نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۰۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی_موعود» ثبت شده است

یکی از اسرار مهدویت و روایات ظهور مهدی موعود  عج نام واقعی پدر بزرگوار اوست . قبلا در دلایل هفده گانه  در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی ثابت گردید که بر خلاف باور عموم و امامان گمراه یا آخوندهای دنیا طلب به هیچ وجه امام مهدی حقیقی از نسل امام حسن عسکری ع نیست بلکه از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع در عصر ماست . اما پرسشی که اینجا مطرح است این است پس در زمان ما  پدر مهدی موعود عج چه کسی می تواند باشد و  نام واقعی او چیست؟ چون دانستن نام واقعی پدر مهدی موعود عج در شناخت او بسیار مهم و اساسی است و در شناخت او بسیار کارگشا می باشد. در این مورد  باید گفت : برخلاف آنچه منحرفان و گمراهان در مورد مهدویت تیلیغ می کنند. پیامبر ص و اهل بیت او  نام واقعی مهدی عج را بارها به صراحت بیان کرده اند  و گفتیم در روایات صحیح پیامبر و اهل بیت او نام حقیقی و امروزی اورا احمد و القاب آسمانی اورا عبدلله و مهدی نامیده اند . امام علی ع نام مخفی اورا احمد و نام آشکار وی را محمد ذکر کرده . و در زمینه ی اینکه نام اصلی او احمد می باشد روایات صحیح بسیار متواتر می باشند و شکی در ان نیست ولی چیزی که از اسرار مهدویت می باشد و پیامبر و اهل بیت او بنا به مصالح امنیتی و حکمت الهی به صراحت بیان  نکرده اند نام واقعی پدر امام مهدی عج می باشد . چون چه بسا در آینده شیادانی ( مانند احمد الحسن بصری)  پیدا شود و با سو استفاده از نام پدر مهدی عج ادعای فرزندی و نیابت اورا کنند . ازین جهت پیامبر اسلام و اهل بیت او نام واقعی  پدر مهدی عج  را بصورت غیر مستقیم بیان کرده اند تا خود امام مهدی عج در آینده کیفیت آن را برای مردم توضیح دهد. پیامبر اسلام در حدیثی متواتر و صحیح که عبدالله بن مسعود و دیگر صحابه و نیز اهل بیت آن را روایت کرده اند   (که البته اواخر این حدیث را نیز منحرفان تحریف کرده اند) ولی صحیح آن به این صورت می باشد  می فرماید : دنیا تمام نمی شود تا مردی از اهل بیت و فرزندان من مالک و پادشاه عرب ( همه ی دنیا) شود که نام او موافق و مطابق نام من و نام پدرش نیز مطابق و موافق نام من می باشد  (  که منحرفان به به این صورت آخر آن را تغییر داده اند که نام پدر او نیز مطابق نام پدر من است در حالی که در اصل حدیث نام پدر من وجود ندارد  بلکه عبارت نام من می باشد صحیح است به این دلیل که نام  عبدالله  در احادیث دیگر یکی از القاب و نامهای خود مهدی می باشد نه نام پدرش  چنانکه اهل سنت به غلط ادعا دارند نام پدر مهدی عبدالله است )  چون نمی شود عبدلله هم نام مهدی و هم نام پدر مهدی باشد و اصلا منطقی هم نیست  . یعنی پیامبر نمی فرماید نام او همان نام من است بلکه می فرماید : نام او شبیه و موافق نام  من است و نام پدرش نیز موافق نام من است . از طرفی روایات دیگر اهل بیت چون روایات امام علی ع و امام باقر ع می فرمایند :  نام مهدی احمد است و نام احمد این خصوصیت را دارد که شبیه و موافق  محمد یعنی نام پیامبر است و البته شبیه است ولی یکی نیست چون احمد با محمد فرق دارد هم در معنی و هم در ظاهر.  از طرفی پیامبر ص در ادامه ی آن حدیث می فرماید: نام پدر مهدی هم موافق و شبیه و هماهنگ با نام من  است . از سوی دیگر روایت صحیحی از امام باقر ع کلید اصلی حل معمای نام پدر مهدی عج می باشد چون می فرماید: مهدی ، احمد ، محمد ، محمود نامیده شد همچنانکه که عیسی مسیح نامیده شد. در اینجا محمود قطعا نام امروزی پدر مهدی موعود می باشد به دو دلیل، یکی اینکه پیامبر در حدیث قبلی فرمود : ....و نام پدر مهدی هم مطابق و شبیه نام من است و نام محمود  این خصوصیت را دارد و شبیه و موافق  نام محمد  است و دلیل دوم اینکه چون در عرب  نام شخص را همراه نام پدر او می شناختند و امام علی فرمود احمد نام مخفی ( کوچک) مهدی و محمد نام مشهور ( خانوادگی او در این زمان) می باشد پس قطعا محمود در  حدیث امام باقر  نام پدر واقعی امام مهدی در زمان می باشد. و به این صورت با توضیحات خود امام مهدی عج بواسطه ی سید حسنی  معمای نام واقعی پدر مهدی موعود عج در زمان ما حل می شود . معمایی که جز اهل بیت پیامبر قادر به کشف و حل آن در زمان ما نبودند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از یاران اهل بیت در نزد امام باقر حضور داشتند . امام باقر در مورد قیام مهدی عج فرمودند: همزمان با قیام مهدی چندین پرچم ( و به قولی دیگر فرمودند ۱۲ پرچم)    برافراشته