نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

"وقتی برخی از همین همکاران برای کمک به این ظلم جاسوسی می کنند همین بلا رو باید سرمون بیارند من تو هر مدرسه ای تواین ۲۸ سال می رفتم چند همکار به شغل شریف جاسوسی اشتغال داشتند و اتفاقا همه رو هم همون اول سال بخوبی می شناختم حالا از چه مسائلی از ما جاسوسی می کردند از اینکه مثلا ما به حقوق کم و ناعدالتی های کشور پیش همکارها حرف می زدیم بخاطر  همین فعالیت جاسوسان بود که هر مدرسه ای می رفتیم مدیر با ما  با دستور  و اجبار از بالاکار شکنی می کرد چون او هم باید حق جاسوسی دریافت می کرد و بعد هم ناجوانمردانه دانش آموزان را بر علیه ما به صورت پنهانی تحریک می کرد تا بتوانند در کلاس سر و صدا و بی نظمی کنند و وقتی مجبور می شدیم آنها را تنبیه کنیم همین مدیر  چند تن از اولیا ی دانش آموزان کتک خورده را دعوت می کرد و با آنها زد و بند می کرد و طوماری بر علیه ما به اداره  می نوشتند  و اولیا امضا می کردند و از تدریس ما در آن مدرسه جلوگیری می کردند و یا بین دانش آموزان کلاس برای معلمین جاسوس می گذاشتند تا مبادا در کلاس بر علیه ظلم و طاغوت اخرزمان سخنی بگویند گاهی نیز این آقایون (یا به تعبیر بهتر یک دست کت و شلوار ، چون هیچ محتوای انسانی در زیر این کت و شلوار نداشتند) ضبط صدای گوشی خود را روشن می کردند و رودر رو و با بی شرمی،تمام سخنان همکاران منتقد را ضبط می کردند و به اداره تحویل می دادند به هر حال ازین شیرین کاری های یواشکی زیاد انجام می دادند  مدتی هم که بنده رو از تدریس تعلیق کردند . به هر حال گفتن حرف حق هزینه هم دارد من نام تمام این معلم نماهای جاسوس را با تمام سوابق شغل شریف آنها دارم حتی می دانم برخی از آنها چه میزان حق مزدوری و امتیازات مالی بسیار دریافت نموده اند. به هر حال می خواهم بگویم اینها خیال نکنند خیلی هم زرنگ هستند و کسی آنها را نمی شناسد فقط به میزان شرم آوری رذالت در وجود خویش انباشته اند و باید این حقیقت را با تاسف گفت که  دسته ی تبر از جنس چوب  است ولی افسوس که ریشه ندارد  که به درختان آزاد آسیب می رساند. درود بر همه ی سربازان گمنام امام  زمان درمدارس  سراسر کشور  و تمام رسانه ها ی مجازی.  احسنت به این وجدانهای بیدار اما تا قیامت خمار ."

یک روایت مشهور از پیامبر اسلام در مورد ظهور مهدی عج است که می فرماید: ....او زمین را پر از قسط و عدالت می کند همچنانکه پیش ازین پر از ظلم و جور شده بود    اما چرا پیامبر اسلام پیش بینی کرده بود که در آستانه ی ظهور دنیا پر از ظلم و جور می شود ؟ اولا باید  ابتدا معنی حقیقی عدالت را بیان کرد . از امام علی ع پرسیدند: عدالت چیست ؟ فرمود  عدالت یعنی قرار دادن هر چیز ( یا هر کس) در جای مناسب خود. بعد پرسیدند ظلم چیست؟ فرمود : معنی کردم . مقصود امام این بود  که ظلم درست عکس عدالت است  . یعنی هر چیز یا هر کس را در  جای مناسبش قرار ندهند . خب با این تعریف عدالت و ظلم اگر به عملکرد طاغوت زمان در ایران که یکی از شاخه های طاغوت جهانی است نگاه کنیم که کاملا دست نشانده ی دجال جهانی است خواهیم فهمید که تا چه میزان در این کشور ظلم وجود دارد نمونه ی عملی و ملموس ابن ظلم و تبعیض از اوایل دهه‌ی ی شصت تاکنون در کنکور دانشگاه‌ها تجلی کامل پیدا می کند . دراین حاکمیت  کنکور اصلا براساس ملاک‌های علمی که تنها ملاک قابل قبول داشگاه ها می باشد برگزار نمی شود و این نمایش مضحک و در عین حال تاسف بار بیشتر جنبه ی فرمالیته و برای فریب جوانان و دیگر مردم است . اولا دانشجویان وقتی در  کنکور شرکت کردند تمام سوابق عقیدتی و سیاسی و و موقعیت خانوادگی و مکانی آنها مستقیما توسط وزارت اطلاعات به بهانه ی گزینش مورد موشکافی و بررسی قرار می گیرد و اگر به فرض این فرد از نظر عقیدتی و سیاسی موافق حاکمیت نباشد اگر با رتبه ی بسیار بالا نیز در کنکور قبول شود رتبه ی واقعی اورا اعلام نمی کنند بلکه یک رتبه ی پایین برای وی در نظر می گیرند و به او اعلام می کنند بنابراین چنین شخصی با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار عملا نمی نمی تواند رشته های سطح بالا و تخصصی و درامدزای واقعی چون پزشکی و پتروشیمی و نفت و...غیره قبول شود چون این رشته های پولساز مربوط به نورچشمی های حاکمیت و آخوند زاده های حکومتی و فرزندان وزرا و  فرزندان لوس  فرماندهان سپاه و جاسوسان و جاسوس زادگان و آدم فروشان و حرام لقمگان می باشند و مردم عادی در این مورد حقی ندارند . کار به حدی خراب است که حتی اگر جوان محصلی بی طرف باشد و اهل مخالفت سیاسی و عقیدتی با حاکمیت نباشد نیز شانس  چندانی برای قبول شدن در رشته ی مورد علاقه را با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار ندارد. ظلمی ازین بالاتر قابل تصور نیست . بعد در برگذاری همین کنکور فرمالیته نیز انواع رانت‌هاو تبعیضات و فساد و تقلب حکومتی وجود دارد مثلا کافیه محصلی ساده لوح و با ضریب هوشی پایین و مماس با کودنی کارت بسیجی از چند سال پیش داشته باشد در همین حال این شخص اگر با انیشتین  نیز درکنکور با هم شرکت کنند ،  این محصل کودن با رتبه ی بسیار خوب و تک رقمی به برکت کارت بسیجی پزشکی قبول می شود و انیشتین  در کنکور در ایران رد می شود چون  احتمالا پدر انیشتین ولایت فقیه را قبول ندارد😁 بعد انواع سهمیه ها در  کنکور از بیش از چهل سال پیش مرتبا اجرا می شود از سهمیه ی خانواده ی شهدا و آزادگان و جانبازان گرفته تا هزار کوفت و زهر مار دیگر و با وجود آین سهمیه ها  اگر محصلی فقط بر سر صندلی کنکور بنشیند همیشه ۵۰ درصد بیشتر احتمال قبول شدن  از افراد عادی دارد. آین روند ظالمانه باعث می شود که افراد صالح و بااستعداد بالا شانس چندانی برای موفقیت در کنکور در ایران نداشته باشند و اگر با تلاش فراوان نیز داشته باشند نیز بعد از فارغ  التحصیل شدن چون حامی نظام نیستند و شاید بی طرف باشند بیکار و خانه نشین باقی می  مانند و  اگر پول داشته باشند برای ادامه تحصیل به ناچار جذب دانشگاههای خارج از کشور می شوند و اگر بی پول باشند به مسافر کشی و کارهای دون پایه که واقعا مناسب آنها نیستند روی می آورند و کشور از داشتن نیروی متخصص واقعا محروم بماند و هر روز بیماران بسیاری با تجویزهای غلط پزشکان رانتی و بی سواد حکومتی راهی سرای دیگر شوند و جنایات پزشکی فراوان در خفا صورت گیرد و هر روز یک هواپیما سقوط کند و یک قطار تصادف کند و یک ساختمان فرو بریزد و هزاران تباهی دیگر که نتیجه مستقیم این تبعیض ها و بی عدالتی هاست . یک نفر انسان نجیب و بسیار با استعداد تعریف می کند که مرحوم پدرم به من و چند برادر با استعداد دیگرم در دهه‌ی ۶۰ بسیار می گفت درس بخوانید تا در آینده باسواد شوید و اهل تخصص و برای خود کسی شوید ما هم به توصیه ی پدر به شدت درس می خواندیم و با وجود انواع سهمیه‌ها و  تقلبات در کنکور توانستیم همه مدارک بالا بگیریم ولی اکنون چند سال است که همه بیکاریم و امیدی به زندگی نداریم در حالی که همسایه ی ما که همه فرزندانش تنیل و بی استعداد  و ولگرد و فاسد اخلاقی بودند چون یکی از فرزندانش در اطلاعات سپاه دارای شغل شریف جاسوسی و

