاغه و یا مثلا گلستان و بوستان سعدی توجه کنید ولی مشکل اینجاست که در عصر حاضر مدح غیر خدا، حال مدح قدیسان و بزرگان دین باشد یا حتی شخصیت‌های  برجسته ی کنونی به صورت بک شغل نان و آبدار  برای برخی منافقان و فرصت طلبان درآمده بطوری که عده ی بسیاری مومن ساده لوح را در مساجد و   حسینیه ها  و مهدیه ها جمع می کنند و با صدای ناهنجار و نعره گونه ( یا شیهه گونه) و بدور از رعایت اصول موسیقی دلنشین به مداحی غلو آمیز و افراطی و شرک آمیز از بزرگان دین می پردازند و تقریبا تمام صفات الهی را به آنها نسبت می دهند و بعد هم در ادامه حالی  به رهبر و سران حکومتی هم می دهند و مداحی  و  یا به عبارت بهتر چاپلوسی را در قبال آنها به نهایت درجه ی ابتذال می رسانند و جالب است در آن مجلس شیطانی برخلاف کلام خدا از اول تا آخر مجلس خبری از حمد و ستایش الهی نیست . بعد هم به  همین مداحان هرزه گوی پریشان حال که  فیلم‌های مفاسد اخلاقی آنها با هرزه گان هر روز در اینترنت پخش می شود مبالغ میلیاردی نیز می دهند . و چون در ضمن مداحی از غیر خدا در  وسط یا پایان مجلس سبیل سران حکومتی را نیز با چاپلوسی چرب می کنند حاکمیت طاغوت نیز با وجود بی سوادی و بی لیاقتی آنها، پست های بالای کشور را با حقوقهای کلان به این این ایادی شیطان می دهد . این واقعا فاجعه بار  برای یک کشور و مردم آن نیست ؟  البته این سخن به معنای آن نیست که هراز چندگاهی مجلس بزرگداشت و تجلیلی از بزرگان علم و دین و هنر با رعایت نزاکت و آداب و متانت برگزار نشود چون اینگونه مجالس اگر برای تجلیل و تشکر از آن بزرگان بخاطر تلاش‌ها و خدمات علمی و هنری آنها باشد نه تنها موردی ندارد بلکه برای ایجاد انگیزه برای دیگر هنرمندان و دانشمندان واقعی لازم نیز هست .هر چند در این گونه مجالس نیز باید آداب تعادل رعایت شود و تلاش‌ها و خدمات آن شخص نقادانه مورد  بررسی نیز قرار گیرد و مجلس تبدیل به مجلس مداحی و چاپلوسی نشود بلکه سخنان منصفانه در این مورد بیان شود.

یک روایت مشهور از پیامبر اسلام در مورد ظهور مهدی عج است که می فرماید: ....او زمین را پر از قسط و عدالت می کند همچنانکه پیش ازین پر از ظلم و جور شده بود    اما چرا پیامبر اسلام پیش بینی کرده بود که در آستانه ی ظهور دنیا پر از ظلم و جور می شود ؟ اولا باید  ابتدا معنی حقیقی عدالت را بیان کرد . از امام علی ع پرسیدند: عدالت چیست ؟ فرمود  عدالت یعنی قرار دادن هر چیز ( یا هر کس) در جای مناسب خود. بعد پرسیدند ظلم چیست؟ فرمود : معنی کردم . مقصود امام این بود  که ظلم درست عکس عدالت است  . یعنی هر چیز یا هر کس را در  جای مناسبش قرار ندهند . خب با این تعریف عدالت و ظلم اگر به عملکرد طاغوت زمان در ایران که یکی از شاخه های طاغوت جهانی است نگاه کنیم که کاملا دست نشانده ی دجال جهانی است خواهیم فهمید که تا چه میزان در این کشور ظلم وجود دارد نمونه ی عملی و ملموس ابن ظلم و تبعیض از اوایل دهه‌ی ی شصت تاکنون در کنکور دانشگاه‌ها تجلی کامل پیدا می کند . دراین حاکمیت  کنکور اصلا براساس ملاک‌های علمی که تنها ملاک قابل قبول داشگاه ها می باشد برگزار نمی شود و این نمایش مضحک و در عین حال تاسف بار بیشتر جنبه ی فرمالیته و برای فریب جوانان و دیگر مردم است . اولا دانشجویان وقتی در  کنکور شرکت کردند تمام سوابق عقیدتی و سیاسی و و موقعیت خانوادگی و مکانی آنها مستقیما توسط وزارت اطلاعات به بهانه ی گزینش مورد موشکافی و بررسی قرار می گیرد و اگر به فرض این فرد از نظر عقیدتی و سیاسی موافق حاکمیت نباشد اگر با رتبه ی بسیار بالا نیز در کنکور قبول شود رتبه ی واقعی اورا اعلام نمی کنند بلکه یک رتبه ی پایین برای وی در نظر می گیرند و به او اعلام می کنند بنابراین چنین شخصی با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار عملا نمی نمی تواند رشته های سطح بالا و تخصصی و درامدزای واقعی چون پزشکی و پتروشیمی و نفت و...غیره قبول شود چون این رشته های پولساز مربوط به نورچشمی های حاکمیت و آخوند زاده های حکومتی و فرزندان وزرا و  فرزندان لوس  فرماندهان سپاه و جاسوسان و جاسوس زادگان و آدم فروشان و حرام لقمگان می باشند و مردم عادی در این مورد حقی ندارند . کار به حدی خراب است که حتی اگر جوان محصلی بی طرف باشد و اهل مخالفت سیاسی و عقیدتی با حاکمیت نباشد نیز شانس  چندانی برای قبول شدن در رشته ی مورد علاقه را با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار ندارد. ظلمی ازین بالاتر قابل تصور نیست . بعد در برگذاری همین کنکور فرمالیته نیز انواع رانت‌هاو تبعیضات و فساد و تقلب حکومتی وجود دارد مثلا کافیه محصلی ساده لوح و با ضریب هوشی پایین و مماس با کودنی کارت بسیجی از چند سال پیش داشته باشد در همین حال این شخص اگر با انیشتین  نیز درکنکور با هم شرکت کنند ،  این محصل کودن با رتبه ی بسیار خوب و تک رقمی به برکت کارت بسیجی پزشکی قبول می شود و انیشتین  در کنکور در ایران رد می شود چون  احتمالا پدر انیشتین ولایت فقیه را قبول ندارد😁 بعد انواع سهمیه ها در  کنکور از بیش از چهل سال پیش مرتبا