می شود آن مرد از امام پرسید با این حال از کجا بفهمیم پرچم کدام یک پرچم هدایت مهدوی خواهد بود . امام باقر به اشعه ی خورشید که از روزنه به اتاق  می تابید اشاره کرد و فرمود امر ما آهل بیت ازین نیز روشنتر است . ممکن است برخی تصور کنند که این پرچمها که همزمان با قیام مهدی بلند  می شود مانند قدیم از جنس پارچه یا پوست می باشد غافل ازین که نمی دانند پرچم های قیام و روشنگری در این زمان از جنس زمان  ماست یعنی همان تصویر پروفایل بالای کانال های روشنگری در فضای مجازی مقصود امام باقر می باشد . چون در حدیثی دیگر امام صادق می فرماید : که جنس پرچم خراسانی از پارچه و پوست و ازین دست اجناس نیست بلکه از جنس دیگری است . و اما چرا امام باقر فرمود : که امر قیام  اهل بیت از اشعه ی خورشید نیز روشنتر است . چون محتوای پیام اهل بیت بر اساس حقایق قرآن کریم و نیز حکمت الهی است؛ بنابراین چون خورشید روشن است که این کلام هدایتگر از جانب خدا و اهل بیت است و از کلام کانالهای باطل و حکومتی طاغوت کاملا متمایز  می باشد . کافی است به محتوای پیام‌های سید حسنی و کانالهای موازی دیگر که حاکمیت دجال ایجاد کرده نظری با دقت بیندازید و آنها را مطالعه کنید . نور کلام اهل بیت درکانال روشنگر سید حسنی کاملا بصورت آشکار می درخشد و آن را از کانال‌های موازی حاکمیت دجال در مورد مهدویت کاملا مشخص تر می باشد نمونه هایی از این پرچمهایی موازی  حکومتی  دجال را اینک در ادامه تماشا کنید تا به حقانیت کلام امام باقر پی ببرید .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود..

این روزها در رسانه های مجازی تصاویری از ابرهایی به شکل خاص و معمولا به شکل بشقاب پرنده در برخی نقاط دنیا مشاهده می کنیم نمی توان گفت همه ی این تصاویر جعلی و یا توهم می باشند چون شکل آنها  واقعا با ابرهای معمولی تفاوت دارند . از بررسی برخی آیات قرآن و روایات زندگی پیامبر اسلام می توان به حقایقی در این مورد دست یافت که بی ارتباط با بحث مهدویت و دین و به اصطلاح یوفوها  و یا موجودات فضایی نمی تواند باشند.قبلا در مقالات پیشین بیان کردیم که در حقیقت به اصطلاح موجودات فضایی همان  نیروهای خیر وشر  از ابعاد دیگر هستی هستند که از آغاز آفرینش و تمدن بشری و شاید حتی قبل از بشر بر روی کره ی زمین در رفت آمد بوده اند و با انسان‌های خوب و بد درتماس بوده اند . در دین اسلام نیز رد پای این نیروهای خیر را بخصوص در زندگانی پیامبر اسلام مشاهده می کنیم قبلا بیان کردیم که این نیروهای خیر یک بار در زمان کودکی پیامبر اسلام و زمانی که در صحرا همراه حلیمه ی سعدیه و شوهرش به سر می برد به گواهی فرزندان حلیمه  با پیامبر تماس داشته اند . و بار دیگر رد پای این نیروهای خیر یا فرشتگان را در سفر شام پیامبر اسلام ص در نوجوانی  مشاهده می کنیم زمانی که پیامبر اسلام همراه کاروان تجاری به کلیسای بحیرای راهب نزدیک می شد به روایت مورخان بحیرا مشاهده کرد که تکه ابری بر بالای سر پیامبر ص هر جا او حرکت می کرد می آمد و بحیرا از دیدن این واقعه شک کرد که درون این کاروان باید شخص برگزیده ی الهی باشد. به هر حال این تکه ابر یک تکه ابر عادی نبود و مسلما از جنس همان تکه ابرهایی بود که اکنون در برخی نقاط دنیا به شکل بشقاب پرنده گاهی مشاهده می کنیم . علت  نیز آن بود که وقتی پیامبر اسلام می خواست به شام سفر کند مسلما نشانه های ظاهری و بدنی نبوت و پیامبر آخرین را آشکارا دارا بود و یهودیان شام نیز مسلما چون این نشانه ها را در کتاب تورات خوانده بودند پیامبر اسلام را شناسایی می کردند و علت تعقیب تکه ابر از بالای سراو نیز آن بود که درون ابن تکه آب نیروهای خیر و فرشتگان مراقب و نگهبان خدا بودند  که در صورت لزوم جان پیامبر را در سفر به شام از دست دشمنان یهودی  نجات دهند و برای همین از بالای سر  و با پوشش و استتار ابر مراقب وی بودند . هرچند بعدا بحیرا ی نصرانی  ابوطالب عموی پیامبر را قانع کرد که  برادر زاده اش را بخاطر خطر یهود به شام نبرد و اورا از میانه ی راه برگرداند. بهر حال قضیه به اینجا نیز ختم نمی شود . با کمال شگفتی در قرآن کریم نیز به آشکار شدن این نیروهای خیر در استتار ابر یکبار  صراحت دارد . در آیه ی ۲۱۰ از سوره ی بقره در این مورد می فرماید: هل ینظرون الا آن یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملائکه و قض الامر و الی الله ترجمه الامور....آیا کفار انتظار نمی برند جز آنکه خداوند در سایبانهایی از ابر به نزد آنها بیاید و ملائکه نیز ( به همین شکل) واین امر واقع شود و به سوی خدا امور برگردد.  ببینید در این آیه  به آمدن امر خدا و ملائکه در پوشش و استتار ابر در روزی خاص ( احتمالا روز ظهور مهدی یا قیامت) صراحت کامل دارد.و این نشان می دهدکه بین نزول فرشتگان یا نیروهای خیر و به اصطلاح موجودات فضایی در استتار و به شکل ابر ارتباط کامل وجود دارد. باز حضور نیروهای خیر را در شکل ایر در روایات صحیح مهدویت نیز با صراحت مشاهده می کنیم . پیامبر اسلام ص در این مورد در روایتی صحیح می فرماید : زمان   قیام مهدی تکه ابری بر بالای سر وی  قرار می گیرد و از آن ندایی به گوش می رسد که این مهدی است از وی اطاعت کنید. همچنین در دیگر روایات مهدوی از اهل بیت به نزول فرشتگان و نیروهای خیر در قیام مهدی عج صراحت کامل وجود دارد.  پس بین این نشانه های آسمانی و ظهور مهدی عج ارتباط کامل وجود دارد . همچنانکه در انجیل نیز آمده " و آنگاه نشانه های پسر انسان در آسمان پیدا می شود..."       سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این موارد نیز جزو مسائل چالش برانگیز در اسلام در عصر کنونی می باشند . در مورد این احکام قرآنی و اسلام توضیح و تذکر برای جلوگیری از سو استفاده از  آنها لازم به نظر می رسد . قبلا نیز تذکر  دادیم دین اسلام اگر با علم و معرفت درک نشود، مسلمانی به این صورت ارزشی ندارد و ممکن است بسیار نیز خطرناک و مضر به حال فرد و اجتماع باشد. در مورد صیغه یا متعه و چند همسری که در قرآن نیز به آنها اشاره و یا تصریح شده باید تذکر داد ، که اولا این احکام جزو احکام عبادی و ثابت قرآن در همه زمان‌ها و مکان‌ها و شرایط نیستند و جزو احکام مدنی قرآن و شرایط و زمان و مکان خاص می باشند . بنابراین نباید افراد بوالهوس و فرصت طلب به بهانه ی اسلامی بودن این موارد به ابن صورت زشت از آنها برای هوی و هوس خود و ادفاع تمایلات شهوانی  سو استفاده کنند و مثلا هر آخوند حکومتی رانت‌خوار و ثروتمند با سو استفاده از قدرت مالی حرام خود چهار زن عقدی ثابت و دهها زن صیغه ای در خفا داشته باشد و جوانان تنگدست و بینوا توانایی مالی ازدواج با یک زن نیز نداشته باشند. اولا که چند همسری یک حکم قرآنی بوده که مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش و وضعیت خاص آداب و رسوم اعراب گذشته بوده و در زمان ما و اقوام و ملل دیگر مسلمان  ممکن است این سنت عرف نباشد . این یک مورد . مورد بعد اینکه اسلام به چند همسری تشویق نکرده بلکه بنابر شرایط خاصی این کار را تجویز کرده نه تشویق.  و تجویز با تشویق تفاوت فراوان دارد. به هر حال گاهی در زمان ما نیز شرایطی برای یک مرد پیش می آید که نیاز است مثلا برای بچه دار شدن ( چون همسر اول بچه دار نمی شود) و یا علل دیگر همسر دوم و سوم اختیار کند . ولی اگر مثلا یک مرد با زن ایده آل خود ازدواج کند دیگر ضرورتی به این کار احساس نمی شود . البته در همان صدر اسلام  نیز قرآن شرط رعایت عدالت را برای چند همسرداشتن برای مرد واجب کرده که مسلما شرطی نزدیک به محال هست و کمتر کسی پیدا می شود که مانند پیامبر بین همسران خود کاملا عدالت را رعایت کند و این نشان می دهد که خدا می خواسته به طور  غیر مستقیم  به مردان بگوید که این کار را نکنید بهتر است . پس این حکم اسلامی نیز حالت رفع اضطرار دارد و نه تشویق برای همه ی زمان‌ها و مکان‌ها . مورد بعد در مورد صیغه و یا متعه یا ازدواج موقت است . این مورد نیز مثل مورد اول حالتی برای رفع اضطرار دارد و  خدا این کار را تشویق نکرده . به فرض مردی برای مشکلی مجبور شود در شهری دور از همسرش مدتی به سر برد در اینجا خداوند برای اینکه چنین مردی برای رفع نیاز جنسی به گناه نیفتد اجازه ی چنین کاری به وی می دهد یا مثلا مردی دارای همسر باشد ولی  به علت بیماری خاص همسرش امکان رابطه زناشویی با وی را مدت زیادی نداشته باشد در این صورت نیز مسلما خدا جواز چنین کاری را به وی می دهد تا به گناه نیفتد.. بهر حال جواز چند همسر و صیغه در قرآن و اسلام برای شهوترانی و هوی و هوس مردان نیست بلکه برای جلوگیری از گناه و انحراف جنسی مردان اجازه ی چنین کاری  در مواقع  و زمان و مکان خاص به برخی مردان داده شده است . همچنان که در صدر اسلام  تعدادی از مسلمین  در شهری دور از همسر خود جدا شدند و از پیامبر خواستند که آیا می توانند با زنان بی شوهر  آن شهر ازدواج موقت کنند و پیامبر به آنها دراین مورد خاص ابن اجازه را دادند و این کار او نیز درست مطابق با دستور قرآن کریم بود. ولی عمر خلیفه ی دوم چون احساس کرد در زمان او عده ای دارند از این امر سو استفاده برای هوی و هوس افسارگسیخته و سو  استفاده از زنان فقیر  و بی پناه می کنند این کار را ممنوع اعلام کرد.

یکی از تزها و نظرات به شدت غلط و نادرست که برخی شبه فیلسوفان غربی و روشنفکرنمایان در عصر معاصر در باب دین بیان می کنند و این نسخه ی مریضی آور رو نیز می پیچند و به خورد جوانان خام ما و قشر به اصطلاح تحصیل کرده و دانشگاهی ما می دهند این نظر است که اصولا دین را نه خدا بلکه خود بشر اولیه به وجود آورد و ساخت نه خدا . و اصلا خدایی وجود ندارد. بشر اولیه به علت عدم رشد علمی و فکری و عدم درک و کشف علل طبیعی حوادث و فاجعه های طبیعی چون آتشفشان و و زلزله و سیل و ...وعلل پیدایش این پدیده ها را به خشم خدایان و امور ماوراطبیعی نسبت می داد و به این ترتیب ادیان بوجود آمدند . بعد هم می گویند چون آلبرت انیشتین نابغه و دانشمند برجسته ی فیزیک این نظر را داده پس سخن او کاملا درست و عین حقیقت وحجت برای ما می باشد . حال ما اینجا قصد نداریم وارد این بحث شویم که  رابطه ی بین علل و عوامل  طبیعی حوادثی مثل سیل و زلزله و ...و رابطه ی آنها با اراده ی الهی را که یک امر بسیار پیچیده است که بسیاری از دانشمندان خداناباور قدرت درک آن را ندارند  موشکافی و پاسخ دهیم . به عنوان مثال علل طبیعی برداشتن لیوان از روی میز توسط انسان مسلما انگشتان و ماهیچه های دست و فرمان مِغز به رشته های عصبی  و...می باشد  ولی در نهایت روح و اراده ی انسان تمام این موارد  حتی مغزرا مدیریت می کند . و علل طبیعی حوادث طبیعی نیز سلسله مراتبی به همین صورت دارد ولی در نهایت علت اولیه ی  این حوادث، یک اراده و خواست است که چون روحی بر تمام اجزای طبیعت احاطه و تسلط دارد و آن نیز مسلما خداست .به هر حال این نظرات دانشمندان خداناباور به هیچ وجه نمی تواند  واقعیت وفلسفه ی وجودی ادیان الهی را به درستی توجیه کند. واقعیت این است که یک سری پرسش های فطری و اساسی از آغاز تولد و زندگی بشر همیشه در ذهن بشر بوده و هست که نه علم تجربی و نه حتی فلسفه ابزار جواب دادن و پاسخ قانع کننده  به آنها را برای بشر تشنه ی دریافت حقیقت ندارد. پرسش هایی مثل این که آیا این جهان آفریننده و آغاز و انجامی دارد؟ . اگر دارد این آفریننده چگونه موجودی است !؟ هدف از آفرینش انسان بر روی این کره ی خاکی چیست ؟ او از کجا با این دنیا آمده و پس از مرگ به کجا می رود؟ سعادت انسان در این جهان و جهان آخرت چگونه به دست می آید؟ نتیجه ی اعمال انسان پس از مرگ چه می شود؟ روح چیست ؟ آیا فرشتگان یا جن وجود دارند؟ و پرسش هایی ازین دست ...اینها پرسش هایی هستند که نه علم و نه حتی فلسفه ابزار لازم برای پاسخ قانع کننده و یا اثبات آنها را ندارد و اگر  نیز به فرض مثلا  علم یا فلسفه پاسخهایی در این مورد بیان کند این پاسخها چندان یقین اور برای بشر نمی توانند باشند که بتواند روش زندگی و جهت گیری های زندگی خودرا بر اساس آنها قرار دهد چون این پاسخها یقین آور نیستند تازه بسیاری از کشفیات علمی و فلسفی بشر تا زمان ما هنوز یقین آور نیستند و با مرور زمان بسیاری از مسائل علمی و فلسفی که از نظر پدران ما اموری کاملا ثابت شده و بدیهی بودند اکنون با پیشرفت علم باطل و نقض شده اند مثل اصل مرکزیت زمین برای عالم و اینکه تمام  کرات و خورشید به گرد زمین می گردند که اکنون می دانیم کاملا باطل و اشتباه بوده.  خود همین کشفیات علمی و فلسفی نیز اکنون معلوم نیست کاملا درست باشند و ممکن است در آینده کشفیات دیگر بطلان آنها را ثابت کند . پس وقتی  دستاوردهای علمی و فلسفی بشر تا زمان ما کاملا قابل اعتماد نیستند و یقین آور نیستند چگونه می توانیم بر فلسفه و روش زندگی اعتماد کنیم که فلاسفه ی مثلا اخلاق  و سیاست و غیره  تحت عنوان  امانیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و پراگماتیسم و کابالا و...در عصر نوین به عنوان نسخه می پیچند و به ما می دهند و مانیز باید جهت گیری ها و روش زندگی خود را بر این اساس تنظیم کنیم اگر  بعد از یک عمر زندگی ، پیشرفت علم و فلسفه ی بشر ثابت کرد که  این نسخه ها و نظریات همه ناقص و اشتباه بوده و عمر ما نیز به اتمام برسد چه کسی می تواند زیان مارا در این مورد جبران کند چون دیگر فرصتی برای جبران نداریم. پس بخاطر همین نقص دانش بشری در هر زمان نسبت به علم و معارف الهی که کامل و ازلی و ابدی است .خداوند یک سری پیام‌های روشنگرانه و هدایتگر از آغاز زندگی و تمدن بشری برای بشر توسط انسانهای بسیار فرهیخته و خردمند که پیامبران و رسولان بودند، فرستاد تا به این پرسش های فطری و اساسی که علم و فلسفه ی بشری ابزار جواب دادن به آنها را بطور یقین آور ندارد جواب قانع کننده و یقین اور بدهد . تا بشر بتواند با اعتماد و ایمان و یقین کامل به حقیقت و کامل بودن آنها جهت گیری هایش را در زندگی تنطیم کند و تصمیم بگیرد که مثلا انسان نیکوکاری باشد یا نباشد و خیالش راحت باشد که جهان دیگر و نتیجه ی اعمالی هست یا خیر ؟ معنی حقیقی سعادت چیست و چگونه در این دنیا و جهان دیگر این سعادت دست یافتنی است ؟ آیا

نیروهای خیری وجود دارد تا آورا در این کار یاری کنند؟ یا نیروهای شری هستند که مانع ابن کار شوند؟ و اگر وجود دارند راه ارتباط با نیروهای خیر چیست؟ مجموعه ی این پیام‌های روشنگرانه برای  پاسخ به این پرسش های فطری  انسان  که باعث سعادت او می شود دین الهی می باشد. پس بشر در هر زمانی حتی اگر به بالاترین فن آوری ها و پیشرفت ها دست پیدا کند به ناچار به این پیام‌های روشنگرانه و دین الهی نیاز مبرم دارد ،چون علم و فلسفه قادر به پاسخ گویی به این نیازها و پرسش های فطری و اساسی بشر بطور یقین آور نیست . اصولا خدای عالم و قادر خود،  اگر بشر نیازی به دین نداشت  این حقیقت را برای بشر  نمی فرستاد . مثل تمام کشفیات علم تجربی که خدا توانایی کشف آنها را به بشر داده و نیازی نبوده این کشفیات را بصورت کتاب آسمانی نازل کند غیر از موارد خاصی که گاه در برخی کتب آسمانی برای نشان دادن معجزه اشاراتی به یرخی حقایق علوم تجربی نموده است که قبلا مواردی از آن را در قرآن کریم بیان کردیم.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از  موانع باور مردم به ظهور منجی موعود تحریف و تغییر برخی روایات مهدویت توسط ایادی شیطانی در طول تاریخ می باشد . مثلا در نظر بگیرید که یک روایت صحیح از اهل بیت در مورد ویزگی های ظاهری و بدنی  مهدی موعود این مورد بوده  که اهل بیت می فرمایند: مهدی از نظر قدرت بدنی  مردی قوی بنیه و نیرومند است . خب این یک امر طبیعی می تواند باشد چون اجداد امام زمان هم چون امام علی  ع و پیامبر اسلام در تاریخ معروف است بسیار ورزیده و از نظر بدنی قوی بنیه حتی تا آخر عمر بودند و امام زمان نیز  از نظر ژنتیکی امکان دارد شخصی قوی بنیه و نیرومند باشد. بخصوص که او در زمان ما زندگی می کند و ظاهری جوان دارد و ممکن است چون بسیاری از جوانان از نوجوانی اهل ورزش و فعالیت بدن سازی بوده و چون طبعا شخصی خردمند است برای سلامت و تقویت جسم  خویش از ورزش غافل نیست . حال این روایت صحیح را افراطیون شیعه و یا شیادان دینی به این صورت با اضافه کردن جملاتی تحریف کرده اند که در ادامه ی این روایت صحیح این جملات جعلی و مبالغه آمیز را به آن اضافه کرده اند که بله: مهدی به قدری نیرومند است که اگر با دست تنه ی بزرگترین درخت عالم را بگیرد آن را از ریشه می کند. که این جملات دیگر با هیچ منطقی سازگار نیست و هیچ شخص خردمند و عقل سلیمی آنرا باور نمی کند . این تحریفات نه تنها مقام امام زمان را در حد یک بیل مکانیکی تنزل می دهد بلکه باعث شده که بسیاری از مردم این خرافات را باور نکنند و ایمان خویش را به مهدویت از دست بدهند . برخی تحریفات مانند خرافات چاه جمکران و سرداب سامرا که دیگر آخر خرافات  است و باعث شده حقیقت مهدویت که یک حقیقت مسلم و الهی و وعده ی قطعی خداوند است توسط بسیاری به خصوص دشمنان و   بی دینان به تمسخر گرفته شود و خود همین تمسخر نیز باعث بی ایمانی و عدم باور باور ظهور منجی توسط مردم به خصوص جوانان و قشر دانشگاهی و  تحصیل کرده  شود و این واقعا مایه ی تاسف است که این قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر بجای مسخره کردن چرا کمی به خود زحمت نمی دهند و به مطالعه و تحقیق در کتب روایی دست اول مهدویت بپردازند تا حقیقت امر را دریابند. و عقل و خرد  و باور خویش را به دست شیادان دینی و ایادی شیطانی که باعث تحریف مهدویت شده اند نسپارند؟!!

