نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۰۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی_موعود» ثبت شده است

این مورد نیز از تحریفات مهم مهدویت می باشد . در توضیح باید گفت که در مورد نام مادر امام زمان در روایاتی از جمله روایت صحیفه ی حضرت زهرا  س نام مادران اهل بیت به صراحت ذکر شده و نام مادر مهدی موعود عج نیز به صراحت نرجس که به فارسی نرگس تلفط می شود ذکر شده و تا زمان رحلت امام حسن عسکری نیز شیعیان شکی در مورد این نام نداشتند ولی ازان پس شیادان و منحرفان مهدویت همچون آن چهار شیاد مدعی نیابت خاص، نامهای دیگری را نیز برای مادر مهدی موعود جعل کردند نامهایی دروغینی چون صیقل ،جده ، ملیکا، و سوسن .علت  این نامهای جعلی برای مادر مهدی موعود عج مشخص بوده چون پیش  ازین بیان کردیم این چهار شیاد     مدعی نیابت و منحرفان دیگر ، سواد  دینی و اطلاع چندانی از روایات صحیح اهل بیت در مورد مهدویت نداشتند و وقتی شیعیان غریب و ساده دل از اقصا نقاط عالم اسلامی به عراق می آمدند و از نام و نشان و نسب منجی موعود یا امام دوازدهم از آنها سوال می کردند .، یکی ازین پرسش ها در مورد نام مادر امام زمان بود واین شیادان چون اطلاع چندانی از روایات صحیح اهل بیت و مخصوصا صحیفه ی حضرت زهرا نداشتند چون خر در گل فرومی می ماندند و  حقیقت را نمی دانستند و به ناچار نامهای دروغینی برای نام همسر امام حسن عسکری و مهدی موعود عج ذکر می کردند مثلا یکی از آنها  می گفت نام او صیقل است دیگری می گفت نام او ملیکه است و یکی دیگر می گفت نام او سوسن است و همین اختلاف در اقوال آنها خود دلیل بر دروغین بودن ادعای آنها بود چون فقط افرادی بیسواد و شیاد بودند که آنقدر باهوش نبودند که قبلا بر روی یک نام مادر منجی توافق کنند و هماهنگ باشند تا کسی   به دروغ های انها شک نکند آنها برای  باور پذیر شدن مدعای خود افسانه ی کنیز رومی اسیر و آزاد شدن او توسط امام حسن عسکری ع و ازدواج با اورا نیز درست کردند در حالی که به گفته ی یکی از محققان تاریخ، معمولا کنیزهای رومی در جنگ بین مسلمین و رومیان به اسارت گرفته می شدند و به گواهی تاریخ مقارن حیات امام حسن عسکری ع و سالها قبل و بعد از او هیچ درگیری نظامی  نیز بین مسلمین و رومیان وجود نداشته که افسانه ی کنیز رومی موضوعیت داشته باشد .خب پس نام مادر امام زمان  در روایات به صراحت نرجس ( نرگس) بیان شده ولی در مورد نام پدر امام زمان در روایات اهل بیت ع بنا بر حکمت الهی هیج صراحتی وجود ندارد بخاطر اینکه در آینده شیادانی مانند احمد الحسن البصری پیدا نشود تا با نسب سازی بتوانند خود را  به دروغ فرزند امام زمان به  مردم معرفی کنند و مردم را فریب دهند و به این صورت مهدی موعود عج بصورت کودکی گمنام در زمان ما به دنیا بیاید و تولد او کاملا مخفی بماند در روایات اهل بیت  نیز بسیار آمده که فرموده اند ؛ مهدی موعود کسی است که نمی دانید به دنیا آمده  یا نیامده .  فقط نام واقعی پدر مهدی موعود و زمان تولد واقعی اورا سید حسنی می داند که اونیز از طریق خود امام زمان به این امر آگاه گشته . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از تحریفات بسیار مهم در امر مهدویت تحریف در نام و القاب امام زمان عج می باشد . پیش ازین بیان شد که چون روایات دروغین و جعلی بسیاری به ویژه و بیشتر از زمان رحلت امام حسن عسکری ع  وارد روایات اصیل مهدویت شد ما از آن زمان به بعد با دو نوع روایات در مورد منجی موعود مواجه می شویم یک دسته از  روایاتی که از پیامبر اسلام ص و امام علی ع و دیگر ائمه ع در مورد مهدویت می باشند که حقایق مهدویت را بیان می کنند و مهدی موعود عج را از نظر پدر از نسل امام حسن مجتبی و از جهت مادر از نسل امام حسین ع معرفی  می کنند و نام های  حقیقی منجی موعود را  احمد ، عبدالله و مهدی معرفی می کنند مانند این روایت پیامبرص که می فرماید: در بین رکن و مقام با او بیعت می کنند و سه نام دارد : احمد ، عبدالله و نام دیگرش مهدی است و روایات دیگری که از امام علی ع و امام باقر ع وجود دارد که در