اجرا می شود از سهمیه ی خانواده ی شهدا و آزادگان و جانبازان گرفته تا هزار کوفت و زهر مار دیگر و با وجود آین سهمیه ها  اگر محصلی فقط بر سر صندلی کنکور بنشیند همیشه ۵۰ درصد بیشتر احتمال قبول شدن  از افراد عادی دارد. آین روند ظالمانه باعث می شود که افراد صالح و بااستعداد بالا شانس چندانی برای موفقیت در کنکور در ایران نداشته باشند و اگر با تلاش فراوان نیز داشته باشند نیز بعد از فارغ  التحصیل شدن چون حامی نظام نیستند و شاید بی طرف باشند بیکار و خانه نشین باقی می  مانند و  اگر پول داشته باشند برای ادامه تحصیل به ناچار جذب دانشگاههای خارج از کشور می شوند و اگر بی پول باشند به مسافر کشی و کارهای دون پایه که واقعا مناسب آنها نیستند روی می آورند و کشور از داشتن نیروی متخصص واقعا محروم بماند و هر روز بیماران بسیاری با تجویزهای غلط پزشکان رانتی و بی سواد حکومتی راهی سرای دیگر شوند و جنایات پزشکی فراوان در خفا صورت گیرد و هر روز یک هواپیما سقوط کند و یک قطار تصادف کند و یک ساختمان فرو بریزد و هزاران تباهی دیگر که نتیجه مستقیم این تبعیض ها و بی عدالتی هاست . یک نفر انسان نجیب و بسیار با استعداد تعریف می کند که مرحوم پدرم به من و چند برادر با استعداد دیگرم در دهه‌ی ۶۰ بسیار می گفت درس بخوانید تا در آینده باسواد شوید و اهل تخصص و برای خود کسی شوید ما هم به توصیه ی پدر به شدت درس می خواندیم و با وجود انواع سهمیه‌ها و  تقلبات در کنکور توانستیم همه مدارک بالا بگیریم ولی اکنون چند سال است که همه بیکاریم و امیدی به زندگی نداریم در حالی که همسایه ی ما که همه فرزندانش تنیل و بی استعداد  و ولگرد و فاسد اخلاقی بودند چون یکی از فرزندانش در اطلاعات سپاه دارای شغل شریف جاسوسی و

آدم فروشی بود تمام اهل خانواده و برادران ولگرد و فاسد  و خویشاوندان را توانست با روابط و رانت در پستهای مهم و حساس و پردرآمد حکومتی و دولتی بر سر کار ببرد و اکنون آنها هر گاه با خودروهای مدل بالا مارا بیکار و فقیر ببینند به ما با تمسخر نیشخند می زنند و ثروتشان را به رخ ما می کشند . الان خوب که بررسی می کنم  علت بیکاری خود برادران را با وجود استعداد بالا در می یابم و آن نیز این بوده که مرحوم پدرم در اوایل دهه‌ی ۶۰ از حامیان صرفا عقیدتی بنی صدر بوده و نظرات خودرا هم به اطرافیان آشکارا می گفت غافل ازاینکه یکی از پسران همسایه که ذکر آن گذشت  جاسوس اطلاعات سپاه و آدم فروش بود و تمام عقاید پدر را به اطلاعات سپاه گزارش می داد و همین عامل اصلی بیکاری ما چند برادر و ثروتمند شدن پسران همسایه بوده است .   نمونه ی دیگر تبعیض ها و بی عدالتی در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم استخدام در شرکت‌ها و ادارات دولتی است . در این شرکت‌ها هم ملاک گزینش همان  ملاک های مزخرف کنکور است و تمام مستخدمین باید رابط و پارتی از نوع آخوند حکومتی ، بسیجی ، سپاهی ، جاسوس حرام لقمه داشته باشند وگرنه استخدام آنها در این شرکت‌ها و ادارات کار حضرت فیل است . خب این نمونه ی  بی عدالتی ها و تبعیض ها در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم است .برای همین در روایات اهل بیت در مورد مشخصات حاکمیت بنی عباس دوم در آخر زمان آمده است که : حاکمیت بنی عباس  بر پایه ی ریاکاری و فریب مردم است و این حاکمیت حامیان خود را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را فقیر می کند و منتقدان  و  مخالفان خود را  به قتل می رساند. در چنین شرایطی جامعه ی ایرانی چون هیچ کس و هیچ چیز جای خودش نیست و ظلم مطلق حاکم است  ، چون خودرویی است که قطعات آن را یک مکانیک شیاد ( دجال جهانی) مخصوصا و عمدا جابجا بر روی هم بسته باشد آیا چنین خودرویی می تواند اصولا روشن شود و به جلو حرکت کند و آیا چنین جامعه ای شانسی برای پیشرفت و رقابت با ژاپن دارد ؟ مسلما خیر .  پس یکی از اهداف اصلی قیام مهدی ایجاد عدالت و شایسته سالاری و حاکمیت صالحان و شایستگان واقعی می باشد تا به این ظلم روز افزون پایان داده شود  به امید آن روز    .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

 علت اینکه مردم حقایق و لایه های زیرین حقیقت را نمی فهمند عدم دانش و معرفت کافی و قشری بودن و عدم بصیرت کافی می باشد مثلا  برخی که بسیار سطحی نگر هستند همین حاکمیت موجود در ایران را حاکمیت حق و دینی و اسلامی می دانند . و برخی که کمی داناتر هستند  می فهمند این حاکمیت طاغوت است و عامل تمام بدبختی مردم همین مسئولان و رهبران رده بالای این حاکمیت است . اما کسانی که کمی عمیقتر فکر می کنند متوجه می شوند که این کارگزاران حاکمیت فقط دست نشاندگان و مزدوران حاکمیت واحد جهانی دجال می باشند و آنها که ازین نیز عمیقتر فکر می کنند و در واقع به حقیقت رسیده اند متوجه می شوند که این نظام و حاکمیت دجال در حقیقت دست پخت ابلیس یا شیطان است که دشمن قسم خورده ی بشریت است . همان کسی خداوند در قرآن به عنوان دشمن اصلی بشریت اورا برای مردم در تمام زمان‌ها و مکان‌ها معرفی و در مورد او و نقشه هایش در  قرآن افشاگری نموده .

