نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روشنگری» ثبت شده است

در مقالات قبل در مورد شیوه های نوین ربا در عصر حاضر روشنگری هایی صورت گرفت . در این مقال در مورد خرید و فروش انواع  ارز دیجیتال یا بیتکوین( که البته بیتکوین یکی از ده‌ها نوع ارز دیجیتال یا مشهورترین آنهاست ) و نیز بازار سهام بورس روشنگری می شود . پرسش برای برخی از مؤمنان که به مسائل حلال و حرام بودن کسب خود اهمیت می دهند این است که آیا این نوع کسب یعنی خرید و فروش ارز دیجیتال و یا شرکت در بازار سهام بورس و خرید و فروش سهم ، مشکل و مورد شرعی دارد یا خیر .در این مورد باید گفت ارز دیجیتال و یا بازار سهام بورس مسائلی امروزی و جدید در کسب و فعالیت اقتصادی هستند و در قرآن کریم و روایات به صراحت در این مورد مطالبی بیان نشده . ولی در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که یک قاعده ی کلی را برای مسایل کسب  حلال در همه ی زمان‌ها بیان می کند که به نوعی تکلیف مشروع بودن این گونه فعالیت‌های اقتصادی را تا حد زیادی مشخص می کند . مثلا در قرآن کریم آیه ای وجود دارد که می فرماید: و ان لیس للانسان الا ما سعی ... و برای انسان نیست مگر انچا برای وی سعی و تلاش کرده . خب این یک قاعده ی کلی است و شامل خیلی موارد مثلا اعمال خیر می شود ولی می توان گفت این آیه به مسائل کسب و فعالیت اقتصادی هم نظر دارد و مقصود و معنی آن می تواند این باشد که  کسب و درآمدی برای انسان مشروعیت دارد و کاملا حلال است و او صاحب آن است که برای آن تلاش فکری و یا عملی بکار برده. مثلا دانشمند و کاشفی که با فعالیت  فکری خود لامپ برق را اختراع کرده عواید اقتصادی و مالکیت معنوی این اختراع مربوط به اوست و درآمد او از طریق فروش حق اختراع او به شرکت‌های تولیدی کاملا حلال است  . و یا کارگر ساختمانی که با فعالیت جسمی در ساختن یک ساختمان  شرکت می کند درآمد او کاملا مشروع و حلال است . ولی برخی فعالیت‌های اقتصادی نظیر خرید   و با فروش ارز دیجیتال و با خرید و فروش سهام بورس از طریق نرم افزار چندان فعالیت فکری و عملی برای تولید کالا و ارائه ی خدمتی به مردم در آن صورت نمی گیرد و بیشتر شبیه شرط بندی و قمار به شکل نوین است که یک نفر ممکن است مبالغی کلان پول در یک لحطه بدون فعالیت فکری و عملی به دست آورد  و دیگری نیز به همین شیوه ممکن است مبالغ کلانی پول و سرمایه از دست بدهد و درست شبیه به قمار کردن در زمان گذشته است که تنها شیوه ها و ابزار آن جدید و نوین شده ولی شکل و  شیوه ی کار همان به شیوه ی قمار در زمان قدیم است . مثلا در قدیم شیوه ی شرط بندی و قمار با تیرهای چوبین و یا برگه های کاغذی قمار بود ولی در عصر نوین این شیوه بصورت اعداد و ارقامی از  پول و سرمایه در جداولی به صورت نرم افزارهای رایانه ای و در بستر اینترت و فضای مجازی می باشد . که عده ی بسیاری در یک لحظه ممکن است زیان و عده ی بیشماری سود ببرند بدون هیچ تلاش فکری و عملی و ارائه ی خدمت و فروش کالایی به مردم و این به نظر می رسد قمار نیست بلکه پدر جد قماربازی است . علاوه بر آن ،این  شیوه ی کسب درآمد مانند  ربا برای اقتصاد جامعه نیز مسلما زیانبار است و ممکن است سرمایه داران بجای اینکه که سر مایه ی خود را در کارهای تولیدی  که باعث افزایش تولید کالاها و خدمات و شکوفا شدن اقتصاد جامعه است بکار ببرند آن را در این قمار جهانی و بزرگ بیهوده به کار ببرند و آن را نیز در موارد بسیار ببازند و از دست بدهند . و علاوه بر  زیان به خود ، به اقتصاد جامعه نیز بر اثر کمبود تولید کالا و خدمات زیان‌های بسیاری وارد شود. پس احتیاط آن است که مؤمنانی که دغدغه ی کسب درآمد حلال دارند  حتی نزدیک به این نوع کسب قمارگونه  نشوند و فعالیت اقتصادی سالم‌ و مشروعی که باعث تولید کالا و خدمات و کمک به اقتصاد جامعه می کند را شروع کنند تا با کسب حلال  و مشروع به کمال معنوی نیز دست پیدا کنند..  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

در  مقالات گذشته بیان شد که یکی از اهداف مهم دجال غارت ذخایر منابع و ذخایر خاورمیانه می باشد . این غارت در دو عرصه ی غارت منابع انسانی چون نوابغ و نخبگان علمی و  غارت منابع معدنی چون نفت و گاز و...و نیز  گنجها و میراث فرهنگی می باشد .  غارت این منابع و آثار تاریخی و میراث فرهنگی نیز بر عهده ی ماموران رده بالای پایتخت نشین  وزارت اطلاعات است که در مزدوری آنها برای بیگانگان شکی نیست .و روند کار به این صورت است که این وزارت کادر آموزش دیده و متخصصی برای کشف و شناسایی اشیای ارزشمند باستانی و گنجها و میراث فرهنگی و زیر خاکی در اختیار دارد و  هم مستقیما به کند و کاو این آثار در اقصا نقاط کشور مشغول است  و هم جاسوسانی برای شناسایی  افرادی دارد که بطور غیر قانونی به کشف و قاچاق اشیا تاریخی مشغول هستند  در اختیار دارد و بلافاصله پس از شناسایی آنها و گنجهای پیدا شده  آنها را دستگیر و اشیا تاریخی را از آنها می گیرد و بلافاصله به اربابان خارجی می فروشد ولی قاچاقچیان گنجها نیز در نهایت راهی به جز این ندارند که این اشیا را با چند واسطه به مزدوران وزارت اطلاعات بفروشند چون اصولا کسی قادر به خرید این اشیا و خارج کردن آنها از مرز به جز وزارت اطلاعات نیست چون آنها خیلی راحت و به ظاهر قانونی میراث فرهنگی را از فروردگاههای کشور  خارج می کنند و به موزه ی اربابان خارجی انتقال می دهند‌ یک نمونه ازین غارتگری با مدرک ودلیل در اینجا بیان می شود. یکی از مؤمنان به سید حسنی به اطلاع می رساند که  ما از سالیان دور و از زمان اجداد خویش در خوزستان ساکن بوده ایم خوزستان هم که می  دانیم  مهد تمدن‌های باستانی چون ایلام و بعد پایتخت زمستانی پادشاهان هخامنشی و ساسانیان در شوش در این استان  بوده و آثار  تاریخی فراوان دارد این شخص می گوید یک زمان دوستی به من گفت داماد ما با چند نفر دیگر از دوستان خود در منطقه ی ایذه گنج ارزشمندی پیدا کرده اند و تصاویری از آن را نیز به من نشان داد وقتی در  گوگل سرچ کردم متوجه شدم این اشیا که اکثرا نیز لز طلا بودند بسیار بسیار ارزشمند هستند چون مربوط به تمدن ایلام و برخی هم مربوط به دوران مادها بودند  ارزش این گنج با توجه به موارد مشابه آنها در موزه های داخلی و خارجی میلیاردها دلار ارزش دارد .  به او گفتم سعی کنید این گنج را ارزان و مفت نفروشید.  بعد از مدتی او گفت   تعدادی خریداران حرفه ای گنج از شمال کشور برای خرید آن به شهر ما آمده اند و مرا نیز  دعوت کردند در جلسه ی پنهانی آنها در نیمه شب شرکت کنم وقتی وارد جلسه شدم به محض دیدن انها از تیپ و محاسن و تسبیح  آنها و  صحبت کردن آنها فهمیدم  تماما مامور وزارت اطلاعات هستند که از تهران برای کار خیر آمده اند به هر حال در آن شب من زود جلسه را ترک کردم ولی  دوست من روز بعد به من  گفت اینها که مامور بودند به او گفتم می دانم .دوست من قضیه را مدتی کتمان کرد ولی بعد ها اعتراف کرد بالاخره گنج را با یک آپارتمان شیک در تهران با آنها معامله کردیم به او گفتم خیلی مفت و ارزان فروختید و او گفت چاره ای دیگر نداشتیم و کسی جز ماموران وزارت اطلاعات اجازه نمی دهد این گنج ها را در کشور کسی از ما بخرد . حال آن مومن تصاویر این گنجها را برایم ارسال کرده شما ببینید که چه اشیا گرانقیمتی را اینها دارند از کشور غارت می کنند . واقعا اگر  اینطور  نیست پس چرا خبر پیدا شدن این گنج که سال ۹۴ بوده اصلا در رسانه ها  و اخبار سراسری انعکاس پیدا نکرد ؟ چرا این گنج اصلا در هیچ یک از موزه های داخلی دیده  نمی شود ؟  چون بلافاصله این غارت کنند کنندگان  میراث فرهنگی آن را به اربابان خارجی فروخته و از کشور خارج کرده بودند  ممکن است کسی شانس بیاورد   آنها را در موزه های پاریس یا انگلیس  مشاهده کند . به هر حال تازه این یکی از هزاران مورد غارت میراث فرهنگی می باشد که در کشور نوسط مزدوران داخلی دجال صورت می گیرد. تصاویری در ادامه از این گنج و میراث تاریخی غارت شده ببینید  و خود قضاوت کنید:

"وقتی برخی از همین همکاران برای کمک به این ظلم جاسوسی می کنند همین بلا رو باید سرمون بیارند من تو هر مدرسه ای تواین ۲۸ سال می رفتم چند همکار به شغل شریف جاسوسی اشتغال داشتند و اتفاقا همه رو هم همون اول سال بخوبی می شناختم حالا از چه مسائلی از ما جاسوسی می کردند از اینکه مثلا ما به حقوق کم و ناعدالتی های کشور پیش همکارها حرف می زدیم بخاطر  همین فعالیت جاسوسان بود که هر مدرسه ای می رفتیم مدیر با ما  با دستور  و اجبار از بالاکار شکنی می کرد چون او هم باید حق جاسوسی دریافت می کرد و بعد هم ناجوانمردانه دانش آموزان را بر علیه ما به صورت پنهانی تحریک می کرد تا بتوانند در کلاس سر و صدا و بی نظمی کنند و وقتی مجبور می شدیم آنها را تنبیه کنیم همین مدیر  چند تن از اولیا ی دانش آموزان کتک خورده را دعوت می کرد و با آنها زد و بند می کرد و طوماری بر علیه ما به اداره  می نوشتند  و اولیا امضا می کردند و از تدریس ما در آن مدرسه جلوگیری می کردند و یا بین دانش آموزان کلاس برای معلمین جاسوس می گذاشتند تا مبادا در کلاس بر علیه ظلم و طاغوت اخرزمان سخنی بگویند گاهی نیز این آقایون (یا به تعبیر بهتر یک دست کت و شلوار ، چون هیچ محتوای انسانی در زیر این کت و شلوار نداشتند) ضبط صدای گوشی خود را روشن می کردند و رودر رو و با بی شرمی،تمام سخنان همکاران منتقد را ضبط می کردند و به اداره تحویل می دادند به هر حال ازین شیرین کاری های یواشکی زیاد انجام می دادند  مدتی هم که بنده رو از تدریس تعلیق کردند . به هر حال گفتن حرف حق هزینه هم دارد من نام تمام این معلم نماهای جاسوس را با تمام سوابق شغل شریف آنها دارم حتی می دانم برخی از آنها چه میزان حق مزدوری و امتیازات مالی بسیار دریافت نموده اند. به هر حال می خواهم بگویم اینها خیال نکنند خیلی هم زرنگ هستند و کسی آنها را نمی شناسد فقط به میزان شرم آوری رذالت در وجود خویش انباشته اند و باید این حقیقت را با تاسف گفت که  دسته ی تبر از جنس چوب  است ولی افسوس که ریشه ندارد  که به درختان آزاد آسیب می رساند. درود بر همه ی سربازان گمنام امام  زمان درمدارس  سراسر کشور  و تمام رسانه ها ی مجازی.  احسنت به این وجدانهای بیدار اما تا قیامت خمار ."

یک روایت مشهور از پیامبر اسلام در مورد ظهور مهدی عج است که می فرماید: ....او زمین را پر از قسط و عدالت می کند همچنانکه پیش ازین پر از ظلم و جور شده بود    اما چرا پیامبر اسلام پیش بینی کرده بود که در آستانه ی ظهور دنیا پر از ظلم و جور می شود ؟ اولا باید  ابتدا معنی حقیقی عدالت را بیان کرد . از امام علی ع پرسیدند: عدالت چیست ؟ فرمود  عدالت یعنی قرار دادن هر چیز ( یا هر کس) در جای مناسب خود. بعد پرسیدند ظلم چیست؟ فرمود : معنی کردم . مقصود امام این بود  که ظلم درست عکس عدالت است  . یعنی هر چیز یا هر کس را در  جای مناسبش قرار ندهند . خب با این تعریف عدالت و ظلم اگر به عملکرد طاغوت زمان در ایران که یکی از شاخه های طاغوت جهانی است نگاه کنیم که کاملا دست نشانده ی دجال جهانی است خواهیم فهمید که تا چه میزان در این کشور ظلم وجود دارد نمونه ی عملی و ملموس ابن ظلم و تبعیض از اوایل دهه‌ی ی شصت تاکنون در کنکور دانشگاه‌ها تجلی کامل پیدا می کند . دراین حاکمیت  کنکور اصلا براساس ملاک‌های علمی که تنها ملاک قابل قبول داشگاه ها می باشد برگزار نمی شود و این نمایش مضحک و در عین حال تاسف بار بیشتر جنبه ی فرمالیته و برای فریب جوانان و دیگر مردم است . اولا دانشجویان وقتی در  کنکور شرکت کردند تمام سوابق عقیدتی و سیاسی و و موقعیت خانوادگی و مکانی آنها مستقیما توسط وزارت اطلاعات به بهانه ی گزینش مورد موشکافی و بررسی قرار می گیرد و اگر به فرض این فرد از نظر عقیدتی و سیاسی موافق حاکمیت نباشد اگر با رتبه ی بسیار بالا نیز در کنکور قبول شود رتبه ی واقعی اورا اعلام نمی کنند بلکه یک رتبه ی پایین برای وی در نظر می گیرند و به او اعلام می کنند بنابراین چنین شخصی با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار عملا نمی نمی تواند رشته های سطح بالا و تخصصی و درامدزای واقعی چون پزشکی و پتروشیمی و نفت و...غیره قبول شود چون این رشته های پولساز مربوط به نورچشمی های حاکمیت و آخوند زاده های حکومتی و فرزندان وزرا و  فرزندان لوس  فرماندهان سپاه و جاسوسان و جاسوس زادگان و آدم فروشان و حرام لقمگان می باشند و مردم عادی در این مورد حقی ندارند . کار به حدی خراب است که حتی اگر جوان محصلی بی طرف باشد و اهل مخالفت سیاسی و عقیدتی با حاکمیت نباشد نیز شانس  چندانی برای قبول شدن در رشته ی مورد علاقه را با وجود استعداد بالا و تلاش بسیار ندارد. ظلمی ازین بالاتر قابل تصور نیست . بعد در برگذاری همین کنکور فرمالیته نیز انواع رانت‌هاو تبعیضات و فساد و تقلب حکومتی وجود دارد مثلا کافیه محصلی ساده لوح و با ضریب هوشی پایین و مماس با کودنی کارت بسیجی از چند سال پیش داشته باشد در همین حال این شخص اگر با انیشتین  نیز درکنکور با هم شرکت کنند ،  این محصل کودن با رتبه ی بسیار خوب و تک رقمی به برکت کارت بسیجی پزشکی قبول می شود و انیشتین  در کنکور در ایران رد می شود چون  احتمالا پدر انیشتین ولایت فقیه را قبول ندارد😁 بعد انواع سهمیه ها در  کنکور از بیش از چهل سال پیش مرتبا اجرا می شود از سهمیه ی خانواده ی شهدا و آزادگان و جانبازان گرفته تا هزار کوفت و زهر مار دیگر و با وجود آین سهمیه ها  اگر محصلی فقط بر سر صندلی کنکور بنشیند همیشه ۵۰ درصد بیشتر احتمال قبول شدن  از افراد عادی دارد. آین روند ظالمانه باعث می شود که افراد صالح و بااستعداد بالا شانس چندانی برای موفقیت در کنکور در ایران نداشته باشند و اگر با تلاش فراوان نیز داشته باشند نیز بعد از فارغ  التحصیل شدن چون حامی نظام نیستند و شاید بی طرف باشند بیکار و خانه نشین باقی می  مانند و  اگر پول داشته باشند برای ادامه تحصیل به ناچار جذب دانشگاههای خارج از کشور می شوند و اگر بی پول باشند به مسافر کشی و کارهای دون پایه که واقعا مناسب آنها نیستند روی می آورند و کشور از داشتن نیروی متخصص واقعا محروم بماند و هر روز بیماران بسیاری با تجویزهای غلط پزشکان رانتی و بی سواد حکومتی راهی سرای دیگر شوند و جنایات پزشکی فراوان در خفا صورت گیرد و هر روز یک هواپیما سقوط کند و یک قطار تصادف کند و یک ساختمان فرو بریزد و هزاران تباهی دیگر که نتیجه مستقیم این تبعیض ها و بی عدالتی هاست . یک نفر انسان نجیب و بسیار با استعداد تعریف می کند که مرحوم پدرم به من و چند برادر با استعداد دیگرم در دهه‌ی ۶۰ بسیار می گفت درس بخوانید تا در آینده باسواد شوید و اهل تخصص و برای خود کسی شوید ما هم به توصیه ی پدر به شدت درس می خواندیم و با وجود انواع سهمیه‌ها و  تقلبات در کنکور توانستیم همه مدارک بالا بگیریم ولی اکنون چند سال است که همه بیکاریم و امیدی به زندگی نداریم در حالی که همسایه ی ما که همه فرزندانش تنیل و بی استعداد  و ولگرد و فاسد اخلاقی بودند چون یکی از فرزندانش در اطلاعات سپاه دارای شغل شریف جاسوسی و

آدم فروشی بود تمام اهل خانواده و برادران ولگرد و فاسد  و خویشاوندان را توانست با روابط و رانت در پستهای مهم و حساس و پردرآمد حکومتی و دولتی بر سر کار ببرد و اکنون آنها هر گاه با خودروهای مدل بالا مارا بیکار و فقیر ببینند به ما با تمسخر نیشخند می زنند و ثروتشان را به رخ ما می کشند . الان خوب که بررسی می کنم  علت بیکاری خود برادران را با وجود استعداد بالا در می یابم و آن نیز این بوده که مرحوم پدرم در اوایل دهه‌ی ۶۰ از حامیان صرفا عقیدتی بنی صدر بوده و نظرات خودرا هم به اطرافیان آشکارا می گفت غافل ازاینکه یکی از پسران همسایه که ذکر آن گذشت  جاسوس اطلاعات سپاه و آدم فروش بود و تمام عقاید پدر را به اطلاعات سپاه گزارش می داد و همین عامل اصلی بیکاری ما چند برادر و ثروتمند شدن پسران همسایه بوده است .   نمونه ی دیگر تبعیض ها و بی عدالتی در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم استخدام در شرکت‌ها و ادارات دولتی است . در این شرکت‌ها هم ملاک گزینش همان  ملاک های مزخرف کنکور است و تمام مستخدمین باید رابط و پارتی از نوع آخوند حکومتی ، بسیجی ، سپاهی ، جاسوس حرام لقمه داشته باشند وگرنه استخدام آنها در این شرکت‌ها و ادارات کار حضرت فیل است . خب این نمونه ی  بی عدالتی ها و تبعیض ها در حاکمیت طاغوت بنی عباس دوم است .برای همین در روایات اهل بیت در مورد مشخصات حاکمیت بنی عباس دوم در آخر زمان آمده است که : حاکمیت بنی عباس  بر پایه ی ریاکاری و فریب مردم است و این حاکمیت حامیان خود را ثروتمند می کند و بقیه ی مردم را فقیر می کند و منتقدان  و  مخالفان خود را  به قتل می رساند. در چنین شرایطی جامعه ی ایرانی چون هیچ کس و هیچ چیز جای خودش نیست و ظلم مطلق حاکم است  ، چون خودرویی است که قطعات آن را یک مکانیک شیاد ( دجال جهانی) مخصوصا و عمدا جابجا بر روی هم بسته باشد آیا چنین خودرویی می تواند اصولا روشن شود و به جلو حرکت کند و آیا چنین جامعه ای شانسی برای پیشرفت و رقابت با ژاپن دارد ؟ مسلما خیر .  پس یکی از اهداف اصلی قیام مهدی ایجاد عدالت و شایسته سالاری و حاکمیت صالحان و شایستگان واقعی می باشد تا به این ظلم روز افزون پایان داده شود  به امید آن روز    .  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود .

یکی از مسائلی که افراطیون ملی گرا در ایران که در نژادپرستی روی هیتلر و حزب نازی را سفید کرده اند  زیاد مطرح می کنند و به بدترین شکل برای دشمنی با اسلام ازآن سو استفاده می کنند قضیه ی درگیری مسلمین صدر  اسلام با حاکمیت ساسانی بود که غالبا ازآن با تعبیر حمله ی وحشیانه ی اعراب به ایران   یاد می کنند . در این مورد نیز برای جلوگیری از سو استفاده ی این بازماندگان افراطی ساسانیان باید روشنگری لازم صورت بگیرد . اولا در  مورد این درگیری نظامی باید توضیح داد که بر خلاف آنچه که در رسانه های ماهواره ای و مجازی این افراطیون بیان می کنند . به هیچ وجه اعراب مسلمان مقصر و شروع کننده ی جنگ نبودند . و بیشتر خطا  و  اشتباهات برخی از شاهان و حکام ایرانی باعث این درگیری نظامی شد مسلما باید گفت که اگر آیین اسلام بصورت صلح آمیز و با فرستادن سفرا و مبلغان دینی به ایران وارد می شد صد البته بهتر بود و تاثیر مثبت تری بر مردم ایران داشت ولی واقعیت این است که شاهان و حکام آن زمان ایرانی خود از این روند جلوگیری کردند و باعث در گیری نظامی با اعراب مسلمان شدند . در آغاز که پیامبر اسلام بصورت مسالمت آمیز و دوستانه و از روی خیر خواهی آن هم به فرمان الهی نامه ای به خسرو پرویز شاه ایران نوشت  و مثل سایر سران کشورها اورا به اسلام و یکتاپرستی دعوت کرد و توصیه کرد که طبق کلام خدا مردم در ایران برخی خود را ارباب برخی دیگر قرار ندهند و همه بنده ی خدا باشند چون حاکمیت ساسانی واقعا یک نظام طبقاتی ظالمانه در کشور ایجاد کرده بود و بیشتر مردم  زیر دست را به نوعی به بردگی گرفته بود چیزی که حتی مخالف تعالیم راستین زرتشتی نیز بود  ولی خسرو پرویز دعوت پیامبر را نپذیرفت و حتی به روایتی نامه  را پاره کرد و حتی به فرستاده ی پیامبر توهین کرد. این اولین  و آخرین اشتباه خسرو پرویز بود چون بعد از آن در مدتی کم توسط پسرش به قتل رسید .این اشتباه او زمینه را برای تیره شدن روابط حاکمیت ساسانی و اعراب مسلمان  فراهم کرد .به هر حال  خسرو پرویز به این هم اکتفا نکرد و نامه ای برای حاکم ایرانی خود در یمن نوشت و از او خواست دو پیک بفرستد و در مورد پیامبر اسلام در مدینه تحقیق کند که او چه کسی می باشد . وقتی این دو پیک به مدینه رسیدند پیامبر اسلام علت آمدن آنها را جویا شد و آنان گفتند ما از طرف حاکم خسرو پرویز از یمن به اینجا آمده ایم پیامبر به آنها با ملایمت گفت : ولی خدایگان یا پادشاه شما را خدای من دیشب به قتل رساند . آن دو پیک سراسیمه به نزد حاکم یمن آمدند و قضیه را به او گفتند : او گفت من پیکی به پایتخت می فرستم اگر گفتار این مرد صحیح باشد پس واقعا خبری غیبی از جانب خدا گفته  و براستی پیامبر خداست. در این زمان پیکی از پایتخت ساسانی از شیرویه فرزند خسرو پرویز به حاکم یمن رسید که پدر از دنیا رفته وازین پس من شاهنشاه شما هستم در این حال حاکم ایرانی یمن و بسیاری از ایرانیان و مردم یمن یقین پیدا کرد ند که پیامبر اسلام واقعا از جانب خداست و به او ایمان آوردند. به هر حال پس از رحلت پیامبر و در زمان ابوبکر چند پیامبر دروغین در حجاز و اطراف یمن پیدا شدند و تعدادی نیز از دین برگشته و مرتد شدند یکی ازین پیامبران دروغین به همراه مرتدان به یمن هجوم آوردند و حاکم ایرانی او و تعداد زیادی از مومنین را شهید کردند ابوبکر خلیفه ی اول سپاهی را به فرماندهی خالدبن ولید   برای سرکوب این مرتدان به یمن فرستاد ولی در آنجا حاکمان ایرانی ساسانی دومبن اشتباه مهلک را مرتکب شدند و از مرتدان  حمایت های نظامی و مالی کردند خالد موفق شد مرتدین را سرکوب و انتقام تازه مسلمانان یمن را از آنها بگیرد ولی چون حاکمیت ساسانی از مرتدان حمایت کرده بود درگیری نظامی هم بین سپاه اسلام و سپاهیان ساسانی روی داد و در این درگیری ها مسلمین پیروزی محدودی  در حوالی عراق  نیز  به دست آوردند و خلیفه دوم عمر نیز نظرش بر این بود که دیگر این پیروزی برای مسلمین کافی است و   سپاهیان اسلام جنگ را ادامه ندهند ولی اشتباه  سوم حاکمیت ساسانی این بود که اصرار داشت جنگ و درگیری نظامی را با مسلمین ادامه دهد و این  اشتباه باعث شد که عمر دستور حمله ی همه جانبه را به سپاه ساسانی صادر کند .  همه ی این وقایع بطور مستند در تواریخ معتبر اسلامی  آمده  و می بینید که درگیری نظامی از طرف اعراب مسلمان نبوده  که افراطیون ملی گرا ادعا می کنند‌ . اصولا وقتی تعصب به میان آمد انسان نمی تواند هیچ  حقیقتی به خصوص حقایق تاریخی را درست ببیند و درک کند.

در اسلام و قرآن نیز قانون جنگ به این صورت است که تا وقتی  کفار و اهل کتاب به شما کاری نداشته باشند و توطئه نکنند به آنها کاری نداشته باشید و اگر صلح کردند شما هم صلح کنید و صلح بهتر است و اگر توطئه و جنگ بر علیه شمارا شروع کردند شما نیز با آنها بجنگید و از خود با تمام توان دفاع  کنید و الیته این قانون مطابق با فطرت پاک هر انسانی است که دفاع مشروع  را حق مسلم خود می داند. جدا ازین  حقیقت این است  که جنگ اسلام و اعراب مسلمان با مردم زیر دست ایران به هیچ وجه نبود بلکه جنگ اسلام با اشرافیت ساسانی و حاکمیت ظالم  ساسانی یود که بین مردم خویش نیز تبعیض قائل می شد و  آنها را استثمار می کرد . به بیان دیگر همچنانکه اسلام با اشرافیت عرب که در قریش نمایان شده یود جنگید و آن را نابود کرد با اشرافیت ظالم ساسانی نیز درست با همان شیوه جنگید و آن را نابود کرد . و مردم را به معنی واقعی از بردگی  حاکمیت ظالم رهانید . حال اگر بعدها بنی امیه و بنی عباس حاکمیت  مشروع اسلامی را که بر  اساس شورا و عقل جمعی بود تحریف کردند و آن را تبدیل به سلطنت موروثی کردند و هم نسبت به  اعراب مسلمان و اهل بیت پیامبر ص و هم  مردم تازه مسلمان ایران جنایات زیادی را مرتکب شدند آن مسئله ی دیگری است که ابدا ربطی به احکام رهایی بخش و توحیدی اسلام  حقیقی که به عدل و مساوات و انصاف  با همه ی مردم  دعوت می کند و  تمام انسان‌ها را در برابر خداوند یکسان می داند ، ندارد . به هر حال نباید جنایاتی را که برخی مسلمان نماها بی‌توجه به احکام اسلام نسبت به تمام مسلمین و از جمله مردم ایران مرتکب شدند به پای دین اسلام ریخت . تمام جنایاتی  را که در جنگها با غیر نظامیان و بی گناهان  با نام اسلام شده بی اساس و دروغ و تهمت به اسلام است . بلکه این جنایات عملکرد افراد فرصت طلبی است که در همه ی نهضت های  حق طلبانه و الهی بر موج حوادث سوار می شوند و اهداف شیطانی و حیوانی دارند و مسلما بین مسلمین صدر اسلام نیز ممکن است چنین افراد ی بوده باشد که خداوند در قرآن آنها را فاسق نامیده و مسلمین واقعی را از آنها بر حذر داشته است .    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

 این پرسشی است که ذهن بسیاری از مؤمنان را ممکن است در مقطعی در گیر خود ساخته در  علت این امر امام می فرماید : چون حضرات اهل بیت از جمله امام علی ع و حضرت زهرا س  از طریق پیامبر اسلام شنیده بودند که در آینده مردم در مقام آنها مانند حضرت عیسی ع غلو  می کنند و صفات خدایی به آنها نسبت می دهند و بجای مسجد قبور آنها را محل عبادات و طلب حاجات خود به جای خدا قرار می دهند . در حدیثی وارد شده که پیامبر ص خطاب به امام علی فرمود: ای علی اگر بیم نداشتم که مردم در مورد مقام تو نیز مانند عیسی بن مریم غلو کنند و صفات خدایی نسبت دهند فضایل  تورا برای مردم می گفتم.  ازین  جهت آنها  نمی خواستند قبور آنها وسیله ای برای ترویج شرک و انسان پرستی و پرستش غیر خدا شود وازین جهت این دو بزرگوار اصرار داشتند که قبر آنها مخفی بماند و مقبره ی حضرت زهرا که هنوز مخفی است و مقبره ی امام علی ع نیز تا بیش از صد سال کاملا مخفی بود تا بالاخره افراطیون   و منحرفان مقبره ای برای او مشخص کردند که بعید است که این مقبره در نجف نیز واقعا متعلق به امام علی ع باشد چون مسلما فرزندان و نوادگان امام علی ع توصیه ی وی را برای مخفی نگه داشتن قبر او حتما رعایت کرده اند  و  مکان واقعی آن را نیز به کسی نگفته اند.

در ادامه ی روشنگری های دینی امام بواسطه ی سید حسنی فلسفه ی روزه داری در اسلام از نظر امام بیان می شود . هر کدام از احکام و دستورات قرآنی و اسلامی فلسفه یا حکمت خاصی دارد   و با عقل انسانی سلزگار است . ولی ممکن است عقل انسانهای عادی نتواند فلسفه ی آنها را به درستی دریابد و آنها را از روی جهل انکار کند.  روزه و روزه داری نیز  یکی از این احکام دینی است در فلسفه ی روزه باید به دو بعد جسمانی و روحانی انسان توجه کرد چون از نظر شرع و حتی برخی فلاسفه انسان موجودی دارای بعد جسم و روح است ‌ بعد جسمانی که مربوط به عالم ماده و دارای ترکیبات زمینی است و بعد روحانی او جنبه ی آسمانی و مربوط به خدا و عالم خداوندی و مجردات است . جالب است که این دو بعد حالتی مخصوص و معکوس در برابر هم دارند یعنی اگر به عللی  چون بیماری و یا کم اشتهایی و زجر و سختی و فعالیت زیاد، بعد جسمانی انسان ضعیف گردد  در مقابل بعد روحانی انسان قوی تر و   نیرومندتر از جسم می شود واگر بر اثر زیاد خوردن غذاهای مقوی و پرخوری و اشتغال زیاد به امور  مادی  و  ترک کارهای معنوی چون عبادت   و فعالیت  کم و یا ترک تفکر و علم جویی  و عدم توجه به انواع هنر '،جسم انسان تقویت شود و انرژی اضافی در آن جمع گردد روح انسان در مقابل ضعیفتر می گردد و انسان دیگر  گرایشی به عبادت  و هنر و علم  جویی و کارهای معنوی ندارد. این خواص جسم و روح آدمی است . حال حکمت و فلسفه ی روزه  این است که حالت جسم و روح انسان را مهندسی و مدیریت می کند و در یک ماه از سال که همان ماه رمضان است انسان به اختیار خویش از خوردن  و  آشامیدن و اعمال شهوانی و مادی در طول روز کم می کند تا با حالت اختیاری و هدف دار جسمش را در طی یک ماه در مقابل روح تضعیف کند و وقتی جسم انسان به این صورت  در مقابل روح موقتا ضعیف شد . روح انسان  خود بخود تقویت می شود  و انسان ناخودآگاه به اشتغال به کارهای معنوی  چون نماز و دعا و ذکر  خدا و حتی علم و حقیقت  جویی و کارهای هنری گرایش پیدا می کند و در واقع روح برای یک ماه از قید تعلقات مادی جسم رهایی می یابد و به معنویات گرایش پیدا می کند و این روح رهایی یافته از قید جسم خواهان ملاقات با خدا و گفتگو با او می گردد .و ازین جهت در روایات  پیامبر اسلام ص در این مورد می فرماید: شما در این ماه به میهمانی خدا دعوت می شوید. این  آمادگی روحی انسان در  شب های قدر  به اوج می رسد چون پس از تقریبا ۲۰ روز جسم انسان دیگر بسیار ضعیف شده و روح انسان بسیار تقویت شده و کاملا برای کارهای معنوی آمادگی دارد. بخاطر این فواید  معنوی برای انسان،  روزه در ماه رمضان بر مسلمین واجب شده و این زمان'، فرصت استثنایی برای کارهای معنوی می باشد و برای همین نیز قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده چون آمادگی روحی و معنوی پیامبر اسلام در آن  زمان و شب به اوج خود رسیده بود و ظرفیت دریافت وحی را پیدا کرده بود. و این فرصت  نیز بر اثر روزه داری برای دیگر انسان‌ها در شب قدر نیز هست که عطیه های معنوی از طرف خداوند دریافت کنند حال ممکن است این عطیه ها یک اثر هنری فاخر و یا یک حقیقت و قانون علمی و موارد دیگر باشد که بر اساس استعدادهای هر انسانی  به روح و جانش  از طرف خدا الهام می گردد.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

این یکی از مشکلات و مصائبی هست که مردم ما بر اثر ندانستن تاریخ خود و نداشتن بینش درست دینی و سیاسی همیشه با آن دست به گریبان بوده و بخاطر آن دوباره مجبور می شوند تاریخ اشتباهات خودرا دوباره تکرار کنند و دوباره در نقشه های دجال یا نظام سلطه گرفتار آیند.  با این توضیح که همواره مردم له شده از چکمه ی استبداد و نفوذ استعمار از شدت ظلم و ستمی که به آنها می شود بعد از مدتی جان به لب می شوند و قیام و خیزش سراسری را شروع می کنند و با دادن هزاران قربانی به پیروزی می رسند و در حقیقت می دانند که این حاکمیت طاغوت فعلی را نمی خواهند ولی وقتی پیروز شدند چون  حاکمیت شایسته و مستقل از نفوذ دجال و بیگانگان را نمی توانند تشخیص دهند که آن را یاری کنند و رهبر مستقل و آسمانی این حاکمیت آرمانی را که به تعبیر قرآن چون ستاره ای درخشنده است که از درخت زیتون روشنی و نور خودرا می گیرد که نه شرقی است و نه غربی ، یعنی این ستاره نه وابسته به سرویس های جاسوسی شرق و نه غرب است و انسانی کاملا مستقل و الهی است که همان منجی موعود و از نسل پیامبر اسلام  ص است . چون چنین رهبری را  در حالی که در بین خودشان است را نمی شناسند دوباره  حاکمان خود را نادانسته از میان مزدورانی انتخاب می کنند که ظاهری انقلابی دارند ولی در حقیقت مزدور و دست نشانده ی دجال یا نظام شیطانی سلطه جهانی می باشند و دوباره اشتباهات گذشته را تکرار می کنند و  طاغوت را بر سرنوشت خود حاکم می کنند . ازین جهت باید گفت که حقیقتا مردم می دانند که چه نمی خواهند ولی نمی دانند چه می خواهند.

 از پیامبر اسلام روایتی متواتر به آیندگان رسیده که : من  از امامان گمراه(  مراجع تقلید)  در آخر زمان بیش از هجوم خارجی بر امت خویش می ترسم .   چرا پیامبر اسلام ص  از گمراهی مراجع تقلید در آخر زمان بیش از هجوم خارجی هراس داشت ؟ اینک در این مقال به سوال پاسخ داده می شود  هر چند در این مورد در  کتاب مثلث شیطانی توضیحات مفصل داده شده : گمراهی مراجع تقلید و به اصطلاح علمای دینی از صدر  اسلام و مخصوصا تاریخ شیعه در  چند مورد مهم و حساس تاریخ اسلام بوده ۱_ گمراهی در واقعه ی غدیر خم ، قبلا بیان کردیم که اهل بیت پیامبر  اسلام ص دارای دو  شان و مقام  کاملا جدا از هم بودند یکی شان امامت که مقام بلند معنوی نزد خداست که خداوند به برخی از ذریه ی صالح حضرت ابراهیم داده که ائمه ی اهل بیت نیز دارای این مقام می باشند و این مقام ارتباطی به مردم ندارد. دوم مقام حاکمیت سیاسی و رهبری جامعه ی مسلمین که این شان و مقام صرفا زمینی است و ربطی به آسمان و نصب الهی ندارد یعنی در صورتی که مردم  اهل بیت پیامبر را مانند امام  علی ع و امام حسن مجتبی را به این مقام پذیرفتند و با آنها بیعت کردند و به تعبیر امروزی به آنها رای دادند آنها نیز حاکمیت را به دست می گیرند و در صورتی که مانند دیگر ائمه آنها را یاری نکردند آنها نیز انزوا و گوشه گیری اختیار می کنند ولی در هر صورت مقام امامت و شان آسمانی م ردم را برای هدایت خلق دارا می باشند . سیره ی عملی اهل بیت نیز این سخن مارا تایید می کند چون امام علی با صراحت در نهج البلاغه می فرماید : اگر شما به سراغ من نمی آمدید  من خلافت را قبول نمی کردم و نمی گفت مقام خلافت و حاکمیت سیاسی را خدا به من داده . گمراهی مراجع تقلید در عصر حاضر ازآن سو است که این دو شان و مقام اهل بیت را با هم قاطی می کنند و معتقدند در واقعه ی   غدیر پیامبر اسلام  مقام حاکمیت سیاسی  امام علی ع و به تبع آن اهل بیت را به مردم تذکر داده و امام علی را حاکم سیاسی مسلمین قرار داده در حالی که این ادعا انحرافی اشکار از واقعه ی غدیر است بلکه در آن واقعه شان امامت و مقام آسمانی امام علی و اهل بیت را به مردم تذکر داده  نه مقام زمینی و حاکمیت سیاسی آنها را چون خود پیامبر نیک می دانست مقام حاکمیت امری زمینی است و بستگی به خواست و بیعت مردم دارد و ربطی به آسمان ندارد . این انحراف در فهم واقعه ی غدیر انحرافی بسیار خطرناک و زیان آور در تاریخ اسلام به خصوص در زمان معاصر است چرا که  این مراجع تقلید یا امامان گمراه با بر داشت انحرافی از واقعه ی غدیر نوعی استبداد دینی خطرناک را از بطن آن استخراج کردند و به این بهانه که آخرین امام از اهل بیت   نواب و جانشینان عامی چون مراجع تقلید دارد و حاکمیت سیاسی مراجع تقلید بر مردم نیز مانند حاکمیت اهل بیت آسمانی است و زمینی نیست و بستگی  به خواست و نظر مردم ندارد . نوعی استبداد دینی فاجعه بار در جامعه ی اسلامی بوجود آوردند و قصد دارند این تز و انحراف خطرناک را به جوامع دیگر مسلمان نیز صادر کنند . در حالی که می دانیم ریشه ی این نظریه کاملا انحرافی می باشد و درست مخالف سیره عملی اهل بیت بوده است. ۲_ گمراهی دیگر امامان گمراه ( مراجع تقلید) در عصر حاضر در مسئله و فهم فلسفه ی عاشورا و واقعه ی کربلا می باشد . معمولا آن چیزی که این امامان گمراه بر روی منابر در مورد عاشورا و امام  حسین بیان می کنند هیچ ربطی به فلسفه ی قیام امام حسین ع ندارد چون فلسفه ی قیام امام حسین که اصلا به آن اشاره نمی کنند یک انحراف کاملا سیاسی و خطرناک در حاکمیت جامعه ی اسلامی بود که هنوز نیز جوامع اسلامی با تبعات آین انحراف دست و پنجه نرم می کند و هنوز نیز این انحراف برطرف نشده و به جرات می توان گفت ریشه ی تمام بدبختی ها و عقب ماندگی ها و ذلت ملل مسلمان در مقابل شرق و غرب همین انحراف خطرناک بوده . قضیه ازین قرار بوده که تا زمان امام علی ع سنت صحیح اسلامی در تعیین خلیفه و حاکم اسلامی سنت شورایی و بیعت به تعبیر امروزی رای و خواست  مردم در تعیین حاکم مشروع و خلیفه بوده ولی در این زمان بود که معاویه برای اینکه این سنت  اسلامی را تبدیل به سلطنت موروثی از پدر به فرزند کند و فرزند ش یزید را به جای خویش و با زور و فریب مردم بر تخت بنشاند و با  امام علی و خلافت برحق او که با بیعت اکثر مردم بود به مخالفت برخواست و سرانجام نیز با فریب توانست امام علی نتواند اورا از حاکمیت شام برکنار کند. کاری که امام علی به عنوان خلیفه حق داشت   و سرانجام امام  علی در این راه هم شهید شد و امام حسن مجتبی نیز مجبور به صلح با معاویه شد به شرط اینکه معاویه پس از مرگ خود حاکمیت مسلمین را به شورا و بیعت مردم واگذار کند ولی معاویه بعدا  عهد شکنی کرد و امام حسن  نتوانست مانع این کار معاویه شود و او نیز با تحریک معاویه مسموم و شهید شد

در این هنگام معاویه در اواخر عمر  یزید فرزندش را به زور حاکم مسلمین اعلام کرد و امام حسین ع نیز دیگر نتوانست این سنت شکنی آشکار معاویه را تحمل کند و از بیعت با یزید امتناع کرد و در این راه در کربلا با یاران فداکار و تمام فرزندان خویش به شهادت  رسید.  پس فلسفه ی عاشورا  تلاش امام حسین ع برای جلوگیری از   یک انحراف  خطرناک سیاسی بود  و آن نیز تبدیل کردن خلافت اسلامی از خلافت شورایی مبتنی بر رای و بیعت مردم به سلطنت موروثی بود در حقیقت فلسفه ی قیام امام حسین در برابر یزید به تعبیر امروزی   جلوگیری از استبداد سیاسی بود . و مگر اکنون مسئله ی اصلی در جوامع اسلامی چیزی جز همین انحراف خطرناک سیاسی است . تمام مشکلات جهان اسلام در حال حاضر ریشه در این انحراف سیاسی  و بروز  استبداد حاکمیتی در اشکال مختلف دیکتاتوری نظامی یا فاشیستی و یا استبداد دینی در قالب ولایت فقیه و شکلهای دیگر است . در حقیقت اگر ملل مسلمان با فلسفه ی عاشورا به درستی پی ببرند حتی یک لحظه نیز زیر بار این حاکنیتهای استبدادی و شیطانی قرار نمی گیرند و آنها را تحمل نمی کنند و بر علیه آنها مانند امام حسین ع و یارانش قیام خواهند کرد در حقیقت واقعه ی عاشورا چون چراغی روشنگر در تمام طول تاریخ است تا مردم در همه ی زمان‌ها بدانند که یزیدها و و امام حسین ها   یا جبهه‌ی حق و باطل در هر زمانی وجود دارند و در برابر  هم قرار می گیرند و واقعه ی قیام امام حسین و عاشورا چون چراغی جبهه‌ی حق و باطل را برای مردم روشن می کند تا مردم فقط حامی جبهه ی حق باشند و در تاریکی جهل خویش حامی جبهه‌ی باطل نباشد . ازین جهت پیامبر اسلام فرمود: همانا حسین ع چراغ  هدایت و کشتی نجات است . ولی با این حال مراجع تقلید یا امامان گمراه در عصر حاضر به جای بیان و تشریح این فلسفه ی سیاسی عاشورا برای مردم فقط آنها را در این زمینه گمراه می کنند که ای  وای امام حسین  شهید شد و شما فقط موظفند بیش از چهل روز عزاداری کنید و به سر و سینه بزنید و هرچه گناه هم می خواهید مرتکب شوید اگر فقط یک قطره اشک برای امام حسین بریزید تمام گناهان شما آمرزیده می شود و به بهشت می روید و این بیان علاوه بر تحریف فلسفه ی عاشورا بلکه ترویج امور صد اخلاق در بین مردم می  باشد . آیا گمراهی ازین بدتر می تواند باشد ؟ و بعد هم بر روی منابر مردم فریبی تاکید می کنند که اصل در اسلام حمایت از حاکمیت موجود است و حفظ این حاکمیت( هرچند مانند یزید ظالم باشد) از حفظ جان یک نفر ولو امام زمان باشد واجب تر است . اینجاست که معنی کلام پیامبر را در مورد این گمراهان بیشتر  درک می کنیم .۳_ گمراهی دیگر امامان گمراه درانحراف مهدویت می باشد . در امر مهدویت نیز قبلا اثبات  کردیم که مهدی موعود حقیقی  بر خلاف باور غلط  عامه ی شیعیان  از نسل  پیامبر  و اهل بیت از طرف پدر به امام حسن مجتبی ع می رسد و او از ذریه ی امام حسن مجتبی ع می باشد  که در  زمان ما اکنون چند دهه به صورت ناشناس به دنیا آمده نه ۱۲۰۰ سال پیش  و بصورت فردی گمنام اکنون در بین مردم زندگی می کند. و علت انحراف مهدویت این  بوده که شیعه نمایان در زمان امام حسن مجتبی ع به علت صلح مصلحتی امام با معاویه با او و فرزندانش دشمن شدند و روایات جعلی بسیاری در  روایات مهدویت وارد کردند و اکثر روایات صحیح را که نسل مهدی عج رابه امام حسن مجتبی نسبت می داد حذف کردند  و روایاتی جعلی مبنی بر اینکه   امام زمان فرزند  بلافصل امان حسن عسکری ع  است. وارد روایات مهدویت کردند  و روایتی نیز جعل کردند که در زمان غیبت کبری امام، مراجع تقلید به عنوان نواب عام امام باید حاکمیت سیاسی جامعه ی مسلمین را بدون توجه به رای و خواست مردم  ( با انحراف غدیر)   به دست گیرند و به این ترتیب هیولای استبداد دینی نیز با تحریف مهدویت  در عصر حاضر زاده شد .

در زمینه ی ظهور روایات بسیاری از پیامبر اسلام و امامان اهل بیت ذکر شده ولی با کمال تاسف برخی در  این روایات مانند آیات قرآن کریم درست تامل و تفکر نکرده اند و به ناچار  مقصود این روایات را درست درک در ک نکردند و به راه کج رفتند و گمراه شدند . برخی از این جهت دچار  کج فهمی در  این  روایات شدند که مثلا وقتی پیامبر می فرمود  عده ای از شرق یا خراسان قیام می کنند و برای حاکمیت فرزندم مهدی زمینه چینی می کنند  ، خیال می کردند که باید بر علیه طاغوت زمان قیام کرد و بعد خود به جای طاغوت بر مسند قدرت نشست و حکومت کرد و انحراف آنها از اینجا آغاز  شد و نمی دانستند  که حاکمیت بر مردم چون یک دانش و فهم گسترده و عمیق الهی می خواهد بنابراین هر کسی از  عهده ی این کار بر نمی آید و به زودی با نداشتن این فهم الهی در زمینه ی اداره ی امور ناکارآمد خواهند بود و کشور را به فقر  و فساد و تباهی و وابستگی به بیگانگان سوق خواهند داد بطوری که جاسوسان اسرائیلی تا  مقام رده اول حاکمیت نفوذ پیدا خواهند کرد و حاکمیت کشور مسلمان را به گروگان خواهند گرفت تا این حاکمیت سیاست های آنها را د ر جهان اسلام به ناچار اجرا کند و هر  آزاد مرد را که مخالف این سیاست ها باشد را در هواپیما یا در  خودروی شخصی و یا در پستوی خانه ترورکنند. کج فهمی از سخنان پیامبر و اهل بیت به این صورت بوده که آنان باید برای زمینه سازی مهدی موعود عج قیام می کردند ولی به هیچ وجه مجاز به حاکمیت بنام او نبوده اند کجای روایات پیامبر و اهل بیت می فرماید که باید به جای مهدی و خلیفه ی خدا حکومت کرد بلکه با صراحت بیان می کنند که منتظران واقعی زمینه ی حاکمیت مهدی را فراهم می اورند نه خود  به جایش به تخت فرمانروایی بنشینند به دست گرفتن حاکمیت مسلمین را بدون ادن الهی و رضایت امامان مانند  آن است که خلبانی و هدایت یک هواپیمای مسافربری بزرگ و پیچیده را به یک کفاش ساده بسپارید آیا چنین کسی مسافران را به سلامت به سرمنزل مقصود می رساند؟ حاکمیت مسلمین در حال حاضر از این امر  نیز مشکل تر  و پیچیده تر است و تنها لیاقت الهی می خواهد . کج فهمی دیگر از روایات پیامبر و اهل بیت در روایات ظهور این است که برخی ساده لوحانه خیال می کنند که مقصود پیامبر ص و اهل بیت ع  که مثلا می فرمایند عده ای از خراسان یا شرق قیام می کنند تا زمینه ی حاکمیت مهدی رافراهم کنند  فقط این بوده که مردم بنشینند و این روایات را صرفا بخوانند ، در حالی که مقصود اصلی پیامبر و اهل بیت او این بوده که برای منتظران اخرزمان و مؤمنان تعیین تکلیف کنند که بله اگر واقعا خواهان حاکمیت مهدی عج هستید باید به پاخیزید و به صورت عملی زمینه ی حاکمیت اورا فراهم آورید نه صرفا این روایات را مانند یک داستان و رمان سورئالیستی یا فرا واقعیت مطالعه کنید . برای اینکه به حکم عقل یا مهدی عج به دنیا آمده یا نیامده اگر به دنیا آمده که تا وقتی مردم زمینه ی حاکمیت اورا فراهم نکنند ظهور نمی کند و بین آنها آشکار نمی شود چرا که یاران کافی که زمینه ی حکومت اورا با مال و ثروت و سلاح و نفرات فراهم آورند وجود ندارد و در صورت قیام به سرنوشت امام علی و امان حسن و امام حسین ع دچار شده و شهید می شود پس ظهور  و آشکار شدنش بیهوده است و اگر هنوز به دنیا نیامده نیز تا وقتی زمینه ی حاکمیت او فراهم نشده نیز باز به دنیا آمدن و قیامش امری بیهوده است و خدا کار بیهوده نمی کند و وی را به این زودی به دنیا نمی آورد پس گرچه ظهور مهدی عج در تقدیر و مشیت خداست ولی مردم در ایجا د این ظهور همواره نقش موثر دارند. مانع بعدی برای ظهور شناخت حضرت می باشد برخی گمان می کنند که شناخت درست و واقعی مهدی موعود عج که ولی خاص خداست کاری سهل و آسان است در حالی که نمی دانند شناخت ولی خاص خدا کاری بسیار پیچیده و دشوار است و به مجاهده و تقوای بسیار و تحقیق بسیار در روایات صحیح اهل بیت ع و کمک خواستن از خدا بستگی دارد و برای همین است که در روایات اهل بیت بسیار تاکید به شناخت او تاکید  شده و ابن نشان می دهد که تا زمان ظهور آشکار و ندای آسمانی برای معرفی وی اکثریت قریب به اتفاق مسلمین اورا به درستی نمی شناسند و برای همین نیز در روایات آمده که در اوایل قیام و ظهور  از میان ۲۵۰میلیون شیعه و بیش از یک میلیارد د و نیم مسلمان تنها بین ده تا دوازده هزار نفر اهل طالقان مهدی عج را به حقیقت می شناسند و اکثرا وی را درست شناسایی نمی کنند و وی را انکار می کنند و این امر  نشان می دهد هنوز بسیاری از مسلمین شناخت درست و صحیحی از مهدی موعود حقیقی ندارند و مهدی موعود دیگری را انتظار دارند و می شناسند که با مهدی موعود حقیقی تفاوت دارد درست مثل بنی اسرائیل زمان حصرت عیسی که اورا منجی واقعی یهود تشخیص ندادند و قصد جان وی را کردند و گمراه شدند و مورد غضب خداوند .مانع بعدی برای ظهور مهدی عج تحریفات   گسترده در دین اسلام و ورود بدعت ها و خرافات در

 

 دین الهی بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال است و این امر باعث شده اگر مهدی موعود عج ظهور کند و دین خالص و حقیقی اسلام را به مردم عرضه کند مردم  اورا یک بدعت گزار در دین بدانند و در برابر او موضع بگیرند بنابراین برای رفع موانع ظهور باید با مطالعه و تحقیق اسلام حقیقی و خالص را از بین انبوه خرافات و بدعت های دینی پاک کرد تا زمینه ی نشر اسلام حقیقی برای مصلح کل فراهم شود.