ان روایات نیز نام اصلی و اولین او را  احمد بیان می کنند  و دسته ی دوم روایات جعلی هستند که پس از رحلت امام حسن عسکری ع برای تحریف حقیقت مهدویت وارد روایات صحیح مهدویت می کنند و نام منجی موعود را به دروغ  محمد فرزند امام حسن عسکری ع بیان می کنند که این روایات دروغین بیشتر توسط آن چهار مدعی شیاد نیابت خاص امام زمان در عراق وارد روایات صحیح مهدویت شده اند و تا زمان حیات امام حسن عسکری نیز چنین روایات جعلی در امر مهدویت سابقه نداشت چون امامان اهل بیت تا می توانستند مانع ترویج این روایات جعلی می شدند . ولی پس از رحلت امام حسن عسکری این  فرصت و مجال در اختیار جاعلان و دروعگویان قرار گرفت و تا می توانستند روایات دروغینی چون کنیز  رومی همسر امام حسن عسکری و تولد پنهانی محمد فرزند امام حسن عسکری و غایب شدن او در سرداب سامرا و نایبان خاص  را وارد روایات  اصیل مهدویت کردند و به کلی  آن  حقیقت  مهدویت را تا زمان ما به انحراف کشاندند.در حالی که نظر حقیقی اهل بیت در مورد نام و نسب  منجی موعود  چیز دیگری بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه می توانیم این روایات اصیل اهل بیت ع را از روایات جعلی در این مورد شناسایی کنیم و به حقیقت مهدویت دست پیدا کنیم ؟ در اینجا باید گفت : تنها راه در این مورد مقایسه ی  برخی از این روایات  اصیل و جعلی با آیات قرآن کریم در مورد مهدویت می باشد چون اگر برخی روایات مهدویت تحریف شدند قران کریم که به قول خدای تعالی محفوظ از تحریف و دست نخورده می باشند پس اگر قرآن کریم این روایات را تایید کرد دلیل بر درستی و حقیقت این روایات می باشند و اگر قرآن کریم این روایات را تایید نکرد پس مشخص است که این روایات در مورد مهدویت جعلی می باشند مثلا یک سری روایات  مهدویت از اهل بیت ع می فرمایند که نامهای حقیقی منجی موعود احمد ، عبدالله  و مهدی می باشند و پیش ازین ثابت کردیم در قرآن کریم به این سه نام منجی گاه با صراحت مانند نام احمد   در سوره ی صف و گاهی به صورت غیر مستقیم مانند عبدالله و مهدی  در آیات دیگر اشاره شده ولی در مورد نام محمد بن الحسن العسکری  که مدعیان دروغین در مورد منجی موعود ادعا می کنند در قرآن کریم  نه صراحتی و نه اشاره ای وجود دارد پس ازین جهت می فهمیم که اینگونه روایات در مورد نامهای منجی موعود جعلی می باشند و ازینجا می توانیم یقین پیدا کنیم منجی موعود حقیقی فرزند بلافصل امام حسن عسکری نیست و باید از ذریه ی امان حسن مجتبی ع در آخر زمان می باشد و این روش تا حد زیادی ما را به این حقیقت می رساند که مهدی موعود شخصیتی کاملا امروزی و فرزند زمان خویش است نه مولودی موهوم و افسانه ای  ۱۲۰۰ ساله . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

و اما دلایل شیادی آن چهار مدعی خاص امام زمان : یکی از دلایل شیادی و کذاب بودنشان پیش ازین نیز بیان کردیم سخنان صریح جعفر برادر امام حسن عسکری بوده که برخلاف تهمتهای ناروایی که به وی زدند اتفاقا شخصی کاملا صادق بوده و با صراحت بیان داشته که " برادرم از دنیا رفت و از خود فرزندی باقی نگذاشت ." وقصد او نیز تصرف ارث برادر نبود چون بر طبق فقه شیعه در  مرحله ی نخست حق ارث به همسر  متوفی می رسد نه دیگران . جعفر برای اثبات نظر دروغگویان از خلیفه و حاکمیت وقت ، خواست تا زنان و کنیزان برادرش را با قابله ها چند ماهی در فرنطینه نگه دارتد تا برای همگان مشخص شود که برادرش حتی پس از مرگ دارای فرزندی نبوده است .در ثانی اگر به فرض امام حسن عسکری ع  به صورت  پنهانی دارای فرزندی  بوده چرا باید این حقیقت را از برادرش کتمان کند؟ و چه کسی قابل اعتمادتر از برادر تنی انسان برای نگهداری فرزندش پس از مرگ می تواند باشد ؟ به علاوه جعفر در هر صورت  از نسل پیامبر ع و اهل بیت بوده و به لحاظ ژنتیکی نیز انتظار می رود که حداقل فرد صادقی باشد وگرنه خاندان پیامبر زیر سوال می رود. دلیل دوم شیادی ان چهار مدعی نیابت، خواسته های غیر معقول مالی  از مردم ساده لوح غریب بوده که از آنها می خواستند وجوهات شرعی خود را به جای امام به آنها بدهند که کاملا مشخص بوده قصد سواستفاده  ی مالی از مردم را داشتند . دلیل سوم شیادی آنها عدم مسئولیت پذیری آنها در مقابل سوالات و مشکلات شرعی شیعیان بوده که جوابهای مبهم و سربالا به مردم می دادند مثلا در مورد وجوهات شرعی می گفتند: این وجوهات را به ما بدهید تا به امام برسانیم و در مورد سوالات شرعی مردم می گفتند :  امام زمان می فرماید : و اما حواث پیش آمده ( مسائل جدید شرعی ) پس برای جواب آنها به روات حدیث ما رجوع کنید که آنها حجت من بر شما هستند و منم حجت الله . یعنی به تعبیر ساده تر  قسمت آسانتر و پرسودتر یعنی وجوهات را به ما  بدهید   و مشکلات مسایل شرعی  رو به ما مراجعه نکنید بلکه به راویان حدیث اهل بیت  مراجعه کنید من فکر نمی کنم شیادی ازین بالاتر دیگر می تواند وجود داشته باشد . و یا وقتی مردم از آنها پرسش هایی شرعی داشتند که جواب آنها را نمی دانستند می گفتند : در مورد اموری سوال نکنید که مصلحت شما نیست و اگر حقیقت را بفهمید به زیانتان باشد و مشخص است این جوابهای  سربالا  و مبهم از تعدادی دروغگو و شیاد صادر می شود که هیج سواد و آگاهی از مسائل شرعی نداشتند . بهر حال این مردم ساده لوح که بومی عراق نیز نبودند و از  مناطق دور ایران و افغانستان و دیگر جاها به عشق اهل بیت ع به عراق آمده بودند تمام این اراجیف و دروغها را دربست، در مورد مهدویت از این شیادان عراقی باور می کردند و در بازگشت به وطن خود برای مردمان بازگو می کردند و کم کم این انحرافات و دروغها جای حقایق را در امر مهدویت گرفتند و در زمان ما باعث گمراهی مردم در مورد  شناخت مهدی موعود حقیقی شدند  و اخوندهای فاسد و دنیا طلب نیز هر روز این خرافات و انحرافات را در بین مردم رواج می دهند. سلام بر کسی  که پیرو هدایت شود.

در توضیح این امر باید گفت نه تنها دلایل روایی بلکه دلایل عقلی برای اثبات این حقیقت کافی هستند که مهدی موعود عج فرزند امام حسن عسکری نیست بلکه از ذریه ی امام حسن مجتبی ع است که در زمان ما به دنیامی آید  نه ۱۲۰۰ سال پیش . یکی از دلایل روایی آن این است که امام باقر ع در کتاب غیبت نعمانی در پاسخ به  پیرزنی که معنی آیه ی  فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس....قسم به ستاره ای که کناره می گیرد و پنهان می شود ... را از وی سوال می کند می فرماید که او مولودی  در آخر زمان و همان مهدی موعود است  ...ببینید در اینجا امام به صراحت می فرماید این مولود در آخر زمان متولد می شود نه ۱۲۰۰ سال پیش . دلیل دوم روایت امام رضا ع است که می فرماید : خلف صالح ( امام زمان) از فرزندان حسن بن علی ع است . اولا خلف در مورد ذریه و فرزندان در اینده بکار می رود نه فرزند بلافصل،  دوم آنکه امام رضا می فرماید : از فرزندان حسن بن علی ع است و می دانیم امام حسن مجتبی ع دارای چند فرزند بوده و امام حسن عسکری که به قول دروغگویان فقط یک فرزند داشته و چون امام لفظ از فرزندان  ...را بکار برده پس مقصود او قطعا ذریه ی امام حسن مجتبی ع در زمان ما بوده نه فرزند بلافصل امام حسن عسکری ع .  دلیل سوم روایی ، روایت پیامبر اسلام ص است که می فرماید : مهدی در زمان قیام ۵۱ سال سن دارد. که نشان می دهد او در زمان ما به دنیا می آید نه ۱۲۰۰ سال پیش و دلیل چهارم روایات متواتر اهل بیت ع  است که می فرمایند :  مهدی در زمان فترت ( فاصله ی زمانی بسیار زیاد) با دیگر امامان به دنیا می آید . و اما از نظر عقلی و تاریخی این حقیقت  ازین جهت اثبات می شود که امام حسن عسکری ع دارای فرزندی نبوده که دو نوع روایت متضاد در این مورد وجود دارد که برادر امام حسن عسکری ع که نزدیکترین فرد به ایشان بوده با صراحت می گفت که:  برادرم از دنیا رفت و فرزندی از خود ندارد و عده ای گمنام و بی اصل نسب در عراق چون آن چهار مدعی نیابت امام زمان مدعی بودند امام حسن عسکری فرزندی  به نام محمد دارد و ما نایب خاص وی در بین مردم هستیم پس وجوهات شرعی را به ما بدهید تا ما به امام زمان برسانیم . حال باید از اهل خرد سوال کنیم اگر دو نوع مدعی در امری پیدا شد آیا عاقلانه است  ما سخن فرد با اصل و نسبی چون جعفر برادر امام را باور کنیم یا  سخن چند نفر از افراد گمنام  و بی اصل و نسب را باور کنیم که از  در خواست وجوهات شرعی از مردم ساده لوح به بهانه ی نیابت امام ع مشخص بوده است که قصد شیادی و سواستفادی ی مالی از مردم را داشتند ؟ قضاوت در این مورد را به صاحبان خرد وا می گذاریم .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مباحث پیشین در مورد هدف از توطئه های دجال  برای ایجاد جنگها و درگیری در این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی ایران و افعانستان و عراق و سوریه ، مفصلا صحبت شد و بیان شد که هدف دجال جهانی ازین کار ضعف و نابودی تمام امکانات انسانی و اقتصادی این منطقه ی خاص از خاورمیانه بوده است تا زمینه ی ایجاد یک حاکمیت نیرومند با رهبری مهدی موعود عج فراهم نشود و  ایجاد و ادامه ی جنگ ایران و عراق نیز درست در راستای رسیدن دجال به این خواسته ی شیطانی بوده  ،  که گاهی در این جنگ کمکهای نظامی و تسلیحاتی  خودرا به ایران و گاهی به عراق می رساند تا موازنه ی نظامی در جنگ حفظ شود و دو طرف درگیر در جنگ یعنی ایران و عراق  پیروز قطعی نشوند. و آن دو کشور را درگیر و گرفتار یک جنگ طولانی و فرسایشی بیهوده کند تا در طی این سالها دو کشور تمام نیروی انسانی و اقتصادی خودرا در این جنگ استعماری به دست خود نابود سازند و عوامل دجال هم  سلاحهای خودرا به تمامی بفروشند و به ریش مردم دو کشور بخندند. و از جهتی به اهداف شوم آخر زمانی خویش نیز برسند . یکی از فجایع این جنگ عملیات لو رفته و شکست خورده ی عملیات کربلای ۴بود . قبل از این عملیات در عملیات والفجر ۸ ایران توانسته بود موفقیتهایی به کمک دجال بدست آورد و شهر فاو را از عراق تصرف کند ولی برای اینکه موازنه ی نظامی دو کشور حفظ شود تا جنگ طولانی تر شود این بار عوامل دجال کمک های اطلاعاتی و تسلیحاتی خود را متوجه عراق کردند و عملیات کربلای ۴ را با کمک مزدوران خود در ایران لو دادند و ارتش عراق کاملا آماده ی برخورد با این عنلیات بود فرماندهان رده بالای  مزدور دجال سپاه در ایران  نیز کاملا متوجه شدند که عملیات لو رفته ولی با اینحال برای اینکه فوج عظیمی از جوانان مومن به مهدویت را در این عملیات و به تعبیر بهتر توطئه نابود سازند محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی  باهم توافق کردند که این عملیات با وجود لو رفتن شروع شود ( حال شما حدس بزنید  محسن رضایی و هاشمی رفسنجانی نوکر و مزدورچه قدرت شیطانی در ایران بودند؟) به هر حال اخبار تلفات این فاجعه در ایران و دنیا شدیدا کتمان شد ولی بعدها برخی فرماندهان نظامی رده بالای ایران  اعتراف نمودند که تعداد تلفات نیروهای ایرانی در این توطئه ۴۱ هزار نفر بود که البته باز هم آمار بالاتر ازین بود .     ننگ بر مزدوران دجال در ایران و تمام دنیا  و سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از حوادث وحشتناک و خونبار بعد از انقلاب ۵۷ در ایران موج ترورها و بمب گذاری ها توسط مزدوران مرموز دجال در ایران بوده . هدف اصلی این ترورها افرادی با ظاهر و هویت مذهبی بوده حال این افراد برخی افراد عامی و عادی بودند و برخی نیز افراد نخبه ی علمی و فرهنگی چون مرحوم استاد مطهری و یا بهشتی بودند ویا دارای پست و مقام بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری چون  رجایی و یا باهنر بودند . ولی با کمال شگفتی شاهد ان  می باشیم که وقتی عده ای افراد مسئول چون لاجوردی دادستان وقت انقلاب و یا دیگر مسئولان می خواستند عامل و آمر اصلی این اقدامات تروریستی را شناسایی و دستگیر کنند از  مقامات بالادست مرموزی در راس قدرت در کشور  دستور می رسید که این پرونده را دیگر دنبال نکنند و ان را مختومه اعلام کنند .  زمانی این توطئه و قضیه لو رفت که لاجوردی در بازار ترور شد و در وصیت نامه ی  او این موضوع را یافتند که وی اشاره کرده که قدرت و نیرویی جهانی ماورای نظام حاکم در کشورکه برخی از مسئولین رده بالای نظام با ان در ارتباط هستند مانع بوده اند و دستور داده اند پرونده ی عاملان ترورها را دنبال نکنند و ان پرونده ها را مختومه اعلام کنند و بدین صورت دستهای پنهان دجال جهانی در ایجاد این ترورها تا حدی اشکار می شود و اما هدف دجال جهانی از این ترورها چه بوده ؟ این قضیه تا حدی روشن است ، بخاطر اینکه در اوایل انقلاب تا حدی نمایندگان واقعی مردم و نخبگان متعهد واقعی در راس حاکمیت و پست های بالا چون ریاست جمهوری و نخست وزیری قرار گرفته بودند و دجال تلاش می کرد با ترور این نخبگان فرهنگی و سیاسی متعهد که وابستگی به مزدوران دجال نداشتند و حذف انها و مومنان واقعی که حامی انها از عامه ی مردم بودند ،مزدوران خود را جایگزین راس قدرت در کشور کند و دیدیم که خیلی زود در اوایل دهه ی ۶۰ نیز موفق به چنین کاری شد و از رهبر تا رئیس جمهور تا رده های دیگر حاکمیت را با مزدوران خویش جایگزین کرد و در راس هرم قدرت قرار داد شاید اخرین شخصی را که در اواخر دهه ی ۶۰حذف کرد رهبر انقلاب و در سالهای بعد فرزند او بود که معترض به این توطئه ها بود و اما دجال مسلما به گونه ای در حذف   این نخبگان عمل می کند که کسی به   دستهای پنهان او شک نکند و این کار را از طریق واسطه ها ی مزدور خویش و نفوذ در گروههای سیاسی مخالف انجام می دهد مثلا به فرض با نفوذ در گروهک فرقان استاد مطهری را ترور کرد و با نفوذ در رده های اول حاکمیت رجایی و باهنر و بهشتی را ترور کرد و با نفوذ در مجاهدین و طرفداران مسعود رجوی تعدادی دیگر را ترور کرد و بعد از ترور هم از طریق مزدوران  نفوذی خویش در این گروههای سیاسی مثلا اعلام می کرد که ما حامیان مسعود رجوی بهشتی را ترور کردیم  و ...در صورتی که این ادعا خلاف واقعیت بود وطراح توطئه و آمر اصلی ترورها جز دجال جهانی نبوده است .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

در رسانه ها زیاد می شنویم که فلان عالم بارها و بارها با امام زمان دیدار نمود و یا فلان شخص عادی تشرف پیدا کرد به حضور امام . بیشتر این خبرها جعلی و دروغ محض می باشند خبرهای دیدار امام زمان در قرون گذشته که به کلی کذب محض است چون امام زمان حقیقی در نیم قرن گذشته به دنیا آمده . و شکی در آن نیست . در مورد شناخت و دیدار امام زمان  دو شرط اساسی تقوا و عمل صالح می باشد وجهاد نیز بسیار مهم می باشد البته جهاد نیز جزو اعمال صالح می باشد . توضیح اینکه بر طبق آیات قران در جهان آفرینش یک قانون برای همنشینی دو شخص وجود دارد و آن نیز اعمال مشابه آن دو شخص .  خداوند در قران می فرماید: ما برخی ظالمان را دوست وهمنشین برخی ظالمان می کنیم بخاطر انچه عمل می کنند و یا می فرماید: ما شیاطین را همنشین کسانی قرار می دهیم که ایمان نمی اورند . چون هم شیاطین و هم افراد بی ایمان بخاطر اعمال بد خود شایسته ی همنشینی با هم می شوند  . ولی در مورد فرد مومن می فرماید : خدا ولی و همنشین کسانی  است که ابمان می اورند....  و اعمال شایسته  درجه و مقام فرد مومن را بالا می برد و همنشین خدا قرار می دهد . چون در آیه ای دیگر می فرماید: الیه یصعد الکلمه الطبب و العمل الصالح یرفعه ....کلمه ی پاک ( انسان مومن) به سوی خدا بالا می رود و عمل صالح مقام اورا  بالا می برد . برای دیدار و شناخت و همنشینی با امام زمان نیز همین قانون خداوندی صدق می کند . یعنی کسی که می خواهد امام زمان را ملاقات کند در مرحله  ی اول باید با اعمال صالح متعدد در زندگی  مقام معنوی خویش را بالا ببرد تا حدی که به مقام امام نزدیک شود و وقتی اعمالش شباهتهایی به اعمال امام زمان پیدا کرد و طرز تفکرش تا حدی بوی نزدیک شد بر طبق همان قانون آفرینش ،خداوند اورا لایق دیدار و همنشینی با امام زمان می کند و حتما اورا دیدار خواهد کرد چون مهدی موعود انسانی از نسل پیامبر است که در طول زندگی خداوند به وی توفیق فراوانی داده تا اعمال صالح بسیاری انجام دهد و به مقام بلند معنوی دست پیدا کرده و افرد مومن نیز باید با اعمال شایسته تا حدی مقام خود را به مقام معنوی او نزدیک کنند تا لایق همنشینی او شوند . ولی برای شناخت و درک اینکه این شخصی که ملاقات کرده اند امام زمان است نیازمند بصیرت می باشند .