یکی از پرسش هایی که گاهی در ذهن ما نقش می بندد این است که ریشه ی ایمان و بی ایمانی چیست ؟ چرا برخی مردم زود به یک حقیقت ایمان و باور پیدا می کنند وبرخی هرچقدر  نیز  دلایل محکم برای آنها بیان شود انکار می کنند و اهل باور نیستند . در پاسخ باید گفت که باور و ایمان یک امر کاملا قلبی و درونی و به اذن و اجازه ی خداوند و مربوط به ملکوت عالم است و ربط زیادی به سواد دانشگاهی و فهم و دانش بالا و ظاهر فرهیخته و با کلاس و طبقه ی اجتماعی ندارد.. در واقع باید  گفت برای کسب علوم دیگر چون فیزیک و شیمی و ریاضی و.. ابزار تحقیق و تجربه و تفکر لازم است ولی برای کسب معارف الهی و پیشرفت معنوی   که منجر به نفوذ ایمان در قلب انسان می شود  دو بال لازم است یکی بال تفکر و تحقیق و مجاهده ی  علمی برای شناخت معارف الهی  و بال دیگر تزکیه و  تقوا و پرهیزگاری  و اخلاق مداری انسان است و تا این شرط دوم رعایت نشود یک انسان حتی اگر پروفسور رشته  ی ادیان نیز باشد بویی از ایمان را نیز در دل خویش حس نخواهد کرد چون ایمان    شخص فقط در  دست ذات باریتعالی است و  تا شخصی اهل پاکی دل و تسویه ی درون نباید  و یک سری حدود اخلاقی و الهی را رعایت  نکند  خدا توفیق ایمان را به وی نخواهد داد  حتی اگر بسیار نیز روشنفکر و باسواد و با معلومات و اهل تحقیق و مطالعه  باشد به زبان ساده تر شرط ایمان آوردن تقوا و پرهیزگاری است و اگر در کسی تقوا نباشد خداوند اجازه نمی دهد به حریم ایمان وارد شود . این است که مشاهده می کنیم در طول تاریخ و زمان حال ممکن است یک چوپان و یا فرد عامی بر اثر تقوا و پرهیزگاری  به وادی ایمان وارد شده و به مراتب والا رسیده و معارفی نیز به دست آورده  چنانکه برخی پیامبران الهی شعله چوپانی داشتند ولی  شخصی نیز بالاترین مدارک دانشگاهی را حتی در رشته ی ادیان کسب کرده ولی کوچکترین ایمانی هم به خدا و پیامبران ندارد. برای همین خداوند در قران کریم  می فرماید :  دانشمندان و صاحبان علم  که  قائم به قسط یا به زبان امروز دانشمندان  منصف و اخلاق مدار و خویشتن دار و پرهیزگار به خدا ایمان می آورند نه هر دانشمند بی اخلاق و بی تقوایی . حتی برخی اخوندها را در عصر حاضر مشاهده می کنیم که به درجه ی اجتهاد رسیده اند و مرجع تقلید هم هستند ولی خداوند عالم است که هیج ایمان واقعی در دل آنها وجود ندارد و دلیل آن نیز آن است  که راحت هر جنایتی را بر علیه خلق خدا مرتکب می شوند  و چنان بیت المال واموال عمومی  را غارت می کنند که مشخص است ایمان و باوری  به قیامت و عقوبت اعمال خویش ندارند و آیا این اعمال نشانه ای جز بی ایمانی این افراد می تواند باشد ؟  به قول حافظ : گوییا باور نمی دارند روز داوری        کین هم قلب و دغل در کار داور می کنند .

