نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۱۷۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام_زمان» ثبت شده است

این روزها  شاهد درگیری های مرزی بین مرزبانان ایرانی و طالبان در مرز این دو کشور  می باشیم که تلفات جانی نیز در بر داشته در این بین گاهی مقامات نظامی ایران و سران طالبان برای یکدبگر خط و نشان می دهند و شاخ و شونه می کشند. علت اصلی این امر ظاهرا اختلاف بر حق آب رودخانه ی هیرمند است که سرجشمه ی آن در افعانستان است . اما این ظاهر امر و فقط بهانه ای برای درگیری دو کشور همسایه و مسلمان می باشد و بوی خوبی از نیات پشت پرده  و توطئه آمیز آن به مشام نمی رسد.در تشریح این امر باید از نقشه و توطئه های دجال جهانی برای ایجاد تنش بیهوده بین دو کشور پرده برداشت . قبلا بیان شد که سیاست دجال جهانی برای این منطقه ی خاص از خاورمیانه یعنی کشورهای ایران افعانستان . عراق و سوریه که در روایات مهدویت مناطق قیام و تشکیل حاکمیت مهدوی است ، تضعیف همه جانبه ی این منطقه و کشورهای واقع در ان می باشد. یکی از راههای تضعیف این چند کشور ایجاد حاکمیتهای دست نشانده و دیکتاتور و فاسد ولو با ظاهر جمهوری و مذهبی می باشد . و تمام مهره های ریز و ودرشت حکومتی این چند کشور نیز، مزدور و دست نشانده ی سرویس های جاسوسی دجال جهانی می باشند تا ضمن ویرانی و عقب نگه داشتن این کشورها؛ با این نوکران و مزدوران در مواقعی که دجال لازم می داند بوسیله ی همین مزدوران در راس کار ، این کشورهای مسلمان را به بهانه های مختلف و غیر منطقی وعقلانی به جان هم بیندازد و آنها را با درگیری ها و جنگهای فرسایشی و طولانی از نظر اقتصادی بسیار ضعیف و عقب مانده نگه بدارد. و درگیری حاکمیت ایران و طالبان در افعانستان که هر دو بی شک دست نشانده و مزدور دجال جهانی می باشند در ادامه ی همین سباست شیطانی و جنایتکارانه می باشند . بنابراین وظیفه ی انسانهای نخبه و روشنفکر و متعهد این دو کشور مسلمان است که با روشنگری های سیاسی و فشار به حاکمیتهای دست نشانده از درگیری این دو کشور هر طور شده جلوگیری کنند که در صورت درگیری نظامی بین این دو کشور پیروزی در کار نخواهد بود و دجال مانند جنگ ایران و عراق  با کمک تسلیحاتی و نظامی به هر دو کشور در  موقعیتهای مختلف سعی میکند که طرف پیروزی در این جنگ نباشد و فقط یکی دو دهه دو کشور با درگیری های بیهوده ی نظامی تمام نیروها و منابع انسانی و اقتصادی خویش را در راه اهداف پلید دجال جهانی نابود سازند .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از مواردی را  که در شناخت مهدی موعود حقیقی عج می باید مد نظر قرار داد ابن نکته می باشد که با کمال تاسف برخی از مؤمنان و مروجین مهدویت  در شبکه های مجازی چون یوتیوپ یا اینستاگرام  صرفا با بیان احادیث و روایات مهدویت و تکیه ی صرف بر آنها  می خواهند حقایق مهدویت  ظهور را برای مردم بیان کنند .گرچه این سعی و تلاش آنها در جای خود جای قدر دانی و تمجید را دارد چون دارند برخی از احادیث  اهل بیت را را که آخوندهای گمراه و دنیاطلب بنا بر مصالح خود از مردم کتمان می کنند برای مردم بیان می کنند ولی یاید تذکر داد برای رسیدن به حقایق مهدوی و ظهور و شناخت منجی موعود نمی توان فقط بر احادیث تکیه کرد چون اولا برخی ازین احادیث مانند احادیث که بیان می کنند  کنیز رومی مادر امام زمان است و امام زمان فرزند بلافصل امام حسن عسکری است کاملا جعلی هستند و مؤمنان را بیشتر در امر مهدویت و شناخت مهدی عج گمراه می کنند دوم اینکه خود برخی ازین احادیث اهل بیت در مورد ظهور و مهدویت نیاز به توضیح و توجیه کردن دارند تا نسل امروزی مفهوم و مقصود صحیح اهل بیت را در یابند نه اینکه از مفهوم آنها برداشت بد و انحرافی کنند . مثلا وقتی اهل بیت در مورد ظهور مهدی عج می فرمایند : مهدی در زمان غفلت مردم  ظهور می کند    باید واژه ی غفلت از نظر اهل بیت  را برای آنها توضیح دهند  یعنی مقصود اهل بیت  از ظهور مهدی در زمان غفلت مردم   این است که ابتدا مهدی عج از طریق فضای مجازی پیام‌های خودرا به مر دم می رساند  و این نوعی ظهور ابتدایی محسوب می شود ولی مردم با اینکه این پیام‌ها را می خوانند ولی غافل هستند و متوجه نیستند که این پیام‌ها حقیقتا از سوی امام منتشر می شوند . ازین جهت انها از ظهور ابتدایی امام به نوعی غافل هستند.  پس غافل اینجا به معنی بی خبر بودن نیست بلکه به معنی توجه نداشتن به ظهور و پیام‌ها مهدوی در فضای مجازی می باشد و اصلا معنی واقعی غفلت نیز جز این نیست . مورد بعد اینکه شناخت مهدی عج اولا با شناخت احادیث جعلی از احادیث صحیح مهدویت و مقایسه ی احادیث صحیح با آیات قرآن در مورد ظهور مهدی عج و نیز عقلانی بودن و منطقی بودن این احادیث می باشد که روشنگری در این سه مورد بر عهده ی امام و سید حسنی می باشد و افراد عادی چنین درک و توانایی را به هیج وجه ندارند .   