از این قوه ی بصیرت در قران کریم گاه تعبیر به فرقان شده  (البته این معنی فرقان با کتاب اسمانی فرقان فرق دارد) خداوند در این مورد می فرماید : من یتق الله یجعل له فرقانا ....هر کس تقوا و پرهیزگاری در پیش گیرد خداوند برای او فرقان یعنی بصیرت و قوه ی تشخیص حق از باطل قرار می دهد ...پس هر کس تقوا داشته باشد اگر امام زمان را نیز ملاقات کند و یا کلام اورا در فضای مجازی بشنود به راحتی  تشخیص می دهد که این شخص امام زمان واقعی است چون خداوند قبلا بواسطه ی تقوا بصیرت این شناخت را به وی ارزانی داشته . برای همین طبق روایات صحیح اهل بیت ع. مهدی موعود در حال غفلت مردم ظهور می کند . یعنی مثلا در فضای مجازی به نوعی حضور فعال دارد و ظهور کرده ولی اکثر مردم ( جز اندکی) بواسطه ی نداشتن تقوی و پرهیزگاری بصیرت لازم را برای شناخت او ندارند واز حضور اوغافل هستند و به ناچار لیاقت همنشینی و دیدار اورا نیز ندارند همچنانکه لیاقت شناخت خدا و ایمان به خدا و ارتباط با اورا نیز ندارند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

حتما بارها نزدیکان خود را دیده اید که در جلسات روضه های خانگی مرتبا شرکت می کنند و یا برخی که مذهبی نیستند در کنسرتهای موسبقی در هر جا باشد شرکت می کنند برخی نیز خود به کارهای هنری اشتغال دارند و یک یا چند رشته ی هنری را دنبال می کنند به نظر شما علت چیست ؟ چرا برخی دلبسته ی چنین کارهایی می باشند ؟ این فعالیتها و دلبستگی ها گرچه به ظاهر متفاوت و حتی متناقض به نظر می رسند ولی ریشه در یک امر دارند و آن نیز نیاز معنوی انسانها  . به عبارت دیگر تمام انسانها به صرف اینکه انسان هستند جدا از عقاید و ارمانهای مختلف خود علاوه بر نیازهای مادی و جسمانی چون خواب و خوراک و پوشاک و مسکن و ارضای   غریزه ی جنسی ، یک سری نیازهای معنوی و فرا مادی نیز دارند و این نیازهای فرا مادی ناشی از بعد روحانی وجود آدمی است. به عبارت دیگر همانطور که جسم انسان نیاز به خوراک و خواب برای ادامه ی حیات دارد روح انسان نیز برای آرامش نیاز به غذای معنوی دارد .ولی مشکل این جاست  که براثر  عدم رشد معرفتی راه بدست آوردن این غذای معنوی را به درستی نمی داند و گاه راه را به خطا می رود.در توضیح باید گفت که کارهایی مانند فعالیت هنری و گوش دادن و یا نواختن موسیقی و یا اشتغال به انواع هنرها چون هنرهای تجسمی و یا رفتن به مراسم مذهبی  و مطالعه و تحقیق علمی و و ... همه کارهایی معنوی محسوب می شوند که انسانها  نیاز شدید روحی به این قبیل مسائل هم علاوه بر نیازهای مادی دارند.برای همین نیز گاهی می بینیم ثروتمندترین افراد دنیا نیز وقتی به قله ی ثروت رسیدند و دیگر هیچ کمبود مادی ندارند به کارهای معنوی چون کمک به خیریه ها و نیازمندان روی می آورند چون انها نیز انسانند و این نیاز معنوی را در خود احساس می کنند . مشکلی که وجود دارد گاهی در گذشته و حال مردم در راه رفع کردن این نیاز معنوی به خطا می روند و مثلا در گذشته به جای شناخت و پرستش خدای یکتا و ارتباط معنوی با او که سرچشمه ی لایزال  معنویت است به خطا کیش بت پرستی را برای رفع نیاز معنوی خود انتخاب می کردند و   یا در زمان ما مردم بجای عبادت خالصانه به درگاه خدا ،به عبادت شرک آمیز چون امام و امام زاده پر‌ستی و گورپرستی و طلب حاجات از غیر خدا به جای پرستش خدای یکتا روی می آورند . برخی دیگر نیز سرچشمه ی اصلی معنویت را که شناخت و ارتباط با پروردگار توسط نماز و دعا می باشد رها کرده اند و فقط به رشته های فرعی رفع نیاز معنوی چون گوش کردن به موسیقی و اشتغال به رشته های دیگر هنری و رفتن به کنسرت موسیقی روی آورده اند . در حالی که از سرچشمه ی اصلی معنویت  یعنی ارتباط با ذات باریتعالی غافل شده اند و با کمال جهالت نیز می گویند ما وجود خدا را باور نداریم و آدم مذهبی نیستیم بگذارید با موسیقی یا هنرهای دیگر حال کنیم . در اینجا این سخن به این معنی نیست که موسیقی و هنرهای دیگر و تحقیق علمی و...