 در زمینه ی ملاک دعای درست و خالص از نظر خدا و قرآن کریم پیش ازین توضیحات لازم را داده ایم گفتیم که دعا زمانی مورد قبول خداوند قرار می گیرد  که خالصانه و فقط  از خدا و به درگاه خدا باشد و اشخاصی دیگر را در دعا کردن با نام خدا یاد نکنیم و  حاجات خود را بجز از خدا از کسی نخواهیم چون خدا می فرماید : و همراه خدا احدی را به دعا نخوانید و در سوره ی حمد نیز می خوانیم : فقط تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوییم . چون دین مورد قبول خدا در  قرآن دین خالص آلهی است و این با صراحت در قرآن نیز ذکر شده پس دعا نیز باید کاملا و فقط  خالصانه  با نام  و برای خدا باشد نه احدی دیگر یکی از دلایلی که بسیاری از دعاهای مردم اجابت نمی شود همین شرک در عبادت و دعا کردن است پس دعاهایی مثل یا خدا به حق فلان امام و یا پیامبر یا حضرت عباس فلان حاجت مرا برآورده گردان کلا از نظر خدا شرک آمیز و باطل است و نه تنها برآورده نمی شود بلکه باعث خشم خدا و نزول بلا هم می شود چون از نظر خدا شرک تنها گناهی است که بخشودنی نیست .اگر بخواهید طرز صحیح دعای خالصانه را یاد بگیرید قرآن را با معنی تحت الفظی با دقت بخوانید   و ببینید که هر کدام از انبیا و اولیای الهی چگونه دعا می کردند آیا در دعا غیر از خدا و نامهای او کسی یا چیز دیگر می خواندند.؟ مسلما خیر پس طریق صحیح دعا کردن نیز همین دعای خالصانه فقط با نامهای نیکوی خدا و یاری و حاجت خواستن فقط از خداست نه کسی دیگر . بر این اساس اگر دعاهای مفاتیح و دیگر کتب دیگر را مطالعه کنید خواهید دید که بسیاری از آنها دعاهای غیر توحیدی و شرک آلود است چون در آنها در کنار نام خدا نام اولیای او در دعا بسیار استفاده شده که تماما شرک آمیز و باطل است . آما دعاهایی نیز در آن دیده می شوند که بسیار ناب و توحیدی هستند  مثل دعای خالص و توحیدی کمیل که چون گوهری در میان این دعاهای  شرک آمیز می درخشند مثلا این به اصطلاح دعای توسل بسیار شرک آمیز و و غیر توحیدی است چون در کنار نام خدا برای حاجات از نام امامان نیز استفاده می شود بر این اساس  خود ما می توانیم بر اساس این ملاک قرآنی که بیان کردیم دعاهای خالص و توحیدی را از دعاهای شرک آمیز تشخیص دهیم و از خواندن دعاهای شرک آمیز کاملا توبه و پرهیز کنیم در این صورت می توانیم بگوییم در حال عبادت خالصانه ی خدا هستیم .

یکی از پرسش های بشر در  عصر  حاضر  در مورد وجود  اصطلاحا موجودات فضایی می باشد . آیا به راستی این موجودات وجود دارند یا خیر؟  در این  مورد پاسخ هم مثبت است و هم منفی واقعیت این است که این موجودات واقعا وجود دارند اما نه به این صورتی که رسانه های جمعی وابسته به دجال برای مردم دنیا بیان می کنند چون آنها  در این مورد نیز به نوعی در حال کتمان حقایق و تحریف واقعیت در  این مورد برای مردم دنیا می باشند. . قبلا بیان کردیم که مقصود از هفت آسمان در قرآن همان هفت عالم و یا هفت بعد هستی است گفتیم عالم هستی دارای کلا ۱۱ بعد می باشد که چهار بعد طول و عرض و ارتفاع و بعد چهارم زمان که در نسبیت انیشتین نیز ثابت شده مربوط به عالم طبیعت یا جهان فیزیکی ما و به تعبیر قرآن کریم عالم دنیا می باشد و هفت بعد دیگر هفت عالم دیگر یا به تعبیر قرآن هفت آسمان می باشند که در مجموع طبق آخرین کشفیات علم فیزیک یازده بعد هستی می باشند و فراتر از این ابعاد عالم خداوندی یا خداوند است که بر تمام این ابعاد محیط است و بزرگترین عالم نیز می باشد. حال طبق آیات قرآن کریم خداوند در تمام این آسمانها و ابعاد و عوالم هستی و نیز زمین و عالم دنیا موجوداتی خلق کرده . که موجودات زمینی یا عالم دنیا با چشم ظاهری  دیده می شوند ولی موجودات ابعاد دیگر یا آسمانهای دیگر گاهی به ندرت و در شرایط خاصی برای افراد خاص قابل دیدن هستند مانند فرشتگان که پیامبران و اولیای الهی تنها قادر به دیدن انها هستند و یا جن ها که در  شرایط خاصی برخی قادر  به دیدن و ارتباط با آنها هستند    پس آن چیزی که در رسانه ها غالبا از آن اصطلاحا تعبیر به موجودات فضایی می کنند در حقیقت انواع نژادهای جن و انواع ملائکه هستند که قرآن نیز از آنها یاد کرده  و فرموده  که ما هم جنیان و هم انسان ها  و هم ملائکه را در آسمان و  زمین و بین آنها خلق کردیم . حال این موجودات یعنی انواع جن و انواع ملائکه به طور کلی به دودسته ی نیروهای خیر و شر تقسیم می شوند.  ملائکه که می دانیم خیر محض می باشند ولی خود  جنیان نیز به دو دسته ی خیر و شر تقسیم می شوند دسته ی شر آنها پیرو ابلیس و یا عزازیل یا شیطان می باشند و حتی برخی از آنها از فرزندان و ذریه ی شیطان می باشند و انسان‌ها را به بدی وسوسه می کنند و دشمنان خدا و مؤمنان می باشندو دسته ی خیر  آنها دیندار هستند و مانند انسان‌ها دارای ادیان و فرقه های مختلف مثل مسیحی و یهودی و شیعه و سنی و...می باشند.جنیان خود پیامبر  مستقل از جن ندارند و پیامبران انسان‌ها پیامبران جن نیز می باشند. البته در قرآن بیان شده قبل از این جنیان اجازه داشتند به ابعاد و آسمانهای دیگر هم بالاتر بروند و خبر کسل کنند ولی بعد از نزول قرآن دیگر خداوند چنین اجازه ای به آنها نمی دهند و باید در ابعاد پایین و  نزدیک به عالم طبیعت و نزدیک زمین به سر ببرند جنیان و ملائک یا فرشتگان از روزگاران بسیار دور به روی کره ی زمین رفت  و آمد داشته اند و با انسان‌ها در ارتباط بوده اند. معمولا نیروهای خیر و فرشتگان با پیامبران و اولیا و نیروهای شر و جن های شیطانی با انسانهای شرور   و گناهکار و خونریز در ارتباط بوده اند و حتی سنگ نگاره های باستانی نیز این سخن را تایید  می کنند . این نیروهای خیر  گاهی بر روی زمین درست مانند انسان تجسم یا تجسد پیدا کرده و ماموریت‌هایی انجام داده اند مانند هارون و ماروت که به تعبیر قرآن در تمدن بابل فرود آمدند و به صورت دو انسان تجسد یافتند و برای اینکه مردم را از شر سحر آموزی شیاطین نجات دهند علم سحر و مقابله با سحر و جادوگری را به انسانها آموزش می دادند. در زمان حصرت ابراهیم نیز تعدادی از ملائک به صورت انسان تجسد یافتند و پیش او و همسرش رفتند و ماموریت داشتند به ابراهیم بشارت فرزند دهند و قوم لوط را نابود سازند. به هر حال در عصر حاضر نیز این موجودات خیر و شر در حال رفت و آمد به زمین و ارتباط با برخی انسان‌ها می باشند که در  مناطقی به آنها جن و ملائک و در  مناطقی دیگر موجودات فضایی می گویند. اصولا برخلاف تصور بیشتر مردم این موجودات از کرات و کهکشان‌های دیگر به هیچ وجه به زمین نمی آیند بلکه همه ی آنها از ابعاد یا عوالم دیگر هستی به دنیای ما ویا کره ی زمین می آیند . این موجودات تا زمانی که در ابعاد دیگر  و بالاتر از جهان فیزیکی ماهستند چون در آن ابعاد قوانین فیزیکی و نیروهای عالم ماده  نظیر جاذبه و ...وجود ندارد نیاز به وسایل نقل و انتقال و پرواز مانند بشقاب پرنده ندارند ولی همینکه در عالم فیزیکی و بعد زمینی دنیای ما وارد شدند و تجسد فیزیکی  یافتند مانند انسان‌ها نیاز به وسایل نقل و انتقال و پرواز دارند چون قوانین عالم ماده بر این عالم حاکم است .

معمولا فرشتگان و نیروهای خیر با هر کسی از انسان‌ها ارتباط برقرار نمی کنند و فقط با افراد پاک  و صالح آن هم به ندرت ارتباط زمینی برقرار می کنند ولی نیروهای شر و جنیان با بیشتر انسانهای کره ز زمین می توانند ارتباط داشته باشند و اکنون نیز بیشتر برخوردها و گزارش انسان‌ها از ملاقات با اصطلاحا موجودات فضایی مربوط با انواع نژادهای جن می باشند  و اما دلیل این سخن چیست که این موجودات فضایی همان جنیان می باشند؟ چون گزارشاتی که ملاقات کنندگان از این موجودات ارائه می کنند نشان می دهد که خصوصیات این موجودات به جن ها شباهت تام دارد اولا شکل ظاهری آنها درست شبیه جنیان  است کسانی که با جنیان در ارتباط هستند این سخن را بهتر درک می کنند دوم اینکه طرز صحبت کردن آنها با انسان‌ها و با یکدیگر  به صورت ارتباط فکری و یا همان تله پاتی است و می دانیم جنیان به این صورت با یکدیگر صحبت می کنند و   نیز می دانیم که شیاطین که از جنیان می باشند نیز از طریق تله پاتی یا ارتباط ذهنی انسان‌ها را وسوسه می کنند. سوم از زمان قدیم گزارش‌های بسیاری آمده که بارها جنیان افرادی را از انسان‌ها ربوده اند و بعد از مدتی دوباره آنها را برگردانده اند و در گزارشات مربوط به بینندگان موجودات فضایی نیز بسیار ذکر می شود که تعدادی از انسان‌ها برای مدتی توسط این موجودات ربوده شده اند و برروی بدن  آنها عمل خاصی انجام شده و بعد دوباره آن شخص را به مکان خویش برگردانده اند. در مورد شیطان که از جنیان است  خدا در  قران می فرماید : گاهی شیطان یک مسئله را از خاطر و ذهن انسان می برد و انسان آن مسئله را فراموش می کند و در گزارشات بینندگان موجودات فضایی نیز آمده که این موجودات در حافظه ی شخص ربوده شده گاهی دخل و تصرف می کنند و حوادثی را برای مقاصدی خاص برای مدتی از حافظه ی او پاک می کنند . همچنین در این گزارش‌ها از به اصطلاح موجودات فضایی آمده که گاهی این موجودات در بدن شخص ربوده شده عمل جراحی خاصی انجام می دهند و در