پیش ازین در مقالات پیشین  بیان کردیم که حاکمیت شیطانی دجال در دنیا تمام  رده های اول حاکمیت کشورها ورهبران حکومتی و مهره های ریز و درشت حکومتی را در تمام کشورها و مناطق دنیا توسط  سرویس های جاسوسی خود به قدرت می رساند و یا مانند مهره های شطرنج بنا بر مصالح خود گاهی  جابجا و یا حذف می کند. به قدرت رساندن ابراهیم رئیسی نیز خارج ازین قاعده و سیاست دجال جهانی نمی باشد بخصوص که دجال در خاورمیانه اهداف اخرزمانی برای ایجاد مانع برای ظهور مهدی عج دارد . بر این اساس کارشناسان و نخبگان دین شناسی و مهدی شناسی  دجال  از طریق مطالعه ی روایات مهدویت نیک دریافته اند که اولین زمینه ساز انقلاب و حاکمیت مهدی در خاورمیانه یا خراسان ایران و افعانستان شخصیتی با نام خراسانی  می باشد بر این اساس و بر اساس سیاست موازی سازی جریانات ظهور آیت الله منتظری را که اصالتی اصفهانی داشته از قائم مقام و جانشینی رهبری با نقشه و توطئه ای حساب شده کنار زدند و به جای آن علی خامنه ای را که بزرگ شده ی مشهد در خراسان است به جای او به قدرت رساندند تا اورا در موعد مقرر به جای خراسانی حقیقی به مؤمنان ساده لوح و بی سواد و کم اطلاع و منتظران مهدی موعود عج معرفی کنند تا در نزدیکی ظهور از قیام خراسانی حقیقی که واقعا زمینه ساز حاکمیت مهدی است جلوگیری کنند ولی سن این خراسانی دروغین بسیار اکنون بالاست و هر آن احتمال فوت او و قیام خراسانی می رود چرا که در روایات مهدویت تصریح شده زمانی خراسانی قیام می کند که آخرین رهبر بنی عباس دوم ( علی خامنه ای) فوت کند یا نزدیک به فوت کردن باشد بنابراین اگر او ناگهان فوت کند و خراسانی حقیقی قیام کند بلافاصله مهدی موعود حقیقی نیز قیام می کند و تمام نقشه های دجال برای جلوگیری از قیام و حاکمیت مهدی عج نقش برآب می شود . بنابراین حاکمیت شیطانی دجال زمینه را برای به قدرت رساندن ابراهیم رئیسی که او نیز از اعقاب و نوادگان بنی عباس خراسان می باشد  ( با وجود بی سوادی و تحصیلات کم و عدم لیاقت) فراهم نمود و دیدیم که یکباره رئیسی با یک انتخابات نمایشی به ریاست جمهوری منصوب شد تا در صورت فوت ناگهانی سید علی خامنه ای یا آخرین خلیفه ی بنی عباس دوم در روایات مهدویت ،ابراهیم رئیسی را به عنوان خراسانی موعود به مؤمنان ساده لوح معرفی کنند و برای این کار نیز با نقشه احتمالا عمل کنند و در زمان مرگ آخرین خلیفه ،  مثلا با یک کودتای نمایشی و قرار دادن نیروهای نظامی چون سپاه و بسیج در اختیار رئیسی ادعا کنند که رئیسی همان خراسانی موعود است که در برابر طاغوت زمان قیام و کودتا کرده است تا از قیام خراسانی حقیقی جلوگیری کنند. احتمال اجرای  چنین توطئه ای بسیار وجود دارد و از هم اکنون نشانه های آن نیز  دیده می شود و زمزمه هایی در فضای مجازی وجود دارد که رئیسی را به عنوان خراسانی موعود به مردم معرفی کنند. اگر این اتفاق بیفتد مسلما حامیان ابراهیم رئیسی  با نیروهای خراسانی در هنگام قیام درگیر خواهند شد. به هر حال در روایات نیز آمده که شخص مشهوری از بنی عباس دوم  که هم نام یکی از پیامبران است در زمان قیام خراسانی و سید حسنی در نزدیکی ری ( تهران قدیم) توسط قیامگران محاصره و کشته خواهد شد . احتمالا این شخص همان ابراهیم رئیسی خواهد بود که هم نام حضرت ابراهیم  ع می باشد . به هر حال  باید در مقطع فعلی مؤمنان و منتظران بسیار بصیر باشند و آگاهانه در عرصه ی قیام شرکت کنند تا فریب بازی های سیاسی دجال در خاورمیانه را  نخورند و این امر جز با مطالعه ی روشنگری های مهدوی بواسطه ی سید حسنی امکان ندارد. .