نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۱۱ مطلب با موضوع «ظهور اولیه» ثبت شده است

در مباحث پیشین در مورد سادات دروغین و بنی عباس دوم مفصلا بحث شد.. و اما پرسشی که مطرح می شود این است که پس سادات راستین از نسل پیامبر در عصر حاضر چه کسانی می توانند باشند  ؟ در این مورد باید گفت شیطان و ایادی شیطانی علاوه بر اینکه در طول تاریخ سعی و تلاش داشتند تا اسلام و دین را با ایجاد خرافات و بدعتها بدنام کردند در مورد خاندان و ذریه ی پیامبر ص نیز درست همین تلاش مضاعف را داشته و دارند که آنها را در بین مردم بدنام کنند. که یکی ازین نقشه ها ایجاد سادات دروغین در طول تاریخ و به حکومت رساندن بنی عباس دوم  در عصر حاضر در ایران با نام اسلام و نسبت دادن دروغین سید و از نسل پیامبر بودن آنها می باشد تا هر ظلمی را که به مردم مرتکب شوند به پای اسلام و خاندان  پیامبر بریزند و مردم را از دین و خاندان راستین پیامبر بدبین کنند . هر چند هنوز هم به توفیق کامل در این کار در مورد خاندان پیامبر نرسیده اند و هنوز با تمام جنایاتی که بنی عباس دوم با نام سادات نسبت به مردم مرتکب می شوند مردم مومن و آزاده  به سادات راستین و نسل پیامبر ص کما کان خوشبین می باشند.. در توضیح سادات راستین از نسل پیامبر اسلام ص باید گفت : که خداوند در قرآن کریم  عیسی ع را که از طرف مادر به حضرت ابراهیم ع می رسد و نه پدر( چون اصولا پدری نداشت ) از نسل و ذریه ی ابراهیم ع  می داند. پس گرچه از  پیامبر اسلام ص فرزند پسری باقی نماند و ذریه و نسل او از دختر وی حضرت فاطمه س باقی ماندند با این حال طبق همان آیات قران و البته سخنان خود پیامبر اسلام ص در این مورد فرزندان از  نسل حضرت زهرا س ذریه ی واقعی پیامبر اسلام محسوب می شوند و شکی در این مورد وجود ندارد. الیته این سادات به دو شاخه ی اصلی تقسیم می شوند سادات حسنی که از نسل امام حسن مجتبی ع و سادات حسینی که از نسل امام حسین ع باقی ماندند . برخی فرزندان دیگر امام علی ع را که از همسران دیگر او باقی ماندند مانند محمد حنفیه را نیز جزو سادات می دانند و انها را سادات علوی می دانند که البته در واقع باید گفت اینها سادات واقعی از نسل پیامبر اسلام ص محسوب نمی شوند. و سادات واقعی  باید از نسل دختر پیامبر اسلام باشند که همان سادات حسنی و حسینی می باشند . و اما چون شیطان و ایادی شیطانی از پیامبر اسلام و ذریه ی واقعی او کینه ی دیرینه در دل داشتند بیشتر این سادات را در واقعه ی کربلا با توطئه ای از پیش تعیین شده  قتل عام و به شهادت رساندند و تنها از واقعه ی کربلا امام سجاد ع از نسل امام حسین به علت بیماری و عدم حضور در جنگ زنده ماند و حسن مثنی ( دوم) از نسل امام حسن مجتبی ع زنده باقی ماند که شرح ان در تاریخ به این صورت آمده که حسن مثنی جوانی بین ۱۹تا ۲۰ ساله بود که در واقعه ی کربلا برای دفاع از عمویش امام حسین با لشکر یزید جنگید و دچار زخمها و جراحات زیادی شد و به حالت بیهوش پیکرش در بین پیکر دیگر شهدا باقی ماند و زمانی که لشکر عمر سعد قصد داشتند بعد از شهادت امام حسین ع سر از پیکر شهدا جدا کنند متوجه شدند که حسن مثنی هنوز زنده است ولی تقدیر چنین بود که تعدادی از دایی های حسن مثنی  و خویشاوندان مادری وی در لشکر عمر سعد بودند و در این حال میانجی گری کردند و از کشته شدن او جلوگیری کردند و اورا به کوفه رساندند و زخمهای وی را مداوا کردند . و اما این حسن مثنی قبل از واقعه ی کربلا با یکی از  از دختران امام حسین ع به نام فاطمه  ازدواج کرده بود و بعدها  از او دارای فرزندانی شده بود و به این صورت نسل پیامبر از سادات حسنی همه از وی باقی ماندند و تا زمان ما ادامه پیدا کردند . این سادات حسنی  در طول تاریخ انسانهای مبارز و حق طلبی بودند و بسیاری از آنها توسط بنی امیه و بنی عباس قتل عام شدند چون مرتبا بر علیه حاکمیت طاغوت قیام می کردند و زیر بار ظلم نمی رفتند . بهر حال این سادات حسنی بعدها مجبور شدتد بخاطر این آزار و اذیتها از طاغوت های زمان از سرزمین خود مهاجرت کنند و بسباری از انها به شرق و ایران مهاجرت کنند . که سادات طباطبایی و شجریان و .. شاخه هایی ازین سادات حسنی در ایران می باشند. وبنا به دلایل مختلف از جمله آزار و اذیتهای طاغوتها و یا شاید دلایل شخصی ، شاخه ای ازین سادات حسنی پس از مهاجرت به ایران و سرزمینهای دیگر سیادت خودرا کتمان کردند ( ما هنوز دلیل واقعی آن را نمی دانیم) و بدین صورت نسلهایی در قرون بعد از آنها بوحود آمدند که  فرزندانشان خود را با عنوان سادات  نمی شناختند و در اول نام خود نیز لفظ سید را بکار نمی بردند و مانند سادات دیگر نیز عمامه و شال سبز و یا سیاه  به سر و  تن نداشتند و درست مانند مردم دیگر لباس می پوشیدند  و هرچند در واقع از سادات اصیل حسنی بودند مردم نیز آنها را با عنوان سادات نمی شناختند و جالب است که بدانید که مهدی موعود عج  در زمان ما از نسل همین سادات گمنام و بی نام و نشان

 

به دنیا آمده و همین امر نیز شناخت اورا برای خواص و عوام بسیار دشوار ساخته البته در این که در این امر حکمتی الهی نهفته است شکی نیست  و شاید دلایل امنیتی در این کار دخیل باشند تا طاغوت زمان و دجال اورا به راحتی تشخیص ندهند و خدا جان وی را برای وقت مقرر حفظ کند. برای همین امام علی ع در حدیثی عجیب و نغز و روشنگر در مورد مهدی ع در آخر زمان می فرماید : وقتی زمان ( قیام و وعده ی ) الهی فرا برسد خداوند شخصی گمنام که اصل و نسب وی ناشناخته است برای اینکار برانگیخته می کند . علت این سخن امام علی ع این است که سیادت مهدی موعود عج تا زمان قیام و ندای اسمانی برای مردم کاملا مخفی است . و علت اینکه با ندای آسمانی با اصل و نسب و نام خود و پدر و اجدادش به مردم معرفی می شود نیز همین   است که مردم به سیادت و فرزند پیامبر بودن او ایمان  بیاورند . چون او تا آن زمان با  عنوان سید در بیت مردم شناخته نمی شود و برای همین نیز پیامبر برای روشنگری به آیندگان بارها متذکر می شود و تاکید می کند که مهدی از فرزندان من است  تا سیادت وی را برای مردم آخر زمان اثبات کند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

در مورد هدف آفرینش تاکنون نظرات گوناگون از سوی اندیشمندان و عرفا بیان شده ولی بهتر آن است که خود نظر خداوند را در کتب آسمانی دراین مورد جویا شویم تا به حقیقت هدف آفرینش انسان و جهان از نظر او پی ببریم . در قران کریم در آیه ای هدف از افرینش ادم را خلیفه و جانشین بودن و یا خلیفه اللهی بر روی کره زمین معرفی می کند. انی جاعل  فی الارض خلیفه  ...من بر روی زمین جانشینی قرار می دهم و در ایه ای دیگر هدف از آفرینش جن و انس را عبادت و بندگی خود بیان می کند . و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ....و ما جن و انس را جز برای بندگی خود نیافریدیم . و در آیه ای دیگر هدف از افرینش انسان را آزمایش اعمال آنهامی داند تا مشخص شود کدام یک اعمال نیکوتر و بهتری انجام می دهند. ولی در اوایل فرقان هدف از افرینش را تجلی صفات خود و عشق معرفی می کند . ‌والبته برخی عارفان بزرگ نیز هدف خلقت را عشق می دانند. حال این موارد به ظاهر متناقض را چگونه می توان با هم جمع کرد . مگر هدف افرینش واحد نیست ؟ در توضیح و تفسیر این چند هدف آفرینش در ظاهر امر باید گفت در واقع این چند هدف آفرینش تناقضی با هم ندارند و به  نوعی واحد هستند البته اگر به درستی فهم و درک شوند. وقتی هدف افرینش انسان عشق و تجلی اسما و صفات الهی باشد خب مسلما تجلی این صفات در خلیفه الله بودن انسان این است که انسان همان صفات الهی را که خداوند دوست دارد( عشق) در دنیا متجلی و آشکار کند انسان کامل و خلیفه الله نیز این صفات را دارا  می باشد و آنها را از سوی خدا در عالم خاکی متجلی و اشکار می کند. صفاتی چون دوستی ، ایجاد عدالت، فداکاری ، نشان دادن زیباییها و....و ارتباط عشق و تجلی صفات خدا در ازمایش اعمال انسانها نیز این است که خدا دوست دارد ( عشق)  که انسانها بهترین اعمال  انسانی را که ناشی از روح الهی آنهاست در زندگی انجام دهند اعمالی چون سخاوت، بخشش، مهربانی ، فداکاری.....و ارتباط عشق و تجلی صفات الهی در انسان و عبودیت و بندگی خدا نیز این است که خدا دوست دارد( عشق)  که انسانها با اتصال و بندگی و یا همان عبادت با او درست همان خواسته های الهی را در این زندگی اجرا کنند درست همانند غلام و خدمتکاری که فقط آنچه ارباب او دوست دارد و به او فرمان می دهد انجام می دهد و البته بین این ارباب و بنده یک نوع رابطه ی عشق و دوستی وجود دارد و بنده چون ارباب خودرا دوست دارد سعی می کند تمام اوامرش را به نحو احسن انجام دهد . پس در واقع این چند هدف افرینش در نهایت نوعی وحدت دارند و تناقضی با یکدیگر ندارند. در واقع خداوند وجودی است مطلق که خیر محض است و دوست دارد در تمام آفرینش خویش و موجوداتش از گل و گیاه تا  تمام کائنات و انسان  خودرا متجلی و آشکار کند و البته انسان مهمتریت تجلیگاه صفات و اسمای حسنی الهی است . همانطور که خداوند دوست دارد درقالب کلام و کتاب آسمانی بر قلب پیامبران و رسولان خودرا متجلی کند دوست دارد در کشف و اختراع دانشمندان و مکتشفان نیز خودرا متجلی کند  و نیز دوست دارد در زیبایی یک گل و یک قطعه ی زیبای موسیقی و یک تابلوی زیبای خوشنویسی و یا نقاشی نیز در ذهن و دست هنرمند خودرا متجلی کند و یا گاهی خودرا در قالب یک کاخ زیبا و یا اتومبیل مدل بالا در ذهن و دست یک معمار و مهندس خودرا اشکار سازد. پس جهان آفرینش درواقع بخاطر عشق فراگیر الهی تجلی گاه صفات و اسمای الهی می باشد. در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد   .  عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.... روی برگی بنویس عشق . بنویس با چشم خیس عشق ....خط تیره بنویس عشق ...عشق آواز پرنده است . ساکنه یا که رونده است . ساز قلبه  سوز سینه  است.... همیشه بی قرار عشقه .طراوت بهار عشقه . اساس روزگار عشقه ....عشقه....عشقه

در مورد معنی حقیقی غیبت بیان شد که مقصود از غیبت مهدی موعود عج پنهان شدن جسمانی او از مردم نیست بلکه بر طبق روایات اصیل اهل بیت ع مقصود از غیبت او گوشه گیری و انزوای اجتماعی و سیاسی و بسیاری دیگر از فعالیتهای دیگر جمعی می باشد. در روایات بیان شده که او برای اینکه با هیج طاغوتی بیعت نکند مامور به غیبت و انزوا می باشد. بگذارید این مسئله را کمی توضیح دهیم . گفتیم مهدی بر طبق روایات بصورت یک شخص بسیار گمنام که حتی سیادت ( سید بودن) او نیز  مخفی است در زمان ما به دنیا آمده حال تصور کنید این شخص گمنام از دوره ی نوجوانی و جوانی بخواهد مانند هر فرد دیگری وارد اجتماع و فعالیت های مختلف اجتماعی ، ورزشی ، فرهنگی ....شود خب اگر چنین شخصی بخواهد انزوا و گوشه گیری را کنار بگذارد ناچار است وارد گروههای مختلف چون تیمهای ورزشی و یا فعالیت مذهبی در مساجد و یا فعالیت هنری چون انجمن های هنری و غیره شود ولی مشکل در اینجاست که حاکمیت دجال در منطقه ی تولد او کاملا در همه ی این عرصه ها فعال می باشد و مثلا توسط مزدوران و مخبران ( جاسوسان ) خود تمام اعضای باشگاهها و تیمهای ورزشی و فعالان مذهبی در مساجد و انجمن های هنری را کنترل و رصد می کند و معمولا تمام روسای این انجمن ها و گروهها را از مزدوران خود انتخاب می کند . در این حال اگر مهدی موعود بخواهد وارد یک تیم ورزشی شود به ناچار علاوه بر کنترل و رصد  عقاید و فعالیتهای سیاسی و مذهبی توسط مزدوران دجال در این تیمها و باشگاههای ورزشی به ناچار باید یک سری تعهدات هم به نفع حاکمیت دجال بدهد و مثلا برخلاف منافع حاکمیت موجود در کشور حرفی نزند و این کار او از نظر اهل بیت  نوعی بیعت با طاغوت زمان است . اگر مهدی موعود به عنوان یک جوان  مذهبی در مساجد بخواهد فعالیت کند حاکمیت دجال با پایگاه های مقاومت بسبج مساجد اورا کنترل می کند و از او تعهداتی می خواهد . اگر بخواهد فعالیت هنری در انجمن های هنری و مثلا سینما داشته باشد  حاکمیت دجال با جاسوسان خود در آنجا نیز اورا کنترل  می کند و برای فعالیت او تعهداتی می خواهد و همه   ی این موارد نوعی بیعت با طاغوت زمان می باشد ازین جهت مهدی موعود ناچار و مامور است تا زمان ظهور از تمام این فعالیتهای اجتماعی ، سیاسی ، ورزشی ، هنری.... و غیره کناره بگیرد و گوشه گیری و انزوا را در پیش بگیرد تا مجبور به بیعت با طاغوت زمان نشود. اینگونه زتدگی کردن واقعا برای یک جوان بسیار با استعداد در تمام این زمینه ها دشوار و طاقت فرساست ولی مهدی موعود عح برای تحقق خواسته های الهی این رنج انزوا را تحمل می کند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی دیگر از انحرافات اشکار اهل سنت در مورد قران کریم و ارتباط ان با اهل بیت پیامبر ص می باشد بدین صورت که معمولا اهل سنت یک جمله ی مشهور در مورد قران کریم دارند که می گویند : برای ما قران کافی است . و برداشت انحرافی انها این است که ما دیگر با وجود قران به کلام دیگری (مثلا اهل بیت پیامبر ع) نیازی نداریم . این نیز یک انحراف اشکار است بخاطر اینکه درست است که در قران کریم به تصریح آیات آن همه چیز امده و در مورد ان نیز شرح داده شده ولی با این حال در همین قران نیز ایاتی تحت عنوان محکمات و متشابهات وجود دارد و فهم متشابهات قران را جز راسخون در علم کسی نمی داند که باز به گواهی تاریخ هیچکس جز اهل بیت پیامبر اسلام ع عالمتر و راسختر در علم قران نبوده بطوری خلفای دیگر برای فهم برخی ایات و مشکلات علمی دیگر مجبور می شدند به اهل بیت و مخصوصا امام علی رجوع کنند . پس فهم درست تمام آیات قران بدون اهل بیت امکان ندارد و قران و اهل بیت توامان و در کنار هم باعث هدایت مومنان می شوند چنانکه پیامبر اسلام نیز در حدیثی نغز در این مورد می فرماید : من دو چیز گرانبها در میان شما باقی گذاشتم کتاب خدا و اهل بیتم ، مادام که به این دو (با هم) تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید . و اینک می بینیم علت گمراهی اهل سنت و شیعه درست به همین علت  است که به این توصیه ی پیامبر ص عمل نکردند  و یا درست مقصود  او را درک نکردند . اهل سنت فقط با تکیه برقران بدون تمسک به اهل بیت گمراه شدند چون فهم غلط و انحرافی از برخی آیات قران دارند و شیعه نیز با عدم درک درست معنی تمسک به قران و اهل بیت به انواع شرک دچار شد چون مقام اهل بیت را بخاطر غلو و افراط به مقام خداوند بالا بردند واز نهی قران کریم در این مورد غافل شدند که : با وجود خدا احدی را به دعا نخوانید و همانا مساجد فقط برای خداست .... به هر حال علاوه بران در قران کریم آیات ناسخ و منسوخ و ایات عبادی و مدنی  نیز وجود دارد که جز اهل بیت پیامبر کسی  قادر به فهم و توضیح انها برای مردم در هر زمان نیستند. و اهل سنت ازین حقیقت غافلند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

قبلا بیان کردیم ما در اسلام اصیل و حقیقی فرقه و فرقه سازی ( نظیر شیعه و سنی) نداریم و ایجاد فرقه و فرقه سازی درست مخالف نص صریح ایات قران کریم است که ازین کار نهی می کند و می فرماید : آیا ندیدی کسانی که در دین فرقه سازی می کنند....؟! یکی از انحرافات فرقه ی اهل سنت و شکل افراطی ان در قالب وهابی گری این است که اصل امامت اهل بیت ع را در اسلام انکار می کنند و آن را به کلی منتفی می دانند و می گویند ما دلایل محکم و منطقی در تایید این مورد در قران کریم نداریم در حالی که دلیل محکم و منطقی ان در قران کریم آمده  انجا که می فرماید: و هنگامی که ابراهیم را به کلماتی (امتحانات و بلاهایی) آزمودیم و او آنها را (با موفقیت) تمام کرد به او گفتیم من تورا برای مردم امام قرار دادم او گفت و از ذریه و فرزندانم نیز کسی به این مقام می رسد گفتیم عهد ما به ظالمان نمی رسد ...یعنی بله از فرزندان و ذریه ی تو اگر ظالم و ستمکار نباشند نیز به این مقام می رسد و اهل بیت پیامبر اسلام در تاریخ اسلام مشهور است که صلحای  ذریه ی ابراهیم ع بودند پس امامت انها از نظر قران کریم ثابت است . علاوه بر این در تورات نیز خداوند به ابراهیم ع می فرماید: ودر مورد اسماعیل نیز دعای تورا اجابت کردم و اورا برکت دادم و از او امتی عظیم به وجود اوردم و ۱۲ نقیب و پیشوا از میان انها برگزیدم ...که مسلم است اشاره به امامت دوازده امام از اهل بیت پیامبر اسلام ص می باشد. علاوه بر این دلایل از کتب اسمانی پیامبر اسلام ص بارها به امامت معنوی اهل بیت ع تصریح دارد که یکی از این موارد در خطبه ی غدیر خم می باشد که بیان کردیم این امر جدا از حاکمیت سیاسی  اهل بیت می باشد    که نتیجه ی اجماع و بیعت و رای و نظر مردم است و نباید این دو را به باطل با هم آمیخت .

 این روایتی است که مضمون آن را به تعابیر مختلف در روایات مهدویت از پیامبر اسلام ص و اهل بیت ع او می بینیم و اکنون در این عصر به عینه و اشکارا شاهد تحقق این روایات می باشیم بدین صورت که اکثریت مردم حتی برخی مومنان به مهدویت بر اثر طولانی شدن عصر غیبت و تاخیر ظهور اشکار دچار نوعی ناامیدی و یاس و رخوت شده اند . ولی با این حال اهل ایمان  باید در این مورد صبر و شکیبایی پیشه کنند چون  ظهور منجی از وعده های قطعی الهی است و خداوند هیچگاه خلف وعده نمی کند . ان الله لایخلف المیعاد.

یکی از مسائل جالب و شگفت در عصر ظهور مهدی موعود عج تشابه این عصر با عصر ظهور مسیح ع می باشد . ازین جهت که در زمان حصرت عیسی روحانیون فاسد و دنیاطلب و ثروت اندوز بر تمام ارکان جامعه ی یهود تسلط پیدا کرده بودند . این به اصطلاح روحانیون و بزرگان یهود  از ظواهر دینی فقط برای رسیدن به مال و ثروت و مطامع دنیوی استفاده می کردند و از دین دکان درست کرده بودند و مردم عامه را می فریفتند . از دین یهود فقط به مناسک ظاهری چون نذر و قربانی و دعا و آداب مذهبی اهمیت می دادند و از روح عبادات که مثلا کسب حلال و بیان حقایق دین و مبارزه با ظلم و اجرای عدالت بود دوری می کردند .و نیز اشکارا رباخواری می کردند و مال مردم را به باطل می خوردندبه همین علت وقتی مسبح ع ظهور کرد به همین عادات و روش های بد انها در دینداری اشاره کرد و گفت شما اصل و مغز دین را رها کرده اید و فقط به فرعیات و مناسک ظاهری دین  چسبیده اید ...و به این صورت آنها را سخت مورد سرزنش قرار داد و انها را به مار و افعی زادگان تشبیه کرد. این قشر فاسد در سیاست نیز افرادی بسیار بزدل و ذلیل و خائن بودند و به جای اینکه با اشغالگران رومی که سرزمین آنها را تصرف کرده بودند  بجنگند و مردم را از دست انها نجات دهند به عکس با حاکم ظالم و اشغالگر رومی برای غارت بیشتر مردم خود تبانی و زد و بند داشتند و برای او از مردم خویش جاسوسی می کردند و مخالفان حاکم روم را از بنی اسراییل تحویل رومیان می دادند و سرانجام نیز در مورد حصرت مسیح چنان قصدی داشتند و مکان مخفیگاه اورا به رومیان گزارش  دادند ولی خداوند در اخرین لحظه جان مسیح ع را نجات داد .  این قشر فاسد همچنین کتاب تورات را بنا به هوی و هوس و مطامع دنیوی تحریف می کردند و گاه کلماتی از آن را جابجا می کردند و گاه کلماتی را بنا به مصالح خویش حذف و کتمان می کردند . حال دقت و  توجه بفرمایید که چقدر در عصر ما که عصر ظهور مهدی موعود عج می باشد روش و شیوه ی اخوندهای فاسد شبیه به روحانیون فاسد یهود  می باشد اینها نیز درست مانند بزرگان یهود  کاملا از دین دکان درست کرده اند و فقط  مطامع کثیف دنیایی خود را از دین دنبال می کنند . در دین خرافات و بدعت فراوان به وجود می آورند به بهانه ی عزاداری  و عاشورا مردم را سرکیسه و غارت می کنند به بهانه ی مهدویت قدرت سیاسی کسب می کنند از خمس سو استفاده می کنند و از سایر شعائر دینی نیز به همین صورت . به جای کسب حلال که اصل دین است رانت خواری می کنند در قالب بانک و وام به رباخواری رسمیت قانونی داد ه اند . نمونه ای از رانت خواری و سو استفاده ی آشکار از  دین عملکرد آخوندی  با نام حجت الاسلام قرائتی است او علاوه براینکه بیش از چهل سال در تلویزیون برنامه دارد بلکه بخاطر این برنامه ی دینی  (که نباید قاعدتا از طریق آن  پول در بیاورد )  حقوق بسیار کلانی از بیت المال دریافت می کند و چندین پست نان آور دیگر نیز دارد . او هرسال کتابی بی محتوا   با احادیث تکراری در مورد نماز می نویسد و بعد این کتاب را با تیراژ بالا   منتشر می کند و آموزش و پرورش نیز معلمان را مجبور می کند در دوره  های ضمن خدمت این کتاب حضرت آقا را با پول خود بخرند و مطالعه کنند و ازین طریق سود کلانی وارد جیب حضرت آقا می شود و او با این پول سفر خارج به بهانه ی تبلیغ اسلام می رود و همسر دوم اختیار می کند و احتمالا تعدادی زن بینوای صیغه ای به عقد خود در می آورد و این  چیزی جز دکان داری دینی نیست . این اخوندهای فاسد درست است که نمی توانند اصل آیات قرآن را حذف کنند ولی شبیه علمای فاسد یهود ایات قران را به نفع خویش تحریف معنایی می کنند و روایات صحیح اهل بیت را نیز تحریف می کنند و روایات جعلی فراوان وارد انها می کنند و بسباری از احادیث را نیز که به زیان انها می باشد مانند احادیث مهدویت  برای مردم کتمان می کنند. در زمینه ی سیاسی نیز این اخوندهای دنیا طلب درست مانند علمای فاسد یهود در زمان مسیح ع به زیان مردم خویش با سرویس های جاسوسی غرب و شرق ( دجال )  همکاری می کنند و با کمک  آنها حاکمیت سیاسی را به دست می گیرند و از مردم خویش به نفع حاکمیت دجال جاسوسی می کنند ‌ می بینید که تشابه فراوانی بین عصر ظهور عیسی ع و حضرت مهدی عج و عملکرد علمای فاسد یهود و اخوندهای فاسد در عصر ما وجود دارد و درست به همین علت است که راه مسیح ع و مهدی عج نیز  یکی می باشد و ظهور هر دو تقریبا مصادف با هم برای ریشه کنی دجال جهانی می باشد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از مواردی را  که در شناخت مهدی موعود حقیقی عج می باید مد نظر قرار داد ابن نکته می باشد که با کمال تاسف برخی از مؤمنان و مروجین مهدویت  در شبکه های مجازی چون یوتیوپ یا اینستاگرام  صرفا با بیان احادیث و روایات مهدویت و تکیه ی صرف بر آنها  می خواهند حقایق مهدویت  ظهور را برای مردم بیان کنند .گرچه این سعی و تلاش آنها در جای خود جای قدر دانی و تمجید را دارد چون دارند برخی از احادیث  اهل بیت را را که آخوندهای گمراه و دنیاطلب بنا بر مصالح خود از مردم کتمان می کنند برای مردم بیان می کنند ولی یاید تذکر داد برای رسیدن به حقایق مهدوی و ظهور و شناخت منجی موعود نمی توان فقط بر احادیث تکیه کرد چون اولا برخی ازین احادیث مانند احادیث که بیان می کنند  کنیز رومی مادر امام زمان است و امام زمان فرزند بلافصل امام حسن عسکری است کاملا جعلی هستند و مؤمنان را بیشتر در امر مهدویت و شناخت مهدی عج گمراه می کنند دوم اینکه خود برخی ازین احادیث اهل بیت در مورد ظهور و مهدویت نیاز به توضیح و توجیه کردن دارند تا نسل امروزی مفهوم و مقصود صحیح اهل بیت را در یابند نه اینکه از مفهوم آنها برداشت بد و انحرافی کنند . مثلا وقتی اهل بیت در مورد ظهور مهدی عج می فرمایند : مهدی در زمان غفلت مردم  ظهور می کند    باید واژه ی غفلت از نظر اهل بیت  را برای آنها توضیح دهند  یعنی مقصود اهل بیت  از ظهور مهدی در زمان غفلت مردم   این است که ابتدا مهدی عج از طریق فضای مجازی پیام‌های خودرا به مر دم می رساند  و این نوعی ظهور ابتدایی محسوب می شود ولی مردم با اینکه این پیام‌ها را می خوانند ولی غافل هستند و متوجه نیستند که این پیام‌ها حقیقتا از سوی امام منتشر می شوند . ازین جهت انها از ظهور ابتدایی امام به نوعی غافل هستند.  پس غافل اینجا به معنی بی خبر بودن نیست بلکه به معنی توجه نداشتن به ظهور و پیام‌ها مهدوی در فضای مجازی می باشد و اصلا معنی واقعی غفلت نیز جز این نیست . مورد بعد اینکه شناخت مهدی عج اولا با شناخت احادیث جعلی از احادیث صحیح مهدویت و مقایسه ی احادیث صحیح با آیات قرآن در مورد ظهور مهدی عج و نیز عقلانی بودن و منطقی بودن این احادیث می باشد که روشنگری در این سه مورد بر عهده ی امام و سید حسنی می باشد و افراد عادی چنین درک و توانایی را به هیج وجه ندارند .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در اخبار و روایات ظهور و آخر زمانی معمولا واژه ی عدالت در حاکمیت بعد از ظهور را زیاد می شنویم . پرسشی که اینجا مطرح  است این است که  مقصود از عدالت پس از ظهور چگونه عدالتی خواهد بود ؟ در این جا دورنمای عدالت را در دولت مهدوی مورد بررسی قرار  می دهیم . در زمام معاصر که دیگر مردم عادی از شنیدن کلمه ی عدالت کم کم دارد حالشان به هم می خورد بس که حاکمیتهای مزدور و دست نشانده ی دجال در دنیا   بخصوص در خاورمیانه ازاین واژه در جهت فریب آفکار عمومی و مشروعیت دادن به حاکمیت خود ازآن سو استفاده کرده اند. اما براستی عدالت از دیدگاه اهل بیت پیامبر اسلام ص ص به چه معناست ؟ شخصی از امام علی سوال کرد که عدالت چیست؟ فرمود : عدالت یعنی قرار دادت اشیا ( و یا افراد) در جایگاه مناسب و واقعی آنهاست. باز پرسید : پس ظلم چیست ؟ فرمود آن را نیز گفتم.  مقصود امام این بود که  ظلم درست نقطه ی مقابل عدالت است یعنی اشیا و افراد را در جای مناسب و واقعی خود قرار ندهی . بر این اساس و این  معنی از عدالت و ظلم از دیدگاه اهل بیت می توان به میزان و عمق ظلم فراگیر در روزگار ما تا حد زیادی پی برد . در دوران حاکمیت های دست نشانده ی دجال در کشور ما و تمام کشورهای دنیا شاهد این ظلم فراگیر می باشیم که به هیچ وجه هیچ کس و هیچ چیز در جایگاه مناسب و  واقعی خویش قرار نگرفته و همین امر یعنی نمود آشکار ظلم و بی عدالتی در سراسر دنیا بخصوص خاورمیانه و کشور ما. حال اگر  درکشوری خاص در دنیا این شرایط دیده نشود یک مورد استثنایی و تحت شرایط خاص است ولی در اکثر کشورها و مناطق دنیا این ظلم به نوعی دیده می شود . در همین کشور ما ملاحظه کنید که تا چه حد ظلم فراگیر حاکم است.  در کنکور دانشگاه‌ها افراد بی استعداد و فاقد اخلاق فقط به صرف وابستگی به حاکمیت و طاغوت و مزدور و جاسوس بودن با رانت در دانشگاه‌ها و  در بهترین رشته با وجود بی لیاقتی و فاقد بار علمی قبول می شوند ولی جوانان مستعد و آزاده و پاک و با اخلاق که زیر بار مزدوری حاکمیت نمی روند در کنکور رد می شوند و خانه نشین و بیکار می شوند و یا مجبور می شوند به خارج مهاجرت کنند . درکارخانجات و شرکت‌ها  فقط خانواده ای سپاهیان و آخوندها و جاسوسان و وابستگان آنها  استخدام می شوند و دیگر مردم حقی در این مورد ندارند . دستمزد کارمندان و کارگران کاملا تبعیض آمیز و ناعادلانه است وبر اساس توان علمی و تخصصی آنها نیست در  عرصه ی ورزش ستارگان و نخبگان ورزشی در راس کار نیستند و در حاشیه اند  و اخوندها و سپاهیان و جاسوسان همه کاره هستند و ناکامی تیم‌های ورزشی در رقایتهای جهانی نتیجه ی مستقیم این ناعدالتی هاست  و هزاران نوع ظلم و اجعاف دیگر که دوران سیاهی را در تاریخ این کشور رقم زده است . در حقیقت دراین دوران سیاه مردم مومن واقعی ومظلوم در حال مرگ تدریجی می باشند. حال نمودار عدالت در حاکمیت مهدوی بعد از ظهور و حاکمیت چگونه خواهد بود؟ مسلم است  می توان چنین دوران درخشانی را از هم اکنون تا حدی بر اساس معنی کلمه ی عدالت از نظر  اهل بیت تا حد زیادی   پیش بینی کرد یعنی تحقق عدالت در دولت مهدوی به این صورت محقق می شود که در  مرحله ی نخست با قوه ی حاکمیت و همکاری مردم  تلاش می شود بر اساس یک برنامه ی منظم و مدیریت کارگزاران کارآمد دولت مهدوی همه چیز و همه کس در جایگاه واقعی و حقیقی خویش قرار بگیرد . مثلا در عرصه ی دانشگاه‌ها  واقعا فقط نخبگان علمی حقیقی فارغ از دیدگاه‌های عقیدتی و دینی و گرایشات سیاسی آنها در راس امور  و اداره ی دانشگاه‌ها قرار بگیرند و کرسی های استادی فقط به نخبگان علمی با توجه به بار علمی واقعی آنها واگزار شود و یا در عرصه ی اقتصادی و شرکت ها و کارخانجات افراد متخصص واقعی و نخبگان اقتصادی و کارآفرینان  این مراکز را مدیریت کنند و گزینش کارگران و کارکنان نیز بز اساس صلاحیت علمی و تخصصی و عملی آنها باشد. نه ملاک‌های عقیدتی و غیر واقعی که ربطی به تخصص و علم ندارد. در  عرصه ی ورزشی نیز فقط ستارگان ورزشی و متخصصان علوم ورزشی در راس کار و مدیریت قرار بگیرند و ستارگان ورزشی نیز با آزمونهای عملی واقعی و عادلانه از سراسر کشور انتخاب و به تیم ملی دعوت شوند نه رانت و تعلق  به عقاید خاص  ویا منطقه ی جغرافیایی خاص مثلا مرکز کشور یا مراکز استانها . در عرصه ی حقوق و دستمزدها باید به کلی تبعیض ها و تفاوت‌ها برای عموم برداشته شود و حقوق و استفاده از خدمات عمومی چون بیمه ها باید کاملا برای افراد جامعه به تساوی باشد و فرقی بین دستمزد یک کفاش و کشاورز و ریاست جمهوری و رهبر کشور نباشد.

چون انسان‌ها از یک کفاش گرفته تا رئیس جمهور نیازهای اساسی یکسانی دارند فقط ممکن است یک رئیس جمهور بخواهد از نقطه ای از کشور برای انجام وظایف  با هواپیما به نقطه ای دیگر پرواز کند که آن هزینه مسلما یک هزینه ی مازاد بر مخارج زندگی است که از بودجه ی عمومی تامین می شود و ربطی به حقوق یکسان او با دیگر  اقشار ندارد. ولی مسلما تفاوت دستمزدها و حقوق برای مقامات کشور و دیگر مردم دیگر هیج توجیهی ندارد چون هر دو از حقوق انسانی یکسانی برخوردار هستند و خود و فرزندانشان نیازهای مشابهی دارند. در دولت مهدوی هر کس و هر چیز باید در جایگاه مناسب و حقیقی خود باشد بنابراین برگزاری آزمونهای استعداد یابی در این حاکمیت برای شناسایی استعداد و توان هرشخص و به کارگیری او در همان مقام از اهمیت خاصی برخوردار است . بنابراین توسط کارگزاران کارآمد دولت مهدوی این آزمونها مرتبا طراحی و برگزار می شود تا هر کس در جایگاه و شغل مناسب استعدادش  به کار گرفته شود. در این دولت تبعیض های جنسیتی ، نژادی ، عقیدتی و ...به کلی از بین می روددو بدین ترتیب جامعه ی بشری در سایه ی عدالت  مسیر واقعی رشد خویش را پیدا می کند و در جهت پیشرفت و کمال حرکت می کند.  سلام بر  کسی که پیرو هدایت شود.

حتما تا به حال داستان حضرت موسی و خضر را در قرآن مطالعه کرده اید . خضر همان شخصی است  که خداوند به او علوم و اسراری آموخته بود و حضرت موسی می خواست این اسرار را از وی یاد بگیرد. خداوند از این علم تعبیر به علم لدنی ( علمی از نزد نزد خدا بدون واسطه ) می کند. حال ممکن است این سوال مطرح شود منشا این علم لدنی یعنی از نزد خدا چه چیز می تواند باشد ؟  در این مورد باید توضیح داد که عامل اصلی این علم و انتقال آن از نزد خدا به برخی انسان‌ها و اولیای الهی همان نماز و یاد خدا و ار تباط مستمر برخی انسان‌ها با خداست . خداوند در ابن مورد می فرماید: فسئلوا اهل الذکر آن کنتم لاتعلمون ...اگر نمی نمی دانید از اهل ذکر و یاد خدا بپرسید.   به عبارتی دیگر همانطور  که در زندگی روز مره وقتی ما با کسی زیاد صمیمی و دوست شدیم او ممکن است به ما اعتماد کند و برخی از اسرار زندگی خودش را نیز به ما بگوید در مورد ارتباط و دوستی با خدا نیز همین اصل صادق است و وقتی کسی زیاد خداوند را ذکر کند و یاد او باشد خداوند   نیز زیاد اورا را یاد می کند و به نوعی این شخص همیشه همنشین الهی می شود و از اولیای خاص او می شود و به نوعی با یاد و همنشینی با خدا انس می گیرد . در چنین شرایطی خداوند نیز مانند یک دوست صمیمی و خیلی بالاتر، با وی می شود و گه گاه برخی از اسرار و علوم خاص خود را که از دیگر انسان‌ها مسلما مخفی می کند با وی در میان می گذارد . یعتی به وی علم لدنی عطا می کند. در چنین شرایطی چنین شخصی دیگر شخص عادی به هیچ وجه نیست و اسرارو اخباری را توسط خداوند از مردم اطراف خود می داند که کسی جز خدا ازآن باخبر نیست چنین شخصی ممکن است از روابط پنهانی یک شخص ،حال خوب و یا بد با اشخاص دیگر خبر داشته باشد . و خداوند از طریق رویای صادقه و روش‌های دیگر ولی خود را از باطن اشخاص و اطرافیانش باخبر کند . بنابراین نمی توان هیج کاری را از برخی اولیای الهی مخفی کرد چون بلافاصله خداوند از طریق مکاشفه و رویای صادقه اورا از عملکرد اطرافیان و نیات واقعی و درونی آنها باخبر می کند. علت اینکه حضرت عیسی ع یا پیامبر اسلام ص یا جانشینان او گاهی از کارهای پنهانی  یاران خویش خبر می دادند همین علم لدنی و الهی در وجود آنها بود.. اولیای الهی علاوه بر این امر از بسیاری از علوم خفیه و پنهانی نیز از طریق خداوند باخبر می شوند و حقیقتا عالمترین انسانهای زمان خویش می باشند و از بسیاری اسرار خلقت و فلسفه ی احکام دینی بواسطه ی ارتباط مستقیم با خدا باخبر  و آگاه هستند . این همان علم و حکمتی است که خداوند درقرآن کریم تذکر داده که به پیامبران و رسولان الهی همراه کتاب آسمانی عطا می کند .ولی مسلما این علم لدنی نیز فقط تنها  اختصاص به پیامبران و رسولان الهی ندارد چون در این صورت خدا بین بندگانش تبعیض قائل است و خداوند اهل تبعیض بین بندگانش نیست . به عبارت دیگر اگر تمام انسان‌ها به دستورات الهی مانند پیامبران و رسولان الهی عمل کنند و اهل تقوی و پرهیزگاری و نماز و ارتباط مستمر با خدا باشند خداوند بخشنده و کریم به آنها نیز علم لدنی بر اساس لیاقت ذاتی آنها عطا می کند . شاید علت فراگیر شدن و رشد  علوم در زمان پس از ظهور در دنیا نیز همبن امر است چون بیشتر مردم باایمان می شوند و رو به ذکر و یاد خدا می آورند و خداوند نیز  به  همه ی آنها علم لدنی عطا می کند و استعدادهایش را شکوفا می کند و بدین ترتیب علم و دانش بشری با ارتباط با خدا  رشد و پیشرفت چشمگیری می کند.    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.