زندگی نامه ی پیامبر اسلام نیز آمده که زمانی که در صحرا در کودکی نزد کودکان حلیمه دایه ی او در حال بازی بود یک روز کودکان او سراسیمه و وحشت زده نزد حلیمه آمدند و گفتند محمد در زیر درخت تنها خوابیده بود که دو مرد سفید پوش آمدند و سینه ی وی را شکافتند و کاری در سینه ی وی انجام دادند و  دوباره سینه ی وی را به حالت اول بستند و همین اتفاق باعث شده حلیمه و شوهرش نگران حال او شوند که مبادا آسیبی به وی وارد شود و اورا به مکه نزد مادر و بستگانش آوردند و تحویل دادند. اینها مسلما همان فرشتگان مامور این کار بودند که امروزه از آنها تعبیر به موجودات فضایی می شود و ازین کارها هنوز بر روی برخی انسان‌ها انجام می دهند    اینها دلایل کافی هستند که این موجودات فضایی چیزی جز جنیان و ملائکه که در قرآن از  آنها یاد شده نمی باشند که برای ماموریت خاصی به زمین می آیند و گاهی حتی به صورت انسان تجسد پیدا می کنند .البته برخی از این جنیان نیز مانند انسانهای بدوی زندگی می کنند و زیاد پیشرفته نیستند و برخی نیز بسیار مدرن و پیشرفته هستند و توانسته اند با این پیشرفت خود حتی برای انسان‌ها  تجسد پیدا کنند و با وسایلی پیشرفته مانند بشقاب پرنده به ابعاد فیزیکی دنیای ما سفر کنند و با انسانها ارتباط فیزیکی برقرار کنند و. و اما پرسش اینجاست که این به اصطلاح موجودات فضایی که غالبا با ابرقدرت‌های شرق و غرب چون آمریکا و شوروی سابق ارتباط دارند چه موجوداتی هستند؟ آیا موجوداتی خیر و یا شر می باشند؟ در پاسخ باید گفت که این موجودات از جنس جن می باشند و نباید نیز جزو نیروهای خیر باشند به این دلیل که اولا ملائکه و جن های مومن و نیروهای خیر معمولا با انسانهای صالح و دیندار و خیر ارتباط برقرار می کنند نا انسانهای شرور ولی می بینیم که به اصطلاح این موجودات فضایی که با ابرقدرتها ارتباط برقرار می کنند غالبا با ارتش و فرماندهان رده بالا و سرویس های جاسوسی این کشورها ارتباط برقرار می کنند که چندان نیز انسان‌های خیر  و دینداری نیز که نیستند بماند برخی بسیار نیز شرور و جنایتکار می باشند و  در  دهه های پیشین جنایات نظامی بسیاری را بر علیه بشریت مرتکب شده اند . پس این موجودات فضایی از جنس ملائک و یا جن های مومن و نیروهای خیر قطعا نمی باشند . دلیل دیگر آن است که غالبا ارتباطی که با ارتش و نیروی نظامی این کشورها دارند محرمانه است و اکنون نزدیک به نیم  قرن یا بیشتر است که با وجود اصرار مردم دنیا حاضر نیستند ماهیت  این ارتباطات را برای مردم فاش کنند حتی منطقه ی خاصی در آمریکا موسوم به منطقه ی  ۵۱ می باشد که اصلا  کاملا کارهای سری و پنهانی با این موجودات تنجام می دهند و احدی جز تعداد خاصی نظامی  حق ورود به آنجا را ندارند. و مشخص است که قصد شومی برای بشریت دارند وگرنه اگر قصد خیری برای بشر داشتند کتمان و پنهان کاری تا به حال نیازی نبود.

و زودتر این ارتباطات را فاش می کردند. حال پرسش اینجاست؟ که آیا  ارتباطی بین به اصطلاح موجودات فضایی و مهدویت وجود دارد ؟ در این مورد باید گفت: مسلما بی ارتباط  نیز نمی تواند باشد چون در روایات مهدویت بسیار آمده که در قیام مهدی عج ملائکه و جنیان مومن نیز برای یاری  او فرود می آیند.  از طرفی مسلم است این موجودات فضایی یا جنیان شرور با ارتش ابر قدرت‌ها به خصوص آمریکا در تماس مستمر هستند و می دانیم که جن های شرور هم از حزب شیطان دشمن شماره ی ۱ امام مهدی عج می باشند . حال تا حدی متوجه می شویم چرا چندین سال است ارتش و نیروهای نطامی آمریکا و غرب در خلیج فارس و منطقه ی خاورمیانه حضور دارند و این منطقه را به جنگ و آشوب کشانده اند و معمولا این منطقه را هم چند دهه است ترک نکرده اند چون قبلا گفتیم این قدرت‌های شیطانی زیر نظر مستقیم دجال و شیطان فعالیت می کنند و از روایات  اخر زمانی و مهدویت کاملا باخبر هستند و طبق دستور سیستم شیطانی دجال در این منطقه  حضور دارند تا از نزدیک تحولات منطقه را زیر نظر داشته باشند و در صورت ظهور و قیام مهدی عج با این قیام مقابله کنند. بیهوده نیست که در حمله به عراق شاهدان عینی نیز بارها گزارش داده اند سربازان و بازجویان امریکایی عده ای از روحانیون عراقی را دستگیر و در مورد مهدی  منجی مسلمانان و محل دقیق مخفی شدن او از آنها بازجویی می کردند. به هر حال رسانه های وابسته به دجال برای لاپوشانی و انحراف افکار  عمومی مردم دنیا از این موجودات به  جای نامیدن  نژادهایی از جنیان تعبیر به موجودات فضایی می کنند و ارتباطات مخفی شیطانی با آنها را نیز کتمان می کنند.

طاغوت در لغت و ریشه ی کلمه در عربی از واژه ی   طغی    به معنی فراتر رفتن شخصی یا چیزی از حد متعارف خود می  گرفته شده مثلا وقتی که رودخانه بر اثر بارانهای زیاد سیلابی می شود و از همان حد متعارف خود که بطور معمول جریان دارد و دیوارهای خود خارج می شود  در عربی می گویند اصطلاحا طغیان کرده  یعنی از حد خود خارج شده حال واژه ی طاغوت   در قرآن نیز درست در همین معنا به کار رفته یعنی کسی و یا سیستمی شیطانی که از حد و اندازه ای که خدا برایش تعیین کرده  خارج شده  مثلا خداوند در مورد فرعون زمان حضرت موسی می فرماید : آنه طغی ...یعنی او طغیان کرده و از حد خود فراتر رفته و گندتر از دهن خودش سخن می گوید و می گوید:  منم پروردگار برتر شما   پس او در حقیقت طاغوت است .حال در دوران ما طاغوت یا حاکمیت طاغوت نیز از حد خود و فرامین الهی فراتر رفته و ازین جهت طاغوت نام دارد و اما طاغوت از نظر  قرآن کریم چه خصوصیاتی دارد، ؟ ۱_ طاغوت و سردمداران آن به نوعی ادعای خدایی می کنند چون خدا در آیه الکرسی می فرماید: تنها خدا ولی مؤمنان است  ولی رهبر حاکمیت طاغوت  می گوید من ولی مطلق فقیه شما می باشم ۲_ حاکمیت طاغوت می گوید شعائر دینی چون حجاب اجباری است ولی خداوند در همان آیت الکرسی می فرماید در دین اجباری نیست ۳_ حاکمیت طاغوت ادعا می کند که کار  او اصلاح گری بین مردم است ولی در عمل کارش جز فساد و فتنه انگیزی نیست و در اوایل سوره ی بقره  خداوند در این مورد به مردم تذکر می دهد ۴_ حاکمیت طاغوت به تعبیر قرآن حرث و نسل  یعنی  تولید و اقتصاد و نسل بشر را از بین می برد و با فساد اقتصادی گسترده اقتصاد و تولید را نابود می کند و با فتنه انگیزی و جنگ در مناطق دنیا و  تولید  و انتشار ویروسهای خطرناک  نسل بشر را نابود می کند . ۵_ طاغوت خواهان جنگ و کشتار و خونریزی است و خداوند طالب صلح و دوستی بین بشر می باشد ۶_ حاکمیت طاغوت در عصر  حاضر بین مردم انواع تبعیض های عقیدتی ؛ نژادی ؛ جنسیتی ، اقتصادی و...قائل است و به گفته ی رهبر خود مردم را به دو گروه خودی  و  ناخودی تقسیم می کند و تمام امتیازات اقتصادی  و ...را فقط به خودی ها می دهد و رفاه برای بقیه ی مردم را کار بی خودی می داند  درست مانند فرعون که بنی اسرائیل را به بردگی می گرفت و آنها را کشتار می کرد اما به قوم خود انواع رفاه و امکانات را می داد  و در حقیقت بین مردم  تبعیض قائل بود.  ۷_ حاکمیت طاغوت از نظر قرآن ریاکار و منافق است و به مردم دروغ می گوید : خداوند در  این مورد  می فرماید : و از مردمان کسی است که سخنان زیبا می گوید و خداوند را شاهد گفتار خود معرفی می کند ولی در حقیقت در قلب خود دشمن ترین دشمنان به خدا و رسول و مردم است ۸_ حکومت طاغوت فاسق است یعنی درست مخالف احکام قرآن عمل می کند مثلا خدا رباخواری را نهی می کند ولی حاکمیت طاغوت  رسما بانک‌های ربوی ایجاد می کند . و.....اینها مهمترین مشخصات حاکمیت طاغوت در قرآن کریم است به نظر شما این خصوصیات با چه حاکمیت طاغوتی در عصر حاضر کاملا مطابقت دارد؟          سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از مسائل مهم در آیین اسلام که باعث حیات طیبه و روشنایی  و فروغ ایمان در دل می شود کسب درآمد حلال می باشد. که بسیار بسیار اهمیت دارد. در روایات اهل بیت آمده که عبادت هفتاد جزو دارد  و بهترین آن کسب حلال می باشد و لی باید  دانست در روزگار معاصر  کسب در آمد حلال  کار چندان آسانی نیست چون بیشتر مردم با سیاست‌های مالی که دجال و حاکمیت طاغوت انجام می دهند به   ربا خواری آلوده شده اند ریاکاری گناه بزرگی در اسلام محسوب می شود  به طوری که در قرآن می فرماید: هر کس ربا خواری کتد مانند آن است که با خدا و رسولش به جنگ پرداخته و یا کسی که رباخواری کند مانند کسی است  که شیطان اورا لمس کرده و از خواب برخاسته.ولی با این حال می بینیم که برخی مردم بدون توجه به این نهی قرآن  به راحتی در زمان ما پول نزولی به مردم می دهند و مردم فقیر نیز به ناچار به رباخواران سود پس می دهند و ابن  یعنی ربای آشکار.  در  این حال حاکمیت دجال و طاغوت برخلاف اسلام به رباخواری در پوشش وام بانکی و به اصطلاح عناوینی چون کارمزد   هدیه و سود  مشارکت و دهها   کوفت و زهر مار   و اصطلاح فریبنده به رباخواری از طریق وام بانکی جنبه ی رسمی و قانونی داده و آن را به قولی در جامعه نهادینه کرده   . کار بجایی رسیده که مو سسات مالی خصوصی با وقاحت تمام در  رسانه های جمعی دقیقا لفظ سود را برای سپرده گذاری در  صندوق فریاد می زنند همه ی این اصطلاحات فریبنده نمی تواند این رباخواری های آشکار را توجیه کند . از طرفی مردم نیز ناچارند بخاطر ضعف مالی از وام‌های ربوی طاغوت وام بگیرم و آلوده به ربا شوند. در این حال راه حلهایی نیز وجود دارد که مردم گرفتار رباخواری بانک های طاغوت نشوند . مثلا برای این کار وام‌های محله ای فکر بسیار خوبی است که افراد یک محله با قرار دادن سپرده های یکدیگر بر روی هم  به نوبت و یا با قرعه به یکدیگر  وام بدون بهره یا سود بدهند . چون مسلم است که در  این وضعیت بد  اقتصادی مردم نمی توانند بدون وام  زندگی خویش را به پیش ببرند . اصولا وجود بانک‌ها در عصر حاضر برای مسائلی چون امنیت اموال و دارایی های مردم و مبادلات مالی و دادن وام و تسهیلات  بسیار نیز لازم است ولی به شرط اینکه  این وام‌ها یا  تسهیلات کاملا بدون سود باشند و به ربا آلوده نشوند و دولت نیز به کارمندان بانک‌ها مثل سایر کارمندان  اداری حقوق مشخص برای این خدمات بدهد. تا کارمندان بانکها از منابع رباخواری حقوق خود را دریافت نکنند. شاید  یکی از فلسفه های  تحریم ربا از نظر اسلام زیانهایی است که این عمل برای اقتصاد جامعه دارد تصور کنید سرمایه داران یک جامعه به جای اینکه سرمایه ی خود را در راه احداث کارگاه تولیدی و شرکت و کارخانه برای تولید کالا به کار ببرند که این تولید کالا اقتصاد جامعه را شکوفا می کند ' اشتغال ایجاد می کند و با تولید کالا ی فراوان تورم را از بین می برد برای راحتی کار خود آن سرمایه های کلان  رادر بانک‌ها قرار دهند و هر ماه مثلا ۳۰ درصد  سود بگیرند و به عیش و نوش بپردازند در این حال اقتصاد جامعه  دچار اختلال شدید می شود  و بر اثر عدم ایجاد بنگاه‌هاو شرکت های تولیدی،  تولید کالا ها کم می شود و بالطبع کاهش عرضه و تولید کالا و افزایش تقاضا باعث تورم سرسام آور و فقر بیشتر می شود و اشتغال نیز به کلی از بین می رود و همین بیکاری ها باعث مفاسد بیشتر در جامعه خواهد شد.

 قبلا بیان کردیم که یکی از دلایل محکمی که ثابت می کند که مهدی موعود عج در زمان ما به دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش این مورد است که مشخصاتی که اهل بیت برای او بیان کرده اند مشخصات و ویژگی های یک شخص امروزی و درگیر با مسائل اجتماعی و یا مشکلات مالی  است نه یک شخص ۱۲۰۰ ساله ی موهوم. مثلا یکی از القابی که اهل بیت به او داده اند غریم است که به آن اشاره شد . و خود این لقب یعنی خسارت دیده ی مالی نشان از این دارد که وی شخصی امروزی مانند دیگر مردم است که ممکن است دچار حوادثی مانند خسارت و زیان مالی نیز شود . سید حسنی در مورد  این لقب توضیح می دهد چون  مهدی موعود به صورت یک شخص گمنام نسبت به ظلم و جور طاغوت مرتبا اعتراض می کند و از حاکمیت طاغوت انتقاد می کند سیستم جاسوسی حاکمیت طاغوت که زیر نظر مستقیم دجال جهانی عمل می کند او را به عنوان یک مخالف سیاسی گمنام و عادی شناسایی می کند و افراد شیادی را اجیر و آموزش می دهد که با وی مناسبات مالی و اقتصادی ایجاد کنند  و در این معاملات به وی خیانت کنند و اموال اورا غارت کنند . و متواری شوند تا اورا از نظر مالی و اقتصادی تحت فشار قرار دهند ( طاغوت با اکثر مخالفان عقیدتی و سیاسی این روش را بکار می برد) مهدی عج که متوجه نقشه ی آنها می شود خود مستقیما به تعقیب این دو شیاد و مزدور می پردازد  و مکان آنها را شناسایی می کند    و از پلیس دستگاه طاغوت می خواهد آنها را دستگیر کنند . آنها  ابتدا قبول نمی کنند ولی چون تعداد زیادی از مردم از این دو شیاد بخاطر غارت اموالشان معترض هستند به ناچار آنها را دستگیر می کنند ولی در جلسه ی دادگاه  وقتی امام با عنوان یک جوان عادی  دعوی خودرا مطرح می کند و دلایل و مستندات کافی نیز  به قاضی دادگاه مبنی بر مجرم بودن این دو شیاد ارائه می کند   به دستور مستقیم حراست دادگستری و حفاظت اطلاعات  ابتدا وکیل امام را مجبور می کنند که در دفاع از پرونده ی امام خیانت کند و به نفع مجرمان در دادگاه صحبت کند و حتی از مجرمان به زیان امام رشوه بگیرد بعد قاضی دادگاه را مامور می کنند بیهوده یک پرونده را که می شد با توجه به دلایل کافی چند ماهه برای آن رای نهایی صادر کند چندین سال با بهانه های واهی به عقب بیندازد و بعد هم به گونه ای رای صادر کند که در نهایت حکم ناعادلانه  و به زیان  امام صادر شود و هر چند نیز امام به این رای اعتراض می کند قاضی خودفروخته به نفع او رای نمی دهد و درنتیجه  امام دچار زیان مالی هنگفتی در این مورد می شود و به معنی واقعی غریم یا خسارت دیده ی مالی واقعی  می شود و با وجود تلاش فراوان در این چند سال  به حق خویش نمی رسد .ازین جهت با اینکه وی قبل از این اتفاق؛ فردی متمکن و ثروتمند از نظر مالی بود تبدیل به یک ورشکسته ی مالی می شود و فشار اقتصادی فراوانی به وی و خانواده اش در دوران تورم و وضعیت بد اقتصادی وارد می شود همچنانکه که مشرکان مکه در شعب ابیطالب نیز در مکه پیامبر و بنی هاشم را محاصره ی اقتصادی کردند و فشار مالی فراوانی به آنها وارد کردند.. این است داستان غم انگیز غریم اهل بیت ع   .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.