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از خرافات و تحریفات در امر ظهور مهدی موعود عج مسئله ی رجعت است . رجعت در  لغت به معنی برگشت برخی از اهل بیت و درگذشتگان به این دنیا برای بار دوم می باشد . گفتیم در روایات ظهور روایات جعلی بسیاری وارد کرده اند تا این حقیقت و وعده ی الهی را به انحراف بکشانند و مردم را در هنگام ظهور مهدی حقیقی عج  گمراه کنند تا مردم اورا به درستی نشناسند و او بی یارو یاور باقی بماند. یک سری از روایات جعلی قبلا بیان کردیم در مورد پدر و مادر واقعی امام مهدی و نحوه ی تولد و غیبت او می باشد که  عمدتا این روایات جعلی پس از رحلت امام حسن عسکری از طرف چند نفر شیاد با عنوان نواب اربعه و دیگر روحانی نمایان فاسد و دنیا طلب وارد روایات صحیح مهدویت شده مانند افسانه ی کنیز رومی که همسر امام حسن عسکری شده و تولد غیر عقلانی وافسانه ای و غیبت از زمان کودکی امام از سرداب  سامرا و غیبت ۱۲۰۰ ساله و چاه جمکران و دیگر خرافات و خزعبلات دیگر که حتی مرغ پخته بر روی سفره از شنیدن آنها خنده اش می گیرد. دسته ی دوم روایات جعلی مربوط به مهدویت؛ روایات جعلی به اصطلاح رجعت پیامبر اسلام و اهل بیت  یازده گانه پس از ظهور مهدی و حکومت آنها به مدت طولانی می باشد. این روایات به این صورت مسلما همه جعلی می باشند چون عقلانی و منطقی نیستند . دلیل اول  اینکه خداوند بشر را برای امتحان یک بار بر روی این کره ی خاکی می آورد تا در سختی ها و خوشی ها آنها را امتحان کند و عملکرد و اعمال آنها را مشاهده و بسنجد و آنها را طبق اعمال خوب و بد در عالم دیگر در مقام مخصوص خود قرار دهد خب پیامبر و اهل بیت پیامبر یکبار به این دنیا آمده اند و امتحان خویش را با تمام مشقات و مصیبتها به خوبی در  نزد خدا پس داده اند . دیگر چه لزومی دارد خداوند دوباره آزموده را دوباره بیازماید و چنین کاری تکرار کند و آنها را دوباره به این دنیای خاکی بیاورد. ضمن اینکه بازگشت آنها به این دنیای خاکی و زندگی دوباره بسیار برای آنها دیگر غیر قابل تحمل است چون به اعتراف برخی ارواح صالحان که گاهی توسط مجامع احضار روح احضار شده اند . یک روح صالح برایش بسیار دشوار و غیر تحمل است که دوباره در جسم خویش به این دنیا برگردد و زندگی جسمانی را دوباره آغاز کند چون این روح در آن دنیا چنان در مقام قرب حق و نعمات    اخروی جا خوش کرده که  دیگر تحمل زندگی این جهانی دوباره در این عالم خاکی برایش غیر قابل تامل است. پس رجعت باعث آزار روحی افراد صالح و  اولیای الهی می شود و خداوند نمی خواهد اولیای الهی اذیت و آزار دوباره ببینند. مسئله ی دوم سازگاری با زندگی مردمان زمان ما و درک دغدغه ها و شرایط و حالات مردم ابن زمان است که باز برای درگذشتگان قرون گذشته مثلا ۱۴۰۰ سال پیش غیر قابل تحمل است  تصور کنید حتی نحوه ی لهجه و صحبت کردن مردم ۱۴۰۰ سال پیش با مردم این زمان تفاوت دارد و تا بخواهند به لهجه و طرز صحبت مردم این زمان عادت کنند  کلی وقت و حوصله لازم است . مثلا مگر  امام حسین و ع و امام علی که ۱۴۰۰ سال پیش می زیستند . طرز عربی صحبت کردن و لهجه ی آنها با اعراب این زمان یکی هست . خب مسلما فرق دارد . تازه این فقط یک مورد از  مشکلات تطابق زندگی مردمان گذشته . بازمان ماست مسائل دیگری چون استفاده از فن آوری روزانه و عادات اخلاقی این زمان نیز  برای مردمان گذشته مسلما مشکل ساز خواهد . نمونه ی این تعارضات  زندگی گذشتگان با زندگی زمان ما سرگذشت اصحاب کهف می باشند که تازه بعد از  تقریبا ۳۰۰ سال  وقتی از خواب بلند شدند نمی توانستند خود را با زندگی  مردم ۳۰۰ سال آینده هماهنگ کنند و حتی باورهای مذهبی آنها را قبول کنند . و به ناچار خدا دوباره آنها را در خواب فرو برد و به قولی جان آنها را گرفت. حال چگونه انتظار دارید اهل بیت ۱۴۰۰ سال پیش بتوانند زندگی با مارا در این زمان تحمل کنند.؟  ممکن است برخی ایراد بگیرند خدا در قرون پیشین نیز تعدادی را دوباره زنده کرد . بله این در قرآن نیز آمده ولی توجه داشته باشید این زنده کردن اولا برای اهداف دیگری مثلا نشان دادن معجزه ی قادر  بودن خدا بر زنده کردن مردگان بوده نه اهدافی که در  خرافات رجعت ذکر شده مثل حکومت چند هزارساله ی اهل بیت و  ثانیا زمان زنده شدن این مردگان یا مانند  زمان حضرت عیسی مدت کمی پس از نرگ بوده یا نهایت در مورد زنده شدن عزیر نبی ۱۰۰ سال بیشتر نبوده و از  ۱۰۰ سال پیش نیز چندان حال و روز زندگی مردم به خصوص در زمان قدیم از لحاظ فرهنگی و امکانات و ... تغییر نکرده بود و تازه  مردن و زنده شدن عزیر نبی نیز یک مورد استثنایی بود ولی زنده شدن اهل بیت در به اصطلاح رجعت بعد از چند قرن کاملا با این امر تفاوت دارد..

البته در زمان ظهور مهدی  نیز ممکن است مردگانی با معجزه زنده شوند ولی لزوما ابن مردگان اهل بیت و مردگان چند هزار ساله نیستند و ممکن است  این موارد خاص و افراد معمولی باشند که بنا به مصالحی با اعجاز خدا آنها را مثلا برای گواهی در مورد اثبات وقوع قتل و جنایتی زنده کند.   مورد  بعد اینکه چه نیاز به رجعت دوباره ی اهل بیت ۱۴۰۰ سال پیش وجود دارد . در خود همین زمان نیز  اهل بیت و ذریه ی واقعی پیامبر اسلام مانند مهدی موعود و فرزندان او  وجود دارند که همان عطر  و بو و صفات  اخلاقی پیامبر و اجداد خویش را دارند و در عین حال انسانهای مدرن و امروزی هستندو شرایط مردم این زمان را خوب درک می کنند.  هرچند برخی الان در بدترین و سخت تربن  شرایط  زندگی می کنند  چون مسلما انسانهای حق طلبی می باشند. و انسانهای حق طلب به خصوص در ابن زمان زندگی راحتی ندارند. ایراد بعدی که ممکن است برخی مطرح کنند این است  که مگر حضرت عیسی ع در روایات صحیح نیامده که در زمان ظهور  مهدی پس از تقریبا ۲۰۰۰ سال رجعت می کند؟ این ایراد نیز نابجاست چون اصولا با تعبیر قرآن و روایات صحیح حضرت عیسی اصلا نمرده و به قتل نرسیده که رجعت کند بلکه زنده است و حضور دارد ولی  خداوند اورا در ابعاد بالاتر و به روایتی آسمان چهارم اقامت داده و زمان ظهور مهدی عج نازل می شود و مهدی را تصدیق می کند . اصولا معنی حقیقی  رجعت  از نظر اهل بیت را نیز تحریف کرده اند . روایت صحیحی از امام رضا ع در این مورد رهگشا و  روشنگر می باشد . امام رضا ع در مورد معنی رجعت در هنگام ظهور می فرماید : در زمان ظهور مهدی عج، امر حاکمیت و رهبری سیاسی به اهل بیت پیامبر ص  رجعت می کند یعنی بر می گردد .  و این  بیان امام معنی واقعی رجعت می باشد چون مهدی  موعود  حقیقی که در زمان ما به دنیا می آید نیز از اهل بیت می باشد و حاکمیت سیاسی و رهبری علاوه بر امامت معنوی به وی بر می گردد چون از زمان امام حسن مجتبی ع حاکمیت سیاسی از اهل بیت توسط ایادی شیطان گرفته شد و به طاغوت بنی امیه و بنی عباس و دیگر طاغوتها سپرده شد.    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود عج از سید حسنی ثابت کردیم که نام حقیقی مهدی موعود محمد بن الحسن عسکری نیست که  در روایات جعلی از آن نام برده اند بلکه نام حقیقی و امروزی وی طبق روایات صحیح از پیامبر و اهل بیت ع   احمد  محمد  یا احمد محمدی است. و خیلی جالب است در خطبه البیان نیز امیرالمؤمنین  صراحتا باز به این نام اشاره می کند و می فرماید: صاحب رایت ( پرچم) محمدی و دولت احمدی در ۱۱۸۴  سال پس از فترت ( نبود پیامبر و یا امام) ظهور می کند . و گفتیم این درست تابستان همان سال ۱۴۴۴ هجری قمری مصادف با ۱۴۰۱ هجری شمسی است که امام زمان بواسطه ی سید حسنی  در فضای مجازی بطور آشکار دعوت خویش را برای شناخت مهدی  عج آغاز کردند. شگفتی های های خطبه البیان امام علی در مورد ظهور تمامی ندارد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در پیام‌های پیشین با توجه به روایت امام علی ع در مورد دابه الارض و روشنگری های سید حسنی ثابت شد که مقصود از دابه الارض یا جنبنده ای از زمین موجود عجیب و غریبی چنانکه برخی گفته اند نیست که در آخر زمان با مردم سخن  می گوید بلکه زنی مومنه است که اولین زن با ایمانی است که از طریق سید حسنی و با توجه به نشانه های موجود الهی امام زمان حقیقی را می شناسد وبه وجود و حضور فیزیکی امام مهدی حقیقی در جامعه  ایمان می آورد و شروع به تبلیغ و روشنگری از طریق فضای مجازی می کند ولی بسیاری در اوایل کار به سخنان او که آیات و نشانه های الهی برای شناخت حجت او هستند یقین نمی کنند. و او از روی حسرت به سید حسنی پیام می دهد  که " مردم به نشانه های ما ( الهی) یقین نمی کنند" در اینجا این پرسش مطرح است که چرا خدا از این زن مومنه تعبیر به دابه الارض یعنی جنبنده ای در زمین در قرآن می کند؟ آیا نمی شد با صراحت نام وی و پدر و مادرش را برای شناختن او بگوید؟ در این مورد باید گفت: علت نگفتن نام وی به صراحت امنیت و حفظ جان وی از طاغوت زمان و حاکمیت دجال است چون مسلما این زن در اوج خفقان طاغوت و حاکمیت دجال  فریادش را برای روشنگری بلند می کند. نکته ی دوم اینکه خداوند به ظرافت تمام این لقب را به وی می دهد چون از نظر خدا تمام کسانی که دعوت سید حسنی را می شنوند و ایمان نمی آورند و حرکت و جنبشی از خود نشان نمی دهند مثل سنگ مرده هستند و از خود جنبشی نشان نمی دهند و از نظر خدا چون بی ایمان هستند مانند سنگ مرده و بی روح هستند و قدرت درک حقیقت را ندارند و تنها این زن مومنه است که بواسطه ی ایمان  زنده شده و دارای حیات طیبه شده و از خود جنبش و حرکتی برای روشنگری نشان می دهد  و ازین جهت خداوند از او تعبیر به دابه الارض یعنی جنبنده ای   از زمین می کند و بقیه را چون مردگان بی حرکت و جنبش حساب می کند.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.