نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

نهضت سید حسنی در گیلان

این صفحه برای رساندن پیام های امام زمان عج به واسطه و نیابت سیدحسنی موعود در گیلان ایجاد شده است

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی_عج» ثبت شده است

در مورد شناخت مهدی موعود تا کنون مطالب زیادی در این  نهضت بیان شده ولی باز هم تذکر نکاتی در این مورد لازم است . پیش ازین بیان شد که ما در گفتمان مهدویت دو نوع مهدی موعود داریم یکی مهدی موعود حقیقی و دیگری مهدی موعود خرافی و جعلی .مهدی  موعود جعلی و خرافی نتیجه ی وارد کردن روایات جعلی و خرافات توسط ایادی شیطانی و آخوندهای دنیا طلب برای رسیدن به مطامع دنیوی خویش به بهانه ی مهدویت می باشد . ولی مهدی موعود حقیقی را می توان با شناخت روایات صحیح از اهل بیت ع در مورد منجی موعود و مقایسه ی این روایات با ایات قران در مورد منجی موعود ، تشخیص داد . در روایات اهل بیت مکرر بیان شده که نامهای حقیقی  منجی موعود ،احمد ، عبدالله و مهدی می باشند این روایات هم در کلام پیامبر اسلام و هم در روایات اهل بیت مانند امام علی ع و امام باقر ع به صراحت  آمده حال اگر در ایات قران با دقت  توجه کنیم خواهیم دید در قران هم به صراحت و بصورت غیر مستقیم  به این سه نام اشاره شده در مورد  نام احمد در سوره صف از قول عیسی ع می فرماید : ....و بشارت می دهم به شما به رسول و فرستاده ای که از بعد از من می آید که نامش احمد است .  برخی معنی صحیح این ایه را درست درک نکرده اند جون عیسی ع نمی فرماید بشارت می دهم به رسولی که بعد از من می آید بلکه می فرماید بشارت می دهم به رسولی که از بعد از من می آید و معنی سخن او این است که پیامبری بعد از من می آید که مقصود او مسلما حصرت محمد پیامبر اسلام است و از بعد از او رسول و فرستاده ای می آید که نامش احمد است و می دانیم احمد یکی از نامهای منجی در روایات است که عیسی ع در آخر زمان پشت سرش نماز می خواند . پس در اینجا قران کریم  با ظرافت  و در عین حال با صراحت نام منجی موعود را ذکر کرده ولی مردم توجه نمی کنند  . در روایات دیگر اهل بیت نام دیگر منجی موعود عبدالله است و به فرموده ی امام باقر ع این منجی با قضاوت و کتاب اسمانی جدید به میان مردم می آید و در اوایل سوره ی فرقان به این دو امر اشاره شده که ...مبارک است خداوندی که فرقان (کتاب روشنگر) را بر بنده ی خود( عبدالله) فرو فرستاد .  پس در اینجا نیز ایات قران روایات صحیح اهل بیت را در مورد مهدی و نزول کتاب اسمانی فرقان بر او تصدیق می کند . نام دیگر منحی موعود در روایات اهل بیت مهدی است  و در قرآن سه مرتبه می فرماید : اوست کسی که  رسول خودرا با هدایت ( مهدی) و دین حق ( خالی از شرک و دروغ و خرافات) به میان مردم فرستاد تا بر تمام ادیان پیروز شود . و می دانیم در این ایه مقصود از رسولی که با هدایت فرستاده می شود طبق روایات  مهدی است چون مهدی به معنی هدایت شده می باشد. پس مومنان حقیقت جو با مطالعه ی روایات صحیح اهل بیت و مقایسه ی انها با ایات قرآن می توانند مهدی موعود حقیقی را از مهدی دروغین و خرافی تشخیص دهند چون قران و اهل بیت هر دو باهم عامل هدایت و جلوگیری از گمراهی مومنان می باشند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی دیگر از انحرافات اشکار اهل سنت در مورد قران کریم و ارتباط ان با اهل بیت پیامبر ص می باشد بدین صورت که معمولا اهل سنت یک جمله ی مشهور در مورد قران کریم دارند که می گویند : برای ما قران کافی است . و برداشت انحرافی انها این است که ما دیگر با وجود قران به کلام دیگری (مثلا اهل بیت پیامبر ع) نیازی نداریم . این نیز یک انحراف اشکار است بخاطر اینکه درست است که در قران کریم به تصریح آیات آن همه چیز امده و در مورد ان نیز شرح داده شده ولی با این حال در همین قران نیز ایاتی تحت عنوان محکمات و متشابهات وجود دارد و فهم متشابهات قران را جز راسخون در علم کسی نمی داند که باز به گواهی تاریخ هیچکس جز اهل بیت پیامبر اسلام ع عالمتر و راسختر در علم قران نبوده بطوری خلفای دیگر برای فهم برخی ایات و مشکلات علمی دیگر مجبور می شدند به اهل بیت و مخصوصا امام علی رجوع کنند . پس فهم درست تمام آیات قران بدون اهل بیت امکان ندارد و قران و اهل بیت توامان و در کنار هم باعث هدایت مومنان می شوند چنانکه پیامبر اسلام نیز در حدیثی نغز در این مورد می فرماید : من دو چیز گرانبها در میان شما باقی گذاشتم کتاب خدا و اهل بیتم ، مادام که به این دو (با هم) تمسک جویید هرگز گمراه نمی شوید . و اینک می بینیم علت گمراهی اهل سنت و شیعه درست به همین علت  است که به این توصیه ی پیامبر ص عمل نکردند  و یا درست مقصود  او را درک نکردند . اهل سنت فقط با تکیه برقران بدون تمسک به اهل بیت گمراه شدند چون فهم غلط و انحرافی از برخی آیات قران دارند و شیعه نیز با عدم درک درست معنی تمسک به قران و اهل بیت به انواع شرک دچار شد چون مقام اهل بیت را بخاطر غلو و افراط به مقام خداوند بالا بردند واز نهی قران کریم در این مورد غافل شدند که : با وجود خدا احدی را به دعا نخوانید و همانا مساجد فقط برای خداست .... به هر حال علاوه بران در قران کریم آیات ناسخ و منسوخ و ایات عبادی و مدنی  نیز وجود دارد که جز اهل بیت پیامبر کسی  قادر به فهم و توضیح انها برای مردم در هر زمان نیستند. و اهل سنت ازین حقیقت غافلند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود

یکی از اسرار مهدویت و روایات ظهور مهدی موعود  عج نام واقعی پدر بزرگوار اوست . قبلا در دلایل هفده گانه  در کتاب شناخت مهدی موعود حقیقی ثابت گردید که بر خلاف باور عموم و امامان گمراه یا آخوندهای دنیا طلب به هیچ وجه امام مهدی حقیقی از نسل امام حسن عسکری ع نیست بلکه از نوادگان و ذریه ی امام حسن مجتبی ع در عصر ماست . اما پرسشی که اینجا مطرح است این است پس در زمان ما  پدر مهدی موعود عج چه کسی می تواند باشد و  نام واقعی او چیست؟ چون دانستن نام واقعی پدر مهدی موعود عج در شناخت او بسیار مهم و اساسی است و در شناخت او بسیار کارگشا می باشد. در این مورد  باید گفت : برخلاف آنچه منحرفان و گمراهان در مورد مهدویت تیلیغ می کنند. پیامبر ص و اهل بیت او  نام واقعی مهدی عج را بارها به صراحت بیان کرده اند  و گفتیم در روایات صحیح پیامبر و اهل بیت او نام حقیقی و امروزی اورا احمد و القاب آسمانی اورا عبدلله و مهدی نامیده اند . امام علی ع نام مخفی اورا احمد و نام آشکار وی را محمد ذکر کرده . و در زمینه ی اینکه نام اصلی او احمد می باشد روایات صحیح بسیار متواتر می باشند و شکی در ان نیست ولی چیزی که از اسرار مهدویت می باشد و پیامبر و اهل بیت او بنا به مصالح امنیتی و حکمت الهی به صراحت بیان  نکرده اند نام واقعی پدر امام مهدی عج می باشد . چون چه بسا در آینده شیادانی ( مانند احمد الحسن بصری)  پیدا شود و با سو استفاده از نام پدر مهدی عج ادعای فرزندی و نیابت اورا کنند . ازین جهت پیامبر اسلام و اهل بیت او نام واقعی  پدر مهدی عج  را بصورت غیر مستقیم بیان کرده اند تا خود امام مهدی عج در آینده کیفیت آن را برای مردم توضیح دهد. پیامبر اسلام در حدیثی متواتر و صحیح که عبدالله بن مسعود و دیگر صحابه و نیز اهل بیت آن را روایت کرده اند   (که البته اواخر این حدیث را نیز منحرفان تحریف کرده اند) ولی صحیح آن به این صورت می باشد  می فرماید : دنیا تمام نمی شود تا مردی از اهل بیت و فرزندان من مالک و پادشاه عرب ( همه ی دنیا) شود که نام او موافق و مطابق نام من و نام پدرش نیز مطابق و موافق نام من می باشد  (  که منحرفان به به این صورت آخر آن را تغییر داده اند که نام پدر او نیز مطابق نام پدر من است در حالی که در اصل حدیث نام پدر من وجود ندارد  بلکه عبارت نام من می باشد صحیح است به این دلیل که نام  عبدالله  در احادیث دیگر یکی از القاب و نامهای خود مهدی می باشد نه نام پدرش  چنانکه اهل سنت به غلط ادعا دارند نام پدر مهدی عبدالله است )  چون نمی شود عبدلله هم نام مهدی و هم نام پدر مهدی باشد و اصلا منطقی هم نیست  . یعنی پیامبر نمی فرماید نام او همان نام من است بلکه می فرماید : نام او شبیه و موافق نام  من است و نام پدرش نیز موافق نام من است . از طرفی روایات دیگر اهل بیت چون روایات امام علی ع و امام باقر ع می فرمایند :  نام مهدی احمد است و نام احمد این خصوصیت را دارد که شبیه و موافق  محمد یعنی نام پیامبر است و البته شبیه است ولی یکی نیست چون احمد با محمد فرق دارد هم در معنی و هم در ظاهر.  از طرفی پیامبر ص در ادامه ی آن حدیث می فرماید: نام پدر مهدی هم موافق و شبیه و هماهنگ با نام من  است . از سوی دیگر روایت صحیحی از امام باقر ع کلید اصلی حل معمای نام پدر مهدی عج می باشد چون می فرماید: مهدی ، احمد ، محمد ، محمود نامیده شد همچنانکه که عیسی مسیح نامیده شد. در اینجا محمود قطعا نام امروزی پدر مهدی موعود می باشد به دو دلیل، یکی اینکه پیامبر در حدیث قبلی فرمود : ....و نام پدر مهدی هم مطابق و شبیه نام من است و نام محمود  این خصوصیت را دارد و شبیه و موافق  نام محمد  است و دلیل دوم اینکه چون در عرب  نام شخص را همراه نام پدر او می شناختند و امام علی فرمود احمد نام مخفی ( کوچک) مهدی و محمد نام مشهور ( خانوادگی او در این زمان) می باشد پس قطعا محمود در  حدیث امام باقر  نام پدر واقعی امام مهدی در زمان می باشد. و به این صورت با توضیحات خود امام مهدی عج بواسطه ی سید حسنی  معمای نام واقعی پدر مهدی موعود عج در زمان ما حل می شود . معمایی که جز اهل بیت پیامبر قادر به کشف و حل آن در زمان ما نبودند . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از تزها و نظرات به شدت غلط و نادرست که برخی شبه فیلسوفان غربی و روشنفکرنمایان در عصر معاصر در باب دین بیان می کنند و این نسخه ی مریضی آور رو نیز می پیچند و به خورد جوانان خام ما و قشر به اصطلاح تحصیل کرده و دانشگاهی ما می دهند این نظر است که اصولا دین را نه خدا بلکه خود بشر اولیه به وجود آورد و ساخت نه خدا . و اصلا خدایی وجود ندارد. بشر اولیه به علت عدم رشد علمی و فکری و عدم درک و کشف علل طبیعی حوادث و فاجعه های طبیعی چون آتشفشان و و زلزله و سیل و ...وعلل پیدایش این پدیده ها را به خشم خدایان و امور ماوراطبیعی نسبت می داد و به این ترتیب ادیان بوجود آمدند . بعد هم می گویند چون آلبرت انیشتین نابغه و دانشمند برجسته ی فیزیک این نظر را داده پس سخن او کاملا درست و عین حقیقت وحجت برای ما می باشد . حال ما اینجا قصد نداریم وارد این بحث شویم که  رابطه ی بین علل و عوامل  طبیعی حوادثی مثل سیل و زلزله و ...و رابطه ی آنها با اراده ی الهی را که یک امر بسیار پیچیده است که بسیاری از دانشمندان خداناباور قدرت درک آن را ندارند  موشکافی و پاسخ دهیم . به عنوان مثال علل طبیعی برداشتن لیوان از روی میز توسط انسان مسلما انگشتان و ماهیچه های دست و فرمان مِغز به رشته های عصبی  و...می باشد  ولی در نهایت روح و اراده ی انسان تمام این موارد  حتی مغزرا مدیریت می کند . و علل طبیعی حوادث طبیعی نیز سلسله مراتبی به همین صورت دارد ولی در نهایت علت اولیه ی  این حوادث، یک اراده و خواست است که چون روحی بر تمام اجزای طبیعت احاطه و تسلط دارد و آن نیز مسلما خداست .به هر حال این نظرات دانشمندان خداناباور به هیچ وجه نمی تواند  واقعیت وفلسفه ی وجودی ادیان الهی را به درستی توجیه کند. واقعیت این است که یک سری پرسش های فطری و اساسی از آغاز تولد و زندگی بشر همیشه در ذهن بشر بوده و هست که نه علم تجربی و نه حتی فلسفه ابزار جواب دادن و پاسخ قانع کننده  به آنها را برای بشر تشنه ی دریافت حقیقت ندارد. پرسش هایی مثل این که آیا این جهان آفریننده و آغاز و انجامی دارد؟ . اگر دارد این آفریننده چگونه موجودی است !؟ هدف از آفرینش انسان بر روی این کره ی خاکی چیست ؟ او از کجا با این دنیا آمده و پس از مرگ به کجا می رود؟ سعادت انسان در این جهان و جهان آخرت چگونه به دست می آید؟ نتیجه ی اعمال انسان پس از مرگ چه می شود؟ روح چیست ؟ آیا فرشتگان یا جن وجود دارند؟ و پرسش هایی ازین دست ...اینها پرسش هایی هستند که نه علم و نه حتی فلسفه ابزار لازم برای پاسخ قانع کننده و یا اثبات آنها را ندارد و اگر  نیز به فرض مثلا  علم یا فلسفه پاسخهایی در این مورد بیان کند این پاسخها چندان یقین اور برای بشر نمی توانند باشند که بتواند روش زندگی و جهت گیری های زندگی خودرا بر اساس آنها قرار دهد چون این پاسخها یقین آور نیستند تازه بسیاری از کشفیات علمی و فلسفی بشر تا زمان ما هنوز یقین آور نیستند و با مرور زمان بسیاری از مسائل علمی و فلسفی که از نظر پدران ما اموری کاملا ثابت شده و بدیهی بودند اکنون با پیشرفت علم باطل و نقض شده اند مثل اصل مرکزیت زمین برای عالم و اینکه تمام  کرات و خورشید به گرد زمین می گردند که اکنون می دانیم کاملا باطل و اشتباه بوده.  خود همین کشفیات علمی و فلسفی نیز اکنون معلوم نیست کاملا درست باشند و ممکن است در آینده کشفیات دیگر بطلان آنها را ثابت کند . پس وقتی  دستاوردهای علمی و فلسفی بشر تا زمان ما کاملا قابل اعتماد نیستند و یقین آور نیستند چگونه می توانیم بر فلسفه و روش زندگی اعتماد کنیم که فلاسفه ی مثلا اخلاق  و سیاست و غیره  تحت عنوان  امانیسم و لیبرالیسم و کمونیسم و پراگماتیسم و کابالا و...در عصر نوین به عنوان نسخه می پیچند و به ما می دهند و مانیز باید جهت گیری ها و روش زندگی خود را بر این اساس تنظیم کنیم اگر  بعد از یک عمر زندگی ، پیشرفت علم و فلسفه ی بشر ثابت کرد که  این نسخه ها و نظریات همه ناقص و اشتباه بوده و عمر ما نیز به اتمام برسد چه کسی می تواند زیان مارا در این مورد جبران کند چون دیگر فرصتی برای جبران نداریم. پس بخاطر همین نقص دانش بشری در هر زمان نسبت به علم و معارف الهی که کامل و ازلی و ابدی است .خداوند یک سری پیام‌های روشنگرانه و هدایتگر از آغاز زندگی و تمدن بشری برای بشر توسط انسانهای بسیار فرهیخته و خردمند که پیامبران و رسولان بودند، فرستاد تا به این پرسش های فطری و اساسی که علم و فلسفه ی بشری ابزار جواب دادن به آنها را بطور یقین آور ندارد جواب قانع کننده و یقین اور بدهد . تا بشر بتواند با اعتماد و ایمان و یقین کامل به حقیقت و کامل بودن آنها جهت گیری هایش را در زندگی تنطیم کند و تصمیم بگیرد که مثلا انسان نیکوکاری باشد یا نباشد و خیالش راحت باشد که جهان دیگر و نتیجه ی اعمالی هست یا خیر ؟ معنی حقیقی سعادت چیست و چگونه در این دنیا و جهان دیگر این سعادت دست یافتنی است ؟ آیا

نیروهای خیری وجود دارد تا آورا در این کار یاری کنند؟ یا نیروهای شری هستند که مانع ابن کار شوند؟ و اگر وجود دارند راه ارتباط با نیروهای خیر چیست؟ مجموعه ی این پیام‌های روشنگرانه برای  پاسخ به این پرسش های فطری  انسان  که باعث سعادت او می شود دین الهی می باشد. پس بشر در هر زمانی حتی اگر به بالاترین فن آوری ها و پیشرفت ها دست پیدا کند به ناچار به این پیام‌های روشنگرانه و دین الهی نیاز مبرم دارد ،چون علم و فلسفه قادر به پاسخ گویی به این نیازها و پرسش های فطری و اساسی بشر بطور یقین آور نیست . اصولا خدای عالم و قادر خود،  اگر بشر نیازی به دین نداشت  این حقیقت را برای بشر  نمی فرستاد . مثل تمام کشفیات علم تجربی که خدا توانایی کشف آنها را به بشر داده و نیازی نبوده این کشفیات را بصورت کتاب آسمانی نازل کند غیر از موارد خاصی که گاه در برخی کتب آسمانی برای نشان دادن معجزه اشاراتی به یرخی حقایق علوم تجربی نموده است که قبلا مواردی از آن را در قرآن کریم بیان کردیم.   سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

یکی از خرافات و تحریفات در امر ظهور مهدی موعود عج مسئله ی رجعت است . رجعت در  لغت به معنی برگشت برخی از اهل بیت و درگذشتگان به این دنیا برای بار دوم می باشد . گفتیم در روایات ظهور روایات جعلی بسیاری وارد کرده اند تا این حقیقت و وعده ی الهی را به انحراف بکشانند و مردم را در هنگام ظهور مهدی حقیقی عج  گمراه کنند تا مردم اورا به درستی نشناسند و او بی یارو یاور باقی بماند. یک سری از روایات جعلی قبلا بیان کردیم در مورد پدر و مادر واقعی امام مهدی و نحوه ی تولد و غیبت او می باشد که  عمدتا این روایات جعلی پس از رحلت امام حسن عسکری از طرف چند نفر شیاد با عنوان نواب اربعه و دیگر روحانی نمایان فاسد و دنیا طلب وارد روایات صحیح مهدویت شده مانند افسانه ی کنیز رومی که همسر امام حسن عسکری شده و تولد غیر عقلانی وافسانه ای و غیبت از زمان کودکی امام از سرداب  سامرا و غیبت ۱۲۰۰ ساله و چاه جمکران و دیگر خرافات و خزعبلات دیگر که حتی مرغ پخته بر روی سفره از شنیدن آنها خنده اش می گیرد. دسته ی دوم روایات جعلی مربوط به مهدویت؛ روایات جعلی به اصطلاح رجعت پیامبر اسلام و اهل بیت  یازده گانه پس از ظهور مهدی و حکومت آنها به مدت طولانی می باشد. این روایات به این صورت مسلما همه جعلی می باشند چون عقلانی و منطقی نیستند . دلیل اول  اینکه خداوند بشر را برای امتحان یک بار بر روی این کره ی خاکی می آورد تا در سختی ها و خوشی ها آنها را امتحان کند و عملکرد و اعمال آنها را مشاهده و بسنجد و آنها را طبق اعمال خوب و بد در عالم دیگر در مقام مخصوص خود قرار دهد خب پیامبر و اهل بیت پیامبر یکبار به این دنیا آمده اند و امتحان خویش را با تمام مشقات و مصیبتها به خوبی در  نزد خدا پس داده اند . دیگر چه لزومی دارد خداوند دوباره آزموده را دوباره بیازماید و چنین کاری تکرار کند و آنها را دوباره به این دنیای خاکی بیاورد. ضمن اینکه بازگشت آنها به این دنیای خاکی و زندگی دوباره بسیار برای آنها دیگر غیر قابل تحمل است چون به اعتراف برخی ارواح صالحان که گاهی توسط مجامع احضار روح احضار شده اند . یک روح صالح برایش بسیار دشوار و غیر تحمل است که دوباره در جسم خویش به این دنیا برگردد و زندگی جسمانی را دوباره آغاز کند چون این روح در آن دنیا چنان در مقام قرب حق و نعمات    اخروی جا خوش کرده که  دیگر تحمل زندگی این جهانی دوباره در این عالم خاکی برایش غیر قابل تامل است. پس رجعت باعث آزار روحی افراد صالح و  اولیای الهی می شود و خداوند نمی خواهد اولیای الهی اذیت و آزار دوباره ببینند. مسئله ی دوم سازگاری با زندگی مردمان زمان ما و درک دغدغه ها و شرایط و حالات مردم ابن زمان است که باز برای درگذشتگان قرون گذشته مثلا ۱۴۰۰ سال پیش غیر قابل تحمل است  تصور کنید حتی نحوه ی لهجه و صحبت کردن مردم ۱۴۰۰ سال پیش با مردم این زمان تفاوت دارد و تا بخواهند به لهجه و طرز صحبت مردم این زمان عادت کنند  کلی وقت و حوصله لازم است . مثلا مگر  امام حسین و ع و امام علی که ۱۴۰۰ سال پیش می زیستند . طرز عربی صحبت کردن و لهجه ی آنها با اعراب این زمان یکی هست . خب مسلما فرق دارد . تازه این فقط یک مورد از  مشکلات تطابق زندگی مردمان گذشته . بازمان ماست مسائل دیگری چون استفاده از فن آوری روزانه و عادات اخلاقی این زمان نیز  برای مردمان گذشته مسلما مشکل ساز خواهد . نمونه ی این تعارضات  زندگی گذشتگان با زندگی زمان ما سرگذشت اصحاب کهف می باشند که تازه بعد از  تقریبا ۳۰۰ سال  وقتی از خواب بلند شدند نمی توانستند خود را با زندگی  مردم ۳۰۰ سال آینده هماهنگ کنند و حتی باورهای مذهبی آنها را قبول کنند . و به ناچار خدا دوباره آنها را در خواب فرو برد و به قولی جان آنها را گرفت. حال چگونه انتظار دارید اهل بیت ۱۴۰۰ سال پیش بتوانند زندگی با مارا در این زمان تحمل کنند.؟  ممکن است برخی ایراد بگیرند خدا در قرون پیشین نیز تعدادی را دوباره زنده کرد . بله این در قرآن نیز آمده ولی توجه داشته باشید این زنده کردن اولا برای اهداف دیگری مثلا نشان دادن معجزه ی قادر  بودن خدا بر زنده کردن مردگان بوده نه اهدافی که در  خرافات رجعت ذکر شده مثل حکومت چند هزارساله ی اهل بیت و  ثانیا زمان زنده شدن این مردگان یا مانند  زمان حضرت عیسی مدت کمی پس از نرگ بوده یا نهایت در مورد زنده شدن عزیر نبی ۱۰۰ سال بیشتر نبوده و از  ۱۰۰ سال پیش نیز چندان حال و روز زندگی مردم به خصوص در زمان قدیم از لحاظ فرهنگی و امکانات و ... تغییر نکرده بود و تازه  مردن و زنده شدن عزیر نبی نیز یک مورد استثنایی بود ولی زنده شدن اهل بیت در به اصطلاح رجعت بعد از چند قرن کاملا با این امر تفاوت دارد..

البته در زمان ظهور مهدی  نیز ممکن است مردگانی با معجزه زنده شوند ولی لزوما ابن مردگان اهل بیت و مردگان چند هزار ساله نیستند و ممکن است  این موارد خاص و افراد معمولی باشند که بنا به مصالحی با اعجاز خدا آنها را مثلا برای گواهی در مورد اثبات وقوع قتل و جنایتی زنده کند.   مورد  بعد اینکه چه نیاز به رجعت دوباره ی اهل بیت ۱۴۰۰ سال پیش وجود دارد . در خود همین زمان نیز  اهل بیت و ذریه ی واقعی پیامبر اسلام مانند مهدی موعود و فرزندان او  وجود دارند که همان عطر  و بو و صفات  اخلاقی پیامبر و اجداد خویش را دارند و در عین حال انسانهای مدرن و امروزی هستندو شرایط مردم این زمان را خوب درک می کنند.  هرچند برخی الان در بدترین و سخت تربن  شرایط  زندگی می کنند  چون مسلما انسانهای حق طلبی می باشند. و انسانهای حق طلب به خصوص در ابن زمان زندگی راحتی ندارند. ایراد بعدی که ممکن است برخی مطرح کنند این است  که مگر حضرت عیسی ع در روایات صحیح نیامده که در زمان ظهور  مهدی پس از تقریبا ۲۰۰۰ سال رجعت می کند؟ این ایراد نیز نابجاست چون اصولا با تعبیر قرآن و روایات صحیح حضرت عیسی اصلا نمرده و به قتل نرسیده که رجعت کند بلکه زنده است و حضور دارد ولی  خداوند اورا در ابعاد بالاتر و به روایتی آسمان چهارم اقامت داده و زمان ظهور مهدی عج نازل می شود و مهدی را تصدیق می کند . اصولا معنی حقیقی  رجعت  از نظر اهل بیت را نیز تحریف کرده اند . روایت صحیحی از امام رضا ع در این مورد رهگشا و  روشنگر می باشد . امام رضا ع در مورد معنی رجعت در هنگام ظهور می فرماید : در زمان ظهور مهدی عج، امر حاکمیت و رهبری سیاسی به اهل بیت پیامبر ص  رجعت می کند یعنی بر می گردد .  و این  بیان امام معنی واقعی رجعت می باشد چون مهدی  موعود  حقیقی که در زمان ما به دنیا می آید نیز از اهل بیت می باشد و حاکمیت سیاسی و رهبری علاوه بر امامت معنوی به وی بر می گردد چون از زمان امام حسن مجتبی ع حاکمیت سیاسی از اهل بیت توسط ایادی شیطان گرفته شد و به طاغوت بنی امیه و بنی عباس و دیگر طاغوتها سپرده شد.    سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

قبلا در کتاب شناخت مهدی موعود عج از سید حسنی ثابت کردیم که نام حقیقی مهدی موعود محمد بن الحسن عسکری نیست که  در روایات جعلی از آن نام برده اند بلکه نام حقیقی و امروزی وی طبق روایات صحیح از پیامبر و اهل بیت ع   احمد  محمد  یا احمد محمدی است. و خیلی جالب است در خطبه البیان نیز امیرالمؤمنین  صراحتا باز به این نام اشاره می کند و می فرماید: صاحب رایت ( پرچم) محمدی و دولت احمدی در ۱۱۸۴  سال پس از فترت ( نبود پیامبر و یا امام) ظهور می کند . و گفتیم این درست تابستان همان سال ۱۴۴۴ هجری قمری مصادف با ۱۴۰۱ هجری شمسی است که امام زمان بواسطه ی سید حسنی  در فضای مجازی بطور آشکار دعوت خویش را برای شناخت مهدی  عج آغاز کردند. شگفتی های های خطبه البیان امام علی در مورد ظهور تمامی ندارد . سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

نکته ی دیگری که در خطبه ی البیان امام علی ع مطرح  و قابل تامل است دقت امام علی ع در تعیین سال ظهور می باشد که به نحو شگفت انگیزی با شروع نهضت مهدی عج به واسطه ی سید حسنی تقارن و هماهنگی دارد . چون  امام علی فرمود : صاحب پرچم محمدی  ۱۱۸۴ سال بعد از فترت ( سال رحلت امام حسن عسکری در ۲۶۰ هجری قمری تا زمان ما) ظهور می کند و ابن تاریخ درست مصادف می شود با محرم سال ۱۴۴۴ هجری قمری مصادف با مردادماه ۱۴۰۱ هجری شمسی و جالب است که نهضت شناخت مهدی موعود بواسطه ی سید حسنی نیز از طریق فضای مجازی درست  بعد از این تاریخ یعنی تابستان ۱۴۴۴ هجری قمری مصادف با تابستان ۱۴۰۱ هجری شمسی دقیقا شروع شده و برای همین نیز دقیقا امام علی واژه  ی  بعد از شروع این سال را  بکار برده.  من فکر می کنم با این روایت دقیق دیگر حجت بر تمام مؤمنان به مهدویت و نهضت سید حسنی تمام شده و جای هیچ گونه شک و شبهه ای برای یقین به حقانیت نهضت مهدی عج  به واسطه ی سید حسنی باقی نمی ماند. سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

نکته ی ظریف و قابل بیان در خطبه ی البیان امام علی ع  این است که امام علی ع فرموده  صاحب پرچم محمدی  (مهدی موعود)در ۱۱۸۴ سال بعد از فترت ( رحلت امام حسن عسکری تا زمان ما)  ظهور می کند   و این نکته قابل تامل است . حال باید پرسید مقصود از ظهور لوا یا پرچم مهدی در این سال چگونه پرچم و لوایی می باشد خب مسلم است در زمان قدیم و صدر اسلام بلند شدن پرچم معمولا بصورت پارچه ای و یا قطعه پوستی بود که بالای چوبی برافراشته می شد و معمولا کلامی قرآنی مثلا آیه ای و یا اسمی از اسمای الهی بر روی آن نوشته می شد . ولی در زمان ما این پرچم و لوا مسلما جنس و نوعش با توجه به شرایط زمان ماست و چون فضای مجازی بستری مناسب برای اعلان ها و تشکل نهضت های مذهبی   می باشد مسلما پرچم و لوای آن نیز از جنس فضای مجازی  یا همان تصویر بالای کانال یا گروه مثلا واتساپ یا تلگرام و یا اینستاگرام خواهد بود که معمولا شامل موضوع کانال و پیامی مختصر از نهضت خواهد بود  اتفاقا در  روآیات  مهدویت نیز به این امر به صراحت اشاره شده که مثلا پرچم خراسانی و پیروان او از پارچه یا پوست و ازین قبیل چیزها نخواهد بود.بلکه از جنس دیگری خواهد بود .که مسلما مقصود امام از این روایت اشاره به تصویر مجازی پرچم خراسانی می باشد . در مورد ظهور پرچم مهدوی هم در   روایت امام علی در خطبه ی البیان نیز مسلما ظهور  پرچم یا لوای مجازی  مهدی موعود عج مقصود می باشد که درست در سال ۱۴۴۴ هجری قمری  مصادف با سال ۱۴۰۱ هجری شمسی در  فضای مجازی ظاهر شد.  سلام بر کسی که پیرو هدایت شود.

 در روایات بسیار اومده که مهدی عج در زمان غفلت   مردم ظهور می کند. این سخن بسیار قابل تامل است . چون غفلت به معنی این است که کسی کاری را شروع کند و مردم بخاطر اشتغالات دنیوی از دیدن ابن کار اون ناتوان باشند . نه اینکه بی خبر باشند بلکه پرده ای از اشتغالات دنیوی برابر چشم آنها باشد و این پرده مانع دیدن حقیقت امر توسط انها باشد . بنابراین می ببنیم که مهدی موعود عج در حقیقت طبق پیش گویی امام علی ع در سال ۱۴۰۱ به واسطه ی نهضت حسنی به نوعی آشکارا ظهور کرده ولی مردم از  دیدن این حقیقت غافل هستند چون اشتغالات دنیوی مانع دیدن و درک حقیقت ظهور توسط آنها می شود .

امام علی ع در خطبه ی البیان در کتاب الزام الناصب جلد دو در مورد ظهور مهدی موعود می فرماید :   پرچم محمدی و دولت احمدی  در ۱۱۸۴ سال پس از فترت  ( فاصله ی طولانی از رحلت امام بازدهم امام حسن عسکری) ظاهر می شود . لازم به تذکر است امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ هجری قمری از  دنیا رفتند. حال این ۲۶۰ را به علاوه کنید بر ۱۱۸۴ که امام علی فرمود، نتیجه  عدد شگفتی می شود ۱۴۴۴هجری قمری مصادف با  ۱۴۰۱هجری شمسی  سالی پر باران و برف در ایران  که امام مهدی به واسطه ی  سید حسنی  دعوت و روشنگری های خود را در فضای مجازی آغاز کرد .آیا به نظر شما این اعداد سالها و این پیشگویی های امام علی ع معنا دار نیست و آیا ظهور ابتدایی از  سال ۱۴۰۱  آغاز نشده و جالب است امام علی در جایی دیگر می فرماید:  و قبل از آن طاعون و مرگی فراگیر ( اشاره به کرونا در سه سال گذشته) . اهل خرد بهتر این اعداد سالها را درک می کنند  .این هم دلیل روشن دیگری بر حقانیت دعوت و روشنگری سید حسنی.