کارهای معنوی محسوب نمی شوند . خیر این کارها نیز کارهایی کاملا معنوی هستند و در تکامل روحانی انسان موثر هستند و غذای معنوی نیز محسوب می شوند ولی نکته در اینجاست نباید اشتغال به این امور مارا از سرچشمه ی اصلی معنویت یعنی شناخت و ارتباط با خدا با نماز و عبادت غافل کند . بلکه اتفاقا اگر هنرمند و موسیقی دانی علاوه بر کارهای هنری اهل عبادت و ارتباط با سرچشمه ی لایزال معنویت یعنی خداوند باشد همین ارتباط معنوی او با خدا در تکامل کار هنری وی در کمترین  زمان ممکن کمک شایانی می کند . شاید برخی از نوابغ و هنرمندان برجسته ی تاریخ موسیقی و هنرهای دیگر به این حقیقت دست یافته اند که ارتباط معنوی آنها با خدا به تکامل هنری آنها کمک شایانی نموده در تاریخ هنرهای تجسمی چون خوشنویسی ایرانی اسلامی استادان بزرگ به این حقیقت و ارتباط هنر با معنویت و ارتباط با خدا بیش از هنرهای دیگر دست یافته اند و بارها در کلام خود این حقیقت را بیان کرده اند بطوریکه خوشنویسی را هنری مقدس و هندسه ای روحانی نامیده اند. ولی حقیقت این است که این اصل را باید برای تمام فعالیتهای هنری و علمی انسانها  تعمیم داد که معنویت حقیقی و ارتباط روحی با خداوند  به تکامل کار آنها و موفقیت صد در صد انها در همان رشته در مدت بسیار کم کمک شایانی می کند .  شاید در دوران پس از ظهور و حاکمیت جهانی تمام انسانها به این حقیقت دست یابند و شاید انقلاب و جهش علمی و هنری بعد از ظهور نیز  نتیجه ی مستقیم دست یافتن اکثریت انسانها به این حقایق می باشد . به امید رسیدن به آن روز .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در مورد شناخت مهدی موعود تا کنون مطالب زیادی در این  نهضت بیان شده ولی باز هم تذکر نکاتی در این مورد لازم است . پیش ازین بیان شد که ما در گفتمان مهدویت دو نوع مهدی موعود داریم یکی مهدی موعود حقیقی و دیگری مهدی موعود خرافی و جعلی .مهدی  موعود جعلی و خرافی نتیجه ی وارد کردن روایات جعلی و خرافات توسط ایادی شیطانی و آخوندهای دنیا طلب برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش به بهانه ی مهدویت می باشد . ولی مهدی موعود حقیقی را می توان با شناخت روایات صحیح از اهل بیت ع در مورد منجی موعود و مقایسه ی این روایات با ایات قران در مورد منجی موعود ، تشخیص داد . در روایات اهل بیت مکرر بیان شده که نامهای حقیقی  منجی موعود ،احمد ، عبدالله و مهدی می باشند این روایات هم در کلام پیامبر اسلام و هم در روایات اهل بیت مانند امام علی ع و امام باقر ع به صراحت  آمده حال اگر در ایات قران با دقت  توجه کنیم خواهیم دید در قران هم به صراحت و بصورت غیر مستقیم  به این سه نام اشاره شده در مورد  نام احمد در سوره صف از قول عیسی ع می فرماید : ....و بشارت می دهم به شما به رسول و فرستاده ای که از بعد از من می آید که نامش احمد است .  برخی معنی صحیح این ایه را درست درک نکرده اند جون عیسی ع نمی فرماید بشارت می دهم به رسولی که بعد از من می آید بلکه می فرماید بشارت می دهم به رسولی که از بعد از من می آید و معنی سخن او این است که پیامبری بعد از من می آید که مقصود او مسلما حصرت محمد پیامبر اسلام است و از بعد از او رسول و فرستاده ای می آید که نامش احمد است و می دانیم احمد یکی از نامهای منجی در روایات است که عیسی ع در آخر زمان پشت سرش نماز می خواند . پس در اینجا قران کریم  با ظرافت  و در عین حال با صراحت نام منجی موعود را ذکر کرده ولی مردم توجه نمی کنند  . در روایات دیگر اهل بیت نام دیگر منجی موعود عبدالله است و به فرموده ی امام باقر ع این منجی با قضاوت و کتاب اسمانی جدید به میان مردم می آید و در اوایل سوره ی فرقان به این دو امر اشاره شده که ...مبارک است خداوندی که فرقان (کتاب روشنگر) را بر بنده ی خود( عبدالله) فرو فرستاد .  