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در اخبار و روایات ظهور و آخر زمانی معمولا واژه ی عدالت در حاکمیت بعد از ظهور را زیاد می شنویم . پرسشی که اینجا مطرح  است این است که  مقصود از عدالت پس از ظهور چگونه عدالتی خواهد بود ؟ در این جا دورنمای عدالت را در دولت مهدوی مورد بررسی قرار  می دهیم . در زمام معاصر که دیگر مردم عادی از شنیدن کلمه ی عدالت کم کم دارد حالشان به هم می خورد بس که حاکمیتهای مزدور و دست نشانده ی دجال در دنیا   بخصوص در خاورمیانه ازاین واژه در جهت فریب آفکار عمومی و مشروعیت دادن به حاکمیت خود ازآن سو استفاده کرده اند. اما براستی عدالت از دیدگاه اهل بیت پیامبر اسلام ص ص به چه معناست ؟ شخصی از امام علی سوال کرد که عدالت چیست؟ فرمود : عدالت یعنی قرار دادت اشیا ( و یا افراد) در جایگاه مناسب و واقعی آنهاست. باز پرسید : پس ظلم چیست ؟ فرمود آن را نیز گفتم.  مقصود امام این بود که  ظلم درست نقطه ی مقابل عدالت است یعنی اشیا و افراد را در جای مناسب و واقعی خود قرار ندهی . بر این اساس و این  معنی از عدالت و ظلم از دیدگاه اهل بیت می توان به میزان و عمق ظلم فراگیر در روزگار ما تا حد زیادی پی برد . در دوران حاکمیت های دست نشانده ی دجال در کشور ما و تمام کشورهای دنیا شاهد این ظلم فراگیر می باشیم که به هیچ وجه هیچ کس و هیچ چیز در جایگاه مناسب و  واقعی خویش قرار نگرفته و همین امر یعنی نمود آشکار ظلم و بی عدالتی در سراسر دنیا بخصوص خاورمیانه و کشور ما. حال اگر  درکشوری خاص در دنیا این شرایط دیده نشود یک مورد استثنایی و تحت شرایط خاص است ولی در اکثر کشورها و مناطق دنیا این ظلم به نوعی دیده می شود . در همین کشور ما ملاحظه کنید که تا چه حد ظلم فراگیر حاکم است.  در کنکور دانشگاه‌ها افراد بی استعداد و فاقد اخلاق فقط به صرف وابستگی به حاکمیت و طاغوت و مزدور و جاسوس بودن با رانت در دانشگاه‌ها و  در بهترین رشته با وجود بی لیاقتی و فاقد بار علمی قبول می شوند ولی جوانان مستعد و آزاده و پاک و با اخلاق که زیر بار مزدوری حاکمیت نمی روند در کنکور رد می شوند و خانه نشین و بیکار می شوند و یا مجبور می شوند به خارج مهاجرت کنند . درکارخانجات و شرکت‌ها  فقط خانواده ای سپاهیان و آخوندها و جاسوسان و وابستگان آنها  استخدام می شوند و دیگر مردم حقی در این مورد ندارند . دستمزد کارمندان و کارگران کاملا تبعیض آمیز و ناعادلانه است وبر اساس توان علمی و تخصصی آنها نیست در  عرصه ی ورزش ستارگان و نخبگان ورزشی در راس کار نیستند و در حاشیه اند  و اخوندها و سپاهیان و جاسوسان همه کاره هستند و ناکامی تیم‌های ورزشی در رقایتهای جهانی نتیجه ی مستقیم این ناعدالتی هاست  و هزاران نوع ظلم و اجعاف دیگر که دوران سیاهی را در تاریخ این کشور رقم زده است . در حقیقت دراین دوران سیاه مردم مومن واقعی ومظلوم در حال مرگ تدریجی می باشند. حال نمودار عدالت در حاکمیت مهدوی بعد از ظهور و حاکمیت چگونه خواهد بود؟ مسلم است  می توان چنین دوران درخشانی را از هم اکنون تا حدی بر اساس معنی کلمه ی عدالت از نظر  اهل بیت تا حد زیادی   پیش بینی کرد یعنی تحقق عدالت در دولت مهدوی به این صورت محقق می شود که در  مرحله ی نخست با قوه ی حاکمیت و همکاری مردم  تلاش می شود بر اساس یک برنامه ی منظم و مدیریت کارگزاران کارآمد دولت مهدوی همه چیز و همه کس در جایگاه واقعی و حقیقی خویش قرار بگیرد . مثلا در عرصه ی دانشگاه‌ها  واقعا فقط نخبگان علمی حقیقی فارغ از دیدگاه‌های عقیدتی و دینی و گرایشات سیاسی آنها در راس امور  و اداره ی دانشگاه‌ها قرار بگیرند و کرسی های استادی فقط به نخبگان علمی با توجه به بار علمی واقعی آنها واگزار شود و یا در عرصه ی اقتصادی و شرکت ها و کارخانجات افراد متخصص واقعی و نخبگان اقتصادی و کارآفرینان  این مراکز را مدیریت کنند و گزینش کارگران و کارکنان نیز بز اساس صلاحیت علمی و تخصصی و عملی آنها باشد. نه ملاک‌های عقیدتی و غیر واقعی که ربطی به تخصص و علم ندارد. در  عرصه ی ورزشی نیز فقط ستارگان ورزشی و متخصصان علوم ورزشی در راس کار و مدیریت قرار بگیرند و ستارگان ورزشی نیز با آزمونهای عملی واقعی و عادلانه از سراسر کشور انتخاب و به تیم ملی دعوت شوند نه رانت و تعلق  به عقاید خاص  ویا منطقه ی جغرافیایی خاص مثلا مرکز کشور یا مراکز استانها . در عرصه ی حقوق و دستمزدها باید به کلی تبعیض ها و تفاوت‌ها برای عموم برداشته شود و حقوق و استفاده از خدمات عمومی چون بیمه ها باید کاملا برای افراد جامعه به تساوی باشد و فرقی بین دستمزد یک کفاش و کشاورز و ریاست جمهوری و رهبر کشور نباشد.

چون انسان‌ها از یک کفاش گرفته تا رئیس جمهور نیازهای اساسی یکسانی دارند فقط ممکن است یک رئیس جمهور بخواهد از نقطه ای از کشور برای انجام وظایف  با هواپیما به نقطه ای دیگر پرواز کند که آن هزینه مسلما یک هزینه ی مازاد بر مخارج زندگی است که از بودجه ی عمومی تامین می شود و ربطی به حقوق یکسان او با دیگر  اقشار ندارد. ولی مسلما تفاوت دستمزدها و حقوق برای مقامات کشور و دیگر مردم دیگر هیج توجیهی ندارد چون هر دو از حقوق انسانی یکسانی برخوردار هستند و خود و فرزندانشان نیازهای مشابهی دارند. در دولت مهدوی هر کس و هر چیز باید در جایگاه مناسب و حقیقی خود باشد بنابراین برگزاری آزمونهای استعداد یابی در این حاکمیت برای شناسایی استعداد و توان هرشخص و به کارگیری او در همان مقام از اهمیت خاصی برخوردار است . بنابراین توسط کارگزاران کارآمد دولت مهدوی این آزمونها مرتبا طراحی و برگزار می شود تا هر کس در جایگاه و شغل مناسب استعدادش  به کار گرفته شود. در این دولت تبعیض های جنسیتی ، نژادی ، عقیدتی و ...به کلی از بین می روددو بدین ترتیب جامعه ی بشری در سایه ی عدالت  مسیر واقعی رشد خویش را پیدا می کند و در جهت پیشرفت و کمال حرکت می کند.  سلام بر  کسی که پیرو هدایت شود.

حتما تا به حال داستان حضرت موسی و خضر را در قرآن مطالعه کرده اید . خضر همان شخصی است  که خداوند به او علوم و اسراری آموخته بود و حضرت موسی می خواست این اسرار را از وی یاد بگیرد. خداوند از این علم تعبیر به علم لدنی ( علمی از نزد نزد خدا بدون واسطه ) می کند. حال ممکن است این سوال مطرح شود منشا این علم لدنی یعنی از نزد خدا چه چیز می تواند باشد ؟  در این مورد باید توضیح داد که عامل اصلی این علم و انتقال آن از نزد خدا به برخی انسان‌ها و اولیای الهی همان نماز و یاد خدا و ار تباط مستمر برخی انسان‌ها با خداست . خداوند در ابن مورد می فرماید: فسئلوا اهل الذکر آن کنتم لاتعلمون ...اگر نمی نمی دانید از اهل ذکر و یاد خدا بپرسید.   به عبارتی دیگر همانطور  که در زندگی روز مره وقتی ما با کسی زیاد صمیمی و دوست شدیم او ممکن است به ما اعتماد کند و برخی از اسرار زندگی خودش را نیز به ما بگوید در مورد ارتباط و دوستی با خدا نیز همین اصل صادق است و وقتی کسی زیاد خداوند را ذکر کند و یاد او باشد خداوند   نیز زیاد اورا را یاد می کند و به نوعی این شخص همیشه همنشین الهی می شود و از اولیای خاص او می شود و به نوعی با یاد و همنشینی با خدا انس می گیرد . در چنین شرایطی خداوند نیز مانند یک دوست صمیمی و خیلی بالاتر، با وی می شود و گه گاه برخی از اسرار و علوم خاص خود را که از دیگر انسان‌ها مسلما مخفی می کند با وی در میان می گذارد . یعتی به وی علم لدنی عطا می کند. در چنین شرایطی چنین شخصی دیگر شخص عادی به هیچ وجه نیست و اسرارو اخباری را توسط خداوند از مردم اطراف خود می داند که کسی جز خدا ازآن باخبر نیست چنین شخصی ممکن است از روابط پنهانی یک شخص ،حال خوب و یا بد با اشخاص دیگر خبر داشته باشد . و خداوند از طریق رویای صادقه و روش‌های دیگر ولی خود را از باطن اشخاص و اطرافیانش باخبر کند . بنابراین نمی توان هیج کاری را از برخی اولیای الهی مخفی کرد چون بلافاصله خداوند از طریق مکاشفه و رویای صادقه اورا از عملکرد اطرافیان و نیات واقعی و درونی آنها باخبر می کند. علت اینکه حضرت عیسی ع یا پیامبر اسلام ص یا جانشینان او گاهی از کارهای پنهانی  یاران خویش خبر می دادند همین علم لدنی و الهی در وجود آنها بود.. اولیای الهی علاوه بر این امر از بسیاری از علوم خفیه و پنهانی نیز از طریق خداوند باخبر می شوند و حقیقتا عالمترین انسانهای زمان خویش می باشند و از بسیاری اسرار خلقت و فلسفه ی احکام دینی بواسطه ی ارتباط مستقیم با خدا باخبر  و آگاه هستند . این همان علم و حکمتی است که خداوند درقرآن کریم تذکر داده که به پیامبران و رسولان الهی همراه کتاب آسمانی عطا می کند .ولی مسلما این علم لدنی نیز فقط تنها  اختصاص به پیامبران و رسولان الهی ندارد چون در این صورت خدا بین بندگانش تبعیض قائل است و خداوند اهل تبعیض بین بندگانش نیست . به عبارت دیگر اگر تمام انسان‌ها به دستورات الهی مانند پیامبران و رسولان الهی عمل کنند و اهل تقوی و پرهیزگاری و نماز و ارتباط مستمر با خدا باشند خداوند بخشنده و کریم به آنها نیز علم لدنی بر اساس لیاقت ذاتی آنها عطا می کند . شاید علت فراگیر شدن و رشد  علوم در زمان پس از ظهور در دنیا نیز همبن امر است چون بیشتر مردم باایمان می شوند و رو به ذکر و یاد خدا می آورند و خداوند نیز  به  همه ی آنها علم لدنی عطا می کند و استعدادهایش را شکوفا می کند و بدین ترتیب علم و دانش بشری با ارتباط با خدا  رشد و پیشرفت چشمگیری می کند.    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

پیش ازین بیان شد که اصل تله پاتی یا ارتباط فکری ، روحی بین انسان‌ها اصلی کاملا روان شناسانه و از کشفیات مهم روان شناسی در عصر معاصر می باشد.بر اساساً این اصل گرچه ممکن است جسم انسان‌ها به ظاهر از هم دور و جدا باشد ولی روح و روان انسان‌ها همواره از فاصله ی دور یا نزدیک   در در زندگی و حتی پس از مرگ باهم  ارتباط برقرار می کند . بر اساس این اصل هرگاه ما یاد کسی بیفتیم و به او فکر کنیم او نیز در ان لحظه ناخودآگاه به یاد ما می افتد و به ما فکر می کند چون در حین فکر کردن امواج فکری و روحی ما با امواج فکری و روحی شخص مقابل  تلاقی پیدا می کند و او نیز ناخوداگاه به فکر ما می افتد و مارا یاد می کند. ما این حالت را حتی در زندگی روزمره گاهی حس می کنیم و گاهی یک لحظه ناگهان به یاد کسی می افتیم و آن شخص به زودی یا در همان روز و یا روز بعد به خانه ی ما می آید و وقتی او به نزد ما آمد به او می گوییم اتفاقا امروز صبح به یاد شما افتادم و او نیز همین را به ما می گوید . بر اساس این اصل روان شناسی می توان فلسفه ی نماز و عبادت و یاد خدا را نیز بهتر درک کرد . و می توان فهمید چرا خداوند مارا در شبانه روز به اقامه ی نماز و یاد و ذکر او دعوت کرده است . چون بر اساس آیات قرآن کریم روح انسان از خداست و نفخه ی الهی است . بنابراین وقتی که فرد نماز گزار به نماز می ایستد و با کلماتی خداوند را یاد می کند . بر اساس اصل تله پاتی یا ارتباط فکری، روحی خداوند نیز اورا یاد می کند و این نماز یا ذکر  و یاد خدا مانند پل و یا خط ارتباطی   است که روح انسان را با ذات الهی متصل و مرتبط می کند و همین ارتباط روح انسانی با خدا باعث پاکی روح او و رشد کمالات معنوی و ...در انسان می شود و چون خداوند پاک مطلق و بالذات است روح انسانی که با وی مرتبط می شود هم در طول شب و روز پاک باقی می ماند و روح پاک نیز تمایل به گناه و اعمال زشت ندارد چون گناه ناشی از نیت بد و روح آلوده است و نماز و یاد خدا روح و نیت آلوده را مانند آبی پاک شستشو می دهد و پاک می کند ازین جهت خدا ند در قرآن کریم می فرماید: همانا نماز انسانها را از انجام گناهان بزرگ و کوچک باز می دارد . به عبارت دیگر همانگونه که جسم انسان برای پاکی و طهارت نیاز به آب و حمام دارد روح او نیز با اشتغالات دنیوی و زندگی روزمره آلوده می شود و نیاز به حمام و شستشو دارد و حمام و شستشوی روح انسانی نماز و یاد خداست . ازین جهت نماز و یاد خدا ستون و  پایه ی تمام ادیان توحیدی است و در قرآن و اسلام به آن سفارش فراوان شده . حال جوهر این نماز که همان یاد خداست در تمام ادیان توحیدی مشترک است و جوهر همه ی نمازها در  ادیان مختلف یاد خداست ولی شکل آن ممکن است در  هر دینی تفاوت داشته باشد مثلا در در دین مسیحی نماز به شکل سرودهای مذهبی و دعا در کلیسا باشد . در یهود نیز به شکل اذکار خاص باشد در دین بودایی ممکن است بصورت ها و شکل‌ها دیگری باشد ولی جوهر و نقطه ی مشترک  همه ی آنها همان یاد و ذکر خداوند و ارتباط با اوست .    هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید         بلبل به غزلخوان و قمری به ترانه .     ازین جهت نیز  دین الهی هم در دنیا از نظر خدا یکی بیش نیست و آن نیز اسلام یعنی تسلیم بی قید و شرط در برابر دستورات الهی و ارتباط با خدا با یاد و نام او و ارتباط با اوست پس در حقیقت جوهر اصلی تمام ادیان در دنیا در حقیقت همان اسلام است ولی ممکن است در مناسک و آداب دینی این ادیان با هم تفاوتهایی داشته باشند.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از اسرار مهدویت و روایات ظهور مهدی موعود  عج نام واقعی پدر بزرگوار اوست . قبلا در دلایل هفده گانه  در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی ثابت گردید که بر خلاف باور عموم و امامان گمراه یا آخوندهای دنیا طلب به هیچ وجه امام مهدی حقیقی از نسل امام حسن عسکری ع نیست بلکه از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع در عصر ماست . اما پرسشی که اینجا مطرح است این است پس در زمان ما  پدر مهدی موعود عج چه کسی می تواند باشد و  نام واقعی او چیست؟ چون دانستن نام واقعی پدر مهدی موعود عج در شناخت او بسیار مهم و اساسی است و در شناخت او بسیار کارگشا می باشد. در این مورد  باید گفت : برخلاف آنچه منحرفان و گمراهان در مورد مهدویت تیلیغ می کنند. پیامبر ص و اهل بیت او  نام واقعی مهدی عج را بارها به صراحت بیان کرده اند  و گفتیم در روایات صحیح پیامبر و اهل بیت او نام حقیقی و امروزی اورا احمد و القاب آسمانی اورا عبدلله و مهدی نامیده اند . امام علی ع نام مخفی اورا احمد و نام آشکار وی را محمد ذکر کرده . و در زمینه ی اینکه نام اصلی او احمد می باشد روایات صحیح بسیار متواتر می باشند و شکی در ان نیست ولی چیزی که از اسرار مهدویت می باشد و پیامبر و اهل بیت او بنا به مصالح امنیتی و حکمت الهی به صراحت بیان  نکرده اند نام واقعی پدر امام مهدی عج می باشد . چون چه بسا در آینده شیادانی ( مانند احمد الحسن بصری)  پیدا شود و با سو استفاده از نام پدر مهدی عج ادعای فرزندی و نیابت اورا کنند . ازین جهت پیامبر اسلام و اهل بیت او نام واقعی  پدر مهدی عج  را بصورت غیر مستقیم بیان کرده اند تا خود امام مهدی عج در آینده کیفیت آن را برای مردم توضیح دهد. پیامبر اسلام در حدیثی متواتر و صحیح که عبدالله بن مسعود و دیگر صحابه و نیز اهل بیت آن را روایت کرده اند   (که البته اواخر این حدیث را نیز منحرفان تحریف کرده اند) ولی صحیح آن به این صورت می باشد  می فرماید : دنیا تمام نمی شود تا مردی از اهل بیت و فرزندان من مالک و پادشاه عرب ( همه ی دنیا) شود که نام او موافق و مطابق نام من و نام پدرش نیز مطابق و موافق نام من می باشد  (  که منحرفان به به این صورت آخر آن را تغییر داده اند که نام پدر او نیز مطابق نام پدر من است در حالی که در اصل حدیث نام پدر من وجود ندارد  بلکه عبارت نام من می باشد صحیح است به این دلیل که نام  عبدالله  در احادیث دیگر یکی از القاب و نامهای خود مهدی می باشد نه نام پدرش  چنانکه اهل سنت به غلط ادعا دارند نام پدر مهدی عبدالله است )  چون نمی شود عبدلله هم نام مهدی و هم نام پدر مهدی باشد و اصلا منطقی هم نیست  . یعنی پیامبر نمی فرماید نام او همان نام من است بلکه می فرماید : نام او شبیه و موافق نام  من است و نام پدرش نیز موافق نام من است . از طرفی روایات دیگر اهل بیت چون روایات امام علی ع و امام باقر ع می فرمایند :  نام مهدی احمد است و نام احمد این خصوصیت را دارد که شبیه و موافق  محمد یعنی نام پیامبر است و البته شبیه است ولی یکی نیست چون احمد با محمد فرق دارد هم در معنی و هم در ظاهر.  از طرفی پیامبر ص در ادامه ی آن حدیث می فرماید: نام پدر مهدی هم موافق و شبیه و هماهنگ با نام من  است . از سوی دیگر روایت صحیحی از امام باقر ع کلید اصلی حل معمای نام پدر مهدی عج می باشد چون می فرماید: مهدی ، احمد ، محمد ، محمود نامیده شد همچنانکه که عیسی مسیح نامیده شد. در اینجا محمود قطعا نام امروزی پدر مهدی موعود می باشد به دو دلیل، یکی اینکه پیامبر در حدیث قبلی فرمود : ....و نام پدر مهدی هم مطابق و شبیه نام من است و نام محمود  این خصوصیت را دارد و شبیه و موافق  نام محمد  است و دلیل دوم اینکه چون در عرب  نام شخص را همراه نام پدر او می شناختند و امام علی فرمود احمد نام مخفی ( کوچک) مهدی و محمد نام مشهور ( خانوادگی او در این زمان) می باشد پس قطعا محمود در  حدیث امام باقر  نام پدر واقعی امام مهدی در زمان می باشد. و به این صورت با توضیحات خود امام مهدی عج بواسطه ی سید حسنی  معمای نام واقعی پدر مهدی موعود عج در زمان ما حل می شود . معمایی که جز اهل بیت پیامبر قادر به کشف و حل آن در زمان ما نبودند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از یاران اهل بیت در نزد امام باقر حضور داشتند . امام باقر در مورد قیام مهدی عج فرمودند: همزمان با قیام مهدی چندین پرچم ( و به قولی دیگر فرمودند ۱۲ پرچم)    برافراشته می شود آن مرد از امام پرسید با این حال از کجا بفهمیم پرچم کدام یک پرچم هدایت مهدوی خواهد بود . امام باقر به اشعه ی خورشید که از روزنه به اتاق  می تابید اشاره کرد و فرمود امر ما آهل بیت ازین نیز روشنتر است . ممکن است برخی تصور کنند که این پرچمها که همزمان با قیام مهدی بلند  می شود مانند قدیم از جنس پارچه یا پوست می باشد غافل ازین که نمی دانند پرچم های قیام و روشنگری در این زمان از جنس زمان  ماست یعنی همان تصویر پروفایل بالای کانال های روشنگری در فضای مجازی مقصود امام باقر می باشد . چون در حدیثی دیگر امام صادق می فرماید : که جنس پرچم خراسانی از پارچه و پوست و ازین دست اجناس نیست بلکه از جنس دیگری است . و اما چرا امام باقر فرمود : که امر قیام  اهل بیت از اشعه ی خورشید نیز روشنتر است . چون محتوای پیام اهل بیت بر اساس حقایق قرآن کریم و نیز حکمت الهی است؛ بنابراین چون خورشید روشن است که این کلام هدایتگر از جانب خدا و اهل بیت است و از کلام کانالهای باطل و حکومتی طاغوت کاملا متمایز  می باشد . کافی است به محتوای پیام‌های سید حسنی و کانالهای موازی دیگر که حاکمیت دجال ایجاد کرده نظری با دقت بیندازید و آنها را مطالعه کنید . نور کلام اهل بیت درکانال روشنگر سید حسنی کاملا بصورت آشکار می درخشد و آن را از کانال‌های موازی حاکمیت دجال در مورد مهدویت کاملا مشخص تر می باشد نمونه هایی از این پرچمهایی موازی  حکومتی  دجال را اینک در ادامه تماشا کنید تا به حقانیت کلام امام باقر پی ببرید .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود..

این روزها در رسانه های مجازی تصاویری از ابرهایی به شکل خاص و معمولا به شکل بشقاب پرنده در برخی نقاط دنیا مشاهده می کنیم نمی توان گفت همه ی این تصاویر جعلی و یا توهم می باشند چون شکل آنها  واقعا با ابرهای معمولی تفاوت دارند . از بررسی برخی آیات قرآن و روایات زندگی پیامبر اسلام می توان به حقایقی در این مورد دست یافت که بی ارتباط با بحث مهدویت و دین و به اصطلاح یوفوها  و یا موجودات فضایی نمی تواند باشند.قبلا در مقالات پیشین بیان کردیم که در حقیقت به اصطلاح موجودات فضایی همان  نیروهای خیر وشر  از ابعاد دیگر هستی هستند که از آغاز آفرینش و تمدن بشری و شاید حتی قبل از بشر بر روی کره ی زمین در رفت آمد بوده اند و با انسان‌های خوب و بد درتماس بوده اند . در دین اسلام نیز رد پای این نیروهای خیر را بخصوص در زندگانی پیامبر اسلام مشاهده می کنیم قبلا بیان کردیم که این نیروهای خیر یک بار در زمان کودکی پیامبر اسلام و زمانی که در صحرا همراه حلیمه ی سعدیه و شوهرش به سر می برد به گواهی فرزندان حلیمه  با پیامبر تماس داشته اند . و بار دیگر رد پای این نیروهای خیر یا فرشتگان را در سفر شام پیامبر اسلام ص در نوجوانی  مشاهده می کنیم زمانی که پیامبر اسلام همراه کاروان تجاری به کلیسای بحیرای راهب نزدیک می شد به روایت مورخان بحیرا مشاهده کرد که تکه ابری بر بالای سر پیامبر ص هر جا او حرکت می کرد می آمد و بحیرا از دیدن این واقعه شک کرد که درون این کاروان باید شخص برگزیده ی الهی باشد. به هر حال این تکه ابر یک تکه ابر عادی نبود و مسلما از جنس همان تکه ابرهایی بود که اکنون در برخی نقاط دنیا به شکل بشقاب پرنده گاهی مشاهده می کنیم . علت  نیز آن بود که وقتی پیامبر اسلام می خواست به شام سفر کند مسلما نشانه های ظاهری و بدنی نبوت و پیامبر آخرین را آشکارا دارا بود و یهودیان شام نیز مسلما چون این نشانه ها را در کتاب تورات خوانده بودند پیامبر اسلام را شناسایی می کردند و علت تعقیب تکه ابر از بالای سراو نیز آن بود که درون ابن تکه آب نیروهای خیر و فرشتگان مراقب و نگهبان خدا بودند  که در صورت لزوم جان پیامبر را در سفر به شام از دست دشمنان یهودی  نجات دهند و برای همین از بالای سر  و با پوشش و استتار ابر مراقب وی بودند . هرچند بعدا بحیرا ی نصرانی  ابوطالب عموی پیامبر را قانع کرد که  برادر زاده اش را بخاطر خطر یهود به شام نبرد و اورا از میانه ی راه برگرداند. بهر حال قضیه به اینجا نیز ختم نمی شود . با کمال شگفتی در قرآن کریم نیز به آشکار شدن این نیروهای خیر در استتار ابر یکبار  صراحت دارد . در آیه ی ۲۱۰ از سوره ی بقره در این مورد می فرماید: هل ینظرون الا آن یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملائکه و قض الامر و الی الله ترجمه الامور....آیا کفار انتظار نمی برند جز آنکه خداوند در سایبانهایی از ابر به نزد آنها بیاید و ملائکه نیز ( به همین شکل) واین امر واقع شود و به سوی خدا امور برگردد.  ببینید در این آیه  به آمدن امر خدا و ملائکه در پوشش و استتار ابر در روزی خاص ( احتمالا روز ظهور مهدی یا قیامت) صراحت کامل دارد.و این نشان می دهدکه بین نزول فرشتگان یا نیروهای خیر و به اصطلاح موجودات فضایی در استتار و به شکل ابر ارتباط کامل وجود دارد. باز حضور نیروهای خیر را در شکل ایر در روایات صحیح مهدویت نیز با صراحت مشاهده می کنیم . پیامبر اسلام ص در این مورد در روایتی صحیح می فرماید : زمان   قیام مهدی تکه ابری بر بالای سر وی  قرار می گیرد و از آن ندایی به گوش می رسد که این مهدی است از وی اطاعت کنید. همچنین در دیگر روایات مهدوی از اهل بیت به نزول فرشتگان و نیروهای خیر در قیام مهدی عج صراحت کامل وجود دارد.  پس بین این نشانه های آسمانی و ظهور مهدی عج ارتباط کامل وجود دارد . همچنانکه در انجیل نیز آمده " و آنگاه نشانه های پسر انسان در آسمان پیدا می شود..."       سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

این موارد نیز جزو مسائل چالش برانگیز در اسلام در عصر کنونی می باشند . در مورد این احکام قرآنی و اسلام توضیح و تذکر برای جلوگیری از سو استفاده از  آنها لازم به نظر می رسد . قبلا نیز تذکر  دادیم دین اسلام اگر با علم و معرفت درک نشود، مسلمانی به این صورت ارزشی ندارد و ممکن است بسیار نیز خطرناک و مضر به حال فرد و اجتماع باشد. در مورد صیغه یا متعه و چند همسری که در قرآن نیز به آنها اشاره و یا تصریح شده باید تذکر داد ، که اولا این احکام جزو احکام عبادی و ثابت قرآن در همه زمان‌ها و مکان‌ها و شرایط نیستند و جزو احکام مدنی قرآن و شرایط و زمان و مکان خاص می باشند . بنابراین نباید افراد بوالهوس و فرصت طلب به بهانه ی اسلامی بودن این موارد به ابن صورت زشت از آنها برای هوی و هوس خود و ادفاع تمایلات شهوانی  سو استفاده کنند و مثلا هر آخوند حکومتی رانت‌خوار و ثروتمند با سو استفاده از قدرت مالی حرام خود چهار زن عقدی ثابت و دهها زن صیغه ای در خفا داشته باشد و جوانان تنگدست و بینوا توانایی مالی ازدواج با یک زن نیز نداشته باشند. اولا که چند همسری یک حکم قرآنی بوده که مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش و وضعیت خاص آداب و رسوم اعراب گذشته بوده و در زمان ما و اقوام و ملل دیگر مسلمان  ممکن است این سنت عرف نباشد . این یک مورد . مورد بعد اینکه اسلام به چند همسری تشویق نکرده بلکه بنابر شرایط خاصی این کار را تجویز کرده نه تشویق.  و تجویز با تشویق تفاوت فراوان دارد. به هر حال گاهی در زمان ما نیز شرایطی برای یک مرد پیش می آید که نیاز است مثلا برای بچه دار شدن ( چون همسر اول بچه دار نمی شود) و یا علل دیگر همسر دوم و سوم اختیار کند . ولی اگر مثلا یک مرد با زن ایده آل خود ازدواج کند دیگر ضرورتی به این کار احساس نمی شود . البته در همان صدر اسلام  نیز قرآن شرط رعایت عدالت را برای چند همسرداشتن برای مرد واجب کرده که مسلما شرطی نزدیک به محال هست و کمتر کسی پیدا می شود که مانند پیامبر بین همسران خود کاملا عدالت را رعایت کند و این نشان می دهد که خدا می خواسته به طور  غیر مستقیم  به مردان بگوید که این کار را نکنید بهتر است . پس این حکم اسلامی نیز حالت رفع اضطرار دارد و نه تشویق برای همه ی زمان‌ها و مکان‌ها . مورد بعد در مورد صیغه و یا متعه یا ازدواج موقت است . این مورد نیز مثل مورد اول حالتی برای رفع اضطرار دارد و  خدا این کار را تشویق نکرده . به فرض مردی برای مشکلی مجبور شود در شهری دور از همسرش مدتی به سر برد در اینجا خداوند برای اینکه چنین مردی برای رفع نیاز جنسی به گناه نیفتد اجازه ی چنین کاری به وی می دهد یا مثلا مردی دارای همسر باشد ولی  به علت بیماری خاص همسرش امکان رابطه زناشویی با وی را مدت زیادی نداشته باشد در این صورت نیز مسلما خدا جواز چنین کاری را به وی می دهد تا به گناه نیفتد.. بهر حال جواز چند همسر و صیغه در قرآن و اسلام برای شهوترانی و هوی و هوس مردان نیست بلکه برای جلوگیری از گناه و انحراف جنسی مردان اجازه ی چنین کاری  در مواقع  و زمان و مکان خاص به برخی مردان داده شده است . همچنان که در صدر اسلام  تعدادی از مسلمین  در شهری دور از همسر خود جدا شدند و از پیامبر خواستند که آیا می توانند با زنان بی شوهر  آن شهر ازدواج موقت کنند و پیامبر به آنها دراین مورد خاص ابن اجازه را دادند و این کار او نیز درست مطابق با دستور قرآن کریم بود. ولی عمر خلیفه ی دوم چون احساس کرد در زمان او عده ای دارند از این امر سو استفاده برای هوی و هوس افسارگسیخته و سو  استفاده از زنان فقیر  و بی پناه می کنند این کار را ممنوع اعلام کرد.

یکی از تزها و نظرات به شدت غلط و نادرست که برخی شبه فیلسوفان غربی و روشنفکرنمایان در عصر معاصر در باب دین بیان می کنند و این نسخه ی مریضی آور رو نیز می پیچند و به خورد جوانان خام ما و قشر به اصطلاح تحصیل کرده و دانشگاهی ما می دهند این نظر است که اصولا دین را نه خدا بلکه خود بشر اولیه به وجود آورد و ساخت نه خدا . و اصلا خدایی وجود ندارد. بشر اولیه به علت عدم رشد علمی و فکری و عدم درک و کشف علل طبیعی حوادث و فاجعه های طبیعی چون آتشفشان و و زلزله و سیل و ...وعلل پیدایش این پدیده ها را به خشم خدایان و امور ماوراطبیعی نسبت می داد و به این ترتیب ادیان بوجود آمدند . بعد هم می گویند چون آلبرت انیشتین نابغه و دانشمند برجسته ی فیزیک این نظر را داده پس سخن او کاملا درست و عین حقیقت وحجت برای ما می باشد . حال ما اینجا قصد نداریم وارد این بحث شویم که  رابطه ی بین علل و عوامل  طبیعی حوادثی مثل سیل و زلزله و ...و رابطه ی آنها با اراده ی الهی را که یک امر بسیار پیچیده است که بسیاری از دانشمندان خداناباور قدرت درک آن را ندارند  موشکافی و پاسخ دهیم . به عنوان مثال علل طبیعی برداشتن لیوان از روی میز توسط انسان مسلما انگشتان و ماهیچه های دست و فرمان مِغز به رشته های عصبی  و...می باشد  ولی در نهایت روح و اراده ی انسان تمام این موارد  حتی مغزرا مدیریت می کند . و علل طبیعی حوادث طبیعی نیز سلسله مراتبی به همین صورت دارد ولی در نهایت علت اولیه ی  این حوادث، یک اراده و خواست است که چون روحی بر تمام اجزای طبیعت احاطه و تسلط دارد و آن نیز مسلما خداست .به هر حال این نظرات دانشمندان خداناباور به هیچ وجه نمی تواند  واقعیت وفلسفه ی وجودی ادیان الهی را به درستی توجیه کند. واقعیت این است که یک سری پرسش های فطری و اساسی از آغاز تولد و زندگی بشر همیشه در ذهن بشر بوده و هست که نه علم تجربی و نه حتی فلسفه ابزار جواب دادن و پاسخ قانع کننده  به آنها را برای بشر تشنه ی دریافت حقیقت ندارد. پرسش هایی مثل این که آیا این جهان آفریننده و آغاز و انجامی دارد؟ . اگر دارد این آفریننده چگونه موجودی است !؟ هدف از آفرینش انسان بر روی این کره ی خاکی چیست ؟ او از کجا با این دنیا آمده و پس از مرگ به کجا می رود؟ سعادت انسان در این جهان و جهان آخرت چگونه به دست می آید؟ نتیجه ی اعمال انسان پس از مرگ چه می شود؟ روح چیست ؟ آیا فرشتگان یا جن وجود دارند؟ و پرسش هایی ازین دست ...اینها پرسش هایی هستند که نه علم و نه حتی فلسفه ابزار لازم برای پاسخ قانع کننده و یا اثبات آنها را ندارد و اگر  نیز به فرض مثلا  علم یا فلسفه پاسخهایی در این مورد بیان کند این پاسخها چندان یقین اور برای بشر نمی توانند باشند که بتواند روش زندگی و جهت گیری های زندگی خودرا بر اساس آنها قرار دهد چون این پاسخها یقین آور نیستند تازه بسیاری از کشفیات علمی و فلسفی بشر تا زمان ما هنوز یقین آور نیستند و با مرور زمان بسیاری از مسائل علمی و فلسفی که از نظر پدران ما اموری کاملا ثابت شده و بدیهی بودند اکنون با پیشرفت علم باطل و نقض شده اند مثل اصل مرکزیت زمین برای عالم و اینکه تمام  کرات و خورشید به گرد زمین می گردند که اکنون می دانیم کاملا باطل و اشتباه بوده.  خود همین کشفیات علمی و فلسفی نیز اکنون معلوم نیست کاملا درست باشند و ممکن است در آینده کشفیات دیگر بطلان آنها را ثابت کند . پس وقتی  دستاوردهای علمی و فلسفی بشر تا زمان ما کاملا قابل اعتماد نیستند و یقین آور نیستند چگونه می توانیم بر فلسفه و روش زندگی اعتماد کنیم که فلاسفه ی مثلا اخلاق  و سیاست و غیره  تحت عنوان  امانیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و پراگماتیسم و کابالا و...در عصر نوین به عنوان نسخه می پیچند و به ما می دهند و مانیز باید جهت گیری ها و روش زندگی خود را بر این اساس تنظیم کنیم اگر  بعد از یک عمر زندگی ، پیشرفت علم و فلسفه ی بشر ثابت کرد که  این نسخه ها و نظریات همه ناقص و اشتباه بوده و عمر ما نیز به اتمام برسد چه کسی می تواند زیان مارا در این مورد جبران کند چون دیگر فرصتی برای جبران نداریم. پس بخاطر همین نقص دانش بشری در هر زمان نسبت به علم و معارف الهی که کامل و ازلی و ابدی است .خداوند یک سری پیام‌های روشنگرانه و هدایتگر از آغاز زندگی و تمدن بشری برای بشر توسط انسانهای بسیار فرهیخته و خردمند که پیامبران و رسولان بودند، فرستاد تا به این پرسش های فطری و اساسی که علم و فلسفه ی بشری ابزار جواب دادن به آنها را بطور یقین آور ندارد جواب قانع کننده و یقین اور بدهد . تا بشر بتواند با اعتماد و ایمان و یقین کامل به حقیقت و کامل بودن آنها جهت گیری هایش را در زندگی تنطیم کند و تصمیم بگیرد که مثلا انسان نیکوکاری باشد یا نباشد و خیالش راحت باشد که جهان دیگر و نتیجه ی اعمالی هست یا خیر ؟ معنی حقیقی سعادت چیست و چگونه در این دنیا و جهان دیگر این سعادت دست یافتنی است ؟ آیا

نیروهای خیری وجود دارد تا آورا در این کار یاری کنند؟ یا نیروهای شری هستند که مانع ابن کار شوند؟ و اگر وجود دارند راه ارتباط با نیروهای خیر چیست؟ مجموعه ی این پیام‌های روشنگرانه برای  پاسخ به این پرسش های فطری  انسان  که باعث سعادت او می شود دین الهی می باشد. پس بشر در هر زمانی حتی اگر به بالاترین فن آوری ها و پیشرفت ها دست پیدا کند به ناچار به این پیام‌های روشنگرانه و دین الهی نیاز مبرم دارد ،چون علم و فلسفه قادر به پاسخ گویی به این نیازها و پرسش های فطری و اساسی بشر بطور یقین آور نیست . اصولا خدای عالم و قادر خود،  اگر بشر نیازی به دین نداشت  این حقیقت را برای بشر  نمی فرستاد . مثل تمام کشفیات علم تجربی که خدا توانایی کشف آنها را به بشر داده و نیازی نبوده این کشفیات را بصورت کتاب آسمانی نازل کند غیر از موارد خاصی که گاه در برخی کتب آسمانی برای نشان دادن معجزه اشاراتی به یرخی حقایق علوم تجربی نموده است که قبلا مواردی از آن را در قرآن کریم بیان کردیم.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.