آدم فروشی بود تمام اهل خانواده و برادران ولگرد و فاسد  و خویشاوندان را توانست با روابط و رانت در پستهای مهم و حساس و پردرآمد حکومتی و دولتی بر سر کار ببرد و اکنون آنها هر گاه با خودروهای مدل بالا مارا بیکار و فقیر ببینند به ما با تمسخر نیشخند می زنند و ثروتشان را به رخ ما می کشند . الان خوب که بررسی می کنم  علت بیکاری خود برادران را با وجود استعداد بالا در می یابم و آن نیز این بوده که مرحوم پدرم در اوایل دهه‌ی ۶۰ از حامیان صرفا عقیدتی بنی صدر بوده و نظرات خودرا هم به اطرافیان آشکارا می گفت غافل ازاینکه یکی از پسران همسایه که ذکر آن گذشت  جاسوس اطلاعات سپاه و آدم فروش بود و تمام عقاید پدر را به اطلاعات سپاه گزارش می داد و همین عامل اصلی بیکاری ما چند برادر و ثروتمند شدن پسران همسایه بوده است .   نمونه ی دیگر تبعیض ها و بی عدالتی در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم استخدام در شرکت‌ها و ادارات دولتی است . در این شرکت‌ها هم ملاک گزینش همان  ملاک های مزخرف کنکور است و تمام مستخدمین باید رابط و پارتی از نوع آخوند حکومتی ، بسیجی ، سپاهی ، جاسوس حرام لقمه داشته باشند وگرنه استخدام آنها در این شرکت‌ها و ادارات کار حضرت فیل است . خب این نمونه ی  بی عدالتی ها و تبعیض ها در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم است .برای همین در روایات اهل بیت در مورد مشخصات حاکمیت بنی عباس دوم در آخر زمان آمده است که : حاکمیت بنی عباس  بر پایه ی ریاکاری و فریب مردم است و این حاکمیت حامیان خود را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را فقیر می کند و منتقدان  و  مخالفان خود را  به قتل می رساند. در چنین شرایطی جامعه ی ایرانی چون هیچ کس و هیچ چیز جای خودش نیست و ظلم مطلق حاکم است  ، چون خودرویی است که قطعات آن را یک مکانیک شیاد ( دجال جهانی) مخصوصا و عمدا جابجا بر روی هم بسته باشد آیا چنین خودرویی می تواند اصولا روشن شود و به جلو حرکت کند و آیا چنین جامعه ای شانسی برای پیشرفت و رقابت با ژاپن دارد ؟ مسلما خیر .  پس یکی از اهداف اصلی قیام مهدی ایجاد عدالت و شایسته سالاری و حاکمیت صالحان و شایستگان واقعی می باشد تا به این ظلم روز افزون پایان داده شود  به امید آن روز    .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

در کتاب فرقان به عنوان یک خبر غیبی به صراحت بیان شده که به زودی آمریکا از خلیج فارس به ایران حمله ور می شود و این هجوم درست مصادف و همزمان با ظهور و قیام مهدی موعود از شمال ایران خواهد بود در این حال مردم ایران به دو گروه تقسیم خواهند شد یک گروه  مهدی عج را تصدیق و گروهی دیگر او ا شدیدا تکذیب می کنند این هجوم در آینده  ی نه چندان دور اتفاق خواهد افتاد یعنی این هجوم اگر ظرف دو سه سال آینده و همزمان با مرگ رهبر فعلی حاکمیت ایران اتفاق بیفتد نیز چندان غیر منتظره نخواهد بود . اما  پرسش اینجاست که چرا آمریکا درست  در این مقطع زمانی به دستور مستقیم دجال یا حاکمیت واحد جهانی  به ایران حمله خواهد کرد و مثلا این هجوم در ده یا بیست سال گذشته صورت نگرفت . در پایان جنگ ایران و عراق که حاکمیت ایران در ضعیفترین حالت خود بود بطوری که نیروهای عراقی دوباره تا نزدیکی های اهواز وارد کشور شده بودند و حتی مجاهدین و طرفداران رجوی نیز هجوم خود را از شمال غرب آغاز کرده بودند پس چرا آمریکا نه تنها در این زمان از خلیج فارس حمله نکرد بلکه حتی به  نیروهای عراقی هم که به پذیرش صلح ایران توجه نمی کردند و بی محابا به کشور هجوم می آوردند اولتیماتوم داد که بیش ازین جلوتر نیایند. و جنگ ایران و عراق متوقف شد .در این مورد باید گفت که تمام حاکمیت ها ی جهانی و ابرقدرتها تحت نفوذ و تسلط کامل دجال یا نظام سلطه ی جهانی هستند  و بدون اجازه و چراغ سبز آن به هیچ وجه اقدام نظامی و یا سیاسی که منجر به تغییر و تحولی در مناطق مختلف جهان شود انجام نمی دهند و از این جهت ارتش و دولت آمریکا نیز به هیچ وجه نمی تواند بدون اذن و اجازه ی این حاکمیت واحد جهانی اقدامی خودسر انجام دهد وگر نه بلافاصله اگر رئیس جمهور آمریکا و یا هر قدرت دیگر در جهان اقدامی برخلاف دستورات و سیاست‌های  جهانی دجال انجام دهد با روشی مانند کندی رییس جمهور اسبق آمریکا یا  حدف و ترور می شود و یا مانند کارتر و ترامپ از ادامه ی ریاست جمهوری آنها در دوره ی دوم جلوگیری می شود اگر چه طرفداران بسیاری هم در کشور داشته باشند. در سایر کشورها هم سیاست دجال درست به همین صورت می باشد توجه  کنید به روند به قدرت رساندن و سقوط صدام و رضا شاه و پسرش و قذافی،  خوب توجه کنید تا حقیقت را در یابید در هر صورت دجال با رهبران و صاحب منصبان در کشورها مانند مهره ی شطرنج بازی می کند برخی را بنابر سیاست‌هایش یک شبه به قدرت می رساند و برخی را یک شبه حذف می کند  و توانایی چنین کاری را هم دارد. واما پرسش اینجاست که علت حمله ی  آمریکا به ایران در این مقطع زمانی مورد اشاره چیست ؟ در توضیح باید گفت : که حاکمیت فعلی ایران از سال سه سال بعد از انقلاب ۵۷ کاملا تحت نفود و تسلط و کنترل دجال جهانی قرار گرفت و سران اصلی و مستقل و متعهد انقلاب چون مرحوم طالقانی و شهید مطهری و بهشتی و رجایی و باهنر و قطب زاده و بازرگان و بنی صدر یا ترور و اعدام شدند یا خانه نشین و زندانی یا تبعید و فراری شدند و دجال از سال ۶۰ مزدوران دست نشانده و بله قربان گوی خود را چون هاشمی رفسنجانی ، ری شهری ،جنتی و دیگران  را حاکم بر کشور و انقلاب کرد و بلافاصله بمب گذاری ها و ترورها متوقف گردید و دجال و سرویس های جاسوسی وابسته به او از روسیه و انگلیس و اسرائیل تمام تلاش خود را برای محافظت از جان مزدوران دست نشانده ی خود در کشور به کار گرفتند و هر گاه خطر و جنبش مستقل مردمی آغاز شد سران آن را شناسایی و نابود کردند . ولی بعد از چهل و اندی سال این نظام سلطه احساس می کند که دیگر نمی تواند  حاکمیت دست نشانده ی خود را در ایران بیش ازین حفظ و ابقا کند چون نارضایتی های مردمی به اوج خود رسیده و عمومی گشته و بیم آن می رود که با انقلابی ناگهانی و عمومی و مستقل از تحریکات دجال مردم حاکمیت را ساقط و صالحان و نخبگان سیاسی و مستقل و متعهد ایرانی را به قدرت برسانند  و این حاکمیت مستقل دیگر نوکر دجال جهانی نباشد از طرفی دجال مشاهده می کند  که بر طبق روایات اسلامی و مهدویت نشانه های ظهور منجی ک حاکمیت جهانی دجال را تهدید می کند نیز   آشکار شده ازین جهت می خواهد پیش دستی کند و قبل از وقوع قیام منجی و انقلاب مستقل مردمی با یک هجوم گسترده حاکمیت دست نشانده ی خودرا که تاریخ مصرف آن گذشته به ظاهر ساقط کند و دوباره یک حاکمیت دست نشانده و نوکر را که قبلا در خارج مرزها آماده کرده مانند لائیک های جمهوری خواه و یا سلطنت طلبان را جایگزین این حاکمیت دست نشانده ی قبلی کند و باز این حاکمیت دست نشانده  را  حاکمیت مردمی و صالح و ایده آل و آرمانی به مردم ایران معرفی کند .

غافل ازین که دیگر مردم ایران با روشنگری های  مهدوی بیدار شده اند و دست دجال برای آنها رو شده و اجازه ی چنین کاری را به وی نمی دهند و خود با قیام سراسری به رهبری مهدی موعود حقیقی و به یاری خراسانی حقیقی این حاکمیت دست نشانده را نابود و دولت  حق و عدالت صالحان و نخبگان علمی  را بر سر کار می آورند و کم کم  تمام مردم دنیا از  خواب غفلت بیدار و تمام حاکمیتهای دست نشانده ی دجال در جهان را با قیام سراسری ساقط می کنند و خود سرنوشت خویش را به دست می گیرند و حکومت صالحان را در جهان بر سر کار می آورند.  بنابراین بهترین کار در  مقطع فعلی روشنگری های سیاسی ، دینی و نیز روشنگری در  مورد مهدویت و اهداف قیام  منجی می باشد و نهضت سید حسنی درست در جهت همین اهداف متعالی می باشد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

جنگ ۸ ساله ی ایران و عراق یکی از  حوادث ناگوار  و فاجعه بار در قرن گذشته بود که ایادی دجال درایران برای فریب مردم نام آن را دفاع مقدس نهادند و آن را وقیحانه نعمت برای ملت نامیدند. اما عملکرد اخوندها در این جنگ آیا مطابق با احکام و آیات قرآن بود ؟ در اینجا باید این امر بررسی شود . در قرآن کریم همواره بر صلح تاکید شده و چنگ و در گیری در مرحله ی آخر و از سر ناچاری به مسلمین توصیه شده بطوری که حتی در  مقابل کفار و مشرکان خداوند به پیامبر ص می فرماید : تا آنها با شما نجنگیده اند شما با آنها نجنگید و اگر آنها با شما صلح کردند شما نیز صلح کنید که صلح بهتر است . حال عملکرد اخوندها در جنگ  مقابل هجوم عراقی ها را خوب تماشا کنید . در ابتدا صدام که مسلما فردی مزدور مانند اخوندها در عراق و دست نشانده ی دجال جهانی بود به ایران حمله ور شد فعلا کار به عوامل و عللل این حمله که یکی از آنها تحریک خود آخوندهای قدرت طلب در ایران بود نداریم چون بارها  مخالفان صدام و شیعیان عراق را تحریک به شورش بر علیه صدام می کردند تا اورا مانند شاه  سرنگون کنند  که یکی از علل تحریک صدام برای حمله به ایران همین بود البته علل دیگری هم از جمله تحریکات آمریکا نیز بود . بهر حال صدام به هشدارهای رییس جمهور  فرهیخته و با سواد و آینده نگر ایران یعنی ابوالحسن بنی صدر که با صراحت گفته بود خودش از حمله ی عراق به ایران قبلا آگاه شده بود توجهی نکرد و به خاک ایران تجاوز کرد . رئیس جمهور منتخب مردم در ایران یعنی بنی صدر  با تمام مشکلات و از هم پاشیدگی ارتش به هر حال آن را سازماندهی کرد و با ابن حمله به مقابله پرداخت و نه تنها حرکت ارتش عراق را متوقف کرد بلکه پیروزی هایی هم به دست آورد و حصر  آبادان را نیز شکست . در این حال صدام که انتظار این مقابله را نداشت از شروع جنگ پشیمان شد و تقاضای صلح را چند ماه بعد از جنگ مطرح کرد رئیس جمهور منتخب یعنی بنی صدر نیز از این تقاضای صلح استقبال کرد و رهبر انقلاب را نیز متقاعد کرد و او نیز صلح را پذیرفت . در این حال اخوندها طبق آیات قرآن که بر صلح تاکید کرده باید صلح را می پذیرفتند ولی آنها به خاطر اینکه مقاصد سیاسی خواستار ادامه ی جنگ برای قبضه کردن قدرت  بودند و با این صلح مخالفت شدید کردند و نزد رهبر انقلاب رفتند و از روند صلح جلوگیری کردند . این یک مورد مخالفت آنها با احکام قرآن.  در قرآن کریم می فرماید: اگر دو گروه از مسلمین باهم درگیر شدند و جنگ را شروع کردند شما دیگر  مسلمانان سعی کنید بین آنها صلح ایجاد کنید تا صلح را دو طرف بپذیرند و اگر یکی از طرفین با این حال صلح را نپذیرفت شما بر علیه آن طرف جنگ  طلب متحد و بسیج شوید و بجنگید تا صلح را قبول کند . ( شگفت انگیز است مثل اینکه این آیه برای جنگ ایران و عراق نازل شده )حالا عملکرد اخوندها را در جنگ  ایران و عراق تماشا کنید . وقتی در آغاز جنگ عراق چند بار تقاضای  صلح کرد و اخوندها قبول نکردند که بار آخر زمانی بود که خرمشهر را ایران آزاد کرد . حاکمیت عربستان که یک  کشور مسلمان محسوب می شد واسطه شد که طبق آیات قرآن بین دو گروه از مسلمین در حال جنگ یعنی ایران و عراق واسطه شود تا با هم صلح کنند ولی اخوندها باز هم قبول نکردند با اینکه ابن بار عربستان متعهد شده بود تمام غرامت جنگ را نیز به ایران بدهد ولی اخوندها باز دست بردار از جنگ نبودند . در این حال عربستان و دیگر کشورهای عربی طبق همین آیه ی قرآن  به صدام کمک کردند و سلاحهای پیشرفته و حتی سرباز در اختیار وی گذاشتند تا با ایران به ناچار جنگ را ادامه دهد و اخوندها را بالاخره مجبور به صلح کنند و همبن کار دا نیز کردند و اخوندها با خواری و ذلت و شکست  در آخر جنگ مجبور  به صلح شدند . حال باید پرسید کدام عملکرد اخوندها در جنگ مطابق آیات و دستورات قرآن در مورد جنگ و صلح بود؟ قضاوت با  شماست.

این یکی از مشکلات و مصائبی هست که مردم ما بر اثر ندانستن تاریخ خود و نداشتن بینش درست دینی و سیاسی همیشه با آن دست به گریبان بوده و بخاطر آن دوباره مجبور می شوند تاریخ اشتباهات خودرا دوباره تکرار کنند و دوباره در نقشه های دجال یا نظام سلطه گرفتار آیند.  با این توضیح که همواره مردم له شده از چکمه ی استبداد و نفوذ استعمار از شدت ظلم و ستمی که به آنها می شود بعد از مدتی جان به لب می شوند و قیام و خیزش سراسری را شروع می کنند و با دادن هزاران قربانی به پیروزی می رسند و در حقیقت می دانند که این حاکمیت طاغوت فعلی را نمی خواهند ولی وقتی پیروز شدند چون  حاکمیت شایسته و مستقل از نفوذ دجال و بیگانگان را نمی توانند تشخیص دهند که آن را یاری کنند و رهبر مستقل و آسمانی این حاکمیت آرمانی را که به تعبیر قرآن چون ستاره ای درخشنده است که از درخت زیتون روشنی و نور خودرا می گیرد که نه شرقی است و نه غربی ، یعنی این ستاره نه وابسته به سرویس های جاسوسی شرق و نه غرب است و انسانی کاملا مستقل و الهی است که همان منجی موعود و از نسل پیامبر اسلام  ص است . چون چنین رهبری را  در حالی که در بین خودشان است را نمی شناسند دوباره  حاکمان خود را نادانسته از میان مزدورانی انتخاب می کنند که ظاهری انقلابی دارند ولی در حقیقت مزدور و دست نشانده ی دجال یا نظام شیطانی سلطه جهانی می باشند و دوباره اشتباهات گذشته را تکرار می کنند و  طاغوت را بر سرنوشت خود حاکم می کنند . ازین جهت باید گفت که حقیقتا مردم می دانند که چه نمی خواهند ولی نمی دانند چه می خواهند.

در دوران ریاست جمهوری خاتمی مواضع هاشمی رفسنجانی در برخی امور مثل روابط با آمریکا و شیوه ی رهبری  تا حدزیادی تغییر کرد . البته تغییر سیاست هاشمی در قبال رابطه با آمریکا ریشه در سال‌های جنگ دارد که  ریاست جمهوری آمریکا یعنی روناد ریگان تلاش کرد به نوعی روابط خود با حاکمیت اخوندها را بهبود ببخشد و حسن نیت خود را نشان دهد چون  پس از پیروزی انقلاب و قضیه ی گروگانگیری  که آن هم در خارج از کشور توسط دجال طراحی شد و در داخل توسط نفوذی های دجال در انقلاب اجرا گردید تا روابط ایران و آمریکا را تیره و قطع کند  دیگر روابط آشکاری بین این دو کشور وجود نداشت هر چند از پشت پرده با هم تعاملات و زدو بندها را کم و بیش بی خبر از ملت داشتند. به هر حال ریگان تصمیم گرفت این روابط را به صورت پنهانی  با حاکمیت ایران شروع کند  که البته این سیاست ریگان باید گفت مخالف خواست و سیاست دجال در خاورمیانه بود و بعدا تبعاتی برای خود ریگان نیز داشت که بعدا اشاره خواهیم کرد.به هر حال ریگان هیاتی به سرپرستی شخصی به نام مک فارلین به صورت پنهانی به ایران فرستاد و و این  هیات با هاشمی رفسنجانی که رئیس جمهور بود و تعدادی از مقامات کشور به صورت پنهانی دیدار کرد و حتی هدیه های خصوصی  نیز برای آنها آورد و به گفته ی هاشمی رفسنجانی که بعدها فاش کرد  از طرف ریگان که البته اعتقادات مسیحی نیز داشت به دولتمردان و رهبران ایرانی  تذکر داد ه شده بود    ما و شما پیرو ادیان ابراهیمی هستیم و بهتر است روابط مسالمت آمیزی با هم داشته باشیم . ظاهرا این سفر به رهبر انقلاب نیز خبر داده شد و حاکمیت نیز تصمیم گرفت روابط خود را با آمریکاکم کم و به صورت پنهانی  بهبود ببخشد. و شروع کند ولی در این بین دجال نیز با سرویس های جاسوسی خویش بیدار بود و این تحولات را رصد می کرد ازین جهت تصمیم گرفت که از این روند یعنی  روابط مسالمت آمیز ایران با آمریکا جلوگیری کند. چون روابط مسالمت آمیز ایران و آمریکا در آن مقطع زمانی به هیچ وجه به صلاح دجال جهانی نبود . چون دجال جهانی از مدتها پیش حوادث و اتفاقات سیاسی را به گونه ای پیش برده بود که در در خاورمیانه همواره دو قطب مخالف حاکمیت های وابسته به شرق و غرب در مقابل هم قرار بگیرند تا همواره از تقابل آنها  بحران منطقه ای  ایجاد  شود و این منطقه َضعیف و عقب مانده  باقی بماند چون گفتیم سیاست  دجال در این  چند دهه عقب ماندگی در این منطقه می باشد . بنابر این طبق نقشه و توطئه ها چنان حوادث سیاسی چون استقرار حاکمیت سعودی و انقلاب ایران و تحولات سیاسی عراق را به گونه ای بوجود آورده بود که درست نصف این  کشورهای خاورمیانه تحت سیطره و نفوذ سرویس های جاسوسی شرق چون شوروی سابق  و البته انگلیس   با هم  قرار بگیرند و نصف دیگر آنها تحت سیطره و نفوذ سرویس های جاسوسی غرب و به خصوص آمریکا قرار بگیرند و مثلا عربستان و مصر و ترکیه و کشورهای حاشیه ی خلیج فارس چون امارات و ...تحت نفود سرویس های جاسوسی آمریکا باشند و ایران بعد از انقلاب و سوریه و عراق در زمان صدام و افعانستان تحت نفود سرویس های جاسوسی انگلیس و روسیه با هم قرار بگیرند و همواره این سرویس های جاسوسی تلاش کنند از طریق نفوذ در این حاکمیتها این کشورها را درگیر جنگ و اختلافات و بحران‌های منطقه ای سازند تا دجال به اهداف خود برای عقب ماندگی   این کشورها دست پیدا کند. ریگان رئیس جمهور آمریکا چون سیاستمداری کارکشته بود از این امر مسلما خبر داشت و می خواست در دوران خود با ایجاد روابط مسالمت آمیز دوباره با ایران این کشور را که بعد از انقلاب از اقمار و متحدان آمریکا خارج شده بود و بیشتر تحت نفوذ روسیه و انگلیس بود از چنگ آنها خارج کند و دوباره جزو اقمار آمریکا کند. و ازین جهت این روابط پنهانی را سعی داشت با ایران دوباره شروع کند . ولی همانطور  که گفتیم این سیاست ریگان درست مخالف سیاست  خاورمیانه ای  دجال جهانی بود که می خواست تقابل منطقه ای حفظ شود . بنابراین از طریق مزدوران خود در لبنان این روابط پنهانی آمریکا و ایران را به شخصی روحانی حکومتی  به نام هاشمی  که از نزدیکان آیت الله منتظری و ظاهرا  داماد ایشان هم بود  در ایران خبر داد و او نیز این خبر را بین مردم پخش کرد چیزی که خواست حاکمیت اصلا  نبود چون تا آن زمان حاکمیت همیشه آمریکا را دشمن و شیطان بزرگ  به مردم معرفی می کرد و حال اگر مردم بفهمند او بصورت پنهان در حال ایجاد رابطه با این شیطان بزرگ است آبرو و اعتبار نظام بین مردم می رود و حاکمیت در چشم مردم بی اعتبار و فریبکار جلوه داده می شود و ازین جهت خود حاکمیت ترجیح داد پیش دستی کند و جواب رد به مقامات آمریکایی بدهد و و روابط با آمریکا   دوباره قطع و  تیره گردد . و البته  هاشمی  را نیز بعدا به بهانه ای دیگر اعدام کنند و از این نقطه ضعف بر علیه آیت الله منتظری سو استفاده برای برکناری او  کنند.

به هر حال رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا بعدها تبعات این هماهنگی نکردن  با سیاست  خاورمیانه ای دجال را چشید و حاکمیت  دجال مانع اجرای برنامه ها و سیاست‌های داخلی او شد که قصد انجام آنها را داشت و ناکام ماند. و اما هاشمی رفسنجانی از آن زمان به بعد در قبال روابط با آمریکا تغییر موضع داد و از مقامات دیگر کشور از جمله رهبر خواست در روابط با آمریکا تجدید نظر کند و روابط نزدیک را با آمریکا شروع کند و حتی در نماز جمعه  برای مردم این قضیه را مطرح کند که پیامبر اسلام نیز  در  مقطعی از مقابله ی خود با مشرکان مکه در صلح حدیبیه صلاح دید با مشرکان مکه صلح کند واین صلح بعدها برکات زیادی برای اسلام داشت و باعث فتح مکه شد پس ما نیز باید در روابط خود با کشورهای متخاصم تجدید نظر کنیم .ولی این خواست هاشمی نه مورد تایید رهبر و دیگر ارکان و شخصیت های حاکمیت بود نه مورد رضایت دجال جهانی به آن دلیلی که در مورد  ریگان بیان کردیم چون روابط مسالمت آمیز و نزدیک با آمریکا بر خلاف سیاست تقابل منطقه ای خاورمیانه ا ی دجال بود و بنابراین ازآن به بعد  هاشمی هم مغضوب دجال جهانی شد و هم مورد بی مهری رهبر و دیگر  اهرم های قدرت در کشور نظیر وزارت اطلاعات و سپاه قرار گرفت و فسادهای مالی خانواده و فرزندانش که البته هم وجود داشت به رخش کشیده شد و البته به اطلاع مردم هم رسید  و کم‌کم هاشمی از یک شخص مقبول و کسی که مشهور به سردار سازندگی شده بود یک شخص منحرف  از منویات رهبری و آرمان‌های نظام به مردم معرفی گردید . هاشمی نیزالیته برای دفاع از حیثیت و اعتبار خود دست به کار شد و با نفوذی که در کشور حتی خارج از کشور داشت و باند بزرگی از طرفداران ثروتمند  خود که در زمان اعتبار خود درست کرده بود به صورت مخفی و موذیانه تشکیلات مخالفی را بر علیه خامنه ای و بیت رهبری درست کرده بود و در فرصت های مناسب اقداماتی مخفی را بر علیه رهبر انجام می داد از جمله با نفوذی که در خبرگان رهبری داشت تلاش کرد جلسه ای تشکیل دهد و رای عدم کفایت  خامنه ای را برای رهبری از شورا بگیرد ولی موفق نشد و مدتی نیز پیشنهاد داد که رهبری فردی منحل شود و رهبری شورایی جایگزین آن شود که در این امر نیز موفق نبود و به عنوان آخرین حربه مترصد فرصت و بهانه ای بود که یک شورش عمومی را برای برکناری رهبری و فرو ریختن اقتدار وی به پا کند و آن نیز انتخابات ریاست جمهوری بود که در قضیه  شرکت میر حسین موسوی از مخالفان قدیمی رهبر و مهدی کروبی در انتخابات و تقلبات گسترده ای که در این انتخابات صورت گرفت و انتخاب شخص مورد رضایت رهبر یعنی احمدی نزاد این بهانه را به طرفداران هاشمی رفسنجانی دهد که بر موج نارضایتی  و اعتراض مردم در نتیجه ی انتخابات سوار شوند و کشور را در آشوب و ناآرامی و بحران گرفتار کنند که البته این اعتراضات به شدت سرکوب شد  چون پیروزی مردم به نفع سیاست دجال نیز نبود و بیشتر معترضان و البته باند رفسنجانی یا فراری شدند و یا کشته و زندانی شدند و به این ترتیب هاشمی از این بهانه و فرصت نیز نتوانست بر علیه رهبر استفاده کند و برخی از فرزندان  وی نیز دستگیر و یا فراری شدند . به هر حال پس از این اتفاقات شوم که تبعات و هزینه های آن را نیز مردم مظلوم باید می دادند هاشمی رفسنجانی همچنان ساکت ننشست و تلاش داشت هم خود در انتخابات  ریاست جمهوری  با وجود سن بالا  شرکت کند و هم  فرزند سید احمد خمینی را به عنوان شخص مورد رضایت  خود  کاندید ریاست جمهوری کند که البته باند رهبری نیز از دسیسه باخبر شد و هر دو را در شورای نگهبان فاقد صلاحیت کاندید شدن دانست در این حال هاشمی دیگر نمی توانست بیشتر از این رازدار نظام باقی بماند و شروع کرد یک سری افشاگری در مورد ارتباط مقامات رده بالای کشور و سپاه از اوایل انقلاب با سرویس های جاسوسی دجال در شوروی سابق و در آخرین سخنرانی عمومی بیان کرد  که شما که همه را رد صلاحیت می کنید بگویید چه کسی به شما صلاحیت و پست داد ؟ چا کسی به شما تریبون نماز جمعه داد؟ چه کسی به دست شما اسلحه داد ؟ اشاره ی رفسنجانی به واسطه بودن خودش بود که با ارتباط با سرویس های جاسوسی شوروی سابق که البته شاخه ای از سرویس های جاسوسی  دجال بودند اسلحه هایی چون کلاشینکف و دیگر سلاحها را  به با مقدار زیاد اوایل انقلاب در اختیار سپاه  از خارح مرزها  قرار داد تا بر رقبای سیاسی خود جون مجاهدین خلق در کشور پیروز شوند و دیگر پست ها چون تریبون نماز جمعه را هم دجال از طریق هاشمی رفسنجانی به امام جمعه ها می داد و الان همان  آخوندهای امام جمعه که عضو شورای نگهبان بودند صلاحیت کاندیدای ریاست جمهوری  اورا  را رد می کردند و همین سپاه ک هاشمی اسلحه های روسی در دهه‌ی ۶۰ در  اختیارشان قرار داده بود باند هاشمی را در اعتراضات  سرکوب و دستگیر می کردند  .

بنابراین هاشمی رفسنجانی این سخنان را دیگر نباید می گفت و برای همین او نیز  چند روز بعد از این سخنرانی در استخر  به طرز مشکوکی سکته و فوت کرد.


یکی از مسائل روز ایران و غرب مسئله ی هسته ای شدن ایران یا به تعبیر  غرب دستیابی ایران به سلاح هسته ای می باشد . ریشه ی دستیابی ایران به فن آوری هسته ای به زمان قبل از انقلاب  ۵۷ بر می گردد که شاه  برای دستیابی ایران به این فن آوری پیشرفته با کشور آلمان قرار دادهایی برای ایجاد نیروگاه‌های هسته ای بست که هدف  بیشتر  تولید برق ازین طریق بود در جریان انقلاب و مدتی بعد از آن بعلت تیره شدن روابط ایران با بلوک غرب که آلمان غربی نیز عضو این بلوک بود ، این روند همکاری مسلما متوقف گردید و بعد  از انقلاب چون حاکمیت تحت نفوذ بلوک شرق یا شوروی قرار گرفت  شوروی سابق و یا روسیه ی فعلی  همکاری با ایران را در زمینه ی ایجاد نیروگاه های هسته ای به خصوص نیروگاه هسته ای بوشهر  شروع کرد . که البته چون پس از فرو پاشی شوروی   روسیه ی فعلی  دچار مشکلات بسیار زیاد  اقتصادی فراوان در تامین بودجه ی کشور بود و وَضع به قدری خراب بود که گورباچف بعدها فاش کرد ما حتی دیگر قادر نبودیم حقوق کارمندان و نیروهای نظامی خود را بدهیم از این جهت سران روسیه تصمیم گرفتند با توجه به نفوذی که سرویس جاسوسی روسیه یعنی ک گ ب در حاکمیت ایران البته با همکاری انگلیس دارد  روابط اقتصادی گسترده البته با هدف منافع یک طرفه فقط برای روسیه  با حاکمیت ایران برقرار کنند و کمبود بودجه و جیب خالی خود را از جیب ملت مظلوم ایران پر کنند و تا می توانند با فرصتی که دولت مردان کودن و بی لیاقت ایران به آنها می دهند  منابع ملی ایران را غارت کنند و موفق هم شدند  و این کار را هم  به بهانه ی کمک کارشناسی به ایران برای انتقال فن آوری  هسته ای و با وعده ی ایجاد نیروگاه هسته ای بوشهر انجام دادند. و به مدت چند دهه بیهوده این پروژه را طولانی کردند و هر دفعه نیز  آن را به بهانه ای  متوقف کردند تا پول و باج بیشتری از ایران بگیرند تا بالاخره توانستند کمبود بودجه ی خود را برای چند سال از جیب مردم ایران تامین کنند و در نهایت نیز  کار خود را  خوب انجام ندهند. روسیه از زمانی که آیت الله خمینی در  اواخر عمر نامه ای الیته  ظاهرا برای دعوت او به اسلام نوشت روابط آشکار خودرا با ایران شروع کرد هرچند روابط مخفی از بعد از انقلاب بود . البته این نامه فقط بهانه ای بود که سران مزدور  و سر سپرده ی  حاکمیت  نظیر رفسنجانی روابط آشکار اقتصادی  را با ارباب خارجی خود شروع کنند. چون این یک ماموریت دیگر رفسنجانی از طرف دجال جهانی بود و باید به انجام می رسید . وگرنه اصلا عقلانی نیست که گورباچف با آن تعصبات مارکسیستی و کمونیستی اصلا زمینه ای برای قبول اسلام داشته باشد و اگر هم به فرض محال این  زمینه را داشت حزب و اطرافیان و وظایف سازمانی حزب کمونیست شوروی این  اجازه را به وی نمی داد  به هر حال با این نامه  روابط اقتصادی آشکار روسیه برای غارت کشور  شروع و دجال نیز از ازین روند بسیار خشنود. چرا که همین غارت ایران توسط خرس قطبی شمال  که چشم طمع به کندوهای  عسل یا نفت ایران و دیگر منابع ایران دوخته بود . باعث می شد ایران که  از کشورهای سرنوشت ساز دوران ظهور است برای سالها همچنان ضعیف و عقب مانده باقی بماند و مسلما این خواست دجال جهانی نیز  بود. به هر حال روسیه در  زمینه ی  سهم مالکیت  ایران از دریای خزر نیز  می دانیم خیانت‌های بسیاری به ایران کرد و باعث شد سهم بسیار کمی از این دریا برای استفاده ی ایران از میان کشورهای همسایه باقی بماند. ولی باید گفت نوکر در هر صورت نوکر است وراهی جز اطاعت ارباب ندارد.  و اما مسئله ی دیگر  دستیابی ایران به سلاح هسته ای است . این مسئله نیز  چنانکه توصیح داده می شود ریشه در توطئه و نقشه ی دجال دارد و اصلا یک تصمیم ملی برای منافع ملی نبوده و نیست.  یعنی اینکه  ایران بعد از جنگ هشت ساله با فکر تولید سلاح هسته ای  افتاد کاملا یک طرح و نقشه ی دجال جهانی برای ایجاد بحرانی دیگر در خاورمیانه بخصوص در ایران و باز ضعیف نگه داشتن این کشور بود. که توسط نفوذی های دجال در کشور طرح گردید .  و بعدا هم لو رفتن آن نیز توسط همین نفوذی ها بود. خب مسلما دجال نیک می دانست که حاکمیت ایران با آن ضعف بنیه از جهت اقتصادی و سیاسی و نظامی و فن آوری در برابر قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی  به هیج وجه نمی تواند بصورت مستقل صاحب سلام هسته ای  شود چرا که به فرض نیز خود چنین قدرت فن آوری را داشته باشد  . قدرتهای نظامی و هسته ای  دیگر  نظیر آمریکا و متحد او اسرائیل  که منافع بسیاری در منطقه دارد اجازه نمی دهد ایران با وجود دشمنی با آنها به این سلاح دستیابی پیدا کند چون مسلما در  این صورت متحدان  آمریکا چون کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل را تهدید خواهد کرد .

به خصوص که بارها البته به ظاهر گفته است  خواهان محو اسرائیل می  باشد( هرچند روابط تنگاتنگ پنهانی با اسرائیل در منطقه دارد) به هر  حال وقتی ایران چنین قصدی داشته باشد  و چنین مخالفان و دشمنانی در منطقه و جهان مسلما نتیجه ی چنین سیاستی یعنی تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای چیزی جز بحران منطقه ای به زیان ایران و کشورهای دیگر  منطقه و سود غرب و دجال نخواهد داشت چون با ادامه ی این سیاست ایران، آمریکا و متحدانش اورا تهدید و تحریم خواهند کرد و تحریم‌ها نیز هم به اقتصاد ایران ضربه وارد می کند و آن را ضعیف تر می کند و هم به مردم فشار می آورد  اقتصاد َضعیف باعث عقب ماندگی کشور و ضعیفتر شدن آن می شود که خواسته و سیاست دجال است   بر اثر   این فشارهای اقتصادی  نخبگان علمی کشور نیز به ناچار به غرب مهاجرت می کنند کا به زیان ایران و به نفع غرب است.  والبتا این سیاست  برای دیگر کشورهای منطقه نیز زیان دارد و آمریکا و غرب نیز بیهوده  کشورهای همسایه ی ایران را از قدرت هسته ای و نظامی ایران می ترسانند و سلاح های بیشتری به  آنها می فروشند  و این امر نیز   به زیان کشورهای همسایه است.  در نهایت اگر این سیاست ایران در هسته ای  شدن ادامه پیدا کند . بالاخره در مقطعی بهانه ی لازم  برای هجوم نظامی غرب به ایران فراهم می شود و همان بلایی که بر سر افعانستان و به خصوص عراق آوردند قصد دارند با هجوم نظامی بر  سر ایران نیز  بیاورند و در آن صورت مسلما فاجعه ی اصلی به خصوص برای ملت آغاز می شود و این هجوم سرآغاز جنگهای داخلی و تجزیه ی کشور خواهد بود  . و بالاخره دجال بطور کامل به مقصود  خویش برای تجزیه ی ایران و نابودی این منطقه ی ظهور منجی خواهد رسید. . بنابراین تنها راه جلوگیری از اجرای این نقشه ی دجال در ایران . منجی گرایی و اصلاحات حاکمیت در کشور  می باشد . کشور ایران فعلا با هسته ای شدن حفظ نمی شود و قدرتمند نمی گردد بلکه با یک خیزش  و انقلاب مستقل به رهبری منجی موعود و اصلاح ساختار  دینی سیاسی و اقتصادی  نیرومند و متحد می گردد و خاورمیانه را نیز در مدتی کم با خود متحد می سازد چون آنها نیز  منتظر منجی موعود و حاکمیت او هستند. و حاکمیت جهانی دجال را نابود خواهند کرد. بنابر این بهترین را در این مقطع زمانی برای رهایی از این خطرات شناخت صحیح  منجی در  زمان ما در خاورمیانه بخصوص ایران و به حاکمیت رساندن او و قبول رهبری او می باشد وراهی به جز این  نیست.  به عبارت دیگر مهدی  موعود اکنون در میان ما مردم بصورت شخصی عادی و بسیار  گمنام ولی کاملا آگاه به حقایق دین و مسائل سیاسی روز مسلمانان است و راه حل تمام  این مشکلات نیز فقط در  دست اوست به شرطی که درست شناخته و درک شود و مردم زمینه ی حاکمیت وی را فراهم آورند وگرنه او به تنهایی مانند امام علی ع و دیگر امامان کاری از پیش نخواهد برد . او رهبر و راهنما و تئوریسین نهضت جهانی است ولی نیاز به یاری مؤمنان و عموم مردم دارد وتا شناخته و یاری نشود همچنان مجبور است گمنام و به حالت منتظر و احتمالا بسیار متاسف از وضعیت نابه سامان موجود جهان اسلام باقی بماند.  وظیفه ی تمام نخبگان علمی فرهنگی جهان اسلام است که وی را به درستی بشناسند و او را نیز به درستی به مردم معرفی کنند .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از پرسش هایی که طالبان حقیقت و منتظران مهدی موعود زیاد مطرح می کنند این است که مهدی موعود عج از کدام منطقه ظهور می کند ؟ معمولا افراد قشری که زیاد اهل تامل و مطالعه نیستند بلافاصله با شنیدن این سوال بلافاصله یاد سخنان  ملای محله و مسجد خود می افتند و  زود جواب می دهند که معلوم است دیگر او طبق روایات از مکه ظهور می کند . در حالی اگر این افراد کل روایات اهل بیت را در این مورد با تامل  وتیز بینی و با دیده ی فراست  و زیرکی و عالمانه   مطالعه کنند . مطمئنا نظر آنها عوض می شود . اصولا چون امر ظهور و قیام منجی موعود دشمنان بسیاری نیز از دستگاه  حاکمیت دجال دارد و قیام او نیز یک حرکت نظامی می باشد بنابراین اهل بیت پیامبر سعی کرده اند نقطه ی قیام و ظهور را برخی موارد در لفافه و مبهم و غیر صریح بیان کنند تا حاکمیت جهانی  دجال نتواند جلوی اورا با سرویس های جاسوسی و نیروهای نظامی که در سراسر جهان دارد بگیرد . در این  روایات اهل بیت حدود کلی قیام و ظهور را بیان کرده اند تا منتظران بتوانند در نزدیک ظهور  خودرا به آن حوالی برای یاری امام برسانند مثل این روایت امام علی ع که می فرماید : شروع کار مهدی از شرق خواهد بود  که می دانیم شرق حجاز و عراق  کشورهای ایران و پاکستان و افغانستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی مثل ترکمنستان و تاجکستان هم می شود. پس شروع کار و قیام مهدی ممکن است از یکی ازین نقاط باشد . ولی از سویی برخی روایات نیز وجود دارد که صراحتا نقطه ی دقیق قیام مهدی موعود عج را بیان می کند مانند این روایت که امام علی ع می فرماید :  زمانی که قیامگری در خراسان قیام کند و قیامگری از ما اهل بیت نیز از گیلان قیام کند. خب مسلم این  قیامگر از اهل بیت یک نفر بیشتر نیست که همان مهدی موعود است و البته در برخی روایات نیز آمده که قیامگر اهل بیت از قزوین قیام می کند که البته قروبن در جغرافیای قدیم از مناطق گیلان نیز محصوب می شده چون نزدیک به آن منطقه می باشد  و این روایت منافاتی با روایت اول ندارد..  حال برخی سوال می کنند پس چطور برخی روایات می فرماید که مهدی در مکه ظهور می کند . در پاسخ باید گفت : که مهدی موعود دو نوع قیام و حرکت دارد یک حرکت و قیام و ظهور ابتدایی است که بر طبق روایت امام علی ع در شرق یا ایران می باشد . و شاید این زمانی است که عده ی زیادی از مردم دنیا اورا چندان نمی شناسند و نهایتا در همان منطقه ی قزوین و گیلان تعدادی با نهضت و حرکت او آشنا شده اند و این نوع حرکت نیز یک حرکت و نهضت بیشتر فکری و فرهنگی برای آماده کردن ذهن مردم و روشنگری برای شناخت مهدی موعود حقیقی به مردم است . که البته کم کم ای نهضت فکری فرهنگی  به قیام نطامی بر علیه طاغوت  منجر می شود  و با امداد های غیبی و کمک مؤمنان و یاری خراسانی باعث سقوط حاکمیت دست نشانده ی دجال در این منطقه می شود و مرحله ی دوم ظهور ، ظهور آشکار است که در این مرحله سپاه خراسانی با سپاه امام مهدی عج در ایران متحد می شود و تمام خاورمیانه را تصرف می کند و با اقتدار وارد مکه می شود و آنجا را نیز تصرف می کند و در این حال مهدی موعود به عنوان یک شخصیت مذهبی و سیاسی برای همه ی مردم دنیا شناخته می شود و در این مرحله از قیام است که پیامبر می فرماید ۳۱۳ نفر از نخبگان علمی جهان اسلام به مکه سفر می کنند و در بین رکن و مقام با مهدی عج  بیعت می کنند . و بعد به بیت المقدس  و دیگر نقاط دنیا لشکر کشی می کند و حاکمیت او جهانی می شود. انجیل نیز این دو قیام ابتدایی و آشکار را پیش بینی کرده است و می فرماید: زیرا مانند برق که از شرق ( ایران ) می درخشد و در غرب(مکه) آشکار می شود ظهور پسر انسان  ( مهدی موعود ) نیز این چنین خواهد بود. دلایل عقلی را هم قبلا بیان کردیم چون گفتیم قیام  مهدی عج مانند سایر انقلابات و قیام‌ها   یک روند کاملا طبیعی و عقلانی دارد البته در ادامه معجزات و امدادهای غیبی برای پیروزی قیام  به وقوع می پیوندد ولی  شروع و روند پیشرفت آن یک سیر کاملا طبیعی دارد. برای اینکه اگر اکنون مهدی عج در مکه به تنهایی ظهور کند خب مسلم است حاکمیت حجاز که یک حاکمیت دست نشانده و مزدور دجال جهانی است اورا امان نمی دهد و قصد جان اورا دارد ولی عقلانی آن است که یک سری اتفاقات و تحولات غیر منتظره در ایران به وجود می آید و آین تحولات شرایط مناسب را برای قیام خراسانی از خراسان و قیام مهدی عج از گیلان فراهم می کند و آنگاه این دو قیام با هم متحد می شوند   و در مدت کمی امپراتوری اسلامی با رهبری مهدی موعود عج درخاورمیانه با مرکزیت ایران شکل می گیردو آن زمان است که کاری از دست حاکمیت حجاز هم در برابر حاکمیت مهدی عج بر نمی آید و این قیام کم کم جهانگیر می شود. و این امر کاملا عقلانی و باور پذیر نیز می باشد و هر عقل سلیمی آنرا می پذیرد .

به علاوه تمام روایات اهل بیت بیان می کنند که بیشتر یاران مهدی اولاد  عجم  و ایرانی می باشند . پس این روایات ثابت می کند که شروع قیام مهدی عج مسلما ایران است نه حجاز چون اولاد عجم در ایران هستند نه در عربستان . پس دیگر شکی باقی نمی ماند که کانون و نقطه ی قیام شمال ایران خواهد بود و این تذکری به منتظران واقعی است که اگر می خواهند از یاران اولیه ی مهدی موعود باشند باید این منطقه را تحت نظر داشته باشند  و  اگر امکان داشت به آن حوالی مهاجرت کنند و ساکن شوند  چون نشانه های بسیاری وجود دارد که وعده ی خداوند آن شالله بسیار نزدیک است و خداوند نیز خلف وعده نمی کند.. آن الله لا یخلف المعاد.

چون قیام در شمال ایران هست اکثریت ایرانی و از آن منطقه هستند  ولی ممکنه کسانی باشند که از جاهایی دیگر مهاجرت کنند  به آن منطقه بیایند چون متوجه شده اند ظهور و قیام ازا‌نجاست ولی  اینها خیلی کم هستند. مثل زمان طهور پیامبر که سلمان فارسی از ایران به مدینه آمد یا شخصی بنام صهیب از روم و یا بلال حبشی.
و ابن قضیه به صراحت  بارها در روایات اهل بیت آمده و تاکید شده که تمام وزرای مهدی از عجم یا  یا ایرانی هستند و به همین خاطر در پیش گویی‌های نوسترآداموس که یک پیش گویی یهودی فرانسوی در چن  قرن پیش بوده نیز آمده   .  و در آخر زمان  پرشیا (پارس یا همان ایران) جهان را فرا می گیرد چنان که طوفان شهرهای ساحل را .
به هر حال پایه و حاکمیت جهانی مهدی عج از ایران است.

یکی از عنایات خداوند به مردم  ایران این است که چون از قدیم دوستدار اهل بیت پیامبر ص بوده اند امام و سید حسنی نهضت روشنگری قبل از ظهور را از این منطقه آغاز کرده اند و این فرصتی بی نظیر برای منتظران منجی موعود می باشد.