روشنگری های سیاسی (بحران هسته ای ایران)
یکی از مسائل روز ایران و غرب مسئله ی هسته ای شدن ایران یا به تعبیر غرب دستیابی ایران به سلاح هسته ای می باشد . ریشه ی دستیابی ایران به فن آوری هسته ای به زمان قبل از انقلاب ۵۷ بر می گردد که شاه برای دستیابی ایران به این فن آوری پیشرفته با کشور آلمان قرار دادهایی برای ایجاد نیروگاههای هسته ای بست که هدف بیشتر تولید برق ازین طریق بود در جریان انقلاب و مدتی بعد از آن بعلت تیره شدن روابط ایران با بلوک غرب که آلمان غربی نیز عضو این بلوک بود ، این روند همکاری مسلما متوقف گردید و بعد از انقلاب چون حاکمیت تحت نفوذ بلوک شرق یا شوروی قرار گرفت شوروی سابق و یا روسیه ی فعلی همکاری با ایران را در زمینه ی ایجاد نیروگاه های هسته ای به خصوص نیروگاه هسته ای بوشهر شروع کرد . که البته چون پس از فرو پاشی شوروی روسیه ی فعلی دچار مشکلات بسیار زیاد اقتصادی فراوان در تامین بودجه ی کشور بود و وَضع به قدری خراب بود که گورباچف بعدها فاش کرد ما حتی دیگر قادر نبودیم حقوق کارمندان و نیروهای نظامی خود را بدهیم از این جهت سران روسیه تصمیم گرفتند با توجه به نفوذی که سرویس جاسوسی روسیه یعنی ک گ ب در حاکمیت ایران البته با همکاری انگلیس دارد روابط اقتصادی گسترده البته با هدف منافع یک طرفه فقط برای روسیه با حاکمیت ایران برقرار کنند و کمبود بودجه و جیب خالی خود را از جیب ملت مظلوم ایران پر کنند و تا می توانند با فرصتی که دولت مردان کودن و بی لیاقت ایران به آنها می دهند منابع ملی ایران را غارت کنند و موفق هم شدند و این کار را هم به بهانه ی کمک کارشناسی به ایران برای انتقال فن آوری هسته ای و با وعده ی ایجاد نیروگاه هسته ای بوشهر انجام دادند. و به مدت چند دهه بیهوده این پروژه را طولانی کردند و هر دفعه نیز آن را به بهانه ای متوقف کردند تا پول و باج بیشتری از ایران بگیرند تا بالاخره توانستند کمبود بودجه ی خود را برای چند سال از جیب مردم ایران تامین کنند و در نهایت نیز کار خود را خوب انجام ندهند. روسیه از زمانی که آیت الله خمینی در اواخر عمر نامه ای الیته ظاهرا برای دعوت او به اسلام نوشت روابط آشکار خودرا با ایران شروع کرد هرچند روابط مخفی از بعد از انقلاب بود . البته این نامه فقط بهانه ای بود که سران مزدور و سر سپرده ی حاکمیت نظیر رفسنجانی روابط آشکار اقتصادی را با ارباب خارجی خود شروع کنند. چون این یک ماموریت دیگر رفسنجانی از طرف دجال جهانی بود و باید به انجام می رسید . وگرنه اصلا عقلانی نیست که گورباچف با آن تعصبات مارکسیستی و کمونیستی اصلا زمینه ای برای قبول اسلام داشته باشد و اگر هم به فرض محال این زمینه را داشت حزب و اطرافیان و وظایف سازمانی حزب کمونیست شوروی این اجازه را به وی نمی داد به هر حال با این نامه روابط اقتصادی آشکار روسیه برای غارت کشور شروع و دجال نیز از ازین روند بسیار خشنود. چرا که همین غارت ایران توسط خرس قطبی شمال که چشم طمع به کندوهای عسل یا نفت ایران و دیگر منابع ایران دوخته بود . باعث می شد ایران که از کشورهای سرنوشت ساز دوران ظهور است برای سالها همچنان ضعیف و عقب مانده باقی بماند و مسلما این خواست دجال جهانی نیز بود. به هر حال روسیه در زمینه ی سهم مالکیت ایران از دریای خزر نیز می دانیم خیانتهای بسیاری به ایران کرد و باعث شد سهم بسیار کمی از این دریا برای استفاده ی ایران از میان کشورهای همسایه باقی بماند. ولی باید گفت نوکر در هر صورت نوکر است وراهی جز اطاعت ارباب ندارد. و اما مسئله ی دیگر دستیابی ایران به سلاح هسته ای است . این مسئله نیز چنانکه توصیح داده می شود ریشه در توطئه و نقشه ی دجال دارد و اصلا یک تصمیم ملی برای منافع ملی نبوده و نیست. یعنی اینکه ایران بعد از جنگ هشت ساله با فکر تولید سلاح هسته ای افتاد کاملا یک طرح و نقشه ی دجال جهانی برای ایجاد بحرانی دیگر در خاورمیانه بخصوص در ایران و باز ضعیف نگه داشتن این کشور بود. که توسط نفوذی های دجال در کشور طرح گردید . و بعدا هم لو رفتن آن نیز توسط همین نفوذی ها بود. خب مسلما دجال نیک می دانست که حاکمیت ایران با آن ضعف بنیه از جهت اقتصادی و سیاسی و نظامی و فن آوری در برابر قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی به هیج وجه نمی تواند بصورت مستقل صاحب سلام هسته ای شود چرا که به فرض نیز خود چنین قدرت فن آوری را داشته باشد . قدرتهای نظامی و هسته ای دیگر نظیر آمریکا و متحد او اسرائیل که منافع بسیاری در منطقه دارد اجازه نمی دهد ایران با وجود دشمنی با آنها به این سلاح دستیابی پیدا کند چون مسلما در این صورت متحدان آمریکا چون کشورهای عربی خلیج فارس و اسرائیل را تهدید خواهد کرد .
به خصوص که بارها البته به ظاهر گفته است خواهان محو اسرائیل می باشد( هرچند روابط تنگاتنگ پنهانی با اسرائیل در منطقه دارد) به هر حال وقتی ایران چنین قصدی داشته باشد و چنین مخالفان و دشمنانی در منطقه و جهان مسلما نتیجه ی چنین سیاستی یعنی تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای چیزی جز بحران منطقه ای به زیان ایران و کشورهای دیگر منطقه و سود غرب و دجال نخواهد داشت چون با ادامه ی این سیاست ایران، آمریکا و متحدانش اورا تهدید و تحریم خواهند کرد و تحریمها نیز هم به اقتصاد ایران ضربه وارد می کند و آن را ضعیف تر می کند و هم به مردم فشار می آورد اقتصاد َضعیف باعث عقب ماندگی کشور و ضعیفتر شدن آن می شود که خواسته و سیاست دجال است بر اثر این فشارهای اقتصادی نخبگان علمی کشور نیز به ناچار به غرب مهاجرت می کنند کا به زیان ایران و به نفع غرب است. والبتا این سیاست برای دیگر کشورهای منطقه نیز زیان دارد و آمریکا و غرب نیز بیهوده کشورهای همسایه ی ایران را از قدرت هسته ای و نظامی ایران می ترسانند و سلاح های بیشتری به آنها می فروشند و این امر نیز به زیان کشورهای همسایه است. در نهایت اگر این سیاست ایران در هسته ای شدن ادامه پیدا کند . بالاخره در مقطعی بهانه ی لازم برای هجوم نظامی غرب به ایران فراهم می شود و همان بلایی که بر سر افعانستان و به خصوص عراق آوردند قصد دارند با هجوم نظامی بر سر ایران نیز بیاورند و در آن صورت مسلما فاجعه ی اصلی به خصوص برای ملت آغاز می شود و این هجوم سرآغاز جنگهای داخلی و تجزیه ی کشور خواهد بود . و بالاخره دجال بطور کامل به مقصود خویش برای تجزیه ی ایران و نابودی این منطقه ی ظهور منجی خواهد رسید. . بنابراین تنها راه جلوگیری از اجرای این نقشه ی دجال در ایران . منجی گرایی و اصلاحات حاکمیت در کشور می باشد . کشور ایران فعلا با هسته ای شدن حفظ نمی شود و قدرتمند نمی گردد بلکه با یک خیزش و انقلاب مستقل به رهبری منجی موعود و اصلاح ساختار دینی سیاسی و اقتصادی نیرومند و متحد می گردد و خاورمیانه را نیز در مدتی کم با خود متحد می سازد چون آنها نیز منتظر منجی موعود و حاکمیت او هستند. و حاکمیت جهانی دجال را نابود خواهند کرد. بنابر این بهترین را در این مقطع زمانی برای رهایی از این خطرات شناخت صحیح منجی در زمان ما در خاورمیانه بخصوص ایران و به حاکمیت رساندن او و قبول رهبری او می باشد وراهی به جز این نیست. به عبارت دیگر مهدی موعود اکنون در میان ما مردم بصورت شخصی عادی و بسیار گمنام ولی کاملا آگاه به حقایق دین و مسائل سیاسی روز مسلمانان است و راه حل تمام این مشکلات نیز فقط در دست اوست به شرطی که درست شناخته و درک شود و مردم زمینه ی حاکمیت وی را فراهم آورند وگرنه او به تنهایی مانند امام علی ع و دیگر امامان کاری از پیش نخواهد برد . او رهبر و راهنما و تئوریسین نهضت جهانی است ولی نیاز به یاری مؤمنان و عموم مردم دارد وتا شناخته و یاری نشود همچنان مجبور است گمنام و به حالت منتظر و احتمالا بسیار متاسف از وضعیت نابه سامان موجود جهان اسلام باقی بماند. وظیفه ی تمام نخبگان علمی فرهنگی جهان اسلام است که وی را به درستی بشناسند و او را نیز به درستی به مردم معرفی کنند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.