پس در اینجا نیز ایات قران روایات صحیح اهل بیت را در مورد مهدی و نزول کتاب اسمانی فرقان بر او تصدیق می کند . نام دیگر منحی موعود در روایات اهل بیت مهدی است  و در قرآن سه مرتبه می فرماید : اوست کسی که  رسول خودرا با هدایت ( مهدی) و دین حق ( خالی از شرک و دروغ و خرافات) به میان مردم فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود . و می دانیم در این ایه مقصود از رسولی که با هدایت فرستاده می شود طبق روایات  مهدی است چون مهدی به معنی هدایت شده می باشد. پس مومنان حقیقت جو با مطالعه ی روایات صحیح اهل بیت و مقایسه ی انها با ایات قرآن می توانند مهدی موعود حقیقی را از مهدی دروغین و خرافی تشخیص دهند چون قران و اهل بیت هر دو باهم عامل هدایت و جلوگیری از گمراهی مومنان می باشند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی از سوالاتی که ممکن است برای طالبان حق مطرح شود این است که چرا باوجود تلاش و مجاهدت بسیار مبارزان و مخالفان حاکمیت طاغوت هنوز حاکمیت طاغوت بر جای خویش باقی است و  ظاهرا شکست ناپذیر است ؟ در پاسخ باید علل دو گانه ای برای این امر ذکر کرد : ۱_  مبارزان علیه طاغوت و بخصوص رهبران انها رهبران واقعا مستقل و حق مدار که ایمان واقعی به خدا داشته باشند و واقعا به غیر از او بر کسی تکیه نکنند نیستند . اگر به دقت توجه کنید خواهید دید که رهبران این گروههای مبارز چه در داخل و چه در خارج از کشور به قدرتها و جریاناتی تکیه دارند که یا وابسته به قدرتهای شرق و یاغربند و سرویس جاسوسی قدرتهای شرق و غرب که وابسته به دجال هستند با آنها در ارتباط هستند و سیاستهای خودرا به انها تکیه می کنند مانند خمینی رهبر انقلاب ایران که دو سه سال  پیش مکاتبات و نامه نگاری های وی از سال ۴۲ با کندی رییس جمهور اسبق امریکا در رسانه ها با سند افشا شد و پس از انقلاب هم ارتباط و تکیه ی رهبران فعلی با روسیه و چین  کاملا اشکار است و روسیه تبدیل به خونه ی خاله ی رییس جمهوری های ایران شده. پس از نظر خداوند و منطق قرانی این مبارزان تکیه ی واقعی به خداوند ندارند پس خداوند چگونه آنها را یاری کند ؟ چون خداوند فقط به توکل کنندگان بر خود و یاری جویان فقط از خودش یاری می رساند و می فرماید: ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم .
..اگر خدارا یاری کنید خدا نیز شمارا یاری می کند و قدمهای شمارا محکم می گرداند. ازین جهت رمز اصلی موفقیت و کامیابی حرکتهای رهایی بخش رسولان الهی همین تکیه ی کامل فقط بر ذات باریتعالی بوده نه هیچ قدرت دیگر . به سرگذشت و قیام حضرت موسی ع در برابر فرعون توجه کنید که فقط با تکیه بر خدا توانست بر فرعون و فرعونیان پیروز شود و در تاریخ اسلام نیز این امر دقیقا تکرار شد .  پس رهبر آسمانی و مستقل در پیروزی بر طاغوت زمان نقش بسیار مهمی دارد . عامل دوم موثر برای پیروزی بر طاغوت ایجاد تشکل مردمی از مبارزان و حق طلبان است  . مسلما در طول تاریخ مبارزان حق طلب زیادی بر علیه طاغوت قیام کرده اند ولی علت شکست و ناکامی آنها فردی عمل کردن آنها و عدم ایجادتشکل و گروههای مردمی حق طلب بوده چون مسلما پیروزی بر طاغوت نیاز به یک عزم جمعی گسترده و یاری مومنان و مبارزان به یکدیگر در این راه می باشد . مثلا در تاریخ ایران امیر کبیر مرد بسیار مبارز و اصلاح طلبی بود ولی علت ناکامی وی برای ایجاد تغییر مثبت در جامعه تنها بودن وی بود و طاغوت زمان هم می دانست چون او یک نفر و تنهاست با حذف او خواهد توانست کار وی را خاتمه دهد . ولی در همان قیام موسی ع او تنها در برابر فرعون قیام نکرد و قوم او که تعداد انها نیز کم نبودتد در این راه یاریگر او بودند. در تاریخ اسلام نیز پیامبر اسلام تنها  زمانی موفق شدو بر  بر طاغوت و بت پرستی  پیروز شد که دست به ایجاد تشکل از تازه مسلمانان در مکه و خارج از آن  کرد و همیشه نیز می فرمود : دست خدا ( یاری خدا) با جماعت است . پس برای قیام و پیروزی مهدی موعود نیز این دو عامل اصلی  یعنی رهبر مستقل اسمانی و تکیه و توکل فقط بر خدا و ایجاد تشکل مردمی برای یاری و پیروزی او بسیار مهم است همان رهبر آسمانی که خداوند از ان تعبیر به درخت زیتونی  نمود که نه شرقی است و نه غربی ( نه تکیه به قدرتهای شرق دارد و نه غرب)   و در این راه باید تلاش نمود از نفوذ عوامل دجال در این تشکیلات اصیل مردمی